فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱٬۹۸۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة ابعاد هوش معنوی و سبک های حل مسئله با تاب آوری، در میان دانشجویان دانشگاه ایلام انجام شد. طرح تحقیق از نوع همبستگی است. بدین منظور، تعداد 186 نفر از دانشجویان به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه های «هوش معنوی»، «سبک های حل مسئله» و «مقیاس تاب آوری» را تکمیل کردند. داده های تحقیق با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش ارتباط مثبتی میان تمام ابعاد هوش معنوی با تاب آوری نشان داد. همچنین میان متغیرهای خلاقیت در حل مسئله، اعتماد در حل مسئله، و گرایش به حل مسئله با تاب آوری رابطة مثبت، و بین درماندگی در حل مسئله و مهارگری در حل مسئله با تاب آوری رابطة منفی وجود داشت. بالاترین ضریب همبستگی مربوط به معناداری شخصی است که مهم ترین متغیر پیش بین در این پژوهش است. بین اجتناب از حل مسئله با تاب آوری رابطة معناداری به دست نیامد. ازآن رو، که افراد با هوش معنوی بالا و سبک های حل مسئلة سازگارانه تاب آوری بالاتری دارند، می توان نتیجه گرفت که فراهم نمودن عوامل حمایتی (مانند مذهب و معنویت) به منظور افزایش هوش معنوی افراد، می تواند منجر به افزایش تاب آوری آنها گردد.
مؤلفه های خودنظم دهی بر اساس مفهوم «عقل» در منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی منبع اصلی خودنظم دهی، به عنوان توانش تنظیم پاسخ های خود در جهت تعقیب اهداف و برآورده ساختن معیارها و استخراج مؤلفه های آن، در منابع اسلامی بوده است. بررسی در آثار اندیشمندان اسلامی نشان می دهد که پایگاه «عقل»، منبع معرفتی انگیزشی اجرایی نفس است که تنظیم کنش های مختلف روانی انسان را بر عهده دارد. محقق با استفاده از روش های تحلیل محتوا و معناشناسی زبانی، به تحلیل گزاره های دینی در خصوص عقل پرداخت. حاصل این بررسی، تأیید فرضیه اصلی تحقیق، و استخراج 21 مؤلفه بود که در چهار ساحت شناختی (به انضمام مؤلفه های نگرشی) ، انگیزشی، عاطفی، و اجرایی سازمان داده شد. این مؤلفه ها، در اختیار ده کارشناس حوزوی قرار گرفت و روایی محتوای آنها، با استفاده از ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) بررسی شد. تمامی مؤلفه ها، به استثنای یکی از مؤلفه های نگرشی (انکسار نفس) از روایی محتوا برخوردار بودند. براین اساس، کنش های خودتأملی، خودانگیزشی، و خودتغییری که از عناصر اصلی الگوهای خودنظم دهی به شمار می روند، در ادبیات اسلامی بر اساس کارکردهای عقل قابل توجیه و تبیین می باشند.
«سبک زندگی» با رویکرد تطبیقی بین دیدگاه «علامه طباطبایی» و «دالایی لاما»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف معلوم ساختن تفاوت ها و شباهت های سبک زندگی از دیدگاه «علامه طباطبایی» و «دالایی لاما» انجام شده است و رویکردی میان رشته ای بین اخلاق و روان شناسی، و نیز رویکردی علمی- دینی دارد؛ و با روش تحلیل نظریِ متون دینی و روان شناختی به انجام رسیده است. نتایج نشان داد که علامه طباطبائی «گستره سبک زندگی» را در چهار مقوله ارتباط با «خدا»، «خود»، «دیگران» و «طبیعت» تعریف می کند و سه مقوله دیگر را زیل «ارتباط با خدا» جای می دهد؛ اما دالایی لاما، فقط به سه حیطه ارتباط با «دیگران»، «خود» و «طبیعت» توجه کرده و ارتباط با «خدا» را توجه نمی کند. هر دو اندیشمند به خودشناسی، مهرورزی، احترام به والدین، عشق به همسر، حفظ محیط زیست و نقد تکنولوژی پرداخته اند، اما در ناحیه مبانی و اهداف تفاوت های اساسی دارند؛ در واقع، علامه نگرشی اعتقادی اخلاقی دارد، اما دالایی لاما، نگرش «اخلاق سکولار» دارد.
