فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
کلک فروردین ۱۳۶۹ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
تحلیل شخصیت دمنه با تکیه بر نظریة روانشناسی فردی آلفرد آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت از عناصر اساسی داستان است. هر داستان با توصیف رفتار و گفتار شخصیت ها شکل می گیرد. کتاب «کلیله و دمنه» از جمله آثاری است که شخصیت های فراوانی در آن حضور دارند. اگر چه اغلب شخصیت ها در داستان های این اثر، انواع حیوانات هستند؛ اما در واقع هر کدام از شخصیّت ها نماد یکی از تیپ های شخصیتی موجود در جامعه است و می توان هر کدام از این شخصیت ها را براساس انواع نظریات علمی شخصیت مورد بررسی قرار داد. شخصیّت دمنه یکی از شخصیت های اصلی در دو باب «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» است که در نوشتار حاضر تلاش گردیده تا بر اساس اصول نظریة روانشناسی فردی آلفرد آدلر در قالب اصل حقارت، اصل برتری جوئی، اصل اسلوب زندگی، اصل خودآگاهی، اصل علاقة اجتماعی، اصل غایت نگری و اصل خود خلّاق مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. تطابق اصول نظریة روانشناسی فردی آدلر با واکنش های گفتاری و رفتاری شخصیّت دمنه نشان دهندة وجود عقدة حقارت و نشانه های بارز آن در این شخصیت است.
نجم الدین کبری، استادان و شاگردان وی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مذهب تصوف که ابتدا در بغداد و عراق آشکار گردید و بزرگانی همچون حسین بن منصور حلاج، جنید بغدادی و شبلی در این طریقه ظهور کردند، بعدها بخصوص پس از انقراض غزنویان و روی کار آمدن سلجوقیان، در خراسان فرصت ظهور پیدا کرد، و افرادی چون ابوالحسن خرقانی، شیخ ابوالقاسم قشیری و ابوسعید ابوالخیر در این طریقه پدید آمدند و به مرور بازار متصوفه گرم شد به گونه ای که مقارن حمله مغول، رونق این طریقه در خراسان کمتر از عراق و شام نبود. مخصوصا با ظهور شیخ نجم الدین کبری بنیان گذار طریقه کبرویه، جانی تازه در کالبد این فرقه دمیده شد و خراسان و خوارزم، مقصد و ملجا اهل معرفت گردید و شوریدگانی از بلاد دور و نزدیک روی بر آستان شیخ نهادند و پس از تلمذ در محضر نجم الدین به مثابه سفیرانی راستین، عهده دار اشاعه تعلیمات او در دیگر ممالک شدند. این جانب در این نوشته بر آنم پس از معرفی مختصر نجم الدین کبری از کسانی که به نوعی با او مرتبط بوده اند سخن به میان آورم. برخی سمت استادی داشته و تعداد کثیری نیز به عنوان شاگردان و مریدان شیخ از محضر او کسب فیض کرده اند.
نگاهی به نمادپردازی عطار در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عطار در ابیات 616 تا 680 منطق الطیر شیوه خاصی را در استفاده از سمبل ابداع کرده است. او در این بخش، که 65 بیت دارد، با سیزده پرنده گفت و گو می کند. گفت وگو با هر پرنده در پنج بیت ارایه شده است و در هر پنج بیت، ساختاری سه جزیی وجود دارد که در آن، یک پرنده، یک پیامبر و یک شخصیت منفی (ضد قهرمان) دیده می شود. پرنده در سه مفهوم طیر، سالک و روح؛ پیامبر در مفهوم نبی، ولی خدا، و پیر؛ و شخصیت منفی در معنای قاموسی واژه، نفس و جسم به کار رفته است. این سه مفهوم در تمام قسمت های سیزده گانه ثابت است. در منطق الطیر به نقش نمادین اعداد هم توجه شده است و شاعر به رمز چندین بار بر اعداد خاصی تاکید می کند.
