فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
چالش با سیطره غربگرایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی اسلامی سازی علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی جایگاه نظریه و روش در بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی
بررسی هوش هیجانی مجرمان زندانی بر اساس نوع جرم و رابطه آن با سلامت روان
حوزههای تخصصی:
بررسی امکان رویکرد چندپاردایمی و فراپارادایمی در مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه های کوهن و دیدگاه پارادایمی، انگاره های پیشرفت و انباشتی بودن علم را به چالشی ویرانگر کشید و پس از آن «پارادایم» بارها در علوم اجتماعی هم به کارگرفته شد و اقبالی گسترده یافت.
نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که آیا در مطالعات میان رشته ای می توان از رویکردهای چند/فرا پارادایمی بهره گرفت یا گفتگو و پل زدن میان پارادایم ها ناشدنی است. در این پژوهش نخست مفهوم پارادایم و دیدگاه های گوناگون آن واکاوی می شود که مفهوم ناهمسنگی پارادایم ها در آن نقش پررنگی دارد و سپس امکان گفتگوی پارادایم ها در مطالعات میان رشته ای بررسی می شود. رویکرد پژوهش توصیفی- تطبیقی است و با ژرف کاوی پژوهش های پیشین درباره رویکردهای پارادایمی دنبال می شود.در پایان نشان داده می شود که یکی از دشواری های بحث درباره پارادایم ها و به ویژه رویکرد چند/فرا پارادایمی، کاربست باز و سست مفهوم پارادایم است و گنگی آن با پیش چشم داشتن زمینه کاربرد تا اندازه زیادی کاسته می شود. همچنین نتیجه می گیریم رویکرد چند/فرا پارادایمی مفهومی ناسازنماست که ویژگی اساسی پارادایم ها را نادیده می گیرد و در مطالعات میان رشته ای نمی توان هم هنگام از چند پارادایم در بررسی پدیده ها بهره گرفت.
آموزش میان رشته ای در محیط های دانشگاهی با تاکید بر تجربه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاسیس و گسترش آموزش عالی میان رشته ای یکی از دغدغه های مهم ذهنی و برنامه ای وزارت علوم در طول سال های 1385 تا 1388 بوده است. نگاه اجمالی به برنامه ها، فعالیت ها و نتایج مربوط به طرح تاسیس و توسعه «رشته های میان رشته ای» نشانگر استقبال سرد دانشگاه ها، جامعه علمی و حتی بخش های ستادی ذیربط وزارت علوم از آن بوده است. از میان دلایلی که برشمرده می شود درسطح کلان، می توان به پیش افتادگی مفهومی و فراهم نبودن زمینه های عملی، ناوابسته بودن طرح به نیازهای محیط ملی و سازگارنبودن با بافت اجتماعی و دانشی، و در سطح خرد، کژراهه ترجیح آموزش به پژوهش میان رشته ای، در دسترس نبودن استاد- محتوا و روشن نبودن الگوی آموزش میان رشته ای اشاره داشت. در این مقاله تلاش می شود ابتدا با تامل درخاستگاه و منشاء ایده دانش میان رشته ای، موانع چرخش ازآموزش رشته ای به آموزش و یادگیری میان رشته ای در چارچوب گسترش مرزهای دانش و رویکردهای جدید یادگیری و تاکید ویژه بر تجربه ایران مورد بررسی قرارگیرد. سپس دو الگوی آموزش مبتنی بر رشته و میان رشته ای مقایسه و ویژگی های آموزش میان رشته ای به بحث گذاشته می شود. در پایان نیز علاوه بر طرح ایده هایی برای عمل در مسیر بهبود و تغییر در فرایند آموزش عالی میان رشته ای، الگوی آموزش الکترونیکی و یادگیری وب پایه به عنوان ظرفیتی جدید و تاثیرگذار برای پیشبرد مقاصد میان رشته ای ها مورد بررسی و پیشنهاد شده است.
