فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
داستان سیاه زنگی اثر زکریا تامر داستان نویس سوری است که در فضایی سوررئالیستی رخ می دهد و به شیوه سیال ذهن روایت می شود و به این دلیل، شخصیت ها و حوادث داستان برگرفته از ناخودآگاه نویسنده اند. این مقاله در تحلیل داستان مذکور به تحلیل شخصیت های داستان و حوادث آن از منظر نظریه های روانکاوی جدید پرداخته است و هریک از شخصیت های داستان را طبق تقسیم بندی فروید نماد و نماینده بخشی از ناخودآگاه انسان قرار داده است. بدین ترتیب، شخصیت «سیاه زنگی» در داستان، نماینده بخش «نهاد» در دستگاه روانی انسان و شخصیت «راوی» در بسیاری مقاطع، نماینده «من» است و شخصیت های فرعی «دخترک» (مقطع سوم) و «سرکارگر» (مقطع پنجم) نماینده «فرامن» هستند. در تحلیل روانکاوانه حوادث داستان باید گفت، این حوادث در دو دوره از حالت های روانی نویسنده اتفاق می افتد: قسمت های ابتدایی داستان مربوط به دوران غلبه غریزه حیات بر ذهن نویسنده است و قسمت پایانی داستان (مقطع ششم) مربوط به چیرگی غریزه مرگ بر غریزه حیات در اندیشه اوست.
چشم از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الف – در مثنوی مولانا ((چشم )) تعبیرهای گوناگونی دارد ‘ یا دیده ظاهری است که تنها مظاهر و تعینات جهان مادی را می بیند و از جهان غیب بی خبر است ‘ و یا دیده باطنی که ابزار شهود و ادراک حقایق است . ب- پیامبران الهی نمونه های کامل دیده وران باطنی محسوب می شوند . ج- تلقی مولانا از شور چشمی با برداشت عوام تفاوت دارد ... د- جمادات نیز از دیدگاه مولانا نوعی ادراک و دیده وری دارند . و- معانی ((نظر )) در مثنوی با ((چشم )) یکسان نیست ‘ و مولانا برداشت خاصی از آن دارد ...
بیت پایانی؛ خوش فرجامی شعر
حوزههای تخصصی:
بررسی تحلیلی ساختار روایت در کشف المحجوب هجویری براساس الگوی نشانه شناسی روایی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایت پردازی یکی از سنت های بسیار مهم در میان صوفیان بوده است. نویسندگان صوفی، همواره از حکایت به عنوان ابزاری برای گسترش اندیشه های خود استفاده می کرده اند. هجویری یکی از کسانی است که در پروردن این حکایت ها و غنابخشیدن به آن ها، نسبت به بسیاری از نویسندگان دیگر موفق تر عمل کرده است؛ تا جایی که برخی بر این باورند که هجویری را می توان بهترین عارفانه نویس ایران دانست. حکایت ها و شبه حکایت های صوفیانه بخش مهمی از کتاب کشف المحجوب را به خود اختصاص داده اند. این حکایت ها از استحکام زیادی برخوردارند و هم از نظر ساختار و هم معنا، قابل تحلیل و بررسی هستند. هجویری این حکایت ها و شبه حکایت ها را در بخش-های گوناگون کتاب برای تأکید بر گفته های خود بهکار برده است.
حکایت های کشف المحجوب را می توان براساس نظریه های جدید ادبی
از جمله «روایت شناسی ساختارگرا» نیز بررسی کرد. از میان الگوهای
گوناگون روایت شناسی، الگوی روایت شناسی گرماس برای بررسی
حکایت های کشف المحجوب - که بسیار کوتاه و فشرده اند - مناسب تر به نظر می رسد. این الگو به طرز چشمگیری با طرح بسیاری از قصه های عامیانه سازگار است.
