فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثر گشتالت درمانی بر اضطراب فراگیر و اضطراب امتحان در دانشجویان اجرا گردید. این پژوهش در روش تحقیق بالینی و بر پایه طرح چند خط پایه ای به مطالعه فرایند درمان پنج مورد پرداخت. لذا از جامعه آماری کلیه دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه محقق اردبیلی پنج مورد دانشجوی مراجعه کننده دارای معیارهای اضطراب فراگیر و اضطراب امتحان (بر اساس5- DSM)، مورد مطالعه قرار گرفتند و طی مراحل سه گانه پیش آزمون(خط پایه)، پس آزمون و پیگیری، ارزیابی گردیدند. سه هفته اول به عنوان خط پایه در نظر گرفته شد، پس از 12 هفته گشتالت درمانی (هر هفته یک جلسه 1.5 ساعت)، پس آزمون اجرا گردید و سه هفته بعد سنجش پی گیری به اجرا درآمد. داده ها در منحنی چند خط پایه تحلیل گردید و یافته ها کاهش نمرات اضطراب امتحان و اضطراب فراگیر در چهار نفر از پنج دانشجوی تحت درمان را نشان داد. بر این اساس نتایج بیانگر اثربخشی گشتالت درمانی بر کاهش اضطراب فراگیر و بهبود اضطراب امتحان در دانشجویان است. داده ها در منحنی چند خط پایه تحلیل گردید و یافته ها کاهش نمرات اضطراب امتحان و اضطراب فراگیر در چهار نفر از پنج دانشجوی تحت درمان را نشان داد. بر این اساس نتایج بیانگر اثربخشی گشتالت درمانی بر کاهش اضطراب فراگیر و بهبود اضطراب امتحان در دانشجویان است. واژگان کلیدی: گشتالت درمانی، اضطراب فراگیر، اضطراب امتحان
مقایسه ی کارکرد های اجرایی و تخمین شناختی و سوگیری تعبیر در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکرد های اجرایی و تخمین شناختی و سوگیری تعبیر در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی و افراد سالم بود. در این پژوهش، نمونه به تعداد 100نفر به روش نمونه گیری هدفمند از میان دانشجویان دانشگاه های تهران انتخاب شد. پنج پرسشنامه اضطراب اجتماعی، نسخه ی تجدید نظر شده پرسشنامه تعبیر، آزمون تخمین شناختی و پرسشنامه توانایی های شناختی اجرا شد. پس از آن50 نفر از افرادی که نمره بالاتر از نقطه برش در پرسشنامه اضطراب اجتماعی کسب کردند و در محدوده تحت بالینی و بالینی قرار می گیرند؛ و 50 نفر از افرادی که نمره پایین تر از نقطه برش در پرسشنامه اضطراب اجتماعی کسب کردند نمونه پژوهش حاضر را تشکیل دادند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیری صورت گرفته است. یافته های حاصل از این پژوهش حاکی از این بود که سوگیری تعبیر در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی بیش از افراد بهنجار است و تخمین شناختی و کارکردهای اجرایی در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی نسب به افراد سالم دارای نقص است. دانشجویان با اختلال اضطراب اجتماعی در این مولفه ها کارکردهای اجرایی، سوگیری شناختی و سوگیری تعبیر نسبت به گروه بهنجار عملکرد ضعیف تری دارند.