مولوی و میل به «جاودانگی» در مثنوی معنوی
حوزههای تخصصی:
"مرگ و نیستی که به گونه ای با مذهب و اندیشه های مذهبی پیوند دارد از مفاهیمی است که همواره انسان را در جوش و هیجان نگه داشته است. انسان از آغاز آفرینش همواره رویاها و اندیشه های بزرگی را در درون خود پرورده، همین آرزوها و رویاها سبب رشد و تعالی او گشته است، و آنجا که رویاها و آرزوهایش عملی نشده است، با پرداختن افسانه ها و ساختن شخصیت های اسطوره ای، رویاهای خود را تحقق بخشیده است. یکی از این رویاهای شگفت انسان میل به «جاودانگی» یا آرزوی «بی مرگی» است که هم در اساطیر قومی و ملی بازتاب یافته است مانند افسانه گیل گمش، آشیل (آخیلیوس) رویین تنی اسفندیار؛ و هم در روایات دینی مثل اسطوره خضر منعکس شده است. این اندیشه و تخیل همواره انسان را به جستجوی یافتن راهی برای تحقق آن کشانده است. آثار ماندگار تاریخ اندیشه بشر، جست و جوها و یافته های او را به زبان هنر باز می نماید. مثنوی مولوی یکی از این نمونه هاست. مولوی با الهام از قرآن و احادیث قدسی، بنیاد هستی را بر عشق (حب) می داند و به واسطه جوهر مشترک یعنی روح الهی دمیده در وجود انسان به نوعی تجانس میان او و خدا باور دارد. او معتقد است انسان به خاطر همین جوهر مشترک می تواند وجود جسمانی خود را نیز خاصیت روح ببخشد و به خداگونگی و جاودانگی برسد. در این مقال «میل به جاودانگی» در اندیشه مولوی با توجه به منبع الهام مولوی و با استشهاد به پاره ای از حکایات و ابیات مثنوی و شواهدی از دیوان شمس به اجمال بررسی شده است.
"
واژه گزینی های شعری قیصر امین پور از منظر تحلیل گفتمان انتقادی
حوزههای تخصصی:
هنرمندان به شیوه های مختلف، نگرش های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در آثار خود عرضه می کنند. قیصرامین پور از شاعران فصل آغازین انقلاب است. او ملتزم به ایدئولوژی و ارزش های دینی است و اعتقاد راسخی به اصول انقلاب و آرمان های جمعی دارد، تا جایی که گویی در درون یک گفتمان خاص و عمیق ایدئولوژیک به آفرینش شعر دست می زند. این تعامل و ارتباط بین شعر قیصر امین پور با تغییرات و تحول سیاسی- اجتماعی زمانه اش ما را وارد قلمرو تحلیل گفتمان می کند. از آنجا که کلمات، آیینة معنا هستند و نقش واژگان و گزینش آنها در فرایند تحلیل گفتمان مهم و اساسی است، در این پژوهش موضوع واژه گزینی در اشعار قیصر امین پور از دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان بررسی شده است. در این مقاله پس از مطالعه آثار شعری قیصر امین پور از دیدگاه تحولات تاریخی، سیاسی و اجتماعی زمانه، واژگان اشعار او را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده و با استفاده از تحلیل انتقادی گفتمان، لایه های زیرین معانی واژگان آشکار می شود تا از این طریق به نگرش ایدئولوژیک شاعر نزدیک شویم.
شعر و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بحثی است لغوی و تفسیری بر شعر در قرآن کریم ، که ضمن بیان آرای مختلف و شبهات وارده ، با استمداد از آیات و احادیث اهل بیت (ع) به نقد و بررسی آنها پرداخته ، و دیدگاه کافران و قرآن کریم را نسبت به مفهوم شعر بیان کرده است . همچنین شیوههای پاسخگویی پیامبر (ص) را در برابر تحدی دیگران با شعر برشمرده است ...
