فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
مفهوم شهود در تفکر دکارت
فلسفه: ارزش چیست؟
سرآغاز پدیدار شناسی
منبع:
فرهنگ ۱۳۷۵ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
(1).این مقاله ترجمه نیمه اوّل مدخل phenomeology ، تالیف Richard schmitt ، از دایرة المعاوف فلسفه، تدوین پل ادوارز، 6، صص 139-135 است .
پیوند نامبارک پوزیتیویسم و اندیشه سیاسى
حوزههای تخصصی:
اندیشه سیاسى کلاسیک مبتنى بر این پیشفرض بنیانى است که اخلاقیات سیاسى تابعى از ترجیحات، احساسات و آمال فردى یا جمعى نیست و مىتوان قضاوتهاى این حوزه را به نحو معقولى تبیین و توجیه کرد.
نظریه معرفتشناختى پوزیتیویسم منطقى منکر این پیشفرض بنیانى بود و پیوند این معرفتشناسى با اندیشه سیاسى سنتى منجر به تعطیل و احتضار اندیشه سیاسى گردید. اما بعدها، اصل تحقیقپذیرى که به عنوان یک قاعده معرفتشناختىِ صرف توسط پوزیتویستها، مطرح شده و اساس اندیشه سیاسى را متزلزل کرده بود، توسط افرادى چون رودالف کارنپ برجستهترین نظریهپردازان حلقه وین، و دیگران مورد نقادى قرار گرفت. نقادىها نسبت به این اصل به قدرى جدّى بود که صدمات ویرانگرى به قدرت و شوکت پوزیتویسم وارد کرد. نقد پوزیتیویسم تنها از ناحیه اصل تحقیقپذیرى نبود بلکه این مکتب از سوى دیگر مورد نقادىهاى بدیع و بنیانسوز نامحتملترین فیلسوف یعنى لودویگ ویتگنشتاین که خود در نیمه اول قرن بیستم نهال نورسته پوزیتیویسم منطقى را آبیارى کرد، قرار گرفت، وى در اوائل نیمه دوم قرن بیستم با انتشار آثارى، استدلالات سابق خود در مورد پوزیتیویسم منطقى را مورد شدیدترین و بنیانىترین انتقادات قرار داد. انتقادات وارد شده، پوزیتیویسم را چنان سخیف و ضعیف نمود که اندیشه سیاسى سنتى جان تازهاى گرفت و حیات ارزشى ـ اعتبارى خود را بازیافت. در این مقاله سعى شده است به سؤالات ذیل پاسخ داده شود:
1. پوزیتیویسم منطقى به چه نحوى و چگونه آن پیشفرض بنیادین را منکر شد؟
2. چرا پوزیتیویسم متوسل به اصل اخذناپذیرى «باید» از «هستِ» هیوم مىشود؟
3. چرا پوزیتیویسم قائل است که عقل نمىتواند امور اخلاقى و سیاسى را اخذ و استنتاج کند؟
4. در پارادایم پوزیتیویستى، مطالعات و کاوشهاى سیاسى چه صورت و سیرتى مىتواند داشته باشد؟
5. چرا و چگونه سیطره پوزیتیویستى بر اندیشه سیاسى کلاسیک مضمحل گردید؟
بررسی گزارش و نقد ارسطو از نظریه اشتراکی افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از بیان مطالبی مقدماتی درباره «نظام اشتراکی» و رابطه میان ارسطو و افلاطون(دربند)، ابتدا گزارش ارسطو درباب اشتراک خانواده و دارایی در نظرافلاطون (بند2) و نقد او از این نظریه را (در بندهای3و4) به اختصار نقل می کنیم. سپس این نظریه افلاطون را بدانگونه که در محاوره جمهوری او مطرح شده است (در بند5) باز می گوییم. و سرانجام (دربند6) بر پایه آنچه لب پیام افلاطون است به داوری درباره گزارش و نقد ارسطو از او می پردازیم. دراین قسمت درعین حال که صحت سخنان ارسطو را درساحتی خاص می پذیریم، سعی می کنیم افلاطون را نیز از اتهام های ارسطو تبرئه کنیم.
کمال گرایی اخلاقی در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کمال گرایی» نظریه ای اخلاقی است که از ظرفیت های در خور توجهی در تبیین خیر و سعادت آدمی برخوردار است. در قرائت رایج از این نظریه، تمرکز بر ذات انسان و ویژگی های ذاتی اوست و مدعای اصلی آن این است که انسان از طریق پرورش و شکوفاسازی استعدادهای ذاتی خود می تواند به کمال مطلوب خویش نائل شود. طرفداران این نظریه معتقدند ذات انسان فی نفسه ارزشمند است و لذا پروراندن استعدادهای ذاتی به سعادت انسان می انجامد.
