فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۲٬۷۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بحث در مورد آموزش اقتصاد خرد با رویکرد بومی سازی و نوین سازی است. از آنجا که علم اقتصاد دایماً در تحول و پیشرفت است، تحقق این هدف الزاماً مستلزم نوین سازی مستمر است. بنابراین، تدریس اقتصاد با رویکرد بومی سازی و نوین سازی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بومی سازی اقتصاد در هر جامعه، مستلزم توجه محوری به ساختار، شرایط و واقعیت های اقتصادی و توجه به ارزش های آن جامعه است. این الزام در جوامع اسلامی، در عمل، به مفهوم لزوم تدریس اقتصاد با رویکرد اسلامی است. موفقیت در این امر مستلزم وجود اقتصاددانان اسلام شناس با سابقه تدریس و تحقیق کافی و مؤثر و تدوین متون و مواد درسی مناسب و کافی است. بر اساس نتایج این مطالعه، تدریس باید با بررسی و نقد مفهوم انسان اقتصادی آغاز گردد؛ سپس، برخی از ملاحظات روش شناختی مورد بررسی قرارگیرد. در این زمینه، لازم است که نظریات علمی به عنوان مجموعه ای از گزاره های تبیین کننده روابط علّی پدیده ها شامل پیش فرض ها، گزاره های ارزشی و گزاره های توصیفی معرفی شوند. باورهای دینی و ارزش های اخلاقی در ساختار پیش فرض ها و تکوین نظریات علمی کاملاً مؤثر هستند. همچنین، باید روش تفکر اقتصادی و شیوه به کارگیری رویکردهای خلاق آموزش داده شود و از ترویج صرف نظریه های اقتصادی احتراز گردد. نباید به پیش فرض ها و رویکردهای تحلیلی مسلط، ندانسته اعتباری ایدئولوژیک بخشید و بدون تأمل آن ها را پذیرفت و ترویج داد. برخلاف ادعای مسلط در ادبیات اقتصادی، رفتار واقعی انسان به شدت تحت تأثیر ملاحظات اخلاقی و برگرفته از مجموعه بسیار غنی از ارزش ها و ترجیحات است. شواهد تجربی نیز نشان داده است که در جوامع پیشرفته ای مانند امریکا، آلمان، روسیه و جوامعی مانند قبایل کوچروی اندونزی، رفتار مردم بر مبنای خودخواهی نیست. در شرایط موجود، با توجه به اقبال نسبی به رویکردهای اخلاق مدارانه و دینی به اقتصاد و تقاضای روز افزون جوامع اسلامی برای تدوین و تدریس اقتصاد با رویکرد اسلامی، باید تلاش مؤثر کرد تا متون اقتصادی با رویکردی اسلامی تدوین شود. در این ارتباط، تنظیم و ارائه سرفصل های دروس اقتصاد، به ویژه اقتصاد خرد، با رویکرد اسلامی برای تدریس در رشته اقتصاد در مقاطع کارشناسی و بالاتر بسیار مهم و لازم می نماید.
مدل بومی بلوغ دولت سیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفوذ روز افزون فناوری های سیار، باعث ظهور و پیاده سازی دولت سیار، در برخی کشورها شده است. سنجش مراحل پیشرفت در پیاده سازی دولت سیار با استفاده از مدل بلوغ امکان پذیر است. در این مقاله، عناصر اصلی و مفاهیم کلیدی مدلهای بلوغ دولت الکترونیکی و دولت سیار استخراج و با استفاده از روش فراترکیب تحلیل می شود. برای اختصاصی شدن مدل برای دولت سیار، الزامات مورد نیاز برای پیاده سازی آن بر پایه تجربیات سایر کشورها تعیین شده و محدودیت های موجود فناوریهای سیار نیز در مدل بلوغ لحاظ می شود. برای بومی سازی مدل، الزامات موجود در سازمان های ایرانی، با مطالعه اسناد بالا دستی استخراج می شود. در نهایت مدلی برای بلوغ دولت سیار معرفی شده و مولفه های آن با در نظر گرفتن الزامات فوق تشریح می شوند. اعتبار این مدل با استفاده از پرسشنامه و تحلیل آن با نظر سنجی از خبرگان و استفاده از آزمونهای مناسب آماری تایید می شود. نتایج مدلی با 11 مولفه و 8 گام را نتیجه داده است.
