فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱۲٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
آق قویونلوها و تیموریان تا پیش از ظهور حسن بیگ آق قویونلو، همواره مناسبات حسنه ای با یکدیگر داشتد. اعلان تبعیت قراعثمان بیگ از امیر تیمور به مناسبات دوستانه دو دولت منجر شد. در این مناسبات آق قویونلوها بیشتر به عنوان تابع حکومت تیموریان و به سان بازوی نظامی آن ها در منطقه آناتولی عمل می کردند؛ اما با قرارگیری حسن بیگ در رأس حکومت آق قویونلو، مناسبات جدیدی بین دو دولت رقم خورد و همکاری دوجانبه از تعامل به تقابل نظامی منجر گشت. مسئله اساسی این پژوهش در بررسی چرایی تغییر روند ماهیت مناسبات دو دولت تیموری و آق قویونلو در دوره حکمرانی حسن بیگ ترکمان است. این که چه مسائلی در تغییر روابط دوستانه حکومت آق قویونلوها و تیموریان و آغاز مناسبات خصمانه در دوره حسن بیگ مؤثر بوده است؟ این پژوهش به شیوه تحلیلی و توصیفی با گردآوری اطلاعات به شکل کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ظهور حاکمان مقتدری در دو حکومت مذکور، تغییر در اهداف سیاست خارجی حکومت آق قویونلوها و از بین رفتن حکومت حائل قراقویونلوها، در تغییر روابط دو حکومت نقش مؤثری داشته است.
تأثیرلشکرکشی نادر به هند در اضمحلال و فروپاشی حاکمیت او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از شورای مغان، دیدگان نگران جامعه چشم به اقدام بعدی نادر دوخته بود که شاید پس از این همه تنش و نبرد، اکنون با تکیه بر اریکه سلطنت به تحکیم حاکمیت داخلی و ایجاد امنیت سیاسی، اقتصادی و... بپردازد و به خود و جامعه، مجالی دهد تا خود را بازیابند. گذشته از آن، نادر با ده ها مشکل داخلی و منطقه ای دشوار مواجه بود که ضرورت داشت تا به آن ها بپردازد، اما او ناباورانه بدون توجه به ضرورت ها بار سفری سخت به هند تدارک دید که با توجه به ساختار حکومت جوان افشاری، این لشکرکشی ظاهری سهل و باطنی پرمخاطره و سخت چالش برانگیز یافت و ارکان حاکمیت او را دچار آسیب جدی نمود. مسئله اساسی تحقیق حاضر، بررسی نقش، تأثیر و تبعات حمله نادر به هند در روند حاکمیت وی است که چگونه و چرا، آن حمله جنبه های متعددی از حاکمیت وی را تحت تأثیر قرار داد و در انحطاط و اضمحلال آن مؤثر افتاد. حال با توجه به این مسئله، سؤال اصلی آن است چرا حمله نادر به هند باعث تسریع فروپاشی حاکمیت وی شد؟ روش تحقیق در این نوشته متکی به منابع اصلی با رویکردی توصیفی و تبیینی است. دورنمای نتیجه نوشته حاکی از آن است که حمله نادر به هند تبعات فراوانی برای در پی آورد و در اضمحلال و سقوط حاکمیت او تأثیر خاصی نهاد و مناسبات او با خانواده، فرماندهان، سپاهیان و رعایا را بسیار خصمانه نمود.
نقش مدیریتی خواجه نصیرالدین طوسی در بحران تمدن اسلامی پس از حمله مغولان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمدن اسلامی در شرق جهان اسلام در سیر تاریخی خود پس از حمله مغولان و سقوط دولت خوارزمشاهیان و دستگاه خلافت عباسی با بحران و فروپاشی بی سابقه ای مواجه شد. در این شرایط بحرانی فرصت ها و عوامل مختلفی برای تغییرات و بازسازی وضع تمدن اسلامی فراهم آمد. این مقاله با روش تحلیل کیفی به بررسی نقش خاصِ خواجه در بحران یادشده به عنوان مسئله اصلی پرداخته و این نتیجه به دست آمد که تشخیص بحران تمدنی، نگاه تمدنی و برخی کنش های تمدنی وی همچون حفظ سرمایه های انسانی و فرهنگی، ایجاد کانون فرهنگی مراغه و سیاست تعامل و هم افزایی با عالمان و اندیشمندان مذاهب اسلامی، مهم ترین ویژگی های نقش خواجه بوده است.