پیش بینی پذیری احساس تنهایی براساس سبک دلبستگی با توجه به نقش میانجی گری ارتباط با خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف پیش بینی «احساس تنهایی» بر اساس «سبک دلبستگی»، با میانجی گری «نوع ارتباط با خدا» انجام شد. جامعه آماری عبارت بود از جوانان 18 تا 35 ساله شهر تهران؛ به این منظور، 232 نفر، با مراجعه به اماکن عمومی سطح شهر، (نمونه گیری در دسترس) انتخاب شدند و به مقیاس های «دلبستگی» هازان و شیور (AAQ)، «احساس تنهایی» ایرانی (ILQ) و «کیفیت رابطه فرد با خدا» (بام اول) پاسخ دادند. داده ها از طریق تحلیل همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند؛ نتایج نشان داد که اولاً، چه در «احساس تنهایی» و چه در «نوع رابطه با خدا»، «سبک دلبستگی اضطرابی»، یک متغیر پیش بین مهم است ثانیاً، اهمیت این الگوی دلبستگی تا جایی است که حتی رابطه مطلوب و ایمن با خدا (که مبتنی بر امید و محبت است)، نیز نمی تواند اثر آن بر «احساس تنهایی» را تحت تأثیر قرار دهد و حتی با وجود رابطه مطلوب با خدا، هم چنان دلبستگی اضطرابی، پیش بین مثبت و مهمی برای احساس تنهایی به شمار می رود
الگوی ساختاری رابطه جهت گیری مذهبی و نشانه های سلامت روانی با میانجی گری خوش بینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه متغیرهای جهت گیری مذهبی و نشانه های سلامت روانی با واسطه گری خوش بینی انجام شده، که از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و شیوه اجرا، روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی به کار برده است. در این پژوهش، متغیر جهت گیری مذهبی به عنوان متغیر پیش بین سلامت روان و خوش بینی نیز به عنوان متغیر میانجی رابطه بین این دو متغیر در نظر گرفته شده است. از میان جامعه آماری پژوهش که شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 94- 1393 در مراکز دانشگاهی دولتی، غیردولتی و غیرانتفاعی، آزاد اسلامی و پیام نور استان قزوین بودند، تعداد 380 نفر زن به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری گزینش شدند. خوش بینی، سلامت عمومی و جهت گیری مذهبی، به ترتیب با پرسش نامه های جهت گیری زندگی (LOT-R)، سلامت روانی (GHQ) و جهت گیری مذهبی آلپورت ارزیابی شدند. پایایی پرسش نامه ها بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب، 85/0، 79/0 و 83/0 محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادله های ساختاری (SEM) پردازش آماری گردید. نتایج نشان داد که بین جهت گیری مذهبی درونی و خوش بینی رابطه مثبت معناداری و همچنین رابطه بین جهت گیری مذهبی درونی و مؤلفه های سلامت روان (علائم اضطرابی و افسردگی)، منفی معنادار می باشد همچنین مسیر جهت گیری مذهبی تنها به طور غیرمستقیم از طریق خوش بینی کاهش دهنده اضطراب، افسردگی، و جسمانی سازی است. نکته قابل توجه عدم معناداری مسیر بین جهت گیری مذهبی با مؤلفه های سلامت روانی می باشد، که حاکی از فرایند واسطه گری خوش بینی است. به عبارت دیگر، جهت گیری مذهبی به طور مستقیم بر کاهش سلامت روان تأثیر نمی گذارد؛ بلکه از طریق افزایش خوش بینی در جهت کاهش اضطراب، افسردگی و جسمانی سازی پیش می رود.