جامعه شناسی کانادا: آثار معرفت شناسی مسأله شناسی بومی بر شکل گیری بومی گرایی علمی در علوم انسانی کانادایی شکل گیری حوزه های خاص در جامعه شناسی کانادا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی علوم انسانی در کشورهای منطقه و جهان غرب تعامل با دیگر کشورها و تاثیرات جهانی شدن و پیامد های آن بر علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی بومی سازی(تعریف، مولفه ها) و تاریخچه آن در ایران و دیگر کشورها
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی روش شناسی بومی سازی علوم انسانی
مسأله شناسی بومی و ربط آن به شکل گیری جامعه شناسی بومی به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی در این مقاله مورد سؤال و بررسی و اقع شده تا از آن طریق و با ذکر نمونه جامعه شناسی کانادایی نشان دهیم که مسائل و مشکلات درونی جوامع می تواند جهت گیری علمی جامعه شناسی را با مقتضیات بومی هماهنگ سازد . در مقاله قبل گفته ایم که تجربه اقتصاد سیاسی در کانادا نشان می دهد که شکل گیری پارادایمهای جامعه شناسی ‘ متأثر از تجربه های بومی است و به همین دلیل نمی توان جامعه شناسی بومی را تمامأ تجربه نامعتبری تلقی کرد . همین امر سبب شده است که مقاله حاضر بحث جدی ‘ جذاب و مطرح بومی گرایی علمی در حوزه علوم انسانی و جامعه شناسی را با استفاده از روش های اسنادی ‘ مصاحبه ‘ مشاهده مشارکتی و مشاهده مستقیم دنبال کند و نشان دهد که تلاش در جهت بومی گرایی علمی به رشد بینش های خاص در جامعه شناسی کانادایی منجر شده است .
ژاک دریدا و سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو در تلاش است تا با بررسی سه دوره گفتمانی مدرنیته در مغرب زمین روند رو به انحطاط نظریه پردازی را روشن نماید. در این ارتباط، به موج گفتمانی عقلانیت خواهی غرب اشاره خواهد شد، عقلانیتی که ادعا داشت که چراغی از روشنایی فروزان خواهد ساخت که دایره هستی برای همیشه از تاریکی و تاریک اندیشی رهایی یابد. سر برکشیدن گفتمان ارزش گرای مارکسیستی در موج دوم مدرنیته از یک سو ظرفیتی فکری در برابر یکه تازی های عقلانیت شناختی بود و از سوی دیگر با گستره گفتمانی خود حاشیه سازی موج اول را در سر می پروراند. حقیقتاً گفتمان موج دوم ارزش گرا به حساب می آمد، گفتمانی که موجب شد تا با ارائه دستگاه های فکری و متنوع خود سطح نظریه پردازی های لیبرال نیز نسبت به گذشته کلاسیک خود ارتقاء یابد. تقابل های دو موج مدرنیته بخصوص آبشخور واحد آن دو از روش شناسی اثباتی مورد توجه جدی است.
تا آنجا که بحث به روش شناسی واحد دو موج لیبرال و ارزش گرایی مارکسیستی مربوط می شود،روش شناسی پسا تجدد بر نقد بنیادین روش اثباتی برکشیده شده است. ورود به موج سوم مدرنیته آن هم از گذر فلسفه دریدایی روشنگر این حقیقت است که علی رغم اینکه دریدا کلان روایت متافیزیک حضور غرب را شالوده شکنی کرده است لیکن پیامدهای نظری فلسفة او راه را برای روایت های متنوع می گشاید که به شکل خاصی امکان فعل اخلاقی را در روزگار پسامدرن منتفی می نماید. او با گره زدن فلسفه، زبان شناسی و تا حدودی روان شناسی فضای فکری جهان را برای مطالعات بین رشته ای همانند تجزیه و تحلیل گفتمان و تجزیه و تحلیل روانی گشوده است. فهم این دستاوردهای بشری از دو جهت اهمیت دارند: اول اینکه این مطالعات یک دوره کامل اندیشه و فلسفه سیاسی غرب است و دوم اینکه افول اندیشة سیاسی غرب به وضوح خود را در پردازش های نظری متفکران موج سوم نشان می دهد. در جمع، پرداختن به سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب باید بتواند بسترها را برای پیگیری روندهای بومی فلسفه اسلامی باز نماید. از یک نقطه نظر عمده این مهم می تواند از دریچة فهم بحران در ساحت اخلاقی تمدن غرب انجام شود.
