فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
«میزان مطا لبه اخلاق» یکی از مباحث جدیدی است که با وجود سابقه پیشین درفلسفه اخلاق، در دهه های آخر قرن بیستم به صورت مبحثی جدی و مستقل در فلسفه اخلاق مطرح شد.این مفهوم، غالبا بر اساس سه مولفه شمول،اولویت و شدت سنجیده می شود و سه رویکرد کلی مطالب اساسی آن وجود دارند که عبارتند از اخلاق حد اکثرگرا، اخلاق اعتدال گرا و اخلاق حداقل گرا. این مقاله ، علاوه بر تحلیل «میزان مطالبه اخلاق » بر اساس آن سه مولفه و تبیین مطالب اساسی این سه رویکرد به آن، با توجه به قرابت اخلاق اعتدال گرا با اخلاق رایج و متداول، سعی می کند با تبیین تحلیل و نقد دلایل اصلی این رویکرد اخلاقی نشان دهد که آنچه بشر امروز از آن با عنوان اخلاق یاد می کند، ممکن است بسیار آسان گیرانه تر از مطالبات واقعی اخلاق، در این روزگارباشد. اخلاق اعتدال گرای رایج با چالش های جدی ای مواجه است که در صورت عدم پاسخ گویی به آن ها داعیه معصومیت و اخلاق بودن بشر در دوره جدید فرو خواهد ریخت.
حیوان در اندیشه نیچه؛ تمهیدی بر طبیعی سازی ارزش های بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردریش نیچه را می توان در زمره اندک فیلسوفانی به شمار آورد که در سنت غربی، برای بیان مقاصد و غایات فلسفی خود از تمثیل و تشبیه حیوانی سود جسته است. باید توجه کرد که هدف وی از به کارگیری این سبک نگارشی، صرفاً فخرفروشی یا تزئین اثر با صنایع ادبی نبود بلکه در بطن اندیشه خود، نظری دقیق و استادانه به حیوانیت یا حیوان بودن آدمی داشت. اما او حیوان بودن انسان را به گونه ای متفاوت از حیوان ناطق ارسطویی می فهمد. نیچه طرحی را تصویر می کند که در آن بر مبنای مفهوم حیوانیت، به معنای زیست شناختی آن، میان انسان و جهان طبیعت پل می زند. او سعی می کند براساس مفهوم حیوانیت که از طبیعت وام گرفته است به طراحی دوباره انسانیت و إعاده معنای اصیل آن، یعنی طبیعی سازی ارزش های وابسته به آن بپردازد. در این مقاله سعی خواهیم کرد با تبیین و تشریح جایگاه حیوان در اندیشه نیچه، حیوانیت انسان را به گونه ای متفاوت فراپیش نهیم.
بررسی رابطه فیزیک و متافیزیک در زمینه مسأله واقعیت فضا و زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ما در مقاله حاضر توضیح چگونگی تأثیر متقابل علم و متافیزیک در بحث فضا و زمان است. خصوصاً بر این نکته تأکید خواهیم داشت که، بر خلاف تصور رایج، تحولات در نظریه های علمی و فیزیکی می تواند در اتخاذ موضع فلسفی و متافیزیکی ما در قبال واقعیت فضا و زمان تأثیرگذار باشد. به این منظور ضمن بررسی براهین سنتی جوهرگرایان و رابطه گرایان درباره فضا و زمان، که خصوصاً در مکاتبات لایبنیتز و کلارک مطرح شده است، تأثیر متقابل علم و متافیزیک را با توجه به زمینه های نظری جدید مثل، اتخاذ ساختار نونیوتنی یا نظریه میدان و نسبیت خاص و عام، نشان خواهیم داد و در پایان به این دیدگاه نزدیک خواهیم شد که با در نظر گرفتن نظریه های علمی جدید، مثل نظریه نسبیت عام اینشتین، دیدگاه جوهرگرایان در مورد فضا و زمان فعلاً قابل دفاع تر به نظر می رسد.
دکارت و برهان وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دکارت در برهان وجودیِ، تأمل پنجم، می کوشد تا مطابق مشی عقل باورانه خویش و بر اساس تصور فطری ای که از کمال نامتناهی داریم، وجود عینی خداوند را آشکار سازد. به نظر او، فرض ذاتی که واجد جمیع کمالات است اما موجود نیست، فرضی است محال و متناقض. خداوند، آن چنان که تصور فطری ما از او حکایت می کند، کمال نامتناهی است و چنین ذاتی ضرورتاً اقتضای وجود دارد. به نظر دکارت، هرچند در تمام موجودات تمایز ذاتی بین وجود و ماهیت در کار نیست و از ذات می توان وجود اخذ کرد، نوع وجودی که به هر ذات متعلق است، می تواند متفاوت باشد؛ به این معنا که از ذوات متناهی فقط وجود امکانی، و از ذات کامل متعال و نامتناهی (خدا) ضرورتاً وجود واجب استنتاج می شود.
بررسی و نقد رابطة خدا و جهان آفرینش در آرای مقدم ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش گری از خدا و جهان آفرینش توسط لودیگ ویتگنشتاین یکی از پر رمز و رازترین و در عین حال کم دامنه ترین کنش های فلسفی اوست که واکاوی حدود و ثغور آن می تواند در روشن شدن بسیاری از زوایای فکری این فیلسوف مؤثر باشد. خدای ویتگنشتاین، در دیدگاه اولیة او، آشکارگی در عالم ندارد. او در بررسی دقیقی به بی نسبت بودن زبان و تعابیر متافیزیک، اخلاق و مواردی از این سنخ، با جهان پیرامون می رسد و وجود هرگونه سخن محصلی را در این باره مردود می داند. اما تدقیق مرزهای جهان و زبان توسط وی و نوع چیدمان نسبت های زبانی تسری داده شده به رابطة خدا و جهان، علی رغم پی ریزی بنیانی موضوع، چندان کاربرد عملی ندارند. به نحوی که شیوة پردازش ویتگنشتاین در این عرصه تبدیل به نسخه ای شده که وی آن را بر اساس دل خواسته های زبان خویش ترسیم کرده است. می توان گفت که جدا از دعوی واقع گرایی و غیر واقع گرایی در تحلیل موضع وی، رویکرد او در این عرصه رویکردی انتزاعی و البته از حیث مفهومی معنویت گرایانه به شمار می آید.
مقایسه مسأله نفس و بدن در بینش فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
مسأله "نفس ـ بدن" که امروزه به معضله "ذهن ـ جسم"1 معروف است، یکی از مهمترین مسائل فلسفی است که از دیدگاههای مختلف یگانهانگار و دوگانه انگار (مکتب مونیزمو دوآلیزم) به آن توجه شده است. لایبنیتس و ملاصدرا از جمله فیلسوفانی هستند که ضمن نقد دیدگاه اسلاف خویش (دکارت و ابنسینا) در حل این معضل اندیشیده و راه حلهای تقریباً مشابهی ارائه کرده¬اند. از جمله این که ملاصدرا نفس را موجودی در مرز عالم ماده و تجرد دانسته و لایبنیتس آن را منادی خاص که نه کاملاً مجرد و نه مادی تلقی کرده است. ملاصدرا ترکیب اتحادی نفس و بدن را نوع منحصر به فردی از انواع ترکیب دانسته و لایبنیتس نیز معتقد است که ترکیب مناد نفس با بدن همانند ترکیبهای مادی نیست. در این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاه دو فیلسوف و راهحلهای آنها در مورد این مسأله پرداخته شده است.
صفات الهی از نگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان موحد در کنار تمایلات فطری که بشر برای شناخت خداوند دارد، هریک تلاش نمودهاند، راهی استدلالی برای شناخت ذات و صفات الهی بیان نمایند، ارایه دلایل گوناگون از سوی فیلسوفان و متکلمان دربارهی خالق هستی بیش از آنکه درباره تصدیق به ذات خدا باشد، درباره تصور درست از خداوند بوده است و بر همین اساس، کوشش دانشمندان همواره در راستای شناخت درست از خالق هستی بوده است، در این میان، تلاش ابنسینا به عنوان رییس فلاسفه مشایی در جهان اسلام و توماس آکوئیناس به عنوان برجستهترین متکلم الهی مسیحی در قرون وسطی بسیار قابل توجه است، به ویژه اینکه هریک از این دو دانشمند برجسته درباره صفات الهی دیدگاهی خاص ارایه نمودهاند، ابنسینا با طرح نظریه اتحاد مصداقی و مفهومی صفات با یکدیگر و آکوئیناس با طرح نظریه آنالوژی، تلاش نمودهاند، در بین نزاعهای گسترده افراطی و تفریطی درباره ذات و صفات خداوند، راهی را برگزینند که ساحت ربوبی را از راهیابی کثرتها حتی کثرت حیثیات منزه بدارند، دیدگاه ابنسینا در بین فلاسفه مسلمان به خصوص ملاصدرا با مخالفت جدی روبه رو شده است.
زبان، سوسور و ویتگنشتاین
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
اثر هنری
انسان، آزادی و تربیت در فلسفه هستی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی وضعیت انسان در فلسفه هستی از یک سو، و ویژگیهای تربیت هستی آسا از سوی دیگر، اختصاص دارد. فلسفه هستی نامی است برای آن دسته از اندیشه هایی که به روشنگری ویژگیهای انسان می پردازد. نزد فیلسوفان هستی انسان باشنده ای بی مانند، یکه، آزاد و تاریخی است. انسان نتیجه انتخابهای خویش است و این نشانه برخورداری او از آزادی است. واژه ”هستی“ بر این معنا دلالت دارد که انسان از برترین امکانها برخوردار است. شکوفاشدن این امکانها نیازمند تربیت ویژه ای است، تربیتی که به آزادی انتخاب دانش آموزان احترام بگذارد. زیرا بدون تحقق چنین شرطی نه می توان از بی مانندی انسان سخن گفت و نه از شکفتن امکانهای گوناگون او.