فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
249 - 278
حوزههای تخصصی:
طلاق تأثیرات مخربی می تواند بر روی زوج ها، فرزندان و جامعه بگذارد، برای کاهش این پدیده پژوهش حاضر با هدف اثربخشی الگوی یکپارچه پیشگیری از طلاق، رویکرد مبتنی بر دلگرم سازی و رویکرد مبتنی بر شفقت و گذشت بر افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری خانوادگی در زوجین متقاضی طلاق صورت گرفت. روش پژوهش نیمه تجربی با گروه کنترل و طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش زوجین متقاضی طلاق مرکز مشاوره دادگستری بوشهر در سال 1396 بود. افراد نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 زوج) جایگزین و پرسشنامه های انطباق پذیری و صمیمیت عاطفی در پیش، پس و پیگیری تکمیل شد. گروه های آزمایش در برنامه های مداخله شرکت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد، داده ها بر اساس تحلیل کوواریانس چند متغیره همراه با آزمون تعقیبی تحت نرم افزار spss19 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که اثربخشی الگوی یکپارچه پیشگیری از طلاق، رویکرد مبتنی بر دلگرم سازی و رویکرد مبتنی بر شفقت و گذشت بر افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری در زوجین متقاضی طلاق متفاوت است؛ صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری خانوادگی زوجین متقاضی طلاق شهر بوشهر در سه گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است؛ اثربخشی هر سه رویکرد در افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری در مرحله پیگیری پایدار بود؛ بنابراین برای افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری زوجین متقاضی طلاق می توان از این سه رویکرد استفاده کرد.
تجربه زیسته بانوان از پیامدهای کودک-همسری؛ یک مطالعه کیفی پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودک-همسری یکی از پدیده های اجتماعی است و می تواند آسیب های فراوانی را به وجود بیاورد. برای رویارویی با آسیب های این پدیده، شناخت پیامدهای آن ضروری است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیامدهای کودک-همسری انجام شد. روش پژوهش، بررسی نمود شناختی بود. جامعه پژوهشی همه زنان دارای تجربه کودک همسری در مناطق 22 گانه استان تهران در سال 1399 بودند که تجربه 2 سال زندگی مشترک را داشتند، آمار دقیقی از این جامعه آماری در دسترس نیست زیرا روش نمونه گیری غیر احتمالی است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها ضبط و واژه به واژه نوشته شده و با استفاده از روش کُلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. در گام کدگذاری 12 زمینه شاخه ای شناسایی شد و سپس زمینه های شاخه ای از دید اندریافتی در کنار هم قرار گرفتند و 5 زمینه بنیادی شناسایی شد. برآیندها نشان داد که کودک-همسری می تواند مایه ایجاد آسیب هایی در زمینه های سلامت فردی و زناشویی شود. افزون بر این، زنان دارای تجربه کودک-همسری ممکن است آسیب هایی چون اضطراب و گوشه گیری اجتماعی، رها کردن تحصیل و عدم اشتغال و وابستگی اقتصادی را نیز تجربه کنند. با توجه به یافته های پژوهش، کودک-همسری ازدواجی آسیب زا است و می تواند پیامدهای غیرقابل جبرانی بر زندگی فردی، زناشویی، خانوادگی و اجتماعی فرد وارد سازد. نتایج این پژوهش می تواند دارای تلویحات کاربردی فراوانی باشد.
بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کاهش استفاده از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان استفاده از تنبیه بدنی در میان مادران در معرض خشونت خانگی بیشتر است. ارزیابی کودکان از خشونت خانگی و توانایی کم آنها برای مقابله با این پدیده، باعث بروز مشکلات رفتاری، عاطفی و سازگاری در کودکان است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کاهش استفاده از از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی بود. این پژوهش به روش طرح تک موردی A-B-A انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادرانی بود که در طی دو سال گذشته تجربه خشونت خانگی داشتند. برنامه توانمندسازی مادران بر اساس پروتکل ساندرا گراهام برمن در 10 جلسه 90 دقیقه ای به 8 نفر از مادران خشونت دیده آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه والدگری آلاباما (APQ) استفاده شد. نتایج شاخص ها با استفاده از (d cohen) که در دامنه 13/1 تا 82/1 قرار دارد نشان داد که برنامه توانمندسازی مادران بر کاهش استفاده از تنبیه بدنی در میان مادران در معرض خشونت خانگی موثر بوده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که برنامه توانمندسازی مادران می تواند استفاده از مجازات فیزیکی را در میان جمعیت های محروم نیز کاهش دهد.
اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان بر رشد اخلاقی دانش آموزان پسر پایه ششم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
233 - 255
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش «فلسفه برای کودکان» بر رشد اخلاقی دانش آموزان پسر پایه ششم دبستان های منطقه شش آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه آزمایش و گواه و جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان پسر پایه ششم منطقه ۶ آموزش و پرورش شهر تهران در مهر ماه سال ۱۳۹۶ بود. از میان آن ها برای گروه های آزمایش و گواه هر کدام 15 نفر به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در این دو گروه قرار گرفتند. به وسیله مقیاس سنجش رشد اخلاقی معنوی پور (۱۳۹۱) در مرحله پیش آزمون از هر دو گروه(آزمایش و گواه) اندازه گیری به عمل آمد. پس از اجرای پیش آزمون، با استفاده از بسته آموزشی داستان های فکری برای کودکان ایرانی، گروه آزمایش تحت آموزش ۸ جلسه «فلسفه برای کودکان» قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. به وسیله ابزار فوق در مرحله پس آزمون نیز از هر دو گروه اندازگیری به عمل آمد. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد اجرای متغیر مستقل باعث شده تا میانگین نمره های رشد اخلاقی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه افزایش یابد. یکی از اهداف اصلی برنامه فلسفه برای کودکان، تقویت تفکر از ابتدای دوران کودکی است. در نهایت، با برانگیختن ذهن دانش آموزان به تفکر و استدلال در مفاهیمی چون اخلاق نیکو، وجدان و مسئولیت پذیری، رشد اخلاقی آن ها پیگیری می شود.
ارائه مدل فرسودگی تحصیلی براساس جوعاطفی خانواده، سرمایه روان شناختی، هدف گرایی، اهمال کاری و درگیری تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
131 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش ارائه مدل فرسودگی تحصیلی بر اساس جو عاطفی خانواده، سرمایه روان شناختی، هدف گرایی، اهمال کاری و درگیری تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد شهر اهواز بود. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دانشجویان کارشناسی ارشد شهر اهواز که در سال 1399-1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 392 نفر دانشجوی کارشناسی ارشد رشته های علوم انسانی و فنی و مهندسی به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های از مقیاس جو عاطفی اولسون (1999)، پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013)، مقیاس اهمال کاری تحصیلی سواری (1390)، نسخه تجدیدنظر شده پرسشنامه هدف پیشرفت بوفارد و همکاران، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های تحقیق نیز با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 و به منظور مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار AMOS استفاده شده است. نتایج حاکی از این بود که با توجه به شاخص های نیکویی برازش که در آن شاخص های NFI، CFI، TLI، IFI و GFI بیشتر از 90/0 به دست آمد و همچنین شاخص برازش AGFI بزرگ تر از 50/0 و شاخص برازش نسبت کای دو بر درجه آزادی که در دامنه 1 تا 5 قرار داشت، فرضیه پژوهش به صورت کلی تأیید گردید. به این معنا که الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی بر اساس متغیرهای جو عاطفی خانواده، سرمایه روان شناختی، هدف گرایی، اهمال کاری و درگیری تحصیلی کارشناسی ارشد از برازش مطلوبی برخوردار است؛ بنابراین با کاهش اهمال کاری و تقویت سرمایه های روان شناختی، هدف گرایی و درگیری تحصیلی به صورت هم زمان در کارشناسی ارشد از طریق کارگاه های آموزشی و جلسات مشاوره ای می توان گرایش آن ها را به فرسودگی تحصیلی کاهش داد.
