فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
سخن گفتن درباره آفرینش پدیده ها یکی از موضوعاتی است که در آغاز شعر شاعران پارسی بدان پرداخته می شود . ذکر این موضوع پس از حمد خداوند و نعت حضرت رسول (ص) آن را در هاله ای از اندیشه های اسلامی فرو می برد ، در مواردی نیز منطبق با دیدگاه هایی دیگر است . فردوسی یکی از اندیشمندانی است که هم از فرهنگ سامی و هم فرهنگ ایرانی در این باب در شعر خود توشه بر گرفته است .
نماد، نقاب و اسطوره در شعر پایداری قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر دفاع مقدس در ذات و اصالت خود، دارای کارکردهای نمادین و اسطورهای است. این کارکردها به لحاظ ماهیت، ماندگار و پایدار و از ویژگیهای «فرامکانی» و «فرازمانی» برخوردارند. نمادها و مفاهیم وابسته به آن مانند؛ نقاب و اسطوره، همواره در دو حوزه معناگرایی و تصویرآفرینی شعر دفاع مقدّس نقشی عمیق داشته اند و همین دو خصلت ادبی، سبب شده است تا در سازوکار سرایندگی، به شکلی کارآمد مورد توجه قرار گیرند. قیصر امینپور بهعنوان شاعر انقلاب و جنگ با نمادینه کردن مفاهیم پایداری، آنها را از خطر روزمرگی و ابتذال دور کرده و به آنها خصلت فرازبانی و فراملیّتی بخشیده است. علاوه بر این هنگامیکه یک ملت مورد هجوم قرار میگیرد، نیاز به قهرمانسازی و قهرمانپروری در میان مردم احساس میشود؛ از اینرو امینپور به بازآفرینی شخصیتهای تاریخی، ملّی و دینی پرداخته و الگوهای دیروزین را با واقعیتهای امروزین جنگ پیوند زده است. مقاله حاضر بر آن است، تأثیر جنگ را بر میزان بهکارگیری، تحوّلات و دگرگونیهای معنایی نماد، نقاب، فراخوانی شخصیتها و اسطوره، در اشعار قیصر امینپور بررسی کند. روش خاص پژوهش، تحلیلی- استقرایی است و در پایان این نتیجه حاصل شد که شاعر عناصر نماد، نقاب و اسطوره را برای غنای هنری اشعار جنگ، هویتسازی ملّی و پیوند اندیشه دینی با فضای جامعه استفاده کرده است. همچنین شاعر در پرداختن به این گونه مفاهیم وجه تحریکی و خیزشی آنها را همواره مدّ نظر داشته است. تقسیم نمادها و اسطورههای شاعر به پنچ حوزه طبیعی، شخصی مثبت، شخصی منفی، حیوانی و موارد دیگر حاکی از علاقه شاعر به غنای هنری و ادبی اشعارش است
بررسی نیایش های شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه ی حکیم توس، دایرةالمعارف بزرگی است که فرهنگ و تاریخ کهن ایران زمین را در بردارد. یکی از هزاران مفاهیم ارزشمند معنوی که در این اقیانوس فراخ گستر و ژرف عمق به زیبایی و شیوایی موج می زند، نیایش پروردگار یگانه است. بازتاب گسترده ی این کردار معنوی در شاهنامه نشان از آن دارد که نیایش همچون خداجویی، از نخستین روزگاران شکل گیری تمدن بشری کرداری پسندیده و همراه با باور و اعتقاد در فرهنگ مردم ایران زمین بوده است. با تأملی در شاهنامه به روشنی دریافت می شود که نیایش یکی از مستحکم ترین پناهگاه های خداجویان، خردمندان، پهلوانان و پادشاهان و وسیله ی مقابله با جادوگری ها و بداندیشی ها و ترفندهای دشمن است. نیایش های شاهنامه به گونه ای درس خداشناسی می دهند و اغلب برای طلب نیازهای عمومی و منافع ملی و رستگاری معنوی به کار می روند نه برای منافع شخصی. این کردار معنوی، آدمی را به منبع اصلی قدرت وصل می کند و نیاز او را هر چند که انسانی تمام عیار چون رستم باشد و یا پادشاهی آرمانی، قدرتمند و با خرد و هنر چون کی خسرو، نشان می دهد. در این پژوهش نیایش های شاهنامه از جنبه های گوناگون همچون: نوع خواسته ها در نیایش، نیایشگران به تفکیک شخصیت ها و .... بررسی می شود.
