فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان حوزه اجتماع عموما و جامعه شناسان خصوصا متکفل مطالعه مسائل اجتماعی هستند. تلاش ها برای توصیف، تبیین و تجویز مسائل اجتماعی از آغاز جامعه شناسی نوین در قرن نوزدهم تاکنون ادامه داشته است. مکاتب متعددی در مغرب زمین منبعث از اندیشه های دوران مدرن در مواجهه با مسائل اجتماعی شکل گرفته و هرکدام از بعدی به مطالعه مسائل اجتماعی پرداخته اند. به رغم تمام نکات مثبث این رویکردها، ضعف بنیانهای معرفتی، سبب توفیق کم آنها در مقام نظر و عمل شده است. این مقاله به دنبال ارائه نگرشی مبتنی بر معارف متخذ از سنت اسلامی در مواجهه با آسیب های اجتماعی است. رویکرد نظام تأمین نیاز، مسائل اجتماعی را از این منظر بررسی می نماید. بر این اساس مسائل اجتماعی زاییده تلاش برای تأمین نیاز است. مادی شدن ارکان نظام تامین نیاز در دوران مدرن اصلی ترین عامل گسترش مسائل اجتماعی است. لذا تلاش ها برای حل مسائل اجتماعی باید در چارچوب احیای نظام الهی تأمین نیاز صورت پذیرد.
مطالعه ی وضعیت حمایت از حقوق رزمندگان در فقه و اسناد بشر دوستانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
31 - 46
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر باهدف مطالعه ی وضعیت حمایت ازحقوق رزمندگان درفقه و حقوق بشردوستانه به روش کتابخانه ای به انجام رسید. فرهنگ نظام مند کردن تحقق حقوق رزمندگان وزنده نگه داشتن یاد و نام آنان بخشی مهمی از ارزش های فرهنگی جوامع مختلف است. لذا باید تلاش کرد این حقوق وارزش ها را دربطن جامعه جاری ساخت در جریان هر جنگ سیاست هایی اتخاذ می گردد که آثار نامطلوب و ناخواسته جنگ را به حداقل برساند و در هرجنگ این موارد پیش بینی می گردد. یافته ها حاکی ازآن است که، تقسیم بندی های مختلفی را می توان برای مجموعه ی حقوق رزمنده در نظر گرفت؛ ازجمله مقسم غالب را می توان حقوق، در حین جنگ و بعد ازاتمام جنگ برشمرد؛ حق دفاع یکی ازموارد حقوق رزمنده درحین جنگ است حق برخورداری از وضعیت اسیران جنگی ازجمله حقوق وی بعد از اتمام جنگ می باشد و مربوط به وضعیت ثانویه ی رزمنده است؛ رسیدگی و دسترسی رزمندگان به خدمات درمانی هم از جمله حقوق این قشر است که در حین جنگ و بعد از آن می بایست مورد توجه باشد. دیگر حقوق رزمندگان که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت حقوق اقتصادی و حقوق اجتماعی هستند. این امور در حقوق بشردوستانه و اسلام مورد تاکید قرار از باب نمونه سهم فی سبیل الله (زکات)، به آن ها تعلق می گیرد.
بررسی نقش مدیریتی خانم مرضیه دباغ در عرصه فرهنگ ایثار و شهادت (مطالعه موردی: مدیریت معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
237 - 266
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش مدیریتی خانم مرضیه حدیدچی «دباغ» در عرصه فرهنگ ایثار و شهادت قبل و بعد از انقلاب اسلامی، بامطالعه موردی مدیریت معنوی ایشان است. فرهنگ ایثار و شهادت در اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این فرهنگ ضامن بقای اسلام و بال سرخ عاشورایی تشیع، نماد مبارزه علیه ظلم و فساد برای تمامی جهانیان است. انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) نیز با الگوگیری از این حرکت عظیم به پیروزی رسید. در این پژوهش برای نیل به هدف، از روش کیفی و از نوع تحلیل اسنادی استفاده شده است. ابزار پژوهش شامل کتب، آثار و متون تاریخی، اسناد، مصاحبه، منابع دیجیتال است. نتایج پژوهش نشان می دهد که خانم مرضیه دباغ هم قبل و هم بعد از پیروزی انقلاب، با الگوگیری از زنان صدر اسلام به ویژه حضرت زهرا (س) و زینب (س)، در عرصه های مختلف به ویژه در حوزه معنوی، نقش مدیریتی فعالی داشتند؛ اما مهم ترین بخش هایی که به طور مستقیم در بعد معنوی فرهنگ فعالیت داشتند، قبل از انقلاب شامل: برگزاری کلاس های قرآن و تفسیر، ارتباط مختلف با مراکز دانشگاهی، تلاش جهت تبلیغ و تکریم مقام شهدا، تبلیغات مربوط به مناسک حج است. بعد از انقلاب اسلامی شامل: هدایت و راهنمایی عاطفی و اخلاقی، تشویق افراد برای حضور در جبهه، انجام کارهای خیر و انسان دوستانه و غیره است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که خانم دباغ در نقش مدیریتی خود، نمونه بارزی از شخصیت ایثارگر و الگوی زن مبارز و انقلابی را به نمایش گذاشتند و نشان دادند که زن ایرانی در تاریخ معاصر این کشور با مدیریت معنوی خود نقش بسزایی در مبارزه علیه استبداد داخلی، استعمار خارجی و فرآیند پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی داشته است.
