فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیشگیری از سوءمصرف مواد نیازمند مشارکت جدی مردم و بخش های دولتی و غیردولتی است. اعتیاد زمینه ساز بسیاری از مشکلات و مسائل اجتماعی است. با توجه به تبدیل شدن موادمخدر و اعتیاد به ابزار جنگ نرم و تهدید علیه امنیت ملی از یک سو و منابع قابل توجه کشور خصوصاً در حوزه های فرهنگی از سوی دیگر، در صورت پذیرفتن رویکرد اجتماعی به پیشگیری از اعتیاد چاره ای جز حمایت از مراکز و سازمان های مردم نهاد نیست. لذا هدف از این پژوهش بررسی رویکردی اجتماعی به پیشگیری از اعتیاد با تاکید بر نقش تسهیلگری مرکز سلامت روان محلی اندیشه مهر شهر محمودآباد از توابع شهرستان شاهین دژ بود. در این تحقیق از روش اسنادی – کتابخانه ای استفاده شده است. همچنین به برخی از الگوها و روش های مداخله ای در حوزه پیشگیری از اعتیاد که توسط مرکز صورت گرفته پرداخته شد. مردم از روش های مختلف همانند بالا بردن میزان حساسیت خود نسبت به موادمخدر و مضرات آن، بالا بردن سطح اطلاعات و آگاهی در خصوص انواع مواد و خطرات مصرف و تشکیل گروه های خودجوش مبارزه با مواد اعتیادآور می توانند با تأکید بر نقش مثبت اجتماع یا محله خود در زمینه مبارزه با مواد مخدر به پیشگیری از اعتیاد کمک کنند. میزان موفقیت نهادهای پیشگیری از اعتیاد منوط به این است که تا چه اندازه این نهادها زمینه ها و بسترهای لازم برای حضور و مشارکت مردم و سازمان های غیردولتی را فراهم و آموزش های لازم را در خصوص چگونگی مشارکت در اجرای طرح ها و برنامه های پیشگیری ارائه می کنند. به نظر می رسد که استفاده از رویکرد اجتماعی در مبارزه با موادمخدر می تواند گامی موثر در پیشگیری از اعتیاد باشد.
تاثیر تمرین تمرکز و تعقیب چشمی بر میزان توجه و تکانش گری کودکان دارای اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مرودشت
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات تمرکز و تعقیب چشمی معرفی شده به وسیله دانیل مور، بر میزان توجه و کاهش میزان تکانشگری کودکان دارای اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی(ADHD) مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مرودشت بود. بدین منظور با استفاده از یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بدون گروه کنترل، تعداد 17 کودک (12پسر و 5 دختر) ADHD ، در محدوده ی سنی پیش دبستانی (4 نفر) و دبستانی (13 نفر) مراجعه کننده به مراکز (به طور عمده سه مرکز) مشاوره در شهر مرودشت در بین سالهای 1385 و 1386 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها، قبل و بعد از سپری کردن یک دوره سه ماهه از تمرینات تعقیب و تمرکز چشمی، توسط معلمان و والدین با استفاده از مقیاس تشخیصی ADHD درجه بندی والدین وندربیت (1998؛ به نقل ورهالست و اندی، 2006) و مقیاس تشخیصی ADHD درجه بندی معلم وندربیت (1998؛ به نقل ورهالست و اندی، 2006) از لحاظ علائم ADHD مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از مقایسه ارزیابی پیش آزمون و پس آزمون با بهره گیری از آزمون آماری t همبسته نشان داد اعمال تمرین تعقیب و تمرکز چشمی به طورمعنا داری (05/0p<) بهبود عملکرد آزمودنی ها در ارزیابی های تمرکز توجه و کاهش تکانشگری را به دنبال داشته است.
