فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
45 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: از تحقیق حاضر، مطالعه شاخص های ریوی در وضعیت های مختلف بدنی (ایستاده، نشسته روی صندلی، طاقباز و دراز کشیده به پهلو) در مصدومین شیمیایی و مقایسه آن با افراد سالم بود. روش شناسی: 15 فرد سالم (سن 5±4/39 سال، قد 1/6±7/170 سانتی متر، وزن 2/4±6/71 کیلوگرم) و 10 جانباز شیمیایی (سن 5±7/42 سال، قد 4/5±8/174 سانتی متر و وزن 6±8/80 کیلوگرم) در این پژوهش شرکت کردند. پارامترهای تنفسی شامل اوج جریان بازدمی (PEF)، تهویه دقیقه ای (VE) و تواتر تنفسی (fb) در وضعیت های مختلف بدنی به وسیله دستگاه اسپیرومتر مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که بالاترین و کمترین مقدار اوج جریان بازدمی و تهویه دقیقه ای در هر دو گروه، به ترتیب در وضعیت ایستاده و دراز کشیده بدست آمد که براساس آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، تفاوت معنی داری با دیگر وضعیت ها داشتند (05/0 ≥p)، اما تفاوت معنی داری در تواتر تنفسی بین وضعیت های مختلف بدنی مشاهده نگردید. نتیجه گیری: با توجه به اینکه، کارایی دستگاه تنفسی در جانبازان شیمیایی نسبت به افراد سالم پائین تر است، پیشنهاد می شود که این افراد در هنگام بروز مشکلات تنفسی و همچنین در هنگام انجام فعالیت های ورزشی در وضعیت ایستاده باشند.
بررسی اثر دو الگوی تمرین مقاومتی هرمی دوگانه و سرعتی هرمی بر فاکتورهای فیزیکی و فیزیولوژیکی منتخب کشتی گیران آزادکار پسر نخبه جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرینات هرمی مقاومتی و سرعتی می توانند موجب بهبود انعطاف پذیری، قدرت عضله و توان بی هوازی شوند، اما به نظر می رسد تمرینات مقاومتی روش مؤثرتری بر قدرت عضله باشند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی هرمی دوگانه و سرعتی هرمی بر فاکتورهای فیزیکی و فیزیولوژیکی منتخب کشتی گیران آزادکار پسر نخبه جوان بود.مواد و روش ها: 30 نفر از کشتی گیران آزادکار پسر نخبه جوان به طور تصادفی انتخاب و به سه گروه تمرین مقاومتی (به شکل هرمی دوگانه)، سرعتی (به شکل هرمی) و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرینی مقاومتی و سرعتی هر یک برنامه تمرین ویژه خود را به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) همراه با آزمون تعقیبی شیداک در نرم افزار SPSS نسخه 21 و در سطح معنی داری 05/0 مورد آنالیز قرار گرفتند (05/0P<).یافته ها: نتایج نشان داد افزایش فاکتورهای وزن بدن، شاخص توده بدنی، توده چربی بدن، قدرت عضلانی پایین تنه، اوج توان و میانگین توان در گروه هرمی دوگانه به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل و گروه هرمی سرعتی بالاتر بود (0.05>P)، در مقابل، بهبود فاکتورهای زمان دوی سرعت 30 متر، زمان تست 400 متر و افت سرعت در گروه هرمی سرعتی در مقایسه با گروه کنترل و گروه مقاومتی به طور معنی داری بیشتر بود (0.05>P). همچنین، یافته های دیگر این آزمون آشکار ساخت که بهبود استقامت عضلانی پایین تنه و انعطاف پذیری در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری بالاتر بود (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که مربیان کشتی می توانند از تمرینات مقاومتی هرمی دوگانه برای بهبود قدرت عضلانی و از تمرینات سرعتی هرمی برای بهبود سرعت بدن کشتی گیران آزادکار استفاده نمایند.
Effect of 10 weeks of swimming exercises with black seed supplement on plasma lipid profile in inactive obese women
حوزههای تخصصی:
Purpose: Obesity is a complex disease that causes oxidative stress by disrupting fat metabolism. The aim of this study was to investigate the effect of ten weeks of swimming exercises with nigella sativa (Black Seed) supplementation on the plasma lipid profile of inactive obese women. Method: In this study, 40 inactive obese women with a body mass index (BMI) higher than 26, and an average age (29.06 ± 7.94 years), were voluntarily selected and randomly divided into four groups of 10 people. The control group, the training group, the training group - nigella sativa supplement and the nigella sativa group were divided. The control group had a normal diet and no training; the nigella sativa supplement group consumed 2 nigella sativa capsules of 1000 mg daily for 10 weeks; The swimming training group performed swimming exercises for 10 weeks and three sessions a week with an intensity of 60% of the maximum heart rate and the duration of each session was 75 minutes; the nigella sativa -training group also performed both the training and supplement protocols. At the end of the period, blood indicators of (low-density lipoprotein (LDL), high-density lipoprotein (HDL), triglyceride (TG) and total cholesterol. Total (TC)) and anthropometric variables were measured. Covariance analysis and paired t-test at a significance level of 0.05 were used for data analysis. Results: Investigations showed that there is no significant difference between the groups in the values of HDL-C, LDL-C, TG and TC (P>0.05). However, in the intra-group comparison, hockey results have a significant difference in HDL-C, LDL-C, TG and TC in the exercise and exercise +supplement and nigella sativa groups (P>0.05). Conclusion: It seems that taking two weeks of swimming exercises along with nigella sativa supplement improves some of the fat profile indicators and can probably be effective in improving the complications caused by obesity.
