فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سبک های ارتباطی خانواده و نحوه ارتباط والد- کودک، از آموزش های حل مسئله تأثیر می پذیرد. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله به مادران بر شیوه های فرزندپروری و فرایندهای خانوادگی است.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. جامعه آماری مشتمل بر مادران دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی شهر تهران در سال 1392 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 55 نفر از مادران این دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1967) و مقیاس فرایندهای خانوادگی سامانی (1386) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند شرکت در دوره آموزش مهارت های حل مسئله اثر مثبتی بر عملکرد شرکت کنندگان در سبک های فرزندپروری و فرایندهای خانوادگی آنها داشته است؛ به طوری که این برنامه منجر به بهبود مهارت ارتباطی، انسجام و احترام متقابل، و مهارت مقابله والدین شده و سبب کاهش استفاده والدین از شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه شده است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر آموزش مهارت های حل مسئله به منظور بهبود سبک های فرزندپروری و کیفیت ارتباط های بین فردی درون خانواده و فرایندهای خانوادگی پیشنهاد می شود. شرکت در این برنامه با بهبود روابط و تغییر شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه می تواند موجب افزایش تجربه پیامدهای مطلوب توسط فرزندان، بهبود کیفیت روابط والد- فرزند و تبعات مطلوب روانی و اجتماعی گردد. به این ترتیب، مداخله حاضر را می توان به عنوان مداخله ای مفید به درمانگران پیشنهاد کرد.
تأثیر مشاوره بر مبنای رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهّد (ACT) بر بهبود اسنادهای ارتباطی زنان مراجعه کننده به فرهنگسراهای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مشاوره بر مبنای رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهّد (ACT) بر بهبود اسنادهای ارتباطی زنان مراجعه کننده به فرهنگسراهای شهر اصفهان است. روش این تحقیق، نیمه تجربی است و از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری، زنان مراجعه کننده به فرهنگسراهای شهر اصفهان هستند. روش نمونه گیری خوشه ای است که از بین فرهنگسراهای شهر اصفهان، فرهنگسرای خانواده انتخاب شد. نمونه، 30 نفر از زنان داوطلب شرکت در دوره آموزشی هستند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. متغیّر وابسته در این پژوهش، اسنادهای ارتباطی است. متغیّر مستقل، مشاوره بر مبنای رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهّد است که در 10 جلسه مشاوره گروهی به گروه آزمایش ارائه شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه اسنادهای زناشویی فینچام و برادبوری (1992) است. داده ها با نرم افزار 19 SPSSتجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که مشاوره بر مبنای رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهّد بر اسناد زناشویی کلّی (P<0/01) و ابعاد آن یعنی اسناد باثبات و بی ثبات(P<0/01) ، اسناد کلّی و جزیی(P<0/01) و اسناد سزاوار سرزنش–گذشت(P<0/01) مؤثّر است، اما در ابعاد اسناد درونی و بیرونی به خود، اسناد درونی و بیرونی به همسر (05/0P>) و اسنادهای خودخواهانه و نوع دوستانه (05/0P>) و اسنادهای عمدی و غیرعمدی (05/0P>) مؤثّر نیست و تفاوت معنادار ایجاد نکرده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مشاوره مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهّد می تواند اسنادهای زناشویی زوجین را بهبود بخشد.
ارتباط استرس ادراک شده با صفات شخصیتی کارکنان فوریت پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کارکنان فوریت پزشکی در محیطی پرتنش به مراقبت از مصدومین بدحال می پردازند. مشخص نیست در این کارکنان چه صفات شخصیتی با درک استرس کمتری ارتباط دارند. هدف پژوهش حاضر شناسایی صفات کارکنانی است که در روبه رویی با شرایط تنش زا، عملکرد شغلی بالایی نشان می دهند.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی-مقطعی از فروردین تا شهریور 1394 بر روی کارکنان فوریت پزشکی استان خراسان رضوی به روش همبستگی و به شکل میدانی انجام گرفت. تعداد 190 نفر مرد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسش نامه ی شخصیت نئو-فرم کوتاه (NEO-FFI) و مقیاس استرس ادراک شده ی کوهن بودند. داده ها با شاخص های توصیفی و استنباطی (همبستگی و رگرسیون) و با کمک نرم افزار SPSSنسخه ی 16 تحلیل شدند.
