فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی سبک تربیت جنسی خانواده های شهر تهران بر اساس الگوی کرکلر پرداخته است. روش پژوهش توصیفی و جامعه آماری نیز، شامل کلیه خانواده های شهر تهران در سال 1384 بوده اند. به منظور نمونه گیری، پس از برآورد آماری نمونه، تعداد 850 خانواده از شهر تهران با بهره گیری از روش نمونه گیری خوشه ای و طبقه ای تصادفی انتخاب شده اند. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه 48 سوالی محقق ساخته بر اساس الگوی کرکلر (2000) بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آماری استنباطی چون؛ «t تک متغیره»، «F تحلیل واریانس چند متغیره» و آزمون تطبیقی توکی استفاده شده است.
نتایج بیانگر آن است که؛ 1- میانگین میزان توجه خانواده های شهر تهران به حیطه آگاهی های جنسی در تربیت جنسی فرزندان، پایین تر از سطح متوسط بوده به علاوه «t تک متغیره» در خصوص میزان مذکور در سطح =0.05 و در حد بالاتر از متوسط معنادار نبوده است. 2- میانگین میزان توجه خانواده های شهر تهران به حیطه اخلاق جنسی در تربیت جنسی فرزندان، پایین تر از سطح متوسط بوده به علاوه «t تک متغیره» در خصوص میزان مذکور در سطح =0.05 و در حد بالاتر از متوسط معنادار نبوده است. 3- میانگین میزان توجه خانواده های شهر تهران به حیطه آینده جنسی در تربیت جنسی فرزندان پایین تراز سطح متوسط بوده به علاوه «t تک متغیره» در خصوص میزان مذکور در سطح =0.05 و در حد بالاتر از متوسط معنادار نبوده است. 4- «F» محاسبه شده در سطح P0.05 مبین وجود تفاوت معنادار در توجه خانواده ها به حیطه های تربیت جنسی بوده به طوری که بالاترین میانگین میزان توجه در حیطه آینده جنسی و کمترین میزان در حیطه آگاهی های جنسی بوده است. 5- «F» محاسبه شده در سطح P0.05 مبین وجود تفاوت معنادار بین میزان توجه خانواده های شهر تهران به سه حیطه تربیت جنسی بر اساس برخی متغیرهای تعدیل کننده چون؛ سطح تحصیلات، سن، شغل و سطح درآمد خانواده بوده و آزمون توکی تفاوت بین گروه های مذکور را دقیق تر نشان داده است.
انطباق و هنجاریابی آزمون رشد زبان TOLD-P:3 برای کودکان فارسی زبان تهرانی (بخش اول)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با سازگاری دانشآموزان دختر پایه سوم مدارس راهنمایی اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش،تعیین همبستگی بین روابط پدر و مادر - فرزندی و سازگاری فردی و اجتماعی دانشآموزان دختر پایة سوم مدارس راهنمایی اهواز است.در این تحقیق،220 دانشآموز که با روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای از جامعه آماری مورد نظر برگزیده شده بودند،به عنوان گروه نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند.فرضیههای تحقیق به طور کلی عبارت از این بودند که بین روابط پدر و مادر - فرزندی و سازگاری دانشآموزان دختر رابطة ساده و چندگانه وجود دارد.برای سنجش فرضیهها از مقیاس روابط پدر و مادر- فرزندی و آزمون شخصیتی کالیفرنیا استفاده به عمل آمد و یافتهها اکثر فرضیههای تحقیق را تأیید کردند و بریافتههای پژوهشی پیشین صحه گذاشتند
تاثیر بروموکریپتین ، فلئوکستین و نورتریپتیلین در کاهش علائم منفی در اسکیزوفرنیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: علایم منفی در اسکیزوفرنیا یکی از عوامل مهم بازدارنده در فرایندهای مرتبط با توانبخشی این دسته از بیماران محسوب می گردد. داروهای کمکی و آموزش مهارتهای اجتماعی می توانند جهت تقلیل شدت این دسته از علایم بکار رود. در این پژوهش نقش بروموکریپتین، فلئوکستین و نورتریپتیلین را در کاهش علایم منفی مورد بررسی قرار می دهیم. در این بین نقش نورتریپتیلین برای اولین بار است که مورد مطالعه قرار می گیرد.
