فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۱
87 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی سبک های یادگیری دانشجویان دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند است. این تحقیق، از نوع توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق برابر 555 نفر بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 69 نفر تعیین گردید و برای انتساب مناسب نمونه ها، حجم نمونه 89 نفر ارتقاء یافت. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری طبقه ای- تصادفی استفاده شد. ابزار تحقیق پرسشنامه ای شامل شاخص های سبک یادگیری سولمان و فلدر بود. روایی پرسشنامه توسط جمعی از متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه از طریق محاسبه ضریب آلفای کرانباخ بین 84%- 64% برای بخش های مختلف پرسشنامه به دست آمد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و آزمون t استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که به لحاظ بعد پردازش، دانشجویان بیشتر دارای سبک یادگیری فعال؛ به لحاظ بعد دریافت، بیشتر از سبک یادگیری شهودی؛ از نظر بعد ارائه، بیشتر دارای سبک یادگیری شفاهی و به لحاظ بعد درک و فهم / چشم انداز، بیشتر آنها دارای سبک یادگیری مرحله گرا می باشند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین سبک های یادگیری و برخی انگاره های آموزشی (بهره گیری از سمینار و کنفرانس در تدریس، روش آموزشی کار در آزمایشگاه و کارگاه، استفاده از روش آموزشی کارآموزی، رضایت از تدریس واحدهای نظری و استفاده از ترکیبی از منابع آموزشی) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. در این راستا، معلوم گردید که بین بهره گیری از روش سخنرانی به عنوان روش تدریس با نمرات کسب شده در سبک یادگیری فعال تفاوت منفی معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون مقایسه میانگین ها (t استیودنت) نیز حاکی از این بود که بین سبک یادگیری و جنسیت، مقطع تحصیلی و رشته تحصیلی دانشجویان تفاوت معنی داری وجود ندارد.
کتابداری و اطلاع رسانی؛ رشته یا میان رشته؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به تعریف رشته و میان رشته و تاریخچه این دو پرداخته و این سؤال مطرح می شود که به رغم میل و یا تکرار عده ای که مشتاقانه و رضایت مندانه کتابداری و اطلاع رسانی را یک میان رشته می دانند، نویسنده استدلال می کند که تا رشته ای نباشد میان رشته مفهومی ندارد. او تاکید می کند که میان رشتگی، پاسخی به یک سونگری پوزیتیویسم و فروکاهی مسائل اجتماعی و انسانی به علوم طبیعی است؛ زیرا از زمانی که نارسایی تحقیق در علوم انسانی با محوریت پوزیتیویسم مطرح شد، مسئله میان رشتگی نیز قوت گرفت. در واقع بحث بر روی مسائل انسانی و اجتماعی جز از طریق نگاه های همه جانبه میسر نیست؛ بنابراین میان رشتگی نفی رشته بودن نیست بلکه نقد آن است؛ ازاین رو اگر کتابداری و اطلاع رسانی بخواهد به عنوان یک حوزه علمی مطرح شود، در آغاز باید رشته باشد تا سپس بتواند با سایر رشته ها به ویژه رشته های علوم انسانی و یا دیگر رشته ها تعامل کند. در عین حال اثبات رشته بودن کتابداری و اطلاع رسانی با تعاریف موجود امکان پذیر نیست و باید با تعریف جدیدی از آن، این مسئله را حل کرد. نویسنده معتقد است تعریف جدید او می تواند این مشکل را حل کند.
علم بومی نداریم / گفت و گو با دکتر محمدی
حوزههای تخصصی:
بررسی اصول اخلاقی مطرح در زمینه استفاده از حیوانات آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: استفاده از حیوانات در ابعاد پزشکی و آزمایشگاهی امری متداول در طول حیات انسان بوده است. انشمندان بسیاری با تصور اینکه حیوانات فاقد قوای تعقل و احساس هستند، آنها را بدون رعایت هیچگونه ضابطه اخلاقی استفاده می کرده اند. آنچه امروزه جدید به نظر می رسد طرح نگرانیهای علمی واخلاقی منعکس کننده آثار ناخوشایند این اقدامات بر روی حیوانات است. درحال حاضر، اعمال روشهای جایگزین به جای استفاده از حیوانات،کاهش تعداد استفاده از آنها، به علاوه اعمال فرایندهای تامین کننده رفاه حیوانات در قبل و حین و بعد از انجام آزمایش از جمله مهمترین مواردی هستند که همگام با بحث انجام آزمایش و صحت علمی آن مطرح می شوند. اصول اخلاقی مختص حیوانات آزمایشگاهی (جایگزینها) به عنوان راه حلی برای حصول به این اهداف مطرح شده اند.روش کار: در این مقاله سعی شده است تا به روش تحلیلی- توصیفی، تصویری کلی از چیستی و هدف غایی این اصول ارایه گردد تا آشکار شود که تا چه حد این اصول در عرصه واقعیت مورد استفاده قرار می گیرند.