این مقاله پس از بررسی قرائت های مختلف کمال گرایی و تحلیل دعاوی اصلی آن، به مروری بر مهم ترین ادله ی این نظریه می پردازد. در مرحله ی بعد، مهم ترین ایرادات وارد بر این نظریه، از جمله انکار ذات گرایی، طرح و بررسی می شوند. اشکال اصلی ای که متوجه این نظریه است ذات گرایی است که بسیاری از اندیشمندان با آن مخالف اند. این مقاله به نحو اختصار، به تحلیل مدعیات این نظریه و بررسی اشکالات مخالفان و پاسخ آن ها می پردازد. نکاتی که در پاسخ به این اشکالات مطرح می شود ما را به این نتیجه رهنمون می گردد که کمال گرایی به منزله ی دیدگاهی که به ذات انسان و کمال او توجه عمیق دارد، قابلیت های زیادی در تبیین مسائل اخلاقی جدید دارد.
تأمل معرفتی و روش شناختی درباره جدایی فروید و یونگ
حوزههای تخصصی:
جدایی یونگ، شاگرد و پسر خوانده علمی فروید، از استادش، از حوادث تأملبرانگیز در تاریخ علم است. گستردگی مطالعات هریک از این دو دانشمند سبب شده است که معرفتشناسان یا متألهان در این زمینه تأمل کنند. از این روی تبیینهای مختلفی از این حادثه ارائه شده است. در این نوشتار، سه تبیین عمده مورد بررسی قرار گرفته است: الف) دیدگاه فرویدی: فروید از منظر عقده ادیپ به مسئله مینگرد و یونگ را پسری میداند که قصد پدرکشی علمی دارد؛ ب) دیدگاه یونگی: حصر توجه فروید به نظریات خویش در روانکاوی، عدم تحمل آرای دیگران، تعمیمهای ناروا و در یک کلام حصرگرایی روششناختی فروید سبب اصلی قطع این ارتباط است؛ ج) دیدگاه ژراردی: فروید و یونگ الگو و عاملی هستند که در یک آرزوی تقلیدی بر سر روانکاوی، به عنوان موضوع آرزو به دام افتادند. عامل در این نظریه میکوشد الگو را از صحنه رقابت حذف کند. هریک از این سه تبیین از دیدگاه خاصی به این مسئله چند تباری میپردازد. پس، صرفنظر از انتقادات احتمالی وارد بر هر نظریه، در مقام جستوجوی چرایی این جدایی، پذیرش هریک از این تبیینها به معنای رد سایر آرا نیست.
بازخوانی نظریه شهید صدر در تفسیر موضوعی قرآن کریم با تکیه بر اندیشه هرمنوتیکی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهید سید محمد باقر صدر از معدود اندیشمندانی شمرده می شود که در زمینه تفسیر موضوعی قرآن کریم اقدام به نظریه پردازی نموده است. مفهومِ محوری در نظریه ایشان «استنطاق» است که به معنای ارائه پرسش های جدید به قرآن جهت اخذ پاسخ های مناسب از آن می باشد. عدم توضیح مبسوط این نظریه توسط ایشان از سویی و کارآمدی فراوان آن از سوی دیگر بسط این نظریه را ضروری می سازد. وجود «الگوی گفتگو» در نظریه هرمنوتیک فلسفی گادامر که دارای همسانی الگویی با نظریه شهید صدر است، زمینه را فراهم می آورد که با استفاده از «روش مطالعه تطبیقی نامتوازن» دست به بازخوانی نظریه شهید صدر زده و آن را در قالب نظریه ای بسط یافته ارائه نمود.
از رهگذر این مطالعه تطبیقی، پی جویی مؤلفه هایی همچون گفتگوی معرفتی مفسّر و قرآن، لایه های گوناگون معنای قرآن، لایه های مختلف فهم مفسّران، پرسش سازی های مبتنی بر نیازهای عصری و پاسخ یابی های متناسب با این نیازها در نظریه شهید صدر ممکن می گردد. این پژوهش علاوه بر روشن ساختن ابعاد نظریه شهید صدر، اهمیت پرداختن به تفسیر موضوعی در کنار تفسیر ترتیبی را نیز معلوم می دارد.
نقد و بررسی سبک زندگی از منظر دالایی لاما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد نظری و تحلیل محتوا، برآن است تا الگوی سبک زندگی از دیدگاه دالایی لاما(ی چهاردهم)، رهبر بوداییان تبت را از میان آثار وی استخراج و مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. دالایی لاما در سبک زندگی، بر چند اصل اساسی تأکید دارد. از نظر وی، شادی هدف زندگی است و باید تمامی فعالیت ها و برنامه ها در راستای این هدف سامان یابد. همدردی با دیگران براساس مهرورزی عام، زمینة آرامش و نشاط زندگی را فراهم می کند. تمرین آیات هشت گانه و مراقبه روزانه، معرفت نفس و گیاه خواری، از آموزه های وی در سبک زندگی به شمار می آید. این تعالیم براساس آئین بودایی ارائه شده است. اشکال اساسی تعالیم وی در سبک زندگی، منبعث از اخلاق سکولار و منعزل از مبانی و اهداف ماورایی است. نتایج این تحقیق، گویای این است که گرچه همسویی خاصی در توصیه به برخی عادت واره ها با آموزه های اسلامی مشاهده می شود، اما این آموزه ها فاقد پشتوانه اصیل متکی به وحی و غیرقابل اتکا می باشد.
