فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مفهوم شفافیت سازمانی در سال های اخیر محبوبیت یافته است و به عنوان ضرورتی در جهت مبارزه با بی نظمی های فردی و سازمانی (فساد، تقلب و رسوایی مالی) مطرح شده است. با این حال اگرچه توصیه هایی برای شفاف تر شدن سازمان ها وجود دارد، اما همچنان بررسی های کافی پیرامون نحوه ادراک زیردستان از شفافیت سازمانی به عمل نیامده و تلاش خاصی در جهت اندازه گیری این سازه صورت نگرفته است. با این رویکرد، پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی پرسشنامه شفافیت سازمانی راولینز (2008) انجام گرفت. روش پژوهش به صورت توصیفی – پیمایشی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان ستادی اداره کل راه و شهرسازی استان کرمان بودند. با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه ای به حجم 118 نفر از کارکنان، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و مرتبه دوم، ضریب آلفای کرونباخ و آزمون t تک نمونه ای صورت گرفت. نتایج نشان داد که شاخص های پرسشنامه شفافیت سازمانی قابل تقلیل به چهار بعد مشارکت، اطلاعات بنیادی، پاسخگویی و پنهان کاری بود و پایایی این ابعاد نیز مورد تأیید قرار گرفت. سایر نتایج نیز نشان داد که از دیدگاه افراد نمونه، میزان شفافیت سازمانی اداره کل راه و شهرسازی استان کرمان، به لحاظ توصیفی در سطح متوسط بود.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان با زوج درمانی روایتی بر سازگاری و دلزدگی زناشویی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
77 - 101
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان با زوج درمانی روایتی بر سازگاری و دل زدگی زناشویی زوجین متعارض انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین ناسازگار مراجعه کننده به دادگاه خانواده، شوراهای حل اختلاف و مراکز مشاوره شهر تبریز در طول پاییز 1395 بودند.برای انتخاب نمونه آماری از بین زوجین واجد شرایط ورود به مطالعه 24 زوج (48 نفر) انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین و سپس زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان و زوج درمانی روایتی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه های آزمایش اجرا شد. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش از پرسشنامه های دل زدگی زناشویی پاینز و سازگاری زناشویی اسپانیر در دو مرحله پیش و پس آزمون استفاده گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری در برنامه SPSS انجام گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که گروه دریافت کننده زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان نسبت به گروه زوج درمانی روایتی و گروه کنترل؛ و همچنین گروه دریافت کننده زوج درمانی روایتی نسبت به گروه کنترل میانگین نمراتشان در پس آزمون سازگاری زناشویی افزایش و در پس آزمون دل زدگی زناشویی کاهش یافته بود. با توجه به نتایج به دست آمده زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان با توجه به ماهیت تلفیقی خود و استفاده از مبانی و اصول اعتقادی نظریه های مختلف درمانی نسبت به زوج درمانی روایتی اثربخشی بیشتری بر افزایش سازگاری زناشویی و کاهش دل زدگی زناشویی زوجین متعارض دارد.
تأثیر آموزش خوددلگرم سازی شوناکر بر احساس تنهایی و بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
147 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش خوددلگرم سازی شوناکر بر احساس تنهایی و بهزیستی روان شناختی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 96-1395 بود. به منظور اجرای پژوهش غربالگری انجام گرفت که بر اساس نمرات به دست آمده 30 نفر از دانش آموزانی که نمره آنان در مقیاس احساس تنهایی یک انحراف معیار بالاتر از میانگین و در عین حال نمره آنان در مقیاس بهزیستی روان شناختی یک انحراف معیار پایین تر از میانگین بود به صورت تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. سپس نمونه منتخب به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 10 جسله 90 دقیقه ای به مدت 2 ماه تحت آموزش خوددلگرم سازی قرار گرفتند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس های احساس تنهایی راسل و همکاران (1980) و بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد. نتایج نشان داد، آموزش خوددلگرم سازی موجب کاهش احساس تنهایی و افزایش بهزیستی روان شناختی درگروه آزمایش شده است. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت آموزش خوددلگرم سازی به عنوان یک مهارت می تواند باعث کاهش احساس تنهایی و بهبود بهزیستی روان شناختی دانش آموزان گردد. لذا، چنین برنامه ای به منظور کاهش احساس تنهایی و ارتقاء بهزیستی روان شناختی دانش آموزان جهت ایجاد و حفظ سلامت روانی بیشتر در آنان به مسئولین آموزش وپرورش توصیه می گردد.
