فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
به لحاظ تاریخی می توان نشان داد که «نظریة انبساط» از ابتکارات و ابداعات منطق دانان قرون وسطای متأخر مانند ویلیام شروود، راجر بیکن، پطرس اسپانیایی، ویلیام اکام، و جان بوریدان بوده است. این نظریه با رویکردی کاربردی در دورة معاصر، در آثار آموزشی منطق عمومی، برای تشخیص اعتبار «قیاس ارسطویی» استفاده شده است.
در این پژوهش، با تمرکز بر تفکرات منطقی جان بوریدان (1295 - 1361 م)، متفکر برجستة قرون وسطی، از این فرضیه دفاع می کنیم که، نظریة انبساط یکی از نتایج فرعی نظریة دلالت و اطلاق است. همچنین با ارجاع به آثار منطقی بوریدان نشان می دهیم که دو قاعدة «منع حد وسط غیرمنبسط» و «منع روش عقیم»، یکی از کاربردهای نظریة انبساط، از ابداعات بوریدان است. ازاین رو معاصران در آثار آموزشی منطق، در بهترین حالت، صرفاً تقریرهای متفاوتی از تعریف انبساط و قواعد مربوط به آن را بیان کرده اند، نه آن که خود مبدع این قواعد باشند. بر این اساس نظریة پیتر گیچ را، که آشکارا نظریة انبساط را متفاوت از نظریة اطلاق می داند، به شکلی منطقی و تاریخی نقد می کنیم و نشان می دهیم که نظریة قابل دفاعی نیست. در پایان تعاریف بدیعی از حدود «منبسط» و «غیرمنبسط» را با توجه به چهارچوب فلسفی ـ منطقی بوریدان ارائه می کنیم که به مفاهیم و اصطلاحات منطقی وی بسیار وفادار است.
جهان های ناممکن و متون التفاتی از نگاه پریست
حوزههای تخصصی:
هین تیکا در تحلیل دلالت شناسی منطق معرفت به قصد پاسخ گویی به مسئله همه چیزدانیِ منطقی از جهان های ناممکن استفاده کرد. پریست نیز همچون هین تیکا در تحلیل متون التفاتی به جهان های ناممکن متوسل می شود. پس از مطالعة رویکردهای متعدد به جهان های ناممکن و کاربردهای گوناگون جهان های ناممکن در منطق موجهات، پاسخ پریست به مسئله همه چیزدانیِ منطقی و سه مسئله دیگر منطق معرفت را بررسی خواهیم کرد. دلالت شناسی ای که او برای متون التفاتی عرضه می کند، کاملاً مبتنی بر جهان های ناممکن است. در پیِ مباحثی که مطرح می شود، جنبه های متعددی از این جهان های نامتعارف را خواهیم دید.
تعریف های ارسطوییِ فرفوریوس از جنس و نوع: مقایسه برداشت ابن سینا و بارنز
حوزههای تخصصی:
فرفوریوس در ایساگوگه تعریف هایی دوری از جنس و نوع به دست می دهد و در توجیه کار خود، به پیروی از ارسطو، بر متضایف بودن این دو مفهوم و ضرورت دوری بودن تعریف متضایفان تکیه می کند. ابن سینا، اما، سخن ارسطو را به گونه دیگری تفسیر می کند و در چندین جا از نوشته هایش تعریف های فرفوریوس را به سختی وامی زند. این در حالی است که جاناتان بارنز، از برجسته ترین متخصصان فلسفه باستان، گزارش و سنجشی مغایر با گزارش و سنجش ابن سینا به دست می دهد. جستار فرارو مطالعه ای است تطبیقی میان ابن سینا و بارنز که هم رایی ها و جدانگری های این دو شارح را در این قلمرو ویژه بازمی نمایاند و برمی سنجد.