یافته ها: از بین صفات شخصیتی، رگه ی شخصیتی روان رنجوری، همبستگی معنی دار مثبت اما برون گرایی و توافق و باوجدان بودن، همبستگی معنی دار منفی با استرس ادراک شده دارند (001/0P<). هم چنین روان رنجوری، گشودگی نسبت به تجربه، توافق و باوجدان بودن 5/59 درصد تغییرات در استرس ادراک شده را تبیین کردند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد آن دسته ازکارکنان فوریت پزشکی که سطح بالاتری از رگه های شخصیتی مرتبط با ثبات هیجانی، تمایل به یاری رساندن، تلاش برای موفقیت و احساس مسئولیت دارند، می توانند در روبه رویی با شرایط تنش زا و بحرانی، استرس ادراک شده ی کمتر و کارآمدی بیشتری داشته باشند.
پیش بینی خیانت زناشویی براساس کیفیت زندگی زناشویی و پنج عامل بزرگ شخصیتی
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل پیش بینی کننده خیانت بر اساس کیفیت زندگی زناشویی و پنج عامل بزرگ شخصیتی در میان افراد با تجربه خیانت زناشویی انجام شده است. در پژوهش همبستگی حاضر، 110 نفر (70 زن و 40 مرد) با استفاده از روش نمونه گیری انتخاب شدند و به نسخه کوتاه پنج عامل بزرگ شخصیتی (BFI-SV، رامستد و جان،2007) مقیاس چند بعدی کیفیت زندگی زناشویی (W.H.O) و به پرسشنامه محقق ساخته خیانت زناشویی پاسخ داده اند. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه گام به گام مورد تحلیل قرارگرفتند. شواهد حاصل از بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش نشان می دهد که بین ابعاد شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی با خیانت زناشویی در دوگروه زنان و مردان با تجربه خیانت تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که ابعاد شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی توان پیش بینی خیانت زناشویی را دارند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد بین پنج عامل بزرگ شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی با خیانت زناشویی رابطه وجود دارد و پنج عامل بزرگ شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی پیش بینی کننده خیانت زناشویی هستند. بنابراین پیشنهاد می شود در شاخص های بهزیستی روانی افراد با تجربه خیانت عوامل شخصیتی، کیفیت زندگی زناشویی به عنوان عوامل مهم تعدیل گر مورد توجه قرار گیرند.
تأثیر امیددرمانی گروهی بر رضایت از زندگی مردان با ناتوانی جسمی-حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر امیددرمانی گروهی بر رضایت از زندگی مردان با ناتوانی جسمی-حرکتی بود. این پژوهش به روش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی مردان با ناتوانی جسمی-حرکتی تحت پوشش بهزیستی شهر کامیاران در سال 95-1394 تشکیل می دادندکه از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین گشتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، امیددرمانی را طی 8 جلسه دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی رضایت از زندگی داینر و همکاران استفاده شد. داده ها با روش آماری کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که فرضیه ی پژوهش مبنی بر تأثیر امیددرمانی بر رضایت از زندگی مردان با ناتوانی جسمی-حرکتی مورد تایید قرار گرفته است و شرکت کنندگان گروه آزمایش نسبت به شرکت-کنندگان گروه کنترل، در پس آزمون به طور معناداری، رضایت از زندگی بیشتری داشتند (01/0>p). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که امیددرمانی گروهی موجب افزایش رضایت از زندگی مردان با ناتوانی جسمی-حرکتی شده است و روش مناسبی برای مداخلات روانی-آموزشی مربوط به مردان با ناتوانی جسمی-حرکتی می باشد.