مواد و روش تحقیق: یکصد بیمار اسکیزوفرنیک بستری در مرکز روانپزشکی رازی بطور تصادفی انتخاب و پس از تقسیم به چهار گروه مساوی در یک آزمون دوسو کور و کنترل شده به ترتیب تحت درمان با بروموکریپتین 2.5 میلی گرم، فلئوکستین 20 میلی گرم، نورتریپتیلین 25 میلی گرم و بالاخره پلاسبو، به اضافه رژیم درمانی جاری شان (شامل آنتی سایکوتیک های تیپیکال) قرار گرفتند.
پس از سه هفته دوز داروها به دو برابر افزایش یافت و این روند به مدت سه هفته دیگر ادامه یافت و سپس داروها قطع گردید. وجود و شدت علایم منفی در ابتدا و قبل از آغاز درمان و سپس در انتهای هفته سوم و بالاخره در انتهای هفته ششم با استفاده از مقیاس سانس کنترل و ثبت گردید. در طی این مدت (6 هفته) یک بیمار از گروه فلئوکستین بدلیل عدم تمایل و بیمار دیگری از گروه پلاسبو بدلیل فوت در اثر بیماری جسمانی از مطالعه حذف شدند. صرف نظر از این دو مورد هیچگونه عارضه جانبی خاصی که موجب ناراحتی بیماران با قطع دارو گردد، مشاهده نشد. پس از استخراج اطلاعات بدست آمده و با استفاده از روش محاسبات آماری Z و chi-square (X2-test) ارتباط بین متغیرها سنجیده شد.
یافته ها: علایم منفی در چهار گروه فوق الذکر تحت تاثیر پلاسبو، بروموکریپتین، فلئوکستین، و نوروتریپتیلین بترتیب در 37.5%، 44%، 62.5% و80 % از بیماران دچار تقلیل شد. این کاهش در اکثریت قریب به اتفاق موارد محدود به 20% از سطح پایه باقی ماند. فقط نورتریپتیلین در سه مورد و بروموکریپتین در یک مورد به میزان 40 % علایم منفی را کاهش دادند. از حیث شدت علایم پاسخ دهنده به درمان تفاوتی میان انواع شدید و غیرشدید مشاهده نگردید. همچنین تقلیل مورد بحث علایم منفی بطور غیر وابسته به یکدیگر و بصورت متفرق صورت گرفته بود.
بحث ونتیجه گیری: هر سه داروی بروموکریپتین، فلاکستین و نوروتریپتیلین موجب تقلیل علایم منفی بیماران اسکیزوفرنیک گردیدند. از این بین در مقایسه با پلاسبو، نورتریپتیلین موثرترین (P<0.005) و بروموکریپتین ضعیف ترین (P<0.75) بوده و فلاکستین نیز در حد واسط بین این دو قرارداشت (P<0.01). اگرچه بین نورتریپتیلین و فلاکستین تفاوت معنی داری ملاحظه نشد (P<0.25) اما نورتریپتیلین بطور مشخص موثرتر از بروموکریپتین (P<0.01) بود. این امر در مورد مقایسه فلاکستین با بروموکریپتین صادق نبود (P<0.25)."
اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر کارکرد خانواده کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر کارکرد خانواده های کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی صورت گرفته است. روش پژوهش اندازه گیری مکرر (از نوع طرح تک آزمودنی) است. جامعه آماری شامل مادران دارای فرزند 12-4 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می باشد که به بیمارستان رفیده مراجعه کرده اند. نمونه آماری شامل 14 مادر می شود که حاضر به شرکت در پـژوهش بـوده و بـا روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند.ابـزار پـژوهش، ابـزار سنحش خانـواده (FAD) می باشد. یافته های حاصل از پژوهش با استفاده از فرمول آماری تحلیل واریانس (انداره گیری مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که در پایان دوره آموزش، کارکرد خانواده به طور معناداری بهبود یافته است. هم چنین پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت والدین منجر به افزایش و بهبودی کارکرد خانواده در خانواده های کودکان مبتلا به ADHD شده است.
