فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
140 - 155
حوزههای تخصصی:
نبرد و جنگ با اهریمن از جمله موضوعاتی است که از آغاز آفرینش در اساطیر وجود داشته و در همه ادوار مورد توجه بوده است. برای نبرد و جنگ نیاز به ابزاری بود که گاه قهرمانان به همان ابزار شناخته می شدند. این ابزار جنگی در دوره صفویه علاوه برکاربرد نظامی، کارکرد زیبایی شناسانه نیز داشت. از جمله این ابزار، ابزارآلات جنگی منسوب به صفی دوم(شاه سلیمان) بوده که در موزه کراکو محفوظ است. این ابزار شامل چهار آیینه، سپر، ساعدبند و کلاهخود بوده و مزین به اشعاری به زبان فارسی، نام سلیمان، تصاویر گرفت و گیر، شکار و نقش خورشید است. در همه وسایل مذکور ارزش بصری خورشید بیش از دیگر نقوش است و نوشتار موجود در کتیبه ها نیز اشاره به قهرمانان شاهنامه، ایران باستان و نام شاه سلیمان دارد. با توجه به آنکه این رزم افزارها در دوره صفویه و در گفتمانی اسلامی، خلق شده است، بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که چرا خورشید و نشانگانی چون شاخ و شکار، در زره افزار شاه صفی دوم(سلیمان) نقشی اساسی دارند و معنای این نقوش چگونه قابل تبیین است؟ با توجه به آنکه هدف از این پژوهش تحلیل نقوش جنگ افزارهای منسوب به شاه صفی دوم است، برای رسیدن به پاسخی مناسب به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد آیکونولوژی تصاویر موجود تحلیل و تفسیر شده است. داده های پژوهش بیانگر آن است تغییر نام صفی میرزا به سلیمان، بیانگر اعتقادات ماورائی وی و آن دوران است، همچنین در این دوران حکمت ایرانی و اشراقی از نو زنده می-شود و به نظر می رسد که استفاده از نقوشی چون خورشید، شاخ، شکار و پرنده در ابزارجنگیِ وی نیز بیانگر برخورداری از قدرت مهر یا نور است. از آنجا که در آیین مهری، میترا خدای حامی جنگجویان نیز بود، این اعتقادات در جهان بینی مردم وارد شده و هنرمند آگاهانه یا ناآگاهانه از خورشید، تصاویر نبرد و شاخ به منظور مراحل تشرف در آیین مهر و مدد رسانی مهر یا میترا در نبرد به شاه سلیمان و بیان قدرت وی استفاده کرده است.
تحول فنی معماری دوره نوگرایی ایران: فرضیه مرحوم لطیف ابوالقاسمی در مورد تیرآهن و طاق ضربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سقف تیرآهن به همراه طاق ضربی از اولین تکنیک های خاص دوره مدرن سازی ایران است که تاکنون پژوهش تاریخی مناسبی در مورد آن انجام نشده است؛ مرحوم لطیف ابوالقاسمی (استاد فقید دانشگاه تهران) در دفاع از این تکنیک، آن را به عنوان یک فناوری ایرانی، معرفی کرده است. پژوهش حاضر با رویکرد تفسیری تاریخی، به بررسی فرضیه مطرح شده از سوی ایشان، براساس متون پژوهشی معاصر به همراه اسناد دست اوّل تاریخی از جمله تعدادی نشریات قرن نوزدهمی معماری و ساختمان، پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این تکنیک در قرن نوزده میلادی سه خاستگاه متفاوت در اروپای اوایل مدرن دارد: انگلیس (جک آرک)، آلمان (طاق پروسی) و اسپانیا (سقف کاتالان) که به ترتیب براساس مسأله آتش بندی، بهداشت و انطباق با تکنیک های سنتی، رشد یافته است. ورود آن به سیستم ایرانی، با منشأ المانی در کارخانجات دوره پهلوی اوّل و با منشأ انگلیسی آمریکایی در بناهای دولتی بوده است؛ اما قبل از ورود مهندسان خارجی، این شیوه با تیر چوبی رایج بوده و عملا یک تقاطع تاریخی، آن را به آهن پیوند داده است؛ لذا در قیاس با سه منشأ پیشین، ایرانی بودن این تکنیک در فرضیه ابوالقاسمی تأیید می شود و علاوه بر برتری در عدم نیاز به قالب بندی، نوع کار هنری انجام شده ایرانی بر روی آن در بناهای مردمی، این تکنیک را به یک میراث ارزشمند ابتدای مدرن سازی ایران بدل کرده است که مستقل از نمونه های غربی است.