تحلیل نشانه شناختی قدرت در روایات امامان شیعه (ع)
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
9 - 29
حوزههای تخصصی:
قدرت از جمله مفاهیمی است که تاکنون از منظرهای مختلف تعریف شده است. تقسیم قدرت به گونه های مختلف سخت، نرم، هوشمند و... حاکی از گستردگی دیدگاه ها در مورد این مفهوم است. بحث از قدرت، منابع و شیوه های اعمال آن همراستا با اندیشه های غربی در مطالعات اسلامی نیز مطرح بوده است. سؤال اصلی مقاله این است که قدرت اشاره شده در روایات امامان شیعه(ع) چه نوع قدرتی است؟ فرضیه مقاله این است که در روایات امامان شیعه(ع) منظومه ای از نشانه ها قابل استنتاج است که ما را به سوی مفهوم قدرت متعالی رهنمون می سازد. برای پاسخ به سوال فوق از روش نشانه شناسی استفاده گردید و هدف مقاله شناسایی نشانه های قدرت در روایات شیعه است. یافته های پژوهش نشان داد که منبع قدرت، صاحبان قدرت، هدف قدرت و شیوه های اعمال قدرت با گونه های مرسوم قدرت در نظریه های سیاسی که موسوم به سخت، نرم و شبکه ای است متفاوت است. دلالت معنایی روایات شیعه نشان می دهد که قدرت کالایی نیست که به تملک انسان ها درآید، هدف اعمال قدرت نیز سلطه انسان بر انسان نیست و قدرت مشروع نیز نه با اجبار بلکه از سر رضایت است. افزون بر این، قدرت الزاما معادل قدرت رسمی و نهادی نیست و طیفی از روش ها چون سکوت، تقیه، دوستی و مردم داری قدرتی تولید می کنند.
مطالعه تطبیقی فرآیند مدرنیزاسیون در ایران و ترکیه: دوره آتاترک و رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
221 - 247
حوزههای تخصصی:
دو کشور همسایه ایران و ترکیه از نظر تاریخی و سیاسی تقریبا در یک دوره ی زمانی یکسان شاهد تحولات قابل توجهی بوده اند. رضاشاه و آتاترک بعد از به قدرت رسیدن و با توجه به شرایط داخلی و خارجی کشورشان درصدد اقدامات اصلاحی خود بر مبنای غربی سازی و به نوعی عرفی سازی برآمدند. وجوه تشابه و تفاوت جامعه ی هر دو کشور و نحوه تعامل و مخالفت نیروها و طبقات مختلف اجتماعی در آن ها سرنوشت دیگرگونه ای را رقم زده است. هر دو رهبر سیاسی قصد داشتند تا در فرآیندی دستوری و آمرانه مردم را به سوی مدرنیزاسیون سوق دهند. مقایسه و مطالعه ی تطبیقی اقدامات مدرنیزاسیون رضاشاه و آتاتورک وجود شباهت های بسیاری را آشکار می کند اما با توجه به این وجوه مشابه از نظر رویکرد نظری، ما شاهد نتیجه و برآبند متفاوتی هستیم. مقاله ی حاضر درصدد مقایسه ی فرآیند مدرنیزاسیون در ایران و ترکیه از منظر نظریه ی مدرنیزاسیون آمرانه یا نوسازی از بالا است. لذا این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که؛ چرا با وجود شباهت های فراوان، سرنوشت مدرنیزاسیون در دوران رضاشاه پهلوی متفاوت تر از دوران مصطفی کمال آتاترک بود؟. یافته های این نوشتار حاکی از آن است که تفاوت کارکرد نهاد دین و رابطه ی آن با حکومت در کنار عوامل دیگر، موجبات عدم کامیابی مدرنیزاسیون در دوران رضاشاه پهلوی در مقایسه با مدرنیزاسیون در دوران مصطفی کمال آتاترک بوده است. در این مقاله از روش « تطبیقی- تاریخی» بهره می گیریم.