نتیجه گیری: رشد سریع علم و فناوری و نیاز انسان بر اثبات صحت علمی و ایمنی این روشها حاکی از ضرورت اعمال آزمایش بر روی حیوانات می باشد. در این رابطه، اصول نوین جایگزینها می توانند این استفاده را ضابطه مند نمایند. اما امروزه، به دلیل محدودیتهای بسیار هنوز امکان اعمال مطلوب آنها فراهم نشده است. با این حال انتظار می رود که با تلاش بیشتر برای اعمال این اصول از دامنه به کارگیری حیوانات در آزمایشگاهها کاسته شده و ما شاهد استفاده از تعداد اندکی حیوان با شرایط بهزیستی بهتری باشیم.
شاخص های ارزیابی کیفیت میان رشته ای های دانشگاهی؛ ابزاری برای برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان رشته ای های دانشگاهی استانداردهای تعالی خاص خود را می طلبند. هدف پژوهش حاضر طراحی و تدوین شاخص های ارزیابی کیفیت میان رشته ای های دانشگاهی بوده و در آن از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است. به این منظور ابتدا ابعاد مفهومی و مؤلفه های اساسی میان رشته ای های شناسایی شده و بر مبانی آن ، عوامل، ملاک ها و شاخص های مناسبی طراحی و تدوین شده است. جامعه آماری تحقیق شامل اسناد و مدارک موجود در پایگاه های اطلاعاتی قابل دسترس محقق در خصوص موضوع پژوهش بوده و نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مشخص شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که برای ارزیابی میان رشته ای های دانشگاهی باید به پنج بُعد مفهومی شامل: مسائل چندوجهی، بینش های میان رشته ای، تولید دانش تلفیقی، فهم میان رشته ایِ مسائل و ساختار میان رشته ای، و همچنین پنج عامل اصلی شامل: اهداف، برنامه درسی، فرایند تدریس ـ یادگیری، هیئت علمی و مدیریت، توجه کرد. بر این اساس، در این تحقیق برای ارزیابی کیفیت میان رشته ای ها ؛ 5 عامل، 14 ملاک و 59 شاخص شناسایی و طراحی شده است.
بررسی موانع بهره گیری از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی از نظر اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی عوامل موثر بر میزان استفاده از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی، از میان تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی اهواز، تعداد 180 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. بدین ترتیب، سعی شد تعداد نمونه انتخاب شده در هر یک از دانشگاه های مورد پژوهش با تعداد اعضای هیات علمی آن متناسب باشد. سپس پرسشنامه ای حاوی 16 سوال طراحی شد و بر روی آنها اجرا شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر تخصصی تعدادی از استادان مجرب مورد بررسی قرار گرفت. همچنین آزمون «آلفای کرونباخ» پایایی آن را تایید کرد (a=0.84). پس از جمع آوری داده ها، برای تحلیل آنها از آزمون آماری مجذور کای(X2) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی معتقدند که عواملی از قبیل: خسته کننده بودن استفاده از وسایل و تجهیزات آموزشی، نداشتن زمان کافی، عدم آشنایی با ابزارهای آموزشی، مهارت ناکافی در استفاده از این ابزارها، عدم آشنایی با مواد آموزشی مختلف، مهارت ناکافی در تهیه و ساخت مواد آموزشی، سنگینی وسایل و دشواری حمل و نقل آنها، فشار کاری زیاد، تعداد زیاد دانشجویان در کلاس های درس و همچنین ترس و اضطراب ناشی از استفاده نادرست از وسایل آموزشی در کاربرد ناکافی از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی نقش کمی دارد. همچنین آنها نقش عواملی چون دشوار بودن تهیه و طراحی مواد آموزشی، نامناسب بودن محیط فیزیکی کلاس درس، عدم وجود امکانات و تجهیزات آموزشی لازم، حجم زیاد واحدهای درسی استادان و بالاخره بی توجهی به میزان بهره گیری از تجهیزات و امکانات آموزشی از سوی استادان به هنگام ارزیابی عملکرد آنان در عدم بهره گیری از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی را زیاد می دانند.