فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
مقایسه آموزش به روش تجربه و عمل(با تأکید بر بازی) با روش های زبانی و تأثیرآنها بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان پسر پایه دوم شهرستان زرین شهر در سال تحصیلی 86-85(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور «مقایسه آموزش به روش تجربه و عمل(با تأکید بر بازی) با روش های زبانی و تأثیر آنها بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان پسر پایه دوم ابتدایی شهرستان زرین شهر انجام گرفت». جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از:کلیه دانش آموزان پسر پایه دوم شهرستان زرین شهر که در سال تحصیلی ٨٦٨۵مشغول به تحصیلبوده اند، و از بین جامعه مذکور به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای ٦٠نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که٣٠نفر در گروه آزمایش و ٣٠نفر در گروه گواه قرار گرفتند. روش انجام پژوهش در پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی وطرح پژوهشی مورد استفاده، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. ابتدا محقّقان با استفاده از آزمون محقّق ساخته از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آورد، سپس در گروه آزمایش به آموزش ضرب به روش تجربه و عمل با تأکید بر بازی پرداخته و در گروه گواه معلم کلاس همین مفهوم را با روش های زبانی و متداول تدریس کردند. و در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد.به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد.
نتایج پژوهش نشان داد که:
- پیشرفت تحصیلی مفهوم ضرب در ریاضی دانش آموزان پسر پایه دوم ابتدایی که به روش تجربه وعمل آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزانی که با روش های زبانی آموزش دیده اند، به صورت معناداری بالاتر است.
- پیشرفت تحصیلی مفهوم ضرب در ریاضی دانش آموزان قوی پسر پایه دوم ابتدایی که به روش تجربه وعمل آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزان قویی که با روش های زبانی آموزش دیده اند، تفاوت معناداری وجود ندارد.
- پیشرفت تحصیلی مفهوم ضرب در ریاضی دانش آموزان متوسط پسر پایه دوم ابتدایی که به روش تجربه وعمل آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزان متوسطی که با روش های زبانی آموزش دیده اند، به صورت معناداری بالاتر است.
- پیشرفت تحصیلی مفهوم ضرب در ریاضی دانش آموزان ضعیف پسر پایه دوم ابتدایی که به روش تجربه وعمل آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزان ضعیفی که با روش های زبانی آموزش دیده اند، به صورت معناداری بالاتر است.
هوش و دلبستگی تحلیلی بر خود تنظیم گری عاطفی- رفتاری کودکان تیزهوش، عقب مانده ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضربه بررسی نقش هوش بر خودنظم بخشی عاطفی و رفتاری کودکان می پردازد. برای این منظور رابطه ی هوش با ایمنی دلبستگی، سبک های دلبستگی (ایمن، دوسوگرا، اجتنابی، آشفته، سرگشته) و مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ی ذهنی خفیف (70-50=IQ)، تیزهوش (140-125=IQ) و عادی (110-95=IQ) بررسی گردید. هم چنین رابطه ی بین نوع و سبک های دلبستگی با مشکلات رفتاری در سه گروه فوق الذکر کودکان بررسی گردید. آزمودنی های این پژوهش شامل 91 کودک عقب مانده ی ذهنی خفیف، تیز هوش و عادی شش و هفت ساله (از هـر دو جنس) شـهر تبریز بودند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون های اضطراب جدایی، مقیاس مشکلات رفتاری آخن باخ ، آزمون هوشی ریون پیشرونده و پرسشنامه محقق ساخته جمعیت شناختی بود. برای تحلیل آماری از تحلیل واریانس یک متغیری و آزمون LSD، آزمون t و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی فقط در زیرمقیاس خود اتکائی آزمون اضطراب جدایی از دو گروه دیگر پایین تر بوده و تفاوت معنی داری با آنها دارند. یافته ی مهم دیگر آشکار ساخت که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر ناایمنی دلبستگی قرار دارند. بین توزیع پراکندگی کودکان عقب مانده ی ذهنی در چهار سبک دلبستگی در مقایسه با توزیع پراکندگی کودکان عادی تفاوت معنی دار بود. در حالی که این تفاوت در بین کودکان عادی و تیزهوش مشاهده نشد. هم چنین یافته دیگر نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر مشکلات رفتاری هستند. بالاترین میزان مشکلات رفتاری در دو سبک اجتنابی و دوسوگرا و در دو گروه عادی و تیزهوش مشاهده شد. در حالی که بین سبک های چهارگانه ی دلبستگی کودکان عقب مانده از لحاظ مشکلات رفتاری تفاوت معنی دار وجود نداشت
پرورش انگیزه در دانش آموزان نهایت مسئولیت پذیری در تدریس (رهیافت ها و راهکارهای عملی برای معلمان و مشاوران تحصیلی)
منبع:
گزارش مهر ۱۳۸۸ شماره ۲۱۲
حوزههای تخصصی:
" پیش بینی جهت گیری هدف با استفاده از پنج عامل بزرگ شخصیت در میان دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه احساس تنهایی و عزت نفس دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی با سبکهای دلبستگی آنها بود، به این دلیل روش تحقیق در پژوهش حاضر همبستگی است . 223دانشجو (123 دختر و 100 پسر) که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، با تکمیل پرسشنامه دلبستگی بزرگسال هازان و شیور، مقیاس تنهایی UCLA و مقیاس عزت نفس رزنبرگ در این پژوهش شرکت کردند. برای تحلیل آماری داده ها از ضریب همبستگی وتحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی با عزت نفس رابطه مثبت، ولی بین سبک دلبستگی مضطرب- دو سوگرا وعزت نفس رابطه منفی وجود دارد. بین سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی با احساس تنهایی رابطه منفی، ولی بین سبک دلبستگی مضطرب- دو سوگرا و احساس تنهایی رابطه مثبت وجود دارد. بین عزت نفس واحساس تنهایی همبستگی منفی به دست آمد.سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن می توانند واریانس متغیرهای احساس تنهایی و عزت نفس را معنی دار تبیین کنند. بدین ترتیب که سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی با افزایش عزت نفس و کاهش احساس تنهایی مطابقت می کنند و سبک دلبستگی مضطرب- دوسوگرا با کاهش عزت نفس و افزایش احساس تنهایی همراه است.