تأثیر تمرین استقامتی و مصرف متادون بر سطح سرمی اینترفرون گاما و اینترلوکین 17 در موش های صحرایی وابسته به مورفین در دوره سندروم ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر8 هفته تمرین استقامتی و مصرف متادون به عنوان جایگزین مورفین بر سطح سرمی سایتوکاین های اینترفرون گاما و اینترلوکین17 بود. مواد و روش ها: تعداد24 موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 10± 220گرم به چهار گروه کنترل، ورزیده، مصرف کننده متادون، ورزیده مصرف کننده متادون تقسیم شدند. همه گروه ها به وسیله مورفین سولفات mL/4mg/ 0 در طی21روز معتاد شدند. برای اطمینان از وابستگی به مورفین، به تعدادی از حیوانات نالوکسان (ip ,kg/3mg) تزریق شد. به آب آشامیدنی گروه مصرف کننده متادون و گروه ورزیده مصرف کننده متادون پودر متادون هیدروکلراید اضافه شد. گروه ورزیده و گروه ورزیده مصرف کننده متادون به مدت8 هفته بر روی تردمیل دویدند. مدت زمان و سرعت به صورت تدریجی افزایش یافت. پیش از شروع تمرینات و24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه خونی از همه حیوانات تهیه و از سرم خون به روش الایزا میزان سطح سرمی اینترفرون گاما و اینترلوکین17 اندازه گیری شد. یافته ها: سطح سرمی اینترفرون گاما گروه ورزیده مصرف کننده متادون در مقایسه با گروه مصرف کننده متادون افزایش ( 001/ 0>P) و سطح سرمی اینترلوکین17 کاهش معنیداری را نشان داد ( 0.01>P). همچنین افزایش معنیداری در سطح سرمی اینترفرون گاما ( 0.01>P) و کاهش معنی داری در سطح اینترلوکین17 ( 0.001>P) در گروه ورزیده نسبت به گروه ورزیده مصرفکننده متادون مشاهده شد. نتیجه گیری: تمرین استقامتی در دوره سندروم ترک باعث افزایش اینترفرون گاما و کاهش اینترلوکین17 در گروههای فعال نسبت به گروههای غیرفعال شده و تاثیر بیشتری بر این سایتوکاینها گذاشت. بنابراین این نوع ورزش می تواند باعث بهبود عملکرد سیستم ایمنی در دوره سندروم ترک گردد.
بررسی تأثیر مصرف مکمل بی کربنات سدیم بر عملکرد بی هوازی تداومی و تناوبی دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف اصلی هر ورزشکار رسیدن به حداکثر عملکرد ورزشی است. آنان برای کسب برتری به داروها و مکمل های نیروزا روی می آورند. این تحقیق با هدف تاثیر مصرف مکمل بی کربنات سدیم بر عملکرد بی هوازی تداومی و تناوبی دختران فعال انجام شده است.مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی، کاربردی و یک سو کور با طرح متقاطع بود. در این مطالعه 12 نفر از دختران فعال شهر اهواز، به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها طی مدت دو هفته آزمون تداومی(اول هفته اجرای تست با مصرف مکمل و بعد از 3 روز تست مجدد با دارونما) و آزمون تناوبی (اول هفته اجرای تست با مصرف مکمل و بعد از 3 روز تست مجدد با دارونما) را اجرا کردند. 60 تا 90 دقیقه قبل از آزمون ها گروه مکمل، بی کربنات سدیم (0.3 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و گروه دارونما، کلرید سدیم (0.045 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) را مصرف کردند. میزان لاکتات خون 5 دقیقه بعد از فعالیت بی هوازی تداومی و تناوبی اندازه گیری شد. همچنین دو متغیر زمان واماندگی در آزمون تداومی و مسافت پیموده شده در آزمون تناوبی محاسبه شد. جهت بررسی داده ها از آزمون t وابسته استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد، پس از مصرف مکمل بیکربنات سدیم کاهش معناداری در شاخص های لاکتات خون پس از هر دو فعالیت بی هوازی تناوبی و تداومی مشاهده شد (0.05≥P < span lang="FA">)؛ همچنین افزایش معناداری در مسافت پیموده شده فعالیت تناوبی گروه مکمل نسبت به گروه دارونما مشاهده شد (0.05≥P < span lang="FA">). اما در شاخص زمان واماندگی فعالیت تداومی تفاوت معناداری بین دارونما و مکمل مشاهده نشد (0.05
). بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است مصرف مکمل بی کربنات سدیم با دوز 0.3 گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن سبب بهبود عملکرد بی هوازی از نوع تناوبی در دختران فعال می شود.