بررسی علل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر پرخاشگری در میان خانواده های تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، بررسی و شناخت تأثیر عوامل جمعیت شناختی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در تبیین پرخاشگری در خانواده می باشد. به عبارت دیگر در این پژوهش سعی شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده که چرا در برخی از خانواده ها رفتارهای پرخاشگرانه دیده می شود. بر این اساس فرضیه هایی که از سه دیدگاه نظری از حوزه روان شناسی اجتماعی؛ یعنی رویکرد روانکاوی، رویکرد رفتارگرایی و رویکرد شناختی و همچنین، از مطالعات و تحقیقات پیشین، جهت تبیین پرخاشگری در خانواده استنتاج گردیده است. داده های مورد نیاز برای آزمون فرضیه های تحقیق از طریق پرسشنامه و با نمونه گیری سهمیه ای متناسب با حجم (PPS) از یک نمونه 384 نفری از سطح شهر تبریز گردآوری شد. برای دسته بندی مؤلفه های مربوط به پرخاشگری خانوادگی از تحلیل عاملی اکتشافی، برای محاسبه پایایی گویه ها از آلفای کرونباخ و نیز برای آزمون فرضیه ها از تکنیک های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تفاوت میانگین (T-test) و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده گردید و در نهایت برای تبیین عوامل اجتماعی مؤثر بر پرخاشگری خانواده از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج حاصل نشان می دهد که پرخاشگری خانوادگی با متغیرهای نوع خانواده، نوع ازدواج، پایگاه اقتصادی - اجتماعی، وضعیت شغلی، سطح تحصیلات، سن و باورهای مذهبی رابطه معنی داری داشته است.
رابطه خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان با اهداف تسلط، عملکردگرا و عملکرد گریز دانش آموز، والدین، معلم و کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش، سوال ها و فرضیه هایی مطرح شده است که مهمترین آنها عبارت است از بررسی رابطه بین اهداف یادگیری (دانش آموز، خانواده، معلم و کلاس) با خود ناتوان سازی.
روش: در این پژوهش مقطعی - تحلیلی، جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پایه اول تا سوم دوره متوسطه شهر اصفهان تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش 190 دانش آموز دختر و پسر بود که از 20 مدرسه شهر اصفهان به شیوه تصادفی مرحله ای، از بین دانش آموزان پنج ناحیه شهر انتخاب شدند. ابزارهای به کار گرفته شده، مجموعه مقیاس های الگوهای یادگیری سازگار بود.
یافته ها: نتایج نهایی پژوهش حاکی از آن بود که متغیرهای اهداف تبحری دانش آموز، اهداف عملکرد گریزی دانش آموز، اهداف تبحری کلاس، اهداف عملکرد گریزی کلاس و به طور جداگانه رابطه معنی داری با خود ناتوان سازی پسران دارند. سایر نتایج نیز نشان داد که در گروه دانش آموزان دختر اهداف تبحری دانش آموز، اهداف عملکرد کلاس و اهداف تبحری والدین به طور مجزا، رابطه معنی داری با خود ناتوان سازی دارند. ضمنا، نتایج پژوهش حاکی از آن بود که پسران به طور معنی داری بیشتر از دختران از راهبردهای خودناتوان سازی استفاده می کنند.
نتیجه گیری: بهتر است نظام آموزشی به گونه ای تغییر یابد که اساس ارزشیابی آن میزان رشد صلاحیت ها و تسلط افراد بر موضوع یادگیری باشد و نه رتبه و نمره، و نیز بر فرآیند پیشرفت دانش آموزان و در نظر گرفتن پاداش برای رشد میزان یادگیری و کنجکاوی آنها تمرکز شود.
