فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین شاخص های سلامت جنسی با توجه به دیدگاه قرآن کریم صورت پذیرفت. این مطالعه از نوع پژوهش های کیفی و کمی (آمیخته) است. در این تحقیق، از رویکرد تحلیل محتوا، روش دلفی و مطالعه میدانی استفاده گردید. 103 آیه قرآنی انتخاب شد و مفاهیم آن توسط اساتید علوم قرآنی بررسی گشت. مفاهیم قرآنی توسط اساتید حوزه مشاوره خانواده به مؤلفه های روان شناسی تبدیل شد. مؤلفه ها به صورت کد گذاری های باز، محوری و انتخابی نوشته شدند. بر اساس یافته های به دست آمده، 11 شاخص سلامت جنسی تدوین شد که شامل: پایبندی به ارزش ها، خود مراقبتی، داشتن حیا، عفاف و پاکدامنی، انجام ازدواج، ازدواج مناسب، ازدواج مجدد و چند همسری، تعامل مناسب بین زن و شوهر، طلاق شایسته، رفتار جنسی سالم، رفتار جنسی ناسالم، روش های مقابله با انحرافات جنسی می باشد. جامعه آماری 572 تن است. در اعتبارسنجی شاخص ها به روش مطالعه میدانی، 8 شاخص تأیید شد که شامل: پایبندی به ارزش ها، داشتن حیا، عفاف و پاکدامنی، ازدواج مناسب، تعامل مناسب بین زن و شوهر، طلاق شایسته، رفتار جنسی سالم، رفتار جنسی ناسالم، روش های مقابله با انحرافات جنسی بود. نتایج نشان می دهد با توجه به آیات و مستندات کلام وحی، در خصوص شاخص های سلامت جنسی که به طور مفصل به عوامل، راهکارهای آن و روش های مقابله با انحرافات جنسی پرداخته است، وجود این مبانی ضمن تقویت روابط زناشویی و تحکیم خانواده، موجبات پیشگیری از خیانت های زناشویی در زندگی مشترک را فراهم می آورد.
تدوین چارچوب آموزشی توسعه قابلیت های وجودی مادران ایرانی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
132 - 151
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه آموزش های مورد نیاز جهت توسعه توانمندسازی زنان می-باشد. روش پژوهش حاضر، کیفی از نوع مطالعه موردی می باشد. مشارکت کنندگان بالقوه این پژوهش شامل متخصصان و اعضای هیأت علمی در رشته های مختلف تعلیم و تربیت (علوم تربیتی)، جامعه شناسی، حقوق و روانشناسی و همچنین زنان نمونه استان فارس (مدیران زن و مادران نمونه) بودند، که با استفاده از روش نمونه-گیری هدفمند و معیار اشباع نظری 15 نفر از متخصصان و 10 نفر از مادران نمونه و 5 نفر از زنان نمونه شهر که تصدی مدیریتی داشتند، انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و مطالعه اسناد مرتبط با موضوع پژوهش بود. جهت ارائه آموزش های مورد نیاز جهت تحقق توسعه توانمندسازی زنان و شناسایی چالش های موجود در این زمینه از روش تحلیل شبکه مضامین استفاده شد. در نتیجه آموزش-های لازم در جهت توانمندسازی مادران در قالب 5 مضمون سازمان دهنده آموزش هنری، آموزش مهارتی، آموزش معنوی و دینی، آموزش روان شناختی- خودشناسی، آموزش اقتصادی- اجتماعی تدوین گردید و چالش های پیش رو جهت اجرایی شدن چنین مهمی در ابعاد مختلف از جمله مقاومت زنان، مقاومت مردان، مقاومت جامعه محلی، مشکلات اقتصادی و سیاسی کاوش و در نهایت راهکارهایی جهت عملی ساختن مؤلفه های توانمندسازی مادران ارائه گردید. به منظور اعتباریابی نتایج کیفی از تکنیک های قابل قبول بودن و قابل اعتماد بودن استفاده شد.