میزان شیوع اختلالات تغذیه و رابطه آن با عزت نفس، خودپنداره و افسردگی در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی ایلام
حوزههای تخصصی:
شیوع لکنت در دانش آموزان دوزبانه مقاطع مختلف شهر جوانرود(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" هدف: به منظور بررسی نقش عوامل زبان شناختی در ابتلا به لکنت و پاسخ گویی به نیازهای درمانی آن، برآورد میزان شیوع این اختلال در دوزبانه های ایرانی ضروری است. لذا هدف از مطالعه حاضر برآورد شیوع لکنت در دانش آموزان مقاطع مختلف شهر دوزبانه جوانرود به تفکیک جنس و مقطع تحصیلی است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی است. تمام دانش آموزان مدارس عادی سه مقطع تحصیلی شهر جوانرود به صورت تمام شمار بررسی شدند. غربالگری اولیه جهت شناسایی دانش آموزان مبتلا به انواع اختلالات گفتاری توسط معلمان و با نظارت کارشناس گفتاردرمانی انجام گرفت و اطلاعات لازم در این زمینه در جلسات توجیهی به معلمین داده شد. از بین دانش آموزان معرفی شده توسط معلمان، موارد مبتلا به لکنت از طریق ارزیابی گفتار خودبه خودی، توصیف تصاویر داستانی و خواندن متن به دو زبان کردی و فارسی توسط کارشناس گفتاردرمانی بررسی و بر اساس علائم آسیب شناختی لکنت تشخیص داده شدند. داده های حاصل با استفاده از آزمونهای آماری کای اسکوئر و رگرسیون لجستیک مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از تعداد کل 11425 دانش آموز، 129 نفر مبتلا به لکنت بودند. این تعداد معادل 13/1 درصد کل جامعه مورد مطالعه است. شیوع لکنت در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان به ترتیب 06/2، 87/0 و 5/0 درصد بود. شیوع لکنت بین پسران 13/1 درصد و بین دختران 88/0 درصد به دست آمد. نسبت ابتلای پسران به دختران 5/1 به 1 بود. شیوع لکنت بین مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان باهم تفاوت معنی دار داشت . تفاوت شیوع لکنت بین پسران و دختران از لحاظ آماری معنادار بود(034/0 = P).
نتیجه گیری: شیوع لکنت در بین دانش آموزان دوزبانه شهر جوانرود بیشتر از میزان گزارش شده به عنوان میانگین شیوع لکنت در جوامع یک زبانه (1 درصد) است. خطر ابتلا به لکنت در پسران بیشتر از دختران است.
"
رابطه بین آگاهی مدیران از ناتوانی های ویژه یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه بین میزان شناخت مدیران مدارس دوره ابتدایی شهر اصفهان از ناتوانی های ویژه یادگیری دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آن ها می پردازد. سؤال های ویژه پژوهش در زمینه ارتباط میزان شناخت مدیران دوره ابتدایی از ناتوانی های یادگیری، همچون ناتوانی در زبان گفتاری و زبان نوشتاری، حساب، خواندن و مسائل عاطفی - اجتماعی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی آن ها، بر اساس متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی و سنوات خدمت است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه مدیران دوره ابتدایی شهر اصفهان به تعداد 411 نفر و تمام دانش آموزان دوره ابتدایی به تعداد 116832 نفر است. نمونه پژوهش شامل 120 نفر از مدیران دوره ابتدایی، است. روش نمونه گیری چند مرحله ای و ابزار اندازه گیری، شامل پرسشنامه 35 سؤالی محقق ساخته با ضریب پایایی 92/0 است که روایی آن از نظر محتوایی مورد تایید اساتید و کارشناسان واحد اختلالات یادگیری سازمان آموزش و پرورش اصفهان قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها در محیط نرم افزاری SPSS و با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون چندمتغیره صورت گرفته است. نتایج نشان داده که بین میزان آگاهی مدیران مدارس نسبت به مسائل عاطفی – اجتماعی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد و بین میزان آگاهی مدیران زن و مرد مدارس دوره ابتدایی تنها در مؤلفه های ناتوانی در زبان گفتاری و خواندن تفاوت به چشم می خورد. همچنین بین میزان شناخت مدیران بر اساس سطح تحصیلات و سابقه خدمت در تمام مؤلفه های ناتوانی ویژه یادگیری تفاوت معنادار وجود دارد.
