فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۸۷۳ مورد.
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
211 - 242
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی ماسوله، واقع در استان گیلان، یکی از نمونه های برجسته به کارگیری تناسبات طلایی و هندسی در معماری ایران است که به ایجاد زیبایی بصری و انتقال مفاهیم معنوی منجر شده است. این پژوهش با هدف بررسی و شناخت تأثیرات نسبت های طلایی در شکل گیری زیبایی بصری ماسوله انجام شد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از مطالعات میدانی و نرم افزارهایی مانند اتوکد 2024، آتریس گلدن سکشن 5.9.2 و فی ماتریکس 1.618 برای الگوها و تناسبات طلایی موجود در آرایه های معماری ماسوله استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که اعتقادات دینی، احترام به طبیعت، نیازهای اقلیمی و سازه ای و استفاده از مصالح بوم آورد از عوامل اصلی مؤثر بر شکل گیری معماری ماسوله بوده اند. تناسبات طلایی، از جمله دایره طلایی، مستطیل طلایی، مارپیچ طلایی و مثلث خیام-پاسکال، به طور گسترده در طراحی ابنیه و تزئینات این شهر به کار رفته اند. نتایج حاکی از آن است که استفاده از تناسبات طلایی، علاوه بر ایجاد تعادل و هماهنگی بصری، ریتمی چشم نواز و پایدار را در ساختار کالبدی ماسوله به وجود آورده است. همچنین، این تناسبات در طراحی بازشوها، درب ها و تزئینات داخلی مانند نقش مایه های مذهبی و گیاهی، به انتقال مفاهیم فرهنگی و معنوی کمک کرده اند. انطباق ساختار پلکانی ماسوله با سلسله اعداد فیبوناچی و مثلث خیام-پاسکال، نشان دهنده هوشمندی در هماهنگی با شرایط محیطی و اقلیمی بوده و دسترسی آسان را در محیط های شیب دار فراهم کرده است. علاوه بر این، بررسی تزئینات معماری نشان می دهد که استفاده از پیمون های کوچک و بزرگ نقش مهمی در ایجاد هویت محلی و انطباق با مصالح بوم آورد داشته است. ساختارهای معماری ماسوله توانسته اند هماهنگی میان طبیعت، فرهنگ و معماری را به بهترین شکل ممکن نمایان سازند و الگوی موفقی برای طراحی در مناطق مشابه ارائه دهند.
ارتقاء کیفیت سکونت در مجتمع های مسکونی از طریق حریم، نمونه مورد مطالعه: چند مجموعه مسکونی در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
61 - 74
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یک ضرورت در نظام برنامه ریزی شهری هر جامعه ای است. در پژوهش حاضر مسئله اصلی، کیفیت سکونت در مجتمع های مسکونی با پیش فرض پژوهش نقش حریم در ارتقای کیفیت سکونت است. هدف این پژوهش، دستیابی به ساختاری انسانی و اجتماعی در مجتمع های مسکونی از طریق ارتقای کیفیت سکونت است. تبیین مؤلفه ها و معیارهای کیفیت سکونت و حریم و چکونگی تحقق آن در نمونه های مورد پژوهش (چهار مجتمع مسکونی در مشهد) سئوال پژوهش است. نمونه گیری به صورت تصادفی با حجم نمونه (345 نفر) و با استفاده از پرسشنامه باز و میدانی انجام گرفت. نتایج مطالعات با استفاده از آزمون های توصیفی، میانگین، همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر ارائه شده که با استفاده از نرم افزار Spss انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد، بین دو متغیر حریم و کیفیت سکونت رابطه معنادار و همبستگی برقرار و تنها دو متغیر وضعیت سکونت و جنسیت تأثیر مستقیم و مثبتی بر متغیر کیفیت سکونت دارند. گونه منفرد یا متمرکز مانند مجتمع ونوس، بیشترین میزان کیفیت سکونت و حریم را در حالت کلی و در بین مؤلفه های کیفیت سکونت(ادراکی_عاطفی،کالبدی_عملکردی،اجتماعی_فعالیتی)و مؤلفه های حریم(فردی_اجتماعی، اخلاقی_اعتقادی، رفتاری_عملکردی) دارا ست. کیفیت سکونت گونه پراکنده(مجتمع فرهنگیان) و سپس گونه محیطی(مجتمع پارس) به ترتیب در شرایط مطلوبند. در رابطه با متغیر حریم، گونه محیطی(پارس)و سپس گونه پراکنده (فرهنگیان) در شرایط مطلوبند. حریم و کیفیت سکونت در مجتمع های مسکونی رابطه همبستگی و معناداری مثبتی دارند. در نهایت نتایج پژوهش، در سه حوزه طراحی واحدهای سکونتی، واحد همسایگی و مجموعه مسکونی ارائه شده است.
