فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۲٬۸۵۶ مورد.
مدل سازی روابط هستی شناختی و معرفت شناختی علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاوش در چیستی و چگونگی رابطة علم و دین و مدل سازی این رابطه هدف اصلی این مقاله است. دیدگاه هایی که درصدد تبیین رابطة علم و دین برآمده اند (دیدگاه های تمایز، تعارض، تلاقی و تأیید، و دیدگاه مکملیت) هریک فقط به یک جنبه از این ارتباط پرداخته اند و همگی در این نقص سهیم اند که عمدتاً بر جنبه های عملی و کاربردی تعامل میان علم و دین تأکید می کنند و مدل نظری مشخصی را، در خصوص رویارویی گزاره های علمی و گزاره های الاهیاتی و نحوة رابطة آن ها با یک دیگر، ارائه نمی دهند. در مسیر ارائة چنین مدلی و با نگاهی دقیق به دو مقولة علم و دین و به تبع آن، رابطة میان آن ها، می توان چهار رویکرد متمایز، هرچند مرتبط با هم، را در این خصوص از یک دیگر تمییز داد: رویکردهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه، معناشناسانه، و تکوینی. در این مقاله ضمن تبیین رابطة علم و دین در دو حوزة هستی شناسی و معرفت شناسی، دو مدل در خصوص تبیین این رابطه در دو حوزة مذکور ارائه می شود. برای مدل سازی و تبیین رابطة هستی شناختی علم و دین، از نمای مکانیکی مولکول DNA بهره می گیریم و سپس مدل را بر اساس سه مفهوم حقایق دینی، حقایق طبیعی، و نقاط انطباق ارائه می کنیم؛ مدلی که برای تبیین رابطة معرفت شناختی گزاره های علمی و گزاره های الاهیاتی ارائه می شود بر مبنای تفکیک میان هستة سخت نظریات علمی و الاهیات دینی از کمربند محافظ آن ها استوار است. پس از ارائة مدل های مذکور، سعی می کنیم تا انسجام منطقی آن ها را نشان دهیم.
زبان تخصصی: بازاندیشی یک رویکرد (1)
منبع:
سخن سمت۱۳۸۳ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی:
ضرورت طراحی و استقرار نظام یکپارچه آمارهای حوزه فرهنگ در کشور
حوزههای تخصصی:
ترجمه به مثابه اقدامی میان رشتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باب ترجمه، از زاویه های مختلفی بحث شده است. عموماً بر این نکته اجماع وجود دارد که ترجمه، پدیده ای میان فرهنگی است؛ بدین معنا که مترجم در کار خود با بیش از یک فرهنگ سروکار داشته و دارد. در این مقاله، از زاویه ای دیگر، استدلال می شود که عمل ترجمه، علاوه بر میان فرهنگی بودن، از آغاز یک عمل میان رشته ای بوده است. بدین معنا که مترجمان برخلاف دانشمندان که به کسب یک رشته علمی خاص اکتفا نمی کردند بلکه جویای همه معارف بودند، و نیز برخلاف متخصصان رشته ای کنونی، موضوع کار خود را به گونه ای می یافته اند که نه به همه معارف نیازی داشته اند و نه می توانسته اند با تخصص در یک رشته علمی به کار خود ادامه دهند، بلکه ناگزیر علاوه بر دانش زبان به دانشی که با موضوع ترجمه ارتباط برقرار می کرد نیز نیازمند بوده اند. این مسئله، یعنی نیازمندی شناخت موضوع مورد ترجمه، از آغاز ترجمه را به معرفتی میان رشته ای تبدیل کرده است. استلزام دیگر این ادعا این است که میان رشته ای، تماماً مفهومی مدرن و امروزی نیست؛ بلکه از آغاز مصادیقی برای آن وجود داشته است که عمل ترجمه نمونه بارز آن است و این ویژگی خود را هنوز نیز از دست نداده است. امروزه نه تنها ترجمه، بلکه مطالعات ترجمه نیز، معرفتی میان رشته ای تلقی می شود. بررسی و تدقیق در تجربه میان رشتگی ترجمه به ویژه برای مللی که امروزه، به ضرورت، به میان رشتگی در حوزه های مختلف روی آورده اند می تواند می تواند پیامدهایی مفیدی را جهت فهم درست تر میان رشتگی به دست دهد.