بررسی تطبیقی رفتار بزهکارانه دانش آموزان دبیرستانهای نظام قدیم و جدید شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این مقاله بزهکارانه دانشآموزان دبیرستانهای نظام جدید و قدیم شهر شیراز بررسی شده و مورد تطبیق گرفته است.عوامل جامعه پذیری نظیر خانواده، مدرسه و گروه همسالان مورد توجه قرار گرفته و تأثیر آنها بر رفتار بزهکارانه دانشآموان سنجیده شده است.همچنین، برنامههای مدارس نظام قدیم و جدید با یکدیگر بلحاظ نقش این برنامهها در کنترل دانشآموزان و نظم اجتماعی و گرایش آنها به رفتار بزهکارانه مقایسه شده است.نظریه کنترل اجتماعی چارچوب نظری این تحقیق را تشکیل میدهد. این نظریه رفتار بزهکارانه را به جوانان همه طبقات اجتماعی نسبت داده و آن را نتیجه کارکرد ضعیف نهادهای بنیادین اجتماعی مانند خانواده و مدرسه میداند.روش تحقیق کمّی به شیوه پیمایشی در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته و نمونه مورد مطالعه، حدود 650 نفر از دانشآموزان دبیرستانهای نظام قدیم و جدید نواحی چهارگانه شهر شیراز میباشند که با روش نمونهگیری با طبقهبندی از هر ناحیه متناسب با تعداد دانشآموزان آن ناحیه انتخاب شدهاند.یافتههای تحقیق نشان میدهد که درصد بزهکاری در دانشآموزان نظام جدید، نسبت به دانشآموزان نظام قدیم بیشتر است.همچنین براساس یافتههای تحقیق بین محل تولد، جنسیت، وضعیت تحصیلی، استفاده از تولیدات فرهنگی غرب، و نحوه گذراندن اوقات فراغت و رفتار بزهکارانه دانشآموزان رابطه معنیداری وجود دارد.
"
رابطه دوزبانگی و اختلال های گفتار وزبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل متفاوتی در ایجاد یا تشدید اختلال های گفتار و زبان دخیل می باشند، دو زبانگی در کنار سایر عوامل می تواند چنین اختلالاتی را در افراد ایجاد نماید. دو زبانه بودن بدین معنا است که یک فرد یا مجموعه ای از افراد در یک جامعه زبانی از بیش از یک زبان در امر ارتباط استفاده می کنند. تاثیر دو زبانگی بر گفتار و زبان از جمله ایجاد تاخیر در رشد طبیعی آنها در مطالعات زیادی مورد توجه قرار گرفته است و زمینه ساز ایجاد دو رویکرد درمانی (تک زبانه یا دو زبانه بودن) گردیده است که در زیر به آن پرداخته می شود .
شیوع شناسی نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و رابطه آن ها با مؤلفه کندی زمان شناختی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی شیوع نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و رابطه آن ها با مؤلفه کندی زمان شناختی در دانشجویان سال اول دانشگاه فردوسی مشهد بود.
مواد و روش ها: در این پژوهش توصیفی- مقطعی، جامعه آماری تمامی دانشجویان سال اول دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 91-90 (3272 نفر) بودند که به صورت سرشماری در این پژوهش شرکت داشتند و مقیاس درجه بندی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بزرگ سالان بارکلی را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نمرات Z، آزمون خی دو و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
یافته ها:یافته ها نشان داد در شاخص نارسایی توجه 192 نفر (9/5 درصد)، فزون کنشی 281 نفر (6/8 درصد) و تکانش گری 189 نفر (8/5 درصد) از این دانشجویان دارای نشانه های مرضی این اختلال می باشند. به عبارت دیگر، تعداد 217 نفر (6/6 درصد) مشتمل بر100 دختر (1/5 درصد) و 117 پسر (9 درصد) از این دانشجویان بر اساس نمره کلی مقیاس درجه بندی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بزرگ سالان دارای نشانه های تشخیصی این اختلال بودند. هم چنین بررسی همبستگی بین نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و مؤلفه کندی زمان شناختی نشان داد کندی زمان شناختی بیشترین همبستگی را با نشانه نارسایی توجه (73/0r=) دارد.
