فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۸٬۴۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
معمولاًسینمای سیاسی را سینمایی می دانند که به یکی از امور مشخصاً سیاسی - واقعه، زندگی نامه و یا فرایند سیاسی- بپردازد. در حالی که به نظر می رسد این تعریف نه جامع و نه مانع است و در شمولیت بر فیلم هایی که سویه های هنجاری سیاسی دارند، اما ضرورتاً مسئله ای سیاسی را روایت نمی کنند، ناتوان است. از این رو لازم است با بازاندیشی در این تعریف، مؤلفه های سینمای سیاسی هنجاری را شناسایی کرد. مقاله حاضر با هدف انجام چنین کاری، به کاوش در وجوه هنجاری سیاسی آثار «عباس کیارستمی»، سینماگر مشهور ایرانی می پردازد
بررسی متقابل ساختار ذهنی آهسته گام در فضای معماری و سینما از منظر ژاک لاکان؛ نمونه موردی: فیلم دودسکادن کوروساوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به نیازهای روحی و فکری آهسته گام ها که همان عقب ماندگان ذهنی هستند، همیشه جزء لاینفک طراحی برای آهسته گام ها بوده است. این پژوهش به تحلیل فضاهای معماری فیلم دودسکادن ساخته سال 1970 به کارگردانی کوروساوا می پردازد و بر مبنای سه نظم بنیادین ژاک لاکان: امر خیالی، نمادین و واقعی از منظر آهسته گامی به نام روکوچان به تحلیل فضاهای معماری صحنه های این فیلم می پردازد. به عنوان روشی مناسب جهت ایجاد ارتباط بین آنچه روکوچان تصور می کند و نماد هایی که در ذهن افراد جامعه اش بوجود می آید. کوروساوا بر اساس ذهن بیمار و دیوانه و عقب مانده زاغه نشینان از منظر سه نظم بنیادین لاکانی امر واقعی، خیالین و نمادین را با واقعیت هایی که در جامعه کوچک زاغه نشینی در فقر و هراس و مرگ هستند را با تقابل روکوچان و جامعه اش در سرتا سر فیلم در فضا های خاص معماری به تصویر می کشد. روش تحقیق در این پژوهش بصورت تحلیلی، توصیفی با ترکیبی از روش تحقیق کمی (از تئوری به نمونه)و روش تحقیق کیفی (از نمونه به تئوری) است.کوروساوا در ارائه فضاهای معماری بر اساس سه نظم بنیادین، امر خیالی، نمادین و واقعی عموماً موفق عمل نموده بجز بخش هایی که به امر خیالی مربوط می شود، که بصورت تصنعی شکل گرفته است.
تحلیلی بر اندیشه خلق فضا در صحنه پردازی جوزف اسووبودا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در فرآیند خلق فضای نمایش، تکنیک ها و شیوه های اجرایی و به تبع آن طراحی صحنه، تحولی شگرف ایجاد شده است. در آثار و نمایشنامه های مدرن، فضای حاکم بیش از همه جلب توجه می کند و از این رو، طراحان صحنه از تکنولوژی ها و فن آوری های نوین برای خلق فضا استفاده می کنند. در این عرصه می توان از پیشگامان برجسته ای از جمله آپیا، کریگ، میرهولد و به ویژه از جوزف اسووبودا نام برد. بهره وافر اسووبودا از پیشرفت های تکنیکی و توجه به کیفیات خاص فضای نمایش، ویژگی های متمایزی را در طراحی های صحنه وی بوجود آورده که این پژوهش، با هدف تبیین ساختار، مولفه های آفرینش فضا و شیوه های خلاقه وی، در پی پاسخ به این پرسش است که: بُن اندیشه اسووبودا در خلق فضا دارای چه عناصر، الگوها و مشخصاتی است؟ روش تحقیق مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است. مقاله حاضر ضمن تبیین کلیات پژوهش و مروری بر زندگی هنری و ابداعات اسووبودا، به تحلیل شالوده اندیشه خلق فضایی وی پرداخته است. آنچه از این کنکاش بر می آید، انگاره حفظ اصالت تئاتر با تاکید بر پویایی و تنوع بصری و پیوند آن با دانش معماری و نیز تداعی این اصالت در خلق فضا و تعامل آن با تماشاگر تئاتر است.
