فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مرگ پدیده ای ناشناخته است که همواره ذهن و اندیشه ی بشر را به خود مشغول کرده است. شاعران و اندیشمندان هر ملتی نیز دیدگاه های متفاوتی درباره ی مرگ و هستی دارند که آنها را در قالب های مختلف هنر و ادبیات مطرح می کنند. محمدرضا شفیعی کدکنی، متولد 1318، شاعر و پژوهشگر برجسته ی معاصر است که در اشعار خود توجه ویژه ای به مقوله های مرگ و زندگی دارد. نگارندگان در این جستار کوشیده اند با رویکردی تحلیلی، اندیشه و احساس این شاعر درباره ی مرگ را واکاوی کرده و مباحثی مانند مرگ اندیشی، هراس از مرگ، تصویر زندگی و شهادت را در اشعار وی بررسی کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اشعار شفیعی کدکنی، چهارگونه رویکرد به مرگ دیده می شود: اول؛ مرگ گریزی و مرگ ستیزی که بیش تر مربوط به دوران آغاز شاعری اوست. دوم، مرگ در قالب شهادت و پاسداری از آرمان ها، سوم؛ مرگ ستایی عارفانه و صوفیانه که در اندیشه ی مولوی و عرفای اسلامی دیده می شود و چهارم؛ مرگ وجودی که متأثر از دغدغه های فلسفی شاعر است و نمودهای فراوانی در دفتر «هزاره ی دوم آهوی کوهی» دارد. از میان گونه های مرگ اندیشی نیز، مرگ ستایی عرفانی بیش ترین بسامد و شهادت، کم ترین بسامدها را دارند.
نقد و تحلیل مفهوم «سکوت عارفانه» از دیدگاه عطار
حوزههای تخصصی:
غایت عرفان، یکی شدن با هستی مطلق و درک حضور است؛ اهل تحقیق برای چشیدن طعم این حضور معنوی، ریاضت هایی برشمرده اند که «خاموشی» از جمله آن هاست و نه تنها در مبادی سلوک، که بیش تر در آن جنبه تربیتی مراد است، که در وصال نیز سالک خود را ملزم به سکوتی می کند که حاصل اندیشه تیزنگر صوفیانه در تجربه های عرفانی است؛ این التزام گاهی در ارتباط با محبوب ازلی معنا می یابد، هم چون خموشی حاصل از حیرت در مقام مشاهده جمال و جلال الاهی و گاهی در پیوند با خلق؛ مانند نهفتن اسرار تبیین می شود. عطار نیشابوری که با مداقه در مبانی سلوک این منازل را بروشنی توصیف نموده، در سروده های خویش بارها به جای گاه و خاست گاه این سلوک معنوی پرداخته است. با توجه به انس مولانا با آثار عطار و پیش گامی او و نیز پیوند و تجلی اندیشه های ناب عرفانی در سروده های این دو عارف دیده ور، تحلیل «اصل خاموشی» از دیدگاه عطار، در بازشناسی تلقی مولانا از این مفهوم ضرر می نماید؛ پژوهش حاضر می کوشد با بررسی و تحلیل دلایل و جای گاه «خاموشی» نزد عطار، نگرشی نسبی از این مقوله ارج مند در منظومه فکری صوفیان بدست دهد.
شعر کودکانه و پیدایش زیبایی شناسی کلامی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، نظریه رقیه حسن درباره پیدایش و تکوین زیبایی شناسی کلامی در کودکان مورد بررسی قرار گرفته است. در این نظریه، کودک ناآگاهانه و به صورت غیرارادی با شنیدن لالاییها و شعرهای کودکانه، ادبیات را می آموزد. او الگوهای زبانی از جمله الگوهای آوایی، معنایی و نحوی را در شعرها تشخیص می دهد و توانایی در ذهن او شکل می گیرد که پایه زیبایی شناسی کلامی را در سالهای آینده برای او شکل می دهد. در اینجا از میان گونه های ادبی ما فقط به بررسی شعر می پردازیم. از میان الگوهای ادبی نیز فقط به بررسی الگوهای آوایی می پردازیم؛ زیرا از میان ویژگیهای زیبایی شناختی اشعار کودکان، الگوهای آوایی خوشایند و دلنشین، اهمیت ویژه دارد. شایان توجه است که در این نوشته، جستجو درباره همپوشیها و در عین حال تفاوتهای «زبان» و «ادبیات» به عنوان دو حوزه از حوزه های ذهن همواره در پس زمینه تمام مباحث مطرح است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هر چند زبان و ادبیات ماهیت یکسانی دارد از لحاظ منشا و همچنین نوع پردازش با همدیگر تفاوتهای اساسی دارد و این تفاوت آنها را به حوزه هایی جدا از ذهن مربوط می کند. در بخش پایانی این تحقیق الزامات و پیامدهای نظری را، که این تلقی از یادگیری ادبیات برای آموزش ادبیات به کودکان در بردارد، بررسی می کنیم. براساس یافته های این تحقیق در تلقی کودکان از ادبیات شکل بر محتوا غلبه دارد و پرورش این تلقی در شکوفایی توانش ادبی آنها در سالهای آینده نقش عمده ایفا می کند. از این رو بهتر است که در تهیه و نگارش اشعار کودکانه بویژه در سالهای اولیه کودکی به جای طرح مضامین پیچیده و آموزشی به زیبایی شکل و چگونگی بیان اشعار توجه خاصی مبذول شود.