آژیرداس ژولین گرماس، پس از بررسی نظریة پراپ در ریخت شناسی قصه، تلاش می کرد به یک دستور زبان جهانی برای روایت دست یابد. وی در کتاب «معناشناسی ساختاری»، نظریة نشانه شناسی روایت را بنا نهاد و به این ترتیب، این برداشت که ساختار یک داستان با ساختار یک جمله همانند است، به یکی از فرضیات معیار در روایت شناسی تبدیل شد. در مقالة حاضر، ساختار روایی حکایت های کشف المحجوب هجویری بر اساس الگوی نشانه شناسی روایی گرماس و نیز چرخش ها و انعطاف پذیری این الگو در حکایت های صوفیانه بررسی شده است.
بررسی قابلیتهای نمایشی داستان حسنک وزیر در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«اقتباس ادبی» شیوه ای امروزی است برای بازآفرینی رمان، داستان، رویدادهای برجسته کتابهای تاریخی و حماسه های منظوم و منثور در حوزه تئاتر و به ویژه سینما. ادبیات فارسی سرشار از رویدادهای دراماتیک است. روایتهای کمنظیری در شاهنامه، خمسه نظامی، مثنوی معنوی، تاریخ بیهقی و... وجود دارد که قابلیتهای نمایشی را برای «اقتباس ادبی» در خود دارند. می توان با بهره گیری از ظرفیتها و اقبال عمومی نسبت به «هنرهای نو» گوشه هایی از توانمندیهای ادب فارسی را به مخاطبان امروز نشان داد. در این مقاله به بررسی قابلیتهای نمایشی داستان حسنک وزیر پرداخته شده است و ساختار قصه براساس مهم ترین عوامل یک اثر دراماتیک، بررسی و جنبههای هنری آن از منظر درام و ساختمان نمایش روشن شده است.
بررسی ویژگی های منتسب به زنان در ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، آشنایی با دیدگاه های متفاوت نسبت به زنان و حقوق آنان از دیدگاه جنسیتی و توصیف فرهنگ اصیل و رایج ایرانی درباره زنان با تکیه بر بخشی از ادبیات شفاهی یعنی ضرب المثل هاست. پیکره مورد بررسی در این پژوهش، شامل 382 ضرب المثل است که از کتب و فرهنگ ضرب المثل های معتبر زبان فارسی جمع آوری شده است. با توجه به ماهیت موضوع، برای تحلیل این پیکره از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و با بررسی، جداسازی و تفکیک ضرب المثل هایی که به نوعی در ارتباط با زنان بوده، به بررسی سه حوزة محوری و کلی درباره زنان پرداخته شده است. نخست، بررسی ویژگی های فیزیکی و روان شناختی زنان، در مرحله دوم بررسی مقوله های اخلاقی و عاطفی، در نهایت روابط خانوادگی و اجتماعی آنهاست. نتایج تحقیق نشان می دهد که ساختار تمثیل های یادشده، جایگاه واقعی زن را آنچنان که باید نشان نمی دهد و عمدتاً بر برجسته کردن جنبه های منفی شخصیت زن تأکید دارد. همچنین در بررسی ضرب المثل ها می توان آشکارا جایگاه متغیر زنان را مشاهده کرد، زیرا او گاه با زبانی محترمانه و فاضلانه توصیف می شود و در اوج است و گاه با داوری های بی رحمانه و مغرضانه تا حد ابلیس نزول می یابد. بنابراین در این تحقیق سعی شده جایگاه زن در ضرب المثل های فارسی نشان داده شود و معلوم شود نگاه به زن در این ضرب المثل ها چگونه است و با شرایط کنونی جامعه و وضعیت فعلی زنان ما در این فرهنگ چه تفاوتی دارد؛ با توجه به اینکه امروزه دیدگاه جامعه نسبت به وی مثبت تر شده و شرایط لازم برای ارتقای جایگاه آنان به وجود آمده است.