آموزه های اسلامی؛ دریچه ای بسوی پیشگیری اجتماعی از وقوع جرم
حوزههای تخصصی:
راهکار های اسلامی شدن دانشگاه ها و اولویت بندی آنها با رویکردی به دیدگاه استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر، شناسایی و طبقه بندی راهکارهای اسلامی شدن دانشگاه ها بر اساس دیدگاه استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم بوده است. روش: روش تحقیق علاوه برتحلیل اسنادی منابع، توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی است. جامعه آماری شامل کل استادان شاغل به تدریس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در نیمسال دوم سال تحصیلی 89-88 است که از بین آنان نمونه ای به حجم 80 نفر به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای حاوی تعداد 15 راهکار به همراه یک سوال بازپاسخ بودکه ازآزمودنی ها می خواست پس ازمطالعه هر راهکار، به تناسب اهمیت، از 1 تا 5 نمره گذاری کنند. اعتبار صوری پرسشنامه با نظرات مشورتی متخصصان موضوع انجام شده است. یافته ها: نشان داد از اولویت دارترین راهکارها به ترتیب می توان به : 1. به کارگیری مدیران متعهد، متدین و حساس به مبانی و ارزش های اسلامی برای اداره دانشگاه ها؛ 2. بازسازی نظام فرهنگی دانشگاه ها متناسب با ارزش های اسلامی، به همراه احیای سنت بحث آزاد و ایجاد فضای سالم و امن برای طرح مباحث فرهنگی – اجتماعی و سیاسی؛ 3. توسعه استقلال فکری وخودباوری علمی اندیشمندان و دانشگاهیان؛ 4. تجدید نظر در معیارهای جذب و گزینش دقیق و سازمان یافته استادان و ارتقای بینش سیاسی و اجتماعی اعضای هیئت علمی؛ 5. تبین و ایجاد اجماع بر روی شاخص های دانشگاه اسلامی بین اندیشمندان و بازسازی بنیادین نظام آموزشی و پژوهشی متناسب با ارز ش های مذهبی جامعه اشاره کرد. همچنین بین رتبه بندی استادان دروس معارف اسلامی، استادان سایر دروس دانشگاهی، علوم انسانی و علوم پایه، همبستگی معنی داری در سطح اطمینان 99 درصد (01/0= α) ملاحظه نشد. نتیجه گیری: به نظر می رسد اجماع کامل بین اندیشمندان حوزه های مختلف علمی، به خصوص استادان دروس حوزوی، استادان علوم انسانی، مدرسان علوم پایه و ... اتفاق نظر در خصوص چگونگی فرایندعملیاتی شدن مسئله وجود ندارد و بسیاری از استادان هنوز به حل مسئله اعتقاد راسخ ندارند. بنابر این، مسئله «اسلامی شدن» باید به یک فرهنگ عمومی و تلقی «اسلامی شدن دانشگاه ها» به عنوان وظیفه انحصاری سازمان یا نهاد خاصی به یک ارزش اجتماعی مبدل شود.
معرفی طرح ها و مدل ها در روش تحقیق آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه کمّی و کیفی فعالیت های پژوهشی در جوامع دانش بنیان و توسعهیافته و در حال توسعه روندی دائمی و مستمر شده است و تنوع در روش های مختلف پژوهشی نیازمند رویکرد جدیدی از روش ها و مدل های تحقیقاتی میباشد. استفاده از روش های آمیخته و یکپارچه در جهت تسریع تحقق اهداف پژوهشی و ارائه تصویری کامل تر و درکی عمیق تر از پدیده های مورد مطالعه جنبشی نوین در عرصه پژوهش های علمی محسوب میشود که تأمین این نیاز پژوهشی از الزامات اساسی پژوهشگران میباشد. در این میان روش های تحقیق آمیخته به عنوان رویکردی از روش های کمّی و کیفی موقعیتی را برای پژوهشگران به وجود آورده که بر اساس آن میتوانند متدولوژیها، طرح ها، مدل ها و روش های بهکار گرفته شده در یک مطالعه پژوهشی واحد را در کنار هم قرار دهند. این مقاله با توجه به شکل گیری روش های آمیخته و بررسی پارادایم های پژوهشی مدل ها و طرح های روش شناسی، تحقیق آمیخته را به عنوان یک متدولوژی برای مطالعات بین رشته ای بررسی میکند و به توسعه روش ها و طرح های مختلف در مطالعات پژوهشی آمیخته و نحوه تلفیق داده های کمّی میپردازد.