مکانیسم و دینامیسم ارزش های خانواده در ایلام (یک مطالعه آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
29 - 52
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر، نهاد خانواده متأثر از فرایند مدرنیته، تغییر و تحولاتی ژرف را در دو سطح عینی-ساختاری و ذهنی-تجربه کرده است. از این رو، هدف این پژوهش مطالعه مکانیسم و دینامیسم ارزش های خانواده در شهر ایلام می باشد. روش مورد استفاده، روش تحقیق ترکیبی متوالی است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش زوجین دو دهه (1365-1375 و 1385-1395) ساکن شهر ایلام که براساس روش نمونه گیری هدفمند (بخش کیفی) و تصادفی(بخش کمی) اطلاعات مورد نیاز از آن جمع آوری گردید. در بخش اکتشافی(کیفی) تحقیق تعداد 110 مفهوم، 23 مقوله جزء و 27 مقوله عمده استخراج گردید و مقوله هسته ای که به مثابه کشف تئوری است با عنوان خانواده مدرن و شکننده معرفی گردید. نتایج بررسی نشان می دهند که تحول ارزش های خانواده میان دو نسل درحوزه شیوه همسرگزینی، سبک زندگی، سنت های خانوادگی، فرزند محوری مشهود می باشد. در نتیجه خانواده؛ به سمت خانواده مدرن و شکننده در حرکت است. یافته های بخش کمی ضمن تأیید نتایج بخش کیفی، بیان گر آن است که ارزش های خانواده در چند دهه اخیر در ایلام تحت تأثیر فرایند مدرنیته و پیامدهای آن قرار گرفته و طی فرایند دگردیسی ارزش ها با محوریت کمرنگ شدن سنت ها اتفاق افتاده است.
«زن یکی بیش مبر زانکه بود فتنه و شر»؛ پژوهشی درباره پدیده چند همسری در متون ادبی-سیاسی دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندهمسری یا تعدد زوجات به عنوان مقوله ای فرهنگی، از مسائل مهم در حوزه مطالعات زنان به شمار می رود. این مسئله امری نسبتاً رایج در جوامع پیشین بوده است. منابع مختلف تاریخی، فقهی و ادبی در جامعه دوره قاجار با رویکردهای مختلف به این موضوع پرداخته اند. آنچه مسلم است اینکه تعدد زوجات در بین طبقات و اقشار مختلف جامعه ایران عصر قاجار کمابیش وجود داشته است. در متون ادبی و سیاسی اواخر دوره ناصرالدین شاه و به ویژه پس از مشروطه، به دلیل آشنایی نویسندگان و شاعران با غرب و گسترش ارتباطات، توجه به مسائل زنان بیشتر دیده می شود. این پژوهش با اتکا به متون و منابع ادبی و سیاسی عصر قاجار و مشروطه و تحقیقات جدید، رویکرد متون سیاسی، اجتماعی و ادبی به مسئله چندهمسری را به روش توصیفی-تبیینی و تحلیل محتوا به تحقیق و بررسی گذاشته است. مطالعات نشان میدهد توجه به این مسئله و علل و پیامدهای آن در نگاه منتقدانه متفکران ادبی و سیاسی از اواسط دوره قاجار و به ویژه دوره مشروطه اهمیت بسزایی یافته و به یکی از مسائل مهم در آثار آنان تبدیل شده است. نکته قابل تأمل این که آگاهی دادن به زنان نسبت به جایگاهشان و طبیعی نپنداشتن این امر یکی از مسائل مورد توجه روشنفکران و متفکران بوده است.
بررسی اثرات بیگانگی و شبکه های اجتماعی بر سلامت اجتماعی زنان مناطق 22 گانه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد اثرگذار بر سلامت اجتماعی افراد، بیگانگی اجتماعی و انزوای اجتماعی است. بیگانگی اجتماعی نقش مهمی در سطح سلامت اجتماعی افراد جامعه دارد و می تواند بر کیفیت زندگی زنان اثرگذار باشد. لذا هدف مقاله بررسی نقش بیگانگی اجتماعی در سلامت اجتماعی زنان مناطق 22 گانه تهران است. چارچوب نظری استفاده از نظریه سلامت اجتماعی کییز و نظریه بیگانگی اجتماعی دورکیم است. روش تحقیق، پیمایشی بوده و با ابزار پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری زنان بالای 18 ساله شهر تهران می باشند. طبق فرمول کوکران، حجم نمونه 384 نفر بوده و از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد. از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده که دارای اعتبار صوری و پایایی است. یافته ها نشان داد میانگین سلامت اجتماعی در بین زنان تهرانی برابر با 2.87 بوده که کمی پایین تر از حد متوسط است. در بین مولفه های سلامت اجتماعی بعد انطباق اجتماعی با 3.10 از بیشترین و بعد مشارکت اجتماعی با 2.66 از کمترین میانگین برخوردار بوده است. بین بیگانگی اجتماعی و سلامت اجتماعی رابطه منفی و معکوس(0.523- ) وجود دارد. اگر میزان بیگانگی اجتماعی در بین زنان افزایش یابد، میزان سلامت اجتماعی کاهش می یابد. بیشترین میزان این رابطه مربوط به بعد انطباق اجتماعی(0.583-) و کم ترین رابطه مربوط به بعد شکوفایی اجتماعی(0.455-) می باشد. نتیجه این است که جهت افزایش سلامت اجتماعی در بین زنان تهرانی، بایستی از خودبیگانگی اجتماعی و ابعاد آن مانند احساس بی قدرتی، احساس بی هنجاری، احساس بی معنایی، انزوای اجتماعی، بیگانگی از خود و احساس بیگانگی فرهنگی را کاهش داد.
