فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۶۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پ ژوهش حاضر، بررسی نقش ادراک تاکید هدف والـدین و الگـوی ارتباطی خـانـواده در جهت گیری هدف دانش آموزان است. نمونه پ ژوهش شامل 300 دانش آموز دختر (160) و پسر (140) مقطع دبیرستان شهر شیراز است که به روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ادراک تاکید هدف والدین (فرایدل و همکاران،2007)، پرسشنامه تجدیدنظر شده الگوی ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک،2002) و پرسشنامه جهت-گیری هدف (الیوت و مک گریگور، 2002) می-شود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام استفاده شد.
نتایج نشان دادند جهت گیری گفت و شنود، ادراک تاکید هدف تسلطی والدین و ادراک تاکید هدف عملکردی والدین پیش بینی کننده مثبت و معنادار جهت گیری هدف تسلطی فرزندان می-باشند.
جهت گیری گفت و شنود و ادراک تاکید هدف عملکردی والدین نیز پیش بینی کننده مثبت و معنادار جهت گیری عملکردی گرایشی هستند. برعکس، جهت گیری همنوایی و ادراک تاکید هدف عملکردی والدین پیش بینی کننده مثبت و معنا دار جهت گیری هدف عملکرد اجتنابی دانش آموزان می باشند.
بررسی ارتباط سبک فرزندپروری ادراک شده، راه های دانستن و مباحثه طلبی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقریباً در همه روابط بین فردی در متن زندگی اجتماعی می توان ردپایی از مباحثه یافت. با توجه به نقش سازنده ای که خصیصه مباحثه طلبی در زندگی فردی و اجتماعی افراد ایفا می کند، این نکته حائز اهمیت به نظر می رسد، عواملی که موجب رشد و بازداری این ویژگی می شوند مورد شناسایی قرار گیرند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط سبک فـرزنـدپـروری ادراک شـده، راه هـای دانستن و مباحثه طلبی دانشجویان در نمونه ای متشکل از 401 آزمودنی دختر و پسر صورت گرفت. آزمودنی ها به مقیاس های مباحثه طلبی، نگرش به یادگیری و تفکر و پرسشنامه سبک های فرزندپروری پاسخ دادند.
یافته های پژوهش نشان دادند، فرزندان والدین مقتدر در مقایسه با والدین مستبد گرایش بیشتری به مباحثه طلبی و دانستن مجزا دارند. نتایج پژوهش هم چنین تفاوت معنادار افراد دو جنس را در متغیر راه های دانستن نشان می دهد؛ مطابق این یافته پسران در مقایسه با دختران میانگین بالاتری در دانستن مجزا دارند، این در حالیست که بین جنس افراد و مباحثه طلبی ارتباطی یافت نشد. مطابق یافته های فوق سبک فرزندپروری والدین و راه های دانستن هر دو در تعیین میزان مباحثه طلبی فرزندان تاثیرگذار می-باشد.
اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مادران بر تغییر رفتار مادرانه و دلبستگی ناایمن کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش شناختی رفتاری رفتار مادرانه بر تغییر رفتار مادرانه و دلبستگی ناایمن کودک بود.
روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گواه استفاده شد. جامعه پژوهش شامل مادران ساکن شهر اصفهان بود که دارای یک فرزند حداقل 1 ساله و حد اکثر 5 ساله با سبک دلبستگی ناایمن بودند. نمونه شامل 40 زوج مادر- کودک بود که به صورت تصادفی به گروه های آزمایشی و گواه گماشته شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل دو پرسشنامه کیو- ست دلبستگی (آ.کیو.اس) و مقیاس درجه بندی رفتار مادرانه بود. پیش آزمون جهت سنجش رفتار مادرانه و میزان امنیت دلبستگی کودک برای هر دو گروه آزمایش و گواه اجرا شد. سپس 12 جلسه هفتگی آموزش شناختی رفتاری رفتار مادرانه برای مادران گروه آزمایش برگزار گردید. یک هفته پس از پایان جلسات، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که پس از آموزش شناختی رفتاری، بین نمرات ابعاد اصلی رفتار مادرانه و نمره دلبستگی ایمن گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری وجود دارد و میزان رفتار مادرانه و امنیت دلبستگی کودک در گروه آزمایش افزایش داشته است.
نتیجه گیری: آموزش شناختی رفتاری رفتار مادرانه بر بهبود رفتار مادرانه و افزایش نمره دلبستگی ایمن کودکان موثر بود.