رابطه سبک های دلبستگی با تعهد زناشویی در افراد مرتکب بی وفایی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۰
42-59
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه سبک های دلبستگی با تعهد زناشویی در افرادی است که مرتکب بی وفایی در روابط زناشویی شده اند. روش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه مورد پژوهش کلیه افراد متأهل که مرتکب بی وفایی شده اند می باشد که در بهار سال 95 به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، که 428 نفر به روش دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور، و تعهد زناشویی آدامز و جونز استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به روش همبستگی و رگرسیون همزمان و با استفاده از نرم ازفزار PLS -3 انجام شده است. یافته ها : نتایج بدست آمده نشان داد سبک های دلبستگی می توانند 13 درصد از تغییرات تعهدزناشویی افراد مرتکب بی وفایی را پیش بینی نمایند. همچنین ضریب رگرسیون سبک دلبستگی اضطرابی (01/0 p ≤ ) و ضریب رگرسیون سبک دلبستگی اجتنابی (05/0 p ≤ ) بر تعهد زناشویی معنادار بود. اما ضریب رگرسیون سبک دلبستگی ایمن معنادار نبود. نتیجه گیری: از آنجا که ازدواج و انتخاب همسر یکی از تصمیمات مهم زندگی می باشد و با توجه به نقش پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی نا ایمن یعنی اضطرابی و اجتنابی، باید بر لزوم بررسی این دو متغیر در مشاوره های پیش از ازدواج و همچنین آموزش والدین در زمینه تربیت کودک و سبک های دلبستگی تأکید کرد.
اثربخشی آموزش گروه درمانی مبتنی بر شناختی- رفتاری بر راهبردهای مقابله ای افراد دارای اختلال اضطراب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروه درمانی مبتنی بر شناختی- رفتاری بر راهبردهای مقابله ای افراد دارای اختلال اضطرابی بود.روش: این پژوهش از نوع آزمایشی است و در قالب یک طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شده است. بدین منظور 20 نفر از افرادی که تشخیص اختلال اضطرابی را داشتند به صورت تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) گماشته شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر استفاده شد که در هر دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون توسط آزمودنی ها تکمیل گردید. مداخله شناختی- رفتاری به مدت 11 جلسه برای گروه آزمایش برگزار گردید ولی گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات گروه آزمایش در راهبردهای مسأله مدار نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار و در راهبردهای هیجان مدار و اجتنابی کاهش معنی داری داشته است.نتیجه گیری: بنابراین براساس یافته ها گروه درمانی شناختی رفتاری بر راهبردهای مقابله ای (مسأله مدار، هیجان مدار و اجتنابی) تأثیرگذار است.
اثربخشی مشاوره گروهی به روش ساختاری بر عملکرد خانواده و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد ساختاری بر عملکرد خانواده و رضایت زناشویی زنان متاهل. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش-آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری زنان متاهلی بودند که به خاطر مشکلات زناشویی و خانوادگی به کلینیک دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد مراجعه کرده بودند. از بین مراجعه کنندگان ۲۰ زن متاهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه رضایت زناشویی و مقیاس عملکرد خانواده بود. گروه آزمایش در ۸ جلسه مشاوره گروهی هر جلسه به مدت ۲ ساعت شرکت نمود و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده های خام به روش تحلیل کواریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از وجود تفاوت معنادار در عملکرد خانواده و رضایت زناشویی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (۰۵/۰p
تآثیر معنادرمانی گروهی در رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی همسران ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنا درمانی شاخه ای از روان درمانی وجود نگر است که کاربست آن در مراحل بحرانی زندگی درمان جویان اثرات ارزنده ای دارد. پژوهش حاضر با هدف آشکار ساختن تأثیر معنا درمانی گروهی در بهزیستی روان شناختی و رضایت زناشویی زوجین ناسازگار به انجام رسید. روش پژوهش نیمه آزمایشی است و با به کارگیری طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده همه زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهرستان اردبیل در سال 1394 بودند. نمونه پژوهش 36 زوج ناسازگار بودند که با نمونه گیری در دسترس گزینش و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در 10 جلسه معنا درمانی گروهی شرکت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با بهره گیری از سنجه های سازگاری زناشویی اسپانیر، رضایت زناشویی انریچ و بهزیستی روان شناختی ریف گردآوری شد. برآمدهای تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که تفاوت متغیرهای رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش و گواه در پس آزمون معنی دار بوده است؛ میانگین نمرات رضایت زناشویی و بهزی ستی روان شناختی در گروه آزمایشی به گونه معنی دار بیشتر از گروه گواه بود. یافته های پژوهش نشان می دهد که شرکت زوجین ناسازگار در جلسه های معنا درمانی گروهی بهزیستی روان شناختی و رضایت زناشویی آن ها را افزایش می دهد.