نقش الگوی مطلوب شبکه اجتماعی در تحکیم بنیان خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش فناوری در عصر امروز، شبکه های اجتماعی به عنوان ظرفیت و ابزار مناسب می توانند در تحکیم بنیان خانواده مؤثر باشند. تحقیق از نوع کاربردی – پیمایشی و جامعه آماری تحقیق، کارشناسان شبکه های اجتماعی و تحکیم خانواده است. جهت روایی سنجی از ضریب لاشه، روایی همگرا و واگرا و برای محاسبه پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری به روش کمترین مربعات جزئی استفاده شد. بررسی ها نشان داد که شبکه های اجتماعی دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری است. بعد شناختی دارای مؤلفه های آموزه ها و باورهای دینی، آگاهی بخشی سبک زندگی و ادراک سازی عوامل تقویت خانواده، بعد عاطفی دارای مؤلفه های فضاسازی رقابت و صمیمیت، تعامل و ارتباط و هویت بخشی می باشد. بعد رفتاری دارای مؤلفه های فرهنگ سازی، پایداری خانوادگی و اجتماعی و توانمندسازی اقتصادی و مالی است. نتایج نشان دادند که تحکیم بنیان خانواده دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری است. بعد شناختی دارای سه مؤلفه خداباوری و دین داری، تعالی محوری در زندگی و آگاهی از احکام سلامت اقتصادی و مالی، بعد عاطفی دارای سه مؤلفه خودباوری، همدلی و رضایت مندی و بعد رفتاری دارای مؤلفه های مسئولیت پذیری، مهارت افزایی و توانمندسازی، تداوم بقای نسل با معیارهای خانواده سالم است. نتایج تحلیل ها نشان دادند که شبکه اجتماعی بر تحکیم بنیان خانواده مؤثر است. بر مبنای نتایج، شبکه اجتماعی در بعد شناختی بیشترین نقش را در تحکیم بنیان خانواده ایفا می نماید.
اثربخشی بسته غنی سازی ازدواج مبتنی بر واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و همدلی در افراد داوطلب ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته غنی سازی ازدواج مبتنی بر واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و همدلی در افراد داوطلب ازدواج انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد داوطلب ازدواج بود که از مهرماه تا آذرماه 1398 به منظور مشاوره پیش از ازدواج به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی در سطح شهر اصفهان مراجعه نموده بودند. در این پژوهش تعداد 30 زوج با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زوج). گروه آزمایش بسته غنی سازی ازدواج مبتنی بر واقعیت درمانی (8 جلسه) را طی دو ماه دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا (1987) و پرسشنامه همدلی (جولیف و فارینگتون، 2006) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته غنی سازی ازدواج مبتنی بر واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و همدلی در افراد داوطلب ازدواج تاثیر دارد (0001/0>p). بدین صورت که این بسته توانسته منجر به بهبود مسئولیت پذیری و همدلی در افراد داوطلب ازدواج شود.
تأثیر کرونا بر تغییر بار اثبات ادعای اعسار در دعوای مطالبه مهریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع کرونا بر جنبه های مختلف زندگی اثر گذار بوده است؛ ازجمله در حوزه اجرای تعهدات همچون تعهد مربوط به پرداخت مهریه مسائلی مطرح است. طبق قواعد عمومی موجود (در قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی)اگر از طریق اجبار دادگاه به ایفای عهد، اجرای تعهد ممکن نشد و توقیف اموال میسر نبود، محکوم له می تواند تقاضای حبس مستنکف از پرداخت را بنماید. در مقابل محکوم علیه می تواند با توسل به اعسار، خود را از حبس برهاند. زوجه در مطالبه مهریه می تواند علاوه بر ضمانت اجرای قانون مدنی (حق حبس)، از مفاد قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی سود جسته و زوج مستنکف را با تقاضا از دادگاه زندانی کند. از انجا که زوج در این عقد معوض مالی دریافت نکرده، بار اثبات اعسار بر دوش او نیست مگر آن که ملائت پیشین او ثابت شده باشد. بدین ترتیب، با اثبات ملائت پیشین، تمکن زوج استصحاب شده و وی در مقام اعسار، مدعی شمرده خواهد شد. با این حال، آن چه در این مقاله محور اصلی سخن است توجه به بحران کرونا و تاثیری است که این بیماری بر شرایط اقتصادی کنونی جامعه گذاشته است. پرسش اصلی آن است که آیا شرایط ناشی از بحران کرونا می تواند اماره قضایی به نفع متعهدین ناتوان از پرداخت باشد؟ به نظر می رسد در دوران حاضر که همه کسب و کار ها تحت تاثیر رعایت الزامات بهداشتی و توصیه های ستاد مقابله با کرونا از قبیل تعطیلی ها قرار گرفته اند، بیراه نخواهد بود اگر بار اثبات اعسار را از دوش زوج متعهد برداریم و شرایط فعلی را اماره قضایی بر صدق قول او مبنی بر اعسار بدانیم. این اماره، طبیعتا می تواند بر استصحاب وضعیت پیشین زوج، ترجیح یابد.