اثربخشی روایت درمانی گروهی بر سرزندگی تحصیلی و بهبود روابط والد- فرزندی در دانش آموزان مقطع متوسطه اول
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۶
51 - 69
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روایت درمانی گروهی بر بهبود روابط والد- فرزندی و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه پژوهش به حجم 40 نفر از بین کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه 12 استان تهران به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20نفر) و کنترل (20نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون مقیاس ارزیابی روابط والد- فرزند (فاین، مورلند و اسچووبل، 1983) و سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) را تکمیل کردند و آزمودنی های گروه آزمایش در معرض 8 جلسه 120 دقیقه ای روایت درمانی گروهی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج نشان دادند روایت درمانی گروهی به بهبود روابط والد- فرزندی و افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان در مرحله پس آزمون منجر می شود. با توجه به نتایج، روایت درمانی گروهی بر بهبود روابط والد- فرزندی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه اول مؤثر است.
تجربه زیسته زنان متأهل دارای ازدواج بدون رضایت والدین: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
225 - 252
حوزههای تخصصی:
چکیده چکیده زمینه: ازدواج به عنوان مسیری جهت کسب آرامش و تامین نیازهای انسان همواره پیش روی او بوده است و افراد همیشه سعی می کنند بهترین انتخاب را برای شریک زندگی خود داشته باشند تا زندگی سرشار از رضایت داشته باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته در زنانی است که بدون رضایت والدین ازدواج کرده اند. روش : پژوهش با رویکرد کیفی و الگوی پدیدارشناسی انجام شد. جامعه مورد مطالعه 15 نفر از زنانی که بدون رضایت خانواده خود ازدواج کرده و به همین دلیل با خانواده مبداء خود ارتباط ندارند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها و عدم دستیابی به داده های جدید ادامه یافت. روش تحقیق کیفی مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. تمام مصاحبه ها ضبط و کلمه به کلمه پیاده شد و با استفاده از روش کولیزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه 4 درون مایه اصلی و چندین درون مایه فرعی بررسی و استخراج شد. درون مایه های اصلی که شامل: رضایت زناشویی، احساس تنهایی، تحمل پریشانی و حمایت متقابل بود. نتیجه گیری: با توجه به فرهنگ ایرانی و تاثیر عمیق خانواده، مسئله رضایت خانواده و والدین موردی هست که زوجین در حین انتخاب و تصمیم خود برای ازدواج، باید مورد توجه ویژه قرار دهند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از رضایت زناشویی پایین، احساس تنهایی بالا، و حمایت متقابل پایین در زنان مورد پژوهش بود. همچنین تحمل پریشانی به نسبت بالا از نتایج به دست آمده است. کلیدواژگان: تجربه زیسته، زنان، ازدواج، بدون رضایت والدین، مطالعه پدیدارشناسی
نقش وسواس در رشد مسیر شغلی، تصمیم گیری شغلی و هویت شغلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواس فکری- عملی یکی از انواع اختلالات روان رنجور است که در گروه اختلالات اضطرابی قرار می گیرد، به گونه ای که انتظار می رود رشد مسیر شغلی را در افراد تحت تأثیر قرار دهد از این رو هدف در این پژوهش، مقایسه افراد مبتلا به وسواس فکری - عملی و عادی در رشد مسیر شغلی، تصمیم گیری و هویت شغلی بود. روش پژوهش علی- مقایسه ای و جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 96-1395بوده است. بدین منظور به شیوه نمونه گیری تصادفی زمانی از بین دانشجویان دانشگاه اصفهان که به مرکز مشاوره مراجعه نموده اند با استفاده از آزمون تشخیص وسواس یل براون مورد ارزیابی قرار گرفته و تعداد 85 نفر دارای اختلال وسواس فکری-عملی و 50 عادی تشخیص داده شده اند. افراد نمونه به پرسشنامه های رشد مسیر شغلی فرم کوتاه ویرایش استرالیا(کرید و پاتون، 2004)، موقعیت شغلی من(هالند و همکاران، 1980)، بی تصمیمی شغلی(اوسیپو و همکاران، 1976) خودآگاهی مسیر شغلی( کرمانی، 1390) پاسخ دادند. نتایج نشان داد، دو گروه هم افراد مبتلا به وسواس فکری- عملی و عادی در متغیرهای طرح ریزی، کشف، خودآگاهی و بی تصمیمی(001/0>p) و متغیر تصمیم گیری (05/0>p) تفاوت معنی دار داشتند. اما تفاوت دو گروه در متغیر هویت شغلی غیر معنی دار بود. اختلال وسواس در رشد مسیر شغلی و تصمیم گیری شغلی نقش معنی داری دارد. هم چنین نتایج تحلیل تمایزات نشان داد که در حدود 50 درصد از واریانس عضویت گروهی توسط متغیرهای پژوهش تبیین می شود. لذا به نظر می رسد توجه به این متغیرها در فرایند مشاوره شغلی به افراد وسواسی نقش مهمی دارد.