تأثیر آموزش بارش مغزی بر خلاقیت دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز با کنترل هوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش آزمایشی میدانی به منظور بررسی تاثیر آموزش بارش مغزی بر پرورش خلاقیت دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شده است. نمونه تحقیق شامل 91 دانشجوی دختر می باشد که در سال تحصیلی 82-81 مشغول به تحصیل بودند و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها عبارتند از: 1) آزمون هوشی ریون (برای کنترل هوش)، 2) آزمون خلاقیت عابدی (برای سنجش میزان خلاقیت) و 3) آزمون خلاقیت گیلفورد (برای سنجش میزان خلاقیت و تعیین پایایی و روایی آزمون خلاقیت عابدی). نخست گروه آزمایشی و گواه تحت آزمون هوشی ریون قرار گرفتند؛ سپس میزان خلاقیت هر دو گروه قبل و بعد از مداخله آزمایشی با آزمونهای خلاقیت عابدی و گیلفورد سنجیده شد. گروه آزمایشی در هشت جلسه یک ساعته تحت آموزش تکنیک بارش مغزی (لغت تصادفی، تصویر تصادفی و اسکمپر) قرار گرفتند. پس از اعمال برنامه مداخله آزمایشی بار دیگر میزان خلاقیت هر دو گروه سنجیده شد (مرحله پس آزمون). نتایج تحلیل کوواریانس و t تست گروههای مستقل نشان داد که بین تفاضل نمره های پیش آزمون – پس آزمون خلاقیت گروه آزمایشی و گواه تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین، از طریق تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) در میانگین تفاضل نمره ها در مولفه های سیالی، انعطاف پذیری و ابتکار، در گروهها تفاوت معنی داری مشاهده شد، ولی در مولفه بسط تفاوت معنی داری مشاهده نشد. به طور کلی، نتایج نشان داد که آموزش تکنیک بارش مغزی موجب افزایش خلاقیت و مولفه های آن (سیالی، انعطاف پذیری و ابتکار) در دانشجویان دختر می شود.
پدیدار شناسی تجارب مادران در زندگی با کودکان ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی با کودکان ADHD در خانواده، مسائل و مشکلات خاصی را برای مادران ایجاد می کند. هدف این پزوهش دستیابی به تجربه مادران کودکان ADHD در زندگی با آن ها بود. این مطالعه به شیوه کیفی، به روش پدیدارشناسانه، با نمونه گیری هدفمند و به وسیله مصاحبه ژرف نگر با 10 مادر که دارای کودک ADHD بودند، در مرکز مشاوره شمس تبریز، انجام شد.مصاحبه ها ثبت شده، سپس به صورت کتبی پیاده شدند و به روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از تجربیات مادران در زندگی با کودکان ADHDدر 4 مضمون اصلی «نابسامانی خانوادگی»، «نگرانی های اجتماعی»، «نگرانی های تحصیلی»، «احساسات منفی تجربه شده توسط مادر» و چندین مضمون فرعی خلاصه گردید. این یافته ها می تواند اطلاعات لازم را در خصوص منابع حمایتی و اتخاذ راهبردهای حمایتی و درمانی برای مادران کودکان ADHDجهت تامین سلامت روان آن ها فراهم نماید.
" فرایند تعلیم و تربیت با اقتباس از مبانی عرفان اسلامی "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پژوهش حاضر قصد دارد با اقتباس از مبانی تربیتی عرفان اسلامی، چگونگی فرایند تعلیم و تربیت را از منظر آن مکتب تبیین کند. در حقیقت، این بررسی در صدد پاسخگویی به این سوال است که فرایند تعلیم و تربیت بر اساس مبانی نظری عرفان اسلامی چگونه است؟ در این پژوهش از روش تحلیل فلسفی با رویکرد استنتاجی استفاده شده است. به منظور پاسخگویی به سوال فوق، ابتدا مبانی معرف شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی عرفان اسلامی تشریح، و سپس ویژگی ها و اهداف تعلیم و تربیت عرفانی و همچنین چگونگی نگاه آن به برنامه درسی تبیین شدند. عمده ترین ویژگی های تعلیم و تربیت عرفانی عبارتند از: 1) وحدت گرایی، 2) اصالت باطن، 3) تاکید بر شناسایی های شهودی، 4) تلقی سفر (سیر و سلوک) از مفهوم تربیت. بر اساس این ویژگی ها، اهداف تعلیم و تربیت از منظر عرفان اسلامی را می توان در سه طبقه هدف غایی، هدف میانی و اهداف کوتاه مدت دسته بندی کرد. هدف غایی این فلسفه تربیتی عبارت است از فنا فی الله و به تعبیر دیگر معرفت توحید هدف میانی نیز مشتمل است بر خودشناسی که در این مرحله روشن شدگی و یا تحقق ادراکات شهودی حاصل می شود. آخرین طبقه، یعنی اهدافی که به منزله شیوه و روش رسیدن به هدف میانی و غایی محسوب می شوند. مشتمل است بر: 1) عشق پروری، 2) تربیت اخلاقی، 3) تربیت هنری (زیبایی شناسی).