"
"اعتماد به نفس را در خود همیشگی سازیم "
حوزههای تخصصی:
باورهای هوشی و پیشرفت تحصیلی: نقش اهداف پیشرفت و درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطة میان باورهای هوشی و پیشرفت تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای اهداف پیشرفت و ابعاد گوناگون درگیری تحصیلی، به روش تحلیل مسیر بود. برای این منظور، 500 دانش آموز پایه سوم رشته ریاضی (250 دختر و250 پسر) دبیرستان های شهر شیراز به روش نمونه گیری خوشهای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ای متشکل از خرده مقیاسه ای باورهای هوشی، اهداف پیشرفت، تلاش، ارزش تکلیف، و راهبردهای شناختی و فراشناختی پاسخ دادند. عملکرد تحصیلی دانش آموزان نیز از طریق معدل کل پایان سال سنجیده شد. نتایج پژوهش به طور کلی نشان دادند که رابطة باورهای هوشی و پیشرفت تحـصیلی تحت تأثـیر اهداف پیشـرفت و ابـعاد درگیـری تـحصیلـی قرار دارد بـه طـوریکــه بــاور هـوشـی ذاتـی از طـریــق اهــداف رویـکرد ـ عملکرد، اهداف اجتناب ـ عملکرد، راهبردهای شناختی، و ارزش تکلیف بر پیشرفت تحصیلی به صورت غیرمستقیم و منفی اثر می گذارد و باور هوش افزایشی نیز از طریق اهداف تبحری، تلاش، راهبردهای فراشناختی، و ارزش تکلیف به صورت غیرمستقیم و مثبت بر پیشرفت تحصیلی تأثیر دارد.
تفکر خلاق و رابطه آن با موفقیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش میزان استفاده از تفکر خلاق در دانشجویان و ارتباط آن را با موفقیت تحصیلی و متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات پدر و مادر، معدل درسی، دوره و رشته تحصیلی بررسی کرده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و در حوزه مقایسه پس رویدادی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دوره کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان در سال تحصیلی 86 ـ85 تشکیل داده اند که به روش تصادفی طبقه ای و از طریق فرمول انتخاب حجم نمونه تعداد 250 نفر برگزیده شدند. ابزار سنجش، پرسشنامه تفکر خلاق پیتر هانی است که برخی مشخصات جمعیت شناختی به آن اضافه گردید. داده های این پژوهش در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون t همبسته، t مستقل، تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون توکی و ضریب همبستگی پیرسون) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که دانشجویان به میزان متوسط از تفکر خلاق بهره مند هستند. همچنین بین میزان استفاده از تفکر خلاق و متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات پدر و مادر، معدل درسی و رشته تحصیلی دانشجویان ارتباط معناداری وجود ندارد، در صورتی که بین میزان استفاده از تفکر خلاق در دانشجویان دوره های (مقاطع) تحصیلی مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. براساس نتایج آزمون توکی، اختلاف بین تفکر خلاق دانشجویان دوره کاردانی با کارشناسی ارشد و کارشناسی با کارشناسی ارشد در سطح 05/0≥P معنادار بوده است. تفکر خلاق در دانشجویان دوره کارشناسی ارشد بیشتر و در دانشجویان دوره کاردانی کمتر مشاهده گردید.