سیمای اسکندر در آیینه های موج دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسکندر مقدونی، یکی از چهره های تاریخ ساز و اثرگذار در تاریخ و تمدن بشر بوده است. جای شگفتی است که درباره هیچ شخصیت اسطوره ای و تاریخی تاکنون به اندازه اسکندر اثر مستقل به زبان فارسی تالیف نشده است؛ افزون بر بسیاری از متون تاریخی که به گونه ای مفصل درباره زندگی و شخصیت اسکندر سخن گفته اند، در هشت اثر به صورت نظم یا نثر به داستان زندگی اسکندر پرداخته شده است، از این تعداد سه اثر به نثر نگاشته شده و پنج اثر در قالب شعر سروده شده است. از آن جا که پژوهش های صورت گرفته تا کنون بیشتر در پیوند با شخصیت اسکندر در آثار منظوم؛ بویژه شاهنامه و اسکندرنامه نظامی بوده و به آثار منثور در این باره توجهی نشده است، در این پژوهش کوشش شده، برای شناخت دقیق تر و جزیی تر چهره افسانه ای اسکندر رفتار، گفتار و کردار اسکندر و هم چنین دیدگاه های مؤلفان آثار پدیده آمده درباره اسکندر (داستان اسکندر در شاهنامه، اسکندرنامه نظامی، آیینه اسکندری، خردنامه اسکندری و اسکندرنامه به روایت کالیستنس، داستان اسکندر در داراب نامه و اسکندرنامه منوچهرحکیم) بررسی و تحلیل شود و مطالب در سه بخش زیر دسته بندی شده است: الف) نام، نسب و نژاد ب) شخصیت و خلق و خو ج) لشکرکشی ها و دشمنان اسکندر.
در این بخش ها تفاوت ها و شباهت های آثار یادشده درباره اسکندر نیز بررسی می شود. گفتنی است، در آغاز هر بخش برای آگاهی بیشتر به کوتاهی مطالب تاریخی نیز درباره هر موضوع ارائه خواهد شد و در پایان دلایل توجه فراوان به اسکندر در زبان و ادبیات فارسی بررسی می شود.
کارکرد کهن الگو ها در شعر کلاسیک و معاصر فارسی در پرتو رویکرد ساختاری به اشعار شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره، یا از طریق صور خیال یا از طریق تصاویر کهن الگویی در اثر ادبی بروز می یابد. ابتدا، تعاریفی از اسطوره و تصویر کهن الگویی و رابطه میان آن دو ارایه می شود. سپس، در پرتو بررسی نمونه هایی از اشعار کهن و نو، نقش و جایگاه اسطوره در ساختار کلی شعر و در محور افقی و عمودی خیال تبیین می شود. آن گاه در بخش اصلی مقاله، تجلی اسطوره به واسطه تصاویر کهن الگویی بررسی و به این نیز پرداخته می شود که اسطوره راهنمای فهم کهن الگوهاست. خودآگاهی، ناخودآگاهی و ناخودآگاه جمعی و کهن الگو از دیدگاه یونگ نیز بررسی و برخی از این کهن الگوها در اشعار شاملو تبیین می شود. نتیجه این است که کهن الگوها در قالب پیکره، نوعی اسطوره می آفرینند و اسطوره ها از یک سوء، در نقش ماما، اندیشه های نوزاد شاعر را متولد می کنند و از سوی دیگر، جزئی جدایی ناپذیر از کلیت اندام وارِ سازگان شعر نیز به شمار می آیند.
ماهیتِ الف و نگارشِ آن در عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزه و الف یک حرف هستند یا دو حرف؟ دراین باره دو دیدگاه مغایر وجود دارد؛ برخی حروف الفبای عربی را 28 و بعضی 29 حرف میدانند. دیگرآنکه الف با یکی از سه نشانه ا، ی، و نوشته میشود: «دعا»، «رمیٰ»، «صلٰوه». جز این ها، الف گاهی نوشته میشود، ولی خوانده نمیشود، و گاهی خوانده میشود، ولی نوشته نمیشود. مجموعِ این مسائل باعث شده که نویسندگان، بهویژه کسانی که به هردو زبان عربی و فارسی مینویسند، درهنگام نوشتن کلماتِ الف دار با مشکلاتی رو به رو شوند.
این مقاله برای طرح این مسائل موردِمناقشه و نیز برای دستیابی به اهداف زیر نگارش یافته است:
1. روشن کردن ماهیت الف و جایگاه آن در میان حروف الفبای عربی.