تاریخ صفویان از دریچه اسلام گرایی؛ تأملی بر تأثیر اندیشه های اسلام گرایانه در صفویه شناسیِ مرتضی مطهری و علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرتضی مطهری و علی شریعتی به مثابه دو متفکر-مورخ شیعی، تحت تأثیر اندیشه های اسلام گرایانه و به پشتوانه اتکای فزاینده به مطالعات تاریخی، درصدد ارائه خوانشی انتقادی از تاریخ اسلام و ایران برآمدند که در درجه نخست، خادم جهان بینی ویژه و دلبستگی های فکری-ایدئولوژیکی آنان در قامت دو شخصیت اسلام گرای شیعی و در عین حال، ناظر بر جهد آنها در برجسته کردن سهم اسلام و اندیشه اسلامی در وضعیت فرهنگی-هویتی ایران معاصر بود. بر این مبنا، توجه آنها به تاریخ صفویه، در بستری از همین گرایش های اسلام گرایانه و دغدغه های مذهبی و آرمان های امت گرایانه معنا پیدا می کرد. بدین ترتیب، با وجود برخی تمایزاتِ رویکردی در نگرش این دو به تاریخ صفویان، وجود برخی چشم اندازهای مشترک نزد آنان، صفویه شناسیِ این دو شخصیت را در گفتمانِ صفویه شناسیِ دوره پهلوی (به ویژه پهلوی دوم) متمایز می ساخت. درواقع، مسئله و پرسش پژوهش حاضر این است که صفویه شناسی مطهری و شریعتی چگونه از زمینه های فکری و ایدئولوژیکی آنها تأثیر پذیرفت و کدام مؤلفه های همسان، نگرشِ آنها به تاریخ صفویه را به هم نزدیک کرد؟ فرضیه این پژوهش که با روشی تحلیلی انجام شده، بر پایه این مدعاست که با وجود تمایزات مهم در صفویه شناسی این دو، وجود مؤلفه های مشترکی چون دغدغه های هویت محور (از نوع اسلامی آن) و بینش های امت گرایانه و ایدئولوژیک، نوع نگاه آنان به تاریخ صفویه را به هم نزدیک کرد که برآیند آن، نوعی نگرش متمایز به تاریخ صفویه در گفتمان صفویه شناسی دوره پهلوی بود.
بررسی نقش ساختار و کارگزار در عدم امنیت اقتصادی دوره قاجار (با تکیه بر عهد ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله امنیت پیشینه ای به بلندای حیات آدمی دارد. در میان گونه های مختلف امنیت، امنیت اقتصادی یکی از وجوه امنیت انسانی است که به دلیل گستره کارکردی آن بر امنیت سیاسی، قضایی، زیست محیطی و امنیت فردی و جمعی اثر می گذارد. با توجه به اهمیت موضوع امنیت اقتصادی، نوشتار حاضر با اتخاذ رویکرد توصیفی تحلیلی می کوشد، ضمن بررسی عوامل آسیب زا و تهدیدات امنیت اقتصادی در دوره قاجار، تأثیر ساختار و کارگزار را در این زمینه مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. عوامل متعددی در بروز عدم امنیت اقتصادی در دوره قاجار تأثیرگذار بوده که برخی از این عوامل ریشه ای و برخی برآیند بافت موقعیتی آن روزگار است. یافته های حاصل از این بررسی نشان می دهد که در بروز ناامنی اقتصادی در سطوح فردی و اجتماعی افزون بر ساختار نظام خودکامه قاجاری و کاستی های آن (فقدان قانون، دیوان سالاری ناکارآمد)، کنش کارگزاران دولتی نیز مدخلیت داشته است. این بررسی همچنین بر تمایز کنش های کارگزاران فاسد و کنش های ساختارساز و شالوده شکن کارگزاران مصلح دلالت دارد.
