فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
تاثیر سن و جنس بر تحول صلاحیت راهبردی حساب در کودکان ایرانی
حوزههای تخصصی:
"
دراین پژوهش تحول صلاحیت راهبردی دانشآموزان دوره ابتدایی در حل مسایل حساب در یک نمونه تصادفی متشکل از 192 دانش آموز پسر و دختر پایههای تحصیلی اول تا سوم ابتدایی شهر تهران با ”آزمون تفاوتهای فردی در انتخابهای راهبرد جمع “، بررسی شد. نتایج پژوهش، مفروضههای اساسی الگوی انتخاب راهبرد سازشیافته را تأیید کردند و نشان دادند که کودکان ایرانی نیز راهبردهای متعدد را برای حل مسألههای جمع ساده به کار بردند. با افزایش سن و تجربه حل مسأله، کودکان راهبردهای جدیدی کشف کردند، سرعت و درستی اجرای هر یک از راهبردها بیشتر شدند، میزان بیادآوری پاسخ مسألهها از حافظه درازمدت افزایش یافت و فراوانیهای نسبی راهبردهای پشتیبان نیز تغییر کردند. بین صلاحیت راهبردی پسران و دختران از لحاظ سرعت، درستی و اجرای راهبردها تفاوت معنادار به دست نیامد. اگرچه یافتهها نشان دادند که الگوی تحول راهبردی در کودکان ایرانی با کودکان کشورهای دیگر مشابه است اما این نکته را نیز آشکار کردندکه توزیع انتخابهای راهبردی در کودکان ایرانی بهطور قابلملاحظهای متفاوت است.
"
آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند به مادران و تأثیر آن بر خشم و رابطه با فرزندان
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، برخی از پژوهشگران شیوه ارتباطی والدین و کودکان و تاثیر آن بر کنترل هیجانات را مورد پژوهش قرار داده اند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند بر خشم و رابطه مادران با فرزندان بوده است. در این پژوهش گروه نمونه به صورت در دسترس شامل 50 نفر از مادران دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی شهر تهران بود که برای شرکت در کارگاه تربیت کودک اندیشمند اعلام آمادگی نمودند. در این کارگاه ها مادران ضمن آگاهی از روش های مختلف کارآمد و ناکارآمد برخورد با رفتارهای کودک، تمرین هایی را برای بهبود سبک واکنش خود در مقابل رفتارهای چالش برانگیز کودکان انجام دادند. هدف کارگاه، بهبود سبک تربیتی مادران و استفاده از روش های تعاملی کارآمد مانند روش حل مسئله به جای روش های ناکارآمد مانند تنبیه و توبیخ بوده است. کارگاه ها در نُه جلسه بصورت یک جلسه دو ساعته در هفته برگزار می شد. ابزارهای استفاده شده شامل دو پرسشنامه سیاهه رابطه والد- کودک جرارد و سیاهه خشم حالت- صفت اسپیلبرگر بوده است. مادران در یک بررسی اولیه قبل از شروع کارگاه و همچنین در پایان دوره آموزشی به تکمیل پرسشنامه ها پرداختند. داده ها با استفاده از روش اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند در بهبود خشم و رابطه مادران با فرزندانشان مؤثر بوده است.
بررسی تحولی اختلال تضادورزی در گروههای مختلف منزلت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی تحولی اختلال تضادورزی در گروههای مختلف منزلت اجتماعی پرداخته شده است. به این منظور از مناطق مختلف آموزش و پرورش شهر اصفهان تعداد 16 مدرسه و 24 کلاس در سه مقطع سوم ابتدایی، پنجم ابتدایی و دوم راهنمایی براساس روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. تعداد کل دانشآموزان 826 نفر بود که پس از اجرای روش جامعهسنجی و تهیه جامعهنگار، 288 نفر در چهار گروه (طردشده، پذیرفته شده، متوسط و به خود رها شده) قرار گرفتند. میزان تضادورزی با استفاده از بخش A مقیاس بازنگری شده سلامت کودک اُنتاریو (فرم مطابقت داده شده با DSM-IV)، براساس ارزیابی والدین (مادران)، تعیین شد. تحلیل دادهها معناداری تفاوت بین گروههای طردشده و سایر گروهها را نشان داد و تضادورزی بیشتر کودکان طردشده را برجسته کرد. نتیجه اینکه کودکان واجد منزلت اجتماعی منفی در بین همگنان، بالاخص زمانی که طردشدگی آنان با اختلالهای رفتاری توأم شده باشد، میتوانند به عنوان کودکان در معرض خطر در نظر گرفته شوند و این نکته ضرورت توجه به مسأله پیشگیری را در این گروه از کودکان مطرح میکند.
اثربخشی آموزش مهارتهای عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری دانش آموزان مقطع دبستان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ریشه بسیاری از مشکلات رشدی، عاطفی، رفتاری، اجتماعی و... ناشی از شکل گیری دلبستگی ناایمن و شرایط حاکم بر آن می باشد. از این رو، آموزش مهارت های عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری راه حل مناسبی برای مشکل فوق است.
مواد و روش ها: نمونه ها با روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای، انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. آزمودنی ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه ها پاسخ دادند. آموزش مهارت های عاطفی به مادران در گروه آزمایش و در 8 جلسه به شکل گروهی انجام گرفت و گروه شاهد در طی پژوهش هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: در نتیجه آموزش مهارت های عاطفی، کیفیت دلبستگی آزمودنی ها در گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری افزایش یافت (05/0 ≤ P). همچنین، کاهش معنی داری نیز در میزان مشکلات رفتاری کودکان مشاهده شد (05/0 ≤ P).
نتیجه گیری: به وجود آوردن تغییراتی در حساسیت مادرانه، پیش بینی کننده بسیار قوی برای تغییر دلبستگی کودک می باشد. مشکل بسیاری از مادران این است که شیوه و زمان تعاملشان با نیازهای کودک همسان نیست. حساسیت مادرانه می تواند از طریق آموزش مهارت ها به دست آید . علاوه بر این ، افزایش حساسیت مادرانه بر روی فرایندهای توجهی مادر اثر می گذارد و باعث می شود که رفتارهای فعلی کودک خود را بهتر درک کند.
مقایسه ی رشد اجتماعی دانش آموزان نیمه بینا در مدارس تلفیقی و استثنایی
حوزههای تخصصی: