فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقایسه تأثیر تحریکات حسی برسطح هوشیاری بیماران دچار اغما در دو زمان دیرهنگام و زودهنگام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه بر توانبخشی زودهنگام و صحیح بیماران دارای اختلال هوشیاری تأکید فراوان دارند، اما تحقیقات انجام شده در این زمینه حاکی از ارائه این مداخلات در زمان های متفاوت می باشد. لذا به منظور مقایسه میزان افزایش سطح هوشیاری متعاقب تحریکات حسی در دو زمان زودهنگام و دیرهنگام مطالعه حاضر انجام شد.
روش بررسی: در یک مطالعه تجربی و مداخله ای و به طریق سنجش های مکرر، 21 مرد دچار اغما که GCS آنها در 3 روز اول پس از ضربه، 8 یا پایین تر بود، به صورت تصادفی به 3 گروه مقایسه، مداخله زودهنگام و مداخله دیرهنگام تخصیص یافتند. تمامی بیماران تا روز 25 پس از ضربه پیگیری شده و سطح هوشیاری آنان با دو معیارGCS و CRS-R به صورت یکروز درمیان ارزیابی شد. مداخله تحریک حسی یک هفته ای با تحریک 5 حس شنوایی، بینایی، لامسه، حرکتی و بویایی در گروه زودهنگام از روز 7-5 پس از ضربه و در گروه دیرهنگام از روز 15 پس از ضربه ارائه شد. همچنین طی هفته انجام مداخله، روزانه قبل و بعد از دریافت مداخله سطح هوشیاری ارزیابی شد. داده های بدست آمده با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی، همبستگی پیرسون و اندازه گیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تحلیل روند تغییرات سطح هوشیاری در طول 25 روز اول پس از ضربه حاکی از افزایش معنادار نمره دو معیار نامبرده در هر 3 گروه بود . مقایسه میزان تغییرات نمره GCS در 3 گروه توسط آزمون تعقیبی post hoc تفاوت معناداری بین 3 گروه نشان نداد (15/0 = P). اما میزان تغییرات نمره CRS-R در دو گروه زودهنگام و دیرهنگام تفاوت معناداری را نشان داد.
نتیجه گیری: بیداری بیماران اغمایی در طول 25 روز اول پس از ضربه در هر 3 گروه بهبود خودبخودی دارد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از آن است که ارائه تحریکات حسی زودهنگام می تواند این روند بهبود خودبخودی را تسریع کند.
تکنیک های آرامش
بررسی اثر مستقیم و غیرمستقیم بازخورد نسبت به مصرف مواد، کانون کنترل و توانمندیهای فردی و اجتماعی بر مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثر مستقیم و غیرمستقیم بازخورد نسبت به مصرف مواد، کانون کنترل و توانمندیهای فردی و اجتماعی بر مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر انجام شده است. نمونه پژوهش حاضر شامل 480 نفر از نوجوانان پسر سال اول متوسطه منطقه 19 شهر تهران بودند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد و پرسشنامه بررسی وضعیت مصرف مواد گردآوری شدند. از روش تحلیل عامل تاییدی (CFA) و مدل معادلات ساختاری (SEM) بر پایه نرم افزار لیزری برای ارزیابی مدل ساختاری استفاده شد. بر اساس نتایج مدل معادلات ساختاری، متغیرهای نهفته بازخورد نسبت به مصرف مواد، مهارتهای خود مهارگری (خود گردانی) و احساس کنترل درونی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق توانمندیهای اجتماعی بر مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر تاثیر می گذارد. هر چه مهارتهای خود مهارگری و احساس کنترل درونی در فرد بیشتر باشد، توانایی او در امتناع قاطعانه از مصرف مواد بیشتر خواهد بود که در جای خود به طور مستقیم با مصرف کم مواد مرتبط است. مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار بود. با توجه به نتایج این پژوهش، آموزش های مهارتهای خودگردانی و اجتماعی، تغییر بازخورد نوجوانان نسبت به مصرف مواد و ایجاد احساس کنترل درونی و افزایش حرمت نفس نوجوانان در پیشگیری از مصرف مواد بسیار مفید است. این مولفه ها باید بخش مهم برنامه های پیشگیری از سوء مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر باشد.