از شرق شناسی تا مطالعات پسااستعماری: رویکردی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن تبیین سیر تحول از رویکرد چند رشتهای در مطالعات شرق شناسی قرن نوزده و نیمه نخست قرن بیستم به رویکرد میان رشتهای در مطالعات پسااستعماری در نیمه دوم قرن بیستم، با نگاهی تاریخی و تحلیلی، به تشریح مراحل گذار از مطالعات چند فرهنگی به مطالعات میان فرهنگی میپردازد و تحولات روش شناختی از چند رشتگی به سوی میان رشتگی و پیامدهای این تحول در تحلیلهای شرق شناسانة محققان و متخصصان دانشگاهی غربی و تعامل رشتههای مختلف علمی در دوران مطالعات پسا استعماری را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. در پاسخ به این پرسش که چرا شرق شناسی اساساً بر رویکرد چند رشتهای و مطالعات پسا استعماری بر رهیافت میان رشتهای استوار بوده است، این مقاله به بررسی عوامل درونزا ناشی از ماهیت تلفیقی و چند گونة شرق شناسی علمی و عوامل برونزا ناشی از تأثیرگذاری قدرتهای استعماری بر مستشرقین غربی برای پژوهش دربارة کلیه جنبههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تاریخی و ادبی جوامع مشرق زمین میپردازد و با رویکردی تبیینی، دلایل اهتمام به رویکرد بینا فرهنگی در مطالعات پسا استعماری را با توجه به تأکید بر انجام تحقیقات میدانی و پیمایشی از رهگذر پیوند معرفتی و روشی بین علوم زیباشناختی و واژه شناختی، مردم شناسی و جامعه شناسی، جغرافیا و علوم سیاسی و همکاری میان رشتهای بین شرق شناسان بومی مورد بررسی قرار میدهد.
فرصت های نابرابر اقتصادی و چالش های توسعه رقابت در اقتصاد ایران
منبع:
مجلس و راهبرد سال هجدهم بهار ۱۳۹۰ شماره ۶۵
67 - 104
حوزههای تخصصی:
مدل سازی روابط هستی شناختی و معرفت شناختی علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاوش در چیستی و چگونگی رابطة علم و دین و مدل سازی این رابطه هدف اصلی این مقاله است. دیدگاه هایی که درصدد تبیین رابطة علم و دین برآمده اند (دیدگاه های تمایز، تعارض، تلاقی و تأیید، و دیدگاه مکملیت) هریک فقط به یک جنبه از این ارتباط پرداخته اند و همگی در این نقص سهیم اند که عمدتاً بر جنبه های عملی و کاربردی تعامل میان علم و دین تأکید می کنند و مدل نظری مشخصی را، در خصوص رویارویی گزاره های علمی و گزاره های الاهیاتی و نحوة رابطة آن ها با یک دیگر، ارائه نمی دهند. در مسیر ارائة چنین مدلی و با نگاهی دقیق به دو مقولة علم و دین و به تبع آن، رابطة میان آن ها، می توان چهار رویکرد متمایز، هرچند مرتبط با هم، را در این خصوص از یک دیگر تمییز داد: رویکردهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه، معناشناسانه، و تکوینی. در این مقاله ضمن تبیین رابطة علم و دین در دو حوزة هستی شناسی و معرفت شناسی، دو مدل در خصوص تبیین این رابطه در دو حوزة مذکور ارائه می شود. برای مدل سازی و تبیین رابطة هستی شناختی علم و دین، از نمای مکانیکی مولکول DNA بهره می گیریم و سپس مدل را بر اساس سه مفهوم حقایق دینی، حقایق طبیعی، و نقاط انطباق ارائه می کنیم؛ مدلی که برای تبیین رابطة معرفت شناختی گزاره های علمی و گزاره های الاهیاتی ارائه می شود بر مبنای تفکیک میان هستة سخت نظریات علمی و الاهیات دینی از کمربند محافظ آن ها استوار است. پس از ارائة مدل های مذکور، سعی می کنیم تا انسجام منطقی آن ها را نشان دهیم.
