فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش ها نشان داده اند اصلاح نگرش افراد درباره مواد مخدر از نگرش مثبت به منفی می تواند از گرایش و ابتلای آنها به اعتیاد جلوگیری کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان به مواد مخدر و تعیین نقش منع قانونی، ممانعت خانواده، عدم دسترسی به مواد و اعتماد به خود بود. روش: در این پژوهش از روش زمینه یابی مقطعی استفاده شد. به منظور نیل به هدف پژوهش، مقیاس علاقه به مصرف موادمخدر در بین 400 نفر از دانشجویان شهر دزفول که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده بودند، اجراء شد. یافته ها: تحلیل عاملی نشان داد که مقیاس تک عاملی است و اعتبار آن با روش آلفای کرونباخ برای کل دانشجویان، پسران و دختران به ترتیب، 77/0، 81/0 و 70/0 است. نتایج میزان شیوع نگرش مثبت به مواد مخدر نشان داد که 3/18 درصد دانشجویان گهگاهی فکر مصرف مواد مخدر به مغز شان می زند، 5/12درصد برای یک بار هم که شده دوست دارند مواد مصرف کنند، 8/11 درصد مصرف مواد را رویایی می دانند که مدت ها است در سر دارند، 5/4 درصد اعتقاد داشته اند که یک بار مصرف مواد به امتحانش می ارزد و 5/1 درصد مصرف مواد را برای تفریح و سرگرمی مناسب دانسته اند. 5/10 درصد نیز بیان داشته اند که دوست دارند سیگار بکشند. همچنین، نتایج نشان داد که اگر منع قانونی نباشد 3/9 درصد و اگر ممانعت خانواده نباشد، 5/6 درصد دانشجویان احتمالا مواد مخدر مصرف خواهند کرد. نتایج اعتماد به خود نیز نشان داد که 7/87 درصد پاسخگویان کاملاً مطمئن هستند که هیچ وقت مواد مخدر مصرف نخواهند کرد. نتیجه گیری: می توان برای پیشگیری از مصرف، نقش عوامل قانونی، خانوادگی و ممانعت از دسترسی را تقویت کرده و با روش های بهبود و ارتقاء اعتماد به نفس از مصرف مواد مخدر جلوگیری کرد.
بررسی روائی آزمون ترسیم یک داستان در دو گروه از کودکان پرخاشگر و گوشه گیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی روائی آزمون ترسیم یک داستان است. این بررسی از نوع علی ـ مقایسه ای بود. نمونه شامل 137 دانش آموز (53 دختر و 84 پسر) پایه چهارم و پنجم مدارس ابتدایی است که در دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر طبقه بندی شدند و با استفاده از آزمون ترسیم داستان سیلور مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر در تصویر خود معنادار (04/0> p) است و در محتوای عاطفی معنادار نیست. گروه پرخاشگر به طور معنادار تصویر خود قوی تری را نسبت به گروه گوشه گیر ارائه دادند. پسران پرخاشگر قوی ترین و پسران گوشه گیر ضعیف ترین تصویر خود را بروز دادند (04/0>p). دختران پرخاشگر و گوشه گیر در محتوای عاطفی نمرات بالاتری از پسران داشتند و پسران پرخاشگر ضعیف ترین محتوای عاطفی را ارائه دادند (02/0> p). فراوانی طیف مثبت تا منفی محتوای عاطفی در گروه پرخاشگر و گوشه گیر، معنی دار بود و هر دو گروه دارای بیشترین فراوانی محتوای عاطفی در طیف منفی متوسط بودند. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه پرخاشگر معنادار و طیف مثبت و قوی دارای بیشترین فراوانی بود. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه گوشه گیر نیز معنادار و طیف نامطبوع و منفی دارای بیشترین فراوانی بود. تحلیل محتوای داستان های گروه پرخاشگر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های پرخاشگری در داستان ها با بالاترین فراوانی مؤلفه تصورات قتل و کشتن بود و در گروه گوشه گیر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های گوشه گیری با بالاترین فراوانی مؤلفه های تنهایی و ترس و اضطراب بود. آزمون ترسیم داستان سیلور دارای روایی قابل قبول برای استفاده در گروه کودکان پرخاشگر و گوشه گیر است.