اهمیت دلبستگی مکانی در مدیریت شهری و نقش فاکتورهای طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
87 - 125
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی تأثیر محصولات شهری در افزایش ارتباط افراد با شهرهای خود و تقویت ارتباطات اجتماعی میان ساکنان آن ها پرداخت. به این منظور، با بررسی دقیق پایگاه های داده علمی امرالد[1]، ابسکو[2] و وب آف ساینس[3] اسناد منتشرشده از سال 2013 تا نوامبر 2022 موردمطالعه قرار گرفت. از مجموع 1532 مقاله ی اولیه، پس از چندین مرحله ارزیابی، 14 مقاله ی کلیدی برای بررسی نهایی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که محصولات شهری نقش قابل توجهی در افزایش حس تعلق شهروندان به شهرهایشان داشته و بر بهبود کیفیت زندگی و میزان رضایتمندی آن ها تأثیر مثبتی گذاشتند. این پژوهش دیدگاه هایی را برای سیاست گذاری های شهری، برنامه ریزی ها و فرآیندهای برندسازی شهری ارائه داد و بر اهمیت در نظر گرفتن نقش طراحان محصول به عنوان بخش مهمی از فرآیند طراحی شهری تأکید داشت، چراکه این گروه از طراحان قادرند به تقویت پیوند شهروند با شهر و ارتقاء همبستگی اجتماعی کمک کنند. اصالت این تحقیق در رویکرد سیستماتیک آن برای درک تأثیر محصولات شهری بر ارتباط با شهر و پیوندهای اجتماعی بود. [1]. Emerald[2]. Ebsco[3]. Web of Science (wos)
Interpretations of Iranian Architecture from a Synchronic Linguistics Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Extensive studies on Iranian architecture have been conducted since the late Qajar period. However, many aspects remain unexplored. One of the main challenges in this field is the lack of a systematic approach to architectural analysis. Most previous research has been descriptive, focusing on the physical characteristics of buildings. Yet architecture goes beyond its physical elements; it consists of complex structures that require theoretical and conceptual analysis. As a tool for understanding architecture, the theory allows for a deeper examination of structures, meanings, and cultural transformations. Since the 1960s, linguistics has emerged as a significant architectural theory paradigm due to the renewed focus on meaning in architecture. Language and architecture are manifestations of culture—while language reflects culture, it also organizes other cultural domains. The structural similarities between language and architecture have led architects and theorists to adopt linguistic theories for "understanding architecture" and finding "design solutions." This article approaches architecture as a language and, inspired by how linguists study language through various approaches, proposes methodologies for the "understanding of architecture." It draws on Ferdinand de Saussure's classification, particularly the synchronic approach, which analyzes language at a specific moment. The scope of this research is centered on the applications of the synchronic approach in understanding Iranian architecture. Through a comparative study of linguistic and architectural methodologies, the article demonstrates how synchronic linguistic concepts and methods can be applied to analyze Iranian architecture's structures, meanings, and spatial systems, contributing to developing a theoretical model for its study.
تدوین راهبردهای طراحی شهری توسعه محله شهری خلاق از منظر کارکردی-فضایی، مورد پژوهی: محله سنگ سیاه، شیراز
حوزههای تخصصی:
نظریه شهر خلاق سعی دارد تا کیفیتی را شرح دهد که تصویر ذهنی یک شهر را برای شهروندان زیباتر نماید. هدف از مطرح نمون مفهوم کیفیت زندگی در این نظریه، اصلاح تکامل توسعه شهری از مفهوم رشد کمّی به توسعه پایدار شهری است. در واقع، خلاقیت شهری به عنوان یک رویکرد راهبردی می تواند بر کیفیت های زیستن در شهر تاثیرگذار باشد. بنابراین هدف اصلی از این پژوهش ارائه راهبرد جهت تحقق ایده شهر خلاق در محلات شهری و انتخاب استراتژی مطلوب است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه های تحقیق پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش را تمام ساکنان محله سنگ سیاه که بر اساس طرح مطالعاتی محله بندی شهر شیراز برابر با 6355 بوده اند و کارشناسان طراحی شهری تشکیل می دهد. در گروه شهروندان با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 363 نفر به صورت تصادفی ساده و در گروه کارشناسان تعداد 30 کارشناس انتخاب شده است. در این نوشتار برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل SWOT و از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی (QSPM) جهت اولویت بندی استراتژی ها بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج حاصل شده از مدل SWOT موقعیت شاخص های شهر خلاق در بعد کارکردی-فضایی در محله مورد مطالعه با توجه به تمامی عوامل به دست آمده، در موقعیت رقابتی قرار دارد. نتایج به دست آمده از QSPM نشان می دهد که از بین پنج استراتژی مهم، استراتژی تقویت فضاهای سبز محلی در جهت افزایش حضورپذیری افراد و تقویت تعاملات اجتماعی میان ساکنین با کسب بالاترین امتیاز به عنوان بهترین راهبرد شناخته می شود.
