فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
سحر و جادو درداستان های هزار و یکشب و قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
هزار و یکشب سرشار از افسانه و افسون است.افسانه هایی که در این کتاب از پی هم می گذرند،اتفاقات و حوادثی را در بطن خود می پرورانند اگر چه در دنیای خود طبیعی و عادی هستند، اما به آسانی در باور ما نمی گنجد. ما با آنها مأنوس نیستیم و تنها آنها را به حساب مافوق طبیعی بودن می گذاریم. سحر و جادو در هزار و یکشب جایگاه ویژه ای دارد، نه هر کس، تنها دو دسته از افراد آنها را به کار می بردند.افراد خوب و افراد بد! در داستان های هزار و یکشب عمدتاً زنان ساحرند و افسونگر. دنیای هزار و یکشب دنیای انسان هایی است که با دیوان و پریان زندگی می کنند و چون یارای برابری در مقابل آنان را ندارند سحر و جادو را در برابر ناملایمات، برای آنان و گاه برای همجنسان خود به کار می گیرند. آنچه که در ذهن ما پذیرفتن وجود سحر و جادو را کمی آسان تر نموده است، تأیید این مسأله در کتاب آسمانی ماست.قرآن کریم،در برخی از آیات، سحر و جادو را ممکن دانسته و صد البته جادو و جادوگری را منع نموده است. اما در هزار و یک شب، سحر و جادوگری امری مأنوس است. در این مقالهسحر و جادو در هزار و یکشبو قرآن، به ویژه آیه «102» سوره بقره،به گونه ای مبسوط تر با رهیافتی توصیفی - تحلیلی با بهره گیری از روش اسنادی و کتابخانه ای در قالب مقاله علمی پژوهشی مقایسه و تحلیل شده است.
ایهام تناسب های پنهان در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکثر پژوهشگرانی که دربارة حافظ و شیوة شعری او سخن گفته اند، ایهام و ایهام تناسب را خصیصة اصلی سبک وی دانسته اند. در شعر وی، کلمات در پیوند با یکدیگر و در شبکه ای از تناسبات قرار دارند. اکثر شارحان دیوان وی کوشیده اند تا جنبه هایی از این تناسبات و زیبایی ها را به نمایش بگذراند. با این حال، بسیاری از ایهام های وی از دید حافظ پژوهان پنهان مانده اند. در همین راستا، در این مقاله به بررسی برخی از ایهام تناسب های نهفته در شعر وی که اغلب از دید محقّقان پنهان مانده اند پرداخته ایم. بدین منظور، ابتدا سیر تحوّل ایهام و ایهام تناسب را به طور فشرده در کتب بلاغی فارسی بررسی کرده ایم و پس از آن، ابیات مورد نظر را که به نوعی ایهام تناسب یا دیگر انواع ایهام در آنها به کار رفته، مطرح ساخته ایم. در این بررسی، سعی بر آن بوده است که واژه های مورد نظر را در فرهنگ های معتبر پیگیری کنیم و پس از آن، با ذکر شواهدی از متون نظم و نثر، به تشریح آنها در بیت مورد نظر حافظ بپردازیم.
انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و پیشینة آن
حوزههای تخصصی:
مفهوم «انسان کامل» یکی از مفاهیم مهم در عرفان و فلسفه اسلامی است. ابن عربی اعتقاد دارد: «انسان کامل کامل ترین مجلایی است که حق در او ظهور کرده، خلقت با او آغاز شده و بدو ختم می گردد، قطب و مرکز دایره وجود است، عالم بر مدار او می چرخد و همه کائنات از او فیض می گیرند.» در این مقاله با اشاره به اندیشه های پیشینیان در این باره، تبیین ابن عربی از انسان کامل تحلیل می شود.