بازی و اهمیت آن در نمایش؛ بررسی موردی: نمایشنامه بازرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخلاف اوایل قرن بیستم که غالب نظریات، ریشه های نمایش را تنها در آیین های اولیه می جستند و برپایه همین استدلال سعی در تحلیل متون و اتفاقات صحنه ای داشتند، امروزه پدیده نمایش در توازی با دیگر ژانرهای اجرایی- از جمله بازی- و براساس ارتباطشان با هم مورد بازنگری قرار می گیرد و نظریات مبتنی بر خاستگاه برای آن، کمابیش اعتبار اولیه خود را از دست داده اند. آزمودن نمایش و متون نمایشی در سایه بازی، به عنوان یکی از ژانرهای موازی با نمایش، نیازمند شناخت کامل این پدیده و تسلط بر اشکال، حالات و مفاهیم و معانی مرتبط با آنها است. این شناخت نه تنها می تواند یاری رسان فهم بیشتر متون و اتفاق های صحنه ای کلاسیک باشد، بلکه از رهیافت آن می شود به فرم های جدید و پیچیده تری- مثل بازی مبهم- رسید که راهگشای شناخت، تبیین و تدوین متون و اتفاقات تئاتری نو خواهند بود. این مقاله نیز بر آن است تا با مقدمه ای درباب رابطه بازی و نمایش، وارد بحث اختصاصی بازی شده و سپس با بررسی نظریات یوهان هوی زینگا روی نمایشنامه بازرس آنتونی شفر،با تمرکز بر شکل خاص بازی مبهم، این نظریات را در هنگام اجرا شناسایی کند، ابعاد جدیدی از این نظریات کشف کرده ونیز پیشنهاداتی برای تحلیل و تدوین متون پیش رو قراردهد.
مکانیزم"وال سال وا " وتاثیر آن بر بیان بازیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه مکانیزم وال سال وا، پیش از این در نیمه دوم قرن 17مطرح بوده، اما در گفتاردرمانی، کارکرد خود را حدوداً از30سال پیش، به ثبوت رسانده است. با این وجود، در محدوده آموزش بیان جهت هنرهای نمایشی، نادیده گرفته شده است. مقاله موجود، بیش از آنکه بخواهد به گفتار درمانی بپردازد، قصد دارد با طرح ویژگی های مکانیزم فوق، نیاز به مطالعه هرچه بیشتر آن را متذکر شود، چرا که علاوه بر تاثیرگذاری مکانیزم وال سال وا بر جریان آسیب شناسی بیان، مطالعه زیباشناسی بیان در محدوده آموزش را نیز در بر می گیرد. پس از شناخت محدوده اشتراکات آسیب شناسی بیان و زیباشناسی بیان، فرایند و عوامل تاثیرگذار بر شکل نهایی گفتار بررسی می شود. نشان خواهیم داد، مکانیزم مطروحه بسیار متغیر، و در عین حال جدانشدنی از فرایند احساسی درجریان تولید گفتار می باشد. سپس به بررسی تاثیرات هیجانی و روانی براین مکانیزم وخروجی نهایی آن پرداخته، سعی شده با پیشنهاد نمونه هایی از تمرینات، تاحد مقدور، تاثیرات مکانیزم را کنترل کرده، محققین و دست اندرکاران حوزه تولید هنرهای نمایشی را در جهت شناخت و توجه بیشتر به (مکانیزم وال سال وا) جلب نماید.