نقش سیستم های مغزی- رفتاری در اختلال سایکوپاتی بر اساس مدل سه بخشی سایکوپاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سایکوپاتی مجموعه ای از خصوصیات عاطفی، بین فردی و رفتاری است که نمایانگر سنگدلی، بی پروایی، فربیکاری، بزرگ منشی، هیجان خواهی و پرخاشگری می باشد. مدل سه بخشی سایکوپاتی که این اختلال را بر اساس سه سازه تهور، پستی و بازداری زدایی توصیف می کند، با هدف تلفیق و ترکیب مفاهیم و رویکردهای تاریخی مختلف و متضاد نسبت به ارزیابی سایکوپاتی توسعه یافت. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سیستم های مغزی- رفتاری در اختلال سایکوپاتی بر اساس مدل سه بخشی سایکوپاتی می باشد.\nروش: در یک طرح همبستگی از نوع علی غیر آزمایشی در قالب مدل یابی معادلات ساختاری، تعداد 450 نفر از زندانیان دارای جرایم مختلف زندان مرکزی ارومیه بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و مقیاس سه بخشی سایکوپاتی و مقیاس فعال ساز رفتاری/ بازداری رفتاری(BIS/BAS) کارور و وایت اجرا گردید. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با بر آورد حداکثر برازش تحلیل شد.\nیافته ها: نتایج نشان داد که مدل نظری پژوهش برازش مناسبی دارد. همچنبن سیستم جنگ/گریز/اجتناب (FFFS) اثر مثبت معناداری بر تهور و اثر منفی معناداری بر بازداری زدایی و پستی دارد. سیستم فعال ساز رفتاری(BAS) اثر مثبت معناداری بر تهور، پستی و بازداری زدایی داشته و سیستم بازداری رفتاری (BIS) نیز اثر مثبت معناداری فقط بر تهور داشته و بر پستی و بازداری زدایی اثر معناداری ندارد.\nنتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این مطالعه بطور کلی نقش سیستم های مغزی- رفتاری را در تبیین ابعاد سه گانه مدل سه بخشی مورد تأیید قرار داده و نشان داد که تئوری حساسیت به تقویت تأثیر مهمی در بسط تئوریکی و پژوهشی سبب شناسی سایکوپاتی داشته و از نقش اساسی تر سیستم فعال ساز رفتاری در اختلال سایکوپاتی حمایت می کند.
مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ و درمان تعهد و پذیرش در بهبود مؤلفه های کیفیت زندگی بیماران وسواسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ و درمان تعهد و پذیرش در بهبود مولفه های کیفیت زندگی بیماران مبتلا به وسواس بود.
روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به وسواس بالای 18 سال بود که در سال 1393 به مراکز مشاوره خصوصی و مراکز بهداشتی و درمانی شهری و روستایی شهرستان رشت مراجعه کردند. از میان مراجعه کنندگان به این مراکز 45 بیمار مبتلا به وسواس انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از گروه های آزمایشی یا کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایشی هشت جلسه درمان 45 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس شدت وسواس فکری و عملی ییل-براون و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد بین سه گروه در نمرات پس آزمون کیفیت جسمانی، روانی، اجتماعی و محیطی تفاوت معنی داری وجود داشت (01/0≥P). نتایج آزمون توکی نشان داد که در همه مولفه های کیفیت زندگی میانگین نمرات «گروه درمان تعهد و پذیرش از گروه درمان مواجهه و بازداری از پاسخ» و «میانگین هر دو گروه درمانی از گروه کنترل» به طور معناداری بیشتر بود (05/0P≤).
نتیجه گیری: بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش درمان تعهد و پذیرش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به وسواس را بیشتر افزایش داد. بنابراین متخصصان بهداشت روانی می توانند از این درمان جهت ارتقا کیفیت زندگی بیماران استفاده کنند.
شانس ابتلا به بیماری روان تنی با توجه به ابعاد آلکسی تایمیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: نتایج مطالعات حاکی از آن است که آلکسی تایمیا می تواند عامل خطرزا برای طیف وسیعی از بیماری های جسمی و اختلالات روانی باشد. این پژوهش، به منظور ارزیابی پیش بینی شانس ابتلا به بیماری روان تنی با توجه به ابعاد مختلف آلکسی تایمیا انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع مورد- شاهدی بر روی 146 نمونه انجام شد که به روش سرشماری از بین مراجعان به درمانگاه روان تنی شهر اصفهان انتخاب شدند. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر، به مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو جواب دادند و داده ها با روش آماری رگرسیون لجستیک و با استفاده از نرم افزار SPSS، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: به ازای هر یک واحد افزایش نمره کلی آلکسی تایمیا، شانس ابتلا به بیماری روان تنی به میزان پنج درصد افزایش معنی داری پیدا کرد (008/0 > P). از طرف دیگر، به ازای هر واحد افزایش نمره دشواری در شناسایی احساس ها، شانس ابتلا به بیماری روان تنی به میزان یازده درصد افزایش داشت.