تأثیر دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون انسداد عروق مستقل از رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپید و پروتئین واکنشی C زنان جوان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تأثیر دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون انسداد عروق مستقل از رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپید و پروتئین واکنشی C زنان جوان غیر ورزشکار بود.
روش شناسی: 45 زن جوان غیر ورزشکار (سن 7/3±5/26 سال، قد 8/3±4/167سانتی متر، وزن 1/4±66 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 7/0±5/23 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی سنتی، تمرین مقاومتی با انسداد عروق و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. دو گروه تجربی به مدت 24 هفته و هر هفته چهار جلسه در برنامه تمرینی خود شرکت کردند. گروه مقاومتی سنتی، تمرینات را با شدت 70 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه تا حد خستگی؛ و گروه تمرین مقاومتی با انسداد عروق، تمرینات را با شدت 20 تا 30 درصد یک تکرار بیشینه تا حد خستگی انجام دادند.
یافته ها: نتایج نشان داد هر دو نوع تمرین مقاومتی باعث کاهش معنادار تری گلیسرید، کلسترول تام، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی کم، لیپوپروتئین با چگالی خیلی کم و پروتئین واکنشی C و نیز افزایش معنادار کلسترول و لیپوپروتئین با چگالی بالا در این زنان شد (P<0.05)؛ اما تفاوت بین دو گروه معنادار نبود (P>0.05).
بحث و نتیجه گیری: تمرینات مقاومتی با انسداد عروق اگرچه با شدت کمتری انجام می شوند، اما به دلیل ایجاد هیپوکسی و لذا نیازهای متابولیک مشابه، احتمالاً همان تأثیرات تمرینات مقاومتی شدید را بر پروفایل لیپید و التهاب سیستمیک به عنوان عوامل خطرزای قلبی ایجاد می کنند.
نقش هدبند دیجیتال در اندازه گیری حس عمقی گردن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
به منظور ارزیابی دقت اطلاعات حس عمقی گردن از روش های متعددی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بروز خطای آزمون گر در حین ارزیابی ممکن است نتایج برخی از این روش ها را تحت تاثیر قرار دهد. هدف تحقیق حاضر تعیین نقش هدبند دیجیتال در کاهش خطای اندازه گیری حس عمقی گردن بود. تعداد 40 نفر از مردان داوطلب شهرستان خرم آباد بر اساس معیارهای ورود و خروج از تحقیق به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. خطای بازسازی زوایای گردنی آن ها به وسیله دستگاه هدبند دیجیتال مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمودنی پس از رسیدن به زاویه هدف از ریموت کنترل برای ثبت زاویه بازسازی شده استفاده کرده و به صورت همزمان نیز آزمونگر با شنیدن صدای بوق در هنگام کلیک کردنِ آزمودنی به طور جداگانه نسبت به ثبت زاویه ای که روی هدبند آزمودنی نمایش داده می شد اقدام کرد. پس از جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، از آزمون آماری تی همبسته به منظور تعیین اختلاف بین نتایج ثبت شده توسط دو روش مذکور استفاده شد (۰۵/۰≥ P). بین اطلاعات حاصل از دو روش ارزیابی، اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد. با توجه به یافته ها، به نظر می رسد که استفاده از دستگاه هدبند دیجیتال با وجود کاهش احتمال خطای اندازه گیری، در آزمودنی های سالم موجب تفاوت معنی دار در نتایج ارزیابی نمی شود. از آنجا که آسیب و ناهنجاری اسکلتی عضلانی ممکن است نتایج تحقیق را دستخوش تغییراتی بکند، توصیه می شود که تحقیقات مشابهی روی افراد مبتلا به مشکلات ناحیه گردنی در سنین و جنسیت های مختلف صورت بگیرد.
مقایسه اثر ماساژ ورزشی و حجامت خشک پیش از فعالیت بر عناصر منتخب آمادگی جسمانی مهارت محور و عملکرد روانی- شناختی ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: ماساژ و حجامت خشک دو مداخله پیش از رقابت هستند که برای کمک به بهبود عملکرد ورزشکاران مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه تاثیر ماساژ ورزشی و حجامت خشک پیش از فعالیت بر عناصر منتخب آمادگی جسمانی مهارت محور و عملکرد روانی - شناختی ورزشکاران بود.مواد و روش ها: 12 مرد ورزشکار با سن 1.8±22.25 سال؛ وزن 14.8±84.2 کیلوگرم و قد 0.1±1.8 متر بطور داوطلبانه برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. در یک طرح متقاطع تصادفی شده متوازن، آنها طی سه جلسه متوالی با فاصله یک هفته، بطور تصادفی، تحت حجامت خشک، ماساژ یا عدم مداخله در یک زمان یکسان از روز قرار گرفتند. 10 دقیقه پس از هر مداخله، توان انفجاری، سرعت، چابکی، عملکرد شناختی و نیم رخ خلقی آزمودنی ها اندازه گیری شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: یافته ها نشان داد حجامت خشک در مقایسه با شرایط بدون مداخله و ماساژ، توان انفجاری را افزایش می دهد (0.05>P)، اما سرعت و چابکی تفاوت معنی داری بین شرایط نداشت (0.05<P)، همچنین نتایج نشان داد که هم حجامت خشک و هم ماساژ در مقایسه با شرایط بدون مداخله موجب افزایش معنی دار امتیاز آزمون برج لندن شده اند (0.05>P)، در نهایت تفاوت معنی داری بین اثر سه مداخله بر متغیرهای حالات خلقی مثبت و حالات خلقی منفی مشاهده نشد (0.05
).بحث و نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که ماساژ و حجامت خشک پیش از فعالیت ممکن است عملکرد فیزیکی و ذهنی ورزشکاران را بهبود بخشد، اما بر وضعیت خلق و خوی آنها تاثیری ندارد.