میان رشتگی در علوم سیاسی در دانشگاه های کانادا: مفهوم و اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان علوم سیاسی در حال حاضر، بر این باورند که مطالعه سیاست صرفا، با استفاده از یک رشته ممکن نیست و مطالعات درون رشته ای (استفاده از مجموعه ای از حوزه های تخصصی علوم سیاسی، مانند سیاست مقایسه ای، نظریه سیاسی، روابط بین المللی و ...) و میان رشته ای (نه تنها علوم سیاسی، بلکه مساعدت از رشته هایی دیگر مانند اقتصاد، حقوق، جامعه شناسی، و ...) ضروری است. بر این اساس، دانشگاه های مختلف در دنیا، از جمله در کشور کانادا، تلاش کرده اند که برای آماده کردن و توانمندسازی دانشجویان خود در جهت فهم پیچیدگی های عصر جهانی شدن و همچنین کسب شغل مناسب، به رویکرد میان رشته ای روی آورند. فهم تعریفی که در دانشگاه های کانادا از مساله میان رشته ای شده و شیوه ای که به اجرا درآمده است، با تاکید بر علوم سیاسی، هدف اصلی این مقاله است. پرسش اصلی این مقاله این است که رویکرد میان رشته ای در دانشگاه های مهم کانادا، با تاکید بر علوم سیاسی، به چگونه در عمل اجرا شده است.
علم به مثابه امری مقدس (بررسی آرای دکتر حسین نصر درباب علوم اسلامی)
حوزههای تخصصی:
تمام ارکان سنت هم از «ذات قدسی» مبعث می شوند و هم رو به سوی آن دارند، و از این رو رنگ و بوی قداست می گیرند. علم سنتی نیز، به عنوان یکی از اساسی ترین ارکان سنت ـ خصوصاً در سنت اسلامی که به معرفت منزلتی أعلی می بخشد ـ با قداست عجین است و «علم مقدس» نام می گیرد.علم اسلامی بر دو اصل اساسی استوار است. از آنجا که در اسلام «اصل توحید» بالاترین مرتبت را دارد، تمامی اجزاء فرهنگ و تمدن و تفکر اسلامی بر آن ابتنا دارند. علم اسلامی نیز به تبع اینان، بر مبنای این اصل بنیادین نضج می گیرد و هدفی جز نمایاندن آن ـ یعنی بازنمایی وحدت در تمامی نمودها و در نتیجه بازنمایی سیمای ذات احدی در ورای آنها ـ ندارد. همچنین، علوم اسلامی بر «اصل ساختار سلسله مراتبی طولی عالم و حقیقت» ابتنا دارند کما اینکه در این اصل با علوم مقدس موجود در دل دیگر سنت ها اشتراک دارند.تمام ارکان سنت هم از «ذات قدسی» مبعث می شوند و هم رو به سوی آن دارند، و از این رو رنگ و بوی قداست می گیرند. علم سنتی نیز، به عنوان یکی از اساسی ترین ارکان سنت ـ خصوصاً در سنت اسلامی که به معرفت منزلتی أعلی می بخشد ـ با قداست عجین است و «علم مقدس» نام می گیرد.علم اسلامی بر دو اصل اساسی استوار است. از آنجا که در اسلام «اصل توحید» بالاترین مرتبت را دارد، تمامی اجزاء فرهنگ و تمدن و تفکر اسلامی بر آن ابتنا دارند. علم اسلامی نیز به تبع اینان، بر مبنای این اصل بنیادین نضج می گیرد و هدفی جز نمایاندن آن ـ یعنی بازنمایی وحدت در تمامی نمودها و در نتیجه بازنمایی سیمای ذات احدی در ورای آنها ـ ندارد. همچنین، علوم اسلامی بر «اصل ساختار سلسله مراتبی طولی عالم و حقیقت» ابتنا دارند کما اینکه در این اصل با علوم مقدس موجود در دل دیگر سنت ها اشتراک دارند.
جایگاه ابوحاتم اسفزاری و ابن خمار در سنت آثار علوی در دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله آثار علوی ابوحاتم اسفزاری (د. ح. 506-513 ق دربردارنده برخی از دیدگاه های ارسطو (384-322 ق.م) است که در روایت عربی آثار علوی وی دیده نمی شود؛ زیرا ابن بطریق، پدیدآورنده روایت عربی این اثر، برخی جاهای کتاب را ترجمه نکرده و در ترجمه برخی جاهای دیگر نیز خطاهایی شگرف مرتکب شده است. اسفزاری همچنین به نکاتی اشاره می کند که در هیچ یک از دو روایت یونانی و عربی نیامده است. از این رو به نظر می رسد وی افزون بر بهره گیری از این ترجمه مخدوش، به منابع دیگری که به نحوی با روایت اصلی کتاب ارسطو مرتبط بوده اند، دسترسی داشته است. احتمالاً یکی از این منابع، رساله الآثار المخیله فی الجو الحادثه عن البخار المائی ابن خمار (زاده 331ق) بوده است. آثاری که بعدها دانشمندان ایرانی در این باره نوشتند، به نحوی چشمگیر از آثار علوی اسفزاری تاثیر پذیرفته است.