Social Issues and Solutions in UNESCO's MOST Strategic Plan: A Critical Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Strategic Plan for the Management of Social Transformations (MOST) is a mid-term framework introduced by UNESCO in 2016, aiming to guide member countries in addressing social development issues aligned with the 2030 Sustainable Development Goals. This article employs a qualitative content analysis to identify the social issues highlighted in the MOST program, extract the proposed solutions, and critically evaluate the program. The central research question explores what social issues and solutions are presented in the MOST strategic plan and what criticisms arise from these proposals. The hypothesis suggests that the program adopts a positivist approach, treating the world as an object to be shaped by predetermined goals through strategic planning, which generates societal problems. The influence of globalization, cultural hegemony, and a drive for global unification through education and culture to facilitate world management and coordination is evident. The study analyzes the policymaking cycle within the program, including agenda-setting, operational mechanisms, policy support, and capacity building for implementation and evaluation. Key social issues covered in the program include women's and girls' rights, poverty eradication, governance, peace, urbanization, environmental challenges, migration, gender equality, digital technologies, and growing inequalities. The conclusion reinforces that the MOST program reflects a positivist stance, aiming for societal transformation based on globalized ideals of control and coordination, reinforcing the hegemonic role of education and culture.
The Impact of International Sanctions on the Women's Budget in Iran (2009-2024)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Iran is a country that is currently facing severe sanctions and criticism from international institutions regarding gender equality. One important aspect of measuring gender equality is the allocation of funds for women in annual budget laws, which may be impacted by these sanctions. Therefore, this article aims to explore the relationship between women's budgets and international sanctions. The study focuses on budget laws and international sanctions from 2009 to 2024, divided into two parts. The first part examines the allocation of funds for women in the absence of gender budgeting while also considering factors such as annual inflation. This statement could assist in evaluating the level of gender equality to a certain degree. The second part analyzes the relationship between each section of the women's budget and international sanctions. The findings reveal that despite the challenges posed by sanctions, the government has made significant efforts to maintain gender equality in budget laws.
جنبش زنان در ایران پس از انقلاب؛ از مطالبات ایدئولوژیک تا مطالبات روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه گذشته تحولات زیادی در حوزه جنسیت در ایران رقم خورده است که مؤلفه جنسیت را به یکی از مهم ترین عوامل تبیین کننده جامعه جدید تبدیل کرده است. زنان همیشه سوژه قدرت بوده اند و اعمال محدودیت بر آنها در قالب قوانین، عرف، شریعت و لباس و سبک زندگی دست خوش رویکرد ایدئولوژیک مردسالارانه بوده است. جنبش زنان در ایران ابعاد بین المللی پیدا کرده است. این جنبش سابقه ای صد ساله دارد و تحت تاثیر امواج تحول اندیشه زنان و تحول مفهوم قدرت در سطح بین الملل است. با همه این اثرپذیری، تاخیری چند دهه ای در نظر و کنش سیاسی زنان در ایران وجود دارد. در این پژوهش به بررسی نقش تحول قدرت در مطالبات زنان در ایران می پردازیم و توجه به سیاست روزمره که خود را در قالب نقد گفتمان ایدئولوژیک و رسیدن به رهایی به مثابه زندگی روزمره و بهره مندی از آزادی های انسانی مطرح کرده است. سوال این پژوهش این است که جنبش زنان در ایران در سال های پس از انقلاب چه تحول مفهومی داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد جنبش زنان در ایران گذار از ایدئولوژی به سیاست روزمره است و مطالبات زنان دراعتراض به مداخله قدرت در زندگی خصوصی آنها و مخالفت با انقیاد بدن و تلاش برای دستیابی به حقوق انسانی تبدیل شده است.