تحلیل اصل محرمیت در خانه های اقلیم گرم و خشک ایران در راستای پایداری شهرهای آینده (نمونه موردی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصل محرمیت و زیر مجموعه های آن شامل سلسله مراتب، درونگرایی و پیوند معماری با طبیعت به وضوح در معماری سنتی خانه ها به خصوص در اقلیم گرم و خشک مرکزی ایران دیده می شود. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با هدف کاربردی و با اتخاد روش های استنباط کیفی و تحلیل میدانی منازل مسکن بومی شهر یزد انجام شده است. چهار نمونه موردی از خانه های سنتی این شهر (خانه علومی، خانه گلشن، خانه مروج و خانه رسولیان) به عنوان نمونه های موردی انتخاب شده اند و به لحاظ کیفی مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین روش گردآوری داده ها با کمک مطالعات کتابخانه ای و مشاهده میدانی انجام شده است. با وجود اصل محرمیت در تمامی مناطق آب و هوایی ایران، این عنصر معماری در منطقه آب و هوایی گرم و خشک نمود بیشتری دارد. محرمیت از طریق معماری درونگرا، به کارگیری دالان، هشتی و راهرو و وجود حیاط مرکزی در راستای باز شدن گشودگی های فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی به داخل حیاط نمایان می شود. یافته ها حاکی از آن است که اگرچه برخی از ویژگی های مرتبط با اصل محرمیت در خانه های معاصر با متراژ کم و فشردگی بافت شهری و در قالب مسکن آپارتمان گونه قابل استفاده نیست، اما برخی از شاخصه های معماری بومی در راستای حفظ محرمیت قابلیت ظرفیت سنجی در راستای به هنگام شدن در مسکن معاصر را دارا هستند. عدم قرار دادن درهای خروجی موازی (رو به روی هم)، طراحی فضای پیش ورودی و توجه به سیرکولاسیون حرکتی به شکلی که فضاهای خصوصی ماند فضای خواب و استحمام از فضاهای عمومی تر مانند فضای پذیرایی، سرویس بهداشتی و آشپزخانه جدا شود، توجه به جایگاه حریم خصوصی در خانه ایرانی و عدم تطابق شکل گیری آشپزخانه های باز با این اصل، از مواردی است که می تواند در خانه های معاصر لحاظ شوند و گامی در جهت انطباق اصل محرمیت در راستای معماری مدرن برای ساخت مسکن در شهرهای معاصر و حتی آینده باشند.
نقش ایجاد محله پیاده مدار برای سلامتی مردم منطقه کورکوردسر واقع در شهر نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
33 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر نقش ایجاد محله پیاده مدار در جهت سلامتی مردم منطقه کورکوردسر می باشد. روش تحقیق توصیفی و کتابخانه ای و جامعه آماری شامل شهروندان محله مسکونی کورکوردسر در شهر نوشهر می باشند. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است، نتایج حاصل از آزمون ها نشان داد که در سطح معناداری فرضیه مورد بررسی تایید می گردد، یعنی بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله نقش بر سلامتی(کاهش چاقی) ساکنین محله موثر می باشد که براساس نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه و در بررسی ساکنین محله می توان بیان داشت که بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله نقش بر سلامتی ساکنین محله موثر می باشد. پنج بعد فرعی(شاخص ایمنی، شاخص امنیت، شاخص مبلمان، شاخص دسترسی به خدمات، شاخص تسهیلات حمل و نقل، شاخص جذابیت و فضای سبز) بر سلامتی ساکنین محله موثر می باشد، ولی بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله بر اساس شاخص فعالیت های اجتماعی نقش موثری بر سلامتی ساکنین محله ندارد و نتیجه گیری شده برای اینکه پیاده مداری به عنوان یک بخش از زندگی افراد در جهت حفظ سلامتی باشد توجه به شاخص های لازم و ضروری، همچنین کیفیت مطلوب پیاده راه ها امری مهم است که باید به آن توجه کرد.
ارتقاء امنیت محله و تأثیر آن بر امنیت پایدار با رویکرد CPTED و روش پرالونگ، نمونه موردی: شهرک ولیعصر شهر بستان آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
101 - 116
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرنشینی و رابطه آن با آسیب های اجتماعی و اقتصادی از مشخصه های اصلی الگوی توسعه شهری کشور در چند دهه اخیر است. هدف از این پژوهش بررسی آسیب های اجتماعی در محلات در شهر بستان آباد با رویکرد CPTED است. جامعه آماری موردمطالعه در این تحقیق بازدیدکنندگان از جاذبه های گردشگری است. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 354 نفر محاسبه گردید. در خصوص روایی نیز بررسی بر اساس نظرات کارشناسان و متخصصین پرسشنامه از قابلیت خوبی برخوردار است. جهت تجزیه وتحلیل داده از روش پرالونگ استفاده شده است. نتایج حاصل از ارزیابی صورت گرفته از ارزش و شاخص های دسترسی، نظارت، قلمروگرایی و همچنین پشتیبانی و امکانات با رویکرد CPTED نشان می دهد که شاخص دسترسی باارزش و معیار نظارت برای شهرک ولیعصر باارزش 28/0 و همچنین معیار قلمرو گرایی برای این شهرک 625/0 و همچنین معیار پشتیبانی و امکانات رفاهی با امتیاز 5/0 می باشد که کمترین امتیاز به معیار نظارت با شاخص های سطح تمهیدات حفاظتی، نگهبان محله، استفاده از دوربین ها در محلات و همچنین گشت های پلیس می باشد که می تواند منشأ شکل گیری آسیب های اجتماعی و ناهنجاری در محله شهرک ولیعصر باشد.و همچنین افزایش نظارت نیرو های انتظامی و امنیتی با فعالسازی نیروهای مردمی و افزایشرتعداد دوربین های مدار بسته در مکان های حساس و در صورت نیاز در محلات مختلف می تواند کمک شایانی در به حداقل رساندن آسیب های اجتماعی و وقوع جرم گردد.