نتایج استنباط شده در مطالعه حاضر حکایت از آن دارند که روش تربیتی رویکرد یاددهی – یادگیری مکتب عرفان اسلامی مبتنی بر فعالیت و تجارب عملی و فردی متربی است. اصولا تربیت به مثابه یک برنامه سفر است که از مراحل و منازل گوناگون و پشت سر هم تشکیل یافته است. در این رویکرد، مربی نقش هدایت و راهنمایی متربی را در جریان فعالیت های عملی و تجارب فردی وی بر عهده دارد و در واقع، مربی، بیش تر نقش یک مشاور و راهنما را ایفا می کند. مطابق با الگوی اقتباس شده، دانش آموز در فرایند یاددهی – یادگیری کاملا فعال است، چرا که بصیرت و روشن شدگی امری است باطنی که اساسا از خلال تجارب فردی حاصل می آید. بنا به این الگو، رابطه معلم – شاگرد بر دو رکن عمده استوار است. نخست، محبت و عشق دو جانبه بین مربی و متربی و دوم اطاعت متربی از مربی در فرایند تربیت. در واقع، این دو رکن از ضرورت های سفر تربیتی و معرفتی متربی محسوب می شود. در بخش پایانی این مقاله ضمن نتیجه گیری، برخی پیشنهادهای کاربردی ارایه شده اند.
"
رابطه باورهای انگیزشی با رویکردهای یادگیری در میان جمعی از دانشجویان رشته پزشکی و مهندسی دانشگاههای شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای انگیزشی جمعی از دانشجویان دانشگاههای شیراز با رویکردهای یادگیری آنان بود. بدین منظور 183 دانشجوی سال سوم از دانشگاه شیراز و دانشگاه علوم پزشکی شیراز (61 زن و 123 مرد) با میانگین سنی 22 سال از رشته های پزشکی (89 نفر) و مهندسی برق و مکانیک (94 نفر) به عنوان آزمودنی برگزیده شدند. به منظور سنجش باورهای انگیزشی در 6 مولفه، یعنی خودکارآمدی، ارزش تکلیف، اضطراب امتحان، جهت گیری درونی هدف، جهت گیری بیرونی هدف و باورهای کنترل درباره یادگیری، از "پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری" استفاده به عمل آمد. رویکردهای یادگیری به وسیله «پرسشنامه رویکردهای مطالعه" در سه مولفه، یعنی رویکرد عمیق، سطحی و راهبردی، مورد سنجش قرار گرفت. در پژوهش حاضر، اعتبار سازه ای این پرسشنامه ها به روش تحلیل عاملی با چرخش واریمکس انجام شد و ضرایب آلفای کرونباخ نشان از همسانی درونی مولفه های آنها داشت. رابطه 6 مولفه انگیزشی با هر یک از رویکردهای یادگیری، به طور جداگانه در رشته پزشکی و مهندسی، از طریق تحلیل رگرسیون مرحله ای، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشانگر آن بود که روابطی پیچیده بین باورهای انگیزشی و رویکردهای یادگیری برقرار است، که الگوی این روابط در میان دانشجویان پزشکی و مهندسی یکسان نمی باشد. این یافته ها با توجه به نتایج مطالعات پیشین و نظریه های مربوط، مورد بحث قرار گرفت و از تلویحات تربیتی آن سخن به میان آمد.