معناکاوی فساد اداری در بین نخبگان اجرایی: علل، پیامدها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
431 - 462
حوزههای تخصصی:
ذهنیت عمومی در ارتباط با سطح فساد در ایران در حال گسترش است و میان تصور مردم و آنچه در صحنه جامعه رخ می دهد تفاوت آشکاری وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف معناکاوی فساد اداری از دیدگاه نخبگان اجرایی و دست اندرکاران برخورد با فساد انجام شد و با رویکردی کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده محور و با به کارگیری تکنیک مصاحبه عمیق با 15 نفر از مدیران کل بازرسی و نظارت دستگاه های اجرایی کشور (13 مرد و 2 زن) مصاحبه شد. روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اشباع نظری بود. متن مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA10 کدگذاری و نتایج کدگذاری باز و محوری منجر به شناسایی 99 مفهوم و 19 مقوله محوری شد. همچنین نتایج کدگذاری گزینشی نشان داد که مقوله هسته، گسترش ذهنیت فساد و بی ثباتی سیاسی در جامعه است که تحت تأثیر شرایط علّی (تعدّد افشاگری ها؛ عدم گردش نخبگان؛ عدم حاکمیت قانون؛ رسانه ها، ماهواره و شبکه های اجتماعی) و در کنار شرایط مداخله گر (کنشگر، ساختار) و شرایط زمینه ای (جنسیت، پایگاه اجتماعی-اقتصادی) بر برساخت ذهنیت فساد و بی ثباتی سیاسی در جامعه تأثیر می گذارد که حاصل آن برانگیختن خشم عمومی نسبت به بی عدالتی و گسترش رانت؛ عدم همراهی جامعه با حاکمیت؛ تبدیل حامیان جمهوری اسلامی به سوژه معترض؛ سرخوردگی دستگاه انتظامی به سبب فساد برخی مسئولین؛ گسترش بدفرمانی مدنی در فضاهای اداری؛ مطالبه اقتدارگرایی و بازخوانی تاریخی آن؛ باورپذیری جامعه نسبت به انگاره انسداد و تغییر؛ بی اعتمادی نهادی به ساختار حکومت به سبب گسترش فساد بوده که ثبات سیاسی کشور را مورد مخاطره قرار داده است.
The Relationship between Religion and Politics in the political thought of two founders: " State religion" by Thomas Hobbes and "Religious State" by Imam Khomeini
حوزههای تخصصی:
The discussion on the relationship between religion and politics has a long history in Christianity, spanning several centuries. With the onset of modernity, especially with the theories proposed by Thomas Hobbes, the claim of secularism or the separation of religion from politics was raised and remains a subject of much debate to this day. Thomas Hobbes, in the aftermath of the religious wars in England during the 16th and 17th centuries, attempted to transform worldly power into the ulti-mate arbiter in the public sphere by separating the foundations of politics from religion, introducing the concept of "state religion." In contrast to the West, Islamic thought has consistently understood politics based on religious foundations. In the 20th century, due to colonization, the debate on the separation of religion from politics entered the Islamic world. With the victory of the Islamic Revo-lution, this Western claim was challenged, and Imam Khomeini introduced the theory of the "Reli-gious state," presenting the religious nature of political foundations in Islam in a novel way. Based on these foundations, this article aims to explore the relationship between religion and politics in the political thoughts of Thomas Hobbes and Imam Khomeini, both of whom, as founders and initia-tors of political thought, have presented era-defining views. In doing so, we seek to demonstrate, through an examination of their arguments, the perspectives on the relationship between religion and politics put forth by Imam Khomeini and Hobbes. Through this comparative analysis, we can highlight important points in these two types of thinking. Consequently, by considering the discus-sions regarding the relationship between religion and politics in Western and Islamic thought, using a descriptive-analytical approach, we pose the following questions: What is the relationship be-tween religion and politics in the political thoughts of Thomas Hobbes and Imam Khomeini? What is the concept of "state religion" according to Thomas Hobbes? What is the concept of the "Reli-gious state" according to Imam Khomeini?