شوق و اشتیاق در عین وصل در احوال عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شوق یکی از احوال عرفانی است که در غیبت معشوق پدید می آید و در حضور او باید از بین برود. در متون منظوم و منثور عرفانی، تداوم شوق در عین وصل نیز دیده می شود. برخی از عرفا عقیده دارند در وقت وصال و حضور معشوق، شوق افزون و به اشتیاق تبدیل می شود. تداوم شوق یا تبدیل آن به اشتیاق در حضور معشوق، ناشی از بی پایان بودن سیر فی الله، بی کرانه بودن جمال معشوق، محدودیت ظرفیّت عاشق و خوف از زوال وصال می تواند باشد. معشوق هزاران جلوه دارد و عاشق در هر منزل به وصال جلوه ای از جمال او می رسد؛ لذا نسبت به یک جلوه واصل، ولی نسبت به جلوه های دیگر مشتاق محسوب می شود. نیاز مداوم عاشق به معشوق و بی نیازی معشوق نیز سبب تداوم شوق در حضور معشوق می شود. با پایان یافتن «سیرالی الله»، «سیر فی الله» آغاز می شود که به دلیل بی کرانه بودن جمال و جلال معشوق، این سیر پایانی ندارد، لذا وصال کامل در مقام «سیر فی الله» هیچ وقت حاصل نمی شود و عاشق همیشه باقی می ماند.
نقد و بررسی کتاب: شرح مخزن الاسرار نظامی گنجوی؛ به اهتمام مهدی ماحوزی ،چاپ اول
حوزههای تخصصی:
تحلیل روان کاوانة شخصیت های رمان سمفونی مردگان بر اساس آموزه های زیگموند فروید و شاگردانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله جستاری تحقیقی درباره بررسی روان کاوی شخصیت های رمان سمفونی مردگان، اثر «عباس معروفی»، است. عباس معروفی نویسنده داستان های روان شناختی نو است؛ قصه ای که در ادبیات انگلیسی به نام «قصه جریان سیال ذهن» یا «تک گفتاری درونی» خوانده می شود. عباس معروفی با گریز به خاطرات کودکی و گذشته شخصیت های داستانش، هم چون یک روان کاو، به بررسی مشکلات و تعارضات درونی آن ها می پردازد. هدف این مطالعه تحلیل اختلالات و بیماری های روحی شخصیت های داستان سمفونی مردگان بر اساس نظریات روان کاوی زیگموند فروید (S. Freud) و شاگردان او، آلفرد آدلر (A. Adler) و ژاک لاکان (J. Lacan)، است. در ابتدای این مقاله، خلاصه ای از رمان آورده شده و در ادامه به تحلیل روان کاوانه شخصیت های «آیدین» و «اورهان» بر اساس نظریات فروید درباره ذهن و ساختار شخصیت، انواع عقده ها، و تأثیر غریزه جنسی در منش فرد پرداخته شده است. بخش پایانی این مقاله به نتیجه گیری اختصاص دارد.
داستان وامق و عذرا و روایت حسینی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"داستان عاشقانه وامق و عذرا در ادب فارسى، به گونههاى مختلف گزارش شده است.بنیاد این داستان را برخى یونانى، برخى ایرانى و بعضى عربى گمان کردهاند.گزارشهاى عنصرى و طرسوسى قدیمىترین گزارشهایى است که از داستان وامق و عذرا در زبان فارسى برجاى مانده است.