نتیجه گیری:شیوع بالای نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در بین دانشجویان، ضرورت پیشگیری و اعمال برنامه های درمانی را برای این اختلال نشان می دهد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن، درمان نوین شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری و درمان معمول بر علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن، درمان نوین شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری و درمان معمول بر علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی در نمونه ای از بیماران افسرده در فاز بهبودی نسبی صورت گرفت.
روش: روش این پژوهش آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. گروه های آزمایش شامل سه گروه درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن (134 نفر)، درمان نوین شناختی رفتاری (121 نفر) و درمان معمول (96 نفر) قرار گرفتند. بیماران از طریق مصاحبه ساختار یافته به منظور حصول اطمینان از اینکه دارای سابقه اختلال افسردگی بوده و در زمان مطالعه در دوره بهبودی نسبی به سر می بردند مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از اختصاص بیماران در سه گروه، ابزارهای خود گزارشی نظیر پرسشنامه علائم مختصر و پرسشنامه افسردگی بک به عنوان پیش آزمون و پس از کار آزمایی بالینی، پس آزمون و ارزیابی های 6 ماهه و 12 ماهه به اجرا در آمدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و درمان شناختی رفتاری به صورت معناداری در کاهش علائم باقی مانده افسردگی و همچنین سایر علائم روان پزشکی در بیماران مبتلا به افسردگی مؤثر بودند. الگوی کلی نتایج حاکی از آن است که هر دو درمان فوق به یک میزان در کاهش علائم اثربخش بوده به ویژه میزان اثربخشی هر دو درمان در ارزیابی های پی گیری 6 ماهه در مقایسه با درمان دارویی نشان داده شد. اما در مقایسه نتایج دو گروه درمان و با روش تحلیل کواریانس تفاوت معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری، بر کاهش علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی مؤثر است.
اثر بخشی لاموتریژین در درمان علایم اجتناب - کرختی در مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلال استرس پس از سانحه اختلالی مزمن و از نظر درمانی دشوار است که به عنوان یک اختلال روانپزشکی نسبتا شایع با مرگ و میر و مشکلات اجتماعی زیاد همراه است. مطابق فرضیه برانگیختگی کیندلینگ مواجهه با حوادث تروماتیک مـوجب حساس سازی یا برانگیختگی هسته لیمبیک می شود که منجر به کاربرد ترکیبات دارویی ضد تشنج در درمان اختلال استرس پس از سانحه شده است. بر اساس فرضیه فوق، این مطالعه با هدف تعیین اثـر بخشی لاموتریژین در درمان علایم اجتناب - کرختی در مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: این یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور می باشد که بر روی 30 بیمار مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان نور اصفهان در سال 1384 انجام پذیرفته است. این بیماران به طور تصادفی و مساوی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند و طی 3 ماه تحت درمان با لاموتریژین به عنـوان درمان همراه و دارونمـا قرار گرفتند. ابزار استفاده شده مقیاس استاندارد پزشک - اجرای اختلال استرس پس از سانحه بود که بیماران در شروع درمان و سپس در پایان ماه سوم با آن مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی زوجی، ویلکاکسون و فریدمن تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین نمره در مورد فراوانی معیارها در اولین ویزیت در گروه مورد 10.1±2.2 و شاهد 2.24 ±75.12 بود که