ارزیابی ریسک ایستگاه های مترو در مواجهه با تهدیدات انسان ساخت و مخاطرات طبیعی با روش رمکپ پلاس (مطالعه موردی: ایستگاه های خط یک مترو کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
53 - 73
حوزههای تخصصی:
زیرساخت حمل ونقل شهری به خصوص سامانه متروی کلان شهر تهران که روزانه برای جابه جایی میلیون ها نفر مورد استفاده قرار می گیرد، به عنوان یکی از حیاتی ترین زیرساخت های کشور شناخته می شود. هرگونه اخلال در فعالیت شبکه مترو می تواند به تأثیرات گسترده ای در سایر زیرساخت های مرتبط، از جمله شبکه حمل ونقل عمومی و سیستم توزیع برق داشته و همچنین به نارضایتی های اجتماعی منجر شود. در این راستا، در پژوهش حاضر دارایی های حیاتی (از جمله انسانی، فیزیکی و سایبری) ایستگاه های خط یک متروی کلان شهر تهران تحت ارزیابی ریسک به روش رمکپ پلاس قرار گرفته است. بازه گسترده ای از تهدیدات انسان ساخت و مخاطرات طبیعی و همچنین پیامدهای آنها به صورت کمّی در ایستگاه های مذکور مورد ارزیابی قرار گرفته است. با محاسبه مقادیر کمّی آسیب پذیری و احتمال وقوع رویدادها، عدد ریسک به صورت کمّی محاسبه شد. نتایج نشان دادند که خطرپذیرترین دارایی ها در میان سرمایه های فیزیکی و سایبری، سیستم سیگنالینگ، واگن های قطار، اتاق کنترل، پله های برقی، سامانه پست فشار قوی اختصاصی از شبکه توزیع برق و همچنین سیستم هدایت آب ایستگاه ها بودند. برای سرمایه های انسانی نیز مسافرین و کارکنان در بخش های سکو، ورودی های ایستگاه و سالن فروش بلیط مشمول خطرپذیرترین دارایی ها می شوند. همچنین مهم ترین تهدیدات و مخاطراتی که در صدر جدول پرتکرارترین و مخاطره آمیزترین ها بودند به ترتیب شامل تروریست ها (اعم از انتحاری و بمب گذاری گروهی)، وسایل نقلیه بمب گذاری شده در محیط ورودی ایستگاه ها، خرابکاری های فیزیکی و سایبری، آلودگی ها و دزدی سایبری برای بخش تهدیدات تروریستی و سیل و زلزله برای بخش مخاطرات طبیعی می شوند.
میزان تأثیر تغییرات اجتماعی مخاطب بر درک آثار نقاشی (مطالعه موردی: مردم شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
27 - 45
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ جوامع بشری همواره در معرض تحولات گوناگونی بوده اند، تحولاتی که هرکدام به تنهایی منجر به تأثیرات گوناگونی بر فرهنگ جوامع ازجمله هنر شده است، تحولات اجتماعی و فرهنگی نقشی انکارناپذیر در جهت گیری هنر زمان خود داشته اند. هدف پژوهش حاضر، سنجش میزان ارتباط تغییرات اجتماعی و اقتصادی مخاطب با درک آثار هنری است. تحقیق حاضر ترکیبی از روش های نیمه تجربی و توصیفیِ تحلیلی بود. جامعه آماری، ساکنین شهر کرمان در سال 1398 بودند. نمونه گیری از نوع خوشه ای بود. در حین نمونه گیری، با روش گلوله برفی هم اقدام به یافتن افرادی کردیم که طبقه اجتماعی- اقتصادی آن ها در کوتاه مدت ارتقاء قابل توجهی داشته است. یافته ها نشان داد که تغییرات اجتماعی مخاطب بر درک و خوانش او از آثار نقاشی تأثیرگذار است، زیرا طبقات اجتماعی می تواند باعث تغییر در سبک زندگی و نیز سلیقه افراد زیرمجموعه خود باشند و این تغییر در سبک و سلیقه جامعه باعث تغییر در نگرش و نگاه آن ها در تمامی سطوح زندگی ازجمله درک و خوانش آثار نقاشی می شود.اهداف پژوهش:سنجش میزان ارتباط تغییرات اجتماعی و اقتصادی مخاطی بر درک آثار هنری براساس نظریه دریافت.شناسایی عوامل مؤثر بر مدت زمان مواجهه مخاطب باتوجه به تغییرات اجتماعی و اقتصادی وی با آثار نقاشی.سؤالات پژوهش:تغییرات اجتماعی و اقتصادی در نوع نگرش و درک مخاطب آثار نقاشی چه تأثیراتی دارد؟چه عواملی بر مدت زمان مواجه مخاطب با آثار نقاشی تأثیر دارد؟
کارکردِ صورِخیال «هنجارگریزی معنایی» در ساختار غزل نو با تکیه بر دفتر منجنیق از حسین صفا در تطبیق با فرمالیسم در نقاشی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
46 - 65
حوزههای تخصصی:
شاعران با کاربست تکنیک های گوناگون در مفاهیم ثابت و واحد، نوآوری ایجاد می کنند و کلام خود را از زبان روزمره و عادی فاصله می دهند. این مهم باعث اقناع حس زیبایی شناسی مخاطب و سهولت در فرآیند انتقال مفاهیم واحد به مخاطبان می شود و در نقد فرمالیستی موردتوجه قرار گرفته است. هنجارگریزی به ویژه نوع معنایی آن، ازجمله روش های اصلی اهل ادب برای دورکردن کلام از ابتذال و عادت های زبانی معمول است. حسین صفا از شاعران برجسته در دوران معاصر، در مجموعه منجنیق با هنجارگریزی های هدفمند و آگاهانه در سطح معنا، مانع ابتذال کلامی شده و شعری درخور خلق کرده است. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، اصلی ترین شگردهای تمایزگذار شاعر برای گریز از قواعد و مناسبات متعارف زبان روزمره در مجموعه منجنیق، با رویکرد به صور خیال «تشبیه، تشخیص و کنایه» بررسی و کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاعر به کمک تشبیه، با ایجاد بی ثباتی آگاهانه در معنای دال ها بر پویایی نشانه های زبانی در اشعار خویش افزوده و خط مشی ادبی مستقل خود را ترسیم کرده است. همچنین، به واسطه کاربست تشخیص، مدلول های ارجاعی و صریح واژه ها بی اعتبار شده و مدلول های ادبی جدیدی جایگزین گردیده است. افزون بر این، حسین صفا در مواردی با ایجاد تغییر در کنایه های زودیاب، باعث تقویت نقش مخاطب در خوانش متن و جایگاه او در فرآیند کشف روابط هنجارگریز شده است. در نقاشی معاصر نیز گرایش به فرمالیسم نوعی گریز از هنجارهای موجود در نقاشی سنتی ایرانی در توجه به مضمون و معنا محسوب می شود.اهداف پژوهش:بررسی شاخصه های هنجارگریزی معنایی در مجموعه غزل های منجنیق.بررسی فرمالیته در نقاشی معاصر و تفاوت آن با هنجارگریزی معنایی در شعر.سؤالات پژوهش:شاخصه های هنجارگریزی معنایی در مجموعه منجنیق چیست؟فرمالیته در نقاشی معاصر با هنجارگریزی معنایی در شعر چه تفاوتی دارد؟
مطالعه جایگاه زن در دوره آل جلایر در ایران (مطالعه موردی: نگاره های همای و همایون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همای و همایون، مثنوی عاشقانه ای است در «دیوان خواجوی کرمانی» و یکی از مهم ترین آثار خطی دوره آل جلایر به تاریخ 28 جمادی الاول 798 ه.ق به شمار می رود، که شامل داستان عشق همای (شاهزاده ایرانی) و همایون (دختر خاقان چین) و دو دیوان کمال نامه و روضه الانوار است. این دیوان به خط «میرعلی تبریزی» (مبتکر خط نستعلیق) نگاشته و توسط «جنید نقاش» (سلطانی) به عنوان نخستین نگارگر رقم دار ایرانی، تصویر شده است. با این توصیف، نوشتار حاضر، تلاشی است جهت پی بردن به جایگاه زن در دوره آل جلایر در جامعه ایران، بر مبنای تحلیل نگاره های داستان «همای و همایون» در دیوان خواجوی کرمانی. بر این اساس، مسئله اصلی پژوهش حاضر آن است که جایگاه زن در دوره آل جلایر بر مبنای نگاره های همای و همایون چگونه ترسیم می شود؟ این پژوهش، با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی تاریخی به واکاوی جایگاه زن بر اساس نگاره های همای و همایون پرداخته است؛ که در این راستا، ده نگاره با عنوان همای و همایون که در کتب نگارگری موجودند، ند، از حیث رویدادها و عناصر اصلی تصاویر، ازجمله فرم، اندازه، شیوه برخورد، تعامل و قرارگیری فیزیکی شخصیت های همای و همایون مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایجی که از مجموع تحلیل نگاره های همای و همایون برمی آید بر آن اذعان دارد که خلق نگاره های «همای و همایون» با مختصات هنری خاص خود جهت ترسیم جایگاه انسانی و متفاوت از دوره های پیشین از زن، بر اساس ذهنیت و تخیل محض نقاش خلق نشده است و بازتابی از شرایط فرهنگی، اجتماعی زمانه بوده و روح حاکم بر خود را عیان می سازد و برخلاف نگاره های موجود، جایگاه زن به عنوان ابژه ای جنسی و دارای نقشی مفعولی ترسیم نشده است.
The Spatial Discourses in Naghsh-e-Jahan Square in Isfahan; A Foucauldian View(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۱ - Serial Number ۴۷, Winter ۲۰۲۳
51 - 62
حوزههای تخصصی:
Understanding how discourse is spatialized needs a conceptual ground for the discussion, and this study believes that the Foucauldian view is the right one. With a non-cartesian attitude, Michel Foucault considered the body as space and used archaeological and genealogical analysis to study its productive conditions. In his archaeological study, Foucault sought to analyze changes in knowledge or discourse through historical periods. In the genealogical one, he revealed discourse emergence conditions via mechanisms of power. Taking Foucault's epistemic framework, power and knowledge have a mutual relationship, and spaces represent power/knowledge. This paper explores spatial discourses in Naghsh-e-Jahan Square of Isfahan (1591-1941 A.D.) as the last public-government square from the Safavid era. Ultimately, the spatial discourses of the Naghsh-e-Jahan square can be traced by techniques of domination in different periods of history; the discourse of Islamization through sovereign power in the Safavid era, the discourse of modernization through disciplinary power in the Ghajar era, and the modernization, civilization, and nationalism through disciplinary power and biopower in the late Ghajar era and during the first Pahlavi era.
