فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۶۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: ه دف از پژوهش حاضر مقایسه اث ربخ شی دو درمان گروه ی شن اخت ی-رفت اری و معنادرمانی به شیوه ی گروهی ب ر کاه ش افس ردگی و اف زای ش امی دواری در افراد معتاد به مواد مخدر بود. این پ ژوه ش آزمای شی، از نوع پی ش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه شامل افراد معتاد مراجعه کننده به یکی از مراکز متادون درمانی ترک اعتیاد شهرستان قروه (نیکو سلامت) در سال 1392 می باشد. ابتدا تعداد 60 نفر بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، سپس بر اساس نمرات پرسش نامه افسردگی بک و امید به زندگی اشنایدر تعداد 30 نفر از این افراد بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند، یک گروه آزمایش 10 جلسه معنادرمانی و گروه دوم آزمایش 13جلسه روان درمانی رفتاری-شناختی را دریافت کردند اما گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین درمان شناختی-رفتاری و معنادرمانی در کاهش افسردگی تفاوت وجود ندارد، اما درمان شناختی-رفتاری در افزایش امید به زندگی تأثیر بیشتری نسبت به معنا درمانی دارد. نتیجه گیری: نتایج دارای تلویحات کاربردی است.
الگوی ساختاری تأثیر شدت تخطی ها، همدلی، احساس گناه و شرمساری،رفتارهای دلجویی و بخشایشگری ادراک شده با خودبخشایشگری در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی الگوی ساختاری تأثیر شدت تخطی ها، همدلی، احساس گناه و شرمساری، رفتارهای دلجویی و بخشایشگری ادراک شده با خودبخشایشگری در بین دانشجویان بود که با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. گروه نمونه شامل 361 نفر به روش نمونه گیری تصادفی مبتنی بر حجم انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل سیاهه افتراق معنایی تخطی مک کانل، شاخص واکنش بین فردی دیویس، مقیاس حالت شرمساری و گناه مارشال، سانفتنر و تانگنی، مقیاس رفتارهای دلجویی مکالو، سانداگ، ورتینگتون، پرسشنامه انگیزه های تخطی بین فردی مکالو، راشال، سانداگ و ورتینگتون، براون و هیت، مقیاس خودبخشایشگری ول، دی شی و واکینی بود. نتایج پژوهش نشان داد بین شدت تخطی و احساس گناه و شرمساری با خودبخشایشگری رابطه معکوس و معنادار و بین رفتارهای دلجویی با خودبخشایشگری رابطه ای معناداری یافت نشد. همچنین بین همدلی و بخشایشگری ادراک شده با خودبخشایشگری رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نیز نشان داد که متغیرهای همدلی، احساس شرم و بخشایش ادراک شده اثر مستقیم بر خودبخشایشگری و رفتارهای دلجویی، بخشایش ادراک شده نیز دارای نقش واسطه ای بودند.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر شادکامی و بهزیستی روانشناختی افراد دارای نشانه های افسردگی: مطالعه تک آزمودنی با چند خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه ی کارآمدی روان درمانی مثبت گرا برای افزایش بهزیستی روانشناختی در افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی در فرهنگ ایرانی است. بدین منظور از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره پیگیری استفاده شد. برای انجام این پژوهش ابتدا از بین افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند و ملاک های ورود و خروج در پژوهش حاضر را دارا بودند و برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند، 3 نفر به شیوه نمونه-گیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکت کنندگان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته مرحله خط پایه در نظر گرفته شد. درمان به صورت انفرادی بر اساس دستورالعمل سلیگمن و همکاران (2006) در 6 جلسه توسط پژوهشگر انجام گرفت. ارزیابی ها با استفاده از پرسش نامه افسردگی بکویرایش دوم(بک و دیگران، 1996) پرسشنامه شادکامی آکسفورد(آرگایل و دیگران، 1995)، آزمونجهت گیری های شادکامی (پترسون و دیگران، 2005)، مقیاس رضایت از زندگی (دینر و دیگران، 1985) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (ریف، 1995) در مرحله خط پایه، جلسات درمان و دو ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. یافته ها نشان می دهد که هر سه مراجع با شروع درمان روند کاهشی معناداری را در طراز نمرات افسردگی نشان می دهند (71 درصد). همچنین هر سه مراجع روند افزایشی معناداری را در طراز نمرات بهزیستی روانشناختی (21 درصد)، شادکامی (46 درصد) و رضایت از زندگی (61 درصد) نشان می دهند. این نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است. بر این اساس، به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرا یک درمان کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم و نشانه های افسردگی و افزایش بهزیستی روانشناختی در فرهنگ ایرانی است.
