فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف :این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین بخشایشگری، رضایتمندی زناشویی و سلامت روان والدین کودکان کم توان ذهنی و عادی انجام شده است. روش: در راستای رسیدن به هدف مزبور 80 نفر (40 مادر دارای کودک کم توان ذهنی و 40 مادر دارای کودک عادی) به صورت تصادفی از شهرستان اسفراین انتخاب شدند و ابزارهای مورد استفاده شامل چک لیست نشانه های اختلالات روانی ( SCL90-R)، آزمون رضایتمندی زناشویی انریچ و سیاهه بخشایشگری ان رایت بود. یافته ها:نتایج تحقیق نشان داد میزان بخشایشگری و رضایتمندی زناشویی مادران بر سلامت روان آنها تاثیر مثبت داشته و سلامت روان آنها از طریق میزان بخشایشگری و رضایتمندی زناشویی قابل پیش بینی است. از بین دو متغیر بخشایشگری و رضایتمندی زناشویی، بخشایشگری بالا پیش بینی کننده قوی تری برای سلامت روان مادران کودکان کم توان ذهنی و رضایتمندی زناشویی بالا، پیش بینی کننده قوی تری برای سلامت روان مادران کودکان عادی بود. همچنین بین رضایتمندی زناشویی و بخشایشگری در مادران کودکان عادی و کم توان ذهنی در نمونه حاضر ارتباط مستقیم بوده و هر یک از این متغیرها نیز با سلامت روان مادران کودکان عادی و کم توان ذهنی رابطه معنادار مستقیم داشتند. از طرفی یافته ها حاکی از تاثیرات منفی داشتن کودک کم توان ذهنی بر سلامت روان و رضایتمندی زناشویی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. نتیجه گیری:بنابراین می توان گفت که داشتن کودک کم توان ذهنی بر سلامت روان و رضایتمندی زناشویی مادران تاثیر منفی دارد. پیامدهای نظری و عملی یافته ها در اصل مقاله مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
تأثیر آموزش حافظه ی فعال بر عملکرد خواندن و ظرفیت حافظه در دانش آموزان دارای ناتوانی خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:از جمله مواردی که نظریات کنونی در مورد ناتوانی یادگیری بر آن تأکید دارند، حافظه است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش حافظه ی فعال بر عملکرد خواندن و ظرفیت حافظه در دانش آموزان با ناتوانی خواندن اجرا شد. روش:پژوهش از نوع آزمایشی و جامعه ی آماری شامل دانش آموزان پایه ی سوم ابتدایی دارای ناتوانی خواندنِ ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر یزد بود که از میان آن ها 40 دانش آموز (20 دختر و 20 پسر) به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل (هر گروه 10 دختر و 10 پسر) جایگزین شدند. ابزارهای سنجش شامل چک لیست نشانگان نارساخوانی، فرم مصاحبه ی بالینی محقق ساخته، مقیاس هوش تجدیدنظر شده ی وکسلر کودکان، آزمون خواندن و نارساخوانی نما و آزمون حافظه ی ارقام وکسلر بود. آزمودنی های گروه آزمایش در طی 18 جلسه (هر هفته 2 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه) تحت آموزش حافظه ی فعال قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:یافته های پژوهش نشان داد که آموزش حافظه ی فعال، عملکرد خواندن و ظرفیت حافظه ی دانش آموزان با ناتوانی خواندن را بهبود بخشیده است (001/0>p). نتیجه گیری:با توجه به یافته های پژوهش، آموزش حافظه ی فعال می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بهبود عملکرد خواندن و ظرفیت حافظه ی دانش آموزان با ناتوانی خواندن مورد استفاده قرار گیرد.