اثر هیجان خشم و سبک های شناختی بر فرایند تصمیم گیری با واسطه گری تمایلات فراشناختی: ارائه مدلی یکپارچه در تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مکانیسم فرایند تصمیم گیری از منظر شناخت داغ می باشد. در همین راستا، نقش خشم به عنوان یک هیجان (همراه با نیمرخ شناختی) و سبک ها ی شناختی (نیاز به شناخت، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت) به عنوان شاخص انگیزش بر تصمیم گیری تحلیلی مبتنی بر مدل پردازش دوگانه کلازینسکی (2004) مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل تمایلات فراشناختی نقش واسطه متغیرهای پیش بین را با تصمیم گیری ایفا می کند. تفکر فعال روشنفکرانه نیز شاخص تمایلات فراشناختی می باشد. گروه نمونه پژوهش حاضر را 223 دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز شکل دادند. مقیاس نیاز به شناخت (کاچیوپو و همکاران، 1996)، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت (تامپسون و همکاران، 1992)؛ خشم (لرنر و کلتنر، 2000)، ارزیابی شناختی (اسمیت و الزورت، 1985)، تفکر فعال روشنفکرانه (استانوویچ و وست، 2007) و تصمیم گیری (کلازینسکی، 2001) مورد استفاده قرار گرفتند. روایی و پایایی مقیاس ها مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها ی پژوهش نشان می دهند که خشم به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تفکر روشنفکرانه) تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند؛ نیاز به شناخت نیز به همین شکل اما در جهت مثبت پیش بینی کننده تصمیم گیری می باشد؛ نیاز به ساختار تنها با واسطه تفکر روشنفکرانه تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند و نیاز به قطعیت پیش بینی کننده نمی باشد. ارزیابی ها ی شناختی قطعیت و مسئولیت/کنترل فردی نیز نیمرخ شناختی هیجان خشم را تشکیل می دهند.
تحلیل تطبیقی- کیفی تضاد سیاسی خشونت آمیز در سطح کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با اتخاذ رویکرد تطبیقی- کیفی مورد محور، به تضاد سیاسی خشونت آمیز در سطح کلان پرداخته شده است. به طور کلی، نوشته حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که چرا در برخی از کشورها تضاد کم است و اگر هست، چگونه تنظیم و مدیریت می شود؟ اما کشورهای دیگر با تضادهای مختلفی مواجه بوده، پیامدهای خشونت بار آن را تجربه می کنند؟ چارچوب نظری این مقاله بر پایه تحلیل و تبیین ارتباط متقابل مؤلفه های اقتصادی، سیاسی، تراکم منابع ارزشمند و چگونگی توزیع آن و کیفیت حاکمیت است. روش شناسی پژوهش نیز بر رهیافت فازی، احصای شرایط لازم و کافی وقوع نتیجه، شناخت ساختار و ساز و کارهای علّی مبتنی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نابرابری در ثروت، نابرابری اسمی و اقتصاد مبتنی بر صادرات انرژی شرط لازم و شرط کافی تضاد سیاسی خشونت آمیز نیست، اما نبود دموکراسی، توسعه نیافتگی اقتصادی و نبود کیفیت حاکمیت، هریک به تنهایی شرط لازم و کافی وقوع تضاد سیاسی خشونت آمیز است. همچنین، ترکیب دو شرط توسعه اقتصادی و دموکراسی و نابرابری در ثروت و دموکراسی، شرط کافی تضاد سیاسی خشونت آمیز هستند. نتایج نیز به طور کلی نشان می دهد که تضاد سیاسی خشونت آمیز شامل نابرابری در ثروت، نبود دموکراسی، وجود نابرابری اسمی، نبود توسعه اقتصادی و نبود کیفیت حاکمیت است.
پیش بینی پرخاشگری براساس الگوهای ارتباطی خانواده با واسطه گری رضایت از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
ارتباط سبک های مقابله ای و حمایت اجتماعی با استرس ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط سبک های مقابله و حمایت اجتماعی با استرس ادراک شده انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کل دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی را شامل بود که در نیمسال اول سال تحصیلی 86-87 مشغول تحصیل در این دانشگاه بودند. تعداد140 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان جامعه آماری مورد نظر انتخاب و به پرسشنامه های استرس ادراک شده، سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی پاسخ دادند. به دلیل ماهیت موضوع از روش همبستگی از نوع پیش بینی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که ادراک منفی از استرس با سبک های مقابله شناختی و رفتاری رابطه منفی و با شیوه مقابله اجتنابی رابطه مثبت دارد. در مقابل ادراک مثبت از استرس با سبک های مقابله شناختی و رفتاری رابطه مثبت داشت. حمایت اجتماعی با ادراک منفی از استرس رابطه منفی، ولی با ادراک مثبت از استرس رابطه مثبتی دارد. همچنین رابطه مثبتی بین حمایت اجتماعی و شیوه مقابله رفتاری وجود داشت، ولی بین حمایت اجتماعی و سبک های مقابله شناختی و اجتنابی رابطه معناداری مشاهده نشد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 28 درصد از کل واریانس ادراک مثبت از استرس را سبک های مقابله و 9 درصد این واریانس را حمایت اجتماعی تبیین می کند. نتایج پژوهش نشان داد که میزان استرس و نوع ادراکی که شخص نسبت به استرس دارد به میزان زیادی تحت تأثیر سبک های مقابله ای و حمایت اجتماعی است و با وجود سبک های مقابله شناختی و رفتاری و با دریافت حمایت اجتماعی از طرف خانواده و دوستان شخص ادراک مثبتی از استرس پیدا می کند.
بررسی تأثیر توان بخشی شناختی بر ترمیم توانایی شناخت اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نقصان تئوری ذهن یکی از زیربناهای اختلال در مهارت های اجتماعی در کودکان اتیسم است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر توان بخشی شناختی بر بهبود توانایی شناخت اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد بالا است.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع طرح های تک آزمودنی است که 4 کودک مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هر 4 کودک، 14 جلسة انفرادی توان بخشی شناختی را دریافت کردند.. ارزیابی ها در 6 مرحله، دو هفته پیش از شروع درمان، دو هفته بعد یعنی قبل از شروع درمان، بعد از پنچ جلسه درمان، بعد از ده جلسه درمان، یک روز بعد از پایان درمان و در نهایت مرحلة پیگیری (چهار هفته بعد از پایان درمان)، انجام شد. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر، تکلیف باور- کاذب سالی- آن، ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم و آزمون ذهن خوانی تماشاچی بود.. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل بصری و اندازه اثر استفاده شد.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد عملکرد آزمودنی های مطالعه در آزمون باور کاذب سالی- آن و ذهن خوانی تماشاچی بهبود یافته است. همچنین تغییری در توانایی ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم مشاهده نشد. همچنین اندازه اثر نشان داد این برنامه آموزشی بر باور کاذب و ذهن خوانی مؤثر بوده است.
نتیجه گیری: یکی از رویکردهای توان بخشی شناختی که در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت و اثربخشی آن نشان داده شد، ترمیم نقایص است. پیشنهاد می شود درمانگران به جای آموزش راهبردهای درمانی که سعی در اصلاح رفتار بیمار اتیسم در جهت کاهش نیاز به شناخت اجتماعی دارد، از رویکرد ترمیم استفاده نمایند. بر اساس یافته های این مطالعه با مداخله کوتاه مدت و فشرده امکان ترمیم توانایی تئوری ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم وجود دارد.
اثربخشی ارتقاء نگرش دینی بر رفتار مجرمانه جوانان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی ارتقاء میزان نگرش دینی بر کاهش رفتار مجرمانه جوانان زندانی است. برای سنجش میزان نگرش دینی جوانان زندانی، از پرسش نامه پایبندی مذهبی و برای ثبت رفتارهای مجرمانه آنان، از فهرست رفتار مجرمانه استفاده شد. برای انجام پژوهش از میان زندانیان افراد واجد شرایط شناسایی شدند که از میان آنها، 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. قبل از شروع جلسات آموزشی، به مدت 10 روز کلیه آزمودنی ها توسط مراقبین زندان و دستیاران، به صورت غیرمستقیم مشاهده شدند و رفتارهای مجرمانه آنها ثبت و پرسش نامه پایبندی مذهبی نیز اجرا شد. سپس در طول مدت معینی به گروه آزمایش جلسات آموزشی دینی ارائه شد، در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی از این دست دریافت نکردند. پس از پایان دوره آموزشی، مجدداً به مدت 10 روز ، رفتار آزمودنی ها، مشاهده و ثبت و پرسش نامه پایبندی مذهبی اجرا شد. یافته ها نشان داد که رفتار مجرمانه تحت تأثیر آموزش های دینی کاهش یافته است. همچنین بین ناپایبندی مذهبی و رفتار مجرمانه رابطه مثبت معنی داری مشاهده می شود.