مقایسه تطبیقی بازگشت پذیری وقف در حقوق ایران و کامن لا با رویکردی بر اندیشه فقهی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۶
27 - 55
حوزههای تخصصی:
در حقوق ایران گروهی بازگشت پذیری وقف را مطلقا ناصواب و آن را در تنافی با ذات وقف دانسته اند ؛ در حالی که عده ای دیگر از جمله امام خمینی قائل به صحت آن شده اند بدین شرح که این دسته ، قابلیت بازگشت پذیری وقف را طبق نصوص وارده مقید به قید «پیدایش نیاز واقف به مال موقوفه پس از انعقاد آن» کرده و در صحت آن به صورت مطلق نیز مستندا به ادله عام تشکیک ننموده اند. در این مسئله تمامی ادله مطروحه در رابطه با عدم قابلیت بازگشت پذیری وقف قابل نقد بوده و بنابراین بازگشت پذیری آن در صورت پیدایش نیاز صحیح به نظر می رسد. در تحلیل حقوق کامن لا نیز که در آن نهاد تراست تنها نهاد مشابه با وقف در حقوق ایران است با توجه به ماهیت حقوقی و اوصاف متشکله آن، بازگشت از آن جایز بوده و فاقد منع قانونی است.
روابط ابراهیم خلیل خان جوانشیر قراباغی با حکومت عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴ (پیاپی ۱۴۴)
83 - 112
حوزههای تخصصی:
اشغال خانات قریم (کریمه) از سوی روس ها و نفوذ و پیشروی تدریجی آنان در مناطق حوزه نفوذ حکومت عثمانی در قفقاز، امنیت مرزهای شرقی آناطولی را به خطر انداخت و موقعیت حساس قفقاز را برای عثمانی ها نمایان کرد. در مقیاس محلی نیز رقابت شدیدی بین خان قراباغ با والی تفلیس جریان داشت و با تحت الحمایگی ارکلی خان گرجی به روس ها، موازنه قوا در قفقاز به نفع او و ضرر ابراهیم خلیل خان قراباغی (حک: 1176-1221ق/ 1762-1806م) تغییر یافت. تهدید، دشمن مشترک و پیوندهای فرهنگی-مذهبی، پایه اولیه روابط خان قراباغ با دولت عثمانی را گذاشت. نگارندگان این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال بوده اند که حاکم قراباغ و دولت عثمانی از برقراری روابط با یکدیگر چه اهدافی را دنبال می کردند؟ حفظ حکومت محلی قراباغ در مقابل سیاست الحاق گرایی ایران و روس و ایجاد توازن قوا در مقابل قدرت های محلی، از اهداف خان قراباغ بود. مقابله با نفوذ و توسعه طلبی روس ها در قفقاز و تأمین امنیت مرزهای آناتولی با کمک قوای حکام محلی با شعار اتحاد اسلام، از برنامه های اصلی عثمانی ها در نزدیکی به خان قراباغ بود. تبیین ماهیت ارتباط ابراهیم خلیل خان قراباغی با حکومت عثمانی و مشکلات فراروی این روابط، از مسائل این تحقیق است. یافته های تحقیق مؤید آن است که فقدان سیاست عمل گرای از سوی آن دو، روابط دو طرف را از سطح تبادل سفرا و نامه ارتقا نبخشید. نگارندگان این پژوهش با تکیه بر اسناد آرشیو چاپ عثمانی و منابع تاریخ عثمانی، با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی موضوع پرداخته اند.
