فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مادر مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک بر رفتارهای یادگیری فرزندان چهار تا شش سال اجرا شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون و جامعه ی آماری پژوهش را مادران کودکان چهار تا شش سال تشکیل دادند. از میان جامعه آماری مورد اشاره، پنجاه مادر به صورت داوطلبانه انتخاب و به شیوه تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 25 نفر) گمارده شدند. برنامه آموزشی والدین مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک طی شش جلسه به مادران گروه آزمایش ارائه گردید. ابزار سنجش پرسشنامه رفتارهای یادگیری پیش دبستان (مک درموت و همکاران، 2002) بود و داده های حاصل از اجرای پژوهش از طریق تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) تحلیل گردید. نتایج نشان داد که آموزش والدین مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک بر انگیزه شایستگی و رفتارهای یادگیری کلی دارای تأثیر معناداری است (05/0>p)،اما بر توجه / پشتکار و نگرش نسبت به یادگیریدر کودکان 4 تا 6 سال دارای تاثیر معناداری نیست (05/0p>).
رابطه بین فراشناخت حالتی و مسئولیت پذیری با خودنظم دهی تحصیلی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از جمله مفاهیم مطرح در آموزش های جهان معاصر، یادگیری خودنظم دهی است که امروزه از آن به عنوان یک کانون مهم و یکی از محورهای اساسی تعلیم و تربیت یاد می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین فراشناخت حالتی و مسئولیت پذیری با خودنظم دهی تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه انجام شد.
روش: روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 94-93 بودند که از بین آنها 283 نفر به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های مسئولیت پذیری منیره کردلو (1387)، فراشناخت حالتی اونیل و عابدی (1996) و خودنظم دهی تحصیلی کانل و ریان (1987) پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد بین مسئولیت پذیری و فرا شناخت حالتی و خرده مقیاس ه ای آن یعنی آگاهی، راهبرد شناختی، برنامه ریزی و بررسی خود با خود نظم دهی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>p). همچنین دو متغیر مسئولیت پذیری و فراشناخت حالتی توانستند 20 درصد از واریانس خودنظم دهی تحصیلی دانش آموزان را تبیین نمایند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق، می توان خودنظم دهی تحصیلی دانش آموزان را به عنوان یک متغیر مهم در پیشبرد اهداف آموزشی با افزایش سطح مسئولیت پذیری، برنامه ریزی، بازبینی و شناخت دانش آموزان بالا برد.
بررسی اثربخشی آموزش یادگیری مشارکتی از نوع جیگ ساو بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله روش های فعالی که امروزه توجه صاحب نظران
تعلیم و تربیت را متوجه خودکرده است، یادگیری مشارکتی است. پژوهش حاضر با هدف
بررسی اثربخشی یادگیری مشارکتی از نوع جیگ ساو بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان
ابتدایی طراحی و اجرا شد.این مطالعه ی شبه آزمایشی در بین دانش آموزان پسر
دبستان های شهر همدان در سال تحصیلی 92-1391 انجام شد. 64 دانش آموز (32 نفر گروه آزمایش و 32 نفر
گروه کنترل) از دو کلاس یک مدرسه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در گروه
آزمایش از روش یادگیری مشارکتی جیگ ساو و در گروه کنترل از روش سنتی سخنرانی
استفاده شد. پیش آزمون قبل از اعمال متغیرهای مداخله و پس آزمون پس از اعمال
آزمایشی انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی خودتنظیمی بوفارد و
پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی هارتر استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی
شامل گزارش میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی تحلیل کوواریانس به
کمک نرم افزار spss20 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد بین دو
گروه از لحاظ وجود متغیر خودتنظیمی و متغیر انگیزش تحصیلی تفاوت معنی دار وجود
داشت. به عبارتی نتایج پژوهش حاضر نشان داد یادگیری مشارکتی جیگ ساو، خودتنظیمی و
انگیزش تحصیلی را در دانش آموزان به طور معنی داری افزایش می دهد و در رشد مؤلفه های
این دو متغیر در دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. به طور کلی یافته های مطالعه نشان
دادروش یادگیری مشارکتی جیگ ساو نسبت به روش های سنتی تدریس در رشد مهارت
خودتنظیمی و افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان مؤثرتر است.