اخلاق گرایی نه قانون گذاری: سهم اخلاق در پهنه خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده، کانون گرم مهر و محبت و عشق ورزی است و پای قوانین و مقررات بدان کوتاه؛ زیرا هیچ قانون گذاری نمی تواند برای عشق و محبت نورزیدن ضمانت اجرا بگذارد و ممتنع را به عشق ورزی وادارد. از این روست که اصل دهم قانون اساسی به سهم عوامل اخلاقی در خانواده توجه کرده، برنامه ریزان را به ساده کردن تشکیل خانواده سفارش می کند.
در واقع، خانواده بر پایه سنت ها، باورها و اخلاق استوار است بنابراین باورها و اخلاق در آن در مقایسه با قانون و مقررات سهم بیشتری دارند و هر جا قانون گذار در نهاد خانواده دستی برده، نتایجی به بار آورده که به بنیان خانواده آسیب رسانیده است.
رابطه ابعاد کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق تبیین رابطه کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان در بین دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز در سال تحصیلی 89 88 است. بدین منظور تعداد 120 نفر از دانش آموزان دختر و 120 نفر از دانش آموزان پسر در دوره متوسطه از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی فراست، آزمون عزت نفس کوپراسمیت و آزمون خودکارآمدی شرر می باشد. نتایج نشان داد که بین ابعاد کمال گرایی والدین با متغیر عزت نفس در بُعد نظم و ترتیب مادر رابطه مثبت و معنادار و با انتقادات مادروپدر,نگرانی از اشتباهات پدر، تردید نسبت به اعمال پدر و انتقادات پدر رابطه منفی و معنی داری وجود دارد و متغیر خودکارآمدی با ابعاد کمال گرایی والدین در استانداردهای فردی مادر، نظم و ترتیب مادر و پدر رابطه مثبت و معنی داری و با نگرانی از اشتباهات مادرپدر، تردید نسبت به اعمال مادروپدر، انتقادات مادر، رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفه تردید نسبت به اعمال پدر می تواند پیش بینی کننده خودکارآمدی و مؤلفه انتظارات پدر از ابعاد متغیر کمال گرایی می تواند پیش بینی کننده عزت نفس باشد. در نتیجه می توان گفت که ابعاد کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان رابطه منفی و معناداری دارد. در پایان پیشنهاداتی به منظور تکمیل پژوهش های بعدی و استفاده از نتایج این پژوهش ارائه گردید.
خانواده های موفق (هنرمند ایرانی، استاد الماسی)
حوزههای تخصصی:
رابطه مشکلات دلبستگی دختران با سبک دلبستگی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مادر به عنوان چهره دلبستگی اصلی تاثیر غیر قابل انکاری در تحول عاطفی کودک دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه و پیش بینی مشکلات دلبستگی دختران از طریق سبک دلبستگی مادران انجام شده است.
روش: نمونه مورد بررسی در این تحقیق 388 نفر از دانش آموزان دختر مقطع دوم و چهارم دبستان بودند که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه به منظور سنجش مشکلات دلبستگی دختران، پرسشنامه اختلال دلبستگی کودکان راندولف ((RADQ بود. سبک دلبستگی مادران نیز از طریق پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (AAS) ارزیابی شد. داده های به دست آمده از طریق روش همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده رابطه معنا دار بین سبک دلبستگی اجتنابی، دوسوگرا و ایمن در مادران با ضریب همبستگی 32/0، 28/0 و 16/0- و مشکلات دلبستگی دختران بود. نتیجه نهایی تحقیق نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی مادران بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی را برای ایجاد مشکلات دلبستگی در دختران دارد. بر این اساس دلبستگی اجتنابی مادر توانایی پیش بینی 10 درصد از مشکلات دلبستگی در کودک را دارد. از سوی دیگر سبک های دلبستگی دوسوگرا و ایمن مادران نیز هر یک به میزان 3 درصد توان پیش بینی ایجاد مسائل و مشکلات دلبستگی در دختران را دارا هستند.