تاثیر هشت هفته تمرین ورزشی شنا بر VEGF-A و FGF-2 بافت هیپوکمپ و شاخص لی در رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: افزایش پروتئین های مرتبط با خون رسانی در بافت هیپوکمپ متعاقب تمرین ورزشی شنا احتمالاّ می تواند از بروز بیماری های مغزی مانند آلزایمر جلوگیری کند. هدف تحقیق حاضر تعیین تأثیر هشت هفته تمرین ورزشی شنا بر سطوح VEGF-A و FGF-2 بافت هیپوکمپ و شاخص لی در موش های بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار بود.مواد و روش ها: تعداد 16 سر موش بزرگ آزمایشگاهی نر به طور تصادفی در 2 گروه هشت سری (تمرین شنا و کنترل) تقسیم شدند. گروه تمرین ورزشی شنا هشت هفته، هر هفته 5 روز متوالی برای 60 دقیقه در آب با دمای 2±32 درجه سانتی گراد تمرین کردند. برای اندازه گیری سطوح VEGF-A و FGF-2 از روش الایزا، برای اندازه گیری شاخص لی از اندازه گیری قد و وزن و برای آزمون فرضیه ها از آزمون های تی مستقل، یومن ویتنی و ویلکاکسون در سطح 0.05>P < span lang="FA"> استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین شنا با افزایش معنادار VEGF-A (P =0.002) و FGF-2 (P =0.0001) هیپوکمپ نسبت به گروه کنترل همراه بود. به علاوه هشت هفته تمرین شنا باعث کاهش معنادار شاخص لی و بهبود توده بدنی در موش های بزرگ آزمایشگاهی گردید (0.012=P < span lang="FA">).بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که هشت هفته تمرین شنا، باعث افزایش عوامل موثر در رگ زایی در بافت هیپوکمپ و بهبود توده بدنی موش های بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار می شود.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل کوئرستین بر فشارخون، پروتئین واگنشگر- C، و اینترلوکین-6 زنان غیر فعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: یکی از عوارض اضافه وزن و چاقی التهاب و افزایش فشارخون است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی همراه با مصرف مکمل کوئرستین بر فشارخون، CRP < span lang="FA"> و IL-6 زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: 40 زن سالم غیرفعال دارای اضافه وزن (سن 6.1 ± 33.25 سال، درصد چربی 2.78 ± 36.65 و شاخص توده بدن 2.31 ± 28 کیلوگرم بر مترمربع) به 4 گروه مساوی تمرین + مکمل، تمرین + دارونما، مکمل و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی شامل هشت هفته تمرین به صورت سه جلسه در هفته دویدن روی نوارگردان با شدت 80-65 درصد ضربان قلب بیشینه بود. برنامه مصرف مکمل کوئرستین یا دارونما روزانه 500 میلی گرم در روز بود. قبل و بعد از مداخله، شاخص های فشارخون سیستولیک (SBP < span lang="FA">)، دیاستولیک (DBP < span lang="FA">)، پروتئین واکنشگر-C و(CRP) و اینترلوکین-6 (IL-6) اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون کروسکال-والیس و ویلکاکسون در سطح معنی داری (0.05>P < span lang="FA">) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی داری بین گروه ها وجود ندارد (0.05
). اما در مقایسه درون گروهی، مشخص شد شاخص های SBP < span lang="FA"> در تمامی گروه ها به غیر از گروه کنترل، DBP < span lang="FA"> در گروه تمرین + مکمل و تمرین + دارونما، IL-6 در گروه مکمل، تمرین+ مکمل و تمرین + دارونما کاهش معنی داری داشتند (0.05>P < span lang="FA">). با وجود این، تفاوت معنی داری در مقادیر CRP گروه ها در مقایسه بین گروهی و درون گروهی مشاهده نشد (0.05).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین هوازی با و بدون مصرف کوئرستین تا حدی می تواند برخی عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی زنان غیرفعال دارای اضافه وزن را کاهش دهد.
