فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
تأثیر بازی رایانه ای آموزشی بر سطوح شناختی بلوم در یادگیری و یادداری مفاهیم ریاضی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازی رایانه ای آموزشی بر سطوح شناختی بلوم در یادگیری و یادداری مفاهیم ریاضی دانش آموزان پایه اول ابتدایی بود. پژوهش به روش شبه آزمایشی در قالب طرح دو گروهی (آزمایش و کنترل) با پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه پژوهش، کلیه دانش آموزان پایه اول دبستان های غیردولتی شهرستان بهشهر در سال تحصیلی 92-1391 به تعداد 295 نفر بودند. 100 نفر از دانش آموزان، به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و به دو گروه کنترل و دو گروه آزمایش تقسیم شدند. ابزار تحقیق، آزمون محقق ساخته درس ریاضی در دو سطح دانش و فهم از سطوح شناختی بلوم بوده است. روایی توسط صاحب نظران درس ریاضی تأیید شد و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 0/79 به دست آمد. نتایج نشان داد که بازی رایانه ای آموزشی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. از سویی دیگر بازی رایانه ای آموزشی بر سطح دانش مفاهیم ریاضی دانش آموزان پسر تأثیر دارد، اما بر سطح فهم مفاهیم ریاضی دانش آموزان دختر و پسر تأثیر ندارد. هم چنین، بازی رایانه ای آموزشی تنها بر یادداری دانش آموزان دختر اثر دارد. به طورکلی، نتایج پژوهش نشان داد بازی رایانه ای آموزشی بر سطوح شناختی بلوم در یادگیری و یادداری مفاهیم ریاضی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
نقش فراشناخت و حل مسأله در پیش بینی بهزیستی روان شناختیدر دانش آموزان دختر و پسر شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تعلیم و تربیت فراشناخت به معنی آگاهی فرد از فرایندهای شناختی اش و ارزیابی و نظارت بر تفکر خویش به هنگام حل مسأله است. فراشناخت به عنوان راهبردهای برنامه ریزی و تغییر شناخت رابطه ی نزدیکی با حل مسأله دارد (نپتریچ و دیگروت، 1990) . تعریف گوناگونی از حل مسأله ارائه شده است که یکی از آنها از هپنر ( 1987) است. او حل مسأله را مجموعه واکنش های رفتاری، شناختی و هیجانی فرد می داند که در هنگام برخورد با مسائل روزانه و به منظور سازگاری با کنش های درونی و بیرونی بروز می کنند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین مؤلفه های فراشناخت و ابعاد حل مسأله با بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان بود . به این منظور، از بین جامعه آماری دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان شهر اصفهان، تعداد 97 دانش آموز (50 دختر و 47 پسر ) با دامنه سنی 14 تا 18 سال به روش تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه فراشناخت حالت دانش آموزان (اونیل و عابدی، 1996)، پرسش نامه حل مسأله هپنر و پترسون (1982) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) را تکمیل نمودند. تحلیل یافته ها نشان داد که مؤلفه های فراشناختی رابطه مثبت و معنادار (در دخترها: 47 / 0 = r ، 001 / 0 > P و در پسرها: 49/0 = r ، 001 / 0 > P ) و ابعاد حل مسأله رابطه منفی و معناداری (در دخترها: 72/0- = r ، 001/0 > P و در پسرها 64/0- = r ، 001/0 > P ) با بهزیستی روان شناختی دانش آموزان دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره گام به گام نشان می دهد که از بین مؤلفه های فراشناختی، آگاهی در دختران وخودبازبینی در پسران و از بین مؤلفه های حل مسأله به ترتیب در دخترها اعتماد به حل مسأله و کنترل شخصی و در پسرها سبک گرایش اجتناب، بیشترین توان پیش بینی بهزیستی روانی را داشته است. بر اساس یافته های پژوهش به نظر می رسد دانش آموزان دختری که در هنگام برخورد با مشکلات و تکالیف یادگیری از فرایند تفکر خویش آگاه بوده و همچنین به توان خود در حل مشکلات اعتماد بیشتری دارند و دانش آموزان پسری که به هنگام برخورد با موضوع یادگیری عملکرد خویش را بازبینی و اصلاح کرده و از سبک اجتنابی کمتر استفاده می کنند، احساس سلامت روان بیشتری داشته و سطح سازگاری بالاتری در برخورد با تکالیف از خود نشان داده اند.
