زمانی که درآمدهای نفتی کشورهایی چون ایران از دهه 1330 به بعد رو به افزایش گذاشت و نفت به عنوان یک «متغیر مستقل» در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران قد علم کرد، صفت «رانتینر» نیز به سایر ویژگی های دولت های جهان سوم اضافه شد.نظریه پردازان عرصه سیاست و دولت دریافتند که برای توصیف و تحلیل ویژگی های دولت در کشورهای شرقی و آسیایی باید به رانت داری نفتی نیز در تحلیل نظام های سیاسی این کشورها دقت کنند. در مقاله زیر خصوصیت، زمینه ها و پیامدهای رانت داری نفتی در دوران پهلوی اول و دوم بررسی شده است تا میزان حسن یا سوءاستفاده آنها از درآمدهای نفتی سنجیده شود.
غزنویان از نظر اقتصادی حکومتی ثروتمند بودند. خزانه سلاطین غزنوی، به ویژه محمود و مسعود، از طریق درآمدهای گوناگون، سرشار از ثروت بود. آنان درآمدهای اقتصادی مختلفی داشتند که مهم ترین این درآمدها، مالیات و خراج اراضی بود. غزنویان با همدستی کارگزاران اداری و ماموران مالیاتی، این مالیات ها را دریافت می کردند. اینان به دلیل اینکه مالیات ها را به طور منظم به خزانه حکومتی می فرستادند، مورد حمایت سلاطین غزنوی بودند. بنابراین، زیاده ستانی هایی به نفع خود انجام می دادند و بر رعایا و کشاورزان سخت گیری می کردند. بر این اساس، دوران غزنویان از نظر رفاه و رونق اقتصادی، همچون دوره های دیگر تاریخ ایران، دوران خوبی برای اقشار پایین جامعه نبود.
با ظهور رضا خان ، اقتدار و امنیت نسبی در کشور فراهم شد . نخبگان متجدد متوجه وی شدند . آنان بر این باور بودند که فقط توسط رضا خان می شود به اصلاحات اساسی مبادرت ورزید و او را عنصری لایق در راستای نوسازی و اصلاح اوضاع اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی می دانستند و از توجه به فراهم آوردن یک نظام ، به جای اتکاء به فرد ، غافل بودند. چنان که روی دادهای سال های بعد نشان داد ، همین نخبگان سیاسی تجدد خواه با تلاش فراوان و تشکیل احزاب و روزنامه و با استفاده از راه های قانونی ، بر اساس راه بردهای قانون اساسی ، زمینه قدرت گیری رضاخان و به سلطنت رسیدن او را مهیا ساختند . با به سلطنت رسیدن رضاشاه ، ایران به یک باره عرصه تلاش نخبگان سیاسی تجدد خواه برای نوسازی و رساندن ایران به یک سطح کیفی و کمی تجاری ، صنعتی و تحول در سطح اجتماعی شد . آن ها توانستند علاوه بر سیاست و حکومت ، تاثیرات مهمی بر جامعه نیز بگذارند ، که این تاثیرات جنبه های منفی و مثبت قابل تاملی داشت .