محمود لامعى، قتیلى بخارایى، صرفى کشمیرى، شعیب جوشقانى، صلحى، موسوى نامى، ظهیر و حسینى شیرازى، از جمله کسانى هستند که این داستان را گزارش کردهاند.
در گزارش حسینى شیرازى براى نخستین بار داستانوامق و عذراو داستان عاشقانهسعاد و سلمىدرهم آمیخته است.
در این مقاله پس از معرفى داستان وامق و عذرا به سه موضوع زیر پرداخته شده است:
1-بازشنساى و بررسى عناصر مشترک داستان وامق و عذرا در روایتهاى مختلف.
2-گزارشى کوتاه از نه روایت بر جاى مانده از داستان وامق و عذرا.
3-بررسى ویژگیهاى روایت محمد حسین شیرازى از داستان وامق و عذرا و تفاوت آن با روایتهاى دیگر."
کاربرد آموزه های زبانشناسی نقشگرا در تجزیه و تحلیل متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ، با اتخاذ روش تحلیلی - توصیفی ، سعی شده با تجزیه و تحلیل یکی از غزلیات حافظ به توصیف نظریه نقشی - نظام مند ( سیستمیک ) نقش گرایی ام . ا. کی . هالیدی - که مبتنی بر نقش و معنا است پرداخته شود . پر واضح است که دستیابی به معنا و تحلیل و تفسیر ادبی مضامین و مفاهیم عمیق موجود در شعر حافظ بدون اشراف بر نظام ادبیاتی ، یعنی فنون و صناعات ادبی همچون عروض ، قافیه ، بدیع ، معانی و بیان و آگاهی بر پیشینه فرهنگی و اعتقادی و آموزه های عرفانی و عوامل خیالی حافظ غیر ممکن است . منظور از به کار گیری آموزه های نقشگرایی ، نه این است که بخواهیم با این آموزه ها به معانی پیچیده و پر رمز و راز ادبی غزلیات حافظ پی ببریم یا درک ادبی ایجاد نمائیم ، بلکه مقاله در صدد ...
مفهوم دوگانه ترکیب اصطلاحی «از بُنِ دندان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیشتر فرهنگ های فارسی؛ اعم از فرهنگ های عمومی یا فرهنگ لغات و تعبیرات خاص یک اثر یا واژگان و اصطلاحات یک شاعر و نویسنده حتی در شرح هایی که بر برخی از متون کهن نظم و نثر نوشته شده، ترکیب کنایی «از بن دندان» را به معنی «از صمیم دل، از دل و جان، و از روی میل و رغبت» معنی کرده اند؛ یعنی در حقیقت تنها به یک وجه از معنای آن توجه داشته اند. از آن جا که این مفهوم با توجه به بافت جمله و انسجام معنایی در برخی بیت ها و عبارت های شرح شده، درست به نظر نمی رسید، به بررسی و استخراج نمونه هایی مختلف از متون نظم و نثر کهن پرداخته شد. نتیجه حاصل شده از این پژوهش تبیین می کند که باید ترکیب کنایی مزبور را در عداد «اضداد» زبان فارسی به شمار آورد؛ زیرا در شاهد مثال ها و نمونه های گردآوری شده برخلاف معنای غالب و رایج این ترکیب ـ با مفهومی متضاد مواجه می شویم که از دید فرهنگ نویسان و شارحان متون پنهان مانده است. در این کاربرد معنایی دوگانه، ترکیب کنایی «از بن دندان» به مفهوم «انجام کاری از روی اضطرار و ناچاری یا از سر طوع و تسلیم» به کار رفته است. این ترکیب از دید دستوری در حُکم قید واره یا متمم قیدی و گروه حرف اضافه ای است.
حلقه نقد: معلق میان رمان، داستان کوتاه و خاطره/ نقد داستان علویه خانم: نوشته صادق هدایت
حوزههای تخصصی:
تحلیل و نقد داستان ماهان مصری در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت پیکر حکیم نظامی گنجوی که چهارمین منظومه او از نظر ترتیب زمانی و یکی از دو شاهکار او (با خسرو و شیرین) از لحاظ کیفیّت است، داستان سرگذشت بهرام گور است؛ داستان او با هفت دختر از پادشاهان هفت اقلیم، روایت می شود. بهرام گور هر روز از روزهای هفته، با یکی از دختران در گنبدی به رنگ خاص به سر می برد و از زبان آنها، داستان های غریبی می شنود. روز چهارشنبه در گنبد فیروزه رنگ، از زبان دختر پادشاه اقلیم پنجم، داستان مردی نقل می شود که گرفتار دیوها می گردد. در این داستان می توان جلوه گری سروش را مشاهده کرد.