تبیین رویکرد نهادهای مشاور کمیته میراث جهانی در ارزیابی پرونده های نامزد میراث جهانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
95 - 116
حوزههای تخصصی:
ارزیابی همهآثار نامزد ثبت در فهرست میراث جهانی توسط نهادهای مشاور کمیته میراث جهانی (ICOMOS و IUCN) انجام می شود. این ارزیابی ها به تصمیم گیری کمیته میراث جهانی برای ثبت یک اثر یاری می رساند. با وجود توصیه نهادهای مشاور درباره یک اثر نامزد، این کمیته میراث جهانی است که تصمیم نهایی را می گیرد؛ این تصمیم می تواندبا نظر نهاد مشاور کاملاً مغایر باشد. از همین رو بسیاری از آثاری که حتی به ثبت رسیده اند نیز لزوماً توسط نهاد مشاور تأییدنشده اند. بازبینی وارزیابی های فنی نهادهای مشاور از یک اثر نامزد می تواندجنبه هایی از ایرادات در پرونده های نامزدی آثار را نمایان کند که در سایه تصمیمات کمیته کمتر مورد توجه قرار می گیرند. ازسویی شناخت رویکرد نهادهای مشاور در ارزیابی آثار نیز می تواند در تهیهپرونده های نامزدی مورد توجه قرار گیرد و از تحمیل هزینه های سنگین در این مسیر جلوگیری کند. پژوهش حاضر نیز بر این اساس، همه آثار ایران را که نامزد ثبت در فهرست میراث جهانی شده اند، مورد بررسی قرار داده و به تحلیل چالش ها و ایرادات پرونده های نامزدی این آثار از نگاه نهادهای مشاور پرداخته است. به منظور انجام این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی همهگزارش های ارزیابی نهادهای مشاور درباره آثار نامزد ایران، مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی هانشان می دهد که رویکرد ایکوموسICOMOS در بررسی پرونده های فرهنگی معطوف به بخش «توجیه اثر» است و آی یو سی انIUCNعمدتاً بر «توجیه و مدیریت اثر» متمرکز است. ازسویی بررسی های نشان می دهد عمده چالش هادر مرحله ارزیابی به عدم درک متقابل نهادهای مشاور و کشور ایران دربارهوضعیت آثار نامزد و پرونده های نامزدی آن هابرمی گردد. به طورکلی عمده ایرادات در مرحله ارزیابی آثار نامزد ایران از نگاه نهادهای مشاور، در بخش های توجیه اثر، حفاظت اثر وتحلیل مقایسه ای بوده است.
تبیین مقام ابداع در صنع انسان کامل از منظر حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان مسلمان با استعانت از قوای عقل و تکیه بر آیات و روایات، همواره در تلاش برای تعریف و تبیین ماهیت انسان کامل و افعال او در جایگاه خلیفه الله بوده اند. انسان کامل، خلیفه الله، متصف به صفاتی از نوع صفات استخلاف کننده مقام خلافت، خداوند متعال است. حضرت بدیع السماوات و الارض، از مهمترین مقامات تفویض شده به انسان کامل را مقام ابداع قرار داده، مقامی که در صنع صنایع بدیع، تجلی تام یافته است. با توجه به طرح منظرگاه های متعدد در تبیین مفهوم ابداع و تکوین صنایع و بدایع در آثار صناعی، این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان ابداع را در صنع انسان کامل بر بستر حکمت اسلامی تدوین و تبیین نمود؟ در این منظر با تکیه بر آیات، احادیث و با بهره بردن از تفاسیر و دیدگاه های حکیمان مسلمان بر بستر حکمت اسلامی، نخست مراتب خلق انسان و شئون خلقت انسان کامل تبیین شده، سپس با تکیه بر صورت بندی استخلاف مقام خلیفه اللهی به انسان کامل، مقام ابداع، نخست در فعل ذات باری تعالی مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته و سپس این مقامِ تفویض شده به انسان کامل، در صنع و صناعت آثار صناعی تبیین می گردد. این پژوهش از نوع مطالعات بنیادین با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی است که با استناد به منابع نوشتاری و تحلیل محتوای آیات، احادیث و آرائ حِکمی حُکمای اسلامی شکل گرفته است. در این پژوهش در پی تببین مقام ابداع در صنع انسان کامل، این نتیجه حاصل می شود که: انسان کامل با استعانت از این مقام و با شناخت نیازها و کاستی های زیسته انسان، به عنوان واسطه ای از جانب حضرت حق، دست به ابداع صنایع زده و رموز این صنایع را سینه به سینه به جان های مشتاق ذی صلاح، جهت تکوین سپرده است؛ تکوینی که همواره به همراه انسان جریان دارد.
سنجش تأثیر مؤلفه های آموزش عملگرا بر ارتقای برنامه درسی در دوره کارشناسی معماری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۰
65 - 89
حوزههای تخصصی:
آموزش مبتنی بر عمل رویکرد نوینی در امر برنامه ریزی درسی است که بر ارتباط بین نظر و عمل و به عملکرد اجتماعی و شغلی بعد از دوره دانشگاهی تأکید دارد. دوره کارشناسیِ معماری در ایران در قبال آموزش های کاربردی چندان موفق عمل نکرده است. لذا هدف از پژوهش حاضر سنجش میزان تأثیرگذاری مؤلفه های آموزش عملگرا بر ارتقای برنامه درسی است. پژوهش حاضر کاربردی- توسعه ای با رویکرد متوالی-اکتشافی است؛ ابتدا به قصد شناسایی مؤلفه های آموزش عملگرا از روش تحلیل محتوای کیفی با راهبرد استقرایی و از نرم افزار NVIVO در کدگذاری داده ها استفاده شد. سپس جهت سنجش میزان تأثیرگذاری مؤلفه های آموزش عملگرا بر ارتقای برنامه درسی از روش پیمایشی- اکتشافی و آزمون های کندال w و رگرسیون چند متغیره در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان می دهد مؤلفه های آموزش عملگرا شامل 19 شاخص، 4 هدف و 5 بُعد است. در رتبه بندی اهداف آموزش عملگرا و ابعاد متناظر آنها از دیدگاه اساتید معماری به ترتیب «آموزش کاربردی» با بُعد «سودمندی»، «شیوه استاد-شاگردی» با بُعد «کارآموزی»، «یادگیری تجربه ای» با دو بُعد «تجربه عینی و آزمایشگری» و «یادگیری مشاهده ای» با بُعد «مشاهده» بیشترین تأثیرگذاری را بر ارتقای برنامه درسی دارند. در صورت انطباق اهداف برنامه درسی بر مؤلفه های آموزش عملگرا و تحقق آنها زمینه توسعه آموزش های مبتنی بر عمل فراهم می شود که در نهایت منجر به ارتقای تربیت حرفه ای دانشجویان کارشناسی معماری در ایران خواهد شد.