شکستن صدای کارگران صنعت نفت در هیاهوی جنبش ملی نفت ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ش (تاریخ از پایین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۵ (پیاپی ۱۴۵)
133 - 155
حوزههای تخصصی:
در تاریخ نگاری ملی شدن نفت به توصیف رفتار و تحلیل اندیشه نخبگان سیاسی و دولتمردان فراوان پرداخته شده و صدها کتاب و مقاله نوشته شده است. نقش جبهه ملی، تأثیر روحانیت مبارز، نگاه و عملکرد احزاب به ویژه حزب توده و همچنین واکنش دربار و رجال سیاسی طرفدار حکومت پهلوی، همگی موضوعات جذابی اند که به دفعات مورد کنکاش قرار گرفته اند، اما کمتر به نقش و تصویر کارگران صنعت نفت در زیر و بم این رخداد بزرگ توجه شده است. هدف نگارنده این نوشتار پرداختن به نقش کارگران در اجرای قانون ملی شدن نفت است؛ همچنین تاباندن نور بر اینکه چگونه یک جنبش صنفی به حرکتی ملی و بیگانه ستیز تبدیل شد. مطالبات کارگران صنعت نفت تا چه اندازه با خواسته های طرفداران ملی شدن نفت هم سویی داشت؟ کارگران صنعت نفت تا چه اندازه در جنبش ملی شدن نفت تأثیرگذار بودند؟ نگارنده این مقاله با نگاه از پایین، به تاریخ ملی شدن نفت پرداخته و به اعتراضات و مطالبات کارگری در فصل اعلام قانون ملی شدن نفت تا خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران پرداخته است. ابزار اصلی کار این تحقیق، جست وجو در اسناد آرشیوی، مطبوعات و مصاحبه های تاریخ شفاهی بوده است. دستاورد و یافته اصلی که در مسیر این پژوهش نمایان شده، این است که مطالبات کارگران صنعت نفت در آغاز با خواسته های طرفداران ملی شدن نفت هم سویی نداشت، بلکه خواسته هایی صرفاً صنفی و درخواست ها یی برای رفاه حال کارگران و مطابق مقررات سازمان بین المللی کار بود. در طول اعتصابات شعارها و خواسته ها تغییر کرد و کارگران صنعت نفت توانستند پیگیرانه در جنبش ملی شدن نفت تأثیر داشته باشند.
فراز و فرود هجدهمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی در حوزه کرمانشاه (1335- 1332ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجام کودتا علیه دکتر محمد مصدق با حمایت قدرت های خارجی، در 28 مرداد 1332ش، آغازگر دور تازه ای از تاریخ پارلمانی ایران بود. بعد از این رخداد، مجلس و انتخابات به طور کامل در نظارت دولت و مأموران آن قرار گرفت. استان کرمانشاه واقع در غرب ایران، به دلیل موقعیت جغرافیایی و اهمیت ویژه ای که داشت و شعبه ای از شرکت نفت ایران و انگلیس در آن فعالیت می کرد، از بروز این کودتا، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و این امر خواه ناخواه کنش سیاسی فعالان این شهر را نیز به دنبال داشت. مقاله حاضر با روش توصیفی– تحلیلی و تکیه بر منابع، اسناد و مدارک موجود، درصدد پاسخ به این پرسش است که روند برگزاری هجدهمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی در حوزه انتخابیه کرمانشاه چگونه بود و چه نتیجه ای به دنبال داشت؟ نتایج پژوهش، نشان می دهد که مشارکت سیاسی مردم و فعالیت سابق کنشگران این شهر در انتخابات، بعد از براندازی دولت ملی، کاهش پیدا کرده و با انزوای آن ها، نتیجه انتخابات را دولت و متنفذین محلی وابسته به حاکمیت مشخص کردند. انتخابات این دوره، نخستین مرحله انتخابات کاملاً فرمایشی و دولتی بوده است که تا پایان دوره پهلوی تداوم یافت.
قاعده «الذاتي لایعلل» از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۷
85 - 101
حوزههای تخصصی:
یکی از قواعد مهم فلسفی، قاعده «الذاتی لایعلل» است که خود برآمده از سه قاعده فلسفی است. این مقاله می کوشد با نگاهی به مفهوم لغوی و اصطلاحی واژه ذاتی، تحلیل دقیق امام خمینی را درباره این قاعده بررسی کند. به خصوص آنکه در نظر امام خمینی «ذاتیِ بی نیاز از علت» که محور این قاعده است، ذاتی باب برهان است که در مقابل عرضی جای دارد. در حقیقت، امام بر این باور است که «ذاتیِ بی نیاز از علت»، حقیقتی است که انفکاک آن از ذات ممکن نیست؛ اعم از اینکه داخل در ذات باشد (ذاتی باب ایساغوجی) یا خارج ملازم آن. ایشان در ادامه به علت بی نیازی ذاتی از علت یا به عبارتی، علت عدم معللیت ذاتی در باب برهان می پردازد که توجه به دقت نظر ایشان در این باب در جای خود راهگشای بسیاری مسائل فلسفی، کلامی و... است. امام خمینی بر این نکته اشاره نموده اند که با توجه به اینکه حمل ذاتیات و لوازم ذات بر ذات ضروری است و نیز با توجه به اینکه هر محمولی که به صورت ضروری بر موضوع خود حمل شود، از علت بی نیاز است، ذاتیات و لوازم ذات به هیچ علتی نیاز نداشته و ازاین رو، سؤال از علت آن بی معنی خواهد بود.