به منظور بررسی عوامل موثر بر میزان استفاده از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی، از میان تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی اهواز، تعداد 180 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. بدین ترتیب، سعی شد تعداد نمونه انتخاب شده در هر یک از دانشگاه های مورد پژوهش با تعداد اعضای هیات علمی آن متناسب باشد. سپس پرسشنامه ای حاوی 16 سوال طراحی شد و بر روی آنها اجرا شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر تخصصی تعدادی از استادان مجرب مورد بررسی قرار گرفت. همچنین آزمون «آلفای کرونباخ» پایایی آن را تایید کرد (a=0.84). پس از جمع آوری داده ها، برای تحلیل آنها از آزمون آماری مجذور کای(X2) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی معتقدند که عواملی از قبیل: خسته کننده بودن استفاده از وسایل و تجهیزات آموزشی، نداشتن زمان کافی، عدم آشنایی با ابزارهای آموزشی، مهارت ناکافی در استفاده از این ابزارها، عدم آشنایی با مواد آموزشی مختلف، مهارت ناکافی در تهیه و ساخت مواد آموزشی، سنگینی وسایل و دشواری حمل و نقل آنها، فشار کاری زیاد، تعداد زیاد دانشجویان در کلاس های درس و همچنین ترس و اضطراب ناشی از استفاده نادرست از وسایل آموزشی در کاربرد ناکافی از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی نقش کمی دارد. همچنین آنها نقش عواملی چون دشوار بودن تهیه و طراحی مواد آموزشی، نامناسب بودن محیط فیزیکی کلاس درس، عدم وجود امکانات و تجهیزات آموزشی لازم، حجم زیاد واحدهای درسی استادان و بالاخره بی توجهی به میزان بهره گیری از تجهیزات و امکانات آموزشی از سوی استادان به هنگام ارزیابی عملکرد آنان در عدم بهره گیری از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی را زیاد می دانند.
بررسی رابطه بین ذهنیت فلسفی و میزان خلاقیت اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان زنجان
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۲
125 - 144
حوزههای تخصصی:
مسأله مورد بررسی در این پژوهش بررسی رابطه بین ذهنیت فلسفی و میزان خلاقیت اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان زنجان است. شاخص های بکار رفته برای اندازه گیری ذهنیت فلسفی عبارتست از: (جامعیت، تعمق، انعطاف پذیری) که ارتباط این شاخص ها با میزان خلاقیت اعضای هیئت علمی مورد بررسی قرار گرفته است.
جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد استان زنجان (440=N) نفر بوده، نمونه مورد نظر از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیده است (210=N). در پژوهش موردنظر برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه؛ خلاقیت، ذهنیت فلسفی، استفاده گردیده که هر دو استاندارد بوده و ضریب روائی آنها به ترتیب 81% و 80% برآورده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مشخصه های آماری، نظیر فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و برای بررسی رابطه بین متغیرها، از ضریب همبستگی و برای مقایسه میانگین ها در متغیرهای گروه بندی نظیر جنس و رشته تحصیلی از آزمون T مستقل استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد:
- با توجه به سطح معنی داری (01/0 < p) می توان با اطمینان 99/0 پذیرفت که بین ذهنیت فلسفی و میزان خلاقیت اعضای هیئت علمی رابطه معنی داری وجود دارد.
- بین سه شاخص ذهنیت فلسفی یعنی جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری، با خلاقیت رابطه آماری معنی داری وجود دارد.
- مقایسه انجام گرفته بوسیله آزمون T مستقل نشان می دهد در رشته علوم انسانی و علوم پایه بین ذهنیت فلسفی و خلاقیت اعضای هیئت علمی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
- مقایسه های انجام گرفته بوسیله آزمون T مستقل با (05/0 > p) نشان می دهد بین میزان خلاقیت اعضای هیئت علمی زن و مرد تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما با (01/0 > p) ذهنیت فلسفی در مردان بیشتر از زنان است.