رشد اخلاقی: تغییر در رویآوردهای معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و نقد روی آوردهای گذشته و معاصر به رشد اخلاقی و تغییر جهت گیری های عمده در مطالعه علمی آن می پردازد. بررسی موضوع به شیوه تحلیل محتوا بوده و هدف از آن فراهم نمودن چهارچوبی برای مطالعات تطبیقی آینده، به ویژه در حوزه اخلاق دینی، می باشد. روی آوردهای گذشته بر تکوین فرامن و همسان سازی با والد همجنس، جریان های متکی بر پیرامون فرد، به ویژه تقویت های بیرونی، سائق وابستگی کودک، فرایند یادگیری مشاهده ای، جریان خودنظم دهی و نظام استدلال در درک روابط اجتماعی، تإکید می کنند. مفهوم سازی های جایگزین، بینش های جدیدی را در مورد شکل گیری اخلاق بر اساس مؤلفه های چهارگانه، موضوع عدالت مثبت، درنظرگرفتن دیدگاه دیگران، ادراک خود، استدلال اجتماعی قراردادگرایی و هویت اخلاقی به ارمغان آورده اند. دستاوردهای مهم این جهت گیری ها عبارتند از: تأکید بر الگوی تطوری ـ جانشینی در برابر الگوی مرحله ای ـ تراکمی، توجه به ساخت های جزئی در اخلاق در برابر انسجام سلسله مراتبی و وحدت ساختاری، تأکید بر طرحواره های اخلاقی به جای مراحل، اهتمام به سایر قلمرو های رشد اجتماعی ـ شناختی در مقابل نادیده گرفتن آنها، توجه به شخصیت اخلاقی به منزله هدف. با وجود این، نگاه تک مؤلفه ای به فرایند رشد اخلاقی و ضعف در نتایج عملی در حوزه تربیت اخلاقی از کاستی های بیشتر رویکردهای یادشده می باشد.
"تاثیر رابط مشاوران همسان در ارتقای سلامت روانی و سازگاری دانشجویان جدیدالورود غیربومی "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف اساسی تحقیق حاضر، بررسی نقش رابط مشاوران در سلامت روانی و سازگاری دانشجویان جدیدالورود بوده است. بدین خاطر پانزده نفر از دانشجویان سال بالا، تحت آموزش قرار گرفتند. سپس دو گروه کنترل و آزمایشی از دختران دانشجوی سال اول تشکیل شد. این دو گروه قبل از شروع ارتباط با مشاوران همسان توسط پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) و پرسشنامه سازگاری بارو بررسی شدند. سپس گروه آزمایشی تحت نظارت رابط مشاوران قرار گرفت، اما گروه کنترل هیچ رابطی نداشت. در پایان یک دوره چهار ماهه، دو گروه بار دیگر توسط آزمون های یاد شده بررسی گردیدند. سپس با گذشت 9 ماه و بعد از ادامه آموزش ها، بار دیگر آزمودنی های گروه کنترل و آزمایشی به آزمون پاسخ دادند تا پایداری مشاوره های همسالان مشخص گردد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته درون – برون گروهی نشان داد که در اغلب خرده مقیاس های سلامت عمومی و سازگاری، بین گروه کنترل و آزمایشی تفاوت معنادار وجود دارد. این تفاوت در طی اندازه گیری های مکرر در خلال زمان بعد از شروع و 9 ماه بعد از اتمام آموزش مشهود بوده و ادامه داشته است.