تأثیر یادگیری تلفیقی مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر خودکارآمدی دانش آموزان متوسطه دوم در درس ریاضی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر یادگیری تلفیقی مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر خودکارآمدی درس ریاضی دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان قائم شهر انجام گرفت. جامعه پژوهش را دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 94-93 به تعداد 6263 نفر که در 42 مدرسه مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دادند. از میان مدارس مجهز به فناوری اطلاعات و ارتباطات، یک مدرسه و در آن دو کلاس پایه دوم به روش تصادفی ساده به عنوان گروه های آزمایش و کنترل انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه خودکارآمدی ماتیاس جروسلم و رالف شوارز و نظامی بود که جهت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در دو گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. ابتدا از دانش آموزان پیش آزمون گرفته شد و سپس، محتوای درسی در طول نیمه اول سال تحصیلی و طی 8 هفته در کنار استفاده از شبکه اجتماعی و همچنین به روش سنتی به ترتیب برای کلاس های گروه آزمایش و کنترل ارائه گردید. پس از آموزش، هر دو گروه ازنظر میزان خودکارآمدی مورد آزمون قرار گرفتند. آزمون پیگیری دو ماه از آموزش به عمل آمد. تجزیه وتحلیل نتایج تحقیق با استفاده از اندازه گیری مکرر نشان داد که پس از آموزش تفاوت معناداری در خودکارآمدی در مقایسه با گروه کنترل ایجاد شد (001/0 P ). گروه آزمایش بعد از دو ماه پس از آموزش برتری خود را حفظ کردند. نتایج پژوهش، بیانگر تأثیر مثبت استفاده از یادگیری تلفیقی مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر خودکارآمدی بود.
بررسی تأثیرالقای استرس بر ظرفیت حافظهکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تأثیر اِعمال استرس بر ظرفیت حافظهکاری بررسی شد. این مطالعه در چهارچوب یک طرح شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل طراحی شد. 28 نفر از دانشجویان دختر خوابگاه دانشگاه الزهراء تهران با میانگین سنی 20سال، بر اساس روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف، پس از اعمال متغیرهای کنترل به وسیله آزمون های غربالگری انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش در فاصله بین پیش آزمون و پس آزمون برای القای استرس به عنوان متغیر مستقل، به مدت 20 دقیقه به انجام دادن تکالیف استرس زای شناختی مشغول شدند، در حالی که گروه کنترل در این فاصله استراحت کردند. داده ها برای سنجش ظرفیت حافظهکاری و علائم فیزیولوژیک، به ترتیب با کمک آزمون گستره لغات و دستگاه فشارسنج گردآوری شدند و از طریق آزمون کوواریانس و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس نشان داد که تفاوت بین دو گروه در میزان ظرفیت حافظهکاری معنادار نیست (5/0=F، 05/0< P). همچنین نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، در مقایسه تغییرات فشارخون دیاستول، در طی اجرای مجموعه تکالیف نشان داد که بین دو گروه در میزان تغییرات فشارخون دیاستول در طی اجرای مجموعه تکالیف، تفاوت معناداری وجود دارد (05/0< , P 418/4=F). نتایج نشان داد که مجموعه تکالیف استرس زا سبب القای استرس شد. با وجوداین در ظرفیت حافظهکاری بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
رابطه راهبردهای مطالعه و یادگیری با عملکرد تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: کنکاش در مورد راهبرد های یادگیری و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی، منجر به حرکت در جهت یادگیری مطلوب می شود. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین راهبرد های یادگیری با عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بابل بود.