خودستایی و مفاخره در شعر پارسی
منبع:
حافظ آذر ۱۳۸۸ شماره ۶۴
حوزههای تخصصی:
دیوان حیدر شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان حیدر شیرازی (مونس الارواح)، حیدر بقال شیرازی (قرن هشتم هجری)، به کوشش سید علی میرافضلی، نشر کازرونیه (مجموعه آثار فارسی پژوهشی)، تهران (40+62+22+88+12)224,1383 صفحه. حیدر بقال شیرازی شاعر گمنامی است که در قرن هشتم هجری در شیراز و یزد می زیسته و گویا شرح احوال او در تواریخ و تذکره های موجود نیامده است. وی مدیحه گوی نصرت الدین یحیی (مقتول 795 (، حاکم یزد، و سلطان حسین شیرازی (وفات : 785) بوده، در حضرت شیخ ابو اسحاق شیرازی (وفات: ???) بار می یافته، سلطان ابوسعید بهادر (وفات: ???) را مرثیت گفته، و ظاهرا مذهب تشیع داشته است. از شعر حیدر، به جز غزلی که در جنگ اسکندر میرزا (مورخ 814-813) آمده، مجموعه ای به نام مونس الارواح بر جای مانده که از آن به عنوان دیوان حیدر شیرازی نیز یاد شده است. از حجم اندک مونس الارواح و ترتیب ویژه ای که در آن به کار رفته چنین بر می آید که سراینده این مجموعه را که عمدتا اشعار عاشقانه اوست و آن را «کتاب عشق» خوانده ، به منظوری خاص – گویا به خواهش معشوق – فراهم کرده و خود در این خصوص آورده است: چو در کنار فلک گوی زر روان گردید در آمد از درم آن ماه مهربان چو صباح چه گفت؟ گفت که حیدر کتاب عشق بساز کز آن کتاب بود کار بسته را مفتاح بگفتمش که کتاب مرا چه نام نهی بگفت نام کتاب تو مونس الارواح ( دیوان حیدر شیرازی، ص 55) ...
ایهام تناسب های پنهان در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکثر پژوهشگرانی که دربارة حافظ و شیوة شعری او سخن گفته اند، ایهام و ایهام تناسب را خصیصة اصلی سبک وی دانسته اند. در شعر وی، کلمات در پیوند با یکدیگر و در شبکه ای از تناسبات قرار دارند. اکثر شارحان دیوان وی کوشیده اند تا جنبه هایی از این تناسبات و زیبایی ها را به نمایش بگذراند. با این حال، بسیاری از ایهام های وی از دید حافظ پژوهان پنهان مانده اند. در همین راستا، در این مقاله به بررسی برخی از ایهام تناسب های نهفته در شعر وی که اغلب از دید محقّقان پنهان مانده اند پرداخته ایم. بدین منظور، ابتدا سیر تحوّل ایهام و ایهام تناسب را به طور فشرده در کتب بلاغی فارسی بررسی کرده ایم و پس از آن، ابیات مورد نظر را که به نوعی ایهام تناسب یا دیگر انواع ایهام در آنها به کار رفته، مطرح ساخته ایم. در این بررسی، سعی بر آن بوده است که واژه های مورد نظر را در فرهنگ های معتبر پیگیری کنیم و پس از آن، با ذکر شواهدی از متون نظم و نثر، به تشریح آنها در بیت مورد نظر حافظ بپردازیم.