مشهورات در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق صناعات خمس
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
یکی از مسئله های جنجال برانگیز در حکمت عملی و منطق ابن سینا، تفسیر دیدگاه وی در باب آراء محموده است. تفاسیر متفاوت از مشهورات خاص و عام که غالباً از دغدغه های کلامی، اخلاقی، اصولی و غیره متأثر است، تحلیل های متعارضی از آراء محموده را رقم زده است. داوری در این باره در گرو مداقه در کل نظام منطقی و حکمی مرتبط با مشهورات در اندیشه ابن سینا است که تاکنون بدان پرداخته نشده است. از نظر ابن سینا، شهرت تابع اجزاء قضیه نیست بلکه امری عارضی است که بر پایه حقیقت استوار نبوده و خاستگاهش اجتماع است. در باب برهان می توان از صدق و برهان پذیری مشهورات سخن گفت؛ اما در باب جدل تنها از حیث شهرت به این قضایا پرداخته می شود. نگاه ابن سینا به این قضایا کاملاً ابزارانگارانه است؛ زیرا از نظر وی مشهورات معرفت بخش و مفید یقین نیستند و تنها کارکردی مدنی دارند. این مقاله می کوشد تا با رویکردی تحلیلی به عنوان درآمدی بر تحلیل آراء محموده به واکاوی اندیشه ابن سینا در باب مشهورات بپردازد.
منطق دانشنامه ، نخستین گام در منطق فارسی
حوزههای تخصصی:
بررسی منطقی حدس سینوی در شرطیات
حوزههای تخصصی:
منطق سینوی و استلزام مادی
حوزههای تخصصی:
ابن سینای منطقی در آثار نیکلاس رشر
حوزههای تخصصی:
وجه شیء(وجه محمول) و وجه گزاره (وجه سور) در منطق اسلامی (De re and De dicto Modality in Islamic Traditional Logic)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتاب های منطق سنتی ما قید ضرورت و امکان گاهی پیش از جمله، گاهی پیش از محمول و گاهی پس از جمله میآید و در نتیجه نمیتوان از ظاهر جمله تشخیص داد که عملگر وجه، جمله را مقید میکند یا محمول را و به اصطلاح وجه سور (de dicto) است یا وجه حمل (de re). در این مقاله با بررسی نقیض و عکس جمله های موجه و نیز محل آنها در مقدمه های قیاس کوشش میکنیم پاسخی برای این پرسش مهم پیدا کنیم.
شعر در منطق سینوی
حوزههای تخصصی:
«هر تناقضی محال است» به چه معناست؟
حوزههای تخصصی:
اصل عدم تناقض، قاطعانه ادعا می کند که هر تناقضی محال است. در این نوشته، با تحلیل مفاهیمی چون «تناقض» و «عدم تناقض» و ارتباط این مفاهیم با عامل معرفتی (انسان)، نشان خواهیم داد که ادعای مذکور، حداکثر می تواند به این معنی باشد که انسان های فعلی نمی توانند تناقضی را توجیه کنند. اگر این تحلیل، درست باشد، اصل عدم تناقض، برای قطعیت خود دلیل موجهی ندارد، و این احتمال وجود دارد که به شکلی معنادار و موجه از امکان تناقض در بعضی موارد، سخن گفته شود، مواردی که پارادوکسیکال هستند.
گزاره ماهوی نزد ابن سینا و جهت سور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا با آن که به تمایز میان «جهت حمل» و «جهت سور» تصریح کرده است، در عمل، تنها به جهت حمل و تقسیمات آن پرداخته و از جهت سور و اهمیت آن در فلسفه اسلامی غافل مانده است. یکی از کاربردهای جهت سور، حمل نوع بر جنس است. به نظر ابن سینا، در گزاره «حیوان انسان است» اگر نظر به افراد حیوان باشد، جهت گزاره جهت ضرورت یا امتناع خواهد بود، اما اگر نظر به حقیقت و ماهیت حیوان باشد، جهت آن امکان است. گزاره دال بر امکان حمل نوع بر جنس (مانند «حیوان انسان است به امکان») گزاره ای است که در منطق قدیم نامی برای آن وضع نشده است و از این رو، آن را «گزاره ماهوی» می نامیم. گزاره ماهوی در قالب هیچ یک از تقسیم بندی های رایج منطق قدیم نمی گنجد؛ زیرا این گزاره نه شخصیه است، نه طبیعیه، نه مهمله و نه محصوره، چنان که نه حمل اولی است و نه حمل شایع. راز بیرون ماندن گزاره ماهوی از تقسیم بندی های رایج این است که این تقسیم بندی ها تنها برای گزاره های مطلقه و گزاره های موجهه به «جهت حمل» هستند در حالی که گزاره ماهوی را اصولا نمی توان جهت حمل دانست، بلکه باید آن را «جهت سور» به شمار آورد.