بررسی ارتباط بین شیوه های رویارویی با فشار روانی (استرس) و سلامت روانی در گروهی از دانشجویان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی رویارویی با استرس و ارتباط آن با سلامت روانی انجام شد و 311 نفر از دانشجویان دانشگاه گیلان با پرسشنامه های رویدادهای زندگی دوران دانشجویی، روش های رویارویی و سلامت عمومی (GHQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های حاصل با استفاده از مجذور خی (X2) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد آن دسته از دانشجویانی که از استرس های خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی به شدت ناراحت می شوند از سلامت روانی کمتری برخوردارند. همچنین کسانی که از رویارویی متمرکز بر مساله استفاده می کنند سالم تر از افرادی هستند که رویارویی متمرکز بر هیجان را به کار می گیرند. فرضیه مبنی بر ارتباط بین شیوه های تبیین و سلامت روانی در مورد شیوه تبیین درونی - بیرونی و کلی - اختصاصی تایید نشد.
مقایسه عوامل شخصیتی، حوادث استرس زا و حمایت اجتماعی در بیماران کرونر قلب و افراد غیربیمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه عوامل شخصیتی شامل نوروزگرایی، برونگرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی؛ تجربه حوادث استرس زای زندگی و حمایت اجتماعی در بیماران مبتلا به عروق کرونر قلب و افراد غیر بیمار انجام شد. سیصد داوطلب شامل دو گروه بیمار (n=150) و غیربیمار (n=150) در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران با تکمیل مقیاس شخصیتی NEO-FFI (فرم کوتاه)، مقیاس رویدادهای زندگی و مقیاس کیفیت روابط در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد که بین گروه بیماران کرونر قلب و گروه غیربیمار از نظر عوامل شخصیتی، حوادث استرس زای زندگی و حمایت اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد. بیماران مبتلا به عروق کرونر در مقایسه با گروه غیربیمار از نوروزگرایی بیشتر، برونگرایی بیشتر، تجربه پذیری کمتر، همسازی کمتر، و وظیفه شناسی کمتر، حمایت اجتماعی کمتر و تجارب استرس زای بیشتر برخوردار بودند. در مجموع، یافته های پژوهش نشانگر اهمیت رابطه عوامل روانشناختی با بیماری کرونر قلب است
بررسی وضعیت سلامت روانی و ویژگی های شخصیتی صاحبان حیوانات خانگی مراجعه کننده به کلینیک دامپزشکی دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه خانواده های بسیاری از حیوانات خانگی مراقبت می کنند. بررسی پیامدهای روانی نگهداری حیوانات و همچنین بررسی صفات شخصیتی این افراد از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت سلامت روانی و ویژگی های شخصیتی صاحبان حیوانات خانگی مراجعه کننده به کلینیک دامپزشکی دانشگاه تهران می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی تعداد 612 نفر از صاحبان حیوانات خانگی (143 نفر صاحب گربه، 162 نفر صاحب سگ، 155 نفر صاحب پرنده و 152 نفر صاحب سایر حیوانات) که در طی یک دوره یک ساله از اول دی ماه 1384 تا آخر آذر 1385 به کلینیک دامپزشکی دانشگاه تهران مراجعه کرده بودند، به صورت نمونه گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه خزانه سوالات شخصیتی بین المللی مورد بررسی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بیشترین درصد اختلال در صاحبان پرنده (234 نفر، 38.3 درصد) و کمترین آن در صاحبان سایر حیوانات (129 نفر، 24.3 درصد) مشاهده گردید. از مجموع تعداد افراد 4 گروه، 188 نفر (30.7 درصد) مشکوک به اختلال سلامت روان بودند. 122 نفر (20 درصد) دارای علایم جسمانی، 182 نفر (29.7 درصد) دارای اضطراب، 149 نفر (24.3 درصد) دارای اختلال در عملکرد اجتماعی و 84 نفر (13.7 درصد) دارای افسردگی بودند. تنها در بعد اختلال در عملکرد اجتماعی، صاحبان پرنده نسبت به صاحبان سایر حیوانات دارای اختلال بیشتری بودند (p=0.01). در ابعاد شخصیتی، صاحبان سگ از سطح پایین تری از سازش پذیری و پذیرا بودن نسبت به تجارب در مقایسه با سه گروه دیگر برخوردار بودند. صاحبان سایر حیوانات از ثبات هیجانی بالاتری نسبت به سه گروه دیگر برخوردار بودند.