این میانگین پس از پایان دوره درمان در گروه مورد 2.5± 9 (تفاوت معنی دار) و شاهد 2.7±12.45(غیر معنی دار) بود. میانگین نمره در مورد شدت معیارها در گروه مورد 1.2±9.4 و شاهد 1.9±9.1 بود که این میانگین پس از پایان دوره درمان در گروه مورد 2± 8.4 (تفاوت معنی دار) و شاهد 2± 9.1(غیر معنی دار) بود. در بررسی جداگانه در گروه مورد در چهار علامت از علایم اجتناب - کرختی شامل؛ اجتناب از افکار و احساسات، اجتناب از فعالیت ها و مکان ها و افراد، ناتوانی در به یادآوردن جنبه هایی از تروما و کاهش علاقه به فعالیت های مهم، تفاوت معنی داری قبل و پس از مصرف دارو در فراوانی و شدت علایم مذکور مشاهده گردید و در سایر علایم شامل؛ احساس غریبگی و گسستگی از دیگران، محدود شدن حالات عاطفی و احساس بعید دانستن همه چیز، تفاوت معنی داری قبل و بعد از مصرف دارو مشاهده نشد. در گروه شاهد در هیچ یک از علایم هفت گانه اجتناب - کرختی تفاوت معنی داری قبل و پس از مصرف دارونما در فراوانی یا شدت علایم مشاهده نشد. از طرف دیگر مقایسه میانگین تغییرات نمره قبل و پس از مداخله در گـروه مورد و شاهد نشان داد که میانگین تغییر نمرات در چهار علامت فوق از نظر فراوانی و شدت علایم دارای تفاوت معنی دار بود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که داروی لاموتریژین درمان موثری برای کاهش علایم اجتناب - کرختی اختلال استرس پس از سانحه می باشد.
مقایسه حساسیت بین فردی و ابراز وجود در افراد وابسته به مواد مخدر و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی حساسیت بین فردی و ابراز وجود در افراد وابسته به مواد و عادی انجام گرفته است. روش: روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این تحقیق را تمام معتادان به مواد مخدر شهر تبریز تشکیل می دادند که در زمان انجام پژوهش به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. برای نمونه گیری 30 نفر معتاد با روش نمونه گیری خوشه ای و30 نفر همتای غیر معتاد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها پرسشنامه های ابراز وجود گمبریل و ریچی(1975) و حساسیت بین فردی بایس و پارکر (1989) در میان دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد حساسیت بین فردی و ابراز وجود در افراد معتاد و غیر معتاد تفاوت دارند. افراد معتاد نسبت به افراد عادی حساسیت بین فردی بیشتر و جرأت ورزی کمتر نشان دادند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهند، افرادی که قادر به ابراز خودشان نیستند و در روابط بین فردی حساسیت به خرج می دهند، یعنی نسبت به طرد حساس می شوند به احتمال بیشتری در معرض وابستگی مواد هستند و این امکان وجود دارد که با آموزش این مهارت ها از ابتلای افراد به این معضل جلوگیری نمود.
بررسی رابطه بین سابقه انواع بدرفتاری والدین در دوران کودکی با افسردگی دوران بزرگسالی در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه و سهم نسبی انواع بدرفتاری والدین در تبیین افسردگی بوده است.به همین منظور تعداد 131 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین جامعه بیماران افسرده مراجعه کننده، به مراکز مشاوره شهر اصفهان طی سالهای 85- 84 انتخاب و مطالعه شده اند.برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه افسردگی بک و مقیاس خود گزارشی کودک آزاری محمد خانی استفاده شد.بخشی از نتایج به دست آمده حاکی از آن است که ازبین انواع بد رفتاری والدین در دوران کودکی مرتبط با افسردگی، بدرفتاری عاطفی(23./.)، بدرفتاری جسمی (27./.)، بدرفتاری جنسی (32./.) تبیین کننده افسردگی بیماران بزرگسال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بوده اند.