نگاهی به مساله تضمین کلمات در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تضمین مبحثی است که بعضی از علمای صرف و نحو در کتب خود به صورت استطرادی و در ضمن مبحث لزوم و تعدی فعل بدان پرداخته اند، ابن هشام انصاری در کتاب مغنی، باب هشتم، تحت عنوان « إشراب» با این عبارت : « قد یشرِبُون لفظاً مَعنَی لفظٍ فیعطونه حکمه و یسَمَی ذلک تضمیناً» بدان پرداخته است و از آنجایی که ابن هشام نحوی است، از دریچه نحو به این مطلب عنایت نموده است و از طرف دیگر، این اصطلاح در علم بدیع با رویکردی متفاوت با نحو، جایگاه مهمی را نیز به خود اختصاص داده است و علمای بلاغت نیز به صورت مبسوط به آن تحت عنوان (تضمین بیانی) پرداخته اند. در این مقاله بر آن شدیم که به جهت عدم فایده در تکرار تضمین بیانی، گریزی به آن نداشته باشیم و در مقابل، ضرورت بررسی این مطلب (تضمین نحوی) که سخت می توان آن را در کتب نحوی یافت و به جهت اهمیت آن، بیش از هر وقت دیگر ما را بر آن داشت که نگاهی به مساله تضمین در علم نحو همراه با نیم نگاهی به آن در زبان فارسی داشته باشیم تا چه باشد و چه در نظر آید. مساله ای که در تدریس صرف و نحو عربی در دانشگاه ها و همچنین در حوزه های علمیه بدان پرداخته نمی شود، یا در صورت پرداخت سهم کمی را به خود اختصاص داده است که رویکرد عناوین آمده در کتاب ها و مقاله های چاپ شده تاکنون گواهی بر این مدعا است.
تحلیل روان شناختی داستان سیمرغ از منطق الطیر عطار نیشابوری براساس نظریه آبراهام مازلو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی ادبیات عرفانی فرهنگ مان و تطبیق آن با نظریات نوین روان شناسی از موضوعات جالبی است که اخیراً بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از این موضوعات شباهت عرفان و مراحل آن با نظریه های روان شناسان انسان گرا است. از این روی هدف این مقاله بررسی داستان سیمرغ از منطق الطیر عطار نیشابوری به عنوان یکی از نمونه های ادبیات عرفانی با نظریه سلسله مراتب نیازهای آبراهام مازلو است. سلسله مراتب نیازهای مازلو به ترتیب شامل پنج نیاز فیزیولوژیک، نیاز به ایمنی، نیاز به محبت و تعلق پذیری، نیاز به احترام و نیاز به خودشکوفایی می شود. روش مطالعه به صورت تحلیل مفهومی و معنای مکالمات موجود بر اساس نظریه ذکر شده، است. بنابراین مجموعه استدلال های موجود در داستان تمثیلی سیمرغ با مراحل نیازهای مازلو تطبیق یافته و به صورت مفهومی و محتوایی مورد بررسی قرار گرفتند. از نتایج تطبیق های به عمل آمده می توان نتیجه گرفت که استدلال های تمثیلی پرندگان در هر طبقه به تدریج و با پیشروی در طی داستان با نیازهای مطرح شده در نظریه مازلو تاحدودی همخوانی دارند. علاوه براین به موازات پیش رفتن در داستان نیازهای سطح بالاتری مطرح شده است. اگرچه محتوا متفاوت است اما فرایندها مشابه به نظر می آیند. علاوه بر کلیات، موارد متعددی از جزئیات آنها نیز با همدیگر همخوانی دارند. بنایراین می توان گفت که نظریه مازلو می تواند قالب مفهومی مناسبی برای درک داستان سیمرغ در نظر گرفت.
شیوه های روایت پردازی در گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" ساز و کار جهان واقعیتی که سعدی در حکایت های گلستان در پی بیان و تصویر آن است، به همراه ساختار حکایت های پردازی های گلستان، آن را در موضعی کاملا متفاوت و متمایز از کتاب های تعلیمی و حکایت های اخلاقی رایج در ادب فارسی، قرار می دهد. در این نوشتار کوشش شده تا این دو وجه و سایر جلوه های حکایت پردازی های گلستان، به ویژه از منظر چگونگی حضور راویان مختلف و رابطه میان راوی «روایت پرداز» و «کنش گر» ، به بحث واکاوی گذاشته شود. از این رهگذر توجهی خاص و نسبتا مفصل به ساختار حکایت ها از جنبه «زاویه دید» مبذول شده است. بر این اساس راویان روایت ها به پنج دسته تقسیم شده اند:
الف: راوی دانای کل مداخله گر، ب: دانای کل بی طرف، ج: دانای کل محدود، د: اول شخص درگیر، ه: اول شخص ناظر. نتیجه ای که از بررسی آماری که از مجموعه حکایت های هفت باب نخست گلستان به دست آمده است، نشان می دهد.