هفت خوان یا هفت خان؟ نگاهی دوباره به املای «خوان/خان» با رویکرد زبان شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان بخش هایی از شاهنامه که در درازای تاریخ مورد توجه بسیارِ عام و خاص واقع شده، هفت خوان/خان ها است. برخلاف املای سنّتی ای که برای این مجموعه نبردهای پهلوانان در بیشتر دست نویس های شاهنامه و اکثر آثار فارسی به صورت هفت خوان به کار رفته، برخی پژوهندگان معاصر با اتّکا به اینکه در این نبردها، پهلوان از هفت منزل و مرحله عبور می کند، معتقدند که صورت صحیح این نام باید بدون واو معدوله و به شکل هفت خان بوده باشد. برخی نیز با این دستاویز که اسفندیار پس از هر نبرد به بزم نشسته، جزء دوم این واژه (خوان) را سماط و نطع دانسته اند. این نظر اخیر به درستی نقد و رد شده، اما نظر نخست مورد تأیید عموم پژوهشگران واقع شده است. در این نوشتار، پس از سنجش میزان صحت ادلّه این نظر و با رویکرد زبان شناسی تاریخی، نظری متفاوت، اما سازگار با محتوای درونی این سلسله نبردها، ارائه خواهد شد. در این برداشت با اصیل دانستن صورت هفت خوان و ارائه اشتقاقی جدید برای خوان، معنای «نبرد و ستیز» برای این واژه پیشنهاد شده است.
زمینه های نمادین رنگ در شعر معاصر (با تکیه و تاکید بر اشعار نیما، سپهری و موسوی گرمارودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رنگ»، بعنوان برجسته ترین و نمودارترین عنصر در حوزه محسوسات، از دیرباز تاکنون مورد توجه انسان بوده و همواره روح و روان آدمی را مسحور قدرت نافذ خویش نموده است. امروزه رنگ مهمترین عنصر در بروز خلاقیتهای هنری و بهره وری محسوب می شود؛ چنانکه بسیاری از بزرگان ادبی و هنری جهان چون «گوته» - به اذعان خویش - مدیون استفاده خلاق از رنگها و توجه دقیق بدان بوده اند. رنگ مایه آرامش و هسته آرایش جهان است و شاعران، بعنوان زیبا شناسان جهان آفرینش از واژگان رنگین در عینی تر شدن ایماژهای شاعرانه و کشف و توضیح روابط میان اجزای تصاویر شعری و گاه در راستای تبیین و تلقین مفاهیم بیان ناشدنی فضای نمادین اشعار خویش بهره ها برده اند و تاریخ نمادگرایی انسان نشان داده که او به هر چیز خاصیت نمادین بخشیده است. رنگ نیز از این قاعده و خاصیت دور نمانده و گاه از مهمترین عناصر در نماد پردازی شاعرانه گردیده است. لذا این جستار، در پی بررسی و تحلیل زمینه های نمادین رنگ در اشعار معاصر با تکیه و تاکید بر آثار سه شاعر برجسته معاصر، نیما سپهری و موسوی گرمارودی است.
پژوهشی در زمینه اساطیر مشترک ایران و هند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
همواره در ذهنم این کلمات خطور می کند که چرا نگاه و دیدگاه ما کمتر بسوی شرق است و بیشتر به غرب و غربیان می اندیشیم؟ درحالی که اصل و ریشه و بنیاد کهن ما نشات گرفته از شرق و سرزمین های خاوری پیرامون ایرانشهر است.هندیان از هزاران سال پیش به علت هم نژادی و بسیاری از آداب و رسوم و سنت های مشترک بیشتر با ما انس و الفت دارند تا مناطق غربی سرزمین ما.هنوز در کتابخانه ها و مراکز فرهنگی شبه قاره هند، هزاران جلد نسخ خطی بزبان فارسی موجود است که بسیاری از آنها را نتوانسته ایم ویا نخواسته ایم مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم. درحقیقت آنقدر قند پارسی به بنگاله رفته است که مایه تحسین و اعجاب همگان است. گفتنی است که در مورد مناسبات تاریخی و فرهنگی دو ملت کهنسال ایران و هند پژوهش های ارزشمندی تاکنون از سوی اندیشمندان دو کشور ارایه شده است. نگارنده تا حد امکان به برخی از آنها با دقت نگریسته و در واقع خوشه چینی کرده است.