طبیعت انسانى و تاریخ انسانى
حوزههای تخصصی:
متافیزیک و فلسفه زبان
سعادت از دیدگاه ابن سینا و آگوستین: مطالعه مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی آباء کلیسا (قرن 3 و 4)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
ابن سینا فیلسوف بزرگ عقل گرای مسلمان سعادت انسان را رسیدن وی به کمال قوه عاقله و اتحاد با عالم عقول مجرده می داند. از نظر او سعادت امری ذو مراتب است و کامل ترین و عالی ترین مرتبه آن سعادت عقلی است. همچنین وی بیان می دارد سعادت و شقاوت مطلق تنها در آخرت قابل تحصیل است. در مقابل این دیدگاه ابن سینا که در بستر عقلانیت مبتنی بر وحی شکل گرفته است، آگوستین فیلسوف ایمان گرای مسیحی نیز سعادت را شناخت خدا و تقرب به او می داند. او نیز این نوع سعادت را در این جهان خاکی قابل حصول ندانسته و ثبات و آسایش حقیقی را به جهان دیگر موکول می کند. از نظر آگوستین گرچه همه انسان ها به دنبال سعادت اند، اما سعادت حقیقی تنها از طریق مسیحیت امکان پذیر است. بررسی مواضع خلاف و وفاق این دو دیدگاه نشان می دهد که هر یک از این دو فیلسوف با مبانی فکری خاص خود که عمدتاً در بستر دینی ایشان شکل گرفته است بر معرفت و شناخت به عنوان سعادت حقیقی تأکید کرده اند.
اندیشه سیاسی پس از پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۴ شماره ۵۰
حوزههای تخصصی:
نظریه پردازان پست مدرنیسم معمولا متهم می شوند، که فاقد هر گونه اصول سیاسی می باشند؛ و قادر به پیروزی از هیچ عقیده سیاسی خاصی نیستند. به همین دلیل، اجازه رشد افکار غیردموکراتیک را می دهند. از این رو، بسیاری از منتقدین آنها را هم دست تفکرات غیردموکراتیک قلمداد می کنند. اغلب علت بوجود آمدن این وضعیت را به بی اعتنایی پست مدرنیسم به شالوده ها و نسبی گرایی افراطی اش نسبت می دهند. در مقاله حاضر هر دو فرضیه فوق رد می شود.استدلال نویسنده مقاله این است که، اولا: ضدیت فلسفی پست مدرنیستی با شالوده انگاری به لاادری گری سیاسی نمی انجامد و پست مدرنیست ها در حیطه مسایل سیاسی افراد نسبی گرای مطلق نیستند. ثانیا: نه تنها جانبداری پست مدرنیسم از دموکراسی غیر قابل انکار است، بلکه این طرز تفکر به تدریج مبانی لازم استقرار یک فرهنگ مدنی جدید پدید می آورد. البته ریشه های این فرهنگ مدنی جدید را باید در مدرنیته جستجو کرد. از این لحاظ، پست مدرنیسم تداوم بخش سنت های دمو کراتیک در تاریخ اندیشه سیاسی می باشد.
بررسی مقایسه ای روابط علم و دین در الهیات جدید مسیحی (با تاکید بر آرای مک گراث، باربور و پیترز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی روابط متصور یا محقق میان علم و دین از دیدگاه آلیسترمک گراث، باربور و پیترز پرداخته، با برشمردن نقاط اشتراک و افتراق، دیدگاه های آنها با یکدیگر مقایسه می شود. سپس مدل هایی از آرای هر یک از این متفکران درباره روابط محقق میان علم و دین ارائه و نقاط افتراق و اشتراک آنها بررسی می شود و در نهایت جدولی، برای تبیین تعامل یا رویارویی تاریخی میان علم و دین در قرون وسطی، قرن 17، 18 و 19 ارائه می گردد. باربور به وجود چهار رابطه (گفتگو، استقلال، تعارض و همبستگی) میان علم و دین قائل است و خود به رابطه همبستگی میان این دو باور دارد. پیترز به وجود هشت رابطه (علم گرایی، امپریالیسم علمی، اقتدارگرایی دینی، خلقت گرایی علمی، نظریه دوزبانی، توافق فرضیه ای، همپوشانی اخلاقی و عصر جدید معنویت) اشاره دارد و خود به رابطه توافق فرضیه ای برای گفتگو اذعان دارد. مک گراث هم به وجود سه رابطه اشاره دارد و خود رابطه گفتگو میان این دو را تصدیق می کند.