زمینه و هدف: آن چه در ازدواج بیش از هر چیز دیگری مهم می باشد سازگاری زناشویی و رضایت از ازدواج است. رضایت زناشویی یک جنبه بسیار مهم و پیچیده از یک رابطه زناشویی است که عوامل مهم و متعددی در آن نقش دارد و می تواند به وسیله روش های مداخله ای مختلف تحت تأثیر قرار بگیرد. بنابراین بررسی و اعتباریابی اثربخشی مداخلات روان شناسی -مشاوره ای بر افزایش رضایت زناشویی از اهمیت فراوانی برخوردار است. در همین راستا پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل و با یکپارچه کردن نتایج حاصل از تحقبقات مختلف، میزان اثرگذاری مداخلات روانشناختی-مشاوره ای را بر روی سازگاری و رضایت زناشویی زوجین مشخص کند. روش: بدین منظور از بین 45 پژوهش،33 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بودند، انتخاب و فراتحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فراتحلیل بود. محاسبه اندازه اثر هر پژوهش به صورت دستی انجام گرفت. یافته های: پژوهش نشان داد که میزان اندازه اثر کوهن(d) برای تاثیر مداخلات روان شناسی-مشاوره ای بر افزایش رضایت زناشویی 25/1 است(00001/0p≤). نتیجه گیری: میزان اندازه اثر مداخلات روان شناسی-مشاوره ای بر افزایش رضایت زناشویی زوجین مطابق جدول تفسیر اندازه کوهن در سطح متوسط رو به بالا ارزیابی می شود. به عبارت دیگر مداخلات روان شناسی-مشاوره ای در بالا بردن رضایت زناشویی موًثر می باشد.
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی الگوی تحلیل سازه های شخصی و درمان هیجان مدار بر رضایت زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمام زوج های متعارض شهر تهران بود که در سال 92-91 به مراکز مشاوره استان تهران مراجعه کرده بودند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه 15 زوجی جایگزین شدند. و مداخلات درمانی دریافت کردند. داده ها با پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه 47 سؤالی گردآوری و با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان سازه های شخصی در مقایسه با درمان هیجان مدار بر رضایت زناشویی مؤثرتر بود و لی پس از 3 ماه پیگیری تفاوتی بین دو گروه یافت نشد و همچنین دربین ابعاد رضایت زناشویی درمان هیجان مدار در بعد شخصیتی و الگوی تحلیل سازه های شخصی دربعد ارتباط مؤثرتر بودند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که الگوی تحلیل سازه های شخصی می تواند به عنوان یک گزینه مداخلاتی در آشفتگی های زناشویی مورد استفاده قرار بگیرد.
هدف از این تحقیق، تبیین نقش واسطه گری جهت گیری مذهبی در رابطه ی بین سبک فرزندپروری والدین و معنای زندگی دانش آموزان پایه ی سوم دبیرستان شهر شیراز بود. به منظور انجام این پژوهش، 271 نفر از دانش آموزان سال سوم دبیرستان شهر شیراز(138 دختر و 133پسر) به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی سبک فرزندپروری والدین دیانا بامریند(1967م) و معنادار بودن زندگی(صالحی،1374) و پرسشنامه ی جهت گیری مذهبی(البرزی،1382) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های خام از شیوه ی آماری تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که در مجموع 41% از واریانس معنای زندگی توسط جهت گیری مذهبی همانندسازی شده و سبک فرزندپروری والدین قابل پیش بینی است. بنابر این نتایج به دست آمده نشان داد که جهت گیری مذهبی نقش واسطه گری معنادار برای سبک فرزندپروری و معنای زندگی دانش آموزان پایه ی سوم دبیرستان بازی می کند.
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مفاهیم علوم به شیوه قصه گویی بر مهارت های اجتماعی و هوش کلامی نوآموزان دوزبانه دوره پیش دبستانی شهرستان کارون در سال 1397 بود. جامعه موردتحقیق کلیه نو آموزان دختر و پسر پیش دبستانی شهرستان کارون بود که طی آزمونی مقدماتی تعداد 30 کودک از آنانی که نمرات پایین تری در پرسشنامه مهارت اجتماعی ماتسون و هوش کلامی وکسلر کسب نمودند، به عنوان حجم نمونه به روش هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش، شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار پژوهش پرسشنامه مهارت اجتماعی ماتسون و همکاران (1983)، مقیاس هوش وکسلر برای کودکان پیش آموزشگاهی (1964) و بسته آموزش مفاهیم علوم (تجربی-اجتماعی) از طریق قصه گویی بود. داده ها با آزمون کلموگروف- اسمیرنف، آزمون لوین و روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (آنکوا و مانوا) و با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 24) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مفاهیم علوم به شیوه قصه گویی بر مهارت های اجتماعی با سطح معناداری 0001/0 و خرده مقیاس-های آن (رفتار اجتماعی، رفتار غیراجتماعی، پرخاشگری و رفتار تکانشی، اطمینان زیاد به خود داشتن و ارتباط با همسالان) و هوش کلامی نوآموزان دوزبانه دوره پیش دبستانی شهرستان کارون تأثیر دارد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش در سیستم آموزش وپرورش شهرستان کارون بخصوص مراکز پیش دبستانی، موردتوجه قرار گیرد و از نتایج آن در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها استفاده شود تا با کاهش عوامل بازدارنده به تقویت مهارت های اجتماعی و هوش کلامی نوآموزان کمک شود.