نقش وجایگاه تکنولوژی به مثابه قدرت نرم در فرهنگ و تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمدن شامل دوبخش میباشد:بخش نرم افزاری که فرهنگ می باشد وبخش سخت افزاری وابزاری که تکنولوژی می باشد.جهان بینی؛نحوه نگرش وبینش ورویکردنسبت به جهان هستی وفلسفه زندگی می باشد.براساس جهان بینی الحادی ومادی مدرنیسم،که جهان بینی حاکم بر غرب می باشد،هدف نهایی از زندگی؛دستیابی به حداکثر قدرت و ثروت ومنافع مادی ولذت های دنیوی و استیلاء بر سراسرجهان و سلطه برهمه انسان ها وملت ها،با هروسیله ای و حتی با استفاده از تکنولوژی می باشدوازسوی دیگر؛انسان درخدمت تکنولوژی قرار می گیرد ، درحالی که براساس جهان بینی اسلامی ؛ که جهان بینی توحیدی و الهی می باشد، هدف اززندگی؛ رشد وتکامل وارتقاء وضعیت مادی و معنوی زندگی انسان درمسیر حق و صراط مستقیم وحیات طیبه وعبودیت و بندگی خدا و قرب الی الله است ، و در همین راستا پیشرفت ؛ متضمن استفاده از علم و فناوری و تکنولوژی و درعین حال عقلانیت ، اخلاق و معنویت و عدالت وفراهم نمودن زمینه برای بهبود سطح کمی وکیفی زندگی برای همه مردم و آحاد انسان ها می باشد و تکنولوژی در خدمت انسان وتکامل انسان می باشدوعلاوه برآسایش ورفاه مادی؛به آرامش روحی وعنوی وسعادت اخروی انسان نیزتوجه شده است واستفاده ازتکنولوژی نیزدرهمین راستامعناپیداکرده وقابل قبول می باشد
راهبردهای ایالات متحده در منطقه خلیج فارس (2020- 2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
151 - 178
خلیج فارس منطقه راهبردی مهمی برای راهبرد کلان ایالات متحده و جایگاه آن به عنوان یک قدرت بزرگ است. منطقه خلیج فارس به طور سنتی در قلب منافع ایالات متحده قرار دارد؛ زیرا یکی از مهم ترین مناطق تولیدکننده نفت در جهان است. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، شرکای مهم نظامی برای ایالات متحده هستند و موافقت نامه های نظامی و امنیتی، فروش تسلیحات و ظرفیت سازی به عنوان عناصر ضروری تعامل ایالات متحده با شرکای خود در شورای همکاری خلیج فارس هستند. طرح مسئله این مقاله به بررسی اولویت های راهبردی ایالات متحده و نقش امنیتی این بازیگر در حوزه امنیت خلیج فارس می پردازد و همچنین نوع روابط امنیتی و نظامی میان شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا را بررسی می کند. پرسش اصلی این تحقیق بدین صورت است که آیا راهبردهای متمایز ایالات متحده ثبات خلیج فارس را افزایش داده است یا اینکه این راهبردها عمدتاً بی ربط بوده اند؟ در این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و از نوع مطالعه اسنادی، روندهای امنیتی ایالات متحده را که برای حفاظت از منطقه توسعه داده شده است، تجزیه و تحلیل می گردد که شامل موازنه فراساحلی و سرزمینی هست. فرضیه مسلط این نوشتار بر احیای مجدد موازنه فراساحلی به عنوان راهبرد جدید ایالات متحده برای امنیت خلیج فارس هست زیرا به نظر می رسد که به دلیل محدودیت ها و چالش های موجود، این تغییر برای راهبرد کلان واشنگتن مناسب تر است. یافته های تحقیق بیان می کند که شواهد واضحی مبنی بر اینکه تعهدات امنیتی ایالات متحده در خلیج فارس برای ثبات منطقه حیاتی است، یافت نمی شود.
استلزامات ذات شناسی انسان در فلسفه سیاسی از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶
141 - 164
حوزههای تخصصی:
انسان از زوایای مختلفی و البته با انگیزه های متفاوتی موضوع هر یک از علوم انسانی است. دانش های سیاسی یکی از علوم انسانی است که البته می تواند شامل مطالعاتی همچون اندیشه سیاسی و نیز علم سیاست تجربی باشد. علی رغم تفاوت روش و رهیافت در این دو سنخ از مطالعه ی سیاست، انسان شناسی در هر دو، نقش تعیین کننده و حتی مادر دارد با این تفاوت که انسان شناسی در علم سیاست تجربی با روشهای متناسب با خودش تولید می شود ولی انسان شناسی در اندیشه سیاسی منحصر در روش تجربی نمی باشد. در این نوشتار برآنیم تا با توجه به مهمترین منبع یک علم دینی یعنی قرآن، ذات انسان را بررسی کرده و سپس اقتضائات سیاسی آن را شناسایی کنیم. تا کنون بر اساسِ قرآن، انسان شناسیِ معطوف به فلسفه سیاسی به ندرت مورد توجه است. در این مقاله با استفاده از روش داده بنیاد، سعی در کشفِ انسان شناسی قرآنی با استناد به آیاتی که ذات انسان را نشانه رفته اند و سپس استلزاماتِ سیاسی آن در فلسفه سیاسی داریم. بر اساس این روش، انسان از منظر قرآن، «طالبِ کمالِ فعلی است» و «به وسیله قلبش قضاوت می شود» و «اجتماعی آفریده شده» است. در انتها بر اساس این گزاره ها، به مهم ترین پرسشهای انسان شناسی در فلسفه سیاسی می توان جواب داد.
