فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
مراتب تجلی روح در تاریخ (درآمدی بر دایره المعارف علوم فلسفی هگل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثر حاضر بر آن است که مراتب تجلّی روح در تاریخ، بسط آگاهی و تحقق آزادی را در نظام فلسفی هگل، به منزلة جامعترین نظام فلسفی، تبیین و تصویر نماید. امّا ارائة این تبیین و ترسیم آن تصویر، چنانچه بخواهد مقرون به صحت و بازنمای دقت نظام هگلی باشد، ناگزیر است که دایرةالمعارف علوم فلسفی هگل را مواقف این تجلّی و مدارج آن ترقی در نظر گیرد و بدان طریق، سیر تکاملی روح را در گامهای بلند این کتاب به نظاره بنشیند. در این اثر، «آگاهی» یا «روح» در آغاز، چونان امری ذهنی و درونذات در طلب مطلق و در قالب منطق به سیر در مقولات اندیشه میپردازد. اما به دلیل محدودیتهای عالم اثبات و میل به عالم ثبوت، در کتاب «طبیعت»، این آگاهی به سمت امر برونذات و «اشیا»ی موجود در جهان خارج سوق مییابد و سرانجام در «فلسفة روح» است که روح به حظ نفس و وحدت محض میان ذهن و عین، یا اندیشه و هستی که اوج آگاهی و کمال آزادی است، دست مییابد.
Vico's New Science
بررسی تطبیقی اراده الهی در فلسفه اسپینوزا و استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
این نوشتار به بررسی اراده الهی از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ، استاد مطهری و باروخ اسپینوزا می پردازد و هدف آن روشن کردن شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگاه های آن دو در باره این پرسش است که آیا خداوند دارای اراده است یا نه، و در صورت داشتن اراده آیا اراده او مطلق و آزاد است. جستار حاضر در این راستا به مقایسه نظریات این دو فیلسوف در مسائل زیر می پردازد: عقل الهی، اراده الهی، نسبت عقل و اراده به خداوند، قدرت خداوند، نسبت اختیار به خداوند یا قضا و قدر الهی، موجَب یا واجب بالغیر، اراده آزاد خداوند و فعلی بودن علم خداوند.
گفت و گو چیست؟ برای چیست؟
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۷ شماره ۱۹
تحلیلی بر نظریه اشیا ماینونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلکسیوس ماینونگ یکی از فیلسوفان معاصر است که با نگرش خاص به مباحث وجودشناسی تاثیرات فراوانی را در بسیاری از فلسفه های مابعد خود و نیز مباحث منطق جدید بر جای گذاشته است. تفکرات او تا حد زیادی متاثر از سنت فلسفی یونان و نیز فلسفه های برنتانو و تواردوفسکی است. از جمله مباحث برجسته در فلسفه ماینونگ بررسی چیستی اشیا صرف نظر از هستی آنها است. به گفته او چیستی یکی شی فراتر از هستی و نیستی آن است. از جمله لوازم این رویکرد خاص بررسی چیستی اشیا ناموجود همانند مربع دایره است. بنابر اعتقاد ماینونگ بررسی علمی این دسته از اشیا، ارزشی همسان با بررسی علمی اشیا موجود دارد. ماینونگ قلمرو چیستی های اشیا را «آوسر زاین» (extra existence و به آلمانی: ausser sein) می نامد. او در «نظریه اشیا» به تحلیل این قلمرو خاص می پردازد. هر چند سخنان ماینونگ در تفسیر این قلمرو تا حدی ابهام آمیز و گاه همراه با تعارض ظاهری است ولی در نهایت می توان به این نتیجه رسید که عالم «آوسر زاین» فراتر از هستی و نیستی اشیا است؛ اشیایی که ممکن است موجود، ثابت و یا ناموجود و غیرثابت باشند. بنابراین در نظر ماینونگ عالم «آوسر زاین» عالم اشیا محض و از مرتبه ضعیفی از هستی برخوردار است.
هرمنوتیک و سیاست(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۷ شماره ۴۲
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه معرفی کتاب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام مسائل عام اندیشه سیاسی اسلام
پیشگفتار نقد عقل عملی
واژه استعلایی در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژة «استعلایی» از مفاهیم کلیدی تفکّر کانت است که اساساً نظام فلسفی خویش را با آن میشناساند [ایدئالیسم استعلایی]. با وجود این، واژة مذکور در فلسفة کانت در معنای یکسانی به کار نرفته است. با توجه به اینکه در گفته ها و نوشته های راجعبه کانت، عمدتاً یک معنا برای آن ذکر میشود [شرایط تجربة ممکن]، لذا روشن سازی معنای این اصطلاح، جهت جلوگیری از بدفهمی آنْ لازم می نماید. دستاورد این پژوهش ـ که اساساً با هدف رفع ابهام از ترکیب «آزادی استعلایی» صورت گرفته ـ این است که «استعلایی» در ترکیب مذکور و نیز موارد دیگری در فلسفة کانت ـ که در مقاله آمده است ـ به معنای «شرایط تجربة ممکن» نبوده و به معنای «متعالی» است؛ یعنی بنا به توجیهاتی که بیان شده است، کانتْ «ترانسِندنتال» را عادل «ترانسِندنت» به کار برده است.
علم گرایی انسان محور کانت و تاثیرات آن بر نظریه اخلاقی و دینی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش کانت به علم، به ویژه علم تجربی و پیشرفت های فزاینده آن و سپس تبیین و نقادی مابعدالطبیعه بر این اساس، پس از او تاثیرات گسترده ای داشته است که هنوز هم ادامه دارد.
در این فرآیند، کانت معیارهای علم یقینی را، که متاثر از علوم تجربی اند، در امکان صدور حکم تالیفی، تجربی بودن، محدودیت در عرصه تجربه و مانند آن ذکر کرده و مابعدالطبیعه و دین را از حوزه یقین علمی خارج ساخته است. از سوی دیگر، کانت از ادامه دهندگان خط فکر انسان محوری (سوبژکتیویسم) در غرب است و تا حدی آن را به اوج رسانده. در نتیجه این امر، انسان کانتی ضمن محدود شدن در عرصه عالم پدیدار، تنها خود را محور هستی و حقیقت می پندارد که با محرومیت از مابعدالطبیعه عقلانی، تلاش دارد برای خود، اخلاق و دین مورد نظر را وضع نماید. ویژگی این اخلاق آن است که صرفا یک اخلاق انسانی و تنها در خدمت خواست ها و تمایلات انسان قرار دارد و از هر گونه معیار و ارزش های الهی تهی است. این ویژگی در نگرش دینی کانت نیز تداوم می یابد، تا آنجا که او اخلاق را اساس دین دانسته و برای انسان ها دین اخلاقی عقلانی تهی از مبدا الهی تجویز کرده است. این همان انسانی کردن حقایق الهی و راززدایی از هستی توسط کانت و مهم ترین نتیجه آن نسبی گرایی است.
میتوس و لوگوس
قضایای تحلیلی و ترکیبی (کاوشی در تعاریف قضایای تحلیلی و ترکیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاریف متعددی از قضایای (یا احکام) تحلیلی در فلسفه غرب شده است. تعریف لایبنیتز، هیوم، کانت، آیر، میل، فرگه و کواین از جمله مهم ترین تعاریف قضایای تحلیلی در فلسفه غرب است. این تعاریف به لحاظ مصداق در سه دسته اخص، خاص و اعم قرار می گیرند. برای دست یابی به تعریف صحیح، باید دید کدام تعریف با اهداف و مبانی این تقسیم سازگارتر است. در این مقاله، پس از تعیین اهداف و مبانی فیلسوفان غرب در این تقسیم، نشان داده شده است که هیچ یک از تعاریف فلسفه غرب با مبانی فلسفی آنها و با اهداف مورد نظرشان سازگار نیست؛ زیرا مهم ترین هدف این تقسیم تفکیک حقایق عقل از حقایق واقع یا تفکیک حقایق اولیه عقل از حقایق مشتقه عقل است که این هدف نسبت به قضایای حملی و شرطی از یک سو، و قضایای سالبه و موجبه از سوی دیگر، و قضایای صادق و کاذب و ... یکسان است. اما هیچ کدام از تعاریف نمی تواند همه انواع قضایا را در برگیرد. به علاوه، هر یک از تعاریف ارایه شده از فلاسفه غرب، دارای نارسایی ها و ضعف های دیگری است. از این رو، تعریف دیگری به عنوان تعریف مختار مولف ارایه شده است که به نظر می رسد هیچ یک از نارسایی های مذکور را ندارد. تعریف مختار اخص از تعریف اعم و اعم از تعریف خاص است، از این رو، مجموع تعاریف قضایای تحلیلی در چهار دسته اخص، خاص، عام و اعم قرار می گیرند.
مابعدالطبیعه به مثابة تأمل ثانویه در رازها از دیدگاه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه مارسل، مباحث اصلی فلسفة دین (همچون وجود، اگزیستانس، اختیار و ایمان) در گسترة راز میگنجد نه مسئله، و از همین روست که متافیزیک به مثابة تأمل در راز است، و رازها با تأمل ثانویه مورد بررسی قرار میگیرند. به عقیدة وی، مهمترین اشتباه اهل مابعدالطبیعه آن بوده که سعی میکردند مباحث فلسفه را ـ که از جنس رازند ـ به عنوان مسئله مطرح سازند و به حل آنها بپردازند؛ اما از آنجا که رازها قابل حل نیستند، دچار شکست و انحراف شدند.از دیدگاه مارسل، مباحث اصلی فلسفة دین (همچون وجود، اگزیستانس، اختیار و ایمان) در گسترة راز میگنجد نه مسئله، و از همین روست که متافیزیک به مثابة تأمل در راز است، و رازها با تأمل ثانویه مورد بررسی قرار میگیرند. به عقیدة وی، مهمترین اشتباه اهل مابعدالطبیعه آن بوده که سعی میکردند مباحث فلسفه را ـ که از جنس رازند ـ به عنوان مسئله مطرح سازند و به حل آنها بپردازند؛ اما از آنجا که رازها قابل حل نیستند، دچار شکست و انحراف شدند.