A study on civil documentation sources in the Safavid era
منبع:
Journal of Safavid Studies, Volume ۱, Issue ۳, ۲۰۲۲
51 - 66
حوزههای تخصصی:
Recognizing the internal and external elements of the document is an essential component in their assessment. Before examining the content of the document, it is necessary to determine its authenticity and credibility, next to measuring its informational value. The definition of documentology and its components is discussed, followed by introducing some of the new sources in this subject in a specialized manner by assessing the documentology sources. The study questions are: What is the stance of Safavid period documentology compared to previous periods? The available studies on this issue are rare; consequently, library and document methods are adopted here to assess this issue in more depth, thus, the innovation in this context. The findings indicate that the recognition of the historical background and document issuance date provided in some clerical resources of the Safavid era, like Tadzkire al-Muluk, Dastur al-Muluk, Risalah al-Aqab and Muwajib, and Soleimani's origins. The content of some treatises in Ahmad Ghulam and Bayazi Safavi’s analects, in the field of seals and its function and descriptive manner of the internal and external components of letters, are of high importance. The similarity of analects in the mentioned three documentations reveals that the analects concerning secretaries of the court, who had access to the content of Soleimani's manuscripts, have been enriched. The author of Soleimani's manuscripts is probably Muhammad Reza bin Abdul-Hossein Tusi.
ایالت گیلان و هیرکانی در دوره صفوی بر مبنای نقشه جغرافیایی آدام اولئاریوس در1656م./1066ق. در تطابق با کتاب مختصر مفید 1087ق.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه اولئاریوس را در تاریخ ایران پرآوازه کرده، سفرنامه و نقشه ایران از اوست که الهام بخش اروپاییان در ترسیم ها و نگارش ها درباره ایران در دهه ها و قرن های بعد شده است. از اولئاریوس اما، یک نقشه منطقه ای گیلان برجای مانده که حاکی از اهمیت این قسمت از ایران در دوره صفوی است. در شرایطی که در منابع عصر صفوی در اطلاق واژه هایی چون ایالت و ولایت بر مناطق ایران ابهام وجود دارد، ایالت گیلان برای نخستین بار با دقت بالایی ترسیم شده است. آنچه بر ارزش نقشه او افزوده مشاهدات شخصی و تحقیق میدانی وی از آگاهان محلی در گذر از گیلان بوده که سندیت نقشه گیلان را به عنوان اسناد معتبر شناخت جغرافیای تاریخی این منطقه در قرن هفدهم میلادی دوچندان کرده است. نقشه سال 1656م الئاریوس، قدیمی ترین و شاید نخستین نقشه مستقل منطقه ای گیلان در کارتوگرافی نوین اروپا است که به تصحیح داده های پیش از خود پرداخته است. از دوره صفوی نقشه ای برجای نمانده و لاجرم مفاهیم نقشه با مهم ترین و شاید تنها منبع جغرافیایی عصر صفوی یعنی کتاب مختصر مفید تطابق داده داده شده تا وجوه تمایز نگاه از درون و بیرون به یک نطقه جغرافیایی مشخص گردد. تطابق این اطلاعات با جغرافیای گیلان در کنار نام شناسی این منطقه از اهداف پژوهش به یاری روش تحقیق تاریخی و جستجوی کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهد اطلاعات درج شده در نقشه اولئاریوس ازنظر کمیت و درج جزییات به میزان قابل توجهی بیشتر از متن جغرافیایی مختصر مفید است.