نگاهی انتقادی به پیشینه داخلی مطالعه موسیقی مردم پسند: پژوهشی پیرامون امکان شکل گیری حوزه میان رشته ای مطالعات موسیقی مردم پسند در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش بر روی موسیقی مردم پسند در ایران، در مقایسه با تولید و مصرف این موسیقی، دارای سابقه ای اندک است. فاصله طولانی میان تولید و مصرف موسیقی مردم پسند تا مطالعه بر روی آن زمانی قابل تامل است که بدانیم علی رغم وجود تجربه هایی در مطالعه موسیقی مردم پسند در ایرانِ سال های اخیر، هنوز شاهدِ انسجام نظری و روش شناختی در اینگونه مطالعات، آنگونه که پس از دهه 1970 میلادی در غرب رخ داده، نیستیم. در مغرب زمین به ویژه از دهه 1970 م.، شاهدِ تاسیسِ حوزه میان رشته ایِ «مطالعات موسیقی مردم پسند» با هویتی مستقل بوده ایم. تجربه غرب نشان می دهد تعین رشته ای این حوزه، پیش شرط اساسی جهت مندی پژوهش بر روی موسیقیِ مردم پسند و انسجام نظری و روش شناختی است. در این مقاله، هدف آن است که با بررسیِ تجربه های مطالعاتیِ داخلی بر روی موسیقی مردم پسند از طریق تحلیل متون انتشار یافته آنها در نشریات علمیِ منتخب، امکانِ شکل گیری حوزه میان رشته ای «مطالعات موسیقی مردم پسند» در ایران را مورد واکاوی قرار دهیم و به این سوال پاسخ گوییم که چرا تا کنون در ایران مطالعه موسیقی مردم پسند شکلی منسجم و جهت مند نیافته است.
سازهای اروپایی در ایرانِ عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم فرهنگی در عصر صفوی، تأثیر هنر اروپایی در ایران است. از دستاوردهای رابطه ایران و غرب در موسیقی عصر صفوی، حضور سازهای اروپایی در دربار ایران است. حضور سازهای اروپایی در ایران، هم در گزارشات سفرنامه نویسان اروپایی و هم در تصاویر به جا مانده از عصر صفوی مشهود است. با این حال سازهای غربی در جامعه صفوی فراگیر نشد و تنها در دربار شاهان و توسط نوازندگان اروپایی به اجرا در می آمد. استقبال شاهان ایرانی از سازها و موسیقی اروپایی در خور توجه است، تا آنجا که شاه سلطان حسین به سفیر پرتغال نامه ای مبنی بر درخواست ارسال نوازندگان غربی به ایران می فرستد. ایرانیان و به خصوص شاهان صفوی موسیقی اروپاییان را می پسندیدند و در مواردی که گزارش شده، حتی از نوای خارج از کوک سازهای غربی نیز، لذت می بردند. با وجود حضور سازها و نوازندگان اروپایی در دربار صفوی، نشانه ای از تأثیر موسیقی غربی بر بنیان های موسیقی ایرانی در دست نیست. این تأثیر در هنر نقاشی با شدت بیشتری نسبت به هنرهای دیگر به چشم می خورد که منجر به پیدایش سبک «فرنگی سازی» شد. اما در زمینهموسیقی، تحول چشمگیری قابل پیگیری نیست.
بررسی فرم و هارمونیِ قطعه نی نوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی فرم و هارمونی در قطعه ی نی نوا اثر حسین علیزاده است. برای تجزیه و تحلیل فرمِ نی نوا، ابتدا فرم کلّی هر قسمت بررسی شده است و پس از آن به طبقه بندیِ جمله ها یا انگاره های ریتمیک و ملودیک هر قسمت به صورت جداگانه پرداخته ایم. به علاوه، در صورت انطباق فرم قسمت های مختلف با یکی از فرم های کلاسیک، این انطباق بررسی شده است و سپس جمله ها، واریاسیون آنها و انگاره های ملودیک و ریتمیک به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار گرفته و تقسیم بندی شده اند. در ضمن، این انگاره ها در صورتی که با موتیف های موجود در ردیف تشابهی عینی یا با اندکی تغییر داشته اند، مورد بررسی قرار گرفته اند. هم چنین چگونگی استفاده آهنگساز از ترکیب های مختلف موتیف های ذکرشده در اثر، مورد مطالعه قرار گرفته است. در بررسی هارمونی، با در نظر گرفتن محدوده ملودیک هر گوشه در مُدِ آن دستگاه و با استفاده از پلان های تُنالِ به دست آمده از چندین قسمت از اثر، به چگونگی انتخاب هارمونی اثر و هم چنین موارد استفاده از آکوردهایی که بر اساس فواصل سوم(هارمونی تیرس) یا چهارم(کوارتال) هستند، می پردازیم. هم چنین خواهیم دید که آهنگساز در طول اثر، یک آکورد را به تناوب مورد استفاده قرار داده است و این آکورد، به نوعی نقش فرود به محدوده درآمد دستگاه نوا را ایفا می کند.