اثربخشی آموزش شناختی ارتقا بر میزان قربانی شدن عاطفی دانش آموزان دختر قربانی قلدری دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش شناختی ارتقای امید بر میزان قربانی شدن عاطفی دانش آموزان دختر قربانی قلدری مدارس دوره دوم متوسطه شهر بوکان در سال تحصیلی 93-92 بود. ارتقای امید در نظریه اسنایدر، فرایندی انگیزشی - شناختی است که به افراد در معرض رویدادهای ناسازگار زندگی، توانایی طراحی، اجرا و پیگیری اهداف را می بخشد. روش تحقیق در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود و از مقیاس ایرانی قربانی قلدری به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. بدین منظور، 30 نفر برای نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. برنامه شناختی ارتقای امید طی 8 جلسه 90 دقیقه ای و در مدت 8 هفته متوالی به دانش آموزان گروه آزمایشی ارائه شد؛ درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که این کاربندی توانسته است به عنوان مداخله ای مؤثر موجب کاهش قربانی شدن عاطفی دانش آموزان گروه آزمایش شود (05/0>p). با توجه به یافته حاضر، پیشنهاد می شود برنامه آموزش شناختی ارتقای امید به عنوان بخشی از برنامه های آموزش ضمن خدمت مدارس قرار گیرد.
اثربخشی آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام (نمره ی کل و هفت مولفه ی آن) نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست انجام شد. روش کار: این پژوهش بالینی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد اجرا شد. جامعه ی آماری شامل تمام نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر مشهد بودند که از میان آن ها 30 نفر به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون (15 نفر) و شاهد (15 نفر) جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه ی تحمل ابهام احمدپور مبارکه استفاده شد. گروه آزمون در 12 جلسه ی 100 دقیقه ای، در برنامه ی آموزش مهارت مدیریت استرس شرکت کردند، در حالی که گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام (نمره کل و پنج مولفه از هفت مولفه ی آن) نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست تاثیر مثبت و معنی دار داشته اما تاثیر این آموزش بر دو مولفه ی اجتناب از ابهام زیبایی شناختی و اجتناب از بی نظمی، از لحاظ آماری معنی دار نبوده است. نتیجه گیری: بنا بر نتایج این پژوهش به نظر می رسد آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست موثر است.
اثربخشی آموزش گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر شدت علائم بالغین مبتلا به اختلالات خوردن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به «اثربخشی آموزش گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر شدت علائم بالغین مبتلا به اختلالات خوردن» پرداخته شده و سؤال اصلی بدین ترتیب تدوین شده است به چه میزان درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر نگرش به تغذیه و بازخورد خوردن موثر است؟ روش تحقیق، نیمه آزمایشی بوده و به مقایسه متغیر اصلی تحقیق در گروه آزمایش و گروه گواه پرداخته شده است. جامعه تحقیق حاضر را تمامی مراجعین مبتلا به اختلالات خوردن مراجعه کننده به کلینیک روانپزشکی بهار تشکیل می دهند. در تحقیق حاضر با پیروی از روش هدفمند، افراد دارای اختلال خوردن شناسایی شده و سپس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 30 نفر (15 نفر گروه گواه و 15 نفر گروه آزمایش) از مراجعه کنندگان 18 تا 65 سال به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق از دو پرسشنامه آزمون نگرش به تغذیه کارنر و همکاران، آزمون بازخورد خوردن گارنر و گارفینگل به عنوان ابزار استفاده شده است که هر دو پرسشنامه دارای روایی و اعتبار مطلوبی هستند. در نهایت، با استفاده از مدل آماری تحلیل کواریانس یک طرفه به آزمون سؤال های تحقیق پرداخته شد و یافته های تحقیق نشان داد که آموزش گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر نگرش به تغذیه و بازخورد خوردن مؤثر بوده است.