شیفت اکسیداتیو ایزوآنزیم های LDH متعاقب تمرین استقامتی در تومور موش های مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: شناخت روش های درمانی که بتواند از پیشرفت سرطان سینه جلوگیری کرد حائز اهمیت است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر تمرین استقامتی بر بیان ایزوفرم های لاکتات دهیدروژناز (LDH) در تومور موش های balb/c مبتلا به سرطان سینه بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع تجربی بود. 25 راس موش ماده نژاد balb/c به طور تصادفی به 2 گروه کنترل سرطانی (12 = n ) و تمرینی سرطانی (13 = n ) تقسیم شدند. سرطان از طریق تزریق سلول سرطانی MC4L2 در پد چربی پستان موش ایجاد و پروتکل تمرین استقامتی به مدت 7 هفته بر گروه تجربی اعمال گردید. غلظت لاکتات تومور با روش RDI (Radioimmunoassay) ، بیان ایزوفرم های LDH-A و LDH-B در تومور بوسیله تکنیک وسترن بلات و ایزوآنزیم های (LDH1 –LDH5) LDH تومور در ژل آگاروز جدا و اندازه گیری شدند. معنی دار بودن تفاوت بین گروه ها با آزمون آماری t- student تعیین گردید.
یافته ها: بعد از 7 هفته تمرین استقامتی به طور معناداری غلظت لاکتات تومور در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (0.05< P). این تغییر با کاهش معنی دار در بیان LDH-A (P<0.05) و افزایش همزمان در بیان LDH-B (P<0.05) تومور در گروه تمرینی همراه بود. در پایان دوره تمرین، در تومورگروه تمرینی ایزوآنزیم هایLDH1 و LDH2 و درگروه کنترل ایزوآنزیم های LDH4و LDH5 بیان بیشتری داشتند.
بحث و نتیجه گیری:تمرین استقامتی می تواند با تغییر در ایزوفرم های لاکتات دهیدروژناز و تعدیل متابولیسم لاکتات تومور ابزاری مفید برای درمان یا پیشگیری از سرطان سینه باشد.
تاثیر فعالیت مقاومتی و حجم آن بر غلظت پلاسمایی ویسفاتین و ارتباط آن با مقاومت به انسولین، اینترلوکین-6 و هورمون رشد در مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی پاسخ غلظت پلاسمایی ویسفاتین به حجم فعالیت مقاومتی و ارتباط آن با مقاومت به انسولین، هورمون رشد وIL-6 می باشد.
روش شناسی: پانزده مرد جوان سالم (سن 1±9/23سال، وزن 2/7±4/74 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 6/3±1/26 کیلوگرم بر متر مربع) در تحقیق حاضر شرکت نمودند. بعد از تعیین 10-RM، آزمودنی ها دو جلسه فعالیت مقاومتی 3 نوبت و 5 نوبتی را با فاصله یک هفته و بطور تصادفی اجرا نمودند. سه نمونه خونی قبل و بعد از فعالیت و نیز بعد از 30 دقیقه ریکاوری گرفته شدند و برای اندازه گیری هورمون رشد، اینترلوکین-6 و ویسفاتین آنالیز شدند. مقاومت به انسولین نیز با استفاده از غلظت گلوکز و انسولین محاسبه گردید. برای مقایسه جداگانه داده های قبل و بعد از ورزش و بعد از ریکاوری در دو جلسه، از آزمون آنالیز واریانس3×2 مکرر استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین پاسخ پلاسمایی ویسفاتین، اینترلوکین -6 و شاخص مقاومت به انسولین به دو حجم متفاوت فعالیت مقاومتی تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0P). بررسی همبستگی آماری داده ها در پاسخ به فعالیت، ارتباط معنی داری را بین هیچ کدام از متغیرهای اندازه گیری شده با ویسفاتین نشان نداد (05/0
بررسی تاثیر تمرینات سرعتی متناوب روی تغییرات لپتین ولیپو پروتئین HDL دانشجویان پسر غیر ورزشکار دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر تمرینات سرعتی متناوب بر تغییرات لپتین ولیپو پروتئین HDL دانشجویان پسر غیر ورزشکار دانشگاه تهران بود. در ابتدا 30 نفر از دانشجویان غیر ورزشکار به طور تصادفی وخوشه ای انتخاب شدند. این افراد به دو گروه 15 نفری کنترل و تمرینی تقسیم شدند. قبل وبعد از تمرینات از هر نفر آزمایش خون گرفته و میزان لپتین و لیپو پروتئین HDL آنها از طریق ELISA,SANDWICH اندازه گیری شد. دوره تمرینی شامل 16 هفته و هرهفته 3 جلسه تمرین بود. نتایج نشان داد که تمرینات سرعتی تناوبی باعث تغییرات معنادار برلپتین سرم آزمودنی ها نگردید (46/0=P). تمرینات سرعتی تناوبی باعث تغییرات معنادار روی لیپو پروتیین HDL-C گردید(009/0=p ).