ارزیابی و تبیین جایگاه مراغه در تاریخ تمدن اسلامی تا قرن هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی تاریخِ تمدن اسلامی و نیز تاریخ شهرهای ایران، جایگاه مراغه به عنوان شهری تاریخی از منظر تمدنی به شکل بایسته ای تبیین نشده است. از این رو، در این پژوهش تاریخی با رویکرد تمدنی در حوزه مطالعات تاریخ های محلی به واکاوی و تبیین پیوند مراغه با تمدن اسلامی پرداخته شده است. بنابر یافته های این مطالعه، مراغه تا اواسط قرن هفتم هجری، با وجود اهمیت در تحولات تاریخی، مرکزی تمدنی محسوب نمی شد. اما پس از برافتادن بغداد به دست مغولان، این شهر به کانونی علمی در جهان اسلام تبدیل گردید. در نیمه دوم قرن هفتم هجری، تأسیس مجموعه رصدخانه و گردآمدن شمار زیادی از دانشوران برجسته، وجهه فرهنگی تمدنی مراغه را به شکل چشمگیری تغییر داد. فعالیت های رصدی علمی در این مرکز، تألیف آثار برجسته علمی مانند زیج ایلخانی، پدیداری نظریه های بدیع نجومی و نیز پدیدآوردن تحریرهای نو از متون علمی طی این دوره، مراغه را در شمار مراکز علمی تمدنی جهان اسلام درآورد. در نتیجه چنین دستاوردهایی، القاب افتخارآمیزِ «مکتب مراغه» و «مکتب ترجمه مراغه» از سوی تاریخ علم پژوهان به این شهر داده شده که شهرتی همیشگی در تاریخ علم در مقیاس جهانی را برای آن به ارمغان آورده است.
Heroism of Perfect Master (Shah Ismail I) and his similarity with the hero of Abū Muslimʹnāmah
منبع:
Journal of Safavid Studies, Volume ۱, Issue ۲, ۲۰۲۲
41 - 54
حوزههای تخصصی:
Several books and articles have been written about the different aspects of Safavid dynasty; however, less effort has been made to explore the relationship between the kings of this dynasty and the popular heroes of literary works. One of the important and influential works that was narrated by Qizilbashan and was able to establish the position of the first Safavid Shah was Ṭāhir Ṭarsūsī's narration about Abu Muslim Khorasani. The amazing similarities of these two characters indicate the influence of Tarsusi's narration at the beginning of Safavid rule. The present article seeks to investigate the benefit of Qizilbashan and the young king from Abū Muslimʹnāmah to indicate how they defeat their religious and political opponents by following the example of a popular hero and benefiting from other fields, while establishing the position of Ismail Mirza as the perfect master. Discourse theory of Laclau and Mouffe is suitable for the analysis of literary and fictional works, which by taking the advantage of this discourse theory as well as the knowledge of semiotics, the hidden layers of politics, religion and the relationship between them while analyzing classical literary texts can be represent. Moreover, by presenting a suitable model, it is possible to illustrate how and to what extent the exchange of political power and literary narratives was. In this article, the historical character of Shah Ismail I (perfect master) and the character of Abū Muslim in the story of Abū Muslimʹnāmah (epic hero) are analyzed and examined by the library sources, to explain how one of the most powerful governments of Iran was indebted to one of the heroes of classic stories.
Investigating Zoroastrians’ Social Status in Isfahan during the Safavid Era
حوزههای تخصصی:
The relationship between the government and religious minorities as well as their social status in the Safavid era is one of the most significant issues in the period. It gained a critical status especially since the beginning of the reign of Shah Abbas I and the transfer of his capital to Isfahan. Although there is a lot of material about the welfare and special status of Armenians in Isfahan in the sources of this period, writings and resources about other minorities are available only sporadically. This is especially true for Zoroastrians in terms of their long presence in Iran. Although the number of Zoroastrians gradually decreased with the arrival of Islam in Iran, their transfer to Isfahan under Shah Abbas and the use of their power and skills for flourishing the economy of the Safavid period suggests the significance of this religious minority at that time. Using a descriptive-analytical research method and based on written sources, this study seeks to answer the question of the social status of Zoroastrians in Isfahan throughout the Safavid period. Earlier studies confirm that the social status of Zoroastrians had varied in different periods of the reign of the Safavid. Although this minority had a relatively favorable status during the reign of Shah Abbas I, after his death and the decline in religious toleration in the Safavid state, the Zoroastrians were once again oppressed and the majority of them were compelled to leave Isfahan.