بررسی حقوقی مالکیت آثار دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار دانشگاهی به عنوان منبعی حیاتی در توسعه صنعتی جوامع نگریسته می شوند. در این میان آن چه که از دیدگاه حقوقی از اهمیت بالایی برخوردار است، تعیین و شناخت حقوق مربوط به این آثار است. در این مقاله ابتدا حقوق مالکیت فکری آثار دانشگاهی تعریف شده؛ در گام دوم عناصر ضروری که برای خلق آثار دانشگاهی نیاز است، از جمله پدیدآورنده، وجود شخصیت حقوقی خاص به نام دانشگاه، وجود قرارداد استخدامی و اثر پدیدآمده معرفی گردیده و در انتها سه معیار مهم دکترین کار در برابر مزد، استفاده گسترده از منابع دانشگاهی و قرارداد انتقال مالکیت، که در دانشگاه های معروف کشورهای غربی در باب تعیین مالکیت این آثار، مورد استفاده قرار می گیرد، در مقایسه با بعضی از دانشگاه های ایران، همراه با قوانین موضوعه حقوق مالکیت فکری کشورمان، مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
فرضیه سازی
بررسی جایگاه تفکر انتقادی در منابع دانشگاهی مطالعاتی رشته جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با رویکردی کمی کیفی در تلاش است ضمن انجام روش اسنادی کتابخانه ای، با به کارگیری تکنیک تحلیل محتوا، مهم ترین منابع نظری رشته علوم اجتماعی را به لحاظ میزان اعتنا به تفکر انتقادی مورد بررسی قرار دهد. مطالعه حاضر از نوع بنیادی کاربردی است. یافته ها نشانگر آن است که منابع، اعتقادی به تقلید صرف نداشتند، اگرچه تنها نیمی از آنها مشوق تفکر انتقادی در دانشجویان بوده اند. بررسی رویکرد منابع نظری ارائه شده توسط اساتید نسبت به تفکر انتقادی نشان می دهد: نسبت استفاده از منابع داخلی به منابع خارجی 3 به 8 است. بررسی نشریات نشان می دهد: میانگین استفاده از منابع تالیفی، با تنها 03/0 افزایش همراه بود است. نتایج پژوهش نگاه تحقیقات انجام شده در زمینه تفکر انتقادی در علوم اجتماعی را مبنی بر اینکه ظرفیت نوآوری، تنوع و ساختارشکنی در تحقیقات اجتماعی از بین رفته است، تأیید می کند. منابع دانشگاهی و مطالعاتی علوم اجتماعی، تفکر انتقادی را در جامعه علمی تشویق نمی کنند.
طراحی الگوی مفهومی ارزیابی دانشگاه اسلامی با بهره گیری از مدل کارت امتیازی متوازن
حوزههای تخصصی:
دانشگاهها در هر جامعه ای نقشی کلیدی در راهبری جامعه به سوی اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارند. اسلامی شدن دانشگاهها میتواند تاثیر بسزایی بر اسلامی شدن سایر بخشهای جامعه بگذارد. یکی از مسائل مهم در مورد اسلامی شدن دانشگاهها، نظارت و پایش حرکت دانشگاهها در این مسیر است که مستلزم برخورداری از الگویی مطلوب همراه با شاخصهای مناسب است. از این رو در تحقیق حاضر سعی شده است شاخصهای اسلامی شدن دانشگاهها با بهره گیری از یکی پیشرفته ترین ابزارهای مدیریتی؛ یعنی مدل کارت امتیازی متوازن(BSC) طراحی و ارائه شود. بدین منظور با استفاده از روش بررسی اسناد و مدارک و تحلیل محتوای مستندات مرتبط با اسلامی شدن دانشگاهها و نیز نظرخواهی از برخی استادان دانشگاه، مدل مفهومی ارزیابی متوازن اسلامی شدن دانشگاهها، بااستفاده از مدل مذکور، طراحی و ارائه شد. مدل طراحیشده دارای شش مرحله اصلیِ تعیین تعداد و عناوین جنبه ها، چشم انداز دانشگاه اسلامی، اهداف راهبردی، نقشه راهبرد، شاخصهای کلیدی اسلامی شدن دانشگاهها و اجرای مدل و یک حلقه بازخور است.