بررسی و برازش مدل اثرگذاری مسئولیت پذیری اجتماعی بانوان بر تحقق شاخص های توسعه پایدار در سازمان های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
149 - 160
حوزههای تخصصی:
مسئولیت پذیری اغلب به نوعی ارتباط بین افراد و محیط کار آنها مربوط می شود. هدف از مطالعه حاضر ارائه مدل اثرگذاری مسئولیت پذیری اجتماعی بانوان بر توسعه پایدار در سازمان های ورزشی است. فرضیه اصلی تحقیق وجود رابطه معنی دار میان مسئولیت پذیری اجتماعی بانوان و تحقق اهداف توسعه پایدار در سازمان می باشد. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی است. که به لحاظ اجرایی کاربردی و از لحاظ زمان حال نگر است. 240 نفر از بانوان پرسنل در مجموعه های ورزشی به سؤالات پرسشنامه های استاندارد مسئولیت پذیری اجتماعی کارول (1991) و توسعه پایدار رضایی (1396) که دارای پایایی مناسب (آلفای کرونباخ 81/0) بود، به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. برای بررسی روابط بین متغیرها از روش مدل سازی معادلات ساختاری (AMOS) بهره گیری شد. یافته های پژوهش نشان داد که بار عاملی "تعهد اجتماعی" (78/0) بالاتر از بقیه ابعاد بود و پس از آن ابعاد "تعهد اخلاقی" با 64/0، "تعهد اقتصادی" با 51/0 و "تعهد قانونی" با 44/0 قرار دارند. همچنین، مسئولیت پذیری اجتماعی بانوان می تواند منجر به تحقق توسعه پایدار در سازمانهای ورزشی گردد. چرا که از بار عاملی 67/0 برخوردار است. در نتیجه تمامی فرضیه های تحقیق تایید می شود و با توجه به آنکه RMSEA معادل 150/2 می باشد، مدل نهایی از برازش کافی برخوردار است. بنابراین پیشنهاد می شود که بانوان شاغل با مقوله مسئولیت پذیری و ابعاد آن آشنا شوند، تعهد و پاسخگویی خود را افزایش و زمینه توسعه روزافزون مسئولیت اجتماعی خود را فراهم نمایند.
استراتژی های زنان ایرانی جهت ورود به عرصه سیاست و مواجهه با امر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
314 - 287
حوزههای تخصصی:
زنان ایرانی جهت ورود به عرصه سیاست یا مواجهه با امر سیاسی، استراتژی های متنوعی درپیش می گیرند که هدف این پژوهش، فهم آنها از منظر زنان است. منظور از استراتژی، راهبردهای کلانی است که می توان در مجموع از رفتارهای فرد در موقعیت های گوناگون کشف کرد و در نوشتار حاضر بدین معناست که زنان ایرانی از چه سازوکارهای جهت ورود به عرصه سیاست و مواجهه با امر سیاسی استفاده می کنند؟ به این منظور چارچوب مفهومی با رویکردی تفسیری - انتقادی و با اتکا به مفاهیم حساسی همچون درک از نابرابری جنسیتی، تجربه متفاوت (تجربه زیسته زنانه) و پیشروی آرام منبعث از دیدگاه هایی همچون فمینسیم رادیکال و نظریه آصف بیات، تدوین شد. این پژوهش با رویکرد کیفی (مصاحبه های فردی و گروهی) و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. براساس نتایج این پژوهش چهار گونه استراتژی مقاومت جنسیتی جسورانه، بی عملی منتظرانه، سیاست ورزی زنانه (استراتژی نرم)، و عزلت گزینی مأیوسانه به دست آمده اند. ازاین رو می توان گفت با توجه به تفاوت شیوه آگاهی و منشأ آن در افراد، گزینش استراتژی و راهبرد نیز در بین زنان متفاوت است و به دنبال آن تکثری از الگوهای عاملیت و سوژگی زنان در میدان سیاست وجود دارد. علاوه براین نتایج پژوهش حاکی از دو نکته مهم است: 1. حساسیت های جنسیتی و کنشگری سیاسی زنان پیونده خورده و جدایی ناپذیرند. 2. جنسیت را می توان به عنوان یکی از بردارهای تعیین کننده کنشگری سیاسی در عرصه خرد و کلان دانست.