تحلیل جامعه شناختی گفتمان سیاست زبانی در دوره پهلوی اول (با تأکید بر مصوبات شورای عالی معارف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱ (پیاپی ۱۴۱)
169 - 195
حوزههای تخصصی:
نوسازی در دولت رضاشاه، داشتن سیاست زبانی مشخص در حوزه های اداری و آموزش وپرورش را ضروری کرد. سیاست زبانی انتخابی در این دوره استفاده از زبان فارسی و به حاشیه راندن زبان های دیگر ایران بوده است. مقاله حاضر به این سؤال می پردازد که استراتژی گفتمانی جهت تثبیت سیاست زبان واحد در دوره پهلوی اول چه بوده است. برای تحلیل این مسئله، دیدگاه های نظری با ساختار مفهومی زیر بیان شد: دولت رضاشاه با «بحران در نظم اخلاقی جامعه»، «بسیج منابع» و «زنجیره های تعامل روشنفکران» درصدد بود گفتمان مدنظر را تثبیت کند. این تحقیق با روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، مصوبات شورای عالی معارف را تحلیل کرده است. یافته های حاصل از تحلیل متن مصوبات نشان می دهد که نظم گفتمانی در موضوع سیاست زبانی، متمرکز و یکسان ساز بوده است و با توجه به بافت و شرایط اجتماعی در این دوره، ناسیونالیسم فرهنگی مبتنی بر زبان فارسی مسلط شده است. نتایج پژوهش بیانگر این واقعیت است که دولت اقتدارگرای رضاشاه با اجرای پروژه مدرنیزاسیون، شبکه تعامل روشنفکران را تقویت، منابع و امکانات موجود را بسیج و زمینه بی ثباتی در نظم اخلاقی و فرهنگی پیشین را ایجاد کرد و گفتمان سیاست زبانی یکسان ساز را تحکیم بخشید.
واکاوی رابطۀ نظام اداری و ساختار قدرت و تاثیر آنها بر یکدیگر در دورۀ امویان
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
111-122
حوزههای تخصصی:
دیوانسالاری به عنوان یکی از نیازمندیهای استمرارساختار سیاسی حکومت، در تثبیت اقتدار خلافت اموی نقش بسزایی داشته است .نظام اداری و تشکیلات دیوانی بر ساختار سیاسی تاثیر گذار و ارتباط متقابل با یکدیگر داشتند. در دوران قدرت یابی امویان، متناسب با گسترش قلمرو اسلامی و احساس نیاز حکومت مرکزی به ایجاد نظم و نیز کنترل بخش های مختلف ممالک فتح شده، دیوانسالاری گسترش یافت. به این ترتیب اقتدار سنتی پدرسالاری امویان با استخدام عناصر غیر عرب و بهره گیری از تشکیلات اداری به نظام سیاسی پاتریمونیال تحول یافت، اما تکامل تشکیلات دیوانسالاری دودمان اموی با موانع متعددی همراه شد. با پیدایش نظام اداری در دوره اموی و تداوم قدرت بنی امیه تا حدود یک قرن و نیز با توجه به تکامل این نظام اداری در دوره بعد از امویان، بنابراین این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر داده های کتابخانه ای و براساس مفهوم اقتدارسنتی وبر به واکاوی نقش، تأثیر و رابطه متقابل دیوان سالاری و اقتدار سیاسی در استمرار قدرت خلافت اموی می پردازد؟. یافته های این پژوهش نشان میدهد که حکومت امویان با اقتباس از نظام اداری امپراتوری های ساسانی و بیزانس، مشخصات پاتریمونیالیسم یافت، اما اختلاف های مذهبی، مشکلات داخلی و عدم اعدالت اجتماعی مانع ارتقای دیوانسالاری در این دوره بود.