مطالعه رابطه کیفیت زندگی شهری با رفتارهای زیست محیطی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
49 - 65
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه بروز بحران ها و مشکلات زیست محیطی در جهان، باعث توجه و اهمیت بیشتر به رفتارهای حامی محیط زیست شده است. این در حالی است که محیط زیست سالم و ذخیره منابع طبیعی اساس تأمین سلامت و رفاه انسان ها و ضامن بقای نسل های آتی است، لذا شناخت عوامل موثر بر رفتارهای زیست محیطی شهروندان ضروری به نظر می رسد.هدف: هدف از پژوهش حاضر، مطالعه رابطه کیفیت زندگی شهری با رفتارهای زیست محیطی شهروندان است.روش: روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات، از روش های اسنادی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را کلیه شهروندان بالای 18 سال شهر رشت شامل 484967 نفر تشکیل می دهند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام گردید.یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر آن است که بین کیفیت زندگی شهری و مولفه های آن (احساس بهزیستی، احساس رضایت از زندگی در اجتماع، استانداردهای شهروندی و منزلت نقشی) با رفتارهای زیست محیطی شهروندان همبستگی معنی دار مستقیمی وجود دارد؛ به طوری که با افزایش کیفیت زندگی شهری، رفتارهای زیست محیطی شهروندان نیز ارتقاء می یابد.نتیجه گیری: رفتارهای زیست محیطی شهروندان تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد که کیفیت زندگی شهری مطابق یافته های پژوهش حاضر یکی از عوامل است که تاثیر زیادی بر آن دارد. بنابراین در سیاستگذاری های شهری لازم است به این عامل توجه شود. یافته های پژوهش بیانگر آن است که کیفیت زندگی شهری و مولفه های آن با رفتارهای زیست محیطی شهروندان همبستگی مستقیمی دارند؛ به طوری که با افزایش میزان کیفیت زندگی شهری، رفتارهای زیست محیطی شهروندان نیز مسئولانه تر و متعهدانه تر می شود. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی به عنوان یک متغیر مهم در تعیین رضایت مندی و خوشبختی افراد، تأثیر چشمگیری بر نگرش های آنان دارد. افرادی که در یک محیط با کیفیت زندگی مناسب زندگی می کنند، معمولاً به شکل مثبت تری به جوامع خود و محیط زیست اطراف نگاه می کنند. آن ها احتمالاً بیشتر به ارزش های زیست محیطی توجه می کنند و به عنوان شهروندان مسئول، نقش فعّال تری در حفاظت از محیط زیست و پایدارسازی منابع طبیعی دارند
راهبردهای سامان دهی فضایی-مکانی سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: تپه مراد آب کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
124 - 144
حوزههای تخصصی:
اسکان غیر رسمی و آلونک نشینی مسئله ای است که تنها مختص به کشور ایران نمی باشد بلکه بسیاری ازکشورهای جهان با آن مواجه هستند. همچنین کشور ایران با توجه به اینکه جزء کشورهای در حال توسعه محسوب میشود همانند این کشورها از پدیده اسکان غیر رسمی رنج میبرد. متأسفانه این پدیده به سرعتدر حال رشد و گسترش است و مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و زیست محیطی فراوانی رادر اغلب شهرها بویژه شهرهای بزرگ ایران از جمله شهر کرج به وجود آورده است. بنابراین با توجه بهاهمیت موضوع، این پژوهش به الگوی سامان دهی فضایی-مکانی سکونت گاههایی غیر رسمی مطالعه موردیتپه مراد آب کرج می پردازد.شکل گیری سکونتگاه غیر رسمی و کانون زیستی تپه مراد آب کرج که از اواخر دهه 50آغاز گردید باموقعیت حاشیه ای در شهر کرج از ویژگیهای خاصی برخوردار است. تپه مرادآب در قسمت شرقی شهر کرجو در اراضی اسلام آباد واقع شده است و تحت نظارت منطقه 1از مناطق 12گانه شهرداری کرج واقع شدهاست. نابسامانیها و فقر مسلط برمحدوده سبب شده که مناسبات اجتماعی، فرهنگی به صورت مناسب ومتناسب با سایربخشهای شهر در این مکان شکل نگیرد که این امر مانع ارتباط و اتصال این فضا (تپه مرادآب) در خود چند پارگی و منزوی و درونگرا در ارتباط با دیگران شده است
مسکن سالم در ایران: یک مرور نظام مند و فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
101 - 119
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مسکن سالم، به عنوان یکی از نیازهای اساسی بشر، نقش مهمی در تأمین رفاه جسمی و روانی دارد. با این حال، تحقیقات مربوط به مسکن سالم در ایران به طور کامل و جامع مورد توجه قرار نگرفته است و مطالعات موجود با مشکلاتی در تعریف و بررسی این مفهوم مواجه هستند. این مطالعه با استفاده از رویکرد فراتحلیل، به بررسی و تحلیل جامع تحقیقات انجام شده در زمینه مسکن سالم در ایران می پردازد.هدف: هدف اصلی این پژوهش، ارائه یک نمای کلی و عمیق از وضعیت پژوهش های مرتبط با مسکن سالم در ایران و کمک به تصمیم گیرندگان و پژوهشگران در بهبود کیفیت مسکن و سلامت عمومی است.روش: این مطالعه به عنوان پژوهشی کاربردی و تفسیری با رویکرد کیفی و روش شناسی تحلیل محتوا طبقه بندی می شود. داده ها از طریق روش های اسنادی و بر مبنای منابع متنی جمع آوری شده است. برای شناسایی مطالعات مرتبط، جستجوهایی در پایگاه های علمی مانند ایرانداک، گوگل اسکالر، مگیران و علم نت با استفاده از کلیدواژه های مرتبط انجام شد که منجر به شناسایی 147 سند علمی شد. پس از حذف 60 مورد تکراری و 36 مورد نامرتبط، 50 مطالعه به مرحله غربالگری وارد شد و در نهایت، 12 منبع برای تحلیل نهایی انتخاب شد.