بررسی گونه های معنایی در منظر یادمانی معاصر (مطالعه موردی: مناظر یادمانی صد ساله اخیر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
75 - 86
حوزههای تخصصی:
رویکردهای نوین بین المللی در طراحی منظر یادمانهای معاصر، از لحاظ معنایی دارای طراحی تخصصی منظر در فضاهای عمومی شهری هستند که در مناظر یادمانی ایران این امر نیازمند مطالعات جامع در این زمینه می باشد. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل گونه شناسی معانی صریح و ضمنی منظر یادمانی معاصر در مصادیق یک سده اخیر ایران است. بر این اساس معانی صریح منظرعینی از طریق «گونه های کالبدی یادمانی»، معانی ضمنی منظر ذهنی به واسطه «گونه های روایی یادمانی» و همچنین معانی صریح-ضمنی با «گونه های کهن الگویی یادمانها» مطالعه شده است. به منظور شکل گیری مدل فرضی، دسته بندی گونه ها براساس بررسی متون انجام شده و جهت آزمون مدل فرضی، تمامی مولفه های استخراجی، با انتخاب تصادفی دو نمونه موردی، به شیوه قیاسی مورد تحلیل قرارگرفته است. پژوهش کیفی حاضر به روش تحلیلی-تطبیقی و انتخاب نمونه ها با ابزار مشاهده، بررسی متون و مصاحبه بامتخصصین حوزه معماری منظر و معماری صورت گرفته است. یافته ها بیانگرآن است که درگونه شناسی مناظر یادمانی معاصرایران، گونه های کالبدی شامل «گونه های مقیاس کلان، مقیاس میانی و مقیاس خرد شهری»، گونه های روایی حامل «گونه های روایی-ارزشی جمعی، روایی-مکانی و روایی-فردی» و گونه های آرکی تایپی دربرگیرنده «گونه های نور-آب، گنبد-طاق، قبرتهی و استلا» می باشد.
سنجش تطبیقی شاخص های فضایی مکان موفق با استفاده از شیوه تحلیل فضایی، (مورد پژوهی: محورهای میدان امام همدان قبل و بعد از پیاده راه سازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۴
217 - 252
حوزههای تخصصی:
فضای شهری موفق دارای طیف گسترده ای از مؤلفه های ذهنی و عینی است و توجه به شاخص های کالبدی برای ایجاد یک مکان «موفق» نقشی تعیین کننده دارد که یکی از راهبردهای آن، توسعه ی پیاده راه ها در شهرهاست. این پژوهش به دنبال پاسخ به اینکه چه عواملی می تواند به موفقیت طرح های پیاده راه سازی و ارتقا مکان نقش داشته باشد، انجام گرفته است. مقاله حاضر باهدف بررسی مؤلفه های کیفی و کمی مکان، به تحلیل تطبیقی طرح پیاده راه سازی دو خیابان منتهی به میدان مرکزی شهر همدان، قبل و بعد از اجرا می پردازد. روش تحقیق، ترکیبی از شیوه های کیفی و کمی می باشد وجهت گردآوری اطلاعات در کنار مطالعات کتابخانه ای و اسنادی از ابزار مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در نمونه موردمطالعه برخلاف اجتماع پذیری، سه شاخصه ی دسترسی، کاربری ها و فعالیت ها، آسایش و ایجاد تصویر ذهنی، ارتقاء چندانی نداشته است و نیز بین هم پیوندی و اجتماع پذیری رابطه مستیم وجود دارد. همچنین، ارتقا کیفیت مکان نمی تواند تک بعدی و با نگاه فرو کاهنده به مؤلفه هایی خاص صورت گیرد و مستلزم آن است که طرح های پیاده راه سازی، با در نظر گرفتن همه مؤلفه ها به اجرا درآیند.
تدوین اصول ارتقای کیفیت فضای خصوصی مسکونی با رویکرد ادراک بصری مبتنی بر بوم شناسی بصری (ویدئواکولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بخش عمده اطلاعات محیط از طریق بینایی و ادراک بصری کسب می شود. در واقع درک محیط توسط فرایندی پیچیده بین چشم ها و مغز صورت می گیرد. از طرفی دیگر تناسبات و زیبایی بصری محیط سکونت انسان که نقش عمده ای در شکل گیری رفتارها و رضایتمندی کاربران خواهد داشت از مباحث مهم و ضروری در معماری و شهرسازی می باشد. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و علوم مهندسی و پزشکی مشخص شده است که تطابق تصاویر دریافتی به چشم از محیط اطراف با استانداردهای بینایی و فیزیولوژیک بینایی نقش اساسی را در حس زیباشناسی و رضایتمندی انسان ها از محل سکونتشان و در نتیجه کیفیت زندگی کاربرانخواهد داشت. لذا در این پژوهش به تدوین اصول ارتقای کیفیت فضای خصوصی مسکونی نظیر اتاق خواب با توجه به مولفه های کیفیت بصری با رویکرد ادراک بصری مبتنی بر ویدئواکولوژی یا بوم شناسی بصری پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش، از نوع ترکیبی کمی و کیفی می باشد. همچنین نوع رویکرد پژوهش روش همبستگی و ارزیابی مولفه های کیفیت بصری مرتبط با مکانیسم های فیزیولوژیک بینایی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات نیز بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پرسش نامه می باشد. جهت رسیدن به هدف پژوهش مهم ترین مولفه های تاثیرگذار بر کیفیت بصری محیط مسکونی را بر اساس دیدگاه های نظریه پردازانی نظیر چپ من، راس ماسن مشخص کرده و با توجه به 5 مکانیسم فیزیولوژیک بینایی نظیر مکانیسم جواب روشن خاموش، تابع انعکاس، ساکاد، فرکانس فضایی و مکانیسم دید دو چشمی چهارچوب نظری پژوهش ترسیم و نتایج پرسشنامه ها بر اساس نرم افزارهای پردازش تصویر دیجیتال متلب، فوتوشاپ و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که تمایلات مردم برای دیوارهای فضای اتاق خواب بیشتر به فرم ها و اشکالی است که دارای تناسبات مستطیل طلایی، خطوط منحنی به نسبت خطوط شکسته، دارای تقارن و نظم و ریتم در دو محور x,y می باشد. همچنین استفاده از مصالح طبیعی به نسبت مصالح مصنوعی، تغییرات ریتم رنگی در جبهه دیوارها و سقف به صورت پیوسته، کنتراست رنگی کم تر با توجه به آرامش بصری برای دیوار روبروی تخت و سقف و کنتراست رنگی بیشتر برای دیوار روبروی میزکار، فرم پنجره هایی با حالت منحنی با توجه به مکانیسم جواب روشن و خاموش و فعالیت بیشتر قشر سینگولیت قدامی در مغز نیز از دیگر نتایج این پژوهش می باشد.