بررسی تحول دکترین امنیتی آمریکا در غرب آسیا و الزامات راهبردی جمهوری اسلامی ایران ۲۰۰۹-۲۰۲۲ (مطالعه موردی افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
108 - 131
حوزههای تخصصی:
بررسی دکترین سیاست خارجی ایالات متحده آمریکادرخاورمیانه با تمرکزبرافغانستان بین سال های ۲۰۰۹_۲۰۲۲ حکایت ازاین داردکه یکی ازمهمترین جنبه های سیاستهای خارجی ایالات متحده پیرامون خاورمیانه ومنطقه غرب آسیا بوده و کلیه استراتژیها و سیاستهای اعلامی و عملی آمریکادرخصوص تحولات منطقه و افغانستان با توجه به تحولات اخیر یعنی روی کار آمدن طالبان در این کشور اهمیتی وافر برای وضعیت منطقه خاورمیانه دارد.از منابع کتابخانه ای برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است.در این راستا با استفاده از نظریه ی واقع گرایی در پی پاسخ به این سؤال هستیم که دکترین سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه بین سال های ۲۰۰۹_۲۰۲۲ بر اساس رویکرد نگاه به شرق و مدیریت هزینه ها دچار چه تغییر و تحولاتی شده است؟ تغییر و تحولات دکترین امنیتی آمریکا در غرب آسیا از سال 2009 تا 2022 مبتنی بر ائتلاف سازی و مدیریت هزینه ها در منطقه ، پیگیری منافع از طریق متحدین ، همچنین به دلیل نگاه به شرق و هزینه هایی که در خاورمیانه متحمل شده است، شاهد تغییراتی شامل کاهش دخالت نظامی ، نبرد با القاعده در افغانستان و کاهش دخالت همه جانبه در غرب آسیا بوده است. در نتیجه با اعلام اولویت استراتژیک جدید رقابت با قدرت های بزرگ و به ویژه چین، تغییری دراستراتژی خود ایجاد کرده و با تمرکز بر افزایش حضور خوددر شرق آسیا، به دنبال بهینه سازی حضورخود در کل جهان است. خاورمیانه هم از این امر مستثنی نشده است وکاهش وتغییرحضورنیروهای آمریکایی درمنطقه به ویژه در افغانستان وبسته شدن سه پایگاه آمریکایی درقطرو انتقال آنها به اردن همگی نشان ازتغییر وتحول دکترین سیاست خارجی آمریکادرخاورمیانه دارد.
تبیین حکمرانی چین درعرصه هوش مصنوعی ، چشم انداز و راهبردها در غرب آسیا
منبع:
غرب آسیا سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
23 - 37
حوزههای تخصصی:
حکمرانی جهانی در عرصه های قدرت نرم ورای هژمونی طلبی ، سوی دیگر رهبری جهانی را نمایان می سازد که راهبردهای فناورانه و سرمایه گذاری های چین در هوش مصنوعی در این طیف معنا می یابد. رقابت در منطقه غرب آسیا و نظم سازی های نوین این کشور را به سمت همکاری فناورانه با کشورهای غرب آسیا برد. نیمه دوم قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم چین با رهیافت توسعه داخلی و تمرکز بر سیاستگذاری های اقتصادی و فناورانه به توسعه زیر ساختهای هوش مصنوعی پرداخت اما پس از بحران مالی 2008 و اجماع نخبگانی برای حکمرانی جهانی در عرصه های نوظهور قدرت تلاش قابل توجهی برای تغییر نظم جهانی در حوزه های مختلف از اقتصاد جهانی، تغییرات آب و هوایی گرفته تا فضای سایبری صورت داد. سوال این مقاله آن است که چه عواملی در اتخاذ راهبرد کلان هوش مصنوعی این کشور دخیل بوده است ؟ فرضیه مقاله که به صورت توصیفی تحلیلی بررسی شده آن است که سرمایه گذاری های کلان چین در حوزه هوش مصنوعی ، امکان سنجی هنجار سازی های بدیع در این حوزه از سوی این کشور و اجماع نخبگانی برای حکمرانی جهانی این عرصه مهمترین عوامل موثر در استراتژی هوش مصنوعی این کشور است. یافته های مقاله نشان می دهد که با وجود پیشرانی این قدرت با "راه حل های چینی " برای مقابله با چالش های حاکمیتی که توسط هوش مصنوعی در صحنه جهانی و منطقه غرب آسیا ایجاد می شود، تثبت حکمرانی چینی در این عرصه مستلزم تنظیم گری های مشترک جهانی در حوزه های فنی و سیاسی و حقوقی است.