اصول زیبایی شناسی در نوازندگی موتزارت، با نگاهی بر کنسرتو فلوت در ر ماژور K.314(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله اصول زیبایى شناسی دوران کلاسیک از دریچه موسیقى موتزارت بررسى مى شود. علاوه بر مطالعه تطبیقى رسالات کهن موسیقى کلاسیک، این مقاله با بررسى کتب معاصر در زمینه سبک شناسی و اجرا و با استفاده از تجربیات چندین ساله نوازندگى و مطالعات در حوزه آموزش نوازندگى و اجراى دوره، چارچوبى را براى معرفى معیارهاى تفسیر در نوازندگى موتزارت ترسیم مى کند. در این راستا، نکات مهمی که به شناخت قطعات این دوره کمک مى کند معرفى مى شوند تا نوازندگان معیارهایى را براى تفسیر قطعات درنظر گیرند. در آغاز، مقاله به معرفى زوایاى خلاق در آهنگسازى موتزارت که تحت تاَثیر فضاى فرهنگى هنرى او شکل گرفته مى پردازد و سپس، با توجه به تاُکید زیاد بر همپایى فن سخنوری با نوازندگى در دوران کلاسیک، آن دسته از پارامترهای موسیقی راکه بر درک ساختارهاى دستورى و نحوى قطعات نقش ایفا مى کنند معرفى مى کند و پیشنهاد دارد که نوازندگان علاوه بر درک ظرافت هاى ساختارى هر قطعه و تشخیص روابط فرمال قطعات، لازم است تکنیک هاى فن بیان در موسیقى همچون تنوع تاکیدها، آرتیکولاسیون و سونوریته را مطابق با معیارهاى هنرى هر دوره مد نظر قرار دهند و به فصاحت و شیوایى در اجراى قطعات دست یابند.
لوت-سوییت شماره ۱ یوهان سباستین باخ، و چهار ویرایش آن برای گیتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله چهار نسخه مختلف و معتبر از تنظیم لوت-سوییت ب.و.ف ۹۹۶ در می مینور اثر یوهان سباستین باخ (1750-1685) بر روی گیتار را بررسی می کند. ضمن معرفی اثر، از لحاظ نوع برخورد هر یک از نسخه ها، آنها را نخست مورد ارزیابی کلی قرار می دهیم و در صورت نیاز با وارد شدن به جزئیات، مقایسه ای را در زمینه های مختلف، از قبیل کوک، انگشت گذاری ها، محدوده صوتی، بهره گیری از مصالح سازی و احیانا سایر موارد انجام می گیرد. هدف، ارائه فاکتورهایی ست برای تشخیص منطقی و اصیل از قطعات موسیقی دوران گذشته که احیاناً نیاز به بازنگری برای سازهای امروزی دارند، و در نتیجه رسیدن به اجرایی با همین خصایص. هر چند در این راه گاه با تناقضاتی رو به رو هستیم که اساساً اصالت کار را زیر سؤال می برند. نسخه های مورد بحث به ترتیب زمان انتشار عبارتند از تنظیم های هینس تویخرت، منتشر شده به سال ۱۹۷۹ میلادی، جولیان بریم، منتشر شده به سال ۱۹۸۱، روجرو کیه زا، تاریخ انتشار ۱۹۹۱ و فرانک کونس که در سال ۲۰۰۲ منتشر شده است.