باربور و یکپارچگی علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایان باربور، استاد فیزیک و صاحب کرسی ادیان، بی گمان یکی از شخصیت های برجسته و تأثیرگذار در بحث های جدید دربارة روابط علم و دین است و انتشار کتاب مسائلی چند در زمینة علم و دین به قلم او، در سال 1996، نقطة تحول و حتی سرآغاز گفتمان امروزی علم و دین به حساب می آید. او دیدگاه ها یا مدل های پیشنهادشده دربارة نسبت میان علم و دین را در چهار گونة عمده دسته بندی می کند: تعارض، استقلال، گفت وگو، و یکپارچگی. تحلیل های شخصی وی از این موضوع در راستای رویکرد گفت وگو با گرایش آشکار به دیدگاه یکپارچگی و وحدت است که در بستر اندیشة پویشی و واقع گرایی انتقادی اش پرورانده شده است.
تناسب آموزش عالی با تأکید بر نقش اجتماعی دانشگاه در جامعه دانش محور
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۳
121 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، تبیین ابعاد مفهوم تناسب آموزش عالی با تأکید بر درک مفهوم نقش اجتماعی دانشگاه در گفتمان جامعه دانشی است. تعریف کارکرد خدمت به جامعه در کنار دو کارکرد اصلی نظام آموزش عالی یعنی آموزش و پژوهش بر نقش اجتماعی دانشگاه ها در پاسخگویی به نیازها و انتظارات جامعه در سطوح مختلف آن دلالت دارد. عنصر کلیدی در ارزیابی اثربخشی و کارایی این نظام، «تناسب» می باشد که به عنوان معیاری در کنار سایر معیارهای کیفیت و شفافیت، مطرح است. بنابراین، در پاسخ به این سوال اساسی که کارکرد جدید دانشگاه در جامعه دانشی چگونه معنا می شود و با مدنظر قرار دادن چه معیارهایی می توان با چالش هایی که دانشگاه ها در هزاره سوم با آن روبه رو هستند، مقابله کرد. در این خصوص، دیدگاه های مُطلّعان کلیدی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از این مصاحبه ها، «تناسب» را به عنوان یک مقوله کانونی در ارتباط با چهار مقوله فرعی دیگر شناسایی کرد. تناسب آموزش، تناسب پژوهش، تناسب تخصص، تناسب دانش و تناسب رشته تحصیلی از جمله ملاک های اصلی در تعریف و اندازه گیری تناسب در آموزش عالی به شمار می آیند. علاوه بر این، با تقویت و ارتقای فرهنگ دانشگاهی، ساختار و مدیریت، جنبه های مالی و اقتصادی، سیاست های آموزشی و پژوهشی و نظام سنجش و ثبت حقوقی مناسب می توان بسترهای لازم برای ایجاد تناسب را فراهم نمود.
بررسی خودکارآمدی رایانه ای و نگرش دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان نسبت به استفاده از رایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
63 - 84
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی خودکارآمدی رایانه ای و نگرش دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان نسبت به استفاده از رایانه انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان در نیمسال دوم سال تحصیلی 89-88 می باشد؛ نمونه این پژوهش از 372 نفر از دانشجویان انتخاب شده است. روش نمونه گیری طبقه ای- تصادفی، ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده و برای تحلیل آماری داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و f استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که سطح نگرش نسبت به رایانه و خودکارآمدی رایانه ای دانشجویان در حد متوسطی می باشد و از متغیرهای نگرش نسبت به رایانه، میل و رغبت، اعتماد و اضطراب در نگرش دانشجویان نسبت به رایانه تأثیر داشته، اما متغیر سودمندی تأثیری نداشته است. همچنین خرده مقیاس های خودکارآمدی رایانه ای در خودکارآمدی دانشجویان تأثیر داشته است. شرکت در دوره های مربوط به آشنایی با رایانه در نگرش نسبت به رایانه و خودکارآمدی رایانه ای مؤثر بوده است و بین خودکارآمدی رایانه ای و جنسیت، خودکارآمدی رایانه ای و مقطع تحصیلی و نگرش نسبت به رایانه و خودکارآمدی رایانه ای بر حسب دانشکده تفاوت معنی دار می باشد.