نقش ظرفیت خودمهارگری و خودنظم بخشی در تبیین شادزیستی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تعیین رابطه ظرفیت خودمهارگری، و خودنظم بخشی با شادزیستی انجام شد. جامعه مورد مطالعه را تمامی دانشجویان دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 91-1390 تشکیل می دادند که از میان آن ها نمونه ای به حجم 187 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودمهارگری، راهبردهای خودنظم بخشی عاطفی و شادزیستی آکسفورد استفاده شد. نتایج نشان داد بین نمره کل شادزیستی و خرده مقیاس های تجربه مثبت و احساس مثبت آن با ظرفیت خودمهارگری و راهبردهای خودنظم بخشی (شامل شناختی، رفتاری، تمرکز بر تغییر عاطفه و افزایش عاطفه مثبت) رابطه مثبت معنا دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای ظرفیت خودمهارگری و راهبرد افزایش عواطف مثبت قادر هستند 17% از واریانس کل شادزیستی دانشجویان را تبیین کنند. همچنین نتایج آزمون تی نشان داد بین نمره کل شادزیستی و خرده مقیاس های آن در دانشجویان مجرد و متأهل تفاوت معنادار وجود دارد.بر اساس یافته های این پژوهش به کارگیری ظرفیت خودمهارگری و خود نظم بخشی می تواند موجب شادزیستی شود.
مقایسه اثر بخشی آموزش های کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشگری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، اثر بخشی آموزش کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشگری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 91-90 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی بود که از میان دانش آموزان پنج مدرسه راهنمایی شهر اردبیل بعد از شناسایی به وسیله آزمون ریاضی کی مت (1988) و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (کنترل تکانه و توجه) و گواه (20 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007)، تکانشگری بارات (1994)، آزمون ریاضی کی مت (1988) و حواس پرتی تولوز پیرون (1986) استفاده شده است. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) نشان داد آموزش برنامه های کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشوری و حواس پرتی تأثیر دارد (001/0≥P)؛ به این صورت که به کاهش هیجان های منفی، تکانشوری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی منجر می شود. بنابر یافته های این مطالعه، آموزش مهارت های کنترل تکانه و توجه به دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی باعث کاهش تکانشگری و حواس پرتی می شود و می توان از این آموزش ها به عنوان روش های مداخله ای مناسب سود جست
مطالعه ارتباط نظریه ذهن با ناگویی هیجانی در یک گروه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظریه ذهن به عنوان یک توانایی شناخت اجتماعی و ناگویی هیجانی به عنوان یک ناتوانایی در شناسایی هیجانات در خود و دیگران، از مؤلفه های مهم شناخت اجتماعی هستند که به نظر می رسد به جهت هم پوشی ساختاری در مکان های مغزی و هم پوشی کارکردی می توانند در ارتباط باهم موردتوجه قرار گیرند. هدف: مطالعه حاضر، یک پژوهش توصیفی- همبستگی است که باهدف بررسی ارتباط نظریه ذهن و ناگویی هیجانی در یک گروه غیر بالینی انجام یافت. نمونه پژوهش، شامل 233 دانشجو بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله-ای از دانشگاه های شهرستان بناب انتخاب شدند و آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم (RMET) و پرسشنامه ناگویی هیجانی TAS-20 را پاسخ دادند. یافته ها: داده ها با آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون خطی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نقش پیش بینی کنندگی ناگویی هیجانی را در ارتباط با توانایی نظریه ذهن تأیید کردند. از میان زیر مؤلفه های ناگویی هیجانی، تفکر عینی سهم توانمندی در پیش بینی توانایی نظریه ذهن داشت (001/0 P
مقایسه سبک های دل بستگی و راهبردهای تنظیم هیجان در افراد مصرف کننده مواد و افراد غیر مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دلبستگی و هیجان های افراد از عوامل مهم برای روی آوردن به اعتیاد است. هدف از این پژوهش، مقایسه سبک های دلبستگی و راهبردهای تنظیم هیجان در افراد مصرف کننده مواد و افراد غیر مصرف کننده بود.