بررسی رابطه (جنسیت، ترتیب تولد و سطح تحصیلات) حمایت اجتماعی با خودباوری کارمندان شهر ساری
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۶
71 - 93
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه حمایت اجتماعی بر خودباوری، تاثیر متغییرهایی همچون جنسیت، ترتیب تولد و سطح تحصیلات کارمندان شهر ساری انجام شد. طرح پژوهشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را مردان و زنان کارمند ارگان های مختلف اعم از شهرداری، بانک، آموزش و پرورش و شرکت های خصوصی که به صورت تصادفی انتخاب شدند تشکیل دادند. براساس محدودیت های کرونایی و شیفتی شدن ارگان های دولتی بر اساس جدول مورگان از 250 نفر 148 نفر انتخاب شدند که بر اساس ناقص بودن تعدادی از پرسشنامه ها، 110 نفر(50 نفر زن و 60 نفر مرد) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه حمایت اجتماعی فیلیپس (1986) و پرسشنامه خود باوری چن و یانگ(2006) بود. در تحلیل داده از همبستگی و رگرسیون با نرم افزار spss استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که حمایت اجتماعی(خانواده و سایر افراد) با خود باوری رابطه مثبت و معنی داری داشته است. همچنین در متغییرهای جنسیت (زنان)، تحصیلات (لیسانس) و رتبه تولد (فرزندان دوم) با خود باوری افراد رابطه مثبت و معنی داری داشته است.
اثربخشی گروه درمانی شناختی – رفتاری متمرکز بر طرحواره بر بهبود افسردگی،اضطراب و طرحواره های ناسازگار کودکی زنان خشونت دیده
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
19 - 35
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی – رفتاری متمرکز بر طرحواره بر بهبود افسردگی،اضطراب و طرحواره های ناسازگار کودکی زنان خشونت دیده می باشد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان خشونت دیده مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهرستان مشهد تشکیل می دهند. 60 زن خشونت دیده مبتلا به اضطراب و افسردگی، در مدت 5 ماه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه طرحواره درمانی و کنترل قرار گرفتند. گروه ه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای طرحواره درمانی را آموزش دیدند و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکرند. همچنین در این پژوهش از پرسشنامه های افسردگی و اضطراب بک و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار یانگ استفاده شده است. داده های نیز به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شده اند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه درمانی شناختی – رفتاری متمرکز بر طرحواره بر بهبود افسردگی و اضطراب زنان خشونت دیده موثر می باشد. همچنین موجب کاهش معنادار نمرات تمامی طرحوارههای ناسازگار اولیه به جز دو طرحواره رهاشدگی/ بی ثباتی و اطاعت در افراد گروه آزمایش شده است .