آموزش از دور و توسعه انسانی (مورد دانشگاه پیام نور)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۴
123 - 140
حوزههای تخصصی:
توسعه آموزش عالی از منابع اصلی توسعه انسانی کشورها به حساب می آید. دو دهه از زمانی که برای اولین بار از شاخص توسعه انسانی توسط برنامه توسعه سازمان ملل برای طبقه بندی کشورها با رویکرد توسعه انسانی استفاده شده، می گذرد. بر اساس این شاخص میزان تحصیلات، متوسط درآمد و متوسط طول عمر تعیین کننده رتبه کشورها در توسعه انسانی است. هدف از این مقاله بررسی تأثیر آموزش از دور در آموزش عالی بر توسعه انسانی است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به شیوه بررسی تحلیل روندها به بررسی اثر آموزش از دور بر توسعه انسانی ایران پرداخته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که آموزش عالی با استفاده از روش های جدید آموزش از دور و حذف بسیاری از محدودیت های مکانی و زمانی در آموزش های متداول، توانسته است بخشی از افرادی را که دانشگاه های رسمی و سنتی قادر به ارائه خدمات آموزشی به آنها نیستند، پوشش دهد و کمک شایان توجهی را از طریق انباشت سرمایه انسانی، افزایش نرخ پوشش تحصیلی، افزایش دسترسی و برابری آموزشی، مشارکت بیشتر زنان، کاهش هزینه تحصیل و استفاده از روش های نوین آموزشی به توسعه انسانی در کشور بنماید. افزون بر این نتایج پژوهش نشان می دهد که از سال 2000 تا سال 2007 اثر آموزش از دور بر شاخص توسعه انسانی افزایش داشته است و به 003/0 رسیده است.
تأملی بر پیوند نظری رویکردهای ارزشیابی آموزشی با الگوهای کیفیت آموزشی و تبیین پیامدهای آن بر حوزه عمل
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۳
47 - 73
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی و کیفیت آموزش از مسائل مهم و مورد توجه نظریه پردازان از یکسو، و دست اندرکاران نظام های آموزشی از سویی دیگر است. هدف مقاله حاضر، بررسی رویکردهای مختلف ارزشیابی آموزشی و الگوهای کیفیت آموزشی می باشد. این تحقیق به روش بررسی اسنادی انجام شده است. جامعه آماری آن، منابع و اسناد موجود در مقوله ارزشیابی و الگوهای کیفیت آموزشی بود که نمونه به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و بر اساس روش تحلیلی – تفسیری نقاط کانونی هریک از رویکردهای ارزشیابی و الگوهای کیفیت آموزشی مورد شناسایی و پیوندهای بین آنها تبیین شده است. یافته های تحقیق نشان داد که رویکرد ارزشیابی هدف محور با الگوی کیفیت هدف محور، رویکرد مدیریت محور با الگوی رضایت مندی و رویکرد ارزشیابی طبیعت گرایانه یا مشارکت کننده محور با الگوی یادگیری سازمانی ارتباط دارند. افزون بر این نتایج تحقیق، بیانگر آن است که رویکرد ارزشیابی متخصص محور از این حیث که متخصصان همواره درگیر ارزشیابی هستند، با تمامی الگوهای کیفیت آموزشی پیوند دارد. بر این اساس، برای تحقق و تضمین کیفیت نظام آموزشی باید به پیوندهای میان رویکردهای ارزشیابی و الگوهای کیفیت توجه کرد.