موانع تحقیق و فرهنگ پژوهش در نظام آموزش عالی
حوزههای تخصصی:
تبیین پدیده نشاط و پویایی علمی در مراکز علمی از منظر نخبگان دانشگاهی: مطالعه ای با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشاط و پویایی علمی، مهم ترین عامل بالندگی و تعالی در مراکز علمی و دانشگاهی است. حساسیت این پدیده و فقدان اجماع در تعریف پدیده نشاط و پویایی علمی و تبیینی روشن از مصادیق و نشانگرهای نشاط و پویایی علمی مطلوب در مراکز علمی و دانشگاهی، موجب شد تا این پدیده در پژوهش حاضر مورد واکاوی قرار گیرد. داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 22 مشارکت کننده (تعداد 12 نفر دانشجویان تحصیلات تکمیلی و تعداد 10 نفر اعضای هیئت علمی) گردآوری شد و به روش کُلایزی تحلیل گردید؛ در چهاردهمین مصاحبه، اشباع نظری داده ها حاصل گردید. به منظور اعتباربخشی یافته ها، مصاحبه ها تا بیست و دومین نفر ادامه یافت. نتایج حاصل از این مطالعه به استادان شرکت کننده در این پژوهش ارائه و نتایج مطالعه، تأیید شد. تحلیل داده ها به ارائه تعریف های مرجع از نشاط و پویایی علمی در چهار بعد فردی، تیمی، سازمانی و اجتماعی منتهی شد و به منظور زمینه سازی برای ارتقای بالندگی و حرکت در راستای مرجعیت علمی، شاخص های نشاط و پویایی علمی در مراکز علمی و دانشگاهی از منظر عناصر سیستمی تبیین گردید.
آیا «الگوی توسعه ایرانی ـ اسلامی» دست یافتنی است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه مربوط به طراحی و تدوین الگویی «ایرانی ـ اسلامی» برای دستیابی به توسعه، مدتی است که در کشور مطرح شده است. در این زمان، برخی نویسندگان و نهادها مقالات و طرح هایی در خصوص مشخصه های چنین الگویی ارایه کرده اند. در مقاله حاضر استدلال می شود که با توجه به آنکه همه الگوهای توسعه در زمره تکنولوژی ها محسوب می شوند و همه تکنولوژی ها به ظرف و زمینه ای که در آن به کار می روند، حساس اند و علاوه بر آن حامل ارزش هایی هستند که طراحان و نیز به کاربرندگان در آنها به ودیعه می گذارند، تکمیل و تدوین یک «الگوی ایرانی ـ اسلامی توسعه» به مثابه یک «تکنولوژی بومی» ممکن است؛ اما نکته مهمی که کمتر به آن توجه می شود، آن است که چنین الگویی (به فرض کارآمد بودن و طراحی عقلانی داشتن)، جز در برخی جزئیات با دامنه محدود، با الگوهای کارآمدی که در دیگر کشورها، برای توسعه به کار می روند، تفاوتی نخواهد داشت. به این اعتبار، یاد کردن از چنین الگویی با عنوان «الگوی ایرانی ـ اسلامی»، عمدتا نوعی «نامگذاری» و فعالیت «زبانی ـ معنایی» است و جنبه واقعی آن چندان برجسته نیست.