بررسی علل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر پرخاشگری در میان خانواده های تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، بررسی و شناخت تأثیر عوامل جمعیت شناختی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در تبیین پرخاشگری در خانواده می باشد. به عبارت دیگر در این پژوهش سعی شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده که چرا در برخی از خانواده ها رفتارهای پرخاشگرانه دیده می شود. بر این اساس فرضیه هایی که از سه دیدگاه نظری از حوزه روان شناسی اجتماعی؛ یعنی رویکرد روانکاوی، رویکرد رفتارگرایی و رویکرد شناختی و همچنین، از مطالعات و تحقیقات پیشین، جهت تبیین پرخاشگری در خانواده استنتاج گردیده است. داده های مورد نیاز برای آزمون فرضیه های تحقیق از طریق پرسشنامه و با نمونه گیری سهمیه ای متناسب با حجم (PPS) از یک نمونه 384 نفری از سطح شهر تبریز گردآوری شد. برای دسته بندی مؤلفه های مربوط به پرخاشگری خانوادگی از تحلیل عاملی اکتشافی، برای محاسبه پایایی گویه ها از آلفای کرونباخ و نیز برای آزمون فرضیه ها از تکنیک های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تفاوت میانگین (T-test) و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده گردید و در نهایت برای تبیین عوامل اجتماعی مؤثر بر پرخاشگری خانواده از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج حاصل نشان می دهد که پرخاشگری خانوادگی با متغیرهای نوع خانواده، نوع ازدواج، پایگاه اقتصادی - اجتماعی، وضعیت شغلی، سطح تحصیلات، سن و باورهای مذهبی رابطه معنی داری داشته است.
بررسی تأثیرپذیری فرزندان از والدین در بُعد عمل به باورهای مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: باورهای دینی در زندگی اجتماعی و روانشناختی نقش مهمی برعهده دارند. بخش اعظم این باورها از والدین به فرزندان منتقل می شوند. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر دینداری والدین در دینداری فرزندان انجام یافته است. روش: در این مطالعه ی توصیفی ـ مقطعی، 260 دانشجو پسر و دختر و والدین آنان با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای در دانشگاه های بناب است، نمونه منتخب با تکمیل پرسشنامه معبد- دو، مورد مطالعه قرار گرفتند. همبستگی داده ها با تحلیل ضریب همبستگی پیرسون، و آزمون t برای مقایسه میانگین ها به کار گرفته شد. همچنین تحلیل واریانس یکراهه نیز برای تجزیه و تحلیل داده ها به کار برده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که رابطه معناداری بین عمل به باورهای دینی فرزندان و مادران (01/0p<، 31/0=r) و عمل به باورهای دینی فرزندان و پدران (05/0p<، 23/0=r) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که عمل به باورهای دینی در فرزندان به طور معناداری توسط عمل به باورهای دینی در والدین پیش بینی می شود (01/0p<). اما در بررسی جداگانه دیده شد که همبستگی عمل به باورهای دینی فرزندان پسر با مادرانشان و همبستگی عمل به باورهای دینی فرزندان دختر با پدرانشان بیشتر بود. نتیجه گیری: دینداری و عمل به باورهای دینی والدین با دینداری و عمل به باورهای دینی فرزندان با هم رابطه دارند.
تاثیر عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و آموزشی بر اُفت تحصیلی از دیدگاه دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: اُفت تحصیلی زمانی اتفاق می افتد که فاصله قابل توجهی بین استعداد بالقوه و توان بالفعل افراد در فعالیت های درسی و پیشرفت تحصیلی ایجاد شود. این پژوهش با هدف بررسی و شناخت عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و آموزشی موثر بر اُفت تحصیلی از دیدگاه دانشجویان انجام شد.
روش ها: این پژوهش پیمایشی در دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای مشغول به تحصیل در دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 91-13۹۰ انجام شد. 373 دانشجو با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و تعداد ۳۵۷ پرسش نامه تکمیل شده جمع آوری و بررسی شد. ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته دارای 4 مولفه فردی، خانوادگی، اجتماعی و آموزشی و 40 گویه بود که براساس طیف لیکرت از کاملاً مخالفم (1 امتیاز) تا کاملاً موافقم (5 امتیاز) درجه بندی شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS 16 و آزمون T تک نمونه ای استفاده شد.
یافته ها: از دیدگاه دانشجویان، میانگین امتیاز تاثیر عوامل فردی بر اُفت تحصیلی 47/2±16/4، میانگین امتیاز تاثیر عوامل خانوادگی بر اُفت تحصیلی 30/3±75/3، میانگین امتیاز تاثیر عوامل اجتماعی بر اُفت تحصیلی 68/3±74/3 و میانگین امتیاز تاثیر عوامل آموزشی بر اُفت تحصیلی 96/3±83/3 بود (05/0>p).