نتیجه گیری: شدت آلکسی تایمیا و به ویژه یکی از زیرمجموعه های آن یعنی «دشواری در شناخت احساسات» می تواند شانس ابتلا به بیماری های روان تنی را به طور قابل ملاحظه ای افزایش دهد. از این رو، بر اساس یافته های حاصل از مطالعه حاضر، می توان الکسی تایمیا را به عنوان یک ابزار پیش بین برای بیماری های روان تنی معرفی نمود.
تأثیر بازی های رایانه ای آموزش توجه بر شبکه های توجه و خُلق دانش آموزان دارای نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی های رایانه ای آموزش توجه بر شبکه های توجه و خُلق دانش آموزان پیش دبستانی دارای نارسایی توجه/بیش فعالی صورت گرفت. روش: طرح شبه آزمایشی با گروه کنترل مورد استفاده قرار گرفت. نمونه شامل 20 دانش آموز تشخیص گرفته در مصاحبه بالینی با معیارهای انجمن روان پزشکی آمریکا نسخه 5 بودند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 10 نفر) قرار گرفتند. دو گروه در پیش آزمون هوش ریون، تفاوت معناداری نداشتند. آزمون شبکه های توجه برای اندازه گیری توجه و فرم کوتاه پرسش نامه رفتاری کودکان برای اندازه گیری خُلق به کار گرفته شد. گروه آزمایشی 10 جلسه نیم ساعته و سه روز در هفته تحت آموزش قرار گرفتند. یافته ها: در تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه آزمایش در میزان پاسخ های صحیح در آزمون شبکه های توجه نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری نشان دادند ( 0/001≥ P، 46/387 = F)، در حالی که تفاوت معناداری میان شبکه های گوش به زنگی، جهت یابی و کنترل اجرایی میان دو گروه دیده نشد. در ویژگی های خلقی، گروه آزمایش در مهم ترین مقیاس آن یعنی کنترل کوشش مند، نمرات بهتری نسبت به گروه کنترل کسب کردند و تفاوت معناداری مشاهده شد( 0/05≥ P، 5/256 = F). نتیجه گیری: بازی های رایانه ای آموزش توجه می تواند به عنوان روشی مؤثر برای بهبود توجه و کنترل کوشش مند دانش آموزان دارای نارسایی توجه/بیش فعالی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی در والدین کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری با گروه شاهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بنا به نظر پژوهشگران، ویژگی های شخصیتی والدین و رفتار ایشان با کودک بر اختلالات روان پزشکی از جمله اختلالات اضطرابی و وسواسی-اجباری وی، می تواند اثرگذار باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی ویژگی های شخصیتی والدین کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و مقایسه ی آن با گروه شاهد انجام گردید.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-مقطعی، شامل والدین کودکان و نوجوانان 18-6 ساله ی مراجعه کننده به بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد در فروردین تا شهریور 1392 هستند که با روش نمونه گیری در دسترس، والدین30 کودک و نوجوان مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری (60 نفر) بر اساس معیارهای چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و تایید دو روان پزشک کودک و نوجوان رسیده بودند وارد مطالعه شدند. گروه شاهد (60 نفر) همگن با گروه آزمون از خانواده های کودکان و نوجوانان سالم در مدرسه انتخاب شدند. تمام والدین توسط آزمون تیپ شناسی مایرز-بریگز ارزیابی گردیدند. داده ها با آمار توصیفی، مجذور خی و نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 15 تحلیل شدند.
یافته ها: بنا بر یافته ها در ابعاد شخصیتی درون گرایی-برون گرایی، حسی-شمی، قضاوت گرا-ادراک گرا و تیپ های شانزده گانه ی مایرزبریگز بین دو گروه شاهد و آزمون، تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<P). تنها در بعد شخصیتی عقلانی-حسی بین دو گروه، تفاوت معنی داری مشاهده گردید (026/0=P).
نتیجه گیری: بنا بر نتایج، به نظر می رسد که ارتباط معنی داری بین اکثر ویژگی های شخصیتی والدین با بروز یا شیوع اختلال وسواسی-اجباری در کودکان و نوجوانان دیده نمی شود.