اثر حمایت اجتماعی، استرس تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی بر سلامت روانی- جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی روابط بین حمایت اجتماعی، خودکارآمدی تحصیلی، استرس تحصیلی و سلامت روانی- جسمانی بود که در قالب یک مدل پیشنهادی به روش تحلیل معادلات ساختاری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سیصد و بیست دانشجو (188 دختر، 132 پسر) در این پژوهش شرکت داشتند. از دانشجویان خواسته شد به پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان (CASEA؛ اُوِن و فرانمن، 1988)، مقیاس حمایت اجتماعی (SSA؛ ثامتی، نجاریان و شکرکن، 1376)، پرسشنامه استرس زاهای دانشجویی (SSQ؛ پولادی ری شهری، 1374) و پرسشنامه سلامت روانی- جسمانی (SF-36؛ ویر، 1996) پاسخ دهند. نتایج این پژوهش نشان داد که سطوح بالاتر سلامت روانی و جسمانی از طریق نمرات بالاتر حمایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی و نمرات پایین تر استرس تحصیلی پیش بینی می شود. همچنین، رابطه بین حمایت اجتماعی و سلامت روانی- جسمانی از طریق خودکارآمدی تحصیلی و استرس تحصیلی و رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و سلامت روانی- جسمانی از طریق استرس تحصیلی میانجی گری می شود. تمام روابط بین متغیرها نیز از نظر آماری معنادار بوده و متغیرهای پیش بین مدل، 19/0 از واریانس سلامت روانی و جسمانی را تبیین کردند.
رابطه فرصت دیجیتالی با انگیزه شرکت و کارائی دوره های آموزش مهارت های (ICDL)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاحص فرصت دیجیتالی، یک شاخص مرکب است که امکان دسترسی ارزان، همه شمول، فراگیر و برابر شهروندان یک کشور مشخص یا گروه های مشخصی از یک جامعه به ابزارهای (ICT) را مورد اندازه گیری قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه بین دسترسی به مؤلفه های شاخص فرصت دیجیتالی با انگیزه شرکت و کارایی دوره های آموزش ضمن خدمت (ICDL) انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دبیران مقطع متوسطه شهر سردشت بود که در دوره های (ICDL) شرکت کرده بودند. و نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای از بین دبیران مرد و زن مقطع متوسطه به تعداد 168نفر انتخاب شده است. برای گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرانباخ 84/0 محاسبه شده است. برای بررسی شاخص فرصت دیجیتالی از آمار توصیفی و برای بررسی رابطه شاخص فرصت دیجیتالی با انگیزه شرکت و کارایی دوره های (ICDL) از همبستگی دو رشته ای نقطه استفاده شد. براساس نتایج پژوهش معلمان 52 درصد به کامپیوتر، 38 درصد به اینترنت و 75 درصد به موبایل (شاخص فرصت دیجیتالی)دسترسی داشته اند و یافته های پژوهش نشان داد که بین دسترسی به مؤلفه های فرصت دیجیتالی و انگیزه بالا برای شرکت در دوره های (ICDL) و همچنین کارایی این دوره ها رابطه معنی داری وجود دارد و براساس نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که در جهت بهره وری هر چه بیشتر دوره های (ICDL) نسبت به افزایش شاخص فرصت دیجیتالی در بین گروه های هدف این دوره ها برگزار شود.
مقایسه اضطراب صفتی، اضطراب حالتی و اعتماد به نفس ورزشکاران مرد در ورزش های گروهی و ورزش های انفرادی
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به مقایسه اضطراب صفتی، مؤلفه های اضطراب حالتی و اعتماد به نفس در ورزشکاران ورزش های گروهی (والیبال، بسکتبال و هندبال) و ورزش های انفرادی (کشتی، دو و میدانی و بدمینتون) می پردازد. جامعه ی آماری پژوهش شامل ورزشکاران مرد کشور در رشته های مذکور می باشد. برای هر رشته90 نفر و درکل 540 نفر از دوازده استان کشور به صورت تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها ازآزمون اضطراب رقابت ورزشی (SCAT) (825/0 = α ) و سیاهه اضطراب حالتی رقابتی ایلی نویز (CSAI-2) (839/0 = α) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون t و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و نتایج نشان داد؛ ورزشکاران ورزشهای انفرادی درمقایسه با ورزشکاران ورزشهای گروهی دارای اضطراب صفتی بیشتر (05/0P<) و اعتماد به نفس کمتری (05/0P<) هستند. اما بین مؤلفه های شناختی اضطراب حالتی دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بین مؤلفه شناختی و بدنی اضطراب حالتی و نیز مؤلفه شناختی اضطراب حالتی با اضطراب صفتی همبستگی معنی دار مثبت (05/0= P) وجود دارد. ولی ارتباط مؤلفه شناختی اضطراب حالتی با اعتماد به نفس همبستگی معنی دار منفی ضعیفی در سطح (05/0= P) وجود دارد. همچنین بین مؤلفه بدنی اضطراب حالتی با اعتماد به نفس همبستگی معنی دار منفی و بین مولفه بدنی اضطراب حالتی با اضطراب صفتی رابطه مثبت (05/0= P) وجود دارد.