بررسی ساختار ارسال مثل (بحثی در ارسال مثل و تفاوت آن با برخی گونه ها و ساختارهای مشابه آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر و مثل همسایه دیوار به دیوارند، شاعران و نویسندگان همواره برای آنکه به لطف و شیرینی و رسایی کلام خود بیفزایند، از مثل بهره جسته اند، بسیاری از مثلها نیز حاصل رواج اشعار معروف شاعران و نویسندگان فارسی زبان است. این تعامل بر غنای ادب فارسی افزوده و زبان مردم را غنی و پرمایه ساخته است. در این مقاله پس از ارایه تعاریف مثل، ویژگیهایی چون ایجاز، جنبه های تشبیهی و استعاری، کاربرد مردمی و رواج، آهنگ، جنبه های پند و اندرزی، جنبه های تجربی مثلها و رسایی و فصاحت آنها تشریح می شود تا بدین ترتیب شباهت و نزدیکی مثل را به شعر نشان دهیم. برای آنکه جایگاه امثال منظوم و ارسال مثل را میان انواع مثل دریابیم، با انواع مثل از نظر ساخت زبانی، ریشه های داستانی و غیر داستانی، درون مایه و محتوا، زبان و بیان، رواج و قدمت، آشنا می شویم. سپس مثلهای منظوم معرفی و ابعاد گوناگون آن بررسی می شود. پس از آن به کارکرد مثل در شعر شاعران از طریق ارسال مثل اشاره می شود و تفاوت ارسال مثل با تمثیل، اسلوب معادله، تضمین، تلمیح و کلام جامع تبیین می گردد. در این بخش مولف می کوشد شباهتهایی را که موجب برخی اشتباهات شده است، از طریق بیان تفاوتهای باریک میان ارسال مثل و موارد یاد شده نشان دهد. در پایان مقاله شیوه های خاص شاعران در مثل آوری و ارسال بیان می شود.
نگاهی نو به داستان فرانکن اشتاین اثری از مری شلی (ادبیات گوتیک زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«گوتیک» اصطلاح چندان دقیقی نیست ولی از قرن هجدهم که برای نامگذاری محصولات فرهنگی اروپا به کار رفت، درباره آن بحث بیشتری صورت گرفته است. آن دسته از آثار ادبی که «گوتیک» نام گرفته اند، اغلب باعث ایجاد نگرشهای متناقضی در دنیای در حال تغییر ادبیات گردیده اند. الن مورز (1976) (Ellen Moers) اولین کسی بود که اصطلاح «گوتیک» زنان را در کتاب خود «زنان ادیب» به کار برد. این کتاب به آن دسته از آثار گوتیک اشاره دارد که توسط زنان به وجود آمده است. تجزیه و تحلیل مورز از این گونه متون ادبی گوتیک فوق العاده تاثیرگذار بوده است. نگرش او در واقع، بیان ضمنی ترس زنان از گرفتار شدن در درون خانه و استثمار جنسی آنان است؛ ترسی که موقع زایمان نیز به طور موحشی تجربه شده است. در ادبیات زنانه، منتقدان بر این باورند که گوتیک به عنوان یک سبک ادبی به کمک نویسندگان مونث آمده است تا آنان بتوانند با سیری در ژرفای خویشتن، راه حلی برای تضادهای دامنگیر نویسندگان و قهرمانان زن پیدا کنند. این تضادها ریشه در موقعیت زنان در جوامع مرد سالار داشته و باعث محرومیت آنها از «قدرت و اعمال نفوذ» شده است. رمان فرانک اشتاین (Frankenstein) نمونه کاملا جدیدی از گوتیک زنان عرضه می کند. در این رمان، ماری شلی (Mary Shelley) بدون استفاده از یک قهرمان زن و یا یک قربانی قابل توجه از رویکرد جدیدی در بیان وحشت در ادبیات استفاده کرده است. می توان گفت که در چارچوب گوتیک هر عنصری به نوعی به جسم زن اشاره می کند و این اشارات در واقع ذکری از درماندگی و ترسی است که هسته نظریه گوتیک را تشکیل می دهد. این مقاله استفاده از مفهوم هیولا به عنوان نماد مسخ شدگی را، که در رمان فرانک اشتاین به طور مجازی ترس گوتیکی از ناشناخته ها و پیامدهای ناشی از رویارویی با این غریبه ترسناک است، مورد بحث قرار می دهد. همچنین کنکاشی از اثر ماری شلی از طریق ارزیابی آن با معیارهای ادبیات گوتیک ارایه خواهد شد. در طی این بررسی، هیولا نه تنها نماد مسخ شدگی است بلکه تجاوز از مرز پنداشته های درونی و برونی رمان را نیز نمایان می سازد. با این حال، تعریف ماهیت هیولا به عهده خواننده گذاشته شده است. این مقاله باخودداری از بررسی روانکاوانه متن رمان به نقش ویژه آن در ایجاد یک نوع ادبی و اهمیت تاریخی- اجتماعی آن می پردازد.