تأثیر توان بخشی شناختی رایانه یار بر بهبود کنش های اجرایی و عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی رایانهیار بر بهبود کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان انجام شد. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 بود که از بین آن ها 30 نفر با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. برای جمعآوری دادهها از ویرایش چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان (وکسلر، 2003)، آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی نما (کرمینوری و مرادی، 1387) و نسخه نرمافزاری آزمون مرتب کردن کارتهای ویسکانسین (شاهقلیان و همکاران، 1390) استفاده شد. برنامه توان بخشی شناختی رایانهیار، در طی 11 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد، درحالی که گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. یافتهها: تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پسآزمون بین کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج نشان داد روش توان بخشی شناختی رایانهیار باعث بهبود کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن و مؤلفههای آن ها شده است (001/0p
مقایسه سوگیری توجه و سبک های پردازش هیجانی در دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، مبتلا به بدریخت انگاری و غیرمبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های روان شناختی ادعا می کند سوگیری توجه و تحریف در پردازش هیجانی از عوامل تداوم دهنده بسیاری از اختلالات روانی است از این میان اختلال اضطراب فراگیر و اختلال بدریخت انگاری دو نمونه از اختلالات هیجانی شایع هستند که بخش عظیمی از افراد جامعه از آن رنج می برند. هدف پژوهش حاضر مقایسه سوگیری توجه و سبک های پردازش هیجانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، مبتلا به بدریخت انگاری و غیرمبتلا بود. این پژوهش با استفاده از روش علی مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ی مورد پژوهش شامل 300 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه های دولتی شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه اضطراب بک، پرسشنامه بدریخت انگاری ییل-براون، پرسشنامه پردازش هیجانی باکر و آزمون نرم افزاری دات پروب بود. یافته های پژوهش حاضر نشان داد افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر در مقایسه با افراد دارای بدریخت انگاری و غیرمبتلا، سوگیری توجه منفی تری دارند (05/0>P). به علاوه افراد مبتلا به بدریخت انگاری هنگام ادراک محرک ها تحت تأثیر سوگیری توجه نیستند (05/0>P). همچنین افراد مبتلا به اضطراب و افراد مبتلا به بدریخت انگاری در مقایسه با افراد غیر مبتلا بیشتر از سبک های پردازش هیجانی ناکارآمد مزاحمت، سرکوبی، عدم کنترل و تجزیه استفاده می کنند (05/0>P). از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت، توان بخشی و اصلاح سوگیری توجه در تشخیص و درمان اختلال اضطراب فراگیر موثر است. همچنین اصلاح سبک های ناکارآمد پردازش هیجانی در درمان اختلال اضطراب فراگیر و اختلال بدریخت انگاری مفید است.
بررسی باورهای غیرمنطقی و راهبردهای مقابله با استرس به عنوان پیش بین های میزان تاب آوری و رشد پس از رخداد آسیب زا در مادران کودکان دارای اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی باورهای غیرمنطقی و راهبردهای مقابله با استرس به عنوان پیش بین های میزان تاب آوری و رشد پس از رخداد آسیب زا در مادران کودکان دارای اتیسم انجام شده است. روش: با توجه به اهداف و ماهیت از نوع پژوهش توصیفی- مقطعی، با روش همبستگی در قالب طرح پیش بین است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان دارای اتیسم شهر شیراز تشکیل داده اند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است و شامل 108 مادر کودک دارای اتیسم است. ابزار مورد استفاده که با استفاده از آنها اطلاعات و آمار آزمودنی ها مورد بررسی قرار گرفت عبارت اند از: پرسش نامه باورهای غیرمنطقی (آی بی تی)، پرسش نامه مقابله با موقعیت های فشارزا (آی سی اس اس)، مقیاس تاب آوری بزرگسالان (اِی آر اس)، پرسش نامه رشد پس از رخداد آسیب زا (پی تی جی). تحلیل آماری پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها: همان طور که نتایج این پژوهش نشان داد در مورد سؤال اول، مؤلفه های انتظار بالا از خود، تمایل به سرزنش، واکنش نسبت به ناکامی، وابستگی، کمال گرایی و همچنین راهبرد اجتنابی مقابله با استرس با توجه به (86/0=R2) به دست آمده قادر به پیش بینی تاب آوری مادران کودکان دارای اتیسم هستند. از سوی دیگر در سؤال دوم مؤلفه های تمایل به سرزنش، بی مسئولیتی هیجانی، وابستگی و راهبردهای هیجان مدار و اجتناب مدار مقابله با استرس با توجه به (71/0=R2) به دست آمده قادر به پیش بینی رشد پس از رخداد آسیب زا در مادران کودکان دارای اتیسم هستند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که برخی از مؤلفه های باورهای غیرمنطقی و راهبردهای مقابله با استرس می تواند میزان تاب آوری و رشد پس از رخداد آسیب زا را در مادران کودکان دارای اتیسم پیش بینی کند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در ترکیب با دارودرمانی در مقایسه با دارودرمانی بر افسردگی و خشم بیماران مبتلا به اختلال افسرده خویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر اثربخشی ترکیب درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و دارودرمانی در مقایسه با دارودرمانی به تنهایی بر نشانگان افسردگی و خشم در بیماران مبتلا به اختلال افسرده خویی بررسی شد، پژوهش مقطعی از نوع کارآزمایی بالینی بود، جامعه آماری افراد مراجعه کننده به دو کلینیک روان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بودند.50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتلا به اختلال افسرده خویی یا افسردگی مضاعف، سن بالاتر از 18سال و تحصیلات حداقل دیپلم از ملاک های ورود و ابتلابه سایکوز، اعتیاد به مواد و اختلال شخصیت از ملاک های خروج از مطالعه بودند. شرکت کنندگان در گروه کنترل برای درمان افسرده خویی صرفاً دارو و در گروه آزمایش علاوه بر مصرف دارو درمان گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را به مدت 8 جلسه 2- 5/2 ساعته به مدت 8 هفته نیز دریافت می کردند. بیماران در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های افسردگی بک2 و پرسشنامه حالت- صفت خشم را تکمیل کردند. درنهایت اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های این مطالعه حاکی از کاهش معنادار شدت افسردگی و میزان خشم در میان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل است. از این رو می توان گفت افزودن روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به درمان دارویی در درمان افراد مبتلا به اختلال افسرده خویی سبب بهبود ملاحظه پذیر نشانه های افسردگی و خشم در این افراد در مقایسه با دارودرمانی به تنهایی می شود.
بررسی رابطه ی بین سبک های دلبستگی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع اعتیاد به اینترنت در بین قشر جوان و عواقب ناشی از آن و هم چنین تاثیرپذیری از سازه های مختف روان شناسی، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-همبستگی شامل تمام دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 95-1394 بودند که حداقل یک ترم از کل دوره ی تحصیل را گذرانده بودند. 354 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی و تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ، سبک دلبستگی کولینز و رید و چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه ی 19 و آزمون های آماری تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان انجام شد.
یافته ها: به طور کلی سبک های دلبستگی قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت هستند (001/0=P، 98/7=F) و 07/0واریانس نمرات اعتیاد به اینترنت از طریق سبک های دلبستگی، قابل تبیین است. به علاوه، سبک های ایمن (002/0=P) و اجتنابی (02/0=P) در جهت مستقیم و سبک دوسوگرا (002/0=P) در جهت معکوس، قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت دانشجویان می باشند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق، سبک دلبستگی ایمن با نمره ی کل اعتیاد به اینترنت و شش مولفه ی آن، همبستگی مثبت معنی داری دارد و بالا بودن نمرات سبک دلبستگی ایمن در دانشجویان با اعتیاد آنان به اینترنت همراه است.