- در بین شاخص های ذهنیت فلسفی نیز تنها عاملی که باعث ایجاد تفاوت شده شاخص تعمق می باشد، به طوری که مردان به صورت معنی داری تعمق بیشتری از زنان داشته، اما انعطاف پذیری و جامعیت زنان و مردان تفاوت معنی داری، با یکدیگر نداشته است.
غفلت از نهادها : دلایل و اثرات آن بر مطالعات بین رشته ای در اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حذف نهادها از تحلیل اقتصادی جریان غالب اقتصاد را می توان یکی از مهم ترین گام ها در راه تبدیل شدن رشته اقتصاد به رشته ای مجزا از سایر رشته های علوم انسانی دانست. این اقدام تا حد زیادی موجب مهجور ماندن تحلیل های بین رشته ای گردید و به واسطه آن اقتصاد به علمی فارغ از اخلاق و سیاست، تبدیل شد تا جایی که تنها ردای ریاضیات را برازنده قامت خود می دانست، به این امید که از این طریق به مانند فیزیک، علم شود. از این رو می توان مدعی شد که حذف نهادها یکی از ناخوشایندترین اتفاقات در طول تاریخ علم اقتصاد بوده است، اتفاقی که موجب شد هرچه بیشتر این علم از مسائل دنیای واقعی فاصله گرفته و انتزاعات ریاضیاتی تمام عرصه های آن را دربر گیرد. از این رو بررسی علل فراموشی نهادها توسط اقتصاددانان، امری ضروری است. این موضوعی است که جای خالی آن در ادبیات بحث احساس می شود و این مقاله تلاشی است برای پر کردن این خلاء. در راستای تحقق این موضوع، دراین مقاله، با استفاده از شیوه های تحلیل متنی و محتوا، برخی از علل فراموشی نهادها شناسایی شده است، که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد. علاقه شدید برخی از اقتصاددانان به علم فیزیک و الگو پذیری از آن، اشتباه آنها در تفکیک و جداسازی علم اقتصاد از سایر علوم انسانی، تاثیر حوادث سیاسی، ومجموعه ای از دلایل روش شناختی و معرفت شناختی.
تعیین عوامل مؤثر بر ارتقای رضایت کاربران آموزش های مجازی تحت وب با استفاده از مدل کانو (بر اساس مطالعة موردی دو دانشگاه مجازی استان تهران)
حوزههای تخصصی:
گسترة یادگیری و آموزش الکترونیک، نویدبخش اجرایی شدن آرمان های دور از دسترس دو دهة قبل کشور بوده است. نیازهای گستردة مهارتی جوامع دانش محور و مبتنی بر فنّاوری اطلاعات با ادامه استفاده از روش های سنتی نظام آموزش، قابل پاسخگویی نیست. هدف از تحقیق حاضر، تعیین عوامل مؤثر بر ارتقای رضایت کاربران آموزش های مجازی تحت وب با استفاده از مدل کانو می باشد. در این تحقیق، ارائه مدل مفهومی عوامل مؤثر بر رضایتمندی کاربران آموزش مجازی با استفاده از دو مدل تجربی و عمومی در محدوة زمانی شش ماهه (از مهرماه تا بهمن ماه سال 1387)، در بین کاربران دو دانشگاه مجازی استان تهران اجرا شده است. نوع جامعة آماری از نوع تصادفی و عوامل مورد بررسی شامل عوامل آموزشی، مشخصات انسانی، واسط کاربر، زیرساخت، محتوا و تعامل در نظر گرفته شد. در این راستا نظرات 71 دانشجو مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی نظرات دانشجویان مورد مطالعه، از طریق پرسشنامه و پس از تأیید پایایی و روایی آن انجام شد. برای این منظور پرسشنامة طراحی شده، حاوی 20 سؤال پنج گزینه ای (بر اساس طیف لیکرت) تهیه گردید.
تحلیل اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کای - دو انجام و نتایج حاصل با استفاده از مدل کانو طبقه بندی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، مشخص گردید که بیشترین عوامل تأثیرگذار بر رضایت کاربران «بُعد واسطة کاربر و تعامل» و بیشترین عوامل مؤثر بر نارضایتی کاربران «بُعد زیرساخت و محتوا» می باشد.