اثربخشی رابطه درمانی والد-کودک(CPRT) برافزایش پذیرش والدینی مادران و کاهش رفتارهای مخل کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
163 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی رابطه درمانی والد-کودک (CPRT)، بر افزایش پذیرش والدینی مادران و کاهش رفتارهای مخل دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اهواز انجام شد. طرح پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل مادران دانش آموزان دختر 8 تا 12 ساله بودند. نمونه شامل 30 نفر بودند که صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. مادران در 10 جلسه آموزش رابطه درمانی والد-کودک بر اساس الگوی لندرث و براتون شرکت کردند. برای جمع-آوری اطلاعات از پرسشنامه ی پذیرش والدینی پروتر(PPAS)، و پرسشنامه ی رفتار کودک آیبرگ (ECBI) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کووایانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که رابطه درمانی والد-کودک منجر به افزایش پذیرش والدینی مادران و کاهش رفتارهای مخل کودکان در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه گردید. نتایج پیگیری نشان دادکه این اثرات تا یک ماه پس از اتمام جلسات رابطه درمانی والد-کودک تداوم داشت. سطح معنا داری (P
بازنمایی عوامل فردی مؤثر در احتمال آسیب طلاق: یک بررسی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش احتمال بروز طلاق از شوم ترین واقعیت ها و مخاطره آمیزترین پدیده هایی است که می تواند پویایی و سلامت هر جامعه ای را با تهدیدهای جدی همراه نماید، بدین منظور پژوهش حاضر با هدف شناسایی و بازنمایی شناسه های فردی اثرگذار در احتمال آسیب طلاق انجام شده است که با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی انجام شده است. میدان پژوهش دربرگیرنده همه زوج های در شرف ازدواج مراجعه کننده به مرکز بهداشت استان خراسان رضوی و همه درخواست کنندگان طلاق مراجعه کننده به مراکز مداخله بهزیستی است. شرکت کنندگان دربرگیرنده 15 زوج در شرف ازدواج، 20 زوج درخواست کننده طلاق که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شدند. ملاک های ورود به این پژوهش در درخواست کنندگان ازدواج عبارت بود از: سن میان 18 سال تا 40 سال، تحصیلات سوم راهنمایی به بالا، ازدواج نخست و تمایل به مشارکت در پژوهش؛ در افراد درخواست کننده طلاق، افزون بر موارد فوق مدت زندگی زناشویی حداکثر 10 سال نیز لحاظ گردید. از فن مصاحبه، عمیق و نیمه ساختاریافته به منظور گردآوری داده ها استفاده شد. مصاحبه ها در یک دوره شش ماهه جمع آوری، ثبت و با به کارگیری راهبرد هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد که سرانجام به شناسایی 579 کد اولیه، 25 مقوله فرعی و هفت مقوله اصلی اثرگذار در افزایش احتمال آسیب طلاق دربرگیرنده: خلق وخو، بلوغ فکری و روانی، مهارت های فردی، باورهای فردی، شیوه زندگی، مسائل شخصیتی و ویژگی ظاهری منتج گردید.