یافته ها: بررسی 12 سند علمی نشان می دهد که مطالعات در این زمینه شامل پایان نامه ها و مقالات علمی است. نتایج نشان می دهند که پژوهش های مربوط به «مسکن سالم» در ایران از اواخر دهه 80 شمسی آغاز شده و تا سال 1396 روند ثابتی داشته، اما از سال 1396 تا 1402 کاهش یافته است. محدودیت های روش شناختی مانند عدم استفاده از چارچوب های نظری منسجم و تکیه بر پرسشنامه های محقق ساخته، و کمبود تنوع در روش های تحلیل محتوا و مرور سیستماتیک، به کاهش اعتبار و جامعیت یافته ها منجر شده است.نتیجه گیری: علی رغم اهمیت نظری مسکن سالم، پژوهش های انجام شده نتوانسته اند به طور شایسته به این موضوع بپردازند. ناکامی های مذکور به سیاست های مسکن و تمرکز بر کمیت به جای کیفیت مرتبط است. نتیجه گیری مطالعه بر لزوم توجه به شکاف های اساسی در تحققات مسکن سالم و نیاز به ارتقای کیفیت روش شناسی و سیاست گذاری مبتنی بر شواهد تأکید می کند. نتیجه گیری مطالعه حاضر بر لزوم توجه به شکاف ها و کاستی های اساسی در حوزه تحقیقات مسکن سالم تأکید می کند. به ویژه، نیاز به تلاش های هماهنگ برای رفع محدودیت های روش شناختی، ایجاد سازگاری های مفهومی و توجه به ابعاد کیفی بسیار ضروری است. برای ارتقای کیفیت مسکن و بهبود نتایج سلامت عمومی در ایران، ضروری است که پژوهشگران و سیاست گذاران بر روی این کمبودها تمرکز کنند و مداخلات سیاستی مبتنی بر شواهد را بهبود بخشند.
محیط زیست شهری عادلانه: ارتباط بین عدالت اجتماعی و کیفیت محیط زیست شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 24
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در جهان امروز حق بهره مندی همگان از محیط زیست شهری سالم، صرف نظر از وضعیت اجتماعی-اقتصادی، یک الزام اخلاقی پررنگ است. تخریب محیط زیست اغلب به طور نامتناسبی بر جوامع به حاشیه رانده شده تأثیر گذاشته و سلامت و رفاه را تحت تأثیر قرار می دهد، ازاین رو مطالعه رابطه بین عدالت اجتماعی و کیفیت محیط زیستی برای پرداختن به چگونگی ارزیابی آن حائز اهمیت است. از طریق شناخت این ارتباط حصول اطمینان از مسیر صحیح توسعه شهری میسر شده و راه برای ایجاد سیاست ها و چارچوب های قانونی مؤثر برای رسیدگی به بی عدالتی های محیطی و اجتماعی هموار می گردد.هدف: این مقاله با هدف شناسایی و تحلیل روش ها، چالش ها، فرصت ها و مؤلفه های علمی در زمینه ارتباط بین عدالت اجتماعی و محیط زیست شهری، مقالات منتشرشده در نشریات علمی معتبر را موردمطالعه قرار می دهد تا به چگونگی رویکردهای ترکیبی، شاخص ها و تجلی عدالت اجتماعی و کیفیت محیط زیست شهری در شهرسازی پاسخ دهد.روش: در این پژوهش با جستجوی دو کلیدواژه اصلی "عدالت اجتماعی" و "کیفیت محیط زیست شهری" در پایگاه داده های علمی ساینس دایرکت ابتدا حدود 112000 مقاله، سپس با تدقیق جستجو در بخش عنوان حدود 5000 مقاله و پس ازآن با جستجوی ترکیبی کلیدواژه ها 58 مقاله کاملا مرتبط در بازه زمانی 1990 تا 2023 انتخاب شد که موردمطالعه قرار گرفتند.یافته ها: یافته ها نشان می دهند که مهم ترین مؤلفه های ارزیابی وقوع عدالت اجتماعی در محیط زیست شهری در پنج دسته قابل تعریف هستند: مؤلفه محیطی شامل سنجه های کلیدی کیفیت هوا، آسایش اقلیمی و فضای سبز؛ مؤلفه اجتماعی شامل سنجه های کلیدی جمعیت، تحصیلات و مشارکت عمومی که جنبه های انسانی و فرهنگی جامعه را اندازه گیری می کنند؛ مؤلفه اقتصادی شامل سنجه های کلیدی درآمد، هزینه ها و تولید ناخالص داخلی؛ مؤلفه بهداشت و سلامت شامل سنجه های کلیدی نرخ شیوع بیماری، مرگ ومیر و کیفیت زندگی؛ و مؤلفه حقوق شهروندی شامل سنجه های کلیدی سطوح آلایندگی، عوامل محیطی و خدمات محیط زیستی که توزیع فشارها و مزایای محیط زیستی را تحلیل می کنند.نتیجه گیری: تحلیل محتوای مقالات موردمطالعه نشان می دهد که تأثیر متغیرهای عدالت اجتماعی و کیفیت محیط زیست در شهرها در قالب اصطلاح محیط زیست شهری عادلانه، جریان جدیدی از پژوهش های مرتبط با مطالعات شهری را در برمی گیرد که از یک سو به ابعاد مختلف عدالت از جمله عدالت اجتماعی، عدالت فضایی، عدالت بین نسلی و عدالت بین گونه ای می پردازد و از سوی دیگر کیفیت محیط زیست و ابعاد شهری آن را در نظر دارد
A Machine Learning-Based Framework for Predicting Place Attachment in Senior Housing: Toward Human-Centered and Age-Friendly Environmental Design(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
45 - 64
حوزههای تخصصی:
The psychological bond between elderly residents and their living environment—termed place attachment—plays a critical role in aging-in-place strategies. This study investigates the impact of environmental design characteristics on place attachment and evaluates the predictive capabilities of machine learning in this context. Methods: A cross-sectional survey was conducted among 490 elderly residents in Tehran using a 38-item Likert-scale questionnaire. The study applied three regression-based algorithms—Linear, Polynomial, and Ridge Regression—to model the relationship between 20 environmental design variables and place attachment scores. Results: "Positive Home Experiences" (r = 0.68), "Freedom from Confinement" (r = 0.64), and "Safety Features" (r = 0.53) emerged as the most influential predictors. Ridge Regression achieved the highest prediction accuracy, with an R² value of 0.6792. Conclusion: The findings demonstrate the potential of machine learning to support human-centered design by enabling the early-stage evaluation of housing for the elderly. The proposed predictive framework can inform architecture curricula, computer-aided design (CAD) tools, and age-friendly housing policies.