آمار بیشترین کاربرد متعلق به راوی نوع «الف» است، و راوی نوع «د» کم ترین شمار را به خود اختصاص داده است. افزون بر آن در تحلیل آماری این نکته نیز به اثبات رسید که میزان به کارگیری زاویه دیدهای گوناگون، متناسب با مضمون و محتوای هر باب است و از این جهت رابطه معنی داری میان مضمون هر باب با شیوه روایت پردازی وجود دارد.
"
شخصیت نقدی ابوالفرج اصفهانی و ارزش انتقادی «الاغانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالفرج اصفهانی (184-356 ه) از چهره های شناخته شده و مطرح در تاریخ علم و ادبیات عرب است . نام او تداعی بخش مجموعه بیست و چهار جلدی کتاب الاغانی است که به گفته خودش در تدوین و تالیف آن نیم قرن رنج برده است . اگر چه ابوالفرج به عنو ان «ناقد» و این دایر؟ة المعارف وی به عنوان «کتاب نقد» شهرت ندارند ، اما این اثر گرانبها ، آکنده از مباحث نغز و شیرین نقدی است . در این مقاله سعی شده به معرفی جنبه جدیدی از شخصیت ادبی ابوالفرج یعنی نقادی وی پرداخته شود .
تحلیل داستان «شیخ صنعان» منطق الطّیر عطار براساس نظریه کنشی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی ادبی به دنبال آن است تا علمی ترین مبنای ممکن را برای مطالعات ادبی فراهم آورد. ساختارگرایی روش تحلیل متن و شناخت نظام آن است.ای.جی.گرماس یکی از روایت شناسانی است که با ارائه الگوی کنشی، تحلیل و شناخت روایت را آسان تر کرده است. گرماس با ساده کردن الگوی تحلیل قصه پراپ، نشان داد که همه عناصر تشکیل دهنده قصه، قابل تجزیه و تحلیل و دارای نقش مؤثّرند. این کنش گرها ممکن است، اشیاء، مفاهیم یا اشخاص باشند. مدل گرماس بسیار انعطاف پذیر است و ظرفیت بالایی برای تجزیه و تحلیل قصه دارد. در این مقاله کوشش شده است، نمونه هایی روشن و عینی از داستان شیخ صنعان برمبنای الگوی کنشی گرماس ارائه شود. داستان شیخ صنعان، طولانی ترین و مشهورترین حکایت منطق الطیر است و یکی از داستان هایی است که مورد توجه محقّقان منطق الطیر قرار گرفته است. داستانی است که دارای افت و خیزها و کشش ها و کوشش هایی است که امکان تحلیل آن را بر مبنای الگوی یاد شده فراهم می کند. تحلیل قصه شیخ صنعان براساس مدل گرماس هم استواری قصه و ساختار و پیوستگی اجزای آن را نشان می دهد و هم بازگو کننده توانایی این الگو در شناخت ساختار و نظام قصه های کهن فارسی است.
آیین نگارش- تعریف نویسنده
منبع:
اخگر بهمن ۱۳۲۴ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
تحلیل شخصیت دمنه با تکیه بر نظریة روانشناسی فردی آلفرد آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت از عناصر اساسی داستان است. هر داستان با توصیف رفتار و گفتار شخصیت ها شکل می گیرد. کتاب «کلیله و دمنه» از جمله آثاری است که شخصیت های فراوانی در آن حضور دارند. اگر چه اغلب شخصیت ها در داستان های این اثر، انواع حیوانات هستند؛ اما در واقع هر کدام از شخصیّت ها نماد یکی از تیپ های شخصیتی موجود در جامعه است و می توان هر کدام از این شخصیت ها را براساس انواع نظریات علمی شخصیت مورد بررسی قرار داد. شخصیّت دمنه یکی از شخصیت های اصلی در دو باب «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» است که در نوشتار حاضر تلاش گردیده تا بر اساس اصول نظریة روانشناسی فردی آلفرد آدلر در قالب اصل حقارت، اصل برتری جوئی، اصل اسلوب زندگی، اصل خودآگاهی، اصل علاقة اجتماعی، اصل غایت نگری و اصل خود خلّاق مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. تطابق اصول نظریة روانشناسی فردی آدلر با واکنش های گفتاری و رفتاری شخصیّت دمنه نشان دهندة وجود عقدة حقارت و نشانه های بارز آن در این شخصیت است.