بررسی اثر عوامل فردی و رضایت شغلی برسلامت روان معلمان
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که سلامت روان به عنوان یکی از عوامل اساسی درکاهش کارایی و ایجاد عوارض جسمی و روانی در حرفه معلمی عنوان شده است، هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه عوامل فردی و رضایت شغلی بر سلامت روان معلمین می باشد. در راستای هدف پژوهش حاضر تعداد397 نفر معلم(211زن و186مرد)، از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتصاب متناسب انتخاب شدند و پرسشنامه های اطلاعات فردی، سلامت روان(GHQ12) و پرسشنامه رضایت شغلی بری فیلدورث در بین آن ها به اجرا درآمد. نتایج آزمون تی مستقل بیانگر این امر است که در پرسشنامه سلامت روانی(GHQ12) بین معلمین ازنظر جنسیت(زن و مرد) و نوع منطقه(روستایی وشهری)تفاوت معناداری وجود دارد و نتایج آزمون اف فیشر بیانگر این امر است که در پرسشنامه سلامت روانی(GHQ12) بین معلمین از نظر سنوات خدمت، فاصله محل کار تا منزل و وضعیت اقتصادی تفاوت معناداری مشاهده گردید و در پرسشنامه رضایت شغلی بری فیلدورث نیز بین معلمین تنها از نظر سنوات خدمت و وضعیت اقتصادی تفاوت معنادار بوده است.
نقش واسطه ای استرس شغلی و فرسودگی هیجانی در رابطه رفتارهای مدنی اجباری با رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای استرس شغلی و فرسودگی هیجانی در رابطه رفتارهای مدنی اجباری با رضایت شغلی اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری پژوهش، کارکنان یک سازمان دولتی در شهر زنجان بودند که از بین آن ها 212 نفر به شیوه ی نمونه گیری سهل الوصول انتخاب شدند. ابزارها شامل پرسش نامه رفتارهای مدنی اجباری (وی گودا گودت، 2007)، پرسش نامه استرس شغلی (گل پرور و همکاران، 2012)، پرسش نامه فرسودگی هیجانی (مولکی و همکاران، 2006) و پرسش نامه رضایت شغلی (مک دونالد و مک این تایر، 1997) بودند. داده ها با استفاده از الگو سازی معادله ساختاری (SEM) تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین رفتارهای مدنی اجباری با استرس شغلی و فرسودگی هیجانی رابطه مثبت و معنادار و در مقابل بین رفتارهای مدنی اجباری با رضایت شغلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از الگو سازی معادله ساختاری (SEM) نیز نشان داد که استرس شغلی متغیر واسطه ای کامل در رابطه رفتارهای مدنی اجباری با فرسودگی هیجانی و رضایت شغلی و استرس شغلی و فرسودگی هیجانی به طور هم زمان متغیر واسطه ای پاره ای برای رابطه رفتار مدنی اجباری با رضایت شغلی هستند.