سروش از جمله ایزدان زرتشتی است که همواره در باورهای مردم و آثار ادبی به گونه های مختلف نمود یافته است. در آثار ادبی، اغلب سروش فرشته و پیام آور غیبی است. یکی از مهم ترین نقش های سروش، مبارزه شبانه با دیوها و اهریمنان است. در این پیکار است که پرنده همراه سروش با خروش خود، مردم را به بیداری و عبادت فرامی خواند.
جستار حاضر سعی دارد پس از ذکر صفات و ویژگی های ایزد سروش و پرنده همراه او، یکی از مهم ترین کنش های او را در داستان یادشده ردیابی کند. مشاهده می شود که ناپدید شدن دیوها، به دلیل حضور سروش است.
لیس فی الدار غیرنا الدیار
حوزههای تخصصی:
حافظ شناسی: این کیمیای هستی: مجموعه مقالات و یادداشت های دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی درباره حافظ
حوزههای تخصصی:
نقد و تحلیل رمان "" چراغ ها را من خاموش کردم "" از منظر زبان و جنسیت
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل آثار ادبی از منظر زبان و جنسیت در زبان فارسی، موضوعی نسبتاً تازه است که به تحقیق و پژوهش نیاز بسیار دارد. اولین نظریه ها را در این مبحث «رابین لیکاف» در مقاله ی مشهور خود با عنوان «زبان و موقعیّت زن» مطرح کرد که تحول شگرفی در مطالعات زبان شناسی اجتماعی ایجاد کرد، او برای اولین بار اعلام کرد زبان زنان با زبان مردان متفاوت است. مجموع نظریاتش بیشتر حاکی از تسلط زبان مردانه بر زبان بود. در ایران ورود زنان به فضاهای اجتماعی و فرهنگی سابقه چندانی ندارد. با توجه به اینکه در گذشته زنان را مخاطب و خواننده آثار ادبی نمی دانستند و بیشتر مردان برای مردان می نوشتند و بهترین زبان را نیز زبان مردانه می دانستند، باید دید اکنون که آنان فرصت ورود به میدان نویسندگی را یافته و آثار برجسته ای نیز از خود بر جا گذاشته اند، آیا توانسته ا ند زبانی مناسب جنسیت قهرمانان خود ایجاد کنند؟ زویا پیرزاد یکی از نویسندگان زن معاصر است که با خلق چند اثر داستانی به ویژه رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» جایگاه مطلوبی در ادبیات داستانی معاصر در میان نویسندگان احراز نموده و جوایز بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و... را به خود اختصاص داده است. بنا به موقعیت و جایگاه ویژه این نویسنده و رمان معروفش در بین داستان نویسان معاصر، بر آن شدیم با پژوهشی این رمان، مکالمات قهرمانان را از حیث زبان و جنسیت بررسی کرده، میزان موفقیت نویسنده را از این منظر ارزیابی نماییم. نتایج به دست آمده نشان می دهد نویسنده در بسیاری از موارد موفق و از حیث پرداختن به موضوعات خاص جنسیت ها فراتر از هنجارهای زبان شناسی عمل کرده ، لیکن در پاره ای از موارد به ویژه رنگواژه ها ناموفق بوده است.
آشنایی با تابو شکنی ادبی و سیر آن در ادبیات کلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه تابو((taboo هم به معنی مقدس و هم به معنی ناپاک و نجس است و در کل معنای آن نوعی ممنوعیت و خطرناکی را می رساند؛هر تابویی به مثابه «ورد ممنوع» ی است که شکستن حریم آن انواع مواخذه –بشری یا آسمانی – رادر پی دارد. ادبیات هر ملت یک از عرصه های به چالش کشیدن تابوهای آن ملت است زیرا هنر و ادبیات با ویژگی های هنجار گریزانه وجنبه انتقادی که دارد حریم اغلب قراردادهای آسمانی و بشری را درهم می شکند و به عبارتی تابوشکنی می کند. در این مقاله سعی شده است ابتدا تابو و کارکرد آن معرفی شود سپس با محدودکردن معنای تابو در ممنوعیت مقدسات و منهیات دینی به رابطه تابو و ادبیات پرداخته شده است.در نهایت تابو شکنی در انواع ادبی کلاسیک فارسی مورد تحلیل قرارگرفته است.