نتیجه گیری: عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی و آموزشی از دیدگاه دانشجویان بر میزات اُفت تحصیلی موثر است.
روایی، پایایی و ساختار عاملی مقیاس شایستگی اجتماعی در دانش آموزان دوره ی ابتدایی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی مقیاس اجتماعی کوهن و رسمن (1972) برای کودکان سنین دبستانی با استفاده از رویکرد تحلیل عامل تاییدی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره ی ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی (92-1391) بود که به روش تصادفی چند مرحله ای 250 دانش آموز از بین نواحی چهارگانه آموزش و پرورش انتخاب شدند. برای ارزیابی کفایت مدل از شاخص مجذور کای (2χ)، نسبت مجذور کای به درجه ی آزادی2χ/df))، شاخص برازش تطبیقی (CFI)، ریشه ی دوم میانگین مجذورات باقیمانده ی استاندارد شده (RMSEA) و شاخص برازندگی نسبی (RFI) استفاده شده است. نتایج تحلیل عامل تاییدی نشان دهنده ی این است که الگوی دو عاملی برازش قابل قبولی با داده ها دارد. همچنین، ضرایب آلفای کرونباخ و تنصیف نشان دهنده ی این است که این مقیاس از پایایی مطلوبی برخوردار است.
بررسی نقش مستقل و همزمان تعارض والدین و خلق کودک در پیش بینی رفتار نوعدوستی کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:با توجه به اهمیت عوامل سرشتی و خانوادگی در رشد مهارتهای اجتماعی کودکان، هدفاز اجرای این پژوهش بررسی نقش همزمان دو عامل خلق کودک و تعارض والدین در رفتار نوعدوستی کودکان است. روش:413 کودک 10 تا 12 ساله شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. مادران به پرسشنامه های تعارض زناشویی، خلق و رفتار نوعدوستی کودک و معلمان نیز به پرسشنامه رفتار نوعدوستی فرم معلمان پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون تایید کننده نقش پیش بینی کننده تعارض والدین، خلق مثبت و منفی، توانایی کنترل و جامعه پذیری منفی کودک در رفتار نوعدوستی کودک هستند. همچنین تحلیل رگرسیون چند متغیری به صورت سلسله مراتبی نقش واسطه ای خلق مثبت کودک در رابطه تعارض والدین با رفتار نوعدوستی کودک و نقش تعاملی تعارض والدین با خلق منفی و مردم آمیزی منفی در پیش بینی رفتار نوعدوستی کودک را تایید می کند. علاوه بر این، توانایی کنترل کودک می تواند اثر منفی تعارض والدین بر رفتار نوعدوستی را تعدیل کند. نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان داد کودکانی که خلق منفی بالا و مردم آمیزی کمی دارند در خطر آسیب مهارتهای اجتماعی در بافت تعارض والدین هستند، ولی کودکانی که از خلق مثبت و توانایی کنترل بالا برخوردارند رشد رفتار نوعدوستی در آنها کمتر توسط تعارض والدین آسیب می بیند.
نقش واسطه ای طرحواره های شناختی ناسازگار در ارتباط با فرآیند و محتوای خانواده و شیوه های مقابله با تعارض نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی نقش واسطه ای طرحواره های شناختی ناسازگار در ارتباط با فرآیند و محتوای خانواده و شیوه های مقابله با تعارض 400 نفر (240 دختر و 160 پسر) از دانش آموزان دوره دبیرستان شهر شیراز به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها به کمک پرسش نامه شیوه مقابله با تعارض رحیم (1995)، پرسشنامه طرحواره های یانگ (1999) و پرسشنامه فرآیند و محتوای خانواده سامانی (1387) گردآوری شد. تحلیل مسیر در AMOSنشان داد که ، مدلهای مفروض با متغیر مستقل محتوای خانواده در رابطه با شیوه های حل تعارض با مادر (به استثنای شیوه سلطه گرانه) و شیوه حل تعارض با پدر (به استثنای شیوه مهربانانه، سلطه گرانه و مصالحه گرانه) همگی تائید شدند. مابقی مدل ها تایید نشد.به منظور پیش بینی طرحواره های شناختی ناسازگار بر اساس فرآیند و محتوای خانواده در نوجواناننیز به ترتیب ابعاد تصمیم گیری و حل مسئله، انسجام و احترام متقابل و باورهای مذهبی از فرآیند خانواده، پیش بینی کننده های معنی داری برای طرحواره های شناختی ناسازگار (0001/0 >P) و به ترتیب ابعاد زمان برای با هم بودن، ظاهر بدنی و منزلت اجتماعی، شغل وتحصیلات و تسهیلات تحصیلی از محتوای خانواده پیش بینی کننده های معنی دار برای طرحواره های شناختی ناسازگار (0001/0 >P) بودند.