«فهم انتقادی»، پیش شرط روش شناختی مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار، مشکل عمدة اجرای طرح ها و پژوهش های میان رشته ای در این نکته دیده شده است که در این گونه طرح ها در نهایت دو نوع الگوی روش شناختی در برابر هم صف آرایی می کنند که همانا روش شناسی کمیِ مورد استفاده در علوم طبیعی و روش شناسی کیفیِ مورد استفاده در علوم انسانی و اجتماعی است. این مشکل، کار را به جایی رسانده است که گفت وگوی سودمند و سازنده میان متخصصان وابسته به هر یک از این دو الگو در یافتن زبانی مشترک برای رسیدن به چشم اندازهایی درخور که راهگشای حل مسائل و مشکلات انسانی و اجتماعی باشد، به بن بست رسیده است. مسألة ترجمه پذیری نیز در سایة همین مشکل سر برمی آورد و ازاین رو توجه به زبان و معیارهای ارتباطیِ آن در کانون توجه قرار می گیرد. در این جستار نخست به بیان ریشه های چنین مشکلی پرداخته شده و ضمن برشمردن ویژگی ها و نیز بنیان های نظری هر دو الگو، بن بست ارتباط میان این دو الگو واکاوی و تحلیل می شود. سپس با بهره گیری از نظریة کنش ارتباطی و کاربردشناسی جهانی و بر پایة معیارهای نظریة انتقادی، راه برون رفت از این بن بست، در کاربست روش «فهم انتقادی» دیده شده است. روشن است که الگوی روش شناختی خود این جستار همانا روش شناسی ارتباطیِ برآمده از آرا و اندیشه های هابرماس است.
تحول در علوم انسانی؛ از شعار تا واقعیت
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی اسلامی سازی علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی جایگاه نظریه و روش در بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی
نگرش اعضای هیئت علمی و آموزش های مورد نیاز برای پاسخگویی به چالش های آموزش عالی در اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
129 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی جریان بلونیا[1] ایجاد حوزه آموزش عالی در منطقه اروپاست که شرایط لازم را برای سنجش، مقایسه و یکپارچه سازی نظام های آموزش عالی موجود در سراسر اروپا، فراهم می آورد. این هدف سپس به «حوزه آموزش عالی اروپا» به رسمیت شناخته شد. پیوستن دانشگاه های اروپا به «حوزه آموزش عالی اروپا» و از آن جمله دانشگاه های اسپانیا، رویارویی چالشی جدید را در پی داشته است. برای اجرای تغییرات ضروری در تربیت و ارتقای اعضای هیئت علمی، مدیران و سیاست گذاران دانشگاهی باید در طراحی برنامه های تربیتی، دانش، علایق و نیازهای اعضای هیئت علمی را مدنظر قرار دهند. پژوهش حاضر با توجه به مسائل فوق در دانشگاه مادرید اسپانیا اجرا شد. نمونه آماری تحقیق شامل 257 استاد، از ده دانشکده مختلف پردیس دانشگاه مادرید است. هدف این تحقیق بررسی میزان آگاهی و علایق اعضای هیئت علمی در خصوص تغییر در نظام آموزش عالی اروپا و همچنین کمک به اعضای هیئت علمی برای رویارویی با چالش های ایجاد شده ناشی از تشکیل حوزه آموزش عالی اروپا، می باشد. این مطالعه تلاش می کند تا اهمیت و جایگاه اعضای هیئت علمی را در ارتقای حرفه ای مورد بررسی قرار داده و در یابد چگونه می توان رویکردهای موجود ارتقای حرفه ای در سطح دانشگاه ها را، ارتقا بخشید. نتایج حاصل نشان می دهد که در کنار مقاومت اعضای هیئت علمی دانشگاه در برابر تغییرات ساختاری، بسیاری از اثرات حاصل از این تغییرات بر آموزش عالی اروپا از نظر دور مانده و مورد بررسی قرار نگرفته است. در این زمینه بسیاری از اعضای هیئت علمی بیان می کنند آگاهی کامل از فرایند و میزان سازگاری این تغییرات از جمله متغیرهای کمّی مهم در این فرایند است. پاسخ های اعضای هیئت علمی همچنین نیاز به راهنمایی و یا آموزش هایی برای بکارگیری روش تدریس نوین در دانشگاه و بکارگیری راهبردهای مناسب در فعالیت های حوزه آموزش عالی را روشن می سازد.
<br clear="all" />
[1]. Bologna