بازاندیشی مفهوم هژمونی در روابط بین الملل؛ هژمونی هوشمند آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
115 - 144
هژمونی به عنوان یکی از مفاهیم مهم و بحث برانگیز در رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل محسوب می شود. هدف اصلی این پژوهش واکاوی سیر تکوین این مفهوم در رشته روابط بین الملل است، تا از این طریق بتوان به نوعی بازاندیشی در مفهوم هژمونی در ادبیات روابط بین الملل دست یافت. پرسش مهمی که در این پژوهش مطرح می شود این است که تکوین مفهوم هژمونی در ادبیات روابط بین الملل معاصر شامل چه ابعاد نوینی شده است؟ روش پژوهش مبتنی بر روند پژوهی نظری است. با استفاده از این روش تلاش می شود که جریان تحولات کلان ذهنی در مفهوم هژمون بین المللی مورد بررسی قرار بگیرد و بر اساس نوعی بازاندیشی در مفهوم، بتوان هژمونی آمریکا را در روابط بین الملل معاصر تبیین کرد. بنابراین مطابق یافته های این پژوهش می توان گفت که این پژوهش ابتدا مفهوم هژمونی هوشمند را به عنوان نوعی نهاد در سطح نظری تبیین می کند که دارای ابعاد چهارگانه قدرت است و تلاش دارد گفتمان تمدنی و هویتی خود را بازتولید کند. علاوه بر بازاندیشی در سطح مفهومی و نظری، تلاش می شود کارکرد و ابعاد قدرت هژمونی هوشمند آمریکا در نظم بین المللی معاصر مورد بررسی قرار بگیرد.
تبیین اهداف آمریکا در جنگ 2022 اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
123 - 149
جنگ روسیه با اوکراین یکی از مهمترین تحولات نظام بین الملل در دهه های اخیر بوده است. اگرچه توجه ناظران و تحلیل گران روابط بین الملل متوجه اهداف روسیه در این جنگ بوده اما نباید از اهداف ایالات متحده آمریکا از این جنگ غافل شد و با توجه به اینکه ایالات متحده آمریکا بعد از فروپاشی شوروی تلاش کرده برای حفظ موقعیت هژمونی خود از قدرت گرفتن سایر کشورها در مناطق مختلف جهان جلوگیری نماید، پرداختن به اهداف آن کشور در جنگ اوکراین می تواند دارای اهمیت باشد. بنابراین هدف اصلی در این مقاله پرداختن به اهداف آمریکا در جنگ اوکراین است و سئوال پژوهش را هم می توان به این صورت بیان کرد که آمریکا از جنگ اوکراین چه اهدافی را دنبال می کند؟ در پاسخ به سؤال تحقیق فرضیه ای به این صورت طرح می گردد که حفظ تعادل و توازن ژئوپلتیک در اروپا، تضعیف روسیه و تامین منافع اقتصادی مجتمع های نظامی – صنعتی می تواند از اهداف آمریکا در جنگ اوکراین باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد جنگ اوکراین با وجود مشکلاتی که برای آن کشور و جامعه جهانی به وجود آورده، در تأمین اهداف آمریکا از این جنگ که حفظ تعادل و توازن ژئوپلیتیک در اروپا، تضعیف روسیه و تامین منافع اقتصادی مجتمع های نظامی- صنعتی است، تاثیر گذار بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی– تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه ای و پویش اینترنتی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است.