معنویت ؛ کلید حل مشکلات
الگوی تحلیل مسیر روابط بین سلامت معنوی، کیفیت زندگی با افسردگی بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و سلامت معنوی با افسردگی بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور شهرستان آمل بود. روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 497 نفر از بیماران تالاسمی بودند. از بین جامعه آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 100 نفر از بیماران به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه های کیفیت زندگی، سلامت معنوی و افسردگی بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به روش همزمان و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها : بین مؤلفه های کیفیت زندگی و سلامت معنوی با افسردگی بیماران تالاسمی رابطه وجود دارد. به عبارتی می توان از طریق مولفه های کیفیت زندگی و سلامت معنوی، افسردگی بیماران مبتلا به تالاسمی را پیش بینی نمود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که بعد جسمی کیفیت زندگی، سلامت مذهبی و سلامت وجودی از طریق متغیر بعد روانی کیفیت زندگی بر افسردگی بیماران تالاسمی اثر غیر مستقیم می گذارد ولی بعد روانی کیفیت زندگی بر افسردگی بیماران تالاسمی اثر مستقیم می گذارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج فوق بررسی کیفیت زندگی، افسردگی و سلامت معنوی بیماران مبتلا به تالاسمی می تواند به برنامه ریزی در جهت اتخاذ تدابیری به منظور پیشگیری از افسردگی و بهبود کیفیت زندگی و سلامت معنوی منجر گردد.
ساخت و ارزیابی روان سنجی مقیاس دینداری نوجوانان دبیرستانی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بر اساس مطالعات انجام شده بسیاری از کشش های مذهبی و تحولات دینی در دوران نوجوانی شکل می گیرد. هدف از پژوهش حاضر ساخت ابزاری روا و معتبر به منظور سنجش دینداری نوجوانان بود. روش پژوهش در این مطالعه از نوع توصیفی بود. پژوهش حاضر شامل دو فاز ساخت و استانداردسازی بود. بدین منظور در فاز ساخت 90 گویه به عنوان مخزن آیتم تهیه شد که در انتهای این فاز مقیاس مقدماتی با 42 گویه تهیه شد. در فاز استانداردسازی نسخه نهایی بر اساس داده های 849 دانش آموز دبیرستانی 6 منطقه شهر تهران -که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند- با 36 گویه فراهم شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی گروه مدرج سازی بیانگر وجود سه عامل باور دینی، عواطف دینی و رفتار دینی بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی گروه روایی یابی نیز حاکی از برازش مناسب تر ساختاری با سه عامل نظری است. بررسی اعتبار آیتم ها، زیرمقیاس ها و کل مقیاس مدل نهایی نشان داد دامنه ضرایب همگونی درونی زیرمقیاس ها بین 92/0 تا 88/0 است. ضرایب همبستگی نمره آیتم ها با نمره کل زیرمقیاس مربوطه 46/0 تا 76/0 است. بحث در نتایج نیز مشخص کرد مقیاس دینداری نوجوانان از ویژگی های روان سنجی مناسب برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری مناسب در مجموعه های پژوهشی با نوجوانان مسلمان استفاده کرد.