بررسی ادراک واقعیت و پذیرش خود و دیگران در غزلیّات حافظ (براساس نـظریه شخصیّت / خودشکوفایی ابراهام مزلو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، متفکّران دینی و فکری براساس مشرب های خاص خود، انسان حکیم، عاشق، مقتدر، ضعیف، خودشناخته و... را الگوی انسان کامل معرفی کرده اند. در قرن بیستم، با ظهور سه مکتب روان کاوی، رفتارگرایی و انسان گرایی، توجه به شخصیّت انسان، جنبه های عینی تری به خود گرفت. ابراهام مزلو(1908-1970) بنیان گذار روان شناسی انسان گرا ضمن انتقاد شدید از دو مکتب مذکور، طبیعت انسان را نیک و پاک و خواستار شکوفایی توصیف کرده، به جای بررسی نمونه های معلول و رشدنایافته ، بهترین نمونه های نوع انسان را مورد بررسی قرار داده، آن را شاخصه اصلی روان شناسی خود نموده است. او رفتارهای انسان را برانگیخته نیازها دانسته و برای او پنج سلسله نیاز ذکر کرده: 1. نیازهای فیزیولوژیکی 2. نیازهای ایمنی 3. نیازهای عشق و تعلّق 4. نیاز به احترام 5. نیاز به خودشکوفایی. مزلو خودشکوفایی را تحقّق بخشیدن به خود در بالاترین سطح می داند و ویژگی های متعددی را برای افراد خودشکوفا مطرح می کند که در این مقاله دو ویژگی ادراک بهتر واقعیت و پذیرش خود، دیگران و طبیعت ، در غزلیّات حافظ مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه حافظ جهان پیچیده ترین راز و کشف آن بزرگ ترین واقعیت و به تعبیر مزلو شناخت هستی است. او با وجود شناخت ابعاد متعدد جهان و بی اعتباری و بی ثباتی نقش دوران، هرگز آن را به میل خود تفسیر نمی کند و گاه به جای ستیزه با آن، تسلیمش می گردد و زمانی نیز به اقتضای موقعیت، آشفتگی و بی نظمی پیشه می کند. خودپذیری او سه محور: الف) هنر شاعری ب)پذیرش مسؤولیت اعمال پ) امیدواری را شامل می گردد و عدم حالت تدافعی و احساس گناه و شرمساری در مقابل کمبودها و کاستی های قابل اصلاح، مهم ترین موضوعات ویژگی پذیرش خود، دیگران و طبیعت را تشکیل می دهند.
درخت افکن بود کم زندگانی؛ بدرویشی کشد نخجیربانی
حوزههای تخصصی:
بلاغت خاص سعدی در غزل
حوزههای تخصصی:
بلاغت خاص سعدی در جایی از کلامش نهفته است که به دشواری می توان آن را توضیح داد و در حقیقت زیبایی یی که در شعر سعدی وجود دارد، پنهانی است. بسیاری از ویژگی های شعر سعدی به خاطر ویژگی های مشترک میان شعر او و زبان گفتار است؛ یعنی سعدی از ویژگی ها و ساختارهای ویژه گفتار برای القای ظرایف معنایی و اهداف بلاغی در کلامش بهره می گیرد. در ادامه مقاله، نویسنده به بررسی بلاغت سعدی از دیدگاه علم معانی می پردازد و معتقد است که با این رویکرد می توانیم در بازاندیشی علم معانی از هنر سعدی بهره بگیریم.
جهت میانه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی همچون بسیاری از زبانهای دنیا ، سه نوع جهت وجود دارد که عبارتند از : معلوم ، مجهول و میانه . ساختهای میانه در زبان فارسی همچون مجهول مشتمل بر یک موضوع هستند . فعلهای میانه به لحاظ صرفی ، شبیه صورت معلوم خود می باشند ؛ اما به لحاظ نحوی و معنایی به مجهولها شباهت دارند . در این جستار ، سعی بر آن است تا ضمن تبیین ویژگیهای ساخت میانه در زبان فارسی ، چگونگی اشتقاق این ساختها به عنوان ساختی متعدی بر اساس تازه ترین رویکردهای دستور زایشی - گشتاری مشخص شود .
صُوَر حُسن تعلیل در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به صناعت حُسن تعلیل در شعر حافظ پرداخته می شود. حسن تعلیل صناعتی است که در آن شاعر دلیلی ادعایی برای پدیده ای می آفریند یا بین دو پدیده رابطه علت و معلولیِ تخیّلی ایجاد می کند. در شعر فارسی این صناعت از آغاز ظهور و نمود داشته است؛ به نحوی که به نظر برخی پژوهشگران ادبی از ویژگی های خاصِ شعر فارسی است. حسن تعلیل بعد از ایهام، یکی از صناعت های غالب در شعر حافظ است که به سبب تکرار و بسامد بالا، از عناصر سبک سازِ غزلیات اوست. شیوه استفاده حافظ از این صناعت به گونه ای است که معنای برخی ابیات وابسته به لحاظ کردن حسن تعلیل است. نکته دیگر اینکه نحوه استفاده حافظ از این صناعت غالباً آشکار و عیان نیست، بلکه به گونه ای ظریف و ضمنی است که با درنگ و تأمل، کشف و عیان می شود. در این مقاله، حسن تعلیل های اشعار حافظ در پیوند با صناعت های دیگری همچون: اغراق، تشبیه، ایهام، شخصیت بخشی، تجاهل العارف بررسی و تحلیل شده اند. حافظ در موارد گوناگون از این صناعت بهره گرفته است.