ارزیابی درونی کیفیت گروه آموزشی مهندسی محیط زیست دانشگاه تهران
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۱
9 - 37
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارزیابی درونی گروه مهندسی محیط زیست دانشگاه تهران انجام گرفت. ارائه یک نیم رخ جامع و روشن از عملکرد یک مؤسسه یا برنامه براساس خودارزیابی و تجزیه و تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدید ها نیازمند بکارگیری فرایند ارزیابی می باشد. به این منظور از روش تحقیق ارزشیابی و اقدام پژوهی استفاده شد و با کمک پرسشنامه و چک لیست اطلاعاتی، اطلاعات مورد نیاز از مدیر گروه، اعضاء هیأت علمی، دانشجویان و مسئول کتابخانه به شیوه سرشماری و دانش آموختگان و کارفرمایان آنها به شیوه نمونه گیری در دسترس جمع آوری گردید. نتایج نشان داد میانگین وزنی بدست آمده در عامل های هیأت علمی (4/2)، دانشجو (43/2)، دانش آموخته-پیامد (5/2) و پژوهش و تألیفات (4/2) با توجه به ملاک ها و نشانگر های در نظرگرفته شده نشان دهنده وضعیت نسبتاَ مطلوب گروه در عامل های مورد نظر و میانگین عامل های امکانات و فضا های آموزشی (17/2)، ساختار سازمانی (92/1)، فرایند تدریس– یادگیری (11/2) و دوره های آموزشی مورد اجراء (13/2) نشان دهنده وضعیت نامطلوب گروه در عامل های موردنظر می باشد. این نتایج حاکی از این می باشد که گروه مهندسی محیط زیست تهران در برخی ابعاد تا رسیدن به وضع مطلوب و یا هدف های نهایی خود فاصله زیادی ندارد و این امر مستلزم برنامه ریزی و ارائه راه کارهایی برای رفع نقاط ضعف خود در ابعادی می باشد که دارای ضعف می باشند.
بررسی میزان همپوشانی عناوین پایان نامه های رشته برنامه درسی با مباحث مطرح در قلمرو این رشته (بر اساس نظریه بوشامپ) در دانشگاه های تهران
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۱
105 - 125
حوزههای تخصصی:
مهم ترین کارکرد آموزش عالی تولید دانش است و دانشگاه جایگاه مهم دانش پژوهی است. دانشجویان تحصیلات تکمیلی بخش عمد ه ای از پژوهشگران کشور را تشکیل می دهند. پایان نامه های آنها، بستر مناسب مطالعه و تحقیق در هر رشته علمی است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان همپوشانی عناوین پایان نامه های رشته برنامه درسی براساس نظریه بوشامپ می باشد. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی و از نظر هدف کاربردی و به روش بررسی اسنادی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه پایان نامه های تحصیلات تکمیلی رشته برنامه درسی دانشگاه های تهران شامل تربیت مدرس، تربیت معلم، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، پیام نور و دانشگاه آزاد اسلامی تهران می باشد. با توجه به محدودیت تعداد جامعه آماری، نمونه آماری منطبق بر جامعه آماری در نظر گرفته شده، برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیلی تفسیری استفاده شده است.
یافته های پژوهش نشان می دهند که پایان نامه های رشته برنامه درسی در دانشگاه های تهران تمامی مباحث مطرح در این حوزه را پوشش نمی دهند. بیشترین تعداد پایان نامه ها در حوزه طراحی برنامه درسی و در سطح محتوا انجام پذیرفته است. بسیاری از عناوین پایان نامه ها تکراری است. برخی از حوزه های برنامه درسی از قبیل فضا، زمان و گروه بندی دانش آموزان مورد غفلت قرار گرفته است. در عین حال، تعدادی از پایان نامه ها نیز، در حوزه های غیرتخصصی انجام شده است. در پایان باتوجه به یافته ها و پیشینه پژوهشی، پیشنهادهایی ارائه گردید.