تبیین طبایع چهارگانه در احادیث طبی اهل بیت (ع) و مقایسه ی آن با طب اخلاطی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳
118-128
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از مباحث مبنایی در طب اخلاطی طبایع چهارگانه است که شامل بلغم، سودا، صفرا و خون می شود. همین عناوین در احادیث طبی اهل بیت (علیهم السلام) نیز به چشم می خورد. حال این سؤال پیش می آید که آیا طبایع که در احادیث مطرح شده، همان طبایع طب سنتی است؟ این پژوهش برای پاسخ به همین سؤال سامان یافته است. روش کار: این پژوهش مطالعه یی تبیینی - تطبیقی، ازنوع تحلیل محتوا است که در آن «طبایع» از منظر احادیث اهل بیت (ع) تبیین؛ و با دیدگاه بقراط در مکتب طب اخلاطی مقایسه شده است. برای این منظور از کتب مرجع در حدیث و طب اخلاطی استفاده شده است. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که در احادیث، واژه ی «طبایع» به معنای ترکیب های وجودی انسان به کار رفته است. طبق این احادیث، ترکیب های چهارگانه ی وجودی انسان عبارت است از: «ریح، مرّه، خون و بلغم». در احادیثی که طبایع انسان در آن بیان شده، عنوان صفراء و سوداء مشاهده نشده است؛ در عین حال، برخی از صاحب نظران سوداء و صفراء را زیر عنوان کلیِ «مرّه» جای می دهند. در طب اخلاطی با توجه به چهار عنصر اصلیِ خاک، آب، هوا و آتش؛ اخلاط چهارگانه ی سوداء، بلغم، خون و صفراء در بدن شکل می گیرد و ماده ی بسیار لطیف دیگری نیز با عنوانِ «روح بخاری» از اخلاط اربعه به وجود می آید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، بین آنچه در طب اخلاطی با عنوانِ «اخلاط اربعه و روح بخاری» مطرح شده و آنچه در احادیث طبی با عنوان طبایع و ترکیب وجودی انسان ذکر شده است؛ مشابهت هایی مشاهده شد.
اثربخشی دعادرمانی بر کاهش عقاید ناکارآمد نوجوانان دارای مشکلات تحصیلی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی دعادرمانی بر کاهش عقاید ناکارآمد نوجوانان شهرستان قشم می باشد. بدین منظور، 32 نفر از نوجوانان شهرستان قشم که دچار افت تحصیلی و عقاید ناکارآمد بودند، به شیوه تصادفی در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. مفاهیم و مراحل دعادرمانی، طی 8 جلسه هفتگی در شهر قشم انجام شد. پرسش نامه عقاید غیرمنطقی جونز (IBT)، در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات افکار غیرمنطقی، در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون، کاهش معناداری پیدا کرده است (001/0P<). همچنین، نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات خرده مقیاس های باورهای غیرمنطقی، توقع تأیید از دیگران، سرزنش کردن خود، بی مسئولیتی عاطفی، نگرانی توأم با اضطراب، اجتناب از مشکل، وابستگی، درماندگی برای تغییر و کمال گرایی در گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرده است.
بررسی مدل علّی شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پیشایندها و پیامدهای جهت گیری مذهبی، در قالب یک مدل علّی بود. روش پژوهش، از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه نظری (دوره دوم) شهر شیراز در سال تحصیلی 93-92 تشکیل می دادند. از این میان، تعداد 215 نفر (111 دختر و 104 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جدول ماتریس همبستگی نشان داد که بین اکثر متغیرهای پژوهش حاضر همبستگی معناداری در سطح 01/0<P وجود داشت. در ادامه، نتایج تحلیل مسیر حاکی از معناداری نقش واسطه ای ابعاد جهت گیری مذهبی در رابطه میان شیوه های فرزندپروری و اضطراب مرگ بود. به طورکلی، می توان گفت: جهت گیری مذهبی و شیوه های فرزندپروری دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی اضطراب مرگ می باشند.
معرفی بخشی از کتاب های دین و روان شناسی
حوزههای تخصصی:
احادیث و روایات: گذشت و بخشودگی
منبع:
پیوند ۱۳۶۰ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
پیش بینی استرس ادراک شده مادران دارای فرزند عقب مانده ی ذهنی بر پایه جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش رابطه بین استرس ادراک شده مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی و جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی مورد ررسی قرار گرفت. روش کار: روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی شهر شهرکرد بودند. در این پژوهش روش نمونه گیری تصادفی و حجم نمونه 150 نفربرآورد گردید. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها از دو پرسش نامه استرس ادراک شده کوهن و جهت گیری مذهبی آلپورت استفاده شده است. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی ساده و چند متغیره به شیوه گام به گام استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر مبین این است که بین شاخص جهت گیری مذهبی و استرس ادراک شده همبستگی معنی داری وجود دارد. در این پژوهش بین استرس ادراک شده و جهت گیری مذهبی بیرونی همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده ولی بین استرس ادراک شده و جهت گیری مذهبی درونی همبستگی معنی داری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد توجه به سلامت مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی در جهت بهبود وضعیت زندگی و پذیرش این کودکان ضروری است. شناسایی عوامل ایجاد استرس در این والدین و حمایت اجتماعی و درمانی و ارائه خدمات به این خانواده ها و برنامه ریزی دقیق و ارایه راهکارهای درمانی ویژه و آگاهی بخشی به خانواده ها می تواند از بروز عقب ماندگی ذهنی فرزندان تاحدود زیادی بکاهد وبر سلامت روان ماداران دارای فرزند عقب مانده ذهنی اثر بگذارد.
تأثیرآموزش حل مسئله مبتنی برمعنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز در سال تحصیلی 1394 بود. بدین منظور 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و از مقیاس های سبک های تصمیم گیری اسکات وبروس (1995) و ذهنیت فلسفی طالب پور و همکاران (1384) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. برنامه آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت طی هشت جلسه نود دقیقه ای و در مدت چهار هفته متوالی به دانشجویان ارائه گردید. بدین منظور نمونه تحقیق به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. گروه آزمایشی، تحت آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت قرار گرفت، درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت موجب بهبود ابعاد جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری ذهنیت فلسفی و همچنین سبک های تصمیم گیری منطقی، اجتنابی، وابسته شده است، در حالی که در سبک های تصمیم گیری آنی و شهودی پس از آموزش، تغییری مشاهده نشد.
تبیین گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان بر اساس دیدگاه معرفت شناختی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با عنایت به اهمیت تمایل به تفکر انتقادی و بررسی عوامل تأثیرگذار بر آن، مطالعه حاضر با هدف بررسی و تبیین تأثیر دیدگاه های معرفت شناختی دانشجویان در گرایش به تفکر انتقادی آنان صورت گرفت. روش این تحقیق علی- مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان حوزه علوم انسانی دانشگاه پیام نور واحد بافق بودند (460 نفر). تعداد 146 نفر از دانشجویان مذکور به روش طبقه ای نسبی و از طریق فرمول حجم نمونه انتخاب و با استفاده از پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) و باورهای معرفت شناختی شومر (1998) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد 1- بین دو گروه از دانشجویان با باورهای معرفت شناختی پیچیده و خام در گزایش به تفکر انتقادی تفاوت معناداری وجود دارد.2- اکثر دانشجویان مورد بررسی از باورهای معرفت شناختی پیچیده برخوردار بودند. 3- گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان مورد بررسی در سطح مطلوبی قرار نداشت. با توجه به نتایج حاصل، تغییر باورهای خام به سمت باورهای پیچیده، می تواند در جهت تقویت تمایل به تفکر انتقادی و پیشبرد اهداف آموزش عالی موثر واقع گردد.
تربیت کردن با کیفر
منبع:
پیوند ۱۳۶۴ شماره ۷۰
حوزههای تخصصی:
تدوین بسته آموزشی امید مبتنی بر شکرگزاری و امکان سنجی آن در افزایش رضایت از زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین بسته آموزشی امید مبتنی بر شکرگزاری و امکان سنجی آن در افزایش رضایت از زندگی است. رویکرد پژوهش کیفی و کمی بود و از دو روش تحلیل محتوا و آزمایشی استفاده شد. در بخش کیفی داده های مربوط به شکر و امید از منابع اسلامی گردآوری شد. برای اجرای پژوهش، جامعه آماری شامل کلیه دختران جوان مجرد سنین 18−35 ساله شهر قم با شرایط اجتماعی−اقتصادی پایین بود که با نمونه گیری هدفمند، سه نفر انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها، افزون بر پرسش نامه رضایت از زندگی داینر (1985)، بسته آموزشی امید مبتنی بر شکرگزاری با مبنا قرار دادن مداخله امیددرمانگری اسلامی صالحی و همکاران (1395) و افزودن برخی از فنون برخاسته از شکرگزاری براساس منابع اسلامی به کار گرفته شد. سپس جهت بررسی روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی از کارشناسان نظرخواهی شد. در بخش عملی بسته آموزشی، به شیوه طرح تک آزمودنی با خط پایه چندگانه بر روی شرکت کنندگان اجرا شد. داده ها با استفاده از نمودار و تحلیل دیداری تحلیل شدند. بسته آموزشی از سوی کارشناسان تأیید و امکان سنجی اجرای آن مشخص شد و نیز مداخله سبب افزایش رضایت از زندگی شد که روندی باثبات داشت و تغییرات در مرحله پیگیری یک ماهه نیز حفظ شد. بنابراین بسته آموزشی امید مبتنی بر شکرگزاری اسلامی امکان استفاده برای افزایش رضایت از زندگی دختران جوان محله های محروم شهر قم را دارد.