روش: پژوهش حاضر بر اساس شیوه ی گرداوری داده ها، توصیفی و از نوع علّی مقایسه ای است. جامعه پژوهش، شامل کلیه ی مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر سمنان و حجم نمونه 60 نفر (30 نفر مصرف کننده ی مواد و 30 نفر غیر مصرف کننده) بود. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های سبک دلبستگی بزرگسالان و راهبردهای تنظیم هیجان استفاده شد . داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-18 و به روش تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار (در سطح 05/0 > (p بین میانگین نمرات افراد مصرف کننده مواد و افراد غیر مصرف کننده در متغیرهای سبک دلبستگی دوسوگرایی و نیز راهبردهای تنظیم هیجان سرکوبی بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، آموزش در زمینه تنظیم مناسب هیجان و ایجاد یک سیستم حمایتی اجتماعی – خانوادگی و احساس ایمنی در روابط اجتماعی جهت ترمیم سبک دلبستگی های ناایمنی که افراد مصرف کننده مواد دارند، می تواند در بازتوانی و ترک مواد کمک کننده باشد.
بررسی تفاوت ویژگی های شخصیتی و امید در میان دانش آموزان مرتبط و غیرمرتبط با جنس مخالف(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تفاوت ویژگی های شخصیتی و امید در میان دانش آموزان مرتبط و غیرمرتبط با جنس مخالف پرداخته است. حجم نمونة پژوهش 316 نفر از دانش آموزان دبیرستان های شهرستان رباط کریم است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. پژوهش از نوع مطالعه کمی همبستگی است. ابزار استفاده شده در این پژوهش، پرسش نامة 13 سؤالی ارتباط با جنس مخالف، پرسش نامة 90 سؤالی شخصیتی «آیسنک» و پرسش نامة 12 سؤالی «امید» اشنایدر است. داده ها بر اساس آزمون خی دو و آزمون t مستقل تحلیل شد. یافته ها حکایت از آن دارد که پسران بیش از دختران وارد ارتباط با جنس مخالف می شوند. همچنین ارتباط با جنس مخالف با افزایش ویژگی های شخصیتی روان رنجوری، روان گسسته گرایی، برون گرایی، و کاهش امید، همبسته است. یافتة دیگر اینکه شدت روان گسسته گرایی در افرادی که ارتباط جنسی را تجربه کرده اند بیشتر است. بنابراین، خودمهارگری جنسی تأکید شده است.
وضعیت تاب آوری و آسیب های هیجانی در مادران دارای کودک مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تشخیص سرطان در کودکان برای بسیاری از بیماران و برای والدین و اطرافیان آن ها به عنوان بحران روان شناختی و هیجانی تلقی می شود. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت تاب آوری و آسیب های هیجانی مادران دارای کودک مبتلا به سرطان انجام شده است. روش : این پژوهش یک بررسی توصیفی است. تعداد 34 مادر دارای کودک مبتلا به سرطان بودند که جهت پیگیری های درمانی به بیمارستان دکتر شیخ و یکی از مطب های خصوصی شهر مشهد مراجعه کرده بودند و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور بررسی میزان افسردگی، اضطراب و استرس مادران، از پرسشنامه 21-DASS و جهت بررسی وضعیت تاب آوری از مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون استفاده شد. یافته ها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام، ضریب همبستگی پیرسون و کولموگروف- اسمیرنف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که از منظر آسیب های هیجانی، 7/68درصد از مادران استرس، 2/56درصد اضطراب و 1/53درصد افسردگی را گزارش نموده اند؛ هم چنین، بین تاب آوری مادران و استرس، اضطراب و افسردگی آن ها رابطه منفی و معنی دار وجود داشت. نتیجه گیری: درجات بالای افسردگی، اضطراب و استرس و هم چنین وجود ارتباط منفی و معنی دار آن ها با تاب آوری، در مادران دارای کودک مبتلا به سرطان هشداردهنده است. بنابراین، چاره جویی برای تدوین خدمات بالینی سودمند و برنامه های مشاوره ای مناسب و هدفمند جهت بهبود کیفیت زندگی این مادران و فرزندشان ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر کاهش افسردگی دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر کاهش افسردگی دانشجویان دانشگاه پیام نور بوکان بود. بدین منظور 40 نفر انتخاب و به عنوان نمونه منظور گردیدند. روش تحقیق در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و از مقیاس هامیلتون (1960) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. برنامه آموزش خودکنترلی هیجانی طی 10 جلسه 60 دقیقه ای و در مدت پنج هفتة متوالی به دانشجویان ارائه گردید. بدین منظور نمونه تحقیق به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. گروه آزمایشی، تحت آموزش خودکنترلی هیجانی قرار گرفت، درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس و در سطح 05/0> pبرای گروه وابسته به منظور تعیین اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی نشان داد که این کاربندی توانسته است به عنوان مداخله ای مؤثر موجب کاهش افسردگی دانشجویان هم در مرحله آزمایش و هم در مرحله پیگیری شود.