مفهوم سازیها و اندازه های احساس تنهایی: مقایسه زیرمقیاسها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشهـای تجـربی، نظری و مفهوم سازی پدیده احساس تنهایی در 35 سال گذشته گسـترش چشمگیری یافته انـد. پژوهشگران توانسته اند فراوانی احساس تنهایی در جمعیت عمومی و دانشجویی را نشان دهند، ارتباط بین تنهایی با انواع پیش بینیکننده های اجتماعی (مانند وضعیت و تماس خانوادگی) و نیز طیفی از حالتهای روانی (مانند افسردگی و سطح پایین حرمت خود) را برجسته سازند. همراه با هر تعریف مفهومی از احساس تنهایی، یک ابزار اندازه گیری نیز طراحی شده است. در پژوهشی که برای این شماره درنظر گرفته شده است، 231 دانشجو، هفت مقیاس احساس تنهایی را تکمیل کردند. مقیاسهایی که هم امکان مقایسه بین ابزارها را فراهم میساخت و هم تداخل سازه ای اندازه گیریشده را ارزیابی میکرد. بـه عبارت دیگر، در این پژوهش به بررسی شباهتها و تفاوتهای مقیاسهای مختلف و رایج احساس تنهایی پرداخته شد تا تک بعدی یا چند بعدی بودن آن مشخص شود. چنین روشی میتواند به مبانی زیربنایی هر ابزاری انسجام بخشد.
بررسی علل پیشرفت تحصیلی دختران در مقایسه با پسران در استانهای خراسان رضوی، شمالی و جنوبی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با قبول این واقعیت که پیشرفت تحصیلی دختران در مقایسه با پسران بیشتر است با هدف جست وجوی عوامل مؤثر بر آن انجام گرفته است. پژوهش از نوع علی ـ مقایسه ای بوده و جامعه آماری آن دانش آموزان مقطع راهنمایی و متوسطه استانهای خراسان رضوی، شمالی و جنوبی است (753464=385612پسر+ 367852 دختر). نمونه آماری بر اساس فرمول حجم نمونه کرجسی و مورگان با آلفای 05/0 شامل 853 نفر از دانش آموزان (421 دختر و 432 پسر) بود که به تفکیک جنسیت به روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه: اعتماد به نفس کوپر اسمیت که یک ابزار استاندارد است و اعتبار آن از طریق روش دو نیمه کردن 87/0 به دست آمد. انگیزش تحصیلی و نگرش به تحصیل که محققان تدوین کردند و اعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 86/0 و 92/0 به دست آمد و روایی آن از طریق روایی محتوایی مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون t و ضریب همبستگی نشان داد که انگیزه تحصیل در دختران بیشتر و نگرش آنان نسبت به تحصیل مثبت تر است، در حالی که بین دو گروه از لحاظ اعتماد به نفس تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین یافته ها بیانگر اعتماد به نفس برتر، انگیزه تحصیلی بیشتر و نگرش به تحصیل مثبت تر در دانش آموزان مقطع متوسطه بوده است. بین پیشرفت تحصیلی و سه متغیر انگیزه تحصیلی، نگرش به تحصیل و اعتماد به نفس همبستگی معنادار مشاهده شد.
روانکاوی کودکان خردسال
منبع:
پیوند ۱۳۶۵ شماره ۸۹ و ۹۰
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر میزان پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که پرخاشگری و رفتار پرخاشگرانه آثار نامطلوبی بر حالت درونی افراد و به پیرو آن بر روابط بین فردی می گذارد، از طرفی توانایی در برقرارکردن ارتباط مؤثر با دیگران، باعث رشد مطلوب و شکوفایی شخصیت می شود، از این رو در پژوهش حاضر اثربخشی مهارت های ارتباطی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه بررسی شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه درسال تحصیلی90-89 و نمونه تحقیق60 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه پرخاشگری اهواز ( A.A.I ) بود. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود، که پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایشی و گواه، مداخله آزمایشی (مهارت های ارتباطی) بر روی گروه آزمایش به مدت 12جلسه 60 دقیقه ای و یک بار در هفته اجرا گردید. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون، و آزمون پیگیری یک ماه پس از اجرای پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. به منظور تجزیه و انجام داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و کواریانس (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه در پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده است. نتایج درباره زیر مقیاس های پرخاشگری نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی در ابعاد خشم و عصبیت، تهاجم و توهین و لجاجت و کینه توزی نیز مؤثر بوده است .