بررسی اثر تغییرات سطوح آنزیم های کبدی و افسردگی در زنان معتاد به متامفتامین پس از یک دوره تمرینات هوازی در مرحله ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه اعتیاد به مواد مخدر یکی از مهم ترین معضلات است و شیوع مصرف مواد در اقشار مختلف جامعه افزایش یافته و سرعت این معضل در زنان به طور قابل توجهی بروز می کند. ورزش می تواند گزینه ای برای پیشگیری و درمان بالقوه برای اعتیاد به مواد مخدر باشد. لذا، هدف از این پژوهش، تاثیر تمرین هوازی بر افسردگی و آنزیم های کبدی در زنان معتاد به متامفتامین بود.مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی 30 زن معتاد 25-40 سال در دو گروه کنترل و تمرین قرار گرفتند. تمرینات با شدت 75-50 درصد VO2max طی شش هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. این تمرینات شامل دویدن تناوبی و تمرینات کم برخورد (لوایمپکت) بود. جهت بررسی افسردگی آزمودنی ها از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ (GHQ) استفاده گردید. نمونه های خونی جهت اندازه گیری سطوح آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، 24 ساعت قبل از شروع تمرینات و 48 ساعت پس از آخرین جلسه جمع آوری شد. جهت تحلیل تغییرات برون گروهی از آزمون آنکووا و تفاوت های درون گروهی و تحلیل نمرات پرسشنامه از آزمون T زوجی درسطح معناداری 0.05>P < span lang="AR-SA"> استفاده گردید.یافته ها: ورزش هوازی باعث کاهش معنادار ALT (P=0.04) نسبت به گروه کنترل شد. همچنین در مقادیر AST در گروه تمرین (P=0.52) و افسردگی (P=0.95) نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیری: اعتیاد به مواد مخدر یک خطر جدی برای کبد و افسردگی می باشد و فعالیت ورزشی می توانند بر پاسخ های آنزیم های کبدی و افسردگی در همه افراد تاثیرگذار باشند و تا حد قابل قبولی آنها را مهار کنند.
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای شدید و مکمل دهی تداومی و تناوبی زنجبیل برعوامل همورئولوژیکی زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: چاقی از فاکتورهای تأثیرگذار بر گرفتگی عروق است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای شدید و مکمل دهی تناوبی و تداومی زنجبیل بر سطوح فیبرینوژن، پلاکت، هماتوکریت و هموگلوبین زنان چاق بود.مواد و روش ها: به همین منظور 44 زن چاق (میانگین سن 6.45±30.11 سال و شاخص توده بدنی 3.99±31.60 کیلوگرم بر مترمربع)، به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی + دارونما (n=11)، تمرین مقاومتی + مکمل دهی تداومی زنجبیل (n=11)، تمرین مقاومتی+مکمل دهی تناوبی زنجبیل (n=11) و تمرین مقاومتی (n=11) تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته، تمرین مقاومتی دایره ای شدید را انجام دادند. آزمودنی های گروه های مکمل، کپسول های حاوی 500 میلی گرم مکمل زنجبیل و گروه دارونما نیز به صورت مشابه کپسول های حاوی نشاسته را روزانه در دو وعده صبح و شب بعد از صرف غذا به روش دوسوکور مصرف کردند. نمونه خون در دو مرحله پیش آزمون و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین جمع آوری شد. از روش آنالیز واریانس مکرر و تی همبسته جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معناداری 0.05>P < span lang="FA"> استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که اثر زمان بر روی متغیرهای تحقیق معنادار بود ولی اثر تعاملی گروه و زمان در هیچ کدام از متغیرها معنادار نبود و بنابراین هیچ کدام از مداخله های تمرین و مکمل تأثیر معناداری بر متغیرهای فیبرینوژن، پلاکت ها، هموگلوبین و هماتوکریت خون نداشت.بحث و نتیجه گیری: در رابطه با تأثیر ورزش بر ویسکوزیته خون و پلاسما سازوکارهای متعددی وجود دارد. فیبرینوژن سبب اتصال گلبول های قرمز به یکدیگر و به دیواره عروق شده و باعث افزایش ویسکوزیته خون می گردد. به نظر می رسد که انجام هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای شدید به همراه مکمل دهی تناوبی و تداومی زنجبیل نمی تواند باعث تغییر معناداری در شاخص های خونی فیبرینوژن و هموگلوبین زنان چاق شود.
تأثیر تمرین موازی، پلایومتریک و تناوبی شدید هوازی بر عملکرد استقامت هوازی ویژه بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرینات مختلفی برای افزایش عملکرد استقامت هوازی در بازیکنان فوتبال پیشنهاد شده است. اما هنوز مشخص نیست که کدام برنامه تمرین مطلوب تر است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرین پلایومتریک، تناوبی شدید هوازی و موازی بر عملکرد استقامت هوازی ویژه در بازیکنان فوتبال آماتور مرد بود.