بررسی پایایی و روایی مقیاس نگرش های مسیرشغلی بی مرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی مقیاس نگرش های مسیر شغلی بی مرز در کارکنان انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش، کلیه ی کارکنان شرکت های مهندسی شهر اصفهان بود. نمونه شامل ۲۰۰ نفر از کارکنان(۷۸ زن و ۱۲۲مرد) بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس نگرش های مسیر شغلی بی مرز و مقیاس شخصیت پیشتاز(PPS) بود. یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل عاملی، همبستگی و تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد، ذهنیت بی مرز و ترجیح تحرک سازمانی دو عامل مجزا و مستقل از یکدیگر می باشند. همبستگی مقیاس ذهنیت بی مرز با مقیاس شخصیت پیشتازPPS)) ۵۰/۰به دست آمد اما بین ترجیح تحرک سازمانی و شخصیت پیشتاز ارتباطی به دست نیامد(۰۵/۰> P). همسانی درونی این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ در مقیاس ترجیح تحرک سازمانی۷۶/۰ و در مقیاس ذهنیت بی مرز۸۴/۰و ضریب باز آزمایی به فاصله ی سه هفته در مقیاس ترجیح تحرک سازمانی۹۱/۰و در مقیاس ذهنیت بی مرز۹۰/۰به دست آمد. همچنین از سویی دیگر نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که مردان در مقیاس ذهنیت بی مرز و زنان در مقیاس ترجیح تحرک سازمانی نمرات بالاتری داشتند. نتیجه گیری: به طور کلی می توان از مقیاس نگرش های مسیر شغلی بی مرز به عنوان ابزاری معتبر جهت سنجش نگرش به مسیر شغلی بی مرز استفاده کرد.
تأثیر سرمایه های روان شناختی بر رفتار شهروندی سازمانی: نقش میانجی گری بهزیستی حرفه ای و تعدیل گری هوش معنوی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مروزه، مثبت نگری یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر نگرش ها و رفتارهای کارکنان در محیط کار است. یکی از رفتارهایی که اهمیت بسیار زیادی برای سازمان ها دارد، رفتار شهروندی سازمانی است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر سرمایه های روان شناختی بر رفتار شهروندی سازمانی با توجه به نقش میانجی گری بهزیستی حرفه ای و تعدیل گری هوش معنوی شغلی می باشد. شرکت کنندگان در پژوهش 222 نفر از میان کارمندان شرکت گاز استان لرستان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب گردیدند. به منظور ارزیابی الگوی پیشنهادی و آزمون اثر واسطه ای و تعدیل کننده از تحلیل معادلات ساختاری، روش بوت استراپ و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده گردید. یافته ها بیانگر تطابق و برازش الگوی پیشنهادی با داده های واقعی بودند. در مدل تأییدشده، سرمایه های روان شناختی به طور مستقیم و نیز با میانجی گری بهزیستی حرفه ای بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیرگذار بود. همچنین یافته ها نشان دادند که هوش معنوی شغلی رابطه بین سرمایه های روان شناختی و رفتار شهروندی سازمانی را تعدیل می کند. بر اساس یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود که به منظور ارتقاء رفتار شهروندی سازمانی، سازمان ها شرایطی را برای افزایش سرمایه های روان شناختی، هوش معنوی شغلی و بهزیستی حرفه ای کارکنان فراهم آورند.
بررسی تصمیم گیری مسیر شغلی دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به ناتوانی جسمی به شیوه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانان مبتلا به ناتوانیهای جسمانی یکی از گروههای نیازمند توجه در سطوح مختلف خدمات سلامت هستند، مسیر شغلی این افراد نقش تعیین کننده ای در احساس توانمندی و رضایت آنها از زندگی دارد در حالیکه چگونگی تصمیم گیری مسیر شغلی این افراد مبهم بوده و به روشنی مورد پژوهش واقع نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی چگونگی تصمیم گیری مسیر شغلی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی جسمی بود.
روش: در این مطالعه که به شیوه کیفی و با تئوری زمینه ای صورت گرفت؛ تعداد 25 دانش آموز معلول جسمی، 13 کارمند مرتبط با معلولین و 10 متخصص با روش نمونه گیری هدفمند جهت مصاحبه انتخاب شدند. داده های کیفی با روش توصیف مبسوط و مقوله بندی مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد شدت و نوع معلولیت، ادراک از معلولیت، خودآگاهی، خودکارآمدی، تجارب مسیر شغلی، اطلاعات مسیر شغلی، شبکه حمایتی، مهارت تصمیم گیری، مهارت مقابله با استرس، واکنش خانواده به معلولیت مقولات عمده در تصمیم گیری دانش آموزان ناتوان است همچنین مقوله هسته این پژوهش انتقال سازگارانه مسیر شغلی است؛ که مقولات عمده مذکور را شامل می شود در نهایت مدل مقدماتی تصمیم گیری دانش آموزان ناتوان ارائه شد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت مشاوره تصمیم گیری مسیر شغلی دانش آموزان ناتوان مستلزم در نظر گرفتن مهمترین مؤلفه های تصمیم گیری دانش آموزان ناتوان جسمی است.