شناسایی و رتبه بندی مولفه های موثر بر بهسازی کارکنان (مطالعه موردی: دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، راهنمایی کاربردی در زمینه شناسایی و رتبه بندی شاخص های بهسازی کارکنان است که قصد دارد با استفاده از روش های آمار پارامتریک شاخص ها را شناسایی و توسط تکنیک AHP به رتبه بندی شاخص ها بپردازد. نگارنده در این مقاله ابتدا با استفاده از مستندات مرتبط و سپس با نظرسنجی از خبرگان، شاخص های ارزیابی توانمندی کارکنان، معیارها و زیرمعیارهای اولیه رتبه بندی آنها را شناسایی و تدوین کرده و به طراحی ساختار سلسله مراتبی اقدام ورزیدند. درپایان، با استفاده از پرسشنامه طراحی شده و سپس با استفاده از نرم افزار EXPERT CHOICE شاخص های ارزیابی توانمندی کارکنان با توجه به معیارهای تعیین شده، رتبه بندی شدند. هدف از تحقیق حاضر شناسایی و رتبه بندی مولفه های موثر بر توانمند سازی کارکنان دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی تهران بوده است. بدین منظور از جامعه آماری به حجم 493 نفر، تعداد 216 نفر از کارکنان دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی تهران به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه تحقیق (محقق ساخته که روایی آن توسط اساتید محترم راهنما و مشاور مورد تایید قرار گرفته و پایایای آن توسط آلفای کرونباخ برابر با 98%، مورد تایید قرار گرفته است) پاسخ گفته اند (دلاور، 1396). در پایان نتایج به دست آمده از این پرسشنامه ها به کمک آزمون تی تک نمونه ای مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج نشان داد که تمام شاخص های توانمندسازی در انجام امور محوله ی کارکنان مؤثر است. نتایج همچنین نشان داد شاخص آموزش از همه اولویت بیشتری دارد و از زیر شاخص ها تخصص و فن دارای اولویت بیشتری است. واژگان کلیدی : آموزش، اقتصادی، انگیزشی، بهسازی، فرهنگی
اثربخشی روایت درمانی بر کاهش گرایش به طلاق و مؤلفه های آن در زنان با ازدواج زودهنگام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
73 - 98
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روایت درمانی بر کاهش گرایش به طلاق و مؤلفه های آن صورت گرفته است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متأهل 15 تا 19 سال مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم شهرستان نیشابور، در سال تحصیلی 96-95 می باشند. از بین افراد در دسترس، 16 نفر داوطلب شرکت در پژوهش که نمره بالایی در پرسشنامه گرایش به طلاق روزلت، جانسون و مورو (1986) کسب کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند؛ این افراد به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند؛ سپس طی 9 گام، جلسات فردی روایت درمانی برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد؛ بعد از اتمام مداخلات درمانی، پس آزمون از هر دو گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نمرات تفاضلی استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که روایت درمانی بر کاهش گرایش به طلاق در گروه آزمایش مؤثر بوده است (92/641= F؛ 0/05>p). اجرای روایت درمانی به طور انفرادی مؤلفه های تمایل به خروج از رابطه و مسامحه را کاهش و ابعاد ابراز احساس و وفاداری را افزایش داده است. با توجه به یافته های پژوهش می توان از این رویکرد در جهت بهبود روابط و کاهش میزان طلاق در جامعه استفاده کرد.
بررسی رابطه بین ابعاد هوش معنوی با نگرش به آسیبهای اجتماعی در دانش آموزان دختر بجنورد
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی یکی از جنبه های کابردی مفهوم معنویت می باشد؛ به همین منظور هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ابعاد هوش معنوی با نگرش به اسیبهای اجتماعی در دانش آموزان دختر متوسطه اول بجنورد می باشد. جامعه آماری دانش آموزان دختر متوسطه اول که 2185 نفر میباشند, تعداد 360 نفر از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و با توجه به جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. تحقیق از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه اجرا از نوع همبستگی می باشد. ابزار پژوهش, پرسشنامه -های هوش معنوی دیویدکینگ (2008) و نگرش به آسیبهای اجتماعی تیمورتاش (1389) بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون, آزمون t, f فیشر و رگرسیون گام به گام استفاده گردید. نتایج نشان داد بیشترین میزان همبستگی برای بعد هوشیاری (از مولفه های هوش معنوی) و نگرش به آسیبهای اجتماعی می باشد (همبستگی خوب و معکوس) همچنین بین هوش معنوی کل و آسیبهای اجتماعی رابطه معنادار و معکوس برقرار بود (35/.-؛ 05/0≥ P)؛ از طرفی نگرش به آسیبهای اجتماعی به وسیله سه بعد هوش معنوی (هوشیاری, تفکر انتقادی, آگاهی متعالی) قابل پیش بینی است. بر این اساس قدرت پیش بین نگرش به آسیبهای اجتماعی بر مبنای زیر بعدهای هوش معنوی (هوشیاری, تفکر انتقادی, آگاهی متعالی) تأیید است . نتایج آزمون t مستقل نیز نشان می دهد که در متغیر نوع منطقه (3.06: t، 002/0:P) تفاوت معناداری میان دو گروه دانش آموزان شهری و روستایی وجود دارد و نتایج آزمون f فیشر نیز نشان می دهد که بین نگرش به آسیبهای اجتماعی دانش آموزان دختر با توجه به سن آنها (1.73: (3،357):f، 15/0: P) تفاوت معناداری وجود ندارد.