بررسی اثر ضربان های دوگوشی بر افراد معتاد با استفاده از سیگنال مغزی (EEG)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش با بررسی تأثیر ضربان دوگوشی بر افراد معتاد، استفاده از این تکنولوژی به عنوان کمک درمان در ترک پایدار اعتیاد امکان سنجی شده است. روش : جامعه آماری از 15 نفر مرد معتاد بستری در کلینیک ترک اعتیاد، تشکیل شده بود که زیر نظر پزشک معالج و با استفاده از آزمون شخصیت آیزنک و آزمون ادرار انتخاب شدند. به 10 نفر علاوه بر درمان عادی، در سه جلسه تحریک کنترل شده ضربان دوگوشی اعمال و 5 نفر به عنوان شاهد فقط درمان عادی را پیگیری کرده اند. از شرکت کنندگان آزمون دوپامین از نمونه ادرار، ثبت سیگنال مغزی و پرسش نامه خلق وخوی برامز اخذ شد. یافته ها: اعمال ضربان دوگوشی کنترل شده باعث کاهش عصبانیت، تنش، سردرگمی، افزایش سرزندگی، تمایل به ادامه درمان و دریافت بهبودی در افراد معتاد شد. نتیجه گیری: به کارگیری ضربان دوگوشی کنترل شده در کنار سایر فعالیت های مورداستفاده در فرایند درمان اعتیاد به عنوان روشی بدون عوارض جانبی، می تواند باعث تسریع و تثبیت درمان در افراد شود.
مدل پیش بینی رفتار خوردن بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، اختلالات شخصیت و سبک های مقابله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش طرحواره های ناسازگار اولیه، اختلالات شخصیت و سبک های مقابله در پیش بینی رفتار پرخوری انجام گرفت. مواد و روش ها:بدین منظور 150 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم که دارای شاخص توده بدنی بالاتر از 25 بودند، به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از توضیح و تبیین اهداف پژوهش از آن ها خواسته شد تا ابزارهای پژوهش شامل مقیاس Millon (MCMI-III یا Millon Clinical Multiaxial Inventory)، مقیاس پرخوری (BES یا Binge eating scale)، پرسش نامه اجتناب Young-Rygh (YRAI یا Young-Rygh Avoidance Inventory)، پرسش نامه جبران Young (YCI یا Young Compensation Inventory) و پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه Young (YSQ-S3 یا Young Schema Questionnaire) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری همبستگی Pearson و رگرسیون هم زمان مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. یافته ها:طرحواره های رهاشدگی/ بی ثباتی، محرومیت هیجانی، وابستگی/ بی کفایتی، بازداری هیجانی، نقص/ شرم، خویشتن داری ناکافی در مجموع 2/37 درصد از واریانس پرخوری را پیش بینی کرد. همچنین، سبک های مقابله جبران افراطی و اجتنابی 3/12 درصد و اختلال های شخصیت مرزی، دوری گزین و شخصیت منفعل- پرخاشگر به طور ترکیبی قادر به پیش بینی 5/18 درصد از واریانس پرخوری بود. نتیجه گیری:طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه های خودگردانی، بازداری و محدودیت های مختل، به خصوص بریدگی و طرد و نیز سبک های مقابله، اختلالات شخصیت مرزی و منفعل- پرخاشگر می تواند در آسیب شناسی و درمان اختلال پرخوری دارای اهمیت باشد. به کارگیری مداخلات روان شناختی در جهت کاهش رفتارهای ناشی از طرحواره های فوق و نیز تغییر در سبک مقابله افراد مبتلا به چاقی می تواند کمکی در جهت تسریع در فرایند درمان باشد.