تغییر اصطلاح شناسی عقب ماندگی ذهنی به کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مقاله بررسی فرایند و ضرورت تحول در اصطلاح شناسی عقب ماندگی ذهنی/کم توانی ذهنی و همچنین ملاحظه های مربوط به آن است. روش: روش این تحقیق بررسی مقاله های مرتبط و ترجمه بیانیه انجمن کم توانی ذهنی و رشدی امریکا (AAIDD) در رابطه با دلایل تغییر اصطلاح شناسی عقب ماندگی ذهنی به کم توانی ذهنی است. یافته ها و نتیجه گیری: مفهوم و اصطلاح شناسی «عقب ماندگی ذهنی» تغییر و تحولات فراوانی داشته است. امروزه، اصطلاح «کم توانی ذهنی» به جای «عقب ماندگی ذهنی» ترجیح داده می شود ولی تعریف و فرضهای کلی پیشین به قوت خود باقی می ماند. اصطلاح کم توانی ذهنی همان جمعیتی راتحت پوشش قرار می دهد که اصطلاح عقب ماندگی ذهنی قبلا از نظر تعداد، نوع، گروه، دوره ناتوانی، و نیاز به خدمات و حمایتهای انفرادی، پوشش می داد. افزون براین، هر فردی که در گذشته واجد شرایط عقب ماندگی ذهنی بود، با اصطلاح کم توانی ذهنی نیز همچنان واجد شرایط است.
مقایسه مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی در کودکان با و بدون مشکلات حرکتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش بهمنظور مقایسه مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی در کودکان با و بدون مشکلات حرکتی انجام گرفت. روش بررسی: در این تحقیق مقایسهای هفده کودک با مشکلات حرکتی و بیست و پنج کودک بدون مشکلات حرکتی که مهارتهای حرکتی آنان بر اساس مقیاس رشد حرکتی لینکلن- اوزرتسکی سنجیده شده بود، بهطور تصادفی انتخاب و وضعیت رفتاری و تحصیلی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. از فرم والد چک لیست رفتاری کودک برای ارزیابی مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان استفاده شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمون تیمستقل تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد کودکان دچار مشکلات حرکتی در مقایسه با کودکان بدون مشکلات حرکتی پیشرفت تحصیلی ضعیف تری دارند (001/0> p). همچنین نتایج نشان داد که کودکان دارای مشکلات حرکتی، مشکلات کلی، درونی، بیرونی و اجتماعی، شکایات جسمانی، عدم توجه و گوشهگیری بیشتری نسبت به کودکان بدون مشکلات حرکتی دارند (۰/۰۰۱>p)، ولی بین دو گروه از نظر اضطراب/ افسردگی، مشکلات تفکر و جنسیت و رفتار بزهکارانه و پرخانشگرانه اختلاف معناداری وجود ندارد (۰/۰۵
پذیرش دانش آموزان دارای اختلالات شنیداری توسط همسالان در مدارس تلفیقی و غیرتلفیقی (عادی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: پژوهش حاضر به منظور تعیین میزان پذیرش دانش آموزان دارای اختلال شنیداری توسط دانش آموزان عادی در مدارس تلفیقی و غیر تلفیقی (عادی) انجام شده است. تحقیقات گوناگون نشان داده اند عامل پذیرش دانش آموزان استثنایی توسط دانش آموزان عادی در موفقیت برنامه های تلفیقی یا فراگیرسازی(Inclusion) موثر می باشد.