کاربرد رهیافت های تلفیق در تبیین الزامات اسلام شناختی در نظریه پردازی اقتصاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد اسلامی از جمله علوم تلفیقی محسوب می شود که در سالهای گذشته بر اساس روش های مدون جهت تلفیق دو رشته مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است . این روش ها که در قالب رهیافت های تلفیق دو رشته در محافل آکادمیک دنیا مورد استفاده قرار گرفته است را می توان به صورت های : رویکرد درون رشته ای موازی ، رویکرد چند رشته ای ، رویکرد میان رشته ای و رویکرد فرارشته ای تقسیم بندی کرد. البته پیش از این رهیافت های تلفیقی از سوی برخی صاحبنظران به عنوان بهترین مبنای طراحی اقتصاد اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. اما در این میان یک مسئله مهم وجود دارد و آن تفاوت ماهوی اقتصاد و اسلام به عنوان دو دیسیپلین تلفیقی است. به این معنا که اقتصاد یک علم بشری و اسلام یک دین الهی است و لذا روش های مذکور عیناً در رشته اقتصاد اسلامی قابل تطبیق نبوده و نیازمند عمق در فهم اسلام (یا قدرت اجتهاد) به عنوان عنصر تکمیل کننده خواهد بود.
از حیث روش، این تحقیق با مبنا قرار دادن رهیافت های تلفیق دو رشته در نظریه پردازی اقتصاد اسلامی، پس از بررسی و تطبیق رویکرد های مذکور با موضوع بحث، تحلیل خود را در باب ضرورت نیاز به عمق در فهم اسلام ارائه می دهد و نشان می دهد که علی رغم اختلاف در میزان دشواری در اتخاذ رویکردهای فوق ، عمق در فهم اسلام بالاخره در هر رویکرد ضرورت خواهد داشت و با توجه به اینکه این دو دیسیپلین از ماهیت های مشابه برخوردار نیستند ، در بسیاری از مواقع امکان پیوند مستقیم این دو دیسیپلین فراهم نبوده و این کار می تواند تنها به دست فردی واجد شرایط ، محقق گردد و آن شرایط چیزی نیست جز عمق در فهم اسلام یا اجتهاد در معارف دین. و این مسئله با توجه به سطوح مختلف اجتهادی در فقه شیعه ، یک شرط غیر ممکن و صوری نبوده و قابلیت به کار بستن را دارد.
علوم اجتماعی و علوم طبیعی؛ شباهت ها و تفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفة علوم اجتماعی، عده ای بر شباهت علوم اجتماعی و طبیعی، از حیث موضوع و روش و هدف تأکید دارند و عده ای دیگر به تفاوت های بنیادین میان آنها، در این جنبه ها قائل اند. مهم ترین استدلال های دو دسته برای ادعاهای خود، فهرست وار در این مقاله آمده است. از جمله موضوعات مورد اختلاف که در اینجا بیان شده است، میتوان به آزمایشی بودن یا نبودن علوم اجتماعی، وجود داشتن یا نداشتن قوانین کلی در علوم اجتماعی، و تفاوت های پیش بینی و تبیین در علوم طبیعی و علوم اجتماعی اشاره کرد. آیا موضوعات مورد مطالعه در علوم اجتماعی، ویژگیهای منحصر به فردی مانند معنادار بودن دارند که آنها را به لحاظ ماهیتی، از پدیده های مورد مطالعه در علوم طبیعی متمایز کند؟ آیا از روش های به کار رفته در علوم طبیعی که کارامدی خود را در حیطة مطالعة پدیده های فیزیکی و زیستی نشان داده اند، میتوانیم در مطالعة پدیده های اجتماعی استفاده کنیم؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا باید چنین کنیم؟ یا میتوان اهداف متفاوتی، در دو حیطة علوم اجتماعی و طبیعی در نظر گرفت که مانع این کار شود؟ مقالة حاضر به پاسخ های متفاوتی که اشاره میکند در ادبیات فلسفة علوم اجتماعی، به این پرسش ها داده شده است.
آموزش میان رشته ای: نوآوری علوم شناختی در آموزش فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در نظر دارد پیامد علوم شناختی را به منزله مطالعه ای بین رشته ای در آموزش فلسفه ذهن بررسی کند. علوم شناختی با پرداختن به بررسی یکپارچه ذهن در روش شناسی پژوهشی خود، این امکان را به وجود آورده که شیوه ها و فنون جدیدی در زمینه روش های آموزش فلسفه ذهن به کار گرفته شود. برای روشن ساختن نوآوری پداگوژیک حاصل از علوم شناختی در فلسفه ذهن، ابتدا مفروضه های معرفت شناختی علوم شناختی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد آموزش فلسفه ذهن مستلزم توجه هم زمان به دانستنی ها و مهارت هاست. مسئله دیگر، تنوع شایستگی ها و تفاوت های دانشجویان این رشته است که با اتخاذ رویکرد بین رشته ای می توان با تشکیل گروه های مطالعاتی نامتجانس، از آن به عنوان یک فرصت بهره برد. بدین ترتیب با بهره گیری از منابع آموزشی متعدد در بررسی یکپارچه ذهن می توان الگوی غیرخطی حل مسئله را به کار گرفت و علاوه بر روش تبیین که در سنت فلسفی جاری بوده از شیوه های شبیه سازی کامپیوتری و مطالعات تجربی (مانند علوم اعصاب) برای مطالعه یکپارچه ذهن، فرصت های یادگیری دانشجویان را غنا بخشید.