تاثیر آموزش قدردانی بر احساس مثبت نسبت به همسر و دلزدگی در زنان دارای ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
253 - 279
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش قدردانی بر احساس مثبت نسبت به همسر و دلزدگی در زنان دارای ناسازگاری زناشویی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ناحیه 4 شهر کرج به تعداد 700 نفر در سال1398 بود. که با انجام فراخوانی در مرکز مشاوره از آن ها خواسته شد که تمایل خود را در شرکت در پژوهش اعلام کنند. در نهایت از بین تعداد اعضای داوطلب 30 نفر از این زنان به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) جایگزین شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه دلزدگی زوجین پینز (1996) و پرسشنامه احساس های مثبت (1975) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه تحت آموزش قدردانی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. به منظور تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد ) و آمار استنباطی ( تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره ) استفاده شد. تحلیل یافته های به دست آمده پس از تعدیل اثر گروه کنترل تاثیر مثبت و معناداری (001/0>(P این آموزش را بر روی متغیرهای پژوهش نشان داد. بر این اساس می-توان نتیجه گرفت که استفاده از رفتارهای مثبت مانند قدردانی توانسته است به شکل گیری و گسترش رفتارها و هیجاناتی مانند احساس مثبت نسبت به همسر و کاهش احساسات منفی مانند دلزدگی زناشویی کمک کند.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر اضطراب کرونا و اختلال وسواسی - جبری در زنان
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
99 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب کرونا و اختلال وسواسی- جبری در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان گنبدکاووس بود. پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نوع، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق، شامل همه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان گنبدکاووس طی ۹ ماه نخست سال ۱۴۰۰ بود. نمونه آماری شامل ۳۰ نفر از زنان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های گروه های آزمایشی ۱۰ جلسه درمانی ۹۰ دقیقه ای دریافت کردند. داده های موردنیاز با استفاده از پرسش نامه اضطراب کرونا علی پور و همکاران (۱۳۹۸) و پرسش نامه وسواس فکری- عملی مادزلی هاجسون و راچمن (۱۹۷۷) جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب کرونا و اختلال وسواسی- جبری در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان گنبدکاووس مؤثر است(۰۵/۰ > p).
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و هنر-بازی درمانی بر عزت نفس دانش آموزان پسر دوره ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی هنر-بازی درمانی و آموزش ذهن آگاهی بر عزت نفس دانش آموزان پسر سال ششم ابتدایی بود. روش: این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر سال ششم ابتدایی شهر بوکان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر، به شیوه تصادفی چندمرحله ای بود. ابتدا با روش نمونه گیری تصادفی سه مدرسه ابتدایی شهر بوکان انتخاب شدند و از بین کلاس های ششم هر مدرسه، یک کلاس به صورت تصادفی برگزیده شد. سپس، تعداد 45 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. گروه های آزمایش تحت آموزش دو برنامه مداخله متفاوت هنر-بازی درمانی و آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. پرسشنامه عزت نفس (SEI) به عنوان ابزار پژوهش برای اجرای پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از روش های آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون مقایسه های زوجی بنفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد بین گروه های آزمایشی و گروه گواه از لحاظ متغیر عزت نفس در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (.05≥P). نتایج دیگر پژوهش نشان داد که بین آموزش ذهن آگاهی با هنر-بازی درمانی تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود ندارد و اثربخشی هر دو مداخله به یک میزان بوده است. نتیجه گیری : براساس یافته ها، آموزش ذهن آگاهی و هنربازی درمانی به عنوان روش های مداخله ای مؤثر در رشد و بهبود عزت نفس کودکان دبستانی می تواند مورد استفاده مربیان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد.
بررسی نقش میانجی خودارزیابی بنیادین در ارتباط بین شخصیت و انطباق پذیری مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۳۰۸-۲۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی خودارزیابی بنیادین در ارتباط بین شخصیت و انطباق پذیری مسیر شغلی بر دانشجویان دو سال آخر مقطع کارشناسی دانشگاه اصفهان بود. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بوده که به روش معادلات ساختاری، تحلیل و مدل سازی شد. جامعه ی آماری، دانشجویان مشغول به تحصیل در دو سال آخر دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان، در سال تحصیلی 97-96 بودند. از این جامعه نمونه ای401 نفری به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب با جنسیت و شاخه تحصیلی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس های انطباق پذیری مسیرشغلی ساویکاس و پورفیلی (2012)، خودارزیابی بنیادین جاج و دورهام (2003) و پرسشنامه ی پنج عاملی بزرگ شخصیت مک کری و کاستا (2004) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که خودارزیابی بنیادین در رابطه ی وجدان گرایی (001/0 p <) و برونگرایی (001/0 p <) با انطباق پذیری مسیر شغلی، میانجی نسبی محسوب می شد؛ درحالیکه ارتباط انطباق پذیری مسیر شغلی با تجربه گرایی (05/0 p <) و روان رنجوری (001/0 p <)، غیرمستقیم و با توافق پذیری (02/0 p <) مستقیم بود و خودارزیابی بنیادین در این سه ارتباط نقش میانجی برعهده نداشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر، تأییدی بر اهمیت نقش برونگرایی، وجدان گرایی و سازه ی خودارزیابی بنیادین بر افزایش سطح انطباق پذیری مسیر شغلی دانشجویان نزدیک به فراغت از تحصیل می باشد؛ در همین راستا، به نظر می رسد طراحی برنامه هایی به منظور افزایش خودارزیابی بنیادین افرادکه منجر به افزایش انطباق پذیری مسیر شغلی ایشان می شود، ضروری است؛ همچنین در طرح ریزی این برنامه ها، می بایست ویژگی های پنج عاملی بزرگ شخصیت افراد مورد توجه قرار گیرد.