2. تبیین رسمالخط صحیح الف در عربی و فارسی، با استناد به کتابهای معتبر صرف و نحو، املای عربی و فارسی، و نیز با تکیه بر شیوه نگارش ادیبان و نویسندگان توانا.
3. تدوین و تنظیم قواعد الف، به گونهای که در عین جامع و کامل بودن فراگیری آن نیز آسان باشد، و نیز تبیین موارد اشتراک و اختلاف نگارش الف در عربی و فارسی برای کسانی که به هردو زبان مینویسند.
بازتاب اندرزنامه های پهلوی در ادب و حکمت ایران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان نوشته های فارسی میانه، آثار اندرزی اهمیت خاصی دارند. اندرزها مسائل اخلاقی جامعه را بازتاب می دهند و معرف اندیشه ، گفتار، و کردار مردم در گذشته های دورند و گویای این واقعیت آشکار نیز هستند که ایرانیان، به ویژه در دوره ساسانی، به سخنان و نوشته هایی با مضمون اخلاقی و اجتماعی دل بستگی فراوان داشته اند. انعکاس مطالب اندرزی محدود به دوره ساسانی و فرهنگ ایران پیش از اسلام نیست، بلکه در آثار ادبی فارسی و نوشته های ایرانیان به زبان عربی نیز، به فراوانی، مشاهده می شود و از این روست که این گونه ادب را از ویژگی های فرهنگ مشرق زمین دانسته اند. برای پی گیری دایره وسعت اندرزنامه ها و تأثیر آن ها در دوره های گوناگون نه تنها باید مجموعه های حماسی و در رأس آن ها شاهنامه یا آثار ابوعلی مسکویه مانند جاویدان خرد یا خردنامه را بررسی کرد، که باید مجموعه های امثال و حکم فارسی، کلام حکمت آمیز شاعران و نویسندگان بزرگی چون استاد سخن، سعدی شیرازی، را نیز واکاوی کرد تا بتوان بخشی از این گونه تأثیرات را در پیش چشم داشت.
تحلیل ساختار روایی منظومه های عطّار (الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی با طرح ایدة نظام، به بسط چشم اندازی فراگیر در تحلیل متون می پردازد که در طی آن همة اجزای درونی متن به یکدیگر مرتبط و کارکرد هر جزء، وابسته به نظام تلقی می شود. روایت به سبب بنیان علّی و معلولی، انسجام و ظرفیت بالایی که در تحلیل ساختاری دارد، توجّه بسیاری از روایت شناسان را به خود جلب کرده است. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از آرای روایت شناسان ساختگرا، ساختار روایی سه منظومة الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه ـ که دارای فُرم روایی مشابهی هستند ـ با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد و قراردادها و قواعد حاکم بر روایت های عطّار کشف و معرّفی شود. این بررسی نشان می دهد که در ساخت صُوری روایت، «سفر» عنصر مرکزی و انسجام بخش منظومه هاست. از این رو، کارکردها و کُنشگران حول این عنصر پردازش می شوند. با انطباق این عنصر در مفهوم عرفانی منظومه ها، مشخّص می شود که ساحت عرفانی و به تَبَع آن، مفهوم صیرورت و «شدن»، به نحو چشمگیری ساختار روایت منظومه ها را تحت تأثیر قرار داده است. ساختار روایی منظومه ها، ساختاری لایه لایه است که ساحت زبانی و صوری روایت، ارتباطی دیالکتیک با ساحت بطنی و تأویلی دارد و همین امر به روایت، جنبه ای ذهنی و درونی داده است.