تحلیل عنصر"شخصیت" در رمان "جای خالی سلوچ" اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت(character) عبارتست از مجموعه غرایز و تمایلات و صفات و عادات فردی، یعنی مجموعه کیفیات مادی و معنوی و اخلاقی که فرآیند عمل مشترک طبیعت اساسی، اختصاصات موروثی و طبیعت اکتسابی است و در کردار و رفتار و گفتار و افکار فرد جلوه می کنند و وی را از دیگر افراد متمایز می سازند (یونسی،1382: 289). اثر ادبی آیینه ایست که شخصیت درونی نویسنده در آن متجلی می شود و بدین وسیله خواننده به جهان درونی او راه می یابد. شخصیت ها را به انواع گوناگونی از جمله: اصلی و فرعی، ایستا و پویا، جامع و ساده و ... تقسیم بندی کرده اند؛ به عنوان مثال، شخصیت ها در داستان "جای خالی سلوچ"راکد و ایستا نیستند و متناسب با سن و محیط اجتماعیشان متفــاوت عمل می کنند. نگارنده در این مقاله کوشیده است از یک سو جوانب مختلف شخصیت هــای رمان "جــای خالی سلوچ"را تحلیل کند و از سویی دیگر رابطه دیگر عناصر داستان از جمله،گفتگو، زمان، مکان، صحنه و... را با شخصیت نمایان سازد.
تحلیل رمان فریدون سه پسر داشت بر اساس منطق گفتگویی باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان سیال ذهن، بازگشت به گذشته و به نقد کشیدن آن، حضور شخصیت های تاریخی، بینامتنیت، درگیر شدن خواننده با متن، تأکید بر بی نهایت بودن معنا و عدم قطعیت از ویژگی های رمان های پسا مدرن است که امکان گفتگوی این آثار را با دیگر متون فراهم می کند. عباس معروفی در مجموعه آثار خود مانند پیکر فرهاد، سمفونی مردگان، سال بلوا، فریدون سه پسر داشت و غیره به اصول داستانی پست مدرنیسم به ویژه بینامتنیت پسامدرنی گرایش داشته است. پژوهش حاضر، بر مبنای نظریة منطق گفتگویی به تحلیل رمان فریدون سه پسر داشت با داستان پادشاهی فریدون در شاهنامه پرداخته است. نتیجة این تحلیل نشان می دهد که در این رمان، نویسنده با بهره مندی از برخی مؤلفه های پسا مدرن به ساختارشکنی و نقیضه پردازی از روایت اسطوره ای فریدون در شاهنامه روی آورده است. وی از خلال دلالت های معناشناختی و ارزشی جدید، کارناوال گرایی و دورگه کردن سخن شاهنامه، جدال همیشگی بشر بر سر تصاحب قدرت را به تصویر می کشد و جامعة پدرسالار و مردسالار ایران را مورد انتقاد قرار می دهد
روایت شناسی مقامات حمیدی بر اساس نظریه تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی رواج نظریات ساختار گرایانه، روایت به عنوان ساختار تلقی شد و هر یک از نظریه پردازان تلاش کردند اجزای تشکیل دهنده ساختار روایی را دریابند و الگوی پایه ای برای آن ارائه کنند؛ از جمله این نظریه پردازان تزوتان تودوروف است.
روایت شناسی مقامات حمیدی بر اساس الگویی که تودوروف مطرح می کند، نشان می دهد مقامه ها از ساختار روایی واحدی پیروی کرده است. ساختار روایی هر مقامه بر مبنای سه پی رفت پایه استوار است که با نظم یکسانی در پی هم قرار می گیرد. علاوه بر سه پی رفت در %60 مقامه ها دو پی رفت فرعی دیگر به دلایلی مثل مقدمه چینی برای مطرح شدن بعدی، بیان علت رخدادی و یا به عنوان جفت متقابل پی رفت پایه حضور دارد. شیوه غالب پی رفتها زنجیره سازی و در یک مورد درونه گیری است. نظر به اینکه در تمام مقامه ها راوی به سفر می رود در موقعیت مناظره / موعظه قرار می گیرد و سرانجام مطالبی را می آموزد. عناصر دستور پایه مقامات سفر - مناظره / موعظه - آموختن است که در حدیث نبوی اطلبوا العلم ولو بالصین ریشه دارد.