تاثیر پاداش بر شادکامی در محیط کار با توجه به نقش میانجی درگیری کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان رابطه پاداش بر شادکامی با نقش میانجی درگیری کاری در کارکنان مرکز آموزش جهاد کشاورزی استان تهران صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش از نظر هدف؛ کاربردی و از نظر روش اجرا یک تحقیق توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شاغل در مرکز آموزش جهاد کشاورزی استان تهران در سال 1398 بود که در مجموع 460نفر بودند که تعداد 210 نفر از آن ها بر اساس جدول مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه درگیری در کار شافلی و همکاران (2002)، پاداش پاجو و همکاران (2010) و شادکامی در محیط کار آکسفورد (1998) بودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار Smart PLS 3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیر پاداش با ضریب مسیر 351/0 و مقدار معناداری 640/2 بر شادکامی در محیط کار از طریق نقش میانجی درگیری کاری تاثیر دارد(01/0≥p). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش؛ مدیریت سازمان می تواند با به کارگیری صحیح و هدفمند مکانیسم های پاداش های مالی و غیر مالی شادکامی در محیط کار را بهبود بخشد و درگیری کاری کارکنان را افزایش دهد.
مسیر تولد کارآفرینی تحصیلی: تحلیل زمینه ای، کشف فرایندها و مکانیزم ها در شرکت های دانش بنیان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مقاله حاضر تحلیل زمینه ای به منظور شناسایی فرایندها و مکانیزم های مسیر تولد کارآفرینی تحصیلی در شرکت های دانش بنیان شهر اصفهان بود تا بر مبنای آن مدل پارادیمی مسیر تولد کارآفرینی تحصیلی ارائه شود. پژوهش: روش پژوهش کیفی از نوع نظریه زمینه ای است که به صورت هدفمند و گلوله برفی با 15کارآفرین تحصیلی از 15 شرکت دانش بنیان مصاحبه های عمیق و بدون ساختار صورت پذیرفت. داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: واکاوی داده ها نشان داد که مسیر تولد کارآفرینی تحصیلی شامل 64 خرده مقوله فرعی، 16 مقوله فرعی و 2 مقوله هسته است. مقوله های فرعی عبارت اند از: گرایش علمی، دیدفرصت یابانه، مولدگری مالی، ارزش اقدامی، سرسختی، انعطاف مداری، رسالتمندی، توانمندی عاطفی، رشد پس از کارآفرینی، پشتوانه-سازی، خاص گرایی، هیجان خواهی، توانمندی عملکردی، جویندگی، آفرینندگی و بسترپروری و مقوله های هسته عبارت اند از شاخص گرایی و قابلیت پروری. نتیجه گیری: مسیر تولد کارآفرینی تحصیلی از بستر خانوادگی و تجارب شغلی اولیه در کودکی شروع می شود. نقش عوامل علی سبب ایجاد دغدغه مندی در فرد می شود که تاثیرات مثبت عوامل مداخله گری مانند گرایش علمی، سبب شدت گرفتن نقش عوامل علی می شود. در نهایت افراد جذب مسیر کارآفرینی تحصیلی می شوند و با استفاده از راهبردهای مناسب به فعالیت در این مسیر می پردازند. آنچه افراد در انتهای مسیر تجربه می کنند، رشد پس از کارآفرینی تحصیلی در دو بعدی فردی و شغلی است.