نتیجه گیری: یافته های حاضر با حمایت از نظریه دلبستگی، اهمیت تعامل مادر- کودک را نشان می دهند. دلبستگی اجتنابی مادران می تواند پیش بینی کننده مهمی برای ایجاد مشکلات دلبستگی در دخترانشان باشد. درمان های مبتنی بر دلبستگی می توانند روش های مفیدی برای کمک به بهبود مشکلات دلبستگی باشند.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مساله به شیوه دزوریلاو و گلدفرید بر تعارضات والد- فرزند در بین دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان شهرستان بهبهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی «اثر بخشی آموزش مهارت حل مساله به شیوه دزوریلا و گلد فرید بر تعارضات والد- فرزند دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان شهرستان بهبهان» پرداخته است. طرح تحقیق از روش نیمه تجربی طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه سنجش تعارض والدین- فرزند (CP) است. شرکت کنندگان در این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان شهر بهبهان در سال تحصیلی 88-87 ، و نمونه آن 40 نفر از این دانش آموزان که بیشترین تعارض را با والدینشان داشتند، و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شده اند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه که هر جلسه آن 75 دقیقه بود در جلسات مشاوره گروهی شرکت کردند. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش آمار توصیفی، از آزمون t گروه های مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا)، تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا)، استفاده شده است. معنی داری در این تحقیق در سطح است. و یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد، که آموزش مهارت حل مساله به شیوه دزوریلا و گلدفرید موجب کاهش تعارضات والد – فرزند، کاهش پرخاشگری کلامی، کاهش پرخاشگری فیزیکی و افزایش استدلال دانش آموزان دختر گروه آزمایشی می شود.
من و اما و اگرهای فرزندم
حوزههای تخصصی:
آموزش مدیریت تعارض کار ـ خانواده : یک بررسی تجربی در کارمندان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک گروه شامل 62 زن متاهل و شاغل در دانشگاه اصفهان انتخاب وبه طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند و به پرسشنامه هـای تعارض کار ـ خانواده (نت مه یر ،1996) و باور به خوداثربخشی (سیمون و هنسی، 2005) پاسخ دادند.گروه آزمایشی به مدت 6 جلسـه (دو ساعته) طی یک ماه تحت آموزش برنامه مدیریت تعارض بین کار و خانواده قرارگرفت. نتایج تحلیل کوواریانس کاهش معنادار تعارض کارـ خانواده و افزایش باور بـه خوداثربخشی را درگروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشان دادند و تاثیر آموزش را در حل تعارضها برجسته کردند.
تقویت اعتماد به نفس در کودکان
حوزههای تخصصی:
بررسی رفتارهای ارتباطی-نظارتی والدین دانشجویان بومی و غیر بومی و تاثیر آن بر وضعیت تحصیلی-اجتماعی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سطح هیجان ابراز شده، فرسودگی مراقب و افسردگی در همسران جانبازان بستری و ارتباط آن با میزان بستری مجدد 6 ماهه یجانبازان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: لذا پژوهش حاضر به بررسی سطح هیجان ابراز شده، افسردگی و فرسودگی مراقب در همسران جانبازان و ارتباط آن با میزان بستری جانبازان می پردازد.
روش کار: این پژوهش مقطعی بر روی 50 نفر از جانبازان بستری در بیمارستان روان پزشکی ابن سینا و همسران شان در سال 1387 انجام شده است. تشخیص اختلال روان پزشکی جانبازان در ابتدای بستری بر اساس مصاحبه ی بالینی نیمه ساختاریافته و ملاک های تشخیصی ویرایش چهارم تشخیص اختلالات روانی گذاشته و شدت بیماری آنان توسط مقیاس تاثیر کلی بالینی ارزیابی گردید. آزمون افسردگی بک، پرسش نامه ی فشار روانی خانواده و مقیاس سطح هیجانی ابراز شده نیز در همسران جانبازان انجام شد. تعداد بستری مجدد جانبازان پس از پیگیری 6 ماهه، استخراج و نتایج تست ها توسط آزمون همبستگی، من ویتنی و ANOVA تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین تعداد بستری جانبازان در پیگیری 6 ماهه 28/1 ± 6/1 بار بود. هم چنین 42% از همسران جانبازان دارای علایم افسردگی خفیف، 26% متوسط و 8% شدید بودند. 52% فرسودگی روانی شدید و 14% هیجان ابراز شده ی بالا داشتند. نمرات افسردگی بک، سطح هیجان ابراز شده و زیرگروه های آن و میزان فرسودگی روانی همسران با تعداد دفعات بستری جانبازان رابطه ی معنی داری نداشتند (0.05 >P )
نتیجه گیری: سطح هیجان ابراز شده، افسردگی و فرسودگی همسران جانبازان با تعداد بستری جانبازان ارتباط آماری معناداری نداشت.