امینت منطقه ای در آسیای جنوب غربی تحلیلی فازی از الزامات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
غرب آسیا سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
42 - 56
حوزههای تخصصی:
امنیت مسئله اساسی تمامی دولت های جهان است که بُعد خارجی آن توسط سیاست خارجی کشورها مورد پیگیری قرارگرفته و در تأمین آن کشورهای همسایه که محیط بلافصل هر کشور می باشند، از اهمیت ویژه ای برخوردارند چراکه بروز مسائل امنیتی در یکی از کشورهای هم مرز، احتمال وقوع اثر دومینو را افزایش داده و به ایجاد معضلات امنیتی در دیگر کشورهای همسایه و یا منطقه منتهی می گردد. سؤال اصلی پژوهش از این موضوع نشات گرفته و عبارت است از اینکه وضعیت شکنندگی دولت ها در آسیای جنوب غربی چگونه است و راهبرد متناسب برای امنیت و ارتقای جایگاه ایران چیست؟ برای پاسخ بدین سؤال نظریه امینت منطقه ای به عنوان مبانی نظری و منطق فازی به عنوان روش تحقیق انتخاب شده است تا از طریق بررسی شکنندگی دولت های آسیای جنوب غربی ضمن شناختِ تهدیدات امنیتی موجود، در گام دوم، سیاست خارجیِ متناسب با وضعیت موجود را فرا رو نهد. نتیجه بررسی وضعیت آسیایِ جنوب غربی در شکنندگی دولت ها حاکی از آن است که 13 دولت از 17 دولت موجود، دارای هشدار شکنندگی و ایجاد معضلات امنیتی هستند و با استناد به نظریه امنیت منطقه ای، به نظر می آید که چندجانبه گرایی در سیاست خارجی باتوجه به وضعیت هر یک از مسیرهای شناسایی شده، علاوه بر تأمین امنیت منطقه ای، منجر به ایفای نقش محوری برای جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.
کارکردها و پیامدهای جهاد تبیین در بین المللی شدن الگوی مقاومت از دیدگاه آیه الله خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکومت اسلامی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۸)
155-181
حوزههای تخصصی:
با گسترش عرصه های استبداد و استعمار در نظام بین الملل، جهانی شدن الگوی مقاومت، یکی از ضرورت های عصر ما به شمار می رود. هدف اصلی این مقاله، توصیف و تبیین تأثیرات ناشی از جهاد تبیین در گسترش هنجارهای مقاومت در عرصه بین المللی است تا از این رهگذر، کارکردها و پیامدهای جهانی این مسأله به ویژه در گستره جهان اسلام تحلیل شود. پژوهش حاضر این سؤال را مورد بررسی قرار می دهد که جهاد تبیین چه نقشی در فرامرزی شدن الگوی مقاومت و گسترش آن در عرصه بین الملل خواهد داشت و کارکردها و پیامدهای جهانی آن از منظر آیه الله خامنه ای چیست؟ در پاسخ، فرضیه نوشتار حاضر این است که به دلیل عقلانی و فطری بودن هنجارهای مقاومت اسلامی، جهاد تبیین می تواند نقشی تعیین کننده در تثبیت و گسترش این هنجارها به عنوان یک الگوی جهانی داشته باشد؛ این امر، تحولات مثبت بین المللی در مسیر تضعیف ظلم و استبداد را در سطح بین الملل در پی خواهد داشت. این فرضیه در تحقیق حاضر با روش توصیفی تحلیلی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.
تبیین چهارچوب نظری قدرت در منظومه فقهی اسلام با تأکید بر اندیشه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۹
607 - 626
حوزههای تخصصی:
حل معمای پیچیده قدرت در راستای ساخت تمدن نوین اسلامی و تغییر در گفتمان های انحرافی رایج در دنیا، نیازمند شناخت صحیح و جامع از قدرت، در مبانی دینی و منطبق با شئون حقیقی انسانی و نهایتاً دستیابی به یک چهارچوب نظری مستحکم است. به همین خاطر، بهره مندی از دکترین فقهی امام خمینی(ره) و تفسیر او از حدیث «العلم ثلاث»، مبنی بر نسبت معنادار مراتب سه گانه انسان و عرصه های سه گانه فقه و سه ساحت اصلی علوم حیاتی و لزوم تطابق این ها با یکدیگر و اثرگذاری های چندوجهی این سه گانه ها بر یکدیگر، اساس حرکت این پژوهش را بنیان نهاد و «چهارچوب نظری فقهی» را، به عنوان یک مدل فراگیر، شکل داد. با پیوند قدرت با این چهارچوب، مفهومی به نام «قدرت فقهی» معرفی شد که بر این اساس، به ترسیم «صورت بندی قدرت فقهی» مبادرت شد. با تبیین معانی عرصه های قدرت فقهی، موضوع شناسی هر یک، تعیین رسالت و مأموریت های آن ها، غایت شناسی کارکرد هرکدام در ساحت های فردی و اجتماعی و نهایتاً تبیین آثار شش وجهی متقابل عرصه های قدرت فقهی، چه در جهت تقویت و چه در جهت ضعف، تصویر نوینی از منظومه معنایی، مراتب، مأموریت ها، اهداف، مصادیق و آثار قدرت به نام «چهارچوب نظری قدرت فقهی» برای انسان سازی و تمدن سازی ترسیم گردید. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و مراجعه به اسناد کتابخانه ای انجام شده است.