بازنگری پراگماتیستی تعریف شهرسازی در ایران بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
21 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: حدود شش دهه از فعالیت رسمی شهرسازی در ایران می گذرد، اما دستاوردهای توسعه شهری متناسب با مدت زمان این فعالیت نبوده است. یکی از علل ناکارآمدیِ نظام شهرسازی ایران فقدان تعریف مشخص در چارچوب یک پارادایم نظری صریح است که نتیجه آن ابهام در تعریف، نقش، جایگاه و عملکرد این رشته است.هدف: پژوهش حاضر جستجوی تعریف شهرسازی را مبتنی بر فلسفه پراگماتیسم موردنظر قرار داده تا بتوان با ارائه مفهومی صریح از شهرسازی، زمینه ای واقع گرا برای عبور از ابهامات و دستیابی به توسعه شهری فراهم نمود.روش: پژوهش از نوع کیفی است و در آن از راهبرد نظریه زمینه ای برای فهم الگوهای شهرسازی ایران از دیدگاه حرفه مندان به منظور ارائه تعریف عمل گرا و با هدف زمینه سازی برون رفت از کاستی ها استفاده شده است. یافته ها: یافته ها از طریق تحلیل داده ها پس از کدگذاری 3 مرحله ای، به 5 مورد شرایط علی، زمینه ای، مداخله ای، راهبردها و پیامدها تفکیک و درنهایت مقوله اصلی: «نقص و ناکارآمدی رویکرد برنامه ریزی در مسیر توسعه شهری» به دست آمد.نتیجه گیری: بر اساس نتایج، شهرسازی دانشی بین رشته ای و عمل محور است که با رویکردی انتقادی و مردم نگارانه به شناخت شهر و تعاملات و کنش های ساکنان پرداخته و در چارچوب حکمرانی دموکراتیک و مشارکتی، به توسعه یکپارچه و پایدار شهر و پاسخگویی به مطالبات شهروندان می انجامد. پراگماتیسم می تواند به عنوان یک پارادایم فلسفی- روش شناختی، مبنایی برای بازتعریف شهرسازی و مفاهیم آن در آینده ایران قرارگرفته و زمینه تحولات در نگرش، روش ها و الگوهای حاکم را در تناسب با زمینه و مطالبات شهروندان، با هدف دستیابی عمل گرایانه به توسعه یکپارچه و پایدار فراهم نماید.
بررسی آثار اجتماعی مگامال ها بر محیط پیرامون و سبک زندگی ساکنین (نمونه موردی: تورک مال و اوریاد مال ارومیه)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
117 - 127
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در شهرهای در حال توسعه که شهرنشینی پیش از شهرسازی انجام شده است، مراکز تجاری و تفریحی در سطح شهر به طور عادلانه توزیع نشده است و مراکز تجاری بیشتر در دور چند هسته شهری شکل گرفته است. مال های تجاری خود یک جامعه کوچک هستند که افراد علاوه بر خرید برای گذراندن اوقات فراغت نیز به آنجا می روند و سبب می گردند تا از نظر اجتماعی دارای آثار بسیاری باشند.
هدف پژوهش: هدف از این پژوهش سنجش آثار اجتماعی و رضایت مردم از احداث مگامال ها در شهر ارومیه است که با استفاده از استخراج مولفه های تاثیرگذار در این امر صورت می گیرد. این آثار براساس نظر مردم شهر سنجیده می شود.
روش شناسی: پژوهش حاضر با توجه به هدف اصلی آن کاربردی است و از داده های کمی پرسشنامه جهت تحلیل و نتیجه گیری استفاده شده است. این پژوهش ابتدا با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی اقدام به جمع آوری اطلاعات کرده و از نرم افزار spss جهت انجام تحلیل و نتیجه گیری بهره برده است.
