فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۷۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی در مردان فعال بود. 30 مرد فعال (با میانگین سنی 12/1±67/20 سال، قد 69/4±83/174 سانتی متر و وزن 51/7±45/63 کیلوگرم) به صورت دواطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به شکل تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و بر حسب میزان فعالیت در هفته و قدرت بیشینه، همسان سازی گردیدند. برنامه تمرینی به مدت چهار هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. همچنین، پس آزمون بعد از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرین انجام گرفت و اختلاف بین گروه ها توسط آزمون تحلیل عاملی کوواریانس وآزمون تعقیبی محاسبه گردید و اختلاف درون گروهی نیز با استفاده از آزمون تی زوجی تحلیل گشت. یافته ها نشان می دهد که هر سه تمرین پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی باعث بهبود معنا دار ارتفاع پرش اسکات، پرش عمودی و پرش عمقی، حداکثر و میانگین توان در پرش عمودی، قدرت بیشینه و سطح مقطع عضلات ران نسبت به پیش آزمون شده است. تمرین پلایومتریک مقاومتی نیز منجر به بهبود معنا دار ارتفاع پرش عمقی نسبت به تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک معمولی گردیده است. علاوه بر این، نتایج نشان می دهند که تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک مقاومتی، بهبود معنا داری را در قدرت بیشینه نسبت به تمرین پلایومتریک معمولی ایجاد کرده اند. با توجه به نتایج و درصد تغییرات به نظر می رسد که استفاده از کش در تمرینات پلایومتریک (شتابی و مقاومتی)، مفیدتر از تمرینات پلایومتریک معمولی می باشد. همچنین، تمرین پلایومتریک شتابی، کارایی بیشتری در بهبود توان و قدرت عضلانی نسبت به پلایومتریک مقاومتی و معمولی دارد.
تاثیر شدت گرم کردن بر پویایی اکسیژن مصرفی فعالیت زیر بیشینه در زنان تیم ملی فوتسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مطالعه اثر شدت گرم کردن بر پویایی اکسیژن مصرفی(با مدل ثابت زمانی1،2،3و4) فعالیت زیربیشینه در زنان تیم ملی فوتسال بوده است. بازیکنان تیم ملی فوتسال با میانگین سنی2/3±5/22سال و VO2max 61/4± 05/46 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه در این پژوهش شرکت کردند. پس از اندازه گیری VO2max و آستانه لاکتات(LT) آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه جلسه جداگانه، دو پروتکل گرم کردن(شدید، متوسط) و بدون گرم کردن را قبل از فعالیت زیربیشینه(دویدن با80درصد اکسیژن مصرفی آستانه لاکتات) انجام دادند. تمام گازهای تنفسی در طی فعالیت توسط دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یکطرفه با اندازه گیری مکرر و آزمونLSD استفاده شد. یافته های پژوهش کاهش معنی داری را در ثابت زمانی 3 و4 پس از گرم کردن شدید و متوسط نسبت به بدون گرم کردن نشان دادند(05/0>P). همچنین نسبت اکسیژن مصرفی به زمان رسیدن در ثابت زمانی 2،3 و4 پس از گرم کردن شدید و متوسط نسبت به بدون گرم کردن، افزایش معنی داری را نشان داد(05/0>P)، اما تفاوتی بین دو گروه گرم کردن در هیچ کدام از متغیرها مشاهده نشد. بنابراین می توان گفت، گرم کردن بدون توجه به شدت آن، سبب کاهش زمان رسیