فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس الگوهای ارتباطی زوجین، با نگرش به منابع اسلامی انجام شد. بدین منظور، با استفاده از روش ترکیبی کیفی و کمّی، ابتدا مضامین مرتبط با الگوهای ارتباطی زوجین استخراج و سپس، با استفاده از روایی، محتوایی و روایی سازه آن تدوین و اعتباریابی گردید. جامعه آماری پژوهش، عبارت بود از: زوجین شهر اصفهان که با روش نمونه گیری در دسترس از مراکز مشاوره و مراکز آموزشی انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از وجود دو فرم الگوهای ارتباطی زوجین برای مردان و زنان بود. فرم زنان، با 34 سؤال و فرم مردان با 38 سؤال ساخته شد. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که برای هر دو فرم، هفت عامل قابل شناسایی است که به ترتیب، برای زنان 85 درصد و برای مردان در مجموع، 86 درصد واریانس نمره کل آزمون را تبیین نمود. ضریب آلفای کرونباخ برای هر دو فرم، بالای 90 درصد بود که حاکی از اعتبار بالای آن است. این مقیاس برای فعالیت های حرفه ای، و تشخیصی و پژوهشی کاربرد دارد.
نقش صبر در رابطه بین هوش موفق و خردمندی در دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین نقش واسطه گری فضیلت اخلاقی صبر، در بین هوش موفق و خردمندی است. روش پژوهش از نوع همبستگی، با استفاده از مدل معادلات ساختاری است. بدین منظور، تعداد 300 نفر (180 زن، 120 مرد) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز، به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و مقیاس های خودسنجی خردمندی وبستر (2003)، هوش موفق استرنبرگ و گریگورنکو (2002) و صبر (خرمائی و همکاران، 1393) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که داده ها با مدل برازش دارد و اثر مستقیم هوش موفق، بر خردمندی و فضیلت اخلاقی صبر به ترتیب، (57/0=β، 41/0=β، و 001/0=p) و همین طور، فضیلت اخلاقی صبر بر خردمندی (16/0=β و001/0=p) تأیید شد. همچنین، مدل نشان داد که فضیلت اخلاقی صبر، نقش واسطه ای بین هوش موفق و خردمندی (06/0=β و001/0=p) دارد. این نتایج بیانگر این است که متغیرهای شناختی همچون هوش موفق، به همراه و واسطه فضیلت اخلاقی صبر برای رسیدن به خردمندی لازم هستند. براساس نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود که آموزش هوش موفق و فضیلت های اخلاقی همچون صبر مورد توجه قرار گیرد تا موجب تقویت و بروز خردمندی در افراد گردد.
آرایش افراطی یا سادگی: بنیان های اخلاقی، ارزش های شخصی و معنای زندگی در زنان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه بنیان های اخلاقی، ارزش های شخصی و معنای زندگی در زنان متقاضی آرایش های افراطی و زنان با آرایش عادی شهر گرگان بود. روش تحقیق به صورت کمّی، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و از نوع علّی−مقایسه ای بود. از جامعه آماری تعداد 40 نفر (20 زن با آرایش افراطی و 20 زن با آرایش عادی) به روش هدفمند و داوطلبانه به عنوان نمونه انتخاب و زمینه یاب ارزشی شوارتز، پرسشنامه بنیان های اخلاقی، فرم مصاحبه معنای زندگی و چک لیست تشخیصی آرایش افراطی محقق ساخته اجرا و برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مانوا و نرم افزار 18SPSS استفاده شد. یافته ها نشان داد بین خرده مقیاس های ارزش های شخصی شامل سنت گرایی (682/4F-، 037/0p-)، لذت جویی (818/11F-، 001/0p-)، قدرت (174/6F-، 017/0p-) و ایمنی (101/9F-، 005/0p-) و خرده مقیاس های بنیان های اخلاقی شامل مراقبت و آسیب (062/69F-، 001/0p-)، وفاداری به گروه (892/13F-، 001/0p-)، احترام به مرجعیت (515/4F-، 04/0p)، اخلاق و پاکی (141/8F-، 007/0p-) در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد. در مجموع زنان با آرایش افراطی در بنیان های اخلاقی، ارزش های شخصی نمرات پایین تری نسبت به زنان با آرایش عادی به دست آوردند. ضمن اینکه در مبانی اساسی معنای زندگی، زنان با آرایش افراطی به مؤلفه های کمبود اعتماد به نفس و عدم رضایت از خود و در مقابل، زنان با آرایش عادی بیشتر به مؤلفه های هدفمندی زندگی، رضایت و آرامش اشاره داشتند.
ارتباط معنویت با سلامت جسمانی: مطالعه مقطعی در مراجعه کنندگان به مراکز جامع سلامت شرق شهر تهران در سال 1398(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
63-80
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: معنویت عاملی است که می تواند مبنایی برای اعتقادات و ذهنیت فرد باشد و از طریق تأثیر بر مغز و سیستم عصبی، غدد درون ریز و سیستم ایمنی موجب سلامت و یا بیماری فرد شود. مطالعه حاضر به منظور بررسی وضعیت سلامت معنوی و ارتباط آن با وضعیت سلامت جسمانی مراجعه کنندگان به مراکز جامع سلامت شرق شهر تهران در سال 98-1397 طراحی و اجرا شده است. روش کار: این پژوهش مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش تمامی مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی-درمانی شرق شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه گیری در سه مرکز جامع سلامت در بازه زمانی یک ماهه به صورت پوآسون و به شیوه دردسترس با رضایت مراجعان انجام شد. در پایان، 522 نفر در حضور محقق پرسش نامه ها را تکمیل کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه 20 سؤالی استاندارد سلامت معنوی پالوتزین و الیسون استفاده شد و داده ها با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون من ویتنی، آزمون کروسکال-والیس و آزمون کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد. درنهایت، مقدار 05/0 P< معنی دار در نظر گرفته شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، سلامت معنوی با تعداد دفعات سرماخوردگی افراد شرکت کننده در سال تفاوت معنی دار نشان داد (019/0P=). علاوه براین، بین امتیاز سلامت مذهبی با بیماری های مزمن شرکت کنندگان نیز تفاوت معنی دار بود (028/0P=). آزمون تعقیبی این تفاوت امتیاز را بین گروه بیماری قلبی -عروقی و هیپرلیپیدمی با گروه های دیگر نشان داد. به این صورت که میانگین امتیاز سلامت معنوی و سلامت مذهبی و وجودی در افراد مبتلا به بیماری های قلبی -عروقی و هیپر لیپیدمی کمتر از گروه های دیگر بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد سلامت جسمی می تواند با سلامت معنوی در ارتباط باشد و امکان ابتلا به بیماری در افرادی که از نظر سلامت معنوی در سطح بالایی ارزیابی شوند کمتر است. علت آن نیز تأثیر پذیری مغز و سیستم عصبی و اندوکرین و ایمنی بدن از ذهن است؛ مبنای ذهن و افکار انسان نیز نظام اعتقادی، باورها و فرهنگ او است.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی به مادران بر تعدیل تنش والدگری و معنویت کودکان فزون وزن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است که با هدف بررسی تأثیر آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی به مادران، بر تعدیل تنش والدگری و معنویت کودکان فزون وزن انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبستان شهر تهران، که از لحاظ وضعیت شاخص توده بدنی چاق و یا دارای اضافه وزن هستند، به همراه مادران شان می باشند. در مجموع 60 مادر به همراه فرزندانشان، از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش و کنترل، به تصادف جایگزین شدند. آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی طی 10 جلسه (هفتگی)، هر جلسه 90 دقیقه برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکرد. قبل و پس از مداخله، همه مادران به پرسش نامه های سبک فرزند پروری و فرم کوتاه شاخص استرس والدگری و همه کودکان به مقیاس دینداری و معنویت کودک و نوجوان پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره نشان داد که آموزش فرزندپروری موجب ارتقاء نمرات معنویت کودکان گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل شده است (05/0>P). نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی، به ارتقاء معنویت کودکان دارای اضافه وزن و تعدیل نمرات سبک فرزندپروری و استرس فرزندپروری مادران منتهی می شود. به نظر می رسد، شاخص توده بدنی کودکان به واسطه اصلاح سبک فرزندپروری مادر، کاهش استرس والدگری و بهبود معنویت کودکان، کاهش خواهد یافت.
اثربخشی آموزش تلفیقی فرزندپروری مبتنی بر (ACT) و (CFT) و غنی شده با آموزه های اسلامی، بر عزّت نفس عمومی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی فرزندپروری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) و رویکرد متمرکز بر شفقت (CFT) و غنی شده، با آموزه های اسلامی بر عزّت نفس عمومی والدگری عزّت نفس عمومی کودکان 7-6 سال بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مادران کودکان کلاس اول دبستان 7-6 سال شهر اصقهان، در سال 97-1396 بودند که 30 نفر از آنان به عنوان نمونه، به طور تصادفی از نوع خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه عزّت نفس کوپراسمیت و چک لیست سنجش میزان عزّت نفس کودکان پیش دبستانی بود. برای گروه آزمایشی، آموزش در 10 جلسه 120 دقیقه ای برگزار شد. داده ها با استفاده آزمون تحلیل کواریانس یک راهه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش تلفیقی فرزندپروری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) و رویکرد متمرکز بر شفقت (CFT) و غنی شده، با آموزه های اسلامی، عزّت نفس عمومی والد و کودک را افزایش می دهد (05/0p<).
تحلیل تربیت جنسی اسلامی ادراک شده والدین شهر قم؛ یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل تربیت جنسی اسلامی ادراک شده والدین انجام شد. این مطالعه، با رویکرد تحقیق کیفی و با روش تحلیل مضمون (تماتیک) انجام شد؛ از طریق مصاحبه ای نیمه ساختاریافته و با نمونه گیری هدفمند، جمع آوری داده ها، توسط هشت والد انجام شد و با اشباع اطلاعات، به همین مقدار اکتفا شد. تجزیه و تحلیل داده ها، به طور مستمر همزمان با جمع آوری داده ها و به صورت مقایسه ای انجام گردید. طی فرایند تحلیل داده ها و پس از مشخص شدن کُدها، چهار مضمون فراگیر (ماهیت، نیاز، آموزش و پرورش) و سیزده مضمون سازمان دهنده مشخص شدند. این مضمون ها، بیانگر تربیت جنسی اسلامی از دیدگاه والدین مسلمان شهر قم می باشد. طبق نتایج این پژوهش، والدین تربیت جنسی را با آموزش جنسی متفاوت دانسته و ضرورت تربیت جنسی را غیرقابل انکار دانسته، معتقدند که تربیت جنسی از سال های اولیه کودکی شروع می شود، افزون بر اینکه، آموزش مسائل خاص جنسی را برای کودکان مضر و ضد آموزش دانسته، بر پیشگیری از انحرافات جنسی از سنین پایین تأکید می کنند.
رابطه ذهن آگاهی و نگرش مذهبی با بخشش: نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
133-149
حوزههای تخصصی:
بخشش، فرآیند گذشتن از خطای دیگران است که با انگیزه آرامش درونی، یا بهبود روابط با فرد خاطی، یا با هدف انجام رفتاری ارزشی صورت می گیرد. بخشش دارای پیامدهایی مانند رهایی از احساس منفی نسبت به فرد خطاکار، غلبه بر رنجش، پرهیز از عصبانیت، دوری، جدایی و انتقام نسبت به فرد خطاکار است. هدف این پژوهش، تعیین رابطه ذهن آگاهی و نگرش مذهبی، به واسطه گری انعطاف پذیری شناختی با بخشش بود. بدین منظور، نمونه ای متشکل از 203 دانشجوی مشغول به تحصیل دانشگاه علم و صنعت ایران، در سال تحصیلی 97-96، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و علاوه بر متغیرهای دموگرافیک، به مقیاس بخشش هارتلند (HFS) و پرسش نامه های ذهن آگاهی فرایبورگ و همکاران- فرم کوتاه (FMI-SF)، نگرش مذهبی گلریز و براهنی و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (CFI) پاسخ دادند. تحلیل داده ها، با استفاده از همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که نگرش مذهبی و ذهن آگاهی، قادرند به واسطه انعطاف پذیری شناختی، تغییرات بخشش را پیش بینی کنند. همچنین، بین نگرش مذهبی و ذهن آگاهی با بخشش، رابطه مثبت وجود دارد. بنابراین، انعطاف پذیری شناختی بین نگرش مذهبی و ذهن آگاهی با بخشش نقش میانجی را ایفا می کند.
درمان شناختی افسردگی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رویکردهای مختلفی برای درمان افسردگی وجود دارد که در بین آنها شواهد پژوهشی بسیاری از اثربخشی رویکرد شناختی حمایت می کند. افسردگی به واسطه تحریف و تخریب شناخت فرد، عملکرد او را مختل می کند. مسئله شناخت صحیح از واقعیات و اصلاح افکار منفی، مورد تاکید منابع اسلامی است. در متون اسلامی برای بهبود عملکرد فردی، اجتماعی و الهی افراد توصیه به اصلاح شناخت واقعیت ها، تفکر، تعقل و وارسی افکار شده است. هدف پژوهش حاضر دستیابی به راهکارهای شناختی درمان افسردگی بر اساس منابع اسلامی بود. بدین منظور آیات و روایات مرتبط با درمان شناختی جمع آوری و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که برخی راهکارهای شناختی درمان افسردگی از منظر منابع اسلامی عبارت اند از وارسی اعتقادات و افکار خود، جداسازی افکار درست از نادرست، آگاهی از رابطه افکار نادرست با افسردگی، اجتناب از پرداختن به افکار ناصحیح. پیشنهاد می شود بر اساس راهکارهای ارائه شده در این پژوهش پروتکل درمان افسردگی طراحی و اثربخشی آن در مقایسه با درمان شناختی سنّتی مقایسه شود.
اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر با محتوای اسلامی بر میزان گفت وگوی مؤثر زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر با محتوای اسلامی بر گفت وگوی مؤثر زوجین پرداخته است. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی بود و از طرح آزمایشی آمیخته استفاده شد. جامعه آماری شامل زوجینی بود که به دلیل عدم توانمندی گفت وگوی مؤثر به مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره مهرآیین تهران در سال 95 مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 16 زوج بود که با روش نمونه گیری در دسترس از میان جامعه آماری انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (8 زوج) و گروه کنترل (8 زوج) جایگزین شده بودند. گروه آزمایش در 10 جلسه زوج درمانی یکپارچه نگر با محتوای اسلامی شرکت کردند و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. ابزار پژوهش، پرسش نامه «مقیاس ارزیابی گفت وگوی مؤثر زوجین» بود و از آزمون آماری تحلیل واریانس با تکرار سنجش برای آزمون سؤال تحقیق استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که میزان گفت وگوی مؤثر زوجین گروه آزمایش در مقیاس های مهارت های کلامی، غیرکلامی و فرایند گفت وگوی مؤثر در مرحله قبل و بعد از مداخله، تفاوت معناداری داشته است، همچنین بین گروه آزمایش و گروه کنترل در میزان گفت وگوی مؤثر زوجین در مقیاس های گفت وگوی مؤثر تفاوت معناداری وجود دارد. یافته های پژوهش در کل بیانگر آن است که زوج درمانی یکپارچه نگر با محتوای اسلامی می تواند مشکلات ارتباطی زوجین را کاهش دهد.
نقش میانجی هوش معنوی در ارتباط بین نداشتن تقیّد اخلاقی و اعتیاد به شبکه های مجازی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر اردبیل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
61-74
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شبکه های مجازی پرطرفدارترین وسیله برای برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات است که کاربرد گسترده آن به اعتیاد به آن منجر شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی هوش معنوی در ارتباط بین نداشتن تقیّد اخلاقی و اعتیاد به شبکه های مجازی انجام گرفته است. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-1398 بود که از میان آنان نمونه ای به حجم 360 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ا ی چند مرحله ای انتخاب شد و به پرسش نامه های اعتیاد به شبکه های مجازی، نداشتن تقیّد اخلاقی و هوش معنوی پاسخ دادند. داده ها نیز با شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و الگوی روابط ساختاری تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد که اعتیاد به شبکه های مجازی با نمره نداشتن تقیّد اخلاقی و مؤلفه های آن ارتباط مثبت و با نمره کل هوش معنوی ارتباط منفی داشت. همچنین هوش معنوی با نمره کل نداشتن تقیّد اخلاقی و مؤلفه های توجیه اخلاقی، مقایسه سودمند، زبان مدبرانه، جابجایی مسئولیت، پخش مسئولیت و غیرانسانی کردن ارتباط منفی داشت (001/0>P). شاخص های برازش الگو نیز تأثیرنداشتن تقیّد اخلاقی بر اعتیاد به شبکه های مجازی را با میانجیگری هوش معنوی تأیید کرد. نتیجه گیری: با توجه به نقش نداشتن تقیّد اخلاقی و هوش معنوی در اعتیاد به شبکه های مجازی به ترتیب برگزاری کارگاه های آموزشی در مدارس جهت آگاه سازی دانش آموزان از عوارض اعتیاد به شبکه های مجازی و آموزش مهارت های مدیریت پرخاشگری و ارتقای سطح هوش معنوی پیشنهاد می گردد.
بررسی تأثیر گناه در ایجاد برخی از بیماری ها و تبیین الگوهای آن بر پایه جهان بینی اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
131-148
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: طب جدید و سنتی در جهت تأمین سلامت و درمان بیماری ها به شناخت علل ایجاد بیماری توجه جدی دارند. شناخت علت گام نخست در درمان بنیادی بیماری ها است. هدف این نوشتار بررسی چگونگی تأثیر گناه در بروز برخی از بیماری های جسمی و تبیین الگوهای آن بر پایه جهان بینی اسلامی بود. روش کار: این مطالعه از نوع کتابخانه ای و تحلیل محتوا است. ابتدا با جست وجو در منابع اصیل اسلامی، نرم افزارهای جامع التفاسیر و جامع الاحادیث و مقالات موجود در پایگاه های استنادی مانند آی.اس.سی، مگیران، اس.آی.دی و نورمگز داده های اولیه مرتبط با سؤال تحقیق، جمع آوری و سپس این داده ها، با توجه به هدف پژوهش تجزیه و تحلیل و نتایج آن دسته بندی شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که گناهان یکی از عوامل مؤثر در ایجاد برخی از بیماری های جسمی است؛ آیات و روایات نیز بر این تأثیرگذاری صحه گذاشته است. تحلیل یافته ها نشان می دهد که این تأثیرگذاری با سه الگو قابل تبیین است: تأثیر مستقیم با ایجاد اختلال در عملکرد اعضا، تأثیر غیرمستقیم با ایجاد مشکلات روحی-روانی و تأثیر بر اساس قانون علّیت و قاعده ناهماهنگی. نتیجه گیری: با عنایت به جاری بودن قانون علّیت و اصل تأثیر و تأثر در همه موجودات مادی و غیرمادی، ماهیت گناه و معصیت، حرکت بر خلاف نظام تکوین است و این ناهماهنگی با نظام هستی می تواند موجب بروز برخی از اختلالات در نظام هستی ازجمله در بدن انسان و ایجاد بیماری های جسمی گردد.
بررسی تأثیر آموزش آداب و مهارت های زندگی اسلامی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، سبک های هویتی و رشد اخلاقی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
116-130
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: مهارت های زندگی اسلامی توانایی هایی هستند که با تأکید بر آموزه های دینی و تمرین مداوم پرورش می یابند و نوجوانان را برای روبه رو شدن با مسائل زندگی و افزایش توانایی ها و مهارت های روانی - اجتماعی آماده می کنند. ازاین رو، لزوم مداخلاتی که بتواند در سطح آموزش و پرورش از آسیب های اجتماعی پیشگیری کند، بیشتر از قبل احساس می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش آداب و مهارت های زندگی اسلامی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، سبک های هویتی و رشد اخلاقی دانش آموزان بود. روش کار: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول منطقه 22 شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند؛ بدین صورت که از بین مدارس منطقه 22، چند دبیرستان انتخاب شدند و از بین آنها دبیرستان شهید مطهری جامعه پژوهش قرار گرفت و 40 نفر از دانش آموزان آن به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش در هشت جلسه هفتگی، مداخله آموزش مهارت های زندگی اسلامی دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (MSLQ)، سبک های هویتی (ISI) و قضاوت اخلاقی (DIT) بود و داده ها به روش تحلیل کوواریانس بررسی شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده ، آموزش مهارت های زندگی اسلامی موجب تغییر در نمرات راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (فراشناختی= 27/0 و شناختی= 59/0) شده و این آموزش تغییراتی در متغیّرهای هویت هنجاری (43 /0) و تعهد (76/0) به وجود آورده است. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد 37 درصد کل واریانس یا تفاوت های فردی در رشد اخلاقی دانش آموزان مربوط به آموزش آداب و مهارت های زندگی اسلامی بوده است. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی اسلامی دانش آموزان را قادر می سازد که به هویت مستقلی از خود به عنوان یک نوجوان متدین با پایندی به ارزش های دینی، رشد قضاوت اخلاقی و بهبود راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دست یابند و به آنان کمک می کند که دانش، ارزش ها و دیدگاه های خود را به توانایی های واقعی تبدیل کنند.
بررسی رابطه بین دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان و تاب آوری با خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی در دانشجویان دانشگاه تهران در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: درباره ارتباط تنگاتنگ بهداشت روانی و تاب آوری اتفاق نظر بالایی وجود دارد. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه بین دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان و تاب آوری با خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود. روش کار: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران در نیم سال اول تحصیلی 96-95 بود که از میان آنان 200 نفر از دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان، تاب آوری، خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی؛ و برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دلبستگی ایمن به خدا با تاب آوری، ذهن آگاهی و خودشفقت ورزی رابطه مثبت و معنادار؛ ولی بین دلبستگی اجتنابی با تاب آوری، ذهن آگاهی و خودشفقت ورزی رابطه منفی وجود داشت؛ همچنین دلبستگی به بزرگسالان با تاب آوری رابطه مثبت و معنادار داشت؛ اما بین دلبستگی اضطرابی به بزرگسالان با ذهن آگاهی و تاب آوری رابطه معناداری به دست نیامد. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده، تاب آوری و دلبستگی ایمن به خدا توانستند به طور مثبت ذهن آگاهی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: افرادی که دلبستگی شان به خدا ایمن بود، برای خود ارزش قائل می شدند و می دانستند که خداوند آنان را دوست دارد و کمک کننده و جواب دهنده به خواست ها و دعاهای آنان است؛ برعکس افراد با دلبستگی اجتنابی، خدا را دور از دسترس می دانستند و از او دوری می کردند.
اثربخشی آموزش معنادهی به رنج با رویکرد یکپارچه توحیدی بر افزایش تاب آوری مادران دارای فرزند معلول شهر یزد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش معنادهی به رنج با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر افزایش تاب آوری مادران دارای فرزند (فرزندان) معلول بود. این مطالعه با رویکرد کمّی و به روش نیمه آزمایشی و با به کارگیری طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری متشکل از کلیه مادران دارای یک یا چند فرزند معلول در شهر یزد بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه 15 نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه استاندارد تاب آوری کونور - دیویدسون، در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. آموزش معنادهی به رنج با رویکرد یکپارچه توحیدی در 8 جلسه 90 - 120 دقیقه ای به اعضای گروه آزمایش ارائه شد ولی گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را در این خصوص در طول مدت آزمایش دریافت نکرد. در پایان نیز داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش معنادهی به رنج با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر افزایش تاب آوری مادران دارای فرزند(های) معلول مؤثر بوده است.
بررسی اثربخشی گروه درمانی معنوی بر مؤلفه های صبر و علایم اضطراب در دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی گروه درمانی معنوی، بر مؤلفه های صبر و علایم اضطراب در دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با رویکرد اسلامی بود. طرح پژوهش به صورت شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون، با گروه کنترل می باشد. به شیوه غربالگری، 34 دانشجو مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، از بین دانشجویان دانشگاه لرستان انتخاب شدند و در دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل، به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه درمانی معنوی با رویکرد اسلامی، در طول 8 جلسه، برای گروه آزمایش اجرا شد. از پرسش نامه اختلال اضطراب فراگیر و مقیاس صبر، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که تفاوت بین میانیگن نمره اضطراب و مؤلفه های صبر در مرحله پس آزمون، در گروه آزمایش و کنترل با کنترل متغیر پیش آزمون، معنادار بوده است. با توجه به این نتایج، می توان از گروه درمانی معنوی، با رویکرد اسلامی برای کاهش علایم اضطراب و افزایش صبر در افراد با نشانگان بالینی اختلال اضطراب فراگیر استفاده نمود.
بررسی رابطه بخشش و جهت گیری مذهبی با تعارض زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
87-99
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ازآنجاکه تعارضات زناشویی تأثیرات مخرب بی شماری بر سلامت روانی، خانوادگی و حتی جسمی افراد جامعه وارد می سازد؛ شناخت عوامل مؤثر بر آن امری ضروری به نظر می رسد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تعارض زناشویی با بخشش و جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی انجام شده است. روش کار: این پژوهش از نوع همبستگی است و جامعه آماری شامل معلمان متأهل و دارای فرزند شهر قم بودند که در تابستان سال 1395 آموزش ضمن خدمت می دیدند. از میان این جامعه (627N=)، بر اساس جدول مورگان نمونه ای به حجم 240 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. آزمودنی ها با استفاده از پرسش نامه های جهت گیری مذهبی آلپورت، بخشش رای و تعارض زناشویی ثنایی و براتی ارزیابی شدند و داده ها با آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش بکوارد تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها : نتایج نشان داد که تعارض زناشویی با بخشش و جهت گیری مذهبی درونی رابطه منفی و معناداری داشت ولی بین تعارض زناشویی و جهت گیری مذهبی بیرونی رابطه معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری : با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که توجه به جهت گیری مذهبیِ زوج و تلاش برای آموزش مهارت بخشش به آنان نقش مهمی در کاهش تعارضات زناشویی خواهد داشت.
اثربخشی آموزش خود نظارتی با رویکرد مراقبه اسلامی بر خویشتن داری دانشجویان دختر دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
20-36
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: دانشجویان هر جامعه در میان قشرهای مختلف آن، دست رنج معنوی و انسانی و از آینده سازان کشور خویش هستند و توجه به وضعیت سلامت روانی، معنوی، اجتماعی، فرهنگی و جسمی آنان موجب فراهم آوردن زمینه لازم برای تحقق زندگی پویا و سالم در جامعه برای سال های آینده خواهد شد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خودنظارتی با رویکرد مراقبه اسلامی بر خویشتن داری دانشجویان دختر دانشگاه تهران بود. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تهران بود که در سال تحصیلی 1395 مشغول به تحصیل بودند و از میان آنان 30 نفر از دانشجویان دختر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب؛ و به صورت شمارش تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش هشت جلسه (یک و نیم ساعته) برنامه آموزش خودنظارتی با رویکرد مراقبه اسلامی در طول هشت هفته دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه خویشتن داری گاتفردسون و هیرشی استفاده شد. داده های به دست آمده نیز با روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانشجویان دختر گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری خویشتن داری بالاتری به دست آوردند و فرضیه پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش خودنظارتی با رویکرد مراقبه اسلامی بر خویشتن داری دختران دانشجوی دانشگاه تهران تأیید شد (01/0P>). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، مداخله مذهبی-معنوی گروهی تأثیر مثبتی بر قدرت درونی و خودکنترلی دانشجویان دختر داشت و می توان از این مداخله برای بهبود منابع روان شناختی در افزایش خویشتن داری دانشجویان استفاده کرد.
تأثیر ایمان به رحمت الهی از دیدگاه قرآن بر کاهش جنبه های شناختی فشارهای روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
157-169
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از راه های کاهش فشارهای روانی زیان بار، ایمان به رحمت الهی است. در باره رحمت الهی و جنبه های شناختی فشارهای روانی، تحقیقات بسیاری صورت گرفته است؛ اما تاکنون پژوهشی درباره چگونگی تأثیر ایمان به رحمت الهی از دیدگاه قرآن بر کاهش جنبه های شناختی فشارهای روانی نگاشته نشده است. ازاین رو، هدف از این پژوهش، بیان، تحلیل و اثبات چگونگی تأثیر ایمان به رحمت الهی از دیدگاه قرآن بر کاهش جنبه های شناختی فشارهای روانی زیان بار بود. روش کار: روش این پژوهش، اسنادی-تحلیلی است و کلیدواژه های فشارهای روانی، استرس، اضطراب، افسردگی، ترس، اندوه، آرامش، رضایتمندی و شادی؛ و هم خانواده ها، مترادف ها، متضادها و معادل های انگلیسی و عربی آنها در آن به کار برده شده است. علاوه براین، از منابع اسلامی مانند قرآن کریم، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، اصول کافی، المیزان، تسنیم، میزان الحکمه و نرم افزار جامع الاحادیث و جامع التفاسیر استفاده شده است؛ و به منابع روان شناسی مانند تألیفات کارل راجرز و آلبرت الیس (انگلیسی و فارسی)، کتب دانشگاهی، کتب سازمان سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در زمینه روان شناسی، بهداشت و سلامت روانی، مشاوره، درمانگری و آسیب شناسی روانی نیز استناد شده است. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی درباره این پژوهش گزارش نکرده اند. یافته ها: باورهای نادرست نسبت به عوامل آرامش؛ شادی و رفاه و توقعات الزامی و نادرست و غیرواقعی از خود؛ مردم و شرایط اجتماعی و طبیعی از مهم ترین جنبه های شناختی فشارهای روانی زیان بار است. این باورها و توقعات الزامی در صورت برآورده نشدن، تهدید یا ازبین رفتن موجب فاجعه سازی؛ و این فاجعه سازی موجب ایجاد ترس ، اندوه و خشم های شدید یا مزمن و بیماری ها و اختلالات روانی، عصبی و جسمی می شود. رحمت الهی یعنی خداوند بر اساس رحمت خویش، به ایمان آورندگان خود لطف ویژه دارد. نتیجه گیری: یکی از راه های پیشگیری و کاهش اختلالات و فشارهای روانی زیان بار، ایمان به رحمت الهی است.
الگوی تحلیل مسیر رابطه بین مهارت مقابله مذهبی، تجارب معنوی و بهزیستی ذهنی با رضایت شغلی در کارکنان دانشگاه پیام نور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
18-31
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شغل و تبعات آن پدیده ای است که در سال های اخیر توجه متخصصان حوزه سلامت را جلب نموده است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین مهارت مقابله مذهبی، تجارب معنوی و بهزیستی ذهنی با رضایت شغلی در کارکنان دانشگاه پیام نور انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی-مقطعی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان شاغل در مراکز پیام نور شهر کرمانشاه در نیمه دوم سال 1396 بود که از میان آنان تعداد 150 نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های مقابله مذهبی، تجربیات معنوی، بهزیستی ذهنی و رضایت شغلی بود. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین مهارت مقابله مذهبی و تجارب معنوی با رضایت شغلی رابطه وجود داشت. به عبارتی می توان از طریق این دو متغیّر، رضایت شغلی را در بین کارکنان دانشگاه پیام نور پیش بینی نمود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که مهارت مقابله مذهبی و تجارب معنوی از طریق بهزیستی ذهنی بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه اثر غیرمستقیم؛ ولی بهزیستی ذهنی بر رضایت شغلی اثر مستقیم داشت. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت جایگاه تحصیل و حرفه دانشگاهی لازم است کارکنان دانشگاه به صورت دوره ای از نظر رضایت شغلی ارزیابی شوند و مراکز مشاوره به نقش بهزیستی ذهنی، مهارت مقابله مذهبی و تجارب معنوی بیشتر توجه کنند.