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر رضایت از زندگی (مطالعه موردی دانشجویان پیام نور شفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت از زندگی بیانگر نگرش مثبت فرد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می کند و در واقع همان احساس خشنودی است. رضایت از زندگی به متغیرهای متفاوتی بستگی دارد که یک سوی این نیازها به حکومت، سوی دیگر آن به جامعه و در نهایت به خود شخص بر می گردد. مسئله اصلی این است که با توجه به تغییرات سریعی که هر روز در جامعه اتفاق می افتد، رضایت از زندگی در حال حاضر چگونه است و تابع چه متغیرهای می باشد؟ از این رو هدف این مطالعه بررسی عوامل اجتماعی موثر بر رضایت از زندگی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد شفت استان گیلان بوده است. در چارچوب نظری این تحقیق از نظریه های روانشناسی، روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی استفاده شده است. روش تحقیق، پیمایش بوده و به منظور جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد شفت تشکیل می دهند و حجم نمونه تحقیق 173 نفر بوده که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شداند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 20 spss و بکارگیری آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. در این پژوهش رضایت از زندگی به عنوان متغیر وابسته و پذیرش اجتماعی، امید و خوشبینی، ویژگی های شخصیتی، جنسیت و وضعیت تاهل به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است. نتایج حاکی از آن است که رضایت از زندگی 3/50 درصد پاسخگویان در حد متوسط ، در مقابل 4/12 درصد پاسخگویان رضایت کمی از زندگی داشتند و 3/37 پاسخگویان رضایت زیادی از زندگی خود داشتند. در این مطالعه بین متغیرهای پذیرش اجتماعی، ویژگی های شخصیتی و وضعیت تاهل با رضایت از زندگی رابطه معنادار وجود دارد.
رابطة سبک های یادگیری کلب و هیجان های مثبت و منفی تحصیلی با یادگیری خودگردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سبک های یادگیری کلب، هیجان های مثبت و منفی تحصیلی با یادگیری خودگردان انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و در قالب یک طرح همبستگی است. جامعة آماری، کلیة دانش آموزان دبیرستان های شهر سقز (7000 نفر) در سال تحصیلی 93 -1392 بودند. جهت دستیابی به اهداف پژوهش، تعداد 363 نفر (182 دختر و 181 پسر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، به عنوان نمونة مورد مطالعه، از این جامعه انتخاب شدند؛ و از آنها خواسته شد تا به پرسش نامه های هیجان های تحصیلی پکران، گوئتز و فرینزل (2005)، راهبردهای یادگیری خودگردان پینتریچ و دی گروت (1990) و سبک های یادگیری کلب (2007) پاسخ دهند. داده های پژوهش با استفاده از میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رابطة بین سبک های یادگیری کلب و یادگیری خودگردان، معنادار نیست. رابطة بین لذت از کلاس و امیدواری با یادگیری خودگردان مثبت و معنادار است. همچنین رابطة اضطراب، خستگی و عصبانیت با یادگیری خودگردان منفی و معنادار است. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام، سبک های یادگیری و هیجان های تحصیلی 29 درصد تغییرات مربوط به یادگیری خودگردان را تبیین می کنند. هیجان های تحصیلی قادر به پیش بینی یادگیری خودگردان هستند که از میان آنها متغیر لذت از کلاس بالاترین قدرت پیش بینی کنندگی را دارد.
مطالعه برخی همبسته های رضایت جنسی و رضایت زناشویی در زنان متاهل شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت جنسی به عنوان یکی از همبسته های رضایت زناشویی نقش مهمی در تداوم زندگی مشترک زوجین ایفا می نماید. پژوهش حاضر با هدف بررسی رضایت جنسی و رابطه آن با رضایت زناشویی در زنان متاهل انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. بدین منظور نمونه ای شامل 200 نفر از زنان متاهل ساکن در شهر اصفهان با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند که به مقیاس-های ارزیابی رابطه هندریک، رضایت جنسی لارسون و تعدادی سوال باز پاسخ دادند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون داده ها نشان داد که 5/11 درصد زنان از رضایت جنسی پایین، 5/44 درصد از رضایت جنسی متوسط و 44 درصد از رضایت جنسی بالایی برخوردار بودند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بین رضایت زناشویی و رضایت جنسی، میزان تجربه ارگاسم، دفعات تجربه جنسی در هفته و مدت زمان رابطه جنسی و نیز متغیرهای زمنیه ای (غیرجنسی) چون سن، طول مدت ازدواج و تحصیلات رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. رضایت جنسی و رضایت زناشویی به عنوان سازه های همبسته با متغیرهای جنسی و غیرجنسی متعددی در رابطه است. شناسایی این متغیرها کمک شایانی به بهبود روابط زوجین و تداوم زندگی مشترک آن ها خواهد نمود.