نگاهی به نمادپردازی عطار در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عطار در ابیات 616 تا 680 منطق الطیر شیوه خاصی را در استفاده از سمبل ابداع کرده است. او در این بخش، که 65 بیت دارد، با سیزده پرنده گفت و گو می کند. گفت وگو با هر پرنده در پنج بیت ارایه شده است و در هر پنج بیت، ساختاری سه جزیی وجود دارد که در آن، یک پرنده، یک پیامبر و یک شخصیت منفی (ضد قهرمان) دیده می شود. پرنده در سه مفهوم طیر، سالک و روح؛ پیامبر در مفهوم نبی، ولی خدا، و پیر؛ و شخصیت منفی در معنای قاموسی واژه، نفس و جسم به کار رفته است. این سه مفهوم در تمام قسمت های سیزده گانه ثابت است. در منطق الطیر به نقش نمادین اعداد هم توجه شده است و شاعر به رمز چندین بار بر اعداد خاصی تاکید می کند.
سحر و جادو درداستان های هزار و یکشب و قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
هزار و یکشب سرشار از افسانه و افسون است.افسانه هایی که در این کتاب از پی هم می گذرند،اتفاقات و حوادثی را در بطن خود می پرورانند اگر چه در دنیای خود طبیعی و عادی هستند، اما به آسانی در باور ما نمی گنجد. ما با آنها مأنوس نیستیم و تنها آنها را به حساب مافوق طبیعی بودن می گذاریم. سحر و جادو در هزار و یکشب جایگاه ویژه ای دارد، نه هر کس، تنها دو دسته از افراد آنها را به کار می بردند.افراد خوب و افراد بد! در داستان های هزار و یکشب عمدتاً زنان ساحرند و افسونگر. دنیای هزار و یکشب دنیای انسان هایی است که با دیوان و پریان زندگی می کنند و چون یارای برابری در مقابل آنان را ندارند سحر و جادو را در برابر ناملایمات، برای آنان و گاه برای همجنسان خود به کار می گیرند. آنچه که در ذهن ما پذیرفتن وجود سحر و جادو را کمی آسان تر نموده است، تأیید این مسأله در کتاب آسمانی ماست.قرآن کریم،در برخی از آیات، سحر و جادو را ممکن دانسته و صد البته جادو و جادوگری را منع نموده است. اما در هزار و یک شب، سحر و جادوگری امری مأنوس است. در این مقالهسحر و جادو در هزار و یکشبو قرآن، به ویژه آیه «102» سوره بقره،به گونه ای مبسوط تر با رهیافتی توصیفی - تحلیلی با بهره گیری از روش اسنادی و کتابخانه ای در قالب مقاله علمی پژوهشی مقایسه و تحلیل شده است.
کتاب ریاض العلماء
حوزههای تخصصی:
زبان بدن از نگاه مولانا در مثنوی معنوی
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی ابیاتی از اشعار مولانا در مثنوی معنوی است که مربوط به حرکات و حالات و اشارات و نگاه مولانا به چگونگی انتقال پیام از طریق حرکات و اشارات است. بسیاری از ابیات که به ارتباط انسانی از طریق حرکات و اشارات ربط داشته در این مقاله دسته بندی شده است. علاوه بر آن، برای آنکه نگاه مولانا به زبان بدن را صرفاً به مثنوی محدود نکرده باشیم، از ابیاتی دیگر از اشعارش بهره برده ایم.
هم چنین، از اشعار شاعران دیگر که مربوط به موضوع است و یا قصص قرآن که مولانا به آن اشاره دارد، استفاده شده است. از آن جا که بخشی زیاد از ارتباط انسانی به زبان بدن اختصاص دارد و از سوی دیگر ارتباط نزدیک روان آدمی با حرکات و اشارات صادر شده از وی و نیمه آگاهانه بودن آن، زبانی صادقانه تر است، توجه مولانا به این بخش از ارتباط بررسی شده است.
از بررسیهای انجام شده و کنکاش در ابیات مربوط به موضوع در مثنوی، به اعتقاد و باور مولانا به زبان بدن دست یافته ایم و اینکه او زبان بدن را صادقانه تر از زبان کلامی (verbal communication) میداند.