روش شناسی: 32 بازیکن فوتبال حاضر در لیگ دسته سوم (سن = 7/4 ± 4/25 سال، قد = 1/7 ± 6/177 سانتی متر، توده بدن = 1/11 ± 2/74 کیلوگرم) در این مطالعه شرکت کردند. بازیکنان ابتدا بر اساس منطقه بازی و توان هوازی یکسان سازی شدند سپس به روش تصادفی در یکی از گروه های تمرین پلایومتریک (11 نفر)، تناوبی شدید هوازی (11 نفر) و موازی (10 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین تناوبی شدید هوازی شامل 4 وهله 4 دقیقه ای دویدن با شدت 90 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه با 3 دقیقه استراحت فعال بین وهله ها بود. برنامه تمرین پلایومتریک شامل اجرای 9 حرکت جهشی و پرتابی در 3 نوبت با 10 تکرار بود که با شدت کم تا بیشینه انجام شد. برنامه تمرین موازی شامل اجرای همزمان دو برنامه تمرین پلایومتریک و تناوبی شدید هوازی در یک جلسه بود که ابتدا برنامه تمرین پلایومتریک اجرا شد. برنامه های تمرین به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شدند. پیش و پس از تمرین، آزمون استقامتی فوتبال هاف و هلگراد به منظور برآورد استقامت هوازی ویژه اجرا شد.
یافته ها: استقامت هوازی ویژه در همه گروه های تمرین به طور معناداری افزایش یافت (پلایومتریک: از 18 ± 1349 به 36 ± 1387، تناوبی شدید هوازی: از 29 ± 1359 به 42 ± 1412 و موازی: از 23 ± 1335 به 33 ± 1436 متر، 05/0 > P ). اما، این افزایش در گروه موازی بالاتر از گروه های دیگر بود (05/0 > P )، هرچند تفاوت معناداری بین گروه های تناوبی شدید هوازی و پلایومتریک مشاهده نشد (653/0 = P ).
بحث و نتیجه گیری: تمرین موازی نسبت به تمرین تناوبی شدید هوازی و پلایومتریک صرف در افزایش استقامت هوازی ویژه بازیکنان فوتبال آماتور مرد مؤثرتر است.
تأثیر تمرین مقاومتی حاد بر سطوح پلاسمایی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز در موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) یکی از اعضای خانواده نوروتروفین هاست که نقش کلیدی در تنظیم بقاء، رشد و حفظ نورون ها دارد.BDNF مشتق از عضله در سازگاری عضله اسکلتی به تمرین مشارکت می کند؛ اما، اثرات مداخلات تمرین بر آن هنوز به خوبی درک نشده است. بنابراین، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر محتوای فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز در عضلات اسکلتی موش های صحرایی بود. مواد و روش ها: 25 سر موش صحرائی ماده ویستار بطور تصادفی به دو گروه گواه و تمرین مقاومتی تقسیم شدند که بالا رفتن از نردبان همراه با حمل وزنه به عنوان تمرین مقاومتی در نظرگرفته شد. جلسه تمرین شامل سه نوبت با پنج تکرار بود. حیوانات، در گروه تمرین مقاومتی صفر، 24، 48 و 72 ساعت بعد از جلسه تمرین بیهوش و خونگیری انجام شد. برای سنجش محتوای BDNF از کیت الایزا و برای تحلیل داده ها از روش ANOVA و نرم افزار SPSS 18 استفاده و سطح معناداری P≤0/05در نظر گرفته شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که تغییرات سطوح BDNF پلاسما به دنبال یک جلسه تمرین مقاومتی در نقاط زمانی بلافاصله، 24 و 72 ساعت بیشتر از گروه کنترل بود (به ترتیب 0/001=p ، 0/0009=p و 0/027=p). . نتیجه گیری: تمرین مقاومتی BDNF پلاسما را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین، تمرین مقاومتی را احتمالا می توان مدلی مناسب برای بررسی رفتار مولکولی این نوروتروفین بکار گرفت.
تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر سطح نروگلین1، قطعه آگرین C ترمینال، مقاومت به انسولین، فاکتورهای عملکردی و ترکیب بدن مردان سالمند نوروپاتی دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: یکی از بیماری های که امروزه سبب بروز برخی مشکلات برای سالمندان شده است، بیماری نوروپاتی دیابتی است. هدف از انجام این پژوهش، تأثیر هشت هفته تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی برسطوح نروگلین1، قطعه اگرین C ترمینال، مقاومت به انسولین، فاکتورهای عملکردی و ترکیب بدن مردان سالمند نوروپاتی دیابتی نوع 2 بود.مواد و روش ها: پژوهش حاضر، به صورت نیمه تجربی با 40 مرد دیابتی نوروپاتی با دامنه سنی بین 50 تا 65 سال، دارای حداقل دو سال سابقه بیماری، دارای سطح هموگلوبین گلیکوزیله بین 6.5 تا 7 درصد، گلوکز خون ناشتا بالای 125 تا 150 میلی گرم بر دسی لیتر، به روش نمونه گیری انتخابی دردسترس و هدفدار انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه استقامتی، مقاومتی، ترکیبی و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، هر هفته 3 جلسه تمرینات خود را انجام دادند و گروه کنترل بدون فعالیت فیزیکی بودند. اندازه گیری نمونه های خونی 48 ساعت قبل و بعد پژوهش به میزان 5 سی سی گرفته شد. برای مقایسه درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از روش تی همبسته و واریانس یک طرفه استفاده شد و سطح معناداری کمتر از 0.05 در نظرگرفته شد.یافته ها: مقادیر وزن، شاخص توده بدن، ضربان قلب استراحتی، نسبت دورکمربه لگن، گلوکز ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله شده، مقاومت به انسولین، پپتید اگرین C ترمینال کاهش معنی دار در هر سه گروه تجربی نسبت گروه کنترل نشان داد. همچنین مقادیر اکسیژن مصرفی، نروگلین 1، تست تعادل لک لک و تست عملکردی TUG افزایش معنی دار در هر سه گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد.بحث و نتیجه گیری: هشت هفته تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی تغییرات مثبت بر شاخص توده بدن و بهبود وضعیت عملکردی بیماران دیابتی نوروپاتی نوع 2 داشته و احتمالا در افزایش وضعیت فیزیولوژیکی و فیزیکی این بیماران موثر است.