مواد و روش تحقیق: روش پژوهش در این تحقیق زمینه یابی می باشد و برای توصیف میزان پذیرش دانش آموزان نیمه شنوا از پرسشنامه(Acceptance Scale) استفاده شده است. نمونه های تحقیق شامل 323 دانش آموز عادی دختر و پسر کلاسهای سوم، چهارم و پنجم دبستانهای تهران بودند که همکلاسی دارای اختلال شنوایی داشتند. این نمونه ها بطور تصادفی از مناطق پنج گانه تهران انتخاب گشتند. همچنین این پژوهش یک نمونه 65 نفری از دانش آموزان همین مقاطع تحصیلی را در مدارس غیر تلفیقی جهت مقایسه مورد بررسی قرار داد. برای بررسی پایایی یا اعتبار، پایایی تقسیم به نصف اسپرمن – براون 82%+ بود همچنین ضریب آلفا 77%+ گزارش شد. در روش آزمون مجدد در دو موقعیت به فاصله سه هفته ضریب ثبات 68%+ بود. در این تحقیق تاثیر جنسیت و نوع مدرسه (تلفیقی، غیر تلفیقی یا عادی) بر میزان پذیرش دانش آموزان دارای اختلال شنیداری مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش در زمینه عامل جنسیت نشان داد که در مدارس تلفیقی پذیرش دانش آموزان پسر بیشتر از دختران است و در مورد مقایسه میزان پذیرش در مدارس تلفیقی و غیر تلفیقی (عادی)، نتایج نشان دهنده میزان پذیرش بالاتر در مدراس تلفیقی می باشد.
بحث و نتیجه گیری: همانطور که از نتایج پیداست دانش آموزان نیمه شنوای مدارس تلفیقی از میزان پذیرش بالاتری توسط همکلاسیها برخوردارند. این برتری در مدارس تلفیقی بیانگر این واقعیت است که تجربه تماس و آشنایی با کودکی که نیازهای ویژه دارد می تواند بر پذیرفته شدن این دانش آموزان توسط دانش آموزان عادی اثر گذار باشد. محدودیتهای این پژوهش و کم بودن پژوهشها در این زمینه ضرورت پژوهشهای بیشتر بخصوص در زمینه مداخلات مناسب جهت افزایش پذیرش را آشکار می سازد.
"
اثر بخشی روش ابزرا وجود بر عزت نفس و سلامت عمومی دانش آموزان نابینای عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقایسه رفتار تطبیقی افراد عادی با افراد کم توان ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی و مقایسه رفتارهای انطباقی در افراد عادی و افراد کم توان ذهنی روی 320 آزمودنی (246 نفر عادی، 74 نفر کم توان ذهنی) با دامنه سنی 7 تا 18 سال انجام گرفت. ابزار پژوهش مقیاس رفتار انطباقی، ویرایش تجدید نظر شده نسخه 1993 مقیاس رفتار انطباقی است که از مقیاس های رفتار انطباقی انجمن کم توانی ذهنی آمریکا در سال های 1969 و 1974 تهیه شده و شامل دو بخش که دارای 18 حوزه رفتار انطباقی است. داده های پژوهش با استفاده از برنامه آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های آن حاکی از این است که افراد کم توان ذهنی نسبت به افراد عادی در حوزه های رفتار انطباقی: عملکرد مستقل، فعالیت اقتصادی، رشد زبان، اعداد و زمان، فعالیت شغلی - پیش شغلی، خودفرمانی، مسوولیت پذیری، رفتار مختلف کننده فردی، فعالیت خانگی، اجتماعی شدن، رفتار اجتماعی، همنوایی کردن و قابل اعتماد بودن عملکرد پایین تری دارند. اما در حوزه های رشد جسمانی، رفتار کلیشه ای و بیش فعالی، رفتار جنسی، رفتار خودآزاری و اشتغال اجتماعی، تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. علل احتمالی این تفاوت ها و تشابه ها به اختصار مورد بحث قرار گرفته است.
" یادگیری صریح یک مهارت ادراکی – حرکتی به دنبال سکته مغزی با استفاده از دست مبتلا "(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: بررسی یادگیری صریح در بیماران مبتلا به سکته مغزی یک طرفه و مقایسه آن با افراد سالم و تعیین نقش عوامل مؤثر بر یادگیری این بیماران هدف این مطالعه می باشد.
