هویت در پی کشف این نکته است که چرا فرد خود را متعلق به یک گروه می داند و با دیگر گروه های اجتماعی احساس قرابتی ندارد و گاهی خود را کاملا متمایز و حتی مخالف آنها می داند. پاسخی که انسان برای این سوال می یابد باعث می شود تا او خود را در گروه های متفاوت اجتماعی با مرز بندی های گاه پررنگ و گاه کم رنگ دسته بندی کند. یکی از این هویتهای اجتماعی، هویت شغلی است. در این پژوهش با استفاده از نظریه هویت اجتماعی تاجفل و نظریه هویت شغلی لاندن تلاش شده است تا مدلی برای ارزیابی هویت شغلی افراد شاغل در ایران تدوین شود. بر همین اساس دو نظریه با توجه به مشخصه ها و ویژگی های اجتماعی و بومی کشور مورد بازنگری قرار گرفته و تلفیق شده است.روش تحقیق روش پیمایش و به لحاظ زمانی از تحقیقات مقطعی است. جامعه آماری تحقیق شاغلین بالای 18 سال مراکز استانهای تهران، فارس، مرکزی، گلستان، زنجان و اردبیل و یکی از روستاهای نزدیک به آنها را در بر می گرفته است. و حجم نمونه مورد تحقیق 1676 نفر بوده و نمونه گیری به صورت خوشه ای چند مرحله ای انجام شده است.بر اساس نتایج تحقیق چهار عامل «اهمیت شغل»، «تعهد فرد به شغل»، «دلبستگی و وابستگی عاطفی به شغل» و «جهت گیری حرفه ای فرد در شغل» به عنوان مولفه های هویت شغلی شناسایی شدند که شاخص اهمیت شغل برای فرد با بار عاملی 0.654 بیشترین تاثیر را در میان ابعاد هویت شغلی دارد و شاخصهای «تعهد فرد به شغل»، «جهت گیری حرفه ای فرد» و «دلبستگی و وابستگی به شغل» به ترتیب در رتبه های بعدی هستند.
در پژوهش حاضر رابطه بین مشابهت و مکمَل بودن در ابعاد اصلی شخصیتی زوجین با رضایتمندی زناشویی آنان موردبررسی قرار گرفت. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه های دولتی شهر تهران، ساکن در خوابگاه های دانشجویان متأهل، و حجم نمونه 174 دانشجوی متأهل (87 زوج) بود. پس از آنکه از طریق خوشه ای خوابگاه های موردنظر از بین خوابگاه های متأهلی دانشگاه های دولتی انتخاب گردید، به دفتر سرپرستی هریک از آنها مراجعه و فهرست تمامی اعضای ساکن در خوابگاه ها تهیه و از طریق تصادفی اعضای گروه نمونه انتخاب گردید. سپس پرسشنامه NEO-FF-I و پرسشنامه ENRICH به ترتیب برای گردآوری داده های مربوط به ابعاد اصلی شخصیت و رضایت زناشویی بر روی هر یک از زوجین اجرا گردید. در این پژوهش وجود تفاوت معنادار بین ابعاد اصلی شخصیتی زن و مرد به منزله مکمَل و عدم تفاوت معنادار به منزله مشابه بودن در آن بعد تلقی گردید که در نهایت روان آزرده خویی به عنوان عامل مکمل و برونگرایی، سازگاری، پذیرابودن به تجارب و مسئولیت پذیری به عنوان ابعاد مشابه شناسایی شدند. نتایج نشان داد از بین 4 عاملی که بعنوان ابعاد مشابه شناسایی شدند به ترتیب بین مشابه بودن در سازگاری و برونگرایی، با رضایت زناشویی رابطه معناداری به دست آمد. در مورد مکمَل بودن نتیجه پژوهش نشان داد که بین مکمل بودن در عامل روان آزرده خویی با رضایت زناشویی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. و در نهایت نتایج آزمون t تفاوت معناداری را بین میزان رضایت زناشویی بر حسب مشابه و مکمل بودن ابعاد شخصیتی زوجین نشان نداد.
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ناگویی هیجانی و ویژگی های شخصیتی با فرسودگی شغلی دبیران زن آموزش و پرورش بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دبیران زن آموزش و پرورش شهر کرمانشاه بود که از بین آنها به روش نمونه گیری خوشه ای نمونه ای به حجم 300 نفر انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو، شخصیتی پنج عاملی نئو و فرسودگی شغلی ماسلاچ استفاده شد. طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود و برای تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین مؤلفه های ناگویی هیجانی (دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی) و فرسودگی شغلی رابطه مثبت، بین روان نژندی و فرسودگی شغلی رابطه مثبت، بین برونگرایی و فرس ودگی شغلی راب طه منفی، بین با وج دان بودن و فرسودگی ش غلی رابطه مثبت و بین انعطاف پذیری و فرسودگی شغلی رابطه م نفی وجود دارد و متغیرهای دشواری در ش ناسایی اح ساسات، دشواری در توصیف احساسات، روان ن ژندی، برونگرایی و باوجدان بودن توانایی پیش بینی فرسودگی شغلی را دارند. بنابراین می توان با تدابیر مناسب به سلامت محیط شغلی و کاهش فرسودگی شغلی دبیران کمک کرد.
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مشاوره گروهی عقلانی عاطفی رفتاری بر کاهش نگرش های ناکارآمد انتخاب همسر دختران و پسران شهر بندرعباس است. بدین منظور، 32 نفر از دختران و پسران به شیوه تصادفی در دسترس انتخاب شده، در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. مشاوره گروهی عقلانی عاطفی رفتاری، طی 8 جلسه هفتگی در شهر بندرعباس انجام شد. پرسشنامه مقیاس نگرش های ناکارآمد مربوط به انتخاب همسر (ARMSS) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمره های نگرش های ناکارآمد در زمینه انتخاب همسر در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون، کاهش معناداری پیدا کرده است (001/0P<). همچنین، نتایج تحلیل کواریانس مشخص ساخت که میانگین نمره های خرده مقیاس های باورهای غیرمنطقی در زمینه نگرش های همسرگزینی (عشق باوری، تجربه محوری، ایده آل نگری، متضادجویی، آسان بینی و خوش باوری) گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرده است.