یافته ها و بحث: به طور کلی از نظر مردم تورک مال نوآورانه تر، دارای صرفه اقتصادی و خدمات بیشتری است و این مجموعه توانسته از نظر اشاعه هویت شهر بهتر عمل کند. در مجموع رضایت شهروندان از پروژه تورک مال به نسبت اوریادمال بیشتر بوده و از نظر اجتماعی آثار مخرب کمتری داشته است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که رضایت شهروندان از این مگاپروژه ها از حد متوسط پایین تر بوده است. این مگامال ها در طی چند سال پس از تاسیس آثار مثبت و منفی بسیاری داشته اند که آثار منفی تاثیر بیشتری بر سبک زندگی مردم گذاشته اند و در رفع نیازهای عمومی شهروندان در حد انتظار کارا نبوده اند. از ویژگی های مثبت این پروژه ها می توان به ایجاد چشم انداز بصری مطلوب، توجه به کاربری های حاشیه خیابان و تامین فضای سبز مناسب اشاره نمود.
برنامه ریزی سناریوی شکوفایی شهری (مطالعه موردی: کلانشهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
145 - 183
حوزههای تخصصی:
کلانشهر اصفهان طی چند دهه اخیر با توسعه ی بی رویه فیزیکی، توسعه صنایع، هزینه های خدمات، آلودگی هوا، حاشیه نشینی و... باعث تسریع در روند شکل گیری توسعه ناپایدار شده است که لزوم توجه به شاخص ها و روندهای توسعه محور در حوزه پایداری را می طلبد. شکوفایی دارای شاخص هایی است که بر پایداری اجتماعی به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار تأثیرگذار است. این پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع و همچنین نرم افزار میک مک و سناریو ویزارد، مؤلفه های شکوفایی شهری در کلانشهر اصفهان را مورد تحلیل قرار داده است. نتایج میک مک نشان می دهد که کلانشهر اصفهان دارای سیستمی ناپایدار می باشد. درنهایت 14 عامل کلیدی انتخاب شدند و تعداد 42 وضعیت احتمالی مختلف بر عوامل کلیدی در نرم افزار سناریو ویزارد در نظر گرفته شد. نتایج نشان می دهد 3 سناریو احتمال وقوع بیشتری در توسعه ی شکوفایی آیندۀ اصفهان دارند. از بین این 3 سناریو، سناریوی اول شرایط ایده آل، سناریو شماره 2، سناریو نسبتاً مطلوب و سناریوی شماره 3، وضعیت بحرانی و نامطلوب را دربر دارد. از این میان، نرخ فقر بیشترین اثرگذاری را داشته که بیانگر اهمیت این عامل در شکوفایی شهر اصفهان می باشد.
ارزیابی و تحلیل مؤلفه های حیاتی رشد هوشمند شهری در شهرهای میانه اندام (مطالعه موردی: شهر خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
89 - 108
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با چالش های زیادی در زمینه توسعه فضایی مواجه هستند. رشد پراکنده و افقی شهرها و عدم رعایت نظام توزیع کاربری اراضی و نیز عدم تناسب بین رشد خدمات و زیرساخت های شهری، مناطق شهری را از نظر معیارهای پایداری و کیفیت زندگی با انواع مسائل همچون حاشیه نشینی، ترافیک، کمبود مسکن و مشکلات زیست محیطی روبرو ساخته است. رشد هوشمند به عنوان پاسخی برای تداوم مشکلات توسعه پراکنده و نتایج منفی آن به وجود آمده است. رشد هوشمند گزینه هایی در حوزه حمل ونقل، مسکن، مشاغل و امکانات رفاهی (شامل خدمات فرهنگی، اجتماعی، تفریحی و آموزشی) ارائه می دهد و از برنامه ریزی های جامع برای هدایت، توسعه، طراحی، مدیریت، احیاء و ساخت جوامع استفاده می کند؛ هدف این پژوهش بررسی و شناخت شاخص های رشد هوشمند شهر خوی می باشد. این پژوهش کاربردی و آمیخته و باتوجه به ماهیت داده ها از نوع غیرتجربی است. برای شناسایی ابعاد گوناگون رشد هوشمند با استفاده پنل متخصصین و کارشناسان، 30 شاخص گوناگون در قالب 3 مؤلفه اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، مطالعه و نتایج آن با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی ارزیابی شده است. در گام نخست، با استفاده از تحلیل عاملی اقدام به کاهش شاخص ها و استخراج مجموعه عوامل دخیل در میزان رشد هوشمند پرداخته و پس از آن رتبه بندی شده اند. براساس محاسبات انجام شده، داده های موجود برای تحلیل عاملی مناسب تشخیص داده شدند. باتوجه به ملاک کیسر 10 عامل دارای مقدار ویژه بالاتر از یک برای عوامل مؤثر بر رشد هوشمند شهری استخراج و در مجموع ده عامل با بار 949/5 واریانس کل رشد هوشمندی را تبیین می کنند.