بررسی تطبیقی درجه بندی سنتی با خواص آکوستیکی حقیقی چوب گردو جهت سنتور سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال هاست که چوب گردو به عنوان بهترین چوب و تنها منبع شناخته شده برای ساخت سنتور به کار می رود. با وجود اینکه سازندگان ساز بنا بر تجارب شخصی، دیدگاه های متفاوت و مشخصی در رابطه با خواص و کاربرد این چوب برای ساخت ساز دارند، تا به حال به طور علمی در این باره کاری انجام نشده است. بنابراین در این تحقیق نمونه های چوب گردوی سنتور سازی با درجه بندی های سنتی مختلف، از کارگاه دو استاد سازنده ساز جمع آوری و خواص صوتی واقعی آنها آزمون و مقایسه شد. چوب گردو خواص کلی سازهای زهی مضرابی را نشان داد: مدول ویژه بالا و ضریب میرایی نسبتاً کمتر. نمونه های با درجه های بالاتر دانسیته و مدول یانگ بالاتری داشتند. در تمام نمونه ها، رابطه ی کاهشی استاندارد میان ضریب میرایی و مدول ویژه مشاهده شد. نتایج آزمون های صوتی، درجه بندی تجربی اساتید را تأیید کرد: داده های درجات بالا و پایین با هم اختلاف مشخصی را داشتند اما خط مرزی درجات میانی مبهم تر بود و اهمیت برش، طرح صفحه رویی و رنگ در درجه بندی سنتی را خاطر نشان کرد. تیمار های سنتی بر بهتر شدن ویژگی های چوب نهایی اثر مثبتی داشتند: تیمار بخار دهی خصوصیات نمونه را به نمونه ی با بالاترین درجه نزدیک کرد، همچنین چوب پیر تر خواص ارتعاشی مناسب تری را نشان داد.
کاربرد متن و صوت در بازیابی حس موسیقی: شبیه سازی یک پژوهش تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شبیه سازی یک پژوهش تجربی در حوزه کاربرد همزمان متن و صوت در بازیابی قطعات موسیقایی براساس حس نشأت گرفته از آنهاست. روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش شامل مرور متون و یک پژوهش تجربی شبیه سازی شده است. گردآوری و تحلیل داده ها به روش کمّی انجام شده است. یافته ها: کاربرد همزمان متن و صوت در بازیابی قطعات موسیقایی براساس حس نشأت گرفته از آنها زمینه پژوهشی چالش برانگیزی در علم اطلاعات است و در محیط وب و پایگاه های اطلاعاتی نیز قابل بررسی، آزمون و تعمیم است. بازیابی، تمام شکل ها و حوزه های موضوعی، ازجمله بازیابی اطلاعات موسیقایی را دربرمی گیرد. نتیجه گیری: علاوه بر چهار حس شناخته شده قابل انتساب به آثار موسیقایی، حس های مهم دیگری نیز وجود دارند که باید در پژوهش های آتی شناسایی شوند. همچنین، باید مسائل فنی، حقوقی و اقتصادی به عنوان ملاحظات و محدودیت های انجام چنین تحقیقاتی درنظرگرفته شوند.