ابوالعلای معزی کیست و چه می اندیشد
حوزههای تخصصی:
در سال 263 ه.ش در معره النعمان در خاندانی اصیل از دودمان تنوخ کودکی زاده شد که او را محمد نامیدند. او بعدها به ابوالعلا نامور گشت. در سه سالگی به بیماری آبله دچار شد که این بیماری به نابینایی وی انجامید. مقدمات را در معره، نزد پدر آموخت، سپس برای دانش آموختن به حلب رفت. در زمان حکومت سیف الدوله حمدانی در آن شهر، کانون علم و دانش گرم بود. او از محضر دانش مندان بهره ها...
دیوان حیدر شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان حیدر شیرازی (مونس الارواح)، حیدر بقال شیرازی (قرن هشتم هجری)، به کوشش سید علی میرافضلی، نشر کازرونیه (مجموعه آثار فارسی پژوهشی)، تهران (40+62+22+88+12)224,1383 صفحه. حیدر بقال شیرازی شاعر گمنامی است که در قرن هشتم هجری در شیراز و یزد می زیسته و گویا شرح احوال او در تواریخ و تذکره های موجود نیامده است. وی مدیحه گوی نصرت الدین یحیی (مقتول 795 (، حاکم یزد، و سلطان حسین شیرازی (وفات : 785) بوده، در حضرت شیخ ابو اسحاق شیرازی (وفات: ???) بار می یافته، سلطان ابوسعید بهادر (وفات: ???) را مرثیت گفته، و ظاهرا مذهب تشیع داشته است. از شعر حیدر، به جز غزلی که در جنگ اسکندر میرزا (مورخ 814-813) آمده، مجموعه ای به نام مونس الارواح بر جای مانده که از آن به عنوان دیوان حیدر شیرازی نیز یاد شده است. از حجم اندک مونس الارواح و ترتیب ویژه ای که در آن به کار رفته چنین بر می آید که سراینده این مجموعه را که عمدتا اشعار عاشقانه اوست و آن را «کتاب عشق» خوانده ، به منظوری خاص – گویا به خواهش معشوق – فراهم کرده و خود در این خصوص آورده است: چو در کنار فلک گوی زر روان گردید در آمد از درم آن ماه مهربان چو صباح چه گفت؟ گفت که حیدر کتاب عشق بساز کز آن کتاب بود کار بسته را مفتاح بگفتمش که کتاب مرا چه نام نهی بگفت نام کتاب تو مونس الارواح ( دیوان حیدر شیرازی، ص 55) ...
منشاء گفتار فردوسی درباره آفرینش آسمان ، ماه ، خورشید و زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخن گفتن درباره آفرینش پدیده ها یکی از موضوعاتی است که در آغاز شعر شاعران پارسی بدان پرداخته می شود . ذکر این موضوع پس از حمد خداوند و نعت حضرت رسول (ص) آن را در هاله ای از اندیشه های اسلامی فرو می برد ، در مواردی نیز منطبق با دیدگاه هایی دیگر است . فردوسی یکی از اندیشمندانی است که هم از فرهنگ سامی و هم فرهنگ ایرانی در این باب در شعر خود توشه بر گرفته است .