"
اثربخشی آموزه های هستیشناسی اسلامی بر رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، که از نوع مطالعات نیمه تجربی پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود، با هدف تعیین اثربخشی آموزه های هستی شناسی اسلامی بر افزایش رضایت زناشویی زنان متأهل انجام شد. بدین منظور، از بین مراجعه کنندگان مرکز مشاوره باب الحوائج شهرستان میبد، 24 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. به شرکت کنندگان گروه آزمایش، هر هفته دو جلسه نود دقیقه ای به مدت 10 جلسه آموزه های مبتنی بر هستی شناسی اسلامی دربارة ارتباط زناشویی داده شد و به گروه کنترلی هیچ گونه آموزشی ارائه نشد. هر دو گروه یک بار پیش از انجام آزمایش، یک بار بلافاصله پس از اتمام آزمایش و یک بار یک ماه پس از انجام مداخلات، فرم کوتاه آزمون رضایت زناشویی انریچ را تکمیل کردند. در نهایت، داده های جمع آوری شده به کمک تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزه های هستی شناسی اسلامی بر افزایش رضایت زناشویی شرکت کنندگان گروه آزمایش تأثیر معنی داری داشت. این افزایش در مرحله پیگیری نیز حفظ شده بود. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که ارائه آموزه های مذهبی مبتنی بر هستی شناسی اسلامی، شیوة مناسبی برای افزایش رضایت زناشویی زوجین است.
بررسی رابطه بین جو سازمانی با ویژگیهای شخصیتی مدیران مدارس متوسطه شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
احتمالاً متداول ترین عامل درونی مدرسه که به نظر می رسد روی جو مدارس اثر گذار باشد ، خصوصیات و ویژگی های شخصیتی مدیران است. اگرچه اطلاع از درون انسان ها کار بس مشکلی است ، اما درون انسان ها یک روزنه بسیار گویا دارد و آن رفتارهای بارز افراد است.
در این پژوهش به منظور بررسی ارتباط جو سازمانی مدارس با ویژگی های شخصیتی مدیران از پرسشنامه شخصیت آیزنک[E.P.Q] درابعاد چهارگانه (درونگرایی برونگرایی) و نوروتیک (ثبات هیجانی و روان رنجوری) و جهت سنجش جو مدارس از پرسشنامه جو سازمانی هویو سیبو (OCDQ-ML) در ابعاد ششگانه (حمایتی، دستوری، تحدیدی، همکارانه، متعهدانه، غیر متعهدانه) استفاده شد.
نمونه آمار مشتمل بر52 نفر از مدیران مرد و زن دوره دبیرستان شهر اصفهان در سال تحصیلی (80-1379) بودند که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای از میان کلیه مدیران نواحی پنجگانه آموزش و پرورش اصفهان انتخاب و به طور متوسط سه نفر از معلمان در هر مدرسه به منظور پاسخگویی به سوالات جو سازمانی انتخاب شدند.
یافته های اصلی پژوهش نشان داد که رابطه ای بین ویژگی های شخصتی مدیران در هر یک از ابعاد چهارگانه با جو سازمانی مدارس (باز/ بسته) وجود نداشت. همچنین بین ابعاد چهارگانه شخصیت با ابعاد جو سازمانی (حمایتی، دستوری، تحدیدی، متعهدانه، همکارانه) تفاوتی مشاهده نشد. طبق نتایج به دست آمده بین بعد غیرمتعهدانه با ابعاد شخصیتی مدیران تفاوت وجود داشت. همچنین یافته ها حاکی از وجود رابطه بین ابعاد چهارگانه شخصیت با یکدیگر بود.
اثر بخشی خنده درمانی و درمان راه حل مدار به شیوه گروهی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی خنده درمانی و درمان راه حل مدار گروهی و مقایسه این دو درمان در کاهش نشانه های افسردگی دانش آموزان دختر صورت گرفت. به دلیل افزایش چشمگیر نشانه های افسردگی در نوجوانی درمان های کوتاه مدت می تواند شیوه های درمانی مناسبی برای مداخله و اثربخشی باشد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع طرح های مداخله ای پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری را کلیه دختران دبیرستانی شهرستان ایوان تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری خوشه ای از یک مدرسه از بین مدارس انتخاب شد. به منظور غربالگری دانش آموزان افسرده Beck Depression Inventory مورد استفاده قرار گرفت. از بین دانش آموزان جمعا 30 نفر واجد شرایط انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگذاری شدند دو گروه آزمایش خنده درمانی و درمان راه حل مدار را دریافت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها در نرم افزارspss.22 وارد و با روش تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بن فرنی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: بر اساس نتایج خنده درمانی و درمان راه حل مدار کاهش نشانه ای افسردگی را در پی دارد (001/0>p) هم چنین اثربخشی خنده درمانی در کاهش نشانه های افسردگی بیشتر از درمان راه حل مدار است (001/0>p).