رابطه فرسودگی تحصیلی با آسیب های تحصیلی، عملکرد تحصیلی و هوش
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به منظور تعیین رابطه ی فرسودگی تحصیلی با آسیب های تحصیلی، عملکرد تحصیلی و هوش انجام شد. روش پژوهش در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 150 نفر از دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهرستان شهرکرد بوده که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه فرسودگی تحصیلی، آسیب های تحصیلی، هوش ریون (فرم بزرگسالان) و معدل آنان نیز به عنوان شاخصی برای عملکرد تحصیلی آنان در نظر گرفته شد. داده ها با روش آماری همبستگی و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آسیب های مربوط به عادات تحصیلی و آسیب های مربوط به آمادگی تحصیلی، فرسودگی تحصیلی را به طور معناداری پیش بینی می کنند. همچنین خستگی هیجانی (اولین بُعد فرسودگی تحصیلی) توسط آسیب های مربوط به عادات تحصیلی، پیش بینی می شود. بدبینی نسبت به تحصیل (دومین بُعد فرسودگی تحصیلی)، توسط دو متغیر آسیب های مربوط به عادات تحصیلی و آسیب های ذهنی و عاطفی مربوط به تحصیل پیش بینی می شود. ناکارآمدی تحصیلی (سومین بُعد فرسودگی تحصیلی) توسط دو متغیر آسیب های مربوط به آمادگی تحصیلی و آسیب های مربوط به عادات تحصیلی، پیش بینی می شود. با توجه به این یافته ها، می توان گفت عادات غلط تحصیلی، عدم آمادگی تحصیلی و مشکلات عاطفی و ذهنی مربوط به تحصیل از عوامل بوجود آمدن فرسودگی تحصیلی است. بنابراین راهنمایی و مشاوره دانش آموزان در جهت غلبه بر عادات غلط تحصیلی، برنامه ریزی جهت افزایش مهارت های آمادگی گذر از راهنمایی به دبیرستان، و نهایتاً برنامه ریزی جهت کاهش مشکلات عاطفی و ذهنی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان پیشنهاد می شود.
درمان های یکپارچه نگر و زوج درمانی: هم سنجی اثربخشی رویکردهای یکپارچه نگر، زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر بخشایشگری زوج های دچار تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر از جمله درمان های یکپارچه نگر هستند که بر چرخه های منفی تعاملی پایدار در اثر آسیب پذیری هیجانی عمیق توجه دارند. پژوهش حاضر با هدف هم سنجی اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر تسهیل بخشش زوج های متعارض به انجام رسید. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به کلینیک روانشناختی مهرآوران شهر اهواز بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که شامل 6 زوج(12 نفر) از افراد مراجعه کننده به این کلینیک بودند که با توجه به نمره پرسشنامه سازگاری زناشویی جزء زوج های پریشان قرار می گرفتند. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. پروتکل درمانی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر در دو تا چهار مرحله خط پایه، 16 جلسه مداخله 60 دقیقه ای و پیگیری دو ماهه اجرا گردید و آزمودنی ها به مقیاس بخشش رنجش خاص زناشویی(پالیری، فینچام و رگیالیا،2009) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد زوج درمانی متمرکز بر هیجان، نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر در متغیر بخشش کارایی بیشتری داشت. میزان بهبودی در متغیر بخشش در گروه متمرکز بر هیجان در مرحله پس از درمان و پیگیری 14/47 و 94/48 درصد و در گروه رفتاری یکپارچه نگر در مرحله پس از درمان و پیگیری 40/35 و 92/35 درصد بود. تبیین یافته ها حاکی از این بود که زوج درمانی متمرکز بر هیجان نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر از نظر اندازه تغییر، کلیت و ثبات ارجحیت دارد.