تحلیل نگاره صحرای محشر فالنامه طهماسبی در تطبیق با نقاشی داوری اخروی فرا آنجلیکو بر مبنای رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
21 - 33
حوزههای تخصصی:
ادیان توحیدی و ابراهیمی به پیروان خود، وعده روز رستاخیز را - که موعد حساب رسی همگانی است- داده اند. در کتب مقدس این شریعت ها، از چگونگی معاد و کیفیت پاداش و عذاب و هم چنین، جزییات حشر انسان ها آیات و گزاره های متعددی بیان شده است. مساله جان گرفتن مردگان، برپایی قیامت و بهشت و جهنم از جمله این مضامین است. مقاله پیش رو به بررسی و تطبیق دو اثر با موضوع روز رستاخیز می پردازد. نگاره صحرای محشر فالنامه طهماسبی براساس آیات قرآن و روایات اسلامی و شیعی و نقاشی داوری اخروی فرا آنجلیکو بر گرفته از مضامین کتاب مقدس و باور های مسیحی، مصور شده است. از جمله پرسش های مهم پژوهش این است که: 1) وجوه تشابه و تفاوت در دو اثر مذکور با پیش متن های گوناگون کدامند؟ 2) پیش متن های متفاوت در خلق دو اثر هنری با مضمونی یک سان چه نقشی داشته اند؟ هدف پژوهش حاضر، تحلیل دو اثر مذکور، بر اساس میزان تاثیرپذیری از پیش متن های خود، با استفاده از مبانی نظری بیش متنیت ژرار ژنت که منجر به بازیابی وسعت دامنه تاثیرات دو هنر اسلامی و مسیحی بر روی یک دیگر خواهد شد. عدم توجه به مفاهیم دینی موجود در آثار هنری و مضامین متشابه میان تمثلات هنری ادیان ابراهیمی، ضرورت انجام این پژوهش را مشخص می کند. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی پیروی شده و گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که علی رغم وجود شباهت های فراوان میان آثار مذکور، به دلیل شباهت های پیش متن های آن ها با یک دیگر، نمی توان در مورد تاثیر این دو اثر بر یک دیگر حکم قطعی صادر نمود.
تحلیل زیبایی شناسانه شخصیت های هنری در دیوان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
153 - 167
حوزههای تخصصی:
بررسی های موضوعی رسانه از دیوان شهریار نشانگر اشراف کامل آن مرحوم به تاریخ، مذهب، عرفان هنر، شعر و ادب و رویداد ها و شخصیت های تأثیرگذار در اعصار مختلف در ایران بوده است. وی در کوتاه ترین فرصت های به دست آمده در قالب یادکردی از این مشاهیر ضمن زنده نگه داشتن نام و یادشان به عملکرد آن ها در حوزه فعالیتشان نیز نگاهی ظریف داشته است که نشانگر جامع بودن شخصیت فکری، ادبی و هنری آن مرحوم و مطالعاتش در این زمینه ها هست. مسئله پزوهش حاضر بررسی نحوه پرداخت دیوان شهریار به شخصیت های هنری است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که مرحوم شهریار ضمن بیان نام شخصیت های هنری و ادبی در دیوانش، به کلیّتی از شخصیّت هنری و ادبی آن ها نیز توجهی درخور تأمل نشان داده است و ما این افراد را در دو گروه با عنوان شخصیّت های هنری و ادبی به صورتی مجزا دسته بندی و بررسی شده است.اهداف پژوهش:بررسی و تحلیل چهره های دینی و هنری در دیوان شهریار.علل توفیق شهریار در عرصه شعر و شاعری مطالعه دقیق دوایین (دیوان ها) شعری.سؤالات پژوهش:دیدگاه استاد شهریار نسبت به شخصیت چهره های دینی و هنری چیست ؟2. علل توفیق شهریار در مضمون سازی برجسته در دیوان اشعارش چیست
تحلیل بصری نگاره های نسخه خطی تاریخ جهانگشای جوینی با رویکرد نشانه شناسی
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲)
77 - 94