خصوصیات کمی و کیفی درماتوگلیفیک (الگوهای انگشت نگاری) در افراد مبتلا به اوتیسم شهر اصفهان و مقایسه با بستگان درجه یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :اوتیسم (درخودماندگی)، یک اختلال پیچیده تکاملی از نوع روابط اجتماعی می باشد که علت اصلی آن ناشناخته است. اتیولوژی این بیماری هنوز مشخص نشده است که علل ژنتیکی (وابسته به X) و یا محیطی سبب بروز آن می شود؟. بنابراین، هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی خصوصیات کمی و کیفی درماتوگلیفیک در افراد مبتلا به اوتیسم و مقایسه با بستگان درجه یک و گروه شاهد بود. مواد و روش ها:این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 150 بیمار مبتلا به اوتیسم، 150 نفر در گروه شاهد و 150 نفر از خویشاوندان درجه یک بیماران انجام گرفت. پس از اخذ رضایت نامه، نحوه توزیع فراوانی الگوهای اثر انگشت شامل لوپ (Loop)، ورل (Whorl) و آرچ (Arch)، شمارش خطوط اثر انگشت (Finger ridge count یا FRC) و تعداد چین های ثانویه (Secondary creases یا SC) در هر سه گروه بررسی گردید. در نهایت، داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های ANOVA و 2c در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:فراوانی الگوی اثر انگشت Loop در گروه شاهد (3/79 درصد) دو برابر بیماران مبتلا به اوتیسم بود (0/44 درصد) (001/0 > P). همچنین، میانگین FRC دست راست و چپ در گروه بیماران نسبت به دو گروه مورد (بیماران و خویشاوندانشان) بیشتر بود؛ در حالی که میانگین SC دست راست و چپ در گروه بیماران مبتلا به اوتیسم نسبت به دو گروه مورد کمتر به دست آمد و اختلاف آماری معنی داری مشاهده شد (001/0 > P). نتیجه گیری:بیماران مبتلا به اوتیسم دارای الگوی Loop کاهش یافته و افزایش FRC هر دو دست و کاهش SC دو دست نسبت به گروه شاهد می باشند. این یافته ها ثابت می کند که بیماران مبتلا به اوتیسم دارای زمینه وراثتی در بروز بیماری هستند که توسط حوادث پری ناتال و عوامل استرس زای محیطی دیگر، تقویت و سبب بروز بیماری در آن ها می گردد. بنابراین، از این الگوها می توان جهت تشخیص درصد گرفتاری نوزادان متولد شده مبتلا به اوتیسم استفاده نمود و اقدامات بیشتری جهت تشخیص قطعی انجام داد و درمان های کمکی را از همان ابتدا شروع کرد.
مقایسه سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری ادراک شده در بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی و افراد سالم در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :گاهی اوقات برخی از افراد به دلیل جنسیت خود به شدت احساس پریشانی می کنند و اغلب در عملکرد اجتماعی، شغلی و سایر زمینه های شخصی، مشکلات سازگاری دارند که این امر به صورت اختلال ملال جنسی بروز می کند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری ادراک شده در بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسیتی و افراد سالم در شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها:در این مطالعه، بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی که در سال 1395 برای درمان به روان پزشکان شهر اصفهان مراجعه کرده بودند و افراد سالم، مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه های پژوهش را 28 بیمار مبتلا به اختلال ملال جنسی و 30 نفر از افراد سالم تشکیل داد که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های سبک های دلبستگی Collins و Reid (Revised Adult Attachment Scale یا RAAS) و شیوه های فرزندپروری ادراک شده McClun و Merrell (Perceived Parenting Style Questionnaire) استفاده گردید. در نهایت، داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:بر اساس یافته های پژوهش، تفاوت معنی داری بین سبک دلبستگی بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی و افراد سالم وجود نداشت، اما تفاوت معنی داری بین دو گروه در زمینه فرزندپروری ادراک شده مشاهده شد. در این بین، درصد به کارگیری شیوه مستبدانه در والدین افراد بیمار بیش از والدین افراد سالم بود؛ در حالی که شیوه مقتدرانه توسط والدین افراد سالم (5/59 درصد) بیشتر از والدین افراد بیمار مبتلا به اختلال ملال جنسی (5/40 درصد) به کار گرفته شد (05/0 > P). نتیجه گیری:بر حسب نتایج به دست آمده از پژوهش، ادراک بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی با افراد سالم متفاوت است و نیازمند برنامه ریزی در راستای تلاش برای آگاهی دادن به خانواده ها در زمینه های مختلف می باشد.
کاهش علایم و نشانه های افسردگی با استفاده از مداخله های مثبت گرا: مطالعه ی تک آزمودنی چند خط پایه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مطالعه ی کارآمدی روان درمانی مثبت گرا در کاهش افسردگی افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی بود.
روش کار: برای انجام این پژوهش در سال 1393 از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره ی پی گیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند، 3 نفر به شیوه ی نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. برای هر کدام از ایشان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته جلسه، خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس افسردگی بک-ویرایش دوم، مقیاس افسردگی هامیلتون-17، مقیاس عاطفه ی مثبت و منفی، آزمون جهت گیری شادکامی و پرسش نامه ی معنا در زندگی در مرحله ی خط پایه، جلسات درمان و چهار ماه بعد از پایان درمان (پی گیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس دستورالعمل سلیگمن و همکاران (2006) در 6 جلسه توسط پژوهشگر انجام شد.