تحلیل نحوه بازنمایی نوازنده عود در تصاویر دوره ساسانی تا صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختارگرایانه 40 تصویر منقش به ساز عود از دوره ساسانی تا صفوی بر اساس روابط میان فیگور «کانونی» و «غیر کانونی» در نظام نشانه شناسانه متن تصاویر، مبنای مقاله حاضر قرار گرفته است. نتایج پژوهش، بیانگر چهار نظام بازنمایی در ارتباط میان نوازنده عود و فیگور کانونی می باشد. در الگوی اول که تعداد بیشتری از تصاویر را در بر می گیرد، نوازنده عود در طرفین و معمولاً سمت چپ تصویر قرار دارد و شاه به عنوان فیگور کانونی و قطب، فرادست نوازنده تصویر شده است. در الگوی دوم، عناصر نمادین نظیر پرنده یا جایگاه خالی شاه جایگزین فیگور کانونی شده است. به نظر می رسد با توجه به مناقشاتی که در مورد موسیقی در دوره اسلامی وجود داشته است، نمونه های دو الگوی اخیر که به طور عمده به دوره اسلامی مربوط می شوند، نشانگر جایگاه فرعی و حاشیه ای نوازنده عود در مناسبات طبقاتی اجتماع است. در سومین الگو، نوازنده در موقعیت فیگور کانونی قرار گرفته و در الگوی چهارم، همسان با سایر کنش گران، تصویر شده است. مطالعه حاضر، دوره ساسانی را به عنوان گروهی با بیشترین تنوع در بازنمایی نوازنده عود معرفی می نماید. اما با نزدیک شدن به دوره صفوی، ازتنوع الگوها کاسته شده و در نهایت الگوی اول غالب می شود.
درآمدی بر اقتصاد تئاتر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با نگاهکلی به اقتصاد هنر و با در نظرگرفتن اصول و دیدگاه های اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه امروز ایران، رابطه اقتصاد وتولید تئاتر مورد بررسی قرار گرفته است. اگر به تئاتر به عنوان یک محصول فرهنگی بنگریم که از ساز و کارهای مختلف تولید تا اجرا برخوردار است و مانند هر کالای دیگری قابلیت مصرف شدن دارد، بطوری که بخشی از نیازهای انسانی ما را تامین می کند، می باید همانند هر کالای دیگری به توازن میانه هزینه ها ودرآمدهای ناشی از آن توجه کنیم. زیرا تئاتر همچون سایر کالاها تابع سه عنصر اقتصادی تولید، توزیع و مصرف است. در نگرش توسعه ای، تئاتر یک "کالای در خور" محسوب می شود و دولت مایل است که مردم بیش از آنچه در جامعه دیده می شود، مصرف کننده آن باشند. لیکن علیرغم این تمایل، وجود عوامل بازدارنده سهم اندک تئاتر از بودجه های فرهنگی را سبب گردیده است. مقاله حاضر روشن می سازد که با توجه به سیاست های فرهنگی و نظام تولید تئاتر در ایران، وضعیت کنونی تئاتر نامطلوب بوده و سهم تئاتر در سبد مصرف خانواده ایرانی و نیز سهم تئاتر در برنامه های توسعه و اقتصاد ملی و جایگاه این تولید هنری در عرصه فرهنگ و هنر به لحاظ کمی و کیفی رو به کاهش است.
درباره پست مدرنیسم (2)
حوزههای تخصصی:
واقع گرایی در فیلم: نگاهی انتقادی به نگره ی همانندی گریگوری کوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برجسته ترین پرسش همه نظریه پردازان فیلم، پرسش از رابطه ی واقعیت و فیلم بوده است، از نخستین فیلسوفان سینما همچون هوگو مونستربرگ گرفته تا فیلسوفان شناختی و تحلیلی همچون گریگوری کوری. در این میان، نگره ها و اندیشه های کوری از نوترین بررسی ها درباره رابطه فیلم و واقعیت است. از نظر گریگوری کوری، رابطه واقعیت و فیلم تاکنون از سه نگرش متفاوت بررسی شده است: 1. «توهم گرایی» (توهم حرکت بر پرده سینما)؛ 2. «شفافیت» (قرار داشتن اشیای روی پرده در «حضور» تماشاگر)؛ 3. «همانندی» (همانندی محتوای بازنمودیِ تصویر سینمایی و واقعیت). کوری در بحث از واقعیت در فیلم، دو نگرش توهم گرایی و شفافیت را رد می کند و نگرش همانندی را می پذیرد. در این مقاله، پس از مرور رابطه فیلم و واقعیت و توهم، (فقط) نگره همانندی گریگوری کوری بررسی می شود. کوری در کتاب تصویر و ذهن: فیلم، فلسفه، و علومِ شناختی نگرش «همانندی» را در برابرِ دو نگرش توهم گرایی و شفافیت مطرح می سازد و از آن دفاع می کند. هدف این مقاله، نشان دادن کاستی های دفاع کوری از نگرش «همانندی» است. نویسندگان مقاله می کوشند نشان دهند با دگرگونی مفهوم فیلم در سال های اخیر و پیشرفت فناوری ساخت و نمایش، نگره های واقعیت در فیلم هم نیاز به گرگونی دارند تا پاسخگوی بررسی های نو در فیلم باشند.