حوزههای تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی یکی از مهم ترین آثار تاریخی و ادبی است که به زبان فارسی درباره تاریخ مغول، خوارزمشاهیان و اسماعیلیان الموت نوشته شده است. هدف این پژوهش، تحلیل بصری نگاره های نسخه خطی تاریخ جهانگشای جوینی، با رویکرد نشانه شناسی است. سؤال های این پژوهش به این شرح است: 1. نگاره های نسخه مصور تاریخ جهانگشای جوینی دارای چه ویژگی های بصری و عناصر ساختاری است؟ 2. این عناصر از چه نوع ساختار نشانه ای برخوردارند؛ به عبارتی عملکرد رویکرد نشانه شناختی در آثار مورد مطالعه چگونه است؟ روش پژوهش در این تحقیق توصیفی تحلیلی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی و تحلیل بصری نگاره های موجود در نسخه خطی تاریخ جهانگشای جوینی که در کتابخانه ملی فرانسه نگه داری می شود، انجام شده است. تعداد این نگاره ها شش نگاره بوده که در مکتب شیراز کار شده است. پژوهش حاضر، بر اساس رویکرد نشانه شناسی، درپی تحلیل بصری نگاره های موجود در این نسخه است. در این پژوهش، ابتدا نگاره های جامعه نمونه با استفاده از کارت مشاهده محقق ساخته، مورد بررسی قرار گرفتند. سپس داده های به دست آمده از کارت مشاهده، پس از تبدیل به جدول ، توصیف و تحلیل شدند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در نگاره های نسخه تاریخ جهانگشا، نشانه های تصویری در شش دسته طبقه بندی شده اند. به طور کلی عناصر تصویری به صورت نمایه ای و شمایلی هستند که از نشانه طبیعی و فیگوراتیو تشکیل شده است و از نشانه انتزاعی ناشبیه ساز استفاده نشده است.
زیباشناسی رنگ و نور در آثار ایران درودی با رویکرد ابن هیثم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
117 - 124
حوزههای تخصصی:
نظریه ادراک زیبایی ابن هیثم، کیفیات و ساختار بصری لازم در اثر هنری را مورد توجه قرار می دهد، ضروری است جنبه های بالقوه نظریاتش در حوزه زیبایی شناسی و ساختار بصری آثارش، مورد پژوهش قرار گرفته شود. ایران درودی با عناصر زیباشناسی به آثارش هویت ایرانی می دهد، او نور را هدف اصلی قرارداد تا به پندارهای فرهنگ ایران نزدیک شود و همچنین از نور برای القای بیان احساس خویش استفاده می کند تا مخاطب آن به مفهوم حس هنرمند پی ببرد و به این نتیجه رسیده است که هیچ رنگی خارج از تابش نور، رنگ نیست و رنگ ها فقط در مجاورت و تأثیرگذاری بر یکدیگر است که کیفیت و رنگ خود را بروز می دهند. باتوجه به ماهیت ساختاری نقاشی که زیبایی شناسی آن بر پایه اصولی است که کاملاً منطبق با 22 مواردی که در آرای ابن هیثم است، بررسی این موارد نظری و چگونگی کاربست آن در هنر نقاشی، هدف این مقاله است و در پی پاسخ به این پرسش که چگونه نظریه زیبایی شناسی نور و رنگ از منظر ابن هیثم را می توان با اصول مدرن زیبایی شناسی در آثار ایران درودی درک کرد، ابتدا ماهیت و ویژگی های آثار درودی را توصیف و تحلیل کرده و سپس آن آثار با آرای ابن هیثم را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. این مقاله که روش نظری آن، بر اساس نظریه پرداز فلسفه اسلامی ابن هیثم است. در این رویکرد زیباشناسی که به فرم اثر می پردازد ابن هیثم از زیباشناسی چنین تعریفی می کند: «زیبایی (حسن) را نه به عاملی بسیط، بلکه به تعامل پیچیده ای میان بیست ودو عامل تعریف کرد» و ابن هیثم تأکید زیادی به مفهوم دو مورد از 22 عواملی که نور و رنگ با یکدیگر نیروی انگیزش دارند، یعنی می توانند در نفس تأثیری ایجاد کنند که صورتی زیبا جلوه کند می پردازد. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر منظر روش انجام توصیفی تحلیلی است و اطلاعات نیز بر اساس مطالعات کتابخانه ای به دست آمده است.نتایج تحقیق بیانگر کارایی رویکرد ابن هیثم در حوزه زیبایی شناسی نقاشی معاصر است.