نماد، نقاب و اسطوره در شعر پایداری قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر دفاع مقدس در ذات و اصالت خود، دارای کارکردهای نمادین و اسطورهای است. این کارکردها به لحاظ ماهیت، ماندگار و پایدار و از ویژگیهای «فرامکانی» و «فرازمانی» برخوردارند. نمادها و مفاهیم وابسته به آن مانند؛ نقاب و اسطوره، همواره در دو حوزه معناگرایی و تصویرآفرینی شعر دفاع مقدّس نقشی عمیق داشته اند و همین دو خصلت ادبی، سبب شده است تا در سازوکار سرایندگی، به شکلی کارآمد مورد توجه قرار گیرند. قیصر امینپور بهعنوان شاعر انقلاب و جنگ با نمادینه کردن مفاهیم پایداری، آنها را از خطر روزمرگی و ابتذال دور کرده و به آنها خصلت فرازبانی و فراملیّتی بخشیده است. علاوه بر این هنگامیکه یک ملت مورد هجوم قرار میگیرد، نیاز به قهرمانسازی و قهرمانپروری در میان مردم احساس میشود؛ از اینرو امینپور به بازآفرینی شخصیتهای تاریخی، ملّی و دینی پرداخته و الگوهای دیروزین را با واقعیتهای امروزین جنگ پیوند زده است. مقاله حاضر بر آن است، تأثیر جنگ را بر میزان بهکارگیری، تحوّلات و دگرگونیهای معنایی نماد، نقاب، فراخوانی شخصیتها و اسطوره، در اشعار قیصر امینپور بررسی کند. روش خاص پژوهش، تحلیلی- استقرایی است و در پایان این نتیجه حاصل شد که شاعر عناصر نماد، نقاب و اسطوره را برای غنای هنری اشعار جنگ، هویتسازی ملّی و پیوند اندیشه دینی با فضای جامعه استفاده کرده است. همچنین شاعر در پرداختن به این گونه مفاهیم وجه تحریکی و خیزشی آنها را همواره مدّ نظر داشته است. تقسیم نمادها و اسطورههای شاعر به پنچ حوزه طبیعی، شخصی مثبت، شخصی منفی، حیوانی و موارد دیگر حاکی از علاقه شاعر به غنای هنری و ادبی اشعارش است
نمادهای پایداری در شعر معاصر مصر (مطالعه مورد پژوهانه: امل دنقل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروز به کارگیری رمز و نماد، یکی از ویژگی های فراگیر در شعر معاصر عربی شده و به آن عمق و جلوه ای تازه بخشیده است. امل دنقل (ف 1983 م.) شاعر برجسته مصری از جمله شعرای مبارزی است که از این ظرفیت هنری زبان، به خوبی استفاده نموده است. وی با خلق تصاویری سرشار از عاطفه انسانی و بسیار ساده و دلنشین، با الهام از میراث گذشته و اسطوره های عربی و غیر عربی، آینه ای ساخته که در آن، همه آرزو های شاعر و همه ناکامی های امروز جهان عرب، به وضوح نمایان است. عنصر پایداری جان مایه شعر امل دنقل است، لذا وی همواره قهرمانانی را برگزیده است که عصیانگر و سازش ناپذیرند، آنها هرگز تسلیم وضع موجود نمی شوند، حتی اگر سرکشی آنان با شکست روبرو شود. و به همین سبب است که منتقدان، امل دنقل را شاعر «تمرد» نامیده اند.