آیا دختران عملگرایانه تر از پسران هستند؟ مقایسه سبک های عشق ورزی در میان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از موضوع های مهمی است که در چند دهه ی گذشته در روان شناسی اجتماعی مطرح شده و فرایندی است که از راه آن انسان ها جذب هم دیگر می شوند. این مطالعه با هدف مقایسه سبک های عشق ورزی در دانشجویان انجام گرفت. 280 دانشجو از میان دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند و مقیاس سبک های عشق ورزی هندریک و همکاران را تکمیل نمودند. ضریب پایایی آلفای کرونباخ این مقیاس رضایت بخش و ضریب روایی همگرا این مقیاس با مقیاس عشق پرشور هاتقیلد و اسپریچر معنی دار بود. آزمون t-test گروه های مستقل نشان داد که بین دانشجویان دختر و پسر در سبک های عشق ورزی پراگما و اگیپ تفاوت معنی دار وجود دارد (دختران در سبک عشق پراگما و پسران در سبک عشق اگیپ)، اما بین دو جنس در سبک های عشق اروس، لودوس، استورگ و مانیا تفاوتی مشاهده نشد.
مقایسه سبک های فرزند پروری خانواده، عزت نفس و سلامت عمومی نوجوانان پسر بزهکار و عادی در کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های فرزند پروری خانواده، عزت نفس و سلامت عمومی در نوجوانان پسر بزهکار و عادی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان پسر عادی در کرمانشاه و همچنین بزهکار کانون اصلاح و تربیت کرمانشاه بود. روش: نمونه پژوهش شامل 120 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های سبک های فرزند پروری بامریند، عزت نفس آیزنک و سلامت عمومی(GHQ) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره(MANOVA) استفاده شد یافته ها: نتایج نشان داد که بین و جوانان بزهکار و عادی از نظر سبک های فرزند پروری زورگویانه و مقتدرانه تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که نوجوانان بزهکار بیشتر متعلق به خانواده های زورگو بودند. همچنین بین عزت نفس نوجوانان بزهکار و عادی تفاوت معنی دای بدست آمد و بزهکاران به طور معنی داری عزت نفس پایین تری داشتند. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن بود که بین سلامت عمومی نوجوانان عادی و بزهکار تفاوت معنی داری بدست آمد. یافته ها نقش و اهمیت متغیر های خانواده، سبک فرزند پروری و همچنین عزت نفس را در بزهکاری خاطر نشان می سازد#,
بررسی رابطه اعتماد اجتماعی با مشارکت اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه یزد
حوزههای تخصصی:
شکلگیری مشارکت دانشجویان در نهادها و تشکلهای دانشجویی تحت تأثیر عوامل متعددی است. بر این اساس مقاله حاضر با هدف تعیین میزان مشارکت اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه یزد، در نظر دارد، تأثیر اعتماد اجتماعی را بر مشارکت اجتماعی بررسی نماید. روش تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه یزد است که تعداد آنها 9965 نفر بوده است که از این تـعداد، 134 نفر بر اساس فرمول کوکران و به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدهاند. ابزار مطالعه پرسشنامه بوده و از آزمونهای آماری، تفاوت میانگین (t-test)، آزمون فیشر (F)، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است.یافتهها مبین آن است که بین مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. این امر نشان میدهد که اگر بر اعتماد اجتماعی دانشجویان افزوده شود، در این صورت سطح مشارکت اجتماعی آنان نیز ارتقا خواهد یافت. همچنین بین مشارکت اجتماعی و جنسیت، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، تفاوت معنیداری وجود ندارد. اما بین مشارکت اجتماعی و رشته تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین، متغیرهای مستقل سن، اعتماد تعمیمیافته و اعتماد به محیط مجموعا 3/21 درصد از واریانس متغیر وابسته (مشارکت اجتماعی) را تبیین مینماید. بقیه تغییرات به تأثیر سایر متغیرها مربوط بوده که در تحقیق حاضر مدنظر نبودهاند