تحلیل پویش فضایی شهرهای منطقه ای در گذار به کلانشهر؛ مورد مطالعه: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
47 - 62
حوزههای تخصصی:
شهر در طی حیات خود تحت تأثیر عوامل درونی_بیرونی، در بستر مکان و در گذر زمان دستخوش تغییرات فراوانی قرار گرفته و به رشد و توسعه خود در جهات مختلف شکل و ابعاد بخشیده است. بنابراین، توجه به الگوی رشد و گسترش شهر، پایش تغییرات کاربری و پوشش زمین در شهرهای بزرگ، برای مدیریت رشد و پایداری اکوسیستم شهری امری حیاتی است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف تحلیل پویش فضایی شهرهای منطقه ای در گذار به کلانشهر(مورد مطالعه: شهر رشت) و با روش توصیفی_تحلیلی انجام شده است. داده های حاصل از پژوهش با روش اسنادی و با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست جمع آوری شده است. برای پردازش داده ها از مدل دیویس، تصاویر ماهواره ای(ایجاد نقشه های کاربری و پوشش اراضی شهر رشت در چهار کلاس) و همچنین کاربست متریک های فضایی در سطح کلاس، با استفاده از نرم افزار FRAGSTATS استفاده شده است. یافته های کیفی پژوهش نشان داد پویش فضایی شهر رشت، پویش فشرده و مبتنی بر گذار سریع بوده است. این پویش، تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون نیروها و توان های طبیعی، مؤلفه های سیاسی، سیاست های اقتصادی و طرح های توسعه ای، توسعه زیرساخت ها و نظام ارتباطات، ادغام پدیده های فضایی پیرامونی در محدوده کالبدی شهر، گسترش اسکان غیررسمی و همچنین جریان های مهاجرتی، همواره دستخوش تحول و دگرگونی شده و بازتاب هایی را به دنبال داشته است. از جمله مشخصه های عینی و بازتاب های آن می توان به تغییرات نظام کاربری و پوشش زمین، پراکنده رویی شهری، عدم تعادل در سازمان فضایی شبکه و سلسله مراتب شهری، خدماتی شدن و گسترش بنیادهای اقتصاد شهر اشاره نمود. یافته های کمی پژوهش نیز مؤید افزایش سطوح کلاس کاربری شهری از چهار هزار و 915 هکتار به نُه هزار و 960 هکتار و در مقابل کاهش پوشش کشاورزی از 29 هزار و 504 به 28 هزار و 233 هکتار و آهنگ کاهشی مشابه در پوشش شالیزار و مناطق جنگلی طی سال های 1398-1372 است. همچنین نتایج متریک های فضایی بیانگر افزایش 103 درصدی مناطق شهری و گسیختگی زمین های کشاورزی و شالیزارهاست که آهنگ پرشتاب پویش فضایی شهر به پراکندگی کالبدی را به دنبال دارد.
ارتباط و هنر تمثل ملائکه الهی بر زنان برتر جهان با تاکید بر آراء امام خمینی (ره) و انعکاس ان در نگاره های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
405 - 424
حوزههای تخصصی:
از مخلوقات رمزآلود و نامرئی جهان هستی، ملائکه هستند که در عالم مادی برای انسان ها مشهود نیستند. باتوجه به غیرمادی بودن ملائکه، چگونگی تمثّل و مشاهده آنان توسط انسان جای سؤال و پرسش است. به اعتقاد علامه طباطبایی، ملائکه در تمثّل، با حفظ ذات و حقیقت خویش در ورای صورت ادراکی، در بینایی (حس و ادراک) طرف مقابل به صورت انسان ظاهر می شوند. مقاله حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. این پژوهش به بررسی چگونگی ارتباط و تمثّل ملائکه با برخی انسان ها و محدث بودن انسان های بزرگواری چون حضرت مریم (س) و حضرت فاطمه زهرا (س) و پاسخ به سؤالاتی در این زمینه طبق آیات و روایات اسلامی می پردازد. موضوع محدث بودن یک مسئله مسلم اسلامى است و محدث کسی است که در دلش به صورت الهام یا مکاشفه از عالم بالا چیزی القا شده باشد و یا اینکه بدون تصمیم قبلی سخن راستی بر زبانش جاری شود و یا بدون آنکه به مقام نبوت رسیده باشد ملائکه با او سخن می گویند و این کرامتی است که خدا به هر یک از بندگانش که بخواهد عطا می فرماید.اهداف پژوهش:بررسی چگونگی تمثل ملائکه و محدث بودن زنان برتر با تکیه بر آراء امام خمینی (ره).بررسی چگونگی هنر تمثل ملائکه الهی در نگاره های اسلامی.سؤالات پژوهش:تمثل ملائکه بر زنان برتر جهان با تکیه بر آراء امام خمینی (ره) چگونه است؟هنر تمثل ملائکه الهی در نگاره های اسلامی چگونه است؟
مرگ و زندگی در اشعار حسین منزوی و بازتاب آن در نگارگری مکتب قزوین صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
819 - 830
حوزههای تخصصی:
حسین منزوی راز زندگی و مرگ آدمی را در عاشقی می داند. او باور داشته است که اگر عشق نبود کسی نمی توانست قصه حیات را تفسیر کند. او به جهان پس از مرگ باور دارد و بهترین مرگ را شهادت می داند. این پژوهش در جست وجوی پاسخ به این پرسش است که اشعار منزوی نگاه او را بیشتر به مرگ نشان می دهد یا زندگی. همچنین روش این تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و یافته های این پژوهش نگاه منزوی را که بیشتر متوجه زندگی و عشق است بازمی نمایاند، ولی درعین حال مرگ نیز چون فصلی از زندگی به شمار می آید و زیبا و با شکوه است. درنتیجه، آثار وی نشان می دهد که باور مرگ امکان بهره وری از زندگی را افزایش داده و به شادمانگی در زندگی کمک می کند. موضوع مرگ و زندگی به شکلی ملموس در نگاره های مکتب قزوین دوره صفوی نیز نمود یافته است. پرداختن به مفاهیمی چون عشق، روزمرگی و مرگ از مختصات این ویژگی است.اهداف پژوهش:بررسی چیستی و چرایی زندگی و توجه به مرگ و مرگ اندیشی در شعر حسین منزوی.بررسی مرگ و زندگی در نگاره های مکتب قزوین دوره صفوی.سؤالات پژوهش: زندگی و مرگ نمودی در اشعار حسین منزوی چه نمودی یافته است؟مرگ و زندگی در نگاره های مکتب قزوین دوره صفوی چگونه بازتاب یافته است؟