مسئولیت اجتماعی شرکت و حضور زنان در هیأت مدیره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
343 - 363
حوزههای تخصصی:
حضور مدیران زن در ترکیب هیأت مدیره به دلیل سبک تصمیم گیری خاص و دقت نظر بالا در ایفای مسئولیت های خود تأثیر مثبت و قابل توجهی بر بهبود عملکرد و افزایش ارزش شرکت ها دارد. به طوری که حضور زنان منجر به تقویت بعد نظارتی هیأت مدیره شده و رفتارهای فرصت طلبانه را کاهش داده و عملکرد و کارایی هیأت مدیره را بهبود می بخشد. بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حضور زنان در هیأت مدیره بر مسئولیت اجتماعی شرکت ها می باشد. به منظور اندازه گیری مسئولیت اجتماعی شرکت ها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 129 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1392 تا 1399 است. متغیر مستقل پژوهش تعداد زنان در ترکیب هیأت مدیره و متغیر وابسته مسئولیت اجتماعی شرکت است. . مسئولیت اجتماعی به دو بعد داخلی و دو بعد خارجی تفکیک شده است. ابعاد داخلی شامل میزان افشای اطلاعات مربوط به روابط کارکنان و افشای اطلاعات مربوط به تولید، و ابعاد خارجی مشتمل بر میزان افشای اطلاعات مربوط به مشارکت اجتماعی و افشای اطلاعات مربوط به محیط زیست می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که حضور مدیران زن در هیأت مدیره تأثیر مستقیم و معناداری بر ایفای مسئولیت اجتماعی داخلی و خارجی شرکت ها و میزان افشای عملکرد اجتماعی دارد. درنتیجه حضور زنان به عنوان یکی از سازوکار های حاکمیت شرکتی منجر به ایفای بهتر مسئولیت اجتماعی و افزایش میزان افشای اطلاعات گردد.
مقایسه شیوع اختلال کارکرد جنسی در زنان متأهل دارای نشانگان اختلالات شخصیت خوشه ب و زنان متأهل فاقد اختلال شخصیت شهر تهران
حوزههای تخصصی:
اختلال کارکرد جنسی از مشکلات شایع جنسی است که دارای اتیولوژی متعددی بوده و اختلالات روان پزشکی نقش مهمی در شکل گیری آن دارند. این مقاله با هدف مقایسه شیوع اختلال کارکرد جنسی در زنان متأهل دارای نشانگان اختلالات شخصیت خوشه ب و افراد فاقد اختلال شخصیت انجام شد. پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. به همین منظور 1000 نفر از زنان متأهل شهر تهران در شش ماهه نخست سال 1400 پایش شدند که 145 نفر دارای نشانگان اختلالات شخصیت خوشه ب بودند که 56 نفر از ایشان به روش در دسترس به عنوان نمونه داری اختلال انتخاب شدند و داده های 20 نفر از افراد فاقد اختلال نیز به عنوان گروه مقایسه تحلیل شد. از پرسشنامه های میلون (MCMI3)، اختلال عملکرد جنسی زنان (FSFI) و مردان (IIEF) برای گردآوری داده ها استفاده گردید. داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و با نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند. میانگین کارکرد جنسی در زنان متأهل فاقد اختلال شخصیت بیشتر از میانگین کارکرد جنسی در زنان متأهل دارای اختلالات شخصیت مرزی، نمایشی و خودشیفته بود (05/0>P). میانگین کارکرد جنسی در زنان متأهل فاقد اختلال شخصیت تفاوت معناداری با زنان متأهل دارای اختلالات شخصیت ضداجتماعی نداشت (333/0=P). نتایج یافته ها حاکی از آن بود که اختلال کارکرد جنسی در زنان متأهل دارای اختلالات شخصیت خوشه ب بیشتر از زنان متأهل فاقد اختلال شخصیت است. لذا به متخصصان حوزه روان درمانی پیشنهاد می شود در تشخیص و درمان اختلال کارکرد جنسی زنان، به نقش اختلالات شخصیت و مسئله همبودی توجه داشته باشند.
طرد زنان در فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان به عنوان بخشی از نیروهای اجتماعی جامعه همواره بر اساس ایستارهای حاکم در جامعه در حاشیه قرار گرفته اند. با پیدایش و گسترش شهرنشینی در ایران این مسئله (طرد زنان) مورد توجه قرار می گیرد. بدین ترتیب این پژوهش تلاش کرده است به مطالعه طرد اجتماعی زنان در فضای شهری بپردازد. این پژوهش از روش نظریه زمینه ای استفاده و از طریق نرم افزار مکس کیو دی ای اقدام به کدگذاری کرده است و بر اساس روش نمونه گیری هدفمند 29 نفر از زنان تهران در فاصله سنی 20 تا 45 سال انتخاب شدند و با آنها مصاحبه انجام گرفت. یافته های این پژوهش حاکی از این است که بی پناهی اجتماعی زنان ناشی از ساختار مردسالارانه پدیده مرکزی است و در این پدیده شرایط ساختاری، زمینه ای و علی دخیل بوده اند. استراتژی این امر شامل مقولاتی نظیر عدم حضور یا حضور کمرنگ زنان ناشی از حس ناامنی در شهر، کمرنگ شدن ارتباطات اجتماعی ناشی از داغ ننگ اجتماعی و خودمراقبتی در زنان ناشی از شکسته شدن حریم زنانه گردیده است و پیامدهای این پدیده به مقولاتی نظیر آسیب دیدن زنان، بی تفاوتی و عادی انگاری و بروز احساسات ناخوشایند منتهی گردیده است.