شاخص ترکیبی پایش توانمندی فناوری: بررسی وضعیت توانمندی فناوری ایران و 69 کشور دنیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت توانمندی فناوری در رشد اقتصادی و افزایش رفاه کشورها، مقوله ارزیابی توانمندی فناوری از اهمیت ویژه در سالهای اخیر برخوردار شده است. مدل های بین المللی متنوعی در ارتباط با ارزیابی توانمندی فناوری تاکنون طراحی و معرفی شده اند. با توجه به ویژگی ذاتی شاخص های ترکیبی که نقص هایی را در بردارد در این تحقیق سعی شده است تا با در نظر گرفتن تجربیات موجود در سایر مدل های معتبر بین المللی، شاخص ترکیبی جدیدی در زمینه ارزیابی توانمندی فناوری معرفی شود تا بتواند به شکل بهتری توانمندی فناوری های کشورها را در ابعاد مختلف مورد سنجش قرار دهد. همچنین سعی شده تا با ارائه وزن های منطقی ناشی از بکارگیری روش تحلیل عاملی، بتوان شاخصی کاربردی تر را برای کشورهای مختلف به خصوص کشورهای در حال توسعه که عموماً از توسعه نامتوازن رنج می برند، طراحی نمود. در این تحقیق 17 شاخص بر اساس فرآیندی مشخص از میان 37 شاخص معتبر بین المللی در زمینه توانمندی فناورانه انتخاب شد. در ادامه بر اساس تحلیل عاملی از داده های موجود در زمینه شاخص های انتخاب شده، 17 شاخص در سه بعد قرار گرفتند و به ابعاد و شاخص ها، وزن های مشخصی اختصاص یافت. در نهایت بر اساس ترکیب شاخص های مذکور در سه بعد بدست آمده، شاخص ترکیبی پایش توانمندی فناوری ایجاد گردید و توانمندی فناوری 69 کشور دنیا به همراه ایران مورد بررسی قرار گرفت. در این ارزیابی ایران با وجود دارا بودن وضعیت نسبتاً مناسب در ابعاد زیر ساخت توسعه فناوری و توانمندی نوآوری، در بعد کیفیت سرمایه گذاری با مشکلات جدی مواجه است. در نهایت باید اشاره نمود که شاخص ترکیبی پایش توانمندی فناوری، توانایی های جدیدی را در کنار سایر شاخص های بین المللی به مبحث ارزیابی توانمندی فناوری می افزاید
ایرانِ اسلامی: بانیِ موضوع و انگارة جدید در جامعه شناسی و علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ایران اسلامی»، به معنیِ خاصی که در این مقاله لحاظ شده است، می تواند بانی تحول در جامعه شناسی از «حیث موضوعی» و در علوم انسانی از «حیث معرفتی» باشد. تحولِ موضوعی در جامعه شناسی، ناظر به حوزه هایی نظیر جامعه شناسی انقلاب، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی توسعه، جامعه شناسی سیاسی و مسائل و آسیب های اجتماعی است. اما تحولِ معرفتی در علوم انسانی به موضع و راه حلی برمی گردد که در قبال معضلِ «بی طرفی در معرفت» اتخاذ خواهد کرد و همچنین به راهکار فرازآمدن بر «انگارة غالب» به طوری که خود دچار محدودیت های انگاره ای نگردد. این تحول همچنین از «غایاتِ» احتمالاً متفاوتی که برای کسب معرفت دارد و از جهت گیری های معرفتیِ نهفته در «ذخایر اندیشه ایِ» مسلمانان تأثیر خواهد پذیرفت.
وضعیت پژوهش علمی ایران در مقایسه با سایر کشورهای جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی معرفت شناسی علم،تعریف علم، تاریخ علم، مرزگذاری علم با غیر علم علم سنجی و تعامل علم و جامعه
- حوزههای تخصصی علوم انسانی علوم انسانی و مفاهیم مرتبط تعامل علوم با نهادهای مرتبط(دانشگاه ها، موسسات تحقیقاتی-پژوهشی، بنیاد ها و...) تاثیر و تاثر نظری و عملی میان نهاد دانشگاه و علم و فن آوری
چرخش های روش شناختی در علوم انسانی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه چرخش های روش شناختی در علوم اجتماعی و انسانی به پدیده ای تبدیل شده است که به صورتی پرشمار، در آثار صاحبان رای در این حوزه، به آنها اشاره و ارجاع شده، مقولات بسیاری بر مبنای آنها توضیح داده می شود. در این مقاله، ابتدا به دو چرخش مهم در حوزه علوم انسانی، یعنی چرخش های زبانی و فرهنگی می پردازیم و سپس به چرخش های روش شناختی ذیل این دو، از جمله چرخش های روایی، زندگی نامه نویسی و خودزندگی نامه نویسی و تاریخی اشاره می کنیم. بررسی مبانی فلسفی چرخش های مذکور در قالب ضدیت روش شناختی با رویکرد پوزیتیویسم، در ابتدا بازنموده شده است.تغییر رویکرد از اثبات گرایی به رویکردهای انسان گرایانه تفسیری و تفهمی، و تغیر موضع از روش های کمی به روش های کیفی بررسی جنبه های گوناگون پدیده های انسانی و اجتماعی را فارغ از چارچوب کشف قوانین علی ممکن ساخته و فضا را برای قوت گرفتن سویه هایی چون تاریخ و زندگی نامه پژوهی و روایت است.