نتیجه گیری: با وجود اثربخشی خنده درمانی و درمان راه حل مدار در کاهش نشانه های افسردگی خنده درمانی به دلیل ایجاد تغییرات سریع در مؤلفه های فیزیولوژیک مؤثرتر از درمان راه حل مدار است.
رابطه عدالت سازمانی ادراک شده با رضایت شغلی و تعهد سازمانی دبیران مدارس متوسطه دولتی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عدالت سازمانی ادراک شده با رضایت شغلی و تعهد سازمانی دبیران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دبیران مدارس متوسطه دولتی شهر همدان در سال تحصیلی 91 –90 بود. نمونه آماری شامل 297 دبیر(112 مرد و 185 زن) بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های عدالت سازمانی نیهوف و مورمن، رضایت شغلی ویسوکی و کروم و تعهد سازمانی آلن و می یر انجام شد و به کمک روش-های آماری از قبیل: آزمون t تک گروهی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های آماری نشان داد که میزان ادراک عدالت سازمانی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی دبیران بالاتر از سطح متوسط است. بین ادراک عدالت سازمانی و رضایت شغلی دبیران رابطه مثبت و معنادار (05/0 p<و 655/0r=)، هم چنین بین ادراک عدالت سازمانی و تعهد سازمانی دبیران رابطه مثبت و معنادار (05/0p< و333/0r=) وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که از طریق عدالت تعاملی و عدالت توزیعی می توان رضایت شغلی و تعهد سازمانی دبیران را پیش بینی کرد
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی بیماران نشانگان روده تحریک پذیر با ریخت غلبه اسهال و درد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسة برنامة حرکتی اسپارک با برنامة آموزشی ژیمناستیک متناسب با رشد بر رشد مهارت های بنیادی در کودکان 6 تا 8 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارتهای حرکتی بنیادی، پایه و اساس مهارتهای تخصصی هستند. علاوهبر بالیدگی غنیسازی محیط نیز میتواند بر توسعة این مهارتها اثرگذار باشد. هدف از این تحقیق، بررسی و مقایسة تأثیر برنامة آموزشی ژیمناستیک متناسب با رشد و برنامة حرکتی اسپارک بهعنوان تجربههای حرکتی بر رشد مهارتهای حرکتی بنیادی کودکان 6 تا 8 ساله بود. به این منظور 120 کودک 6 تا 8 ساله از بین مدارس ابتدایی شهر تهران بهصورت تصادفی خوشهای انتخاب شدند. آنها در سه گروه برنامة اجرای حرکتی اسپارک، برنامة آموزشی ژیمناستیک متناسب با رشد و گروه کنترل بعد از اجرای پیشآزمون (آزمون مهارتهای حرکتی درشت – ویرایش دوم اولریخ) و به شیوة همتاسازی قرار گرفتند. برنامهها بهصورت یکساله در گروهها (36 هفته و هر هفته یک جلسه و هر جلسه 30 دقیقه) انجام گرفت. در هفتة سیوهفتم پسآزمون اجرا شد. در این آزمون برای آزمون فرضیه از روش استیودنت وابسته و آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که دو گروه برنامة آموزشی ژیمناستیک متناسب با رشد و برنامة حرکتی اسپارک در مهارتهای بنیادی و جابهجایی نسبت به گروه کنترل با (05/0 P<) عملکرد بهتری داشتند و تفاوت بین دو گروه آزمایشی با یکدیگر معنادار نبود. در مهارتهای دستکاری برنامة حرکتی اسپارک نسبت به دو گروه برنامة آموزشی ژیمناستیک متناسب با رشد و کنترل تأثیر بیشتری بر رشد این مهارتها داشت. برنامة آموزشی ژیمناستیک متناسب با رشد نسبت به گروه کنترل تأثیر بیشتری بر رشد مهارتهای دستکاری داشت (05/0 P<). باتوجه به نتایج بهدستآمده، برنامههای آموزشی مورد استفاده میتوانند تجربة حرکتی مناسبی برای کودکان باشند. این برنامهها با ایجاد فرصت مناسب برای تمرین و ارائة تکالیف متناسب با رشد حرکتی میتوانند در مدرسه برای رشد مهارتهای حرکتی استفاده شوند.