هم سنجی اثربخشی رویکرد خانواده درمانی بوئن و مدل مک مستر بر بی آلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده در زوجین درخواست کننده طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف هم سنجی اثربخشی خانواده درمانی بوئن و مک مستر بر بی آلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده در زوجین درخواست کننده طلاق صورت گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه زوجین درخواست کننده طلاق ارجاع داده شده از سوی دادگاه خانواده به مراکز مشاوره شهر رشت در سال 1396 بودند. از این جامعه 48 نفر از زوجین با داشتن ملاک های ورود به پژوهش، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه 16 نفره قرار گرفتند؛ ولی به دلیل افت آزمودنی ها، تعداد نفرات هر گروه به 10 نفر رسید. دو رویکرد خانواده درمانی بوئن و مک مستر در گروه های آزمایش به مدت 8 نشست 2 ساعته اجرا شد و گروه گواه، درمانی دریافت نکرد. پس از پایان نشست ها، از هر سه گروه پس آزمون و پیگیری سه ماهه گرفته شد. ابزارهای مورداستفاده مقیاس بی آلایشی واکر و تامپسون، تنظیم هیجان شناختی گارنفسکی و سنجش کارکرد خانواده اپشتاین بودند. برآیندهای تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد خانواده درمانی بوئن و مک مستر بر بی آلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده تأثیر معنی داری داشته است (001/0>P). همچنین، برآیندهای آزمون تعقیبی نشان داد میان اثربخشی رویکرد بوئن و مک مستر، بر بی آلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده تفاوت معنی داری وجود ندارد. با توجه به یافته های پژوهش به مشاوران و روانشناسان پیشنهاد می شود متغیرهای بی آلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده را در کار با زوجین درخواست کننده طلاق موردتوجه قرار دهند.
رابطه امنیت شغلی و عدالت سازمانی با فرسودگی شغلی در کارکنان کمیته امداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
152-171
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه امنیت شغلی و عدالت سازمانی با فرسودگی شغلی در کارکنان کمیته امداد انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی، طرح همبستگی بود و جامعه آماری شامل تمامی کارکنان کمیته امداد استان تهران(14000 نفر) در سال 95-1394 بود که از این میان 220 نفر نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های امنیت شغلی نیسی(1381)، پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلچ و جکسون(1981) و پرسشنامه عدالت سازمانی نیهوف و مورمن(1993) استفاده شد. داده ها با آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سطوح امنیت شغلی و فرسودگی شغلی رابطه مثبت ومعنادار وجود دارد(05/0> P ). ابعاد عدالت سازمانی، عدالت توزیعی و عدالت رویه ای (05/0> P ) فقط برخی ابعاد فرسودگی شغلی را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: با ایجاد امنیت شغلی می توان فرسودگی شغلی را در کارکنان کمیته امداد کاهش داد وبا ایجاد عدالت سازمانی می توان میزان پیشرفت و موفقیت را در بین کارکنان افزایش داد.
راهبردهای مقابله ای زنان با شرایط پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
172-191
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این مطالعه، بررسی راهبردهای مقابله ای زنان مطلقه با شرایط پس ازطلاق است. روش : مطالعه کیفی حاضر با روش تحلیل تماتیک و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با شرکت 21 زن مطلقه ساکن شهرستان بانه انجام گرفت. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. یافته ها: تحلیل داده های کیفی حاکی از دو نوع راهبرد مقابله ای شامل راهبردهای سازگارانه و راهبردهای ناسازگارانه در مقابله با شرایط پس از طلاق در میان زنان مطلقه بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کاربرد راهبردهای مقابله ای در زنان مطلقه با توجه به توان فردی، حمایت خانوادگی و اجتماعی و نیز سرمایه اقتصادی- اجتماعی ای که در اختیار دارند، متفاوت است. شناخت راهبردهای مقابله ای زنان با شرایط پس از طلاق درک جامعتری از نیازهای آنان به دست می آورد، بر همین اساس توانمندسازی زنان مطلقه، آموزش شیوه های سازگاری، تقویت زمینه های حمایت خانوادگی و فرصت های اجتماعی از جمله اقداماتی است که منجر به افزایش سازگاری زنان با شرایط پس از طلاق خواهد شد.
پی کاوی تجربه زیسته رضایت زناشویی زوجین واجد تفاوت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدواج های بین فرهنگی به واسطه فراگیر بودن وسایل ارتباط جمعی رو به افزایش است. بررسی رضایت زناشویی به عنوان مهم ترین و اساسی ترین عامل پایداری و دوام زندگی مشترک در این ازدواج ها دارای اهمیت است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته رضایت زناشویی زوج هایی از فرهنگ های کرد، عرب و بختیاری بود که به روش کیفی و با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی توصیفی- نمود شناختی کلایزی (1978) انجام شد. 16 زوج (۳۲ نفر/ ۱۶ زن و 16 شوهر) با ازدواج های بین فرهنگی و روش نمونه گیری مبتنی بر هدف از نوع گلوله برفی تا حد اشباع انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته موردبررسی قرار گرفتند. سپس داده ها جمع آوری، ثبت، کدگذاری و در قالب مضمون های اصلی و فرعی طبقه بندی گردیدند. تحلیل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شناسایی 750 کد اولیه، 20 زیر مضمون و 6 مضمون اصلی گردید که عبارت اند از: فرایندهای قبل از ازدواج، ادراک حضور خانواده ها، تصمیم گیری در مورد فرزند، ادراک ابعاد ارتباطی و زناشویی، ادراک نیازهای کلی ازدواج های بین فرهنگی و ادراک چالش های ازدواج بین فرهنگی. با توجه به یافته ها می توان بیان کرد که مضمون ادراک ابعاد ارتباطی و زناشویی با مضامین فرعی مانند نقش حیاتی حمایت و درک همسر، راهبردهای تسهیل کننده ارتباطی و زناشویی و تجربه ادراک یا عدم ادراک تفاوت ها و شباهت های شخصیتی، در مرکز تجربه رضایت زناشویی زوج های با ازدواج بین فرهنگی قرار دارد. این مطالعه مفاهیم مهمی برای مشاوران خانواده دارد و در برنامه های غنی سازی و ارتقای روابط زوجین بین فرهنگی، توجه به این مضامین سودمند خواهد بود. همچنین، این پژوهش می تواند اطلاعات کاربردی و مفیدی برای پژوهش های آتی درزمینه ازدواج های بین فرهنگی باشد.
طراحی مدل بهینه انعطاف پذیری منابع انسانی در سازمان تأمین اجتماعی به روش استنتاج فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش طراحی مدل بهینه انعطاف پذیری منابع انسانی در سازمان تأمین اجتماعی به روش استنتاج فازی می باشد. پژوهش حاضر به صورت پژوهش ترکیبی (کیفی- کمّی) انجام شده است. روش: بر این اساس در بخش اول تحقیق به منظور ارایه مدلی جامع از انعطاف پذیری منابع انسانی، از روش پژوهشی کیفی فراترکیب سندلوسکی و باروسو (2007) استفاده شده است. یافته ها: بدین ترتیب که بعد از شناسایی مقولات، مفاهیم و کدهای انعطاف پذیری منابع انسانی، مدل مفهومی اولیه تحقیق شکل گرفت. در بخش دوم پژوهش به منظور ارایه ترکیب مطلوب مؤلفه های مدل به گونه ای که بتوان انعطاف پذیری منابع انسانی را بهینه نمود از روش مدل سازی ریاضی (سیستم خبره فازی) استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش در مرحله مدل سازی ریاضی متشکل از خبرگان دانشگاهی و مدیران سازمان تأمین اجتماعی به تعداد 20 نفر می باشد. نتیجه: نتایج بخش اول تحقیق نشان می دهد که مدل مفهومی اولیه تحقیق با استفاده از روش فراترکیب، متشکل از شش بعد اصلی، 8 مؤلفه و 21 کد (شاخص) می باشد. همچنین نتایج بخش دوم تحقیق نشان می دهد که اگر کارکنان سازمان تأمین اجتماعی؛ 1/11 درصد به بعد انعطاف پذیری وظیفه ای، 3/12 درصد به بعد انعطاف پذیری ارتباطی، 6/34 درصد به بعد انعطاف پذیری مهارتی، 5/31 درصد به بعد انعطاف پذیری رفتاری، 8/3 درصد به بعد انعطاف پذیری شناختی و 4/6 درصد به بعد انعطاف پذیری اخلاقی توجه و تمرکز نمایند آنگاه انعطاف پذیری منابع انسانی آن ها به میزان 9/60 درصد بهینه می شود.
اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر به روش دایمند بر هماهنگی زناشویی و شایستگی والدگری پس از زایش نخستین فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های اخیر نشان گر کاهش سلامت روانی زوجین پس از زایش فرزند نخست است. بااین وجود، سلامت روانی زوجین همبستگی مثبت معنی داری با گرایش زوجین به فرزند بیشتر داشتن و زایش فرزند پس ازآن دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر به روش دایمند بر هماهنگی زناشویی و شایستگی والدگری پس از زایش نخستین فرزند زوجین شهرستان اهواز در سال 1397 بود. بر این اساس، سه زوج که دارای تک فرزند کمتر از فرزند سه ساله بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. زوج درمانی یکپارچه نگر به روش دایمند در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری انجام شد و زوجین به سنجه هماهنگی زناشویی و سنجه شایستگی والدگری پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شناسه تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبود تحلیل شدند. زوج درمانی یکپارچه نگر به روش دایمند مایه افزایش معنی دار هماهنگی زناشویی (48/26 درصد بهبود) و احساس شایستگی والدگری (02/30 درصد بهبود) زوجین شد.برآیندهای این پژوهش نشان داد زوج درمانی یکپارچه نگر به روش دایمند می تواند برای انتقال به مرحله والدگری کارساز باشد و خانواده درمانگران می توانند از این روش درمانی برای بهبود روابط زناشویی زوجین ایرانی استفاده کنند.
مقایسه اضطراب اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان شاهد و غیرشاهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحصیلات دانش آموزان یکی از شاخص های مهم در ارزیابی آموزش و پرورش هر کشور است و تمام کوشش ها و کشش های این نظام، در واقع برای رسیدن به این هدف مهم است. این پژوهش با هدف مقایسه اضطراب اجتماعی و عزت نفس در دانش آموزان شاهد و غیرشاهد انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی- مقطعی و از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان شاهد و غیرشاهد مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه بود. تعداد 100 نفر (50 نفر دانش آموز شاهد و 50 نفر دانش آموز عادی) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش پرسشنامه اضطراب اجتماعی و عزت نفس بود. داده های پژوهش با استفاده رو روش های آمار توصیفی و تحلیل کواریانس با نرم افزار SPSS22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان مدارس عادی دارای نمره عزت نفس خانوادگی بالاتر از دانش آموزان مدارس شاهد و در ویژگی های عزت نفس تحصیلی و اجتماعی، دانش آموزان مدارس عادی دارای نمره پایین تری از دانش آموزان مدارس شاهد هستند. همچنین، داده ها نشان داد که دانش آموزان مدارس شاهد در اضطراب اجتماعی نمره بیشتری از دانش آموزان مدارس عادی دارند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که برنامه ریزان در مدارس و آموزش و پرورش لازم است به ویژگی های اجتماعی و اضطراب در بین دانش آموزان شاهد بیشتر توجه نمایند.