روش بررسی: در این تحقیق تحلیلی مورد - شاهدی، از یک نرم افزار کامپیوتری جهت بررسی یادگیری حرکتی استفاده شده است که طی آن 4 مربع با رنگهای مختلف بر صفحه نمایشگر ظاهر می شد و داوطلب به محض مشاهده هر مربع باید کلید تعریف شده مرتبط با آن را فشار می داد. 15 بیمار مبتلا به سکته مغزی با انتخاب هدفمند و غیر تصادفی و 15 فرد سالم همسان که با گروه مورد جور شده بودند، در این تحقیق شرکت داشتند. در روز اول 8 بلوک حرکتی تمرین می شد. 24 ساعت بعد یک آزمون یادآوری از داوطلبین بعمل می آمد که شامل دو بلوک حرکتی با الگوی منظم بود. همه داوطلبین راست دست بوده و بیماران نیز دارای ابتلای سمت راست بوده و با همان سمت مبتلا تمرین را انجام می دادند و زمان سکانسها و بلوکهای حرکتی به عنوان متغیر تحقیق اندازه گرفته می شد.
یافته ها: انجام بلوکهای تحقیق در بیماران با اختلاف معنی داری کندتر از افراد سالم بود (05/0 P<). بین زنان و مردان چه در بیماران و چه در افراد سالم اختلاف معنی داری وجود نداشت. همچنین متغیرهای سن، جنس و سطح تحصیلات تأثیر قابل توجهی بر نتایج تحقیق نداشت(05/0 P>). زمان انجام بلوکهای حرکتی در دفعات آخر نسبت به دفعات ابتدایی کاهش معنی داری در هر دو گروه داشت(05/0 P<).
نتیجه گیری: اگرچه بیماران مبتلا به سکته مغزی یک طرفه، درمجموع حرکت را کندتر از افراد سالم همسان انجام می دادند، اما یادگیری حرکتی که بصورت کاهش پایدار در زمان بلوکها تعریف شده بود، در هر دو گروه سالم و بیمار وجود داشت. به عبارت دیگر بیماران مبتلا به سکته مغزی در طی انجام حرکت با دست مبتلا قابلیت یادگیری حرکتی را دارا هستند. "
بهداشت روانی کودکان استثنایی
حوزههای تخصصی:
اثربخشی چندرسانه ای آموزشی دیکته یار بر بهبود مشکلات حافظه دیداری و شنیداری دانش آموزان ناتوان در یادگیری املا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تولید چندرسانه ای دیکته یار و اثربخشی آن بر بهبود مشکلات حافظه دیداری و شنیداری دانش آموزان ناتوان در یادگیری املا بود. طرح پژوهش، شبه آزمایشی و دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل دانش آموزان با ناتوانی یادگیری املای پایه ی دوم ابتدایی شهر اراک در سال تحصیلی 91-1390 می شد. نمونه شامل 39 نفر بود که از این تعداد به تصادف، 20 نفر در گروه آزمایش و 19 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. به مدت 15 جلسه گروه آزمایش با چندرسانه ای دیکته یار و گروه کنترل با روش متداول آموزش دیدند. جهت تشخیص این دانش آموزان در مرکز ناتوانی های یادگیری از مقیاس تجدیدنظر شده ی وکسلر، مصاحبه ی بالینی و آزمون املا استفاده شده بود. برای گردآوری داده ها از آزمون املا و جهت تحلیل داده ها از آزمون U من ویتنی و ویلکاکسون استفاده شد. یافته ها نشان داد دانش آموزانی که با چندرسانه ای دیکته یار آموزش دیدند نسبت به دانش آموزانی که به روش متداول آموزش دیدند به صورت معناداری بهبود بیشتری در مشکلات حافظه دیداری و شنیداری داشتند(001/0P<). بنابراین چندرسانه ای دیکته یار در بهبود مشکلات حافظه دیداری و شنیداری دانش آموزان ناتوان در یادگیری املا مؤثر است. پیشنهاد می شود از چندرسانه ای دیکته یار در آموزش دانش آموزان ناتوان در یادگیری املا استفاده شود و برای انواع دیگر ناتوانی یادگیری، چندرسانه ای آموزشی تولید شود.