رابطه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و هم جوشی فکر با مشکلات بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بروز مشکلات بین فردی در بسیاری از اختلال های روان شناختی منجر به راه اندازی پژوهش های وسیع در این حیطه شده است. هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و هم جوشی فکر با مشکلات بین فردی بود.
روش : در چارچوب طرح همبستگی، 300 نفر(150نفر دختر و150نفر پسر) از دانشجویان به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و توسط پرسش نامه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، پرسش نامه هم جوشی فکر و پرسش نامه مشکلات بین فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل رگرسیون چندمتغیری به شیوه گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج حاکی از وجود همبستگی مثبت بین راهبردهای سازش نایافته نظم جویی شناختی هیجان و مؤلفه های هم جوشی فکر با بیشتر ابعاد مشکلات بین فردی بود، درحالی که این رابطه برای راهبردهای سازش یافته نظم جویی شناختی هیجان، منفی بود. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر نقش پیش بین کننده قوی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و مولفه های هم جوشی فکر برای بیشتر ابعاد مشکلات بین فردی بود.
نتیجه گیری: راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان سازش نایافته و همجوشی فکر از همبسته های روان شناختی مشکلات بین فردی است. این یافته ها می تواند واجد تلویحات بنیادی و کاربردی در حوزه روان درمانی و سایر زمینه های آموزشی و مداخلاتی باشد.
تأثیر آموزش شناختی ارتقاء امید برکاهش اهمال کاری و خودناتوان سازی تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شناختی ارتقاء امید برکاهش اهمال کاری و خودناتوان سازی تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور بود که درسالتحصیلی94-93 در شهرستان بوکان مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور از طریق نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و از طریق اجرای پرسشنامه های اهمال کاری لی و خودناتوان سازی تحصیلی تعداد 50 نفر برای متغیر خودناتوان سازی و 60 نفر برای متغیر اهمال کاری براساس بالاترین نمره انتخاب شدند و به طریق واگذاری تصادفی، نمونه های انتخابی برای هر متغیر، در دوگروه آزمایش و دو گروه کنترل گمارده شدند. سپس دو گروه درمانی (اهمال کاران تحصیلی، خودناتوان سازها) در هشت جلسه 60 دقیقه ای که توسط دو درمانگر آموزش دیده اجرا شد، تحت آموزش شناختی ارتقاء امید قرار گرفتند، در حالیکه گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. پس از آن از همه آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل پس آزمون به عمل آمد. داده های بدست آمده با استفاده از آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی(آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس و در سطح 05/0> p برای گروه های وابسته به منظور تعیین اثر بخشی آموزش شناختی ارتقاء امید نشان داد که این کاربندی توانسته است به عنوان مداخله ای مؤثر موجب کاهش خودناتوان سازی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان شود
تأثیر آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادی بر تشخیص هیجان های بنیادی در کودکان درخود مانده با کارکرد بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادی بر تشخیص هیجان های بنیادی در کودکان در خود مانده با کارکرد بالا صورت گرفته است.
مواد و روش ها: در این پژوهش از روش شبه آزمایشی و طرح تک آزمودنی AB بهره گرفته شده است. جامعه مورد پژوهش شامل کلیه کودکان درخودمانده 5 تا 8 ساله با کارکرد بالای شهر تهران در سال 91 بود که پنج کودک از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های تشخیصی چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انتخاب شدند. آموزش جلوه های چهره ای 3 روز در هفته و به مدت 12 جلسه 20 دقیقه ای برای هر کودک به صورت انفرادی انجام شد .برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل نمودارها استفاده گردید.
یافته ها: نتایج حاصل از مقایسه تعداد پاسخ های صحیح شرکت کنندگان در مرحله خط پایه و آزمون پایانی حاکی از بهبود عملکرد آنان در شناسایی هیجان های بنیادی است چنان که در آزمون پایانی تعداد پاسخ های صحیح شرکت کنندگان در بیشتر موارد به حداکثر رسید.