مقایسه باورهای غیرمنطقی، مهارت های ارتباطی و سازگاری زناشویی در سه نسل از زنان تهرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای غیرمنطقی، مهارت های ارتباطی و سازگاری زناشویی در سه نسل از زنان تهرانی انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متاهل 21 تا 65 ساله شهر تهران در سه نسل 35-21 ساله، 50-36 ساله و 65-51 ساله و در نمونه ای به حجم 91 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، اجرا شد. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه استاندارد باورهای غیر منطقی جونز(1986)، مهارتهای ارتباطی جرابک(2004)، و سازگاری زناشویی اسپانیر(1978)، با اعتبار و روایی مناسب استفاده شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS ، در سطح توصیفی از شاخص های فراوانی، شاخص های گرایش مرکزی، شاخص های پراکندگی و نمودار؛ و درسطح استنباطی نیز ضمن بررسی مفروضه های مورد نیاز، از تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی توکی و تحلیل رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که از بین مولفه های باورهای غیر منطقی، مولفه بی مسئولیتی عاطفی، گروه زنان 65-51 ساله(نسل سوم) در مقایسه با زنان 35-21 ساله (نسل اول) نمره ی بیشتری را کسب نمودند. در مهارت های ارتباطی، مولفه ی اداره ی سرد تعاملات هیجان آمیز گروه زنان 65-51 ساله در مقایسه با زنان 35-21 ساله نمرات کمتری را کسب کردند. در سازگاری زناشویی، نمرات کل سازگاری نسل سوم نسبت به دو نسل دیگر کمتر و نمره نسل دوم نسبت به نسل اول هم همچنین بود. نتیجه گیری: با بالا رفتن مدت زندگی مشترک، باورهای غیرمنطقی افزایش یافته است و مهارت های ارتباطی کاهش می یابد و سازگاری زناشویی کاهش می یابد.
رابطه هوش هیجانی و جهت گیری مذهبی با اضطراب مرگ در کارکنان مرد بازنشسته ی شرکت صنایع فولاد شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
99 - 117
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی می تواند بر سطح اضطراب مرگ تأثیر بگذارند. برخی از مطالعات نقش هوش هیجانی و جهت گیری دینی را در اضطراب مرگ نشان داده اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی و جهت گیری دینی با اضطراب مرگ بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان مرد بازنشسته شرکت صنایع فولاد خوزستان بود که تعداد 300 نفر از آن ها از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. همه شرکت کنندگان پرسشنامه های هوش هیجانی و جهت-گیری دینی و مقیاس اضطراب مرگ را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری در سطح آلفای 01/0 استفاده شد. یافته ها نشان دادند که هوش هیجانی و جهت گیری دینی با اضطراب مرگ همبستگی منفی و معنی داری دارند. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سه متغیر جهت گیری مذهبی درونی، ارزیابی و ابراز هیجان و تنظیم هیجان از بین متغیرهای پیش بین توانستند اضطراب مرگ را پیش بینی کنند و در مجموع متغیرهای پیش بین 6/33 درصد از واریانس اضطراب مرگ را تبیین می کنند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد با توجه به سنی که افراد بازنشسته در آن قرار دارند، افزایش هوش هیجانی افراد و افزایش باورهای دینی و سلامت معنوی افراد می تواند سطح اضطراب مرگ قشر بازنشسته را کاهش دهد. استفاده از معنویت می تواند یکی از راهکارهای مقابله ای در افراد بازنشسته باشد.
تأثیر درمان رابطه والد- فرزند بر تنیدگی و توانمندی والدین دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره برداری والدین از مجازات خشن و نبود رابطه گرم و عاطفی مناسب میان والدین و کودک پیش بینی کننده بسیاری از مشکلات کودکان و والدین و کاهش توانمندی آن ها است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان رابطه والد- فرزند بر تنیدگی و توانمندسازی خانواده های دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه / فزون کنشی است. این پژوهش جزء طرح های آزمایشی تک آزمودنی با خطوط پایه چندگانه است. از میان همه خانواده های دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج چهار نفر از والدین به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها در طی 12 مرتبه شامل چهار خط پایه، پنج خط درمانی و سه خط پیگیری، موردبررسی قرار گرفتند و به دو مقیاس تنیدگی ادراک شده (کوهن، کاماراک و مرملستین، 1983) و توانمندسازی خانواده (کورن، دیچلو و فریسن،1392) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل دیداری، شاخص روند و شاخص ثبات، درصد داده های غیر همپوش و درصد داده های همپوش انجام گرفت. یافته ها نشان داد درمان رابطه والد- فرزند به طور معنی دار (0.100= PND) تنیدگی والدین را کاهش و توانمندی خانواده های دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه / فزون کنش را افزایش می دهد. با به کارگیری درمان رابطه والد- فرزند در خانواده های دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی محور می توان توانمندی اعضای خانواده را افزایش و تنیدگی والدین را کاهش داد؛ تحصیلات و شغل والدین خللی در تأثیر این مداخله وارد نمی کند.