آسیب شناسی سبک زندگی در برنامه های تلویزیون و راهکارهای ارتقای آن در ایران امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود وسائل ارتباطی و گسترش ارتباطات بشر هر روز بیش از پیش به اهمیت استفاده آن در زندگی انسان ها افزوده میشود. این پژوهش با هدف آسیب شناسی سبک زندگی در برنامه های تلویزیون و راهکارهای ارتقای آن در ایران امروز انجام شده است. این مطالعه کیفی، از نوع تحلیل محتوا و با مشارکت 40 نفر از صاحبنظران علوم ارتباطات و جامعه شناسی که با روش نمونه گیری هدفمند و با تنوع سن، مدت زمان تماشای برنامه های تلویزیونی در طول روز، تخصص و جنسیت انتخاب شدند و با مصاحبه ای عمیق و بدون ساختار جمع آوری اطلاعات گردید. شیوه تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی بود. مقبولیت و عینیت داده ها با تلفیق در جمع آوری داده ها، تنوع مشارکت کنندگان تحقیق، مرور و بازنگری مکرر داده ها، بازبینی مشارکت کنندگان تحقیق و همکاران تحقیق به طور مکرر انجام شد. در این تحقیق ﺿـﻤﻦ ﺑیﺎن اﺻـﻮل و ﻣﻔـﺎﻫیﻢ سبک زندگی ایرانی اسلامی و ارﺗﺒـﺎط ﺗﻨﮕﺎﺗﻨـﮓ آن ﺑـﺎ ﻣﻮﺿـﻮع برنامه های تلویزیونی ﺑﺎ تأکید بر نظرات صاحبنظران و بینندگان تلویزیون، ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓی آسیب های وارده از تلویزیون بر سبک زندگی در ایران امروز ﭘﺮداﺧﺘﻪ شده است. در ﭘﺎیﺎن ﺑﻪ اراﺋـﺔ راﻫکﺎرﻫـﺎی ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮن ﺑـﺮای ارتقای سبک زندگی در ایران امروز از طریق رسانه ملی و توسعه همه جانبه سبک زندگی اسلامی اﻗـﺪام ﺷﺪه اﺳﺖ.
ارزیابی ویژگی های روان سنجی مقیاس "" تاب آوری خانواده "" سیکسیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در سال های اخیر پژوهش در حیطه روانشناسی مثبت افزایش یافته است. هدف غایی این رویکرد شناسایی سازه ها و شیوه هایی است که بهزیستی انسان را فراهم می کند. بنابراین، بررسی خصوصیات روان سنجی ابزارهای پرکاربرد در این حیطه از جمله تاب آوری خانواده بسیار حائز اهمیت است. هدف: هدف از انجام این پژوهش ارزیابی ویژگی های روان سنجی مقیاس ""تاب آوری خانواده"" سیکسیبی (2005) می باشد. روش: در اجرای مقدماتی30 نفر و در اجرای اصلی 400 نفر از دانش آموزان دبیرستان های ناحیه4 شهر کرج در سال تحصیلی 92-1391 به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند و پرسشنامه تاب آوری خانواده را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی توسط نرم افزا های spss و لیزرل (lisrel) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده از روش آماری تحلیل عاملی اکتشافی شش عامل را نشان داد و نتایج تحلیل عامل تاییدی موید این است که ساختار پرسشنامه برازش قابل قبولی با داده ها دارد و کلیه شاخص های نیکویی برارزش مدل را تایید می کنند. در بررسی پایایی پرسشنامه نیز ضریب آلفای کرونباخ و بازآزمایی کل پرسشنامه به ترتیب 92/0 و 88/0 به دست آمد. همچنین ضرایب روایی همگرا پرسشنامه تاب آوری خانواده (سیکسبی 2005) با عملکرد خانواده نسخه 1 (FAD)، مقیاس عملکرد خانواده نسخه 2 (FAD)، مقیاس انسجام خانواده (1381)، و پرسشنامه تاب آوری کانر-دیویدسون(2003) به ترتیب 88/0-، 73/0-، 65/0 و 45/0 بدست آمد، در حد بالا و قابل قبولی بود. بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که ویژگی های روانسنجی مقیاس مذکور رضایت بخش بوده و می توان از آن به عنوان ابزار پایا و روا در پژوهش های حوزه خانواده استفاده کرد.