ارزیابی نقش عامل فردی در انتقال اثربخش آموزش های ضمن خدمت کارکنان به محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توانمندسازی و ایجاد فرصت برای به کارگیری و انتقال آموخته های کارکنان به موقعیت شغلی از کلیدی ترین دغدغه های مدیران سازمان در آموزش های سازمانی به شمار می رود. انتقال آموزش فرآیندی است که با ارزیابی آن می توان نقاط قوت و قابل بهبود را شناسایی کرد و دستیابی به اهداف سازمانی را تسریع بخشید. عوامل مختلفی بر فرآیند انتقال آموزش در سازمان تأثیرگذار هستند؛ به طور ویژه عامل فردی دربرگیرنده ی آن دسته از ویژگی های مربوط به فراگیر است که در انتقال آموخته ها به محیط کار تأثیر می گذارد. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی نقش عامل فردی در انتقال اثربخش آموزش های ضمن خدمت کارکنان بانک انصار به محیط کار می باشد. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ساده بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی، سنوات خدمت و مدرک تحصیلی تعداد 535 نفر از کارکنان بانک انصار کشور، انتخاب شدند و مقیاس پژوهشگر ساخته بین آن ها توزیع گردید. نتایج نشان داد که 1) اهمیت ابعاد آمادگی یادگیرنده، انگیزه انتقال، انتظارات از نتایج عملکرد، انتظار از نتایج انتقال، خودکارآمدی یادگیرنده، از میانگین معیار بالاتر می باشد؛ 2) از بین ابعاد متعدد عامل فردی مؤثر بر انتقال آموزش، بالاترین میانگین متعلق به خودکارآمدی عملکرد و پایین ترین میانگین متعلق به نتایج فردی مثبت می باشد؛ 3) بین اهمیت ابعاد هفت گانه عامل فردی در انتقال اثربخش آموزش به محیط کار از دیدگاه کارکنان با مدارک تحصیلی مختلف تفاوت معنادار وجود دارد و 4) بین اهمیت ابعاد هفت گانه عامل فردی در انتقال اثربخش آموزش به محیط کار از دیدگاه کارکنان با سنوات خدمت مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. به طور کلی می توان گفت که عامل فردی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر انتقال آموزش کارکنان به محیط کار می باشد. بر این اساس لازم است برنامه ریزان و مدیران آموزشی در ارزیابی و تقویت ابعاد مرتبط با این عامل در سازمان ها توجه ویژه ای داشته باشند.
رابطه مهارت های فن آوری اطلاعات و ارتباطات با مؤلفه های خودراهبری در یادگیری دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه به کارگیری مهارت های فن آوری اطلاعات و ارتباطات با خودراهبری در یادگیری دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس، انجام شده است. این پژوهش، از لحاظ ماهیت و هدف، از نوع کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری آن عبارت از دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های برنامه ریزی درسی، مدیریت مالی، حقوق، ادبیات فارسی، علوم دام و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس در سال تحصیلی 91- 1390 بوده است. با استفاده از روش تصادفی طبقه ای 200 نفر از اعضای جامعه به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسش نامه بر روی آنان اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه استاندارد خودراهبری در یادگیری و پرسش نامه محقق ساخته فن آوری اطلاعات و ارتباطات با ضریب پایایی 775/0، استفاده شده است. داده های آماری با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که صددرصد از تغییرات خودراهبری در یادگیری توسط مؤلفه های فن آوری اطلاعات و ارتباطات قابل تبیین است. هم چنین با نتایج مطالعه در قالب آزمون همبستگی پیرسون، در سطح خطاپذیری (05/0) می توان اذعان نمود که بین آشنایی با سخت افزار و رغبت در یادگیری همبستگی معنی دار وجود دارد.