ابزار و روش ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی که در سال 93-1392 در دانشگاه علوم پزشکی بابل انجام شد، 199 نفر (90 پسر و 109 دختر) از دانشجویان رشته های پزشکی، دندان پزشکی و پیراپزشکی به روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با تکمیل پرسش نامه راهبرد های مطالعه و یادگیری استاندارد لاسی و میانگین معدل تحصیلی دانشجویان جمع آوری و با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز رگرسیون چندگانه، آزمون Tمستقل و آنووا با کمک نرم افزار SPSS 18 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: میانگین تمامی زیرمولفه های اشتیاق، مهارت و خودنظم دهی در دختران به طور معنی داری از پسران بیشتر بود (05/0p<). تمامی مولفه های راهبرد های مطالعه به جز مهارت پردازش اطلاعات با پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط مثبت معنی دار داشتند. زیرمولفه های ایده اصلی (343/0=B)، پردازش اطلاعات (278/0=B) و راهبردهای آزمون (229/0=B) قوی ترین پیشگویی کننده مثبت پیشرفت تحصیلی بودند. همچنین این مدل، 7/24% واریانس معدل تحصیلی را پیش بینی کرد. دانشجویان با پیشرفت تحصیلی بالاتر نسبت به دانشجویان با پیشرفت تحصیلی پایین تر، در تمامی مولفه های راهبرد های یادگیری به جز مولفه پردازش اطلاعات، میانگین نمره بالاتری داشتند (05/0p<).
نتیجه گیری: راهبردهای مطالعه و یادگیری نقش زیادی در پیشگویی پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارند.
اثربخشی برنامة آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر عملکرد هوش های چندگانه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش بررسی اثربخشی برنامة آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر عملکرد هوش های چندگانه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. بدین منظور از بین دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-91 تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هوش چندگانه گاردنر که روایی و اعتبار آن نیز مورد تأیید قرارگرفته است، استفاده شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر میزان نمرات هوش تجسمی – فضایی، هوش کلامی- زبانی، هوش موسیقایی- موزون، هوش جنبشی- بدنی، هوش درون فردی به جز هوش برون فردی و هوش منطقی-ریاضی، دانش آموزان شرکت کننده در پس آزمون گروه آزمایشی تأثیر مثبت داشته است (01/0P<)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش مهارت های هوشی دانش آموزان مورداستفاده قرار گیرد.
مقایسه رشد تفکر انتقادی، تفکر خلاق و توانایی تشخیص غیرمنطقی در نوجوانان دختر دوره متوسطه شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه نحوه رشد شناختی همواره جزو علاقمندی های پژوهشگران بوده است. زیرا با کاوش عمیق در این مسیر می توان علل افت و خیز آن را شناسایی نموده و در راستای بهبود این مهارت ها برنامه ریزی کرد. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی تحول تفکر انتقادی، تفکر خلاق و توانایی ارزیابی غیرمنطقی در مرحله نوجوانی بود. در این راستا، هدف نمونه ای به تعداد 300 نفر از دانش آموزان دختر مقطع تحصیلی دوم راهنمایی، اول دبیرستان و سوم دبیرستان به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد. دانش آموزان به پرسش نامه های گرایش تفکر انتقادی، کالیفرنیا (CTDI) تفکر خلاق تورنس و پرسش نامه ارزیابی غیرمنطقی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین گروه های مورد مطالعه از نظر مؤلفه های تفکر انتقادی حقیقت جویی، تفکر خلاق و انعطاف پذیری با توجه به دوره تحصیلی تفاوت معنی دار وجود دارند.
بررسی نقش مهارت های یادگیری الکترونیکی بر رضایت و موفقیت تحصیلی دانشجویان مجازی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مهارت های یادگیری الکترونیکی بر رضایت و موفقیت تحصیلی دانشجویان مجازی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مرکز آموزش مجازی دانشگاه تهران و موسسه آموزش عالی مهر البرز هستند که از طریق روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 338 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شده اند. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و برای جمع آوری داده های موردنیاز از دو پرسشنامه محقق ساخته، آزمون سنجش آمادگی یادگیری الکترونیکی و آزمون رضایت تحصیلی استفاده شده است. روایی محتوایی این دو آزمون از طریق اعمال نظرات هفت نفر از متخصصان آموزش مجازی و پایایی آن ها پس از اجرای آزمایشی در بین 60 نفر دانشجو، با محاسبه آلفای کرانباخ به ترتیب 0.84 و 0.87 به دست آمد. همچنین برای سنجش موفقیت تحصیلی از معدل پیشرفت تحصیلی دانشجویان استفاده گردید. تحلیل یافته های این پژوهش با استفاده از آزمون T، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام نشان داد که میزان مهارت های دانشجویان در حد متوسط، رضایت تحصیلی در حد متوسط و موفقیت تحصیلی آن ها در حد خوب بوده است. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مهارت های فراشناختی و شناختی با موفقیت تحصیلی همبستگی وجود دارد. همچنین این پژوهش نشان می دهد که بین مهارت های فراشناختی و شناختی با رضایت تحصیلی همبستگی وجود دارد و بین متغیرهای مهارت های فناورانه و مهارت های ارتباطی با موفقیت و رضایت تحصیلی ارتباط قابل ملاحظه ای مشاهده نشد. سهم مهارت های فراشناختی در پیش بینی موفقیت تحصیلی دانشجویان 32.8 درصد و سهم مهارت های شناختی 11.5 درصد می باشد. همچنین سهم مهارت های فراشناختی در پیش بینی رضایت تحصیلی دانشجویان 50 درصد و سهم مهارت های شناختی 17.5 درصد می باشد.