جلوه ها و کارکردهای نمود فعل در زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
"نمود از ویژگی های ساختاری و معناشناختی فعل است که در بین دستور زبان دانان ایرانی، نخستین بار در بحث ویژگی های فعل در زبان فارسی باستان، مورد توجه پرویز ناتل خانلری قرار گرفته است. پس از آن این مبحث به دستور زبان فارسی معیار نیز راه یافت و در سال های اخیر در مقاله ها و نیز کتاب های درسی دستور زبان فارسی جنبه هایی از آن مطرح شد. با این همه در منابع یاد شده تمامی جلوه ها و کارکردهای این مقوله چنان که باید تبیین نشده و در مواردی نیز با عناوین دیگری مورد بحث قرار گرفته است. تجربه نویسنده در تدریس دستور زبان نشان می دهد دانشجویان زبان و ادبیات فارسی یا تمایزی بین نمود و مقوله های زمان و وجه فعل قایل نیستند و یا به درستی جنبه ها و کار کرد های نمود فعل را در نمی یابند.
این نوشته کوششی در تبیین جنبه ها و مرزهای مقوله دستوری نمود و انواع گوناگون آن در زبان فارسی معیار است.
"
ادبیات پایداری
عناصر تشبیه در شعر حافظ
حوزههای تخصصی:
سبک هندی و مدعیان پیشوایی آن (بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری شاعران پیشگام سبک هندی بر شکل گیری این سبک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث پیچیده و مبهم در کتابهای تاریخ ادبیات ایران، سرآغاز و چگونگی شکل گیری سبک هندی است. مطالعه نظر محققانی که به این مساله پرداخته اند از فراوانی دیدگاه های ارایه شده حکایت دارد. برخی محققان این سبک را نتیجه ناگزیر سیر طبیعی شعر فارسی دانسته، برخی دیگر این سبک را در ارتباط با عواملی اجتماعی و محیط شکل گیری آن بررسی کرده اند. در این میان، پژوهشگرانی هم هستند که ریشه این سبک را نه در ارتباط با عوامل اجتماعی یا محیط شکل گیری بلکه در شعر شاعران گذشته جستجو کرده اند. این دسته از محققان غالبا از شاعرانی چون خاقانی، حافظ، وحشی بافقی و ... به عنوان پایه گذار این سبک نام برده اند؛ اما نکته حایز اهمیت قبول عام نیافتن چنین پژوهشهایی است. واقعیت این است که سبکی به گستردگی سبک هندی را نمی توان و نباید نشات گرفته از شعر یک شاعر دانست، بلکه باید از میزان و چگونگی تاثیرگذاری این شاعران بر این سبک سخن گفت و این امر نیز تنها به واسطه استفاده از روشی تازه، یعنی تحلیل محتوا انجام شدنی است.
در این مقاله نیز کوشیده شده است تا با تحلیل محتوای شعر چهار شاعر پیشگام سبک هندی یعنی خاقانی، حافظ، وحشی بافقی و بابا فغانی میزان و چگونگی تاثیرگذاری آنان بر شکل گیری سبک هندی نشان داده شود.
مضامین و بن مایه های ادبیات پایداری در اشعار ادیب الممالک فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری معاصر ایران را به سه دوره مشروطیت، عصر پهلوی و روزگار انقلاب اسلامی تقسیم کرده اند. یکی از پیشروان ادبیات پایداری معاصر، میرزا محمدصادق ادیب الممالک فراهانی، شاعر، ادیب و روزنامه نگار دوران مشروطه، است که بن مایه های ادبیات پایداری در اشعار سیاسی و اجتماعی وی دیده می شود. این پژوهش با ذکر مختصری از زندگی و احوال ادیب الممالک، به بن مایه های ادبیات مقاومت در اشعار وی، چون وطن دوستی، ظلم ستیزی، ابراز انزجار از دشمن، دعوت به اتحاد ملی، غیرت اسلامی، حق طلبی، مرثیه بر شهدای راه آزادی، ستایش از آزادی و مشروطه و مضامینی از این دست پرداخته است.