ارایه مدلی برای ارزیابی سطح مدیریت دانش در دانشگاه ها
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ بهار ۱۳۸۹ شماره ۹
113 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، ارائه چارچوبی به منظور ارزیابی سطح مدیریت دانش در دانشگاه ها است. در این راستا، روش تحقیق، توصیفی پیمایشی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای میدانی است؛ جامعه آماری تحقیق حاضر ده نفر از خبرگان مدیریت دانش می باشد و برای استفاده گردید. در ابتدا مروری بر ادبیات موضوع مدیریت SPSS تحلیل یافته ها از نرم افزار دانش و سپس مدل های مختلف مدیریت دانش مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند؛ در نهایت با استفاده از روش دلفی مدلی برای ارزیابی سطح مدیریت دانش در دانشگاه ها ارائه شده است. پرسشنامه اولیه حاوی شاخص های سنجش، بین 10 نفر از خبرگان توزیع و نظرات اصلاحی و پیشنهادات و انتقادات آنان دریافت و تغییرات لازم در پرسشنامه نهایی با استفاده از نظریات آنها اعمال و نسبت به اصلاح و روان سازی شش مورد از سؤال ها و نیز حذف نه سؤال و اضافه نمودن پنج سؤال دیگر، اقدام گردید. روش کار در این مرحله اینگونه بود که به منظور تجزیه و تحلیل نظرات خبرگان از آزمون ویلکاکسون استفاده شد و شاخص هایی که در این آزمون، ارتباط معنادار آنها با فرایند مربوطه تأیید نشد، حذف
گردیدند، همچنین بر اساس نظرات کتبی خبرگان، برخی شاخص ها اضافه و یا تصحیح شدند.
ضرورت مطالعات میان رشته ای و افق های نوین در مطالعات حقوق و اقتصاد در اسلام (موردکاوی قضیه کوز، هزینه های مبادله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتشار مقاله «مسأله هزینه اجتماعی» به قلم رونالد کوز در دهه 1960 میلادی را می توان نقطه عطفی در مطالعات بین رشته ای در حوزه اقتصاد و دانش های مرتبط با آن به شمار آورد. تا پیش از انتشار قضیه کوز اقتصاددانان – که عمدتاً در چارچوب نظریه نئوکلاسیک می اندیشیدند- نیازی نمی دیدند که گام های خود را از دایره مطالعات درون رشته ای فراتر گذارند و مسایل حقوقی و تاریخی را در تحلیل های خود وارد نمایند. کوز به همراه دیگر اقتصاددانان مکتب حقوق مالکیت نشان داد که اگر هزینه-های مبادله مخالف صفر باشد کارایی اقتصادی مستقل از قواعد حقوقی نخواهد بود و در نتیجه نهادهای حقوقی نقشی انکارناشدنی در رسیدن به کارایی خواهند داشت. بدین ترتیب کوز و همراهان وی به اقتصاددانان یادآوری کردند که تا وقتی هزینه های مبادله مخالف صفر است، گریزی از انجام مطالعات میان رشته ای وجود نخواهد داشت. ظهور دانش جدید «حقوق و اقتصاد» به عنوان یک دانش میان رشته ای تا حد زیادی مدیون همین تلاش هاست. در این مقاله افق های نوین و چشم اندازهای جدیدی که در پی این تحولات نظری فراهم آمده است معرفی و دلالت های آن برای مطالعات بین رشته ای حقوق، اقتصاد و تاریخ در اسلام بیان می شود. چنان که خواهیم دید قضیه کوز و مفهوم محوری هزینه های مبادله می توانند نقش مهمی در توسعه مطالعات بین رشته ای اسلامی در حوزه اقتصاد داشته باشند و به ایجاد افق های جدید پژوهشی کمک نمایند.