The meaning of city based on Ludwig Wittgenstein's philosophy from contemporary and historical architecture (case study: Semnan city)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
33 - 44
حوزههای تخصصی:
The insights of Austrian philosopher Ludwig Wittgenstein can be useful in understanding the intricate dynamics of contemporary architecture and urban life and juxtaposing various facets of modernity and historical context. In his text, 20th-century modernism, which focuses on logic, modernity, technology, and spiritual matters, is intelligible. Wittgenstein was an analytic philosopher who believed in the correspondence between the real world, thought, and language. This study aims to analyze Wittgenstein's opinions and uses them to define a conceptual model that includes four components: Logic, avoidance of psychologism, viewing from the perspective of eternity, and modernity. The components are divided into ten subcomponents in architecture: Logic, usefulness, function, style, decorations, transcendence, positive feelings, tolerance, modernity, and technology. There was a focus on six cases, three historical buildings, and three contemporary ones in Semnan. Two questionnaires for citizens and experts have been prepared, and a field study has been implemented after the validity assessment. Then, the results of the questionnaires were entered into the data bank in IBM SPSS and were analyzed and compared. The findings show that three of the ten model variables, attention to excellence, creating a positive feeling, and a positive approach to technology, are ranked higher than the other variables, with an importance of nearly 80%. The acceptability of all three historical buildings is higher than the three contemporary buildings in both groups of citizens and experts, but the difference is much greater among experts.
تحلیل محتوای پژوهش های بین المللی مقبولیت اجتماعی معماری خاکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
5 - 24
حوزههای تخصصی:
معماری خاک به عنوان یکی از فنون ساخت با غنای تاریخی چندهزارساله از منظر نظری جزء زیرشاخه های معماری بومی در دانش معماری تلقی شده که علی رغم پیشینه؛ هم اکنون به تناسب زمان و تغییرات در "فرهنگ" و " فناوری"در حوزه روند استفاده فراگیر و مقبولیت دچار دگرگونی شده و با افول محسوسی روبرو است. کاهش میزان استفاده و مقبولیت معماری خاک ناشی از تغییرات اشاره شده در عصر حاضر بیش از گذشته دارای اهمیت و مورد تمرکز محققان است. در این راستا، شناخت از «مقبولیت عمومی»، به عنوان یکی از زمینه های تخصصی ابعاد اجتماعی معماری خاک می تواند به کندوکاو علل و دلایل این موضوع کمک نماید. رجوع به متون و منابع علمی در دسترس در این حوزه نیز یکی از ابزارهای مناسب به منظور پوشش دهی به جریان غالب علمی در موضوع مورد بررسی است. هدف از این پژوهش، توصیف و تحلیل محتوای مجموعه پژوهش های موجود بین المللی در خصوص مقبولیت اجتماعی معماری خاک است. رویکرد روش شناسی این پژوهش؛ کمّی و ناظر بر استفاده از تکنیک تحلیل محتوا در مجموعه پنجاه پژوهش منتخب است. بدین منظور، این پژوهش بر اساس مجموعه ای از شاخص های توصیفی همانند «فراوانی انتشار»، «تمرکز متون»، «پراکنش جغرافیایی» و «محورهای اصلی موضوعی مقاله ها» به منظور تجزیه وتحلیل مقاله ها و طبقه بندی محتوایی تنظیم شده است. نتایج پژوهش، بیانگر امکان مقایسه، مطابقت سازی پژوهش ها، تجمیع سازی و نیز خلأیابی حول این موضوع است. براین اساس، مقبولیت اجتماعی در معماری خاک یک مفهوم غنی و چندسطحی است که دربردارنده مباحثی همانند مزایا، معایب، چالش ها، موانع، پیش ران ها و متغیرهای مقبولیت عمومی این شیوه ساخت از معماری است. به علاوه، یافته های این پژوهش ناظر بر امکان شناخت مجموعه ای از چالش ها، مزایا، موانع متنوع چندگانه و پیش ران های ارتقای مقبولیت عمومی استفاده از مصالح خاکی، ترویج معماری خاکی و پرکردن خلأهای علمی در این موضوع تخصصی به ویژه در متون علمی داخلی است. بر این مبنا؛ یافته های پژوهش دامنه ای از «چالش های فنی و معمارانه»، «موانع سیاست مبنا و اجتماعی - فرهنگی» و «پیش ران های فنی و علمی - آموزشی» را در بردارد. ازاین رو بخشی از خلأهای موجود توسط این پژوهش برطرف گردیده است.
Urban Spaces Smartification: A Pathway to Improved Walkability(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
87 - 93
حوزههای تخصصی:
The use of urban streets as an element of urban life is jeopardized today, particularly In rising metropolises such as Tehran, due to the rapid rise in automobile ownership, population expansion, ineffective transit systems, poor quality urban architecture, and other challenges. On the other hand, there are various potential to efficiently drive urban growth toward sustainability in an era of digitalization, artificial intelligence and the Internet of Things. It implemented that the use of new urban technologies is looking for methods and incentives to encourage today's citizens to walk more. This research attempts to address the question “does smartification of urban spaces significant impact on walkability”? This paper examines the effect of smartification defined as the incorporation of digital technologies and IOT solutions on walkability in urban spaces. By analyzing design of pedestrian path with various smart initiatives, such as gamification, pedestrian-friendly infrastructure, and digital solutions, this study seeks to understand how these innovations contribute to creating more walkable environments. This study used a quantitative approach to test its assumptions, and SPSS software and a questionnaire were used to examine the data that was gathered. Additionally, Friedman's test and the single population mean test (t-test) were employed to evaluate the research assumptions. The study's findings indicate that smart buildings can enhance pedestrian circulation in the studied location (Farahzadi Blvd., Shahrak Gharb). The findings suggest that smartification can significantly enhance walkability by improving safety, Social interaction, and pleasurability in user experience. Additionally, from the perspective of users, smartification has the most influence on the comfort factor that promotes walking.