تطور تاریخی قضایای ثلاث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خونجی و پیروان وی، با اثرپذیری از فخر رازی، قضیه محصور را به دو قسم حقیقی و خارجی تقسیم کرده اند. ابهری قسم سومی را تحت عنوان «ذهنی» به دو قسم پیش گفته اضافه می کند. خواجه طوسی و پیروان وی با طرح دیدگاه رقیب به رد دیدگاه خونجی می پردازند. تحلیل و تبیین تطور تاریخی طبقه بندی گزاره حملی به حقیقی، خارجی، و ذهنی مسئله تحقیق حاضر است. در پرتو تحلیل و تبیین تاریخی این تقسیم بندی، روشن می شود که در این مسئله دو طبقه بندی تحت عنوانی واحد مطرح شده اند. طبقه بندی نخستْ تقسیم ثنایی، و طبقه بندی دومْ تقسیم ثلاثی نامیده می شود. این پژوهش سهم منطق نگاران دوبخشی قرن هفتم را در بسط و توسع? دانش منطق، با عطف توجه به مسئله ای معین، نشان می دهد.
تحلیل سور شرطی لزومی مبتنی بر منطق جدید
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر تلاشی برای تحلیل سور شرطی لزومی است. رویکرد های متفاوتی در تحلیل سور شرطی وجود دارد. بعضی آن را شبه سور می دانند و بعضی آن را مبتنی بر منطق زمان و یا منطق موجهات تحلیل نموده اند. در این مقاله پس از بررسی و نقد این رویکرد ها، ابتدا مصادیق شرطی لزومی در زبان طبیعی را مورد بررسی قرار داده ایم، سپس چگونگی فرمول بندی آنها را در منطق جدید مشخص نموده ایم. همچنین به بررسی پیش فرض های موجود در منطق قدیم پرداخته ایم که صحّت استنتاج های موجود در آن منطق، مبتنی بر آنهاست. در رویکرد حاضر نشان داده می شود که شرطی لزومی سرانجام تنها با استفاده از منطق ربط و منطق موجهات تحلیل می شود. همچنین برای درستی استنتاج ها، قبول دو پیش فرض «امکان مقدم» و «ضروری بودن رابطة مقدم و تالی در کلی ها» مورد نیاز است.
نقد و بررسی کتاب مهارت های منطق جدید
حوزههای تخصصی:
تعریف(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بحث «تعریف»، در غرب، با سقراط آغاز شد و همچنان با فراز و فرودهای بسیار ادامه دارد. نویسندة مقاله کوشیده است دیدگاه های پیش رو در این باره را در سه گروه عمده جای دهد: ذات گرایی، دیدگاه تجویزی (دستوری) و دیدگاه های زبانی. فیلسوفانی مانند افلاطون، ارسطو، کانت و هوسرل در گروه نخست و کسانی مانند پاسکال، هابز، راسل، کواین، نیلسون گودمن و بیشتر منطق دانان معاصر در گروه دوم و اندیشمندانی همچون جان استوارت میل، مور و بیشتر اعضای مکتب تحلیل زبانی در گروه سوم جای می گیرند. نگارنده، پس از بیان دیدگاه های هریک، به نقد و بررسی آنها پرداخته و در پایان نتیجه می گیرد که تعیین نوع تعریف، در هر مورد، برحسب همان مورد است.
از دیدگاه مترجم، مقالة پیش رو دسته بندی و تحلیل های شایسته ای از کلیت بحث تعریف ارائه می دهد و از این رو، بیشتر مورد استناد پژوهشگران قرار می گیرد، اما با این همه، کاستی هایی در آن هست که از آن میان، تفکیک نکردن انواع و اقسام تعریف در نظر ارسطوئیان است و بر این اساس، پرسش هایی را دربارة ذات گرایی مطرح می کند که به نظر می رسد بیشتر برآمده از عدم تبیین کافی آن است و همین امر، بر تمام مقاله سایه ابهام افکنده است، کاستی ای که مترجم در جبران آن کوشیده و دیدگاه منطق دانان مسلمان را که به نحوی متأثر از ارسطو هستند، در این باره توضیح داده است.