تاثیر 14 هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن HDAC4 بطن چپ رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف؛ فعالیت های استقامتی موجب هایپرتروفی قلب می شود ضمن اینکه دیده شده میزان بیان HDAC4 در عضلات اسکلتی تحت تاثیر فعالیت های استقامتی قرار می گیرد. بنابراین هدف این مطالعه بررسی اثر تمرینات استقامتی بر بیان ژن hdac4بطن چپ است. موتد و روش ها؛ بدین منظور 14 رت تحت شرایط کنترل شده (دما، چرخه روشنایی و تاریکی و دسترسی آزاد به آب و غذا) نگهداری و در ادامه به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی یک برنامه (14 هفته ای) استقامتی را روی تردمیل اجرا کرد و سپس 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی بی هوش و تشریح شدند، سپس قلب و بطن چپ آنها خارج و با استفاده از روشReal time-PCR میزان بیان ژن hdac4 بطن چپ آنها اندازه گیری شد، در پایان با استفاده از آزمون آماری t اطلاعات به دست آمده ارزیابی شد.یافته ها؛ نتایج نشان داد، میانگین بیان ژن hdac4 بطن چپ گروه تجربی به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود(P=0.002). بحث و نتیجه گیری؛ به نظر می رسد تفاوت ها در نوع هایپرتروفی ایجاد شده در بطن چپ ناشی از پاسخ متفاوت ژن hdac4 باشد.
تأثیر مکمل سازی کوتاه مدت سیر بر مارکر آسیب لیپیدی مالون دی آلدئید پس از فعالیت ورزشی وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه وهدف: امروزه استفاده از مکمل های گیاهی جهت جلوگیری از تولید رادیکال های آزاد بیشتر رواج شده است. هدف از مطالعه حاضر، تأثیر مکمل سازی کوتاه مدت سیر بر آسیب لیپیدی پس از فعالیت ورزشی وامانده سازدر مردان غیر ورزشکار بود.
روش شناسی: 20 مرد غیر ورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سنی: 35/1±05/21 سال، وزن: 30/7±15/67 کیلوگرم، قد: 92/6±20/179 سانتی متر و شاخص توده بدنی 95/2±02/22 کیلوگرم بر متر مربع در قالب یک طرح نیمه تجربی- دوسویه کور، به صورت تصادفی در دو گروه دریافت کننده قرص سیر و شبه دارو(قرص سیر 500 میلی گرمی یا دکستروز به مدت 14 روز ) قرار گرفتند. همه ی آزمودنی ها پس از مکمل دهی، آزمون وامانده ساز بروس را انجام دادند. نمونه های خونی طی سه مرحله( قبل و بعد از مکمل دهی وپس از فعالیت ورزشی) جهت اندازه گیری میزان پلاسمایی مالون دی آلدئیدگرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر وآزمون تعقیبی بونفرونی وآزمون تی مستقل در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که اثر مراحل اندازه گیری در گروه سیر(175/0 = p و 923/1 = F) معنی دارنبود، اما در گروه کنترل (001/0 =p و 321/60 = F) تفاوت معنی داری مشاهده شد که نتایج آزمون تعقیبی نشان دهنده تفاوت معنی دار بین مرحله 2 و 3 (قیل و بعد از فعالیت ورزشی وامانده ساز) در گروه کنترل می باشد. بنابراین مکمل سازی کوتاه مدت سیر برشاخص پلاسمایی مالون دی آلدئید در حالت پایه هیچ گونه تاثیری نگذاشت. ولی این مکمل سازی توانست از افزایش مالون دی آلدئید پس از انجام فعالیت ورزشی وامانده ساز بکاهد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان از مکمل سازی سیر برای کاهش آسیب های اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی شدید استفاده کرد. با این وجود با توجه به مطالعات اندک صورت گرفته در این زمینه، نیاز به تحقیقات بیشتری می باشد.