چگونگی تأثیر کمبود ویژگیهای زبانی کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم بر تعامل اجتماعی آنها در اواسط دوران کودکی و راهبردهای مداخله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد انسان به تعاملات اجتماعی وابسته است که در طول سالهای میانی دوران کودکی (15-10 سالگی) به طوز فابل توجهی اساسی و ضروری هستند. هرچند رشد برخی از کودکان متفاوت از دیگر کودکان است؛ اما همه آنها فرایندهای ذهنی یکسانی را تجربه می کنند که به دلیل عوامل مختلفی این فرایندها ممکن است منجر به رشد کودکان یا مانع رشد آنها شوند. زبان بخشی از وجود بشر است و ارتباط ازطریق رفتارهای کلامی و غیرکلامی صورت می گیرد. افراد از طریق فرایندهای متعدد تعبیر و تفسیر، قادر هستند آنچه که دیگران سعی در رمزگذاری اش دارند را درک کنند. هرچند انسانها یاد می گیرند تا زبان را ازطریق تعامل با دیگران به کار برند، اما با توانایی فراگیری زبان زاده می شوند. با اینکه کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم نظام ارتباطی متفاوتی را به کار می گیرند، اما آنها زبان را به همان روش کودکان دارای رشد طبیعی فرا می گیرند. در این مقاله، مشکلات کاربرد زبان در موقعیتهای اجتماعی ای که کودکان مبتلا به اتیسم، با آنها مواجه هستند توصیف می شود. در این باره نیز بحث خواهد شد که چگونگی رشد شناختی و فراگیری زبان شیوه هایی را شکل می دهند که در سالهای میانی دوران کودکی، تعامل اجتماعی در کودکان دارای رشد طبیعی در مقایسه با کودکان اتیستیک تفاوت دارد. علاوه بر این، مقاله حاضر، در مورد عواملی که ممکن است در نقائص قابل ملاحظه در اتیسم سهم داشته باشند، و نیز اقداماتی که برای رفع این نقائص انجام می شود، توضیح می دهد.
بررسی رابطه ی ذهن آگاهی و راهبردهای فراشناخت با سبک های یادگیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
اثربخشی درمان اجتماع مدار بر کارکردهای اجرایی و حافظه شرح حال در افراد دارای اعتیاد به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان اجتماع مدار بر کارکردهای اجرایی و حافظه شرح حال در افراد دارای اعتیاد به مواد محرک بود. روش: این پژوهش بر اساس طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. از مردان مصرف کننده مواد محرک که در ۶ ماهه دوم سال ۱۳۹۳ به مرکز درمانی اجتماع مدار وردیج استان تهران مراجعه کرده بودند، ۲۷ نفر با روش نمونه گیری هدفمند و لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. در مرحله پذیرش و اتمام درمان افراد در این مرکز (درمان ۴ ماهه)، از آزمون های ویسکانسین، استروپ، برج لندن، فراخنای ارقام و پرسشنامه حافظه شرح حال برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان اجتماع مدار به صورت معناداری در بهبود نمرات آزمون های ویسکانسین، استروپ، برج لندن و فراخنای ارقام مؤثر می باشد. همچنین در نمرات مربوط به اختصاصی شدن خاطرات حافظه شرح حال، تأثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: با توجه به تأثیرات سبب شناسی، درمانی و پیشگیری کارکردهای اجرایی و حافظه شرح حال در اعتیاد، پیشنهاد می شود در مداخلات درمانی و پیشگیری از عود، از برنامه درمان اجتماع مدار استفاده شود.