اهمیت عناصر و ویژگیهای ساختاری واژه در گزینش واژگان شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که به روش کتابخانه ای به بررسی و تحلیل اهمیت و نقش عناصر و ویژگیهای ساختاری واژه به عنوان مهمترین عامل موثر در گزینش واژگان شعر می پردازد. هر واژه در گزینش شاعرانه از دو جنبه مورد توجه قرار می گیرد: از جهت ساختار آوایی واژه و از جهت انتقال و القای معانی. جنبه آوایی واژه، به تنهایی خود دو نقش مهم در شعر دارد: آواهای واژه علاوه بر تقویت موسیقی شعر که از طریق واج آرایی، جناس و دیگر زیباییهای موسیقایی حاصل از تکرار واجها و خوشه های آوایی شکل می گیرد، در القای مفاهیم نیز درخور توجه و در گزینش واژه مؤثر است. وظیفه انتقال و القای معانی دومین نقش مهم واژه در شعر است. علاوه بر این، از نظر معنایی نیز به لحا ظ آن که واژه می تواند سه نوع بار معنایی صریح، ضمنی و مجازی القا کند، تاثیر مهمی در گزینش واژگان شعر دارد.
ریشه شناسی واژه های آب و آتش و باد در فرهنگ و ادبیات ایرانیان از دیدگاه زبانشناسی زیست محیطی
حوزههای تخصصی:
بررسی تعامل زبان و محیط جغرافیایی و اکولوژیکی و ارتباط فعال بین آن دو یکی از رویکردهای جدید در مطالعات زبانشناسی است. وجود اقلام زبانی در هر محیط جغرافیایی و فرهنگی می تواند شباهتها و تفاوتهای نگرش اقوام مختلف را نسبت به پدیده های طبیعی و اکولوژیکی نشان دهد. این اقلام زبانی از فرهنگ، نیاز، شناخت و عوامل انسانی و محیطی گرفته شده است؛ لذا در زبانهای مختلف، واژگان و مقولـه بندیها و طبقه بندیها در تعامل با محیط اکولوژیکی متفاوت عمل می کنند. هر عنصر واژگانی انعکاس یک جهان بینی فرهنگی و محیطی در یک جامعه زبانی قلمداد می شود؛ لذا، برای آنکه فرهنگ قومی را دریابیم باید نخست معلوم سازیم که قدرت زندگی بخش واژگان چگونه با ساختار دنیای پیرامون آنها ارتباط می یابد و چگونه آن را شکل می دهد. این مقاله در پی آن است که با بررسی و تحلیل برخی از واژه ها مانند آب و آتش و باد در فرهنگ بومی ایرانیان و نیز استعاره ها و عبارتهای مشتق از آنها، ارتباط بین ویژگیهای محیطی و زبان و چگونگی تکوین و شکل گیری نگرش مردم نسبت به پدیده های طبیعی را نشان دهد.
بررسی تطبیقی کهن الگوی نقاب در آراء یونگ و ردپای آن در غزل های مولانا (غزلیات شمس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاب در اصل و در کاربرد مفهومی و اصطلاحی، در دایرة مفاهیم روان شناسی به کار می رود؛ اما در نوشته های یونگ تمایز معناداری یافته است که امروزه، هر گاه از آن سخن در میان باشد، به گونه ای با آرا و افکار یونگ، در پیوند است. از نظر او، نقاب به دو دسته قابل تقسیم بندی ا ست؛ دستة اول، صورتکی است که انسان بر چهره اش می زند و خود را آن طور که نیست، نشان می دهد. دستة دوم، دربرگیرندة پندارها و خیالاتی غیر واقعی است که مانع از رشد و نمو خود حقیقی او می شود. یونگ با دقیق شدن در امور روانی و جان آسمانی انسان، مسئلة نقاب را به گونة نظریه ای می پرورد و پیش روی ما می گذارد. او یکی شدن با نقاب را در جلوگیری از رشد شخصیت و رسیدن به فردیت، بزرگ ترین زیان می داند و افراد را از یک سوشدن بر حذر می دارد. از سویی در ادبیات عرفانی ما از جمله در غزلیات شمس، مفاهیمی وجود دارد که ژرف ساخت آن، با الگوییکه یونگ تعریف می کند، هم خوانی و هم پوشانی دارد. ما در این مقاله، رمزها و سمبل هایی را که مولانا در غزلیات برای بیان مفهوم نقاب به کار برده است، بررسی کرده و درعین حال از آوردن نمونه هایی از دیگر آثار عرفانی ناگزیر بوده ایم.