نتیجه گیری: بر خلاف سایر کشورها، در ایران ممکن است داشتن حیوان خانگی میزان سلامت روان افراد را کاهش دهد یا این که احتمالا افراد با سلامت روان پایین تر، بیشتر اقدام به نگهداری حیوانات کرده باشند. در زمینه ویژگی های شخصیتی نیز به نظر می رسد صاحبان سگ افرادی ناسازگارتر و صاحبان سایر حیوانات افرادی با ثبات هیجانی بالاتر و از لحاظ سلامت روان در وضعیت بهتری نسبت به سه گروه دیگر باشند.
رابطه صفات شخصیتی و سلامت روان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه صفات شخصیتی و سلامتِ روان پرداخته است. روش تحقیق همبستگی بود. 142 دانشجوی دوره کارشناسی به شیوه تصادفی چند مرحله ای برای گروه نمونه انتخاب شدند. متغیرهای تحقیق با دو پرسشنامه پنج عاملی نئو و پرسشنامه سلامت عمومی اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، وظیفه شناسی، برون گرایی و نوروزگرایی سهم معناداری در پیش بینی سلامت روان دارند. افزایش وظیفه شناسی و برون گرایی، و کاهش نوروزگرایی با سلامت روانی بیشتر ارتباط معناداری دارند.
بررسی رفتار ناسالم و مدیریت استرس
حوزههای تخصصی:
استرس / قدرت کلمات
تاثیر روشهای درمانی پیاده روی و دویدن بر نشانگان پیش از قاعدگی دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهر اهواز
حوزههای تخصصی:
"هدف از این پژوهش مقایسه تاثیر 8 هفته پیادهروی و دویدن بر علایم نشانگان پیش از قاعدگی (PMS) دختران غیرورزشکار دبیرستانهای شهر اهواز بود. به همین منظور پس از اجرای آزمون سرند با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای 75 نفر از دانشآموزان داوطلب دختر غیرورزشکار از دبیرستانهای شهر اهواز انتخاب گردید. آزمودنیها با روش تصادفی در سه گروه 25 نفری قرار گرفتند. پس از انجام مرحله پیشآزمون و تکمیل پرسشنامه PMS و استخراج نتایج اولیه، گروه تمرین دویدن به مدت 8 هفته، هفتهای 3 جلسه 45 دقیقهای با شدت 65 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه به تمرین دویدن پرداختند. گروه تمرین پیادهروی نیز به مدت 2 ماه، هفتهای 5 جلسه 30 دقیقهای در روز با شدتهای مختلف معمولی و تند و کند فعالیت خود را انجام دادند. گروه گواه در مدت 8 هفته پژوهش، هیچگونه فعالیت ورزشی نداشت. پس از اجرای مطالعه آزمایشی، آزمودنیهای سه گروه پرسشنامه PMS را در دو مرحله (یک ماه پس از تمرین و دو ماه پس از تمرین) تکمیل کردند. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار 5/11SPSS انجام گرفت. یافتهها نشان دادند که تمرین دویدن تاثیر مثبت و معناداری بر کاهش علایم جسمی PMS (001/0 P<) داشت، همچنین تمرین پیادهروی نیز تاثیر معناداری بر کاهش علایم جسمی PMS (001/0 P<) و علایم روانی (002/0 P<) داشته است. نتیجه دیگر پژوهش این بود که بین تاثیر تمرین پیادهروی و انجام تمرین دویدن بر علایم جسمی (001/0 P<) تفاوت معناداری وجود داشت بهطوری که تمرین دویدن مؤثرتر از پیادهروی بود.
"
رابطه خوشبینی و بدبینی با سلامت روان در افراد بزرگسال شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
"هدف این پژوهش بررسی رابطه خوشبینی و بدبینی با سلامت روان و ابعاد آن (نشانههای بدنی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی، افسردگی) و مقایسه رابطه خوشبینی و بدبینی با سلامت روان در زنان و مردان بزرگسال شهر اصفهان، در سال 1385 است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، نمونهای 100 نفری با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از جامعه آماری انتخاب و پرسشنامههای خوشبینی ـ بدبینی (محققساخته) و سلامت عمومی در مورد آنها اجرا شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین خوشبینی با سلامت روان و ابعاد آن رابطه معنادار وجود دارد (01/0 P<). همچنین بین بدبینی با سلامت روان و ابعاد آن (نشانههای بدنی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی) (01/0 P<) و بدبینی با افسردگی (05/0 P<) رابطه معنادار وجود دارد. اما براساس نتایج Z فیشر بین رابطه خوشبینی و بدبینی با سلامت روان در زنان و مردان بزرگسال تفاوتی وجود ندارد.
"