گروه درمانگری شناختی ـ هستی نگر و شناخت درمانگری آموزش محور در بیماران مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه دو روش مداخله شناخت درمانگری آموزش محور (فری، 1999) و گروه درمانگری شناختی ـ هستی نگر (کی سان و دیگران، 1997) در بهبود مشکلات روانی زنان افسرده مبتلا به سرطان سینه اجرا شد. چهل زن (20 تا 65 ساله) افسرده مبتلا به سرطان سینه به دو گـروه آزمایشی و یک گروه گواه تقسیم شدند. گروه نمونه سابقه بیماری روان پزشکی قبل از ابتلا به سرطان نداشتند و در زمان اجرای پژوهش میانگین نمره افسردگی آنها براساس آزمون افسردگی تجدیدنظر شده بک (بک، استیر و براون، 1996) از متوسط بالاتر بود. هر سه گروه به پرسشنامه های افسردگی تجدیدنظر شده بک (1996)، امید (میلر و پاورز، 1988)، حرمت خود (پوپ و مک هیل، 1988) و کیفیت زندگی (آرنسون و دیگران، 1993) قبل و بعد از اجرای درمانگری که در قالب 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی اجرا شد، پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند که میانگین افسردگی در گروه درمانگری شناختی ـ هستی نگر کمتر و میانگین امیدواری آنها به گونه معناداری بیشتر از میانگین گروه شناخت درمانگری آموزش محور بود. بین میانگینهای حرمت خود و کیفیت زندگی در دو گروه درمانگری تفاوت معنادار به دست نیامد. میانگین هر چهار متغیر در دو گروه آزمایشی تفاوت معنادار با گروه گواه داشت. نتایج براساس نظریه های زیربنایی دو روش درمانگری و طرح مداخله مورد بحث قرار گرفت.
واکنش پذیری هیجانی در بیماران افسرده ناخوشکام
حوزههای تخصصی:
این مطالعه برای یافتن چگونگی ارتباط واکنش پذیری هیجانی و میزان ناخوشکامی در بیماران افسرده، سامان داده شده است. چهل بیمار در این پژوهش شرکت داشتند که به دو گروه همتا شده کم ناخوشکام و بیش ناخوشکام (بر اساس پرسشنامه اسنیت-همیلتون) تقسیم شدند. در این مطالعه از محرک های بویایی خوشایند و خنثی برای القای هیجان، و از یک مقیاس درجه بندی کمی، برای سنجش واکنش پذیری هیجانی استفاده شد. گذشته از آن که نتایج حاکی از افسردگی و ناامیدی بیشتر گروه بیش ناخوشکام نسبت به گروه کم ناخوشکام بود، واکنش پذیری گروه بیش ناخوشکام در برابر محرک های خوشایند و نیز ناخوشایند، کاهش معنی داری را نشان داد.
بررسی نقش صفات شخصیتی دلسوزی به خود و بخشایش در پیش بینی شدت افسردگی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به نظر می رسد که افراد افسرده به دلیل داشتن نگرش های منفی، دلسوزی و بخشایش کمتری نسبت به خود و دیگران داشته باشند. برای آزمون این فرض، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ویژگی های شخصیتی دلسوزی به خود و بخشایش با شدت افسردگی در دانشجویان انجام گرفت.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر همبستگی بود. کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 90-1389 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. تعداد 126 نفر که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شده بودند، به صورت انفرادی و در محل تحصیل به پرسش نامه های افسردگی، دلسوزی به خود و بخشایش پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمون های همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چندگانه با کاربرد نرم افزار SPSS نسخه 18 تحلیل شد.
یافته ها: دلسوزی به خود و بخشایش به طور منفی با افسردگی همبسته بود. نتایج تحلیل رگرسیون هم آشکار کرد که 16 درصد از واریانس افسردگی به وسیله دلسوزی به خود و 20 درصد از واریانس آن به وسیله بخشایش تبیین می شو.
نتیجه گیری: دلسوزی به خود و بخشایش، دو ویژگی شخصیتی مثبتی می باشند که در صورت بالا بودن آ ن ها احتمال افسردگی در فرد پایین است.