آگاهی فراشناختی دانشجویان پسر و دختر آموزش زبان انگلیسی سطح متوسط که فکورانه عمل می کنند و آنان که با محرک آنی عمل می نمایند از کاربرد استراتژی خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه احتمالی بین آگاهی فراشناختی دانشجویان پسر و دختر آموزش زبان انگلیسی سطح متوسط که فکورانه عمل می کنند و آنان که با محرک آنی عمل می نمایند از کاربرد استراتژی خواندن می باشد. بدین منظور 95 نفر از دانشجویان آموزش زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل بعنوان شرکت کنندگان اولیه در نظر گرفته شدند. نخست جهت اطمینان از همگن بودن شرکت کنندگان از نظر خواندن بخش خواندن امتحان پت به آنها داده شد. سپس از شرکت کنندگان خواسته شد پرسشنامه مارسی را جهت بررسی آگاهی فراشناختی دانشجویان از کاربرد استراتژی خواندن آنها پر کنند. در نهایت پرسشنامه دیگری جهت تمیز دانشجویانی که فکورانه عمل می کنند و آنان که با محرک آنی عمل می نمایند توسط شرکت کنندگان پر شد. نتایج آنالیز همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه ای بین عملکرد آنی و عملکرد فکورانه دانشجویان و آگاهی فراشناختی آنها از کاربرد استراتژی خواندن در میان دانشجویان دختر و پسر وجود دارد. بدین معنا که دانشجویان فکور بیشتر از دانشجویانی که با محرک آنی عمل می کنند از کاربرد استراتژی خواندن خود آگاهی فراشناختی دارند ( همبستگی مثبت). بویژه نتیجه تحقیق نشان داد که هر چه دانشجویان دختر و پسر هردو فکورانه تر عمل می کردند آگاهی فراشناختی آنها از کاربرد استراتژی خواندن بیشتر بود.
بررسی رابطه جهت گیری فراشناختی کلاس درس با آگاهی فراشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه جهت گیری فراشناختی کلاس درس با آگاهی فراشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، نمونه ای مشتمل بر 213 دانش آموز دبیرستانی (107 پسر و 106دختر) با میانگین سنی 88/16 سال از شهر شیراز انتخاب شد. این افراد به مقیاس جهت گیری فراشناختی محیط های یادگیری (توماس، 2003) و پرسشنامه آگاهی فراشناختی (اسکراو و دنیسون، 1994) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که رابطه ای مثبت و معنی دار میان ابعاد مقیاس جهت گیری فراشناختی محیط های یادگیری با متغیرهای آگاهی فراشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد (01/0P<) و آگاهی فراشناختی دانش آموزان به ترتیب از طریق تعامل درون کلاسی، خواسته ای فراشناختی کلاس و حمایت و تشویق معلم پیش بینی می شود. همچنین، بهترین پیش بینهای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به ترتیب شامل تعامل درون کلاسی، خواست های فراشناختی کلاس و حمایت عاطفی هستند. علاوه بر این، براساس نتایج آزمون تی، تنها در متغیر پیشرفت تحصیلی تفاوت معنا دار میان نمرات دو جنس وجود دارد.
بهره گیری از کارکرد برنامه درسی پنهان به منظور رشد تفکر انتقادی دانشجویان در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابتدایی ترین اقدام برای بهبود کیفیت تفکر انتقادی دانشجویان، بالا بردن انگیزه استفاده از فکر کردن به عنوان کلیدی ترین عامل کسب موفقیت در تحصیل و زندگی است؛ چرا که کسب مهارت های درگیر در تفکر انتقادی در جریان برنامه درسی رسمی، به تنهایی نمی تواند ضامن معتبری برای پرورش این مهارت ها و در نهایت، کاربست آن در موقعیت های مختلف باشد. بنابراین، یکی از مؤثرترین اقدامات در این راستا، بهبود جنبه های نگرشی تفکر انتقادی، توجه به کارکرد برنامه درسی پنهان در آموزش عالی است که می تواند با اهداف برنامه درسی رسمی همسو نباشد. از این رو، مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی، ضمن تبیین جایگاه برنامه درسی پنهان در آموزش عالی و بررسی نسبت آن با تفکر انتقادی، به تشریح سازوکار تأثیرگذاری و کاربست های برنامه درسی پنهان آموزش عالی در جهت رشد تفکر انتقادی می پردازد. با توجه به کارکرد بیشتر برنامه درسی پنهان در آموزش عالی که به دلیل آزادی عمل برنامه درسی رسمی است، نسبت برنامه درسی پنهان با بعد نگرشی تفکر انتقادی و نیز توجه به برنامه درسی پنهان در تعلیم و تربیت آزاد در جهت ایجاد گرایش به تفکر انتقادی بحث شده است. در ادامه، برنامه درسی پنهان حاصل از روش تدریس دیالکتیکی به منظور رشد تفکر انتقادی فراگیران تشریح شده است.