ساختاری پیشنهادی برای آموزش خانواده
حوزههای تخصصی:
پیامدهای زندانی شدن والدین بر عملکرد تحصیلی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی پیامدهای زندانی شدن والدین بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان است. برای نیل به این هدف، عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای والدین زندانی (پدر یا مادر) در قبل از زندانی شدن و بعد از گذشت حداقل شش ماه از زنذانی شدن مورد مقایسه قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش را تمامی مجرمین زندانی استان کردستان که حداقل شش ماه از مدت زندانی خود را سپری کرده و دارای فرزند دانش آموزی که قبل از به زندان رفتن آن ها در یکی از پایه های دوره ابتدایی، راهنمایی و متوسطه مشغول به تحصیل باشد، تشکیل می دهد.نمونه آماری پژوهش را 108 زندانی و 155 دانش آموز تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات را پرسشنامه والدین و چک لیست وضعیت تحصیلی دانش آموزان تشکیل داده است. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی شامل آزمون هایt، F و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که زندانی شدن والدین بر وضعیت تحصیلی فرزندان تاثیر منفی داشته و این تاثیر بر عملکرد تحصیلی دختران بیش از پسران و بر عملکرد دانش آموزان دوره متوسطه به ترتیب بیش از دوره ابتدایی و راهنمایی بوده است. تاثیر متغیرهایی چون مدت زندانی شدن و نوع جرم زندانی در عملکرد تحصیلی فرزندان از لحاظ آماری معنادار نبوده است. بر مبنای یافته های پژوهش پیشنهاد شده، سازمان ها و نهادهای مسئول هنگام زندانی شدن فرد با اتخاذ تدابیر لازم، تلاش نمایند آسیب های ناشی از زندانی شدن فرد را در ابعاد اقتصادی، عاطفی، اجتماعی و آموزشی بر خانواده و به خصوص فرزندان، کنترل و به حداقل رسانند.
الگوهای ارتباطی خانواده و تعارضات فرزندان و والدین
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت نحوه ی ارتباط الگوهای ارتباطی خانواده با شیوه های حل تعارض فرزندان در برابر والدین انجام گرفت. شرکت کنندگان شامل 206 نفر از دانشجویان رشته های گوناگون تحصیلی دانشگاه شهید بهشتی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ی تجدید نظر شده ی الگوهای ارتباطی ریچی (1991) و پرسشنامه ی شیوه ی حل تعارض رحیم و مگنر (1995) استفاده شد و داده ها از روش محاسبه ی همبستگی های بنیادی (رگرسیون چندگانه) با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج پسرانی که با پدران خود گفت و شنود بالایی گزارش کردند از شیوه های حل تعارض مؤتلفانه و خدمتکارانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های مصالحه گرایانه، سلطه گرایانه و اجتنابی بهره می جستند. هم چنین، دخترانی که با پدر گفت وشنود بالایی گزارش کردند، شیوه های مؤتلفانه و مصالحه گرایانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های سلطه گرایانه و خدمتکارانه استفاده می کردند. در مورد ارتباط با مادر، پسران و دختران با گفت وشنود بالا شیوه ی مؤتلفانه را بکار می بردند. درحالی که پسران با همنوایی بالا به ترتیب از شیوه های خدمتکارانه، سلطه گرایانه و دختران شیوه های اجتنابی، سلطه گرایانه و خدمتکارانه را بکار می بردند. نتایج بیان گر این مطلب است که گفت وشنود بالا بیش تر اوقات با شیوه ی کاراآمد مؤتلفانه در حل تعارض همراه می شود، درحالی که همنوایی بالا اغلب شیوه های ناکارآمد سلطه گرایانه و اجتنابی را پیش بینی می کند.
فراتحلیل تحقیقات انجام شده پیرامون میزان سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش فراتحلیل تحقیقات انجام شده پیرامون میزان سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر بود. برای دستیابی به این هدف، 1 سؤال اصلی در مورد سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر و 1 سؤال فرعی در مورد تاثیر متغیر جنسیت بر سازگاری خانوادگی این خانواده ها طرح شد. به منظور پاسخگویی به سؤالات فراتحلیل از مجموعـه پژوهش های انجام شده درباره سازگاری خانوادگی خانواده هـای شـاهـد و ایثـارگـران در سطح کشور، 5 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود و ملاک های درون گنجی را داشت برای انجام فراتحلیل انتخاب شد. براساس نتایج این فراتحلیل، اندازه اثر مربوط به میزان سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر متوسط بود (231/0)؛ هم چنین اندازه اثر مربوط به تاثیر جنسیت بر سازگاری خانوادگی (078/0)، در سطح پایین تر از متوسط با سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر رابطه داشت. هم چنین بر اساس نتایج این فراتحلیل شهادت یا جانبازی پدر بر سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر تاثیر متوسط و جنسیت فرزندان این خانواده ها بر میزان سازگاری خانوادگی آن ها تاثیر کمی داشته است. بر اساس یافته های موجود در پیشینه تحقیق و نیز نتایج حاصل از این فراتحلیل، الگویی برای افزایش سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر ارائه شد که شامل مداخلاتی در مورد عوامل عمومی، عوامل مربوط به زندگی زناشویی و عوامل مربوط به فرزندپروری می باشد.