خوانش پسامدرنیستی اسطوره در مرگ یزدگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره، با آدمی زاده شده، تغییر و تحول پیدا کرده و در پیکره داستان ها و حکایات و همراه با آثار هنری و ادبی تداوم یافته است. نمی توان حضور اساطیر را در فرهنگ، ادبیات و هنر، از جمله هنرهای نمایشی –که از روزگار آیسخولوس، اوریپید و آریستوفانس تا سینمای روزگار ما با اسطوره پیوند استواری دارند- و نیز در گونه ها و مکتب های مختلف ادبی و هنری نادیده گرفت. رویکرد جدی به روایت های اسطوره ای، یکی از مؤلفه های اصلی ادبیات و هنر پسامدرنیستی نیز هست، اما با استفاده روایت های کلاسیک و حتی مدرنیستی متفاوت است. نگارندگان کوشیده اند در این نوشتار با تحلیل ساخت و محتوا و تبیین ویژگی های محتوایی- ساختاری فیلم مرگ یزدگرد، ساخته بهرام بیضایی، با تکیه بر مؤلفه های پسا مدرنیستی موجود، کاربست اسطوره را در فیلم نشان دهند و تبیین کنند که این اثر، دارای مؤلفه هایی از قبیل "تناقض، بی انسجامی، بینامتنیت، و نگاه پست مدرن به اسطوره" است. نگاه ویژه به اسطوره (دگرگونی اسطوره، دگردیسی اسطوره قهرمان و تقدس زدایی از اسطوره به کمک نقیضه) و بازتاب ویژه آن در مرگ یزدگرد، بیش از دیگر مؤلفه های روایت پسامدرنیستی به چشم می آید.
آرایه به مثابه عنصری ساختاری در موسیقی دستگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است تا بر پایه مطالعات عملی و بررسی نمونه های اجرایی متعدد نشان دهد که در موسیقی دستگاهی ایران آرایه ها، علی رغم معنای مستتر در نام شان، صرفاً برای آراستن نیستند. در این راستا، ابتدا توضیحاتی کوتاه درباره مفهوم و جایگاه آرایه در موسیقی دستگاهی خواهد آمد، سپس آرایه ها، با دیدگاهی متفاوت، به دو دسته آرایه های نغمه محور و آرایه های مایه محور تقسیم بندی خواهد گردید. در ادامه پس از توضیحاتی مفصل در موردِ عنصر تحریر، به عنوان مهم ترین آرایه در شکل دهی به ساختار موسیقی دستگاهی، با تکیه بر مطالعه ای آماری نشان خواهیم داد که تحریرها بیش از نیمی از بار اجراهای این موسیقی را به دوش خود دارند. این مطالعه در مورد موسیقیِ آوازی بر پایه بررسی 35 نمونه از اجراهای اساتیدِ این رشته در دستگاه چهارگاه و آواز بیات اصفهان و محاسبه زمانِ اجرای تحریرها انجام خواهد شد. براین اساس خواهیم دید که بیش از 55 درصد کل اجراهای موسیقی آوازی را الگوهای متنوع تحریری تشکیل می دهند. به عنوان نتیجه اصلی این مقاله می توان گفت، دست کم در مورد موسیقی دستگاهی، آرایه ها نه تنها صرفاً عناصرِ تزئینیِ قابلِ حذف نیستند، بلکه با بدنه اصلیِ این موسیقی ارتباطی اندام واره دارند و در شکل دهی به زبان ویژه آن، نقشی اساسی ایفا می کنند.