راهکارهای مدیریت خشم از منظر آموزه های اسلام، اندیشمندان اخلاق اسلامی و روان شناسی نوین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین راهکارهای مدیریت خشم از منظر آموزه های اسلام (آیات و روایات)، اندیشمندان اخلاق اسلامی و روان شناسی نوین بود. بدین منظور آیات و روایات مربوط به کنترل خشم بررسی شد، و با جمع بندی بین آنها مدیریت خشم از منظر اسلام تبیین شد، سپس متون مرتبط با خشم در آثار اندیشمندان اخلاق اسلامی و روان شناسی نوین، جمع آوری و تحلیل شد و راهکارهای مدیریت خشم از منظر هر یک ارائه شد. یافته ها نشان داد قرآن و روایات هدف و مبانی و اصول مدیریت خشم را تبیین کرده اند و در مقام بیان تمامی جزئیات و روش ها نبودند. اگرچه در قرآن و روایات راهکارهایی برای مدیریت خشم ارائه شده است، اما کنترل خشم منحصر به این روش ها نیست و می توان راهکارهایی از روان شناسی نوین را به کار برد، همان گونه که علمای اخلاق در آثارشان علاوه بر روش های تبیین شده در آیات و روایات، با روش عقلی، درون نگری و مشاهده های شخصی، راهکارهایی را جهت مدیریت مطلوب خشم ارائه کرده اند. در مقایسه یافته های این پژوه با پژوهش های قبلی مشاهده می شود پژوهشگران در بررسی تطبیقی راهکارهای مدیریت خشم در اسلام و روان شناسی، اسلام را شامل آموزه های قرآن و روایات و علمای اخلاق دانستند، درحالی که بایستی آموزه های اسلام و راهکارهای علمای اخلاق از یکدیگر تفکیک شوند و سپس با روان شناسی مقایسه شوند.
اثربخشی درمان وجودی بر اساس قرآن کریم (با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبائی)؛ بر تغییر مثبت باورهای وجودی بیماران ام اس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به منظور تعیین اثربخشی درمان وجودی، بر اساس قرآن کریم، بر تغییر مثبت باورهای مبتلایان به ام اس ارائه شده است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه بیماران ام اس تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی بودند. برای بررسی باورهای وجودی مبتلایان به ام اس و بررسی اثربخشی درمان استخراجی از قرآن کریم، پرسش نامه ای طراحی شد و در اختیار مبتلایان به ام اس قرار گرفت. پس از جمع آوری پرسش نامه محقق ساخته و پس از طی مراحل تحلیل عاملی، استخراج عوامل تشکیل دهنده باورهای وجودی مبتلایان انجام شد که به ترتیب شامل، باورهای وجودی در رابطه با: 1. بودن در جهان معنادار؛ 2. ایمان و حقیقت؛ 3. خودآگاهی و مسئولیت؛ 4. بخشش و عشق به دیگران بودند. در مرحله نهایی پرسش نامه اصلاح شده، برای بررسی تغییر مثبت باورها، در اختیار دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفت. نتیجه تحقیق نشان داد که درمان وجودی بر تغییر مثبت بیماران ام اس مؤثر است.