یافته ها: این پژوهش نشان می دهد که هر سه مراجع با شروع درمان روند کاهشی را در طراز نمرات افسردگی بک (71%) و افسردگی هامیلتون (61%) نشان می دهند. این نتایج در پایان دوره ی پی گیری نیز حفظ شده و درمان برای هر سه مراجع، موثر بوده است. هم چنین طراز نمرات شرکت کنندگان در مولفه های روان درمانی مثبت گرا مثل احساس لذت، تقویت توان مندی ها و احساس معنا در طی جلسات درمان، روند افزایشی داشته است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرا به عنوان یک درمان کوتاه مدت موثر برای کاهش علایم و نشانه های افسردگی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر، بر بهبود ولع مصرف و لغزش سوء مصرف کنندگان کراک هروئین تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر، بر بهبود ولع مصرف و لغزش سوء مصرف کنندگان کراک هروئین تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: در یک پژوهش شبه آزمایشی 30 نفر از معتادان کراک از بین تمامی معتادانی که دریکی از مراکز درمان نگهدارنده در سطح شهر تهران، خدمات درمانی دریافت می کردند، انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره (آزمایش و گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش از (داروی متادون و مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر، 25 جلسه 90 دقیقه ای) و گروه گواه (تنها از متادون) بهره می بردند. همه شرکت کنندگان در پژوهش، در آغاز پژوهش و شش ماه پس از پایان درمان، پرسش نامه سوء مصرف مواد مخدر افیونی و رفتارهای پرخطر را تکمیل نمودند. از نظر مرفین و محرک، ادرار مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه از نظر میزان ولع مصرف در مرحله پس آزمون تفاوت وجود داشت. همچنین نتایج آزمون مجذورخی نشان داد تفاوت دو گروه از لحاظ دفعات رفتار لغزش وجود دارد. نتیجه گیری: مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر بر بهبود ولع مصرف و رفتار لغزش سوءمصرف کنندگان کراک هروئین تحت درمان نگهدارنده مؤثر است.
مقایسه فراوانی باورهای وسواسی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید با افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرتریت روماتویید شایع ترین بیماری التهابی مفاصل است که علاوه بر ناتوانی جسمی، پریشانی های روانی مکرراَ در این بیماران دیده می شود؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی میزان شیوع باورهای وسواسی در بیماران آرتریت روماتوئید و مقایسه آن با افراد سالم می باشد. در یک پژوهش علی- مقایسه ای تعداد 100 نفر (50 بیمار آرتریت روماتوئید و 50 نفر از افراد سالم) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه مشخصات فردی و باورهای وسواسی (OBQ-44) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون آماری Independent T-test تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد 92% از بیماران آرتریت روماتوئید واجد باورهای وسواسی بودند و در مورد مولفه های باورهای وسواسی 88% در زمینه «کمال طلبی و قطعیت»، 84% در زمینه «احساس مسئولیت و ارزیابی خطر و تهدید»، 50% در زمینه «اهمیت و کنترل افکار»، 42% در زمینه «عامل عام» و 8% در زمینه «انجام کامل امور» واجد باورهای وسواسی بودند. مقایسه دو گروه نشان داد در زمینه « باورهای وسواسی (کل)» «کمال طلبی و قطعیت»، «احساس مسئولیت و ارزیابی خطر و تهدید» و «عامل عام» تفاوت معنی دار بود ولی در زمینه «اهمیت و کنترل افکار» و «انجام کامل امور» تفاوت معنی دار نبود. باورهای وسواسی با اضطرابی که در افراد برای اجبار عمل به افکار وسواسی ایجاد می کنند، می توانند افراد را آنقدر نسبت به عمل به این افکار حساس کنند که با وجود آگاهی از آثار سوء آن بر سلامت روانی و جسمی همچنان این روال را ادامه دهند، که در نهایت می توانند منجر به دردهای مزمن استخوانی و آرتریت روماتوئید شوند.