اثربخشی طرحواره درمانی بر نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضرتعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر نگرش ناکارامد نسبت به انتخاب همسر در دانشجویان دختر دانشگاه رازی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه ی دانشجویان دخترمجرد در تمامی مقاطع تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) که در سال تحصیلی 95- 94 مشغول به تحصیل بودند . نمونه آماری 30 نفر از دانشجویان دختر بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. دانشجویان گروه آزمایش 8 جلسه طرحواره درمانی دریافت کردند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه نگرش نسبت به انتخاب همسر کاب، لارسون و واتسون (1992) بود. داده های جمع آوری شده از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین دو گروه از نظر نگرش ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر و مؤلفه های آن (عشق باوری، تجربه محوری، ایده آل نگری، متضاد جویی، آسان بینی، خوش باوری) تفاوت معنی داری وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت طرحواره درمانی رویکردی مؤثر بر کاهش نگرش ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر دانشجویان دختر است.
بررسی اثربخشی مهارت حل تعارض بر گرایش به جنس مخالف در دختران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: امروزه یکی از مسائلی که جوا نان ما را در تضاد و تنش قرار می دهد، چگونگی روابط دختر و پسر با توجه به گرایش های فرهنگی، دینی ، عرفی، اجتماعی و خانوادگی او می باشد. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان آزادی رابطه دختر و پسر مشهود است، نسل جوان ما نمی داند با این موضوع چگونه برخورد کند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل تعارض بر گرایش به جنس مخالف دختران مجرد در شهر اصفهان اجرا شد. روش آماری: جامعه آماری شامل کلیه دختران مجرد منظقه 11شهر اصفهان بوده که از این افراد به صورت نمونه گیری دردسترس تعداد 40 نفر از دختران مجرد که به فرهنگسراهای منطقه 11 مراجعه کردند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. برای اندازه گیری از پرسشنامه نگرش به جنس مخالف استفاده و بر روی گروه آزمایشی بسته آموزشی مهارت حل تعارض اجرا شد. یافته ها: داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل شد و یافته های به دست آمده نشان داد که بین میانگین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<). نتیجه گیری: نتیجه کلی به دست آمده بیانگر اینست که آموزش مهارت حل تعارض باعث کاهش گرایش به رابطه با جنس مخالف در دختران شده است.
نقش هویت، خودشناسی و تاب آوری در ارضای نیازهای بنیادی روان شناختی نوجوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش هویت، خودشناسی و تاب آوری در ارضای نیازهای روان شناختی نوجوانان بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. بدین منظور 480 دانش آموز دختر و پسر مقطع متوسطه در رشته های تحصیلی علوم انسانی، تجربی و ریاضی با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه هویت، خودشناسی انسجامی، تاب آوری و ارضای نیازهای روان شناختی بوده است. داده های به دست آمده با روش های آماری T مستقل برای مقایسه دو گروه، ماتریس همبستگی و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خودشناسی و هویت رابطه مثبت و بین تاب آوری و ارضای نیازهای بنیادی با هویت رابطه منفی معناداری وجود دارد. همچنین بین ارضای نیازهای بنیادی با خودشناسی و تاب آوری رابطه مثبت معناداری به دست آمد. بین خرده مقیاس خودمختاری، شایستگی و ارتباط با خودشناسی و تاب آوری رابطه معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که هویت، خودشناسی و تاب آوری واریانس نسبتاً خوبی از ارضای نیازهای بنیادی (18/0 = R2) را تبیین می کنند. همچنین بین هویت، خودشناسی، تاب آوری و ارضای نیازهای بنیادی در نوجوانان دختر و پسر تفاوت معناداری به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش حکایت از پیش بینی هویت و خودشناسی در تاب آوری و نیازهای بنیادی روان شناختی در نوجوانان است.