شیوه های روایت پردازی در گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" ساز و کار جهان واقعیتی که سعدی در حکایت های گلستان در پی بیان و تصویر آن است، به همراه ساختار حکایت های پردازی های گلستان، آن را در موضعی کاملا متفاوت و متمایز از کتاب های تعلیمی و حکایت های اخلاقی رایج در ادب فارسی، قرار می دهد. در این نوشتار کوشش شده تا این دو وجه و سایر جلوه های حکایت پردازی های گلستان، به ویژه از منظر چگونگی حضور راویان مختلف و رابطه میان راوی «روایت پرداز» و «کنش گر» ، به بحث واکاوی گذاشته شود. از این رهگذر توجهی خاص و نسبتا مفصل به ساختار حکایت ها از جنبه «زاویه دید» مبذول شده است. بر این اساس راویان روایت ها به پنج دسته تقسیم شده اند:
الف: راوی دانای کل مداخله گر، ب: دانای کل بی طرف، ج: دانای کل محدود، د: اول شخص درگیر، ه: اول شخص ناظر. نتیجه ای که از بررسی آماری که از مجموعه حکایت های هفت باب نخست گلستان به دست آمده است، نشان می دهد.
آمار بیشترین کاربرد متعلق به راوی نوع «الف» است، و راوی نوع «د» کم ترین شمار را به خود اختصاص داده است. افزون بر آن در تحلیل آماری این نکته نیز به اثبات رسید که میزان به کارگیری زاویه دیدهای گوناگون، متناسب با مضمون و محتوای هر باب است و از این جهت رابطه معنی داری میان مضمون هر باب با شیوه روایت پردازی وجود دارد.
"
تودرتویی صور خیال در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ذهن حافظ غالبا در ابداع صور خیال، ترکیب گر است، یعنی صور خیال برگرفته از طبیعت را - با نام و نشان، و رنگ و بویی که دارند - در زمینه متنی مناسب کنار هم می نشاند و تابلوهای خیال انگیز «به تحریر کارگاه خیال» پدید می آورد که همه مناظر را در آن باید یک جا تامل کرد و گرنه در نگرش انتزاعی، نازک خیالی های خواجه در ایجاد تناسبات میان آن پرده های خیال، از نظر به دور می ماند. از آن جا که حافظ پژوهان - تا آن جا که ما می دانیم - هر یک از صور خیال را بطور انتزاعی مورد بررسی قرار داده و از ظرایف و دقایق ترکیبی آن به تسامح گذشته اند، در این مقاله سعی شده که تودرتویی صور خیال در شعر حافظ، در ابیاتی چند با نگرش ترکیبی مورد بررسی قرار گیرد.
خودستایی و مفاخره در شعر پارسی
منبع:
حافظ آذر ۱۳۸۸ شماره ۶۴
حوزههای تخصصی:
انواع و نمودهای ادبیات آرمان شهری در ادبیات کلاسیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحلیل داستان «شیخ صنعان» منطق الطّیر عطار براساس نظریه کنشی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی ادبی به دنبال آن است تا علمی ترین مبنای ممکن را برای مطالعات ادبی فراهم آورد. ساختارگرایی روش تحلیل متن و شناخت نظام آن است.ای.جی.گرماس یکی از روایت شناسانی است که با ارائه الگوی کنشی، تحلیل و شناخت روایت را آسان تر کرده است. گرماس با ساده کردن الگوی تحلیل قصه پراپ، نشان داد که همه عناصر تشکیل دهنده قصه، قابل تجزیه و تحلیل و دارای نقش مؤثّرند. این کنش گرها ممکن است، اشیاء، مفاهیم یا اشخاص باشند. مدل گرماس بسیار انعطاف پذیر است و ظرفیت بالایی برای تجزیه و تحلیل قصه دارد. در این مقاله کوشش شده است، نمونه هایی روشن و عینی از داستان شیخ صنعان برمبنای الگوی کنشی گرماس ارائه شود. داستان شیخ صنعان، طولانی ترین و مشهورترین حکایت منطق الطیر است و یکی از داستان هایی است که مورد توجه محقّقان منطق الطیر قرار گرفته است. داستانی است که دارای افت و خیزها و کشش ها و کوشش هایی است که امکان تحلیل آن را بر مبنای الگوی یاد شده فراهم می کند. تحلیل قصه شیخ صنعان براساس مدل گرماس هم استواری قصه و ساختار و پیوستگی اجزای آن را نشان می دهد و هم بازگو کننده توانایی این الگو در شناخت ساختار و نظام قصه های کهن فارسی است.