بررسی تحلیلی برونداد علمی مجله علمی- پژوهشی زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد صعودی تولیدات علمی در ایران و جهان، نیاز به معیارهایی برای سنجش و مقایسه انتشارات علمی به شدت احساس می شود که این امر با استفاده از علم سنجی صورت می گیرد؛ علمی که از روش تجزیه و تحلیل داده ها بهره می گیرد. مجله علمی - پژوهشی زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد، یکی از مجلات معتبر و مهم در زمینه زبان و ادبیات عربی در ایران به شمار می رود که در 11 شماره منتشره، 82 مقاله را از 131 نویسنده با مدرک دانشگاهی معتبر و از 27 دانشگاه و مؤسسه آموزشی به چاپ رسانده است. مقاله حاضر به بررسی آماری و تحلیلی تعداد نویسندگان مقالات، مدارک نویسندگان، میزان همکاری بین نویسندگان، مراکز و مؤسسات فعال در مجله و ... پرداخته است. در این میان نتایج زیر به دست آمده است: 37 مقاله به صورت انفرادی و 45 مقاله نیز به صورت مشترک نگاشته شده است که 36 مقاله از مقالات مشترک به صورت هم دانشگاهی و 9 مقاله به صورت غیرهم دانشگاهی تألیف شده است. حسن عبداللهی با 5 مقاله، بیشترین مشارکت را در نگارش مقالات مجله داشته و بیشترین فراوانی در زمینه مدارک علمی با 8/45 درصد متعلق به استادیاران است. ادبیات معاصر نیز با 4/30 درصد بیشترین فراوانی را در موضوعات مقالات نگارشی داشته است.
رشته، میان رشته و تقسیم بندی علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد تمرکز و تاکید بر رشته و میان رشته در حوزه علوم و معارف، با تقسیم بندی علوم و روابط اجتماعی و فرهنگی دانش پیوند داشته باشد. تاریخ طبقه بندی علوم حکایت از آن دارد که معیار تقسیم بندی یا هستی شناختی و اخلاقی بوده است یا روش شناختی و معرفت شناختی. مبنای وجودشناختی بر پایه این امر شکل گرفته است که وجود دارای سلسله مراتب است؛ مبنای اخلاقی نیز به میزان اثربخشی و فایده علوم در رفع احتیاجات زندگی عملی فردی یا اجتماعی مربوط است. در مقابل، مبنای روش شناختی بر این واقعیت مبتنی است که روش های کشف حقیقت و اثبات دیدگاه درست، بسیار متنوعند. بنابراین، روش کسب معرفت در برخی از علوم از بقیه متفاوت و کامل تر تلقی شده است. بر همین قیاس، هر شاخه و رشته از علم بر مبنای معرفت شناختی، بر نظام حقیقت تاکید داشته است. این که کدام معیار، معیار اصلی طبقه بندی علوم باشد، گرایش دارندگان علوم به سمت رشته یا میان رشته را نیز تعیین می کند. حسب این تمایز، «میان رشته ای»، در وهله اول، با عطف توجه به معیار هستی شناختی و اخلاقی، مطرح شده است و در مقابل، «رشته» با عطف توجه به معیار روش شناختی و معرفت شناختی به دست آمده است. در دوران مدرن، به دلیل غلبه تقسیم بندی ناشی از معیارهای روش و صدق، «رشته» مبنای آموزش و پژوهش قرار گرفت، اما به دلیل خدشه در این معیار، بار دیگر به معیارهای هستی شناختی و اخلاقی توجه شده و میان رشته ای در کانون توجه قرار گرفت. سیالیت معیار «روش» در مقام مقسّم علوم، مرزبندی های موجود را دچار چالش کرده است و توجه به فایده مندی علوم از جنبه حل المسائلی، افق همکاری های میان رشته ای را نوید داده است. از این نظر، این مطالعه به بررسی این نسبت سنجی می پردازد.