نوع بیان ادیب الممالک برای بازگویی این مضامین، به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم است. بیان غیرمستقیم وی نیز به دو دسته حکایت ها و داستان های تمثیلی و سمبل ها و استعارات منفرد درباره موضوعاتی چون ایران، استبداد و استعمار، مشروطه و مستبدان و مشروطه خواهان دروغین قابل تقسیم است. از طریق بن مایه ها و تحلیل آنها در اشعار وی، می توان سیر تفکر، نمودهای آن و گستره اندیشه پایداری را در حوزه جغرافیایی ایران عهد مشروطه و حوزه اندیشگانی شاعران آن عهد، بررسی کرد. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است.
بررسی نقش تمثیل در اعتراضات فردی- اجتماعی شکواییه های مثنوی مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سرشت آدمی با تمثیل و داستان پردازی سازگاری فطری دارد. از این رو یکی از روش های تعلیمی و بلاغی که در کتب آسمانی و به تبع آن کتب عرفانی از آن بهره گرفته شده، ارسال المثل است. زیرا بهره گیری مناسب از این شیوه سبب اثرگذاری بهتر می شود و از خشکی و ملال انگیزی تعلیم و موعظه می کاهد و به دنبال آن تأثیر ژرف-تر و عمیق تر در ذهن و ضمیر مخاطب می گذارد. اعتراض به نابسامانی های اخلاقی و اجتماعی جامعه یکی از موضوعات اخلاقی است که به مقتضای برخی بی عدالتی ها و تبعیض ها به صورت جدی پا به عرصه ادبیات گذاشت و از آنجا که بخشی از محتوای مثنوی مولوی به موضوع اعتراض، شِکوه و گلایه اختصاص داده شده است، مولوی کوشیده با بهره گیری از تمثیل اعتراض نابسامانی ها را پررنگ تر و برجسته تر سازد. در مقاله حاضر که با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است، بر اساس شیوه مطالعات کتابخانه ای به بررسی نقش تمثیل در اعتراضات فردی و اجتماعی مثنوی پرداخته شده است. اینکه تمثیل در بیان مفاهیم اعتراضی در مثنوی چه نقش و اهمیتی دارد و مولانا از چه شگردی به همین منظور استفاده کرده است پرسش های اصلی پژوهش حاضرند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نگرش های انتقادی و شکواییه های اعتراضی مولانا در مثنوی بر بنیاد تمثیل و تبیین نقش و تاثیر تمثیل و داستان های تمثیلی در انعکاس ناهنجاری های فردی و اجتماعی در مثنوی معنوی بوده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تمثیل های مثنوی سبب اثرگذاری بهتر اعتراضات مولانا شده است. هم چنین بخش گسترده ای از اعتراضات مثنوی به مسائل اجتماعی اختصاص دارد.
بررسی عناصر زندگی معاصر در شعر سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" جهان امروز، با پدیده های تازه خود- بویژه در دو سده اخیر- با جهان گذشته کاملا تفاوت کرده و دیگر گونه شده است. انسان معاصر، در جهان امروز، با سلیقه های تازه ی خود، دنبال هنر و ادبیات دیگری ست تا بازگوینده زندگی واقعی امروز او باشد. شاعرانی که به این ضرورت مسلم توجه نکرده اند، بی گمان فرزند زمان خویشتن نیستند.
سیمین بهبهانی (متولد 1306) از غزل سرایان نوگرای معاصر است که در طول دوره شاعری اش، آرام آرام، از سنت های شعر گذشته فارسی فاصله گرفته و به نوآوری پرداخته است.
جلوه های زندگی امروز و پدیده های مربوط به آن، در سروده های نخستین بهبهانی حضوری کمتر دارند و بیش تر به گونه ای سطحی، خام و سنتی بیان شده اند؛ اما در مجموعه های آخر او اشعاری پخته با ساختاری استوار، جلوه های گونه گون دنیای امروز را به شایستگی و شیرینی باز می تابند. در برخی از این سروده ها، هیچ عنصر سنتی از شعر گذشته- بجز وزن و قافیه- بر جای نمانده است.
"