مقایسه خوانش زنانه با تفسیر مردانه پیرامون مساله قوامیت در آیه34 سوره نساء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجاکه بخش اعظمی از تفاسیر موجود بطور سنتی توسط مردان مسلمان نوشته شده اند چگونگی توصیف روابط جنسیتی و حقوق زنان سهم قابل توجهی درآن دارد. اما با ظهور فمینیسم اسلامی برخی زنان مسلمان منسوب به این جریان به منظور اندیشه برابری زن و مرد از نگاه اسلام مبتنی بر مبانی دینی در حال بحث برای ارزیابی های جدید از این تفاسیر سنتی هستند و از استدلا ل های خود با شواهدی از قرآن حمایت می-کنند. در این میان، برخی از پیش گامان این اندیشه کار خود را با این ادعا که مردان مسلمان قرآن را از چشم اندازی مردسالارانه خوانش کرده اند و بدین وسیله نابرابری جنسیتی و پدرسالاری را وارد تفسیر قرآن کرده اند به بازخوانی متن قرآن به مثابه اساسی ترین منبع اسلامی تمرکز کرده اند. این در حالیست که نگارندگان مدعی اند در میان اندیشمندان و مفسران شیعی چنین حاکمیت دیدگاه مردسالارانه ای عمومیت ندارد و اگرچه جنسیت می تواند در خوانش از متن موثر باشد اما التزام به مبانی اصیل قرآنی و محوریت پارادایم توحیدی مانع از ارائه برداشت های جانبدارانه خواهد بود. بررسی قوّامیت مردان بر زنان که از چالش برانگیزترین آیات قرآن پیرامون حقوق زنان است، از دو منظر جنسیتی زنانه(ودود، بارلاس و هبری) و مردانه(علامه طباطبایی، جوادی آملی ، مطهری) با وجود اختلاف در آبشخورهای فکری، اعتقادی و فضای بروز و ظهور، نتایج مشابهی بدست می دهد که حاکی از برداشت های غیرجانبدارانه از سوی مفسران شیعی دارد. اینکه قوامیت برای مردان فضیلتی محدود و مشروط است به منظور ایفای مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی در حمایت از حقوق زنان است و معانی برتری و سیطره بر زنان سوءبرداشت هایی بیش نیست.
پیامدهای فرهنگی و فکری تهاجم تمدن غربی با تأکید بر زنان ایرانی
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
59 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضربررسی پیامدهای فرهنگی و فکری تهاجم تمدن غربی باتأکید بر زنان ایرانی بود. جامعه آماری شامل کلیه آثار پیامدهای فرهنگی و فکری تهاجم تمدن غربی می باشد. نمونه پژوهش موضوع های مرتبط با تأثیر فرهنگی تهاجم تمدن غربی بر زنان ایرانی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش گردآوری اطلاعات از طریق متون کتابخانه ای وبه صورت فیش برداری صورت گرفت. سپس ارتباط متقابل تمدن غربی با فرهنگ، تفکر و پیامدهای تهاجم تمدن غربی بر فرهنگ و جهان بینی زنان، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادکه: بین تفکر، فرهنگ و تمدن غربی ارتباط وجود دارد و نوع رابطه ای که تفکر، فرهنگ و تمدن با یک دیگر دارند، لزوماً یک رابطه خطی و طولی نیست. در پاره ای از موارد انتقال تمدن یک الگو به تمدن الگوی دیگر، تفکر نهفته در آن تمدن را هم منتقل می کند. زنان ایرانی با افزایش ورود تمدن غربی درگام نخست با دگرگونی هایی در زمینه ی فرهنگ، با کمرنگ شدن عفت، حجاب و هویت اسلامی ایرانی و... روبرو شدند. درگام دیگر تغییراتی در زمینه ی جهان بینی آنان مشاهده شد. هم چنین تأثیر رواج تمدن غربی تنها بر فرهنگ ایرانی و کمرنگ شدن ارزش ها و سنت-های اسلامی و ایرانی متوقف نشده، و در گامی فراتر جهان بینی ایرانیان را نیز هدف حمله ی خود قرار داده است.