کارکردهای شناختی، پیش مهارتهای شنیداری و توانش های زبانی در کودکان تک زبانه و دو زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی کارکردهای شناختی، پیش مهارتهای شنیداری و توانش های زبانی در کودکان تک زبانه و دو زبانه است. طرح پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای است. نمونه پژوهش حاضر را 30 نفر از کودکان دو زبانه ی 6 تا 12 سال مرکز چند زبانه های ایران و 30 نفر از کودکان تک زبانه 6 تا 12 سال مرکز خلاقیت تشکیل می دهند. نمونه گیری به شیوه در دسترس و هدفمند انجام شد. ابزار پژوهش آزمون رشد زبان، آزمون هوش کلامی وکسلر و آزمون پیش مهارت های شنیداری بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین کارکردهای شناختی، پیش مهارت های شنیداری و توانش های زبانی کودکان تک زبانه و دو زبانه تفاوت معنی داری وجود دارد. براساس نتایج پژوهش حاضر، والدین و نهاد های آموزشی باید برنامه های موثر و متنوعی به منظور بهبود مهارت های شناختی لازم برای یادگیری زبان ایجاد کنند.
بررسی رابطه ادراک فیزیونومیک در نظریه ورنر با جاندار پنداری در کودک پیش عملیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضربه بررسی رابطه ادراک فیزیونومیک در نظریه ورنرباجاندارپنداری در کودک پیش عملیاتی می پردازد. دراین مقاله شباهت جنبه های مختلف نظریه منحصر به فرد هاینز ورنر روان شناس آلمانی با مفهوم جاندارپنداری پیاژه موردبررسی قرارگرفته است. روش پژوهش دراین مقاله توصیفی تحلیلی وجزوپژوهش های کیفی است. نحوه ادراک کودک ازمحیط اطراف و واکاوی وچگونگی این ادراک، و تفاوت کیفی آن باادراک یک فرد بزرگسال وهمچنین شباهت و نزدیکی ادراک کودک با نحوه درک طبیعت درمیان هنرمندان وبیماران اسکیزوفرن ازجمله مطالبی است که دراین مقاله مورد مطالعه قرارگرفته است. یک پارچگی و هم زمانی ادراک و اندیشه در کودک پیش عملیاتی، نقش بادامه در تفکرشهودی کودک وانسان بدوی، ازجمله یافته های این مقاله است. همچنین برای نخستین بار به نوعی دانش شهودی بر مبنای شباهت و مجاورت در کودک پیش عملیاتی اشاره شده، که نتیجه ادراک بی واسطه کودک از محیط و طبیعت پیرامون خود می باشد.
تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر تفکر منطقی دانش آموزان دختر و پسر سوم راهنمایی منطقه سامن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر تفکر منطقی دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم راهنمایی منطقه آموزش و پرورش سامن در سال تحصیلی 91-90 بود. از بین این دانش آموزان نمونه ای با حجم 96 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین گردید. سپس با استفاده از آزمون مهارت های استدلال نیوجرسی، پیش آزمون به عمل آمد. آنگاه به گروه های آزمایش، به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش فلسفه برای کودکان ارائه گردید؛ اما گروه کنترل به روال معمول ادامه دادند. در پایان تفکر منطقی آزمودنی ها با آزمون مذکور، اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس نشان داد که تعامل آموزش فلسفه برای کودکان و جنسیت بر تفکر منطقی دانش آموزان تأثیر معنی دار داشته است. به علاوه آموزش فلسفه برای کودکان بر تفکر منطقی دانش آموزان دختر و پسر نیز به طور جداگانه تأثیر معنی دار داشت و این تأثیرها در سطح آلفا کمتر از 01/0 معنی دار بود.