اعتباریابی داده های تاریخ شفاهی
حوزههای تخصصی:
قلمرو علم تاریخ زمان گذشته است، اما شاخه جدیدی در تاریخ ایجاد شده که قلمرو تاریخ یعنی گذشته را به زمان حال بسیار نزدیک کرده و آن تاریخ شفاهی است. اگرچه حدود 70 سال از عمر تاریخ شفاهی می گذرد، اما هنوز به عنوان یک مقوله جدید شناخته می شود و باب گفتگو پیرامون مسائل مختلف آن باز است. با این حال کمتر به صورت مستقل درباره نقد داده های حاصل از تاریخ شفاهی تولید محتوا شده است و جا دارد این پرسش را مطرح کرد که داده هایی که از طریق تاریخ شفاهی تولید میشوند چگونه اعتبار مییابند تا پژوهشگران با آسودگی خاطر از آنها در تحقیقات خود بهره بگیرند؟ در این مقاله تلاش شده است ضمن شرح و بحث درخصوص مصاحبه و ابعاد مختلف آن به عنوان ابزار اصلی تاریخ شفاهی، 12 معیار برای تولید داده های معتبر مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد تا به کمک آنها تردیدهای اولیه درباره اصالت داده های تاریخ شفاهی برطرف شده و بر اعتبار آنها افزوده شود.
موانع و برنامه های حکومت پهلوی اول برای اجرای نظام اجباری در ایالت فارس (1308-1305ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲ (پیاپی ۱۴۲)
81 - 107
حوزههای تخصصی:
ایالت فارس در اوایل اجرای قانون نظام اجباری، با برخی نواقص و عدم هماهنگی میان بخش های کشوری و لشکری مواجه بود؛ مانند فقدان مشخصات مشمولان و عدم وحدت رویه میان دستگاه های اجرایی. از سوی دیگر، رضاشاه به منظور تمرکزگرایی و تشکیل ارتش نوین، بر اجرای این قانون تأکید داشت. بنابراین فرایند اجرای نظام اجباری با ابعادی از تناقض مواجه بود. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی و بر پایۀ منابع اسنادی-کتابخانه ای تدوین یافته است. سؤال اصلی مقاله این است که رضاشاه برای اجرای نظام اجباری در ایالت با چه چالش هایی مواجه بود؟ چه راهکارهایی برای رفع آن ها اندیشیده شد و نتیجۀ آن راهکارها چه بود؟ نتایج بررسی نشان می دهد که با وجود ناهماهنگی میان دوایر مختلف ایالت و نواقص تشکیلاتی در اجرای نظام اجباری، نشانی از ناامیدی در ارکان حکومتی دیده نشد. رضاشاه برای پایان بخشیدن به لجام گسیختگی سیاسی، جلوگیری از تکثّر قدرت، مقابله با مرکزگریزی متنفذان و برخورد با شرارت و ناامنی، از تمام ظرفیت های نظامی و اداری بهره گرفت؛ که قانون نظام اجباری یکی از آن ظرفیت ها بود. سماجت و پیگیری مسئولان به کاهش تدریجی نواقص و موانع در فارس منجر شد. در امتداد این حرکت، تشکیلاتی چون سجل احوال ایالتی هم نضج پیدا کرد. فقط از حیث اجتماعی برخی مردم به دلیل عدم پذیرش نظام اجباری، برای دوایر حکومتی اسباب دغدغه بودند.
افول مناسبات قدرت دربار صفوی از نگاه سفرنامه های سفیران خارجی (از شاه صفی تا شاه سلطان حسین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تردد سفیران در دوره دوم حکومت صفوی به طور چشمگیری افزایش یافت. فارغ از آنچه به عهدنامه ها و قراردادهای میان آنها با دربار صفوی در جریان بود، گزارش های آنها در سفرنامه ها موید نوعی تغییر در مناسبات قدرت است که می توان از آن با عنوان تحولات معطوف به افول نام برد. چنین مسئله ای، جایی فراتر از تلاش دربار به منظور پرزرق و برق نشان دادن دربار و تاکید بر اقتدار در برابر مشاهدات سفیران نمایان می شود. روایتی که از دربار شاهان صفوی و نوع برخورد متقابل آنها با سفرا، در سفرنامه ها قابل رصد است، تاکیدی ناآگاهانه بر این واقعیت است که دوره ای از افول، در کانون قدرت صفویان قابل مشاهده است. این پژوهش، به روشی توصیفی تحلیلی با تکیه بر سفرنامه های دوره دوم حکومت صفوی، بر زمان هایی از شرفیابی سفیران اروپایی در دربار شاهان صفوی تمرکز خواهد کرد که در آن، می توان روایتی پنهان از آغاز افول اقتدار صفویان را دنبال کرد.