نتیجه گیری: آموزش ها توانستند پاسخ های صحیح شرکت کنندگان را در بازشناسی هیجان ها به ویژه هیجان های شادی، غم و خشم افزایش دهند. تعداد پاسخ های صحیح به ویژه از ناحیه دهان به حداکثر رسیدند بنابراین با توجه به اثر بخشی نسبی آموزش، پیشنهاد می شود که آموزش هیجان ها به عنوان بخشی از برنامه کار با کودکان درخود مانده درآید.
مدل علی رابطه ی بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علی رابطه ای بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان در دانشجویان انجام شده است. نمونه پژوهش، شامل 175 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان بود که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، انتخاب شدند. پرسشنامه نگرش سنج مذهب، پرسشنامه شادکامی آکسفورد، مقیاس خوشکامی اسنیت- هملیتون و پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی، به عنوان ابزار پژوهش، استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و روش تحلیل مسیر، استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده، مدل علی رابطه ای بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان، براساس شاخص های مختلف برازش، تأیید می شود. بر این اساس، نگرش مذهبی با لذت، لذت با شادی و سلامت روان، و شادی با سلامت روان، رابطه مستقیم دارد. همچنین نگرش مذهبی به طور غیرمستقیم از طریق لذت و شادی، باسلامت روان، رابطه غیرمستقیم دارد. براساس یافته های به دست آمده از این پژوهش، در تبیین رابطه بین نگرش مذهبی و سلامت روان، توجه به نقش متغیرهای شادی و لذت، می تواند حایز اهمیت باشد.
بررسی اثر بخشی مشاوره و درمان سوگ با رویکرد دینی به شیوه گروهی بر ارتقاء سطح کیفیت زندگی مادران داغدیده فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی مشاوره و درمان سوگ با رویکرد دینی به شیوه گروهی، بر ارتقاء سطح کیفیت زندگی مادران داغدار فرزند، انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه آزمایش و کنترل بود. ابزار مورد استفاده پرسشنامه کیفیت زندگی (SF- 36) بود. جامعه آماری پژوهش مادران داغدار فرزندی بودند که مدت سه ماه تا یکسال از مرگ فرزندانشان می گذشت و نمرات کیفیت زندگی آن ها پایین تر از یک انحراف معیار از میانگین جامعه بود. در این پژوهش 18 مادر داغدیده بوسیله نمونه گیری داوطلبانه تعیین شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس مداخله درمانی طی 10 جلسه 90 دقیقه ای، بصورت یک جلسه در هفته، برای گروه آزمایش به اجرا در آمد. نتایج تحلیل واریانس داده ها نشان داد که تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمره کلی کیفیت زندگی معنادار بوده است و مداخله درمانی به طور معناداری موجب ارتقاء سطح کیفیت زندگی مادران داغدیده گردیده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مشاوره و درمان سوگ با رویکرد دینی، در ارتقاء سطح کیفیت زندگی مادران داغدیده موثر است.
پیش بینی رضایت از زندگی براساس الگوی ارتباطی خانواده با نقش واسطه ای انگیزش مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف پیش بینی رضایت از زندگی براساس الگوی ارتباطی خانواده با واسطه گری انگیزش مذهبی در دانشجویان انجام گرفته است. بدین منظور نمونه ای مشتمل بر350 دانشجو (150 پسر و 200 دختر) از بین دانشکده های (علوم تربیتی، مهندسی، علوم پایه و حقوق) دانشگاه شیراز به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید، و به مقیاس هایی از قبیل، مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985)، مقیاس الگوی ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1994)، و مقیاس انگیزش موقعیتی گی، والرند و بلانچارد (2000) پاسخ دادند، پایایی و روایی مقیاس ها نیز محرز گردید. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که بین الگوی ارتباطی خانواده و رضایت از زندگی ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد. بدین صورت که بعد گفت و شنود به طور مثبت و بعد همنوایی به طور منفی پیش بینی کننده رضایت از زندگی بودند. هم چنین نتایج نشان داد که الگوی ارتباطی خانواده بر انگیزش درونی مذهبی و بیرونی مذهبی اثر دارد. در نهایت اینکه انگیزش بیرونی نسبت به مذهب توانسته بین الگوی ارتباطی خانواده و رضایت از زندگی نقش واسطه ای ایفا کند. یافته ها با توجه به تحقیقات پیشین به بحث گذاشته و پیشنهاداتی برای انجام پژوهش های بیش تر در این زمینه مطرح شده است.