در دنیای باستان، موقعیت جغرافیایی ایران و اهمیت بازرگانی آن، ارتباط پارسیان را با اقوام مختلف موجب شد. به همین علت، ایران را گذرگاه حوادث یا چهارراه حوادث گفته اند و در تمدن های باستان، هرگونه رخدادی از سرزمین ایران می گذشت. از ابعاد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، سرزمین ایران هم از دیگر تمدن ها تاثیر پذیرفته و هم تاثیرات عمیقی بر تمدن های دیگر گذاشته است؛ به طوری که تا عصر حاضر نیز، نشانه های این تاثیرات را در جوامع مختلف می توان دید. در دوران اشکانی، مناسبات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ایرانیان با اعراب بسیار وسیع بوده و نقش دولت های عرب کوچک مرزی، از جمله خاراسن، در این زمینه بسیار چشمگیر بود؛ به گونه ای که این دولت هم به عنوان پل مناسبات تجاری و اقتصادی عمل می کرد و هم به صورت دژی در برابر تهاجم اعراب بیابانگرد و رومیان. در این پژوهش، تلاش شده است که روابط بین ایرانیان واعراب و نقش تجاری این شاهزاده نشین روشن شود.
شاهنامه از دو نوع «مظاهر مادی» و «مظاهر غیر مادی» سکاها تأثیر فراوان یافته است که در این پژوهش به بررسی این موضوع در دو بخش اسطوره ای و حماسی شاهنامه پرداخته شده است. در قسمت مظاهر مادی به بررسی «سوگواری»، «میگساری»، «اسب» و «مال دوستی» سکاها در ابیات شاهنامه پرداخته شده است و در قسمت مظاهر غیر مادی از «کینه و نفرت»، «جادو و افسونگری»، «سگزی» و «اعتقاد به مظاهر طبیعت» آن ها در ابیات این کتاب سخن رفته است. در این پژوهش بدین پرسش پاسخ خواهیم داد که مظاهر مادی و غیرمادی سکاها در شاهنامه چه مسایلی هستند؟ آیین ها، مراسم، اعتقادات و دیگر مظاهر قوم سکایی چگونه باعث اعتلا و غنای ادبی، تاریخی و قوم شناسی شاهنامه شده است؟ حماسه ی ملی (شاهنامه) نه تنها بازتاب دهنده فرهنگ دینی زرتشتی، بلکه فرهنگ همه ی قومیّت های ایرانی از جمله سکاها است. در این پژوهش به روش کتابخانه ای و به شیوه ی توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از منابع دست اول که اطلاعاتی از مظاهر فرهنگ و تمدن سکاها را بیان نماییم.
ابوعبدالله احمد بن محمّد بن اسحاق به ابراهیم هَمَدانی ابن فَقیه هَمَدانی، جغرافیدان ایرانی (نزدیک به: 255-330ﻫ. ق.) در کتاب ارزشمند خود «اخبار البُلدان» که احتمالاً در 290ﻫ. ق./ 903م. نوشته شده است، ترجمه متن دو سنگ نوشته در دامنه کوه الوند همدان (= سنگ نوشته های گنج نامه) را آورده است. با وجود این، ترجمه او کوچک ترین همانندی ای با متن سنگ نوشته های داریوش بزرگ و خشایارشا در دامنه کوه الوند ندارد و آشکارا پژواکی از محتوای سنگ نوشته داریوش بزرگ در کوه بیستون و سنگ نوشته آرامگاه او در نقش رستم پارس است. هدفِ این پژوهش پاسخ به این پرسش است که چرا هنوز در سده سوم ﻫجری قمری از بین همه سنگ نوشته های هخامنشیان، تنها بازتابی از دو سنگ نوشتة بیستون و آرامگاه داریوش بزرگ در خاطره مردم همدان وجود داشته است و ابن فَقیه هَمَدانی پژواکی از سنگ نوشته های بیستون و نقش رستم داریوش بزرگ را به عنوان ترجمه سنگ نوشته های کوه الوند آورده است.