جایگاه تدبیر منزل در میراث اخلاق فلسفی با رویکرد انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
169 - 189
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی جایگاه تدبیر منزل در میراث اخلاق فلسفی انجام شد. بدین منظور کلیه آثار مکتوب در این موضوع به روش توصیفی- اسنادی بررسی شد و به این مسئله که در میراث اخلاق فلسفی متأثر از متون فلسفه اسلامی، به مسائل اخلاقی حوزه خانواده چقدر توجه شده و این حوزه اخلاق فلسفی با چه کاستی هایی مواجه است، پاسخ داده شد. از این رو، با پیگیری سیر تاریخی اخلاق خانواده در متون کهن اخلاقی و میراث اخلاق اسلامی تا دوره معاصر، به بررسی ماهیت، گستره موضوعات و روش های عملی سازی، تصویری از اخلاق خانواده در نگاه فلسفی پرداخته شد. نتایج بررسی ها نشان داد که مسئله اخلاق خانواده فقط ذیل بحث تدبیر منزل که ماهیت فلسفی دارد، بیان شده است و برخی از عالمان اخلاقی با اقتباس از آثار فلسفی ارسطو و دیگر آثار همسو، دیدگاه های اخلاقی حوزه خانواده را به شکل ممزوج با مباحث اخلاق فلسفی در برخی متون اخلاقی همچون فصول منتزعه، تهذیب الاخلاق و اخلاق جلالی منعکس کرده اند. همچنین نتایج بررسی ها نشان داد که از اواخر سده دهم هجری تاکنون حتی چنین رویکرد اقتباسی نسبت به حوزه خانواده در منابع اخلاقی و فلسفی وجود ندارد و رویکرد فلسفی که تا پایان سده ده ارائه شده است نیز نوآوری ویژه ای ندارد.
مطالعه کیفی پیامدهای تجرد قطعی دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجرد قطعی به وضعیتی اطلاق می شود که دختران تا 45 سالگی موفق به ازدواج نشده و از تشکیل خانواده باز می مانند، این پدیده پیامدهای اجتماعی و فردی زیادی از جمله؛ کاهش تعداد موالید، کاهش نرخ رشد جمعیت، عدم جایگزینی نسلی، تنهایی و... در بر دارد که نیازمند بررسی و توجه جدی است. از همین رو مطالعه حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی به بررسی پیامدهای ناشی از تجرد قطعی بر اساس تجربه زیسته این دختران پرداخته است. مشارکت کنندگان 23 نفر از دختران مجرد قطعی بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه با این افراد تا رسیدن به اشباع نظری و کشف مضامین اصلی تحقیق ادامه یافت. داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 تحلیل و بررسی شدند. جهت اعتبارپذیری داده ها از مرور مطالعات و تکنیک کسب اطلاعات موازی و تثلیث، ارائه تحلیل های داده ای و برای کسب پایایی، از ضریب توافق کاپا استفاده گردید که با مقدار 78/0 پایایی تایید قرار شد. نتایج تحقیق نشان داد؛ تجرد قطعی منجر به پیامدهای ناخواسته ای می شود که کلیت جامعه را بطور اعم و افراد جامعه هدف را بطور اخص با مشکلات عدیده ای مواجه می سازد. مضامین اصلی پیامدهای تجرد قطعی شامل؛رها کردن تفکر ازدواج،آسیب پذیری تنهایی، واگویه حسرت های گذشته، داغ ننگ ناشی از تجرد و درماندگی اجتماعی بود. هر یک از این پیامدها می توانند به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح شوند؛ بنابراین نیاز به سیاست گذاری اجتماعی مناسب در زمینه کاهش تجرد قطعی بیش از پیش احساس می شود.
نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار در شبکه های اجتماعی برای تبلیغات شفاهی الکترونیک و تاثیر بر قصد خرید کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
489 - 518
حوزههای تخصصی:
ظهور شبکه های اجتماعی باعث تغییراتی در ابعاد مختلف زندگی بشر شده و بازاریابی نیز یکی از حوزه هایی است که تحت تاثیر قرار گرفته است. با پیدایش تاثیرگذارانی با قابلیت نفوذ و تاثیر روی دنبال کنندگان گسترده در شبکه های اجتماعی، علاقه برندها به بازاریابی تاثیرگذاران به سرعت در حال رشد است و امروزه برندها قسمت اعظمی از بودجه های تبلیغاتی خود را برای بازاریابی تاثیرگذاران هزینه می کنند. در پژوهش حاضر با بهره گیری از مدل احتمال موشکافی اقناع و مفاهیمی چون تعامل فرا اجتماعی و بازاریابی شفاهی الکترونیک، بررسی تاثیر نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار بر روی قصد خرید دنبال کنندگان را به عنوان هدف پژوهش دنبال کردیم. مطالعه موردی این پژوهش، زنان تاثیرگذار زیبایی در اینستاگرام بود که به این منظور با شناسایی 4 تاثیرگذار مطرح زیبایی در میان کاربران ایرانی به بررسی صفحات این زنان تاثیرگذار در اینستاگرام پرداخته شده است. پژوهش حاضر از جنبه هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی بوده و روش آن از نوع پیمایشی و ابزارگردآوری داده ها نیز پرسشنامه آنلاین است. با روش نمونه گیری در دسترس 396 پرسشنامه جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 3 و SmartPls نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار که مربوط به «تخصص»، «قابلیت اطمینان» و «تجربه» با متغیر واسطه «اعتبار منبع» و نشانه های اقناعی مربوط به «خودافشاگری»، «جذابیت اجتماعی»، «نگرش همدلانه» با متغیر واسطه «تعامل فرا اجتماعی» بر روی «تبلیغات شفاهی الکترونیک» و در نهایت «قصد خرید دنبال کنندگان» تاثیر دارند و برخلاف انتظار محققان، «جذابیت فیزیکی زنان تاثیرگذار» تاثیری روی «تعامل فرا اجتماعی» و در نهایت تبلیغات شفاهی الکترونیک و قصد خرید دنبال کنندگان ندارد.
بررسی مقوله «میل» و بازقلمروسازی «زنانگی» در یرما با تکیه بر آراء دلوز و گاتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
545 - 564
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهره گیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و می تواند با رقم زدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگاره محور جنسیتی را به چالش کشد؟ بدین منظور نمایشنامه یرما یکی از سه گانه لورکا بررسی می شود. این پژوهش که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است به چگونگی تأثیر مفهوم «زن شدگی» در شکل گیری فرهنگی متفاوت از گفتمان جنسیتی و سلسله مراتبی حاکم می پردازد. چنین استدلال می شود که لورکا با تمرکز بر «میل زنانه» و درهم شکستن مدل تک صدا، «پیش رونده» و «پارانوئیدیِ» روایت رئالیسمی ادیپ محور، به نوعی «قلمروزدایی» دست می زند که سوژگی را منوط به تسلیم در برابر قدرت مردانه نمی داند. لورکا با تمرکز بر «میل شیزوئیدی»، نه تنها در راستای چالش دوانگاره های حاکم گام برمی دارد، بلکه با بازقلمروسازی «هویت زنانه» می کوشد هنجارهای درونی شده را به منزله نوعی «برساخت» معرفی کند که اصل واقعیت زنانگی را پنهان کرده اند. از این رو، می توان گفت که از منظر لورکا ظهور فرهنگی پویا ماحصل تقابلی آگاهانه با گفتمان حاکم و هنجارهای زنانگی از پیش تعیین شده است که ناگزیر از رستاخیز میل شیزوئیدی، «زن شدگی» و مقابله با گفتمان پارانوئید ادیپ محور است.
بررسی جامعه شناختی تاثیر شیوه های همسرگزینی مدرن و سنتی در طلاق قطعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۱)
113-150
حوزههای تخصصی:
دوگانگی ناشی از شیوه ازدواج مدرن و سنتی، باعث بسیاری از مسائل و مشکلات برای زوجین بوده است. این پژوهش، با استفاده از رویکرد تلفیقی نوین از نظریه «رابطه ناب» گیدنز با محوریت الگوی همسرگزینی و نظریه «طلاق» دیوید چیل با رویکرد روش شناختی تحقیق اثبات گرایی است و روش تحقیق، روش توصیفی و تبیینی می باشد. جامعه آماری شامل شش مجتمع قضایی دادگاه خانواده تهران بود. نمونه ها را به صورت تصادفی ساده و در دسترس می باشد. حجم نمونه به صورت تقریبی از میزان وقوع طلاق در شهر تهران 2500 تا بوده است که در فرمول کوکران عدد 384 بدست آمد. یافته ها نشان می دهد تاثیر همسرگزینی سنتی با همسرگزینی مدرن در طلاق قطعی متفاوت هستند. میانگین طلاق با سبک همسرگزینی مدرن بیشتر است از میانگین طلاق با سبک همسرگزینی سنتی. عاملی سبک ازدواج مدرن برابر 89/0 و سبک ازدواج سنتی برابر 71/0 بود. با توجه به اینکه مقدار سطح معنی داری آزمون کمتر از 05/0 می باشد، فرض صفر رد شده و با اطمینان 95% می توان گفت هر نوع همسرگزینی در طلاق قطعی تاثیر دارد. نتایج نشان می دهد که سبک ازدواج بر وقوع طلاق اثر داشته و سبک ازدواج مدرن اثر بیشتری بر وقوع طلاق داشت.