مدل یابی معادلات ساختاری روابط سبک های دلبستگی و خود_متمایزسازی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه با نقش واسطه ای سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
138-110
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل معادلات ساختاری روابط سبک های دلبستگی و خود-متمایزسازی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه با نقش واسطه ای سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی (1554 نفر) در سال تحصیلی 98-1397 بود که تعداد گروه نمونه بر اساس فرمول کوکران حدود 308 نفر برآورد شد که برای حذف اثر پرسشنامه های بی اعتبار تعداد 350 نفر در نظر گرفته شد. در نهایت، تعداد 305 پرسشنامه مورد تحلیل نهایی قرار گرفتند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه خود-متمایزسازی اسکورون و اسمیت (2003)، سیاهه دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1987)، نیمرخ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (واکر، سیچریست و پندر، 1995) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود که جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری) با کمک نرم افزارهای آماری SPSS 23 و 26 AMOS استفاده شده است. .یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی (10/0-= ، 01/0 > p ) و تمایزیافتگی (09/1= ، 01/0 > p ) با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد و این متغیرها قادرند عملکرد تحصیلی را مستقیما پیش بینی نمایند.. همچنین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت می تواند بین سبک دلبستگی (03/0-= ، 01/0 > p ) و تمایزیافتگی (64/0= ، 01/0 > p ) و عملکرد تحصیلی نقش میانجی داشته باشد. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط سبک های دلبستگی و خود-متمایزسازی و نیز سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با عملکرد تحصیلی، توجه ویژه به این متغیرها جهت بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان، ضروری می نماید. هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل معادلات ساختاری روابط سبک های دلبستگی و خود-متمایزسازی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه با نقش واسطه ای سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی (1554 نفر) در سال تحصیلی 98-1397 بود که تعداد گروه نمونه بر اساس فرمول کوکران حدود 308 نفر برآورد شد که برای حذف اثر پرسشنامه های بی اعتبار تعداد 350 نفر در نظر گرفته شد. در نهایت، تعداد 305 پرسشنامه مورد تحلیل نهایی قرار گرفتند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه خود-متمایزسازی اسکورون و اسمیت (2003)، سیاهه دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1987)، نیمرخ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (واکر، سیچریست و پندر، 1995) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود که جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری) با کمک نرم افزارهای آماری SPSS 23 و 26 AMOS استفاده شده است. .یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی (10/0-= ، 01/0 > p ) و تمایزیافتگی (09/1= ، 01/0 > p ) با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد و این متغیرها قادرند عملکرد تحصیلی را مستقیما پیش بینی نمایند.. همچنین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت می تواند بین سبک دلبستگی (03/0-= ، 01/0 > p ) و تمایزیافتگی (64/0= ، 01/0 > p ) و عملکرد تحصیلی نقش میانجی داشته باشد. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط سبک های دلبستگی و خود-متمایزسازی و نیز سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با عملکرد تحصیلی، توجه ویژه به این متغیرها جهت بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان، ضروری می نماید.
تأثیر آموزش غنی سازی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر الگوهای ارتباطی و تنظیم شناختی هیجان زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظام خانواده دارای ظرفیت کاهش رنج های اعضای آن است و وضیت ارتباطی و هیحانی زوجین نقش بنیادی در ایمنی روانی این نظام دارد. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش غنی سازی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر الگوهای ارتباطی و تنظیم شناختی هیجانی زوجین پرداخت. روش پژوهش نیمه آزمایشی (پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی و مشاوره شهر قروه در نیمسال دوم 1396 و نیمسال اول 1397 بود (70 زوج) که بر اساس معیارهای ورود و خروج 40 نفر از داوطلبان انتخاب و به طور تصادفی به شیوه اختصاص فرد به گروه در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس برای آزمودنی های گروه آزمایش جلسات آموزش غنی سازی به صورت گروهی برگزار شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی Christensen & Sullaway (1984) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان توسطGarnefski (2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS تحلیل گردیدند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که عمل آزمایشی مؤثر بوده است؛ یعنی آموزش غنی سازی مبتنی بر رویکرد درمان پذیرش و تعهد بر بعد سازنده متقابل در زوجین دارای تأثیر معناداری بوده است (01/0>P). همچنین آموزش غنی سازی مبتنی بر رویکرد درمان پذیرش و تعهد بر بعد سرزنش خود در زوجین دارای تأثیر معناداری بوده است (01/0>P). بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، آموزش غنی سازی مبتنی بر درمان تعه د و پ ذیرش می تواند باعث بهبود الگوهای ارتباطی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین شود و در کاهش تنش ها و چالش های ارتباطی زوجین مؤثر باشد.
تعاملات انسانی مؤثر بر آماده سازی روانی خلبانان خطوط هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
257-282
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تعاملات انسانی مؤثر بر آماده سازی روانی خلبانان خطوط هوایی بود . روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش، خلبانان یک شرکت هواپیمایی در شهر تهران در سال 1398 بودند. به منظور جمع آوری اطلاعات و داده های لازم، پس از گزینش خلبانان براساس ملاک های نمونه گیری هدفمند، مصاحبه نیمه ساختاریافته با هر خلبان اجرا شد و این روند تا رسیدن به اشباع نظری در پاسخ به سوالات مصاحبه ادامه یافت. در این پژوهش مجموعا با 10 خلبان مصاحبه انجام شد سپس داده های بدست آمده، طبقه بندی و کدگذاری شدند. یافته ها: تحلیل یافته های موجود به شناسائی تعاملات انسانی مؤثر بر آماده سازی روانی خلبانان در قالب تعاملات میان گروه پروازی، تعاملات میان گروه های مرتبط با بحث پرواز و تعاملات خارج از محیط کاری منجر شد. تعاملات میان گروه پروازی به صورت تعاملات میان خلبانان و سایر گروه پروازی و مباحثی همچون احترام به جایگاه شغلی استخراج شدند. تعاملات میان گروه های مرتبط با بحث پرواز، تعاملاتی بین بخشی بوده و در قالب مناسبات میان خلبانان با مراقبت پرواز و سایر بخش های غیرپروازی شناسائی شدند. نهایتا غالب تعاملات خارج از محیط کاری، مرتبط با مباحث خانوادگی خلبانان بدست آمدند. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که تعاملات نامطلوب فراوانی در حوزه های مختلف شغلی و خانوادگی خلبانان وجود دارند که منجر به ناآمادگی روانی آنها می شوند. این امر لزوم بهبود کیفیت آموزش حین خدمت خلبانان در رابطه با مواردی همچون تعاملات میان گروه پروازی و تعاملات میان خلبانان و خانواده آنها را نشان می دهد.
تأثیر مشاوره توانبخشی شغلی براساس نظریه شناختی اجتماعی مسیر شغلی بر اشتیاق به اهداف مسیر شغلی در افراد دارای محدودیت بینایی: یک مطالعه مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
129-154
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه کنونی، بررسی تأثیر مشاوره شناختی اجتماعی مسیر شغلی بر اشتیاق به اهداف مسیر شغلی در افراد دارای محدودیت بینایی بود. روش: جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه افراد دارای محدودیت بینایی، در محدوده سنی 18 تا 40 سال، ساکن در شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش شامل دو فردِ (یک نفر زن و یک نفر مرد) دارای محدودیت بینایی بود که به شیوه غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس اشتیاق به اهداف مسیر شغلی (هاراتسیس، هود و کرید، 2015) جمع آوری شد. طرح آزمایشیِ مورد منفرد از نوع A-B در این مطالعه استفاده شد. در این روش پس از موقعیت خط پایه، مشاوره مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی مسیر شغلی طی ده جلسه اجرا شد. تحلیل داده ها براساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری انجام شد. یافته ها: تحلیل دیداری داده ها از طریق شاخصِ درصد داده های غیرهمپوش، نشانگر اثربخش بودن مداخله، روی اشتیاق به اهداف مسیر شغلی در هر دو شرکت کننده بود. نتیجه گیری: باتوجه به وجود موانع مختلف در زندگی افراد دارای محدودیت بینایی و اهمیت اشتیاق به اهداف، مشاوره توانبخشی شغلی مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی میتواند یک مداخله مؤثر برای تشویق افراد دارای محدودیت بینایی جهت تعهد نسبت به اهداف مسیر شغلی باشد و می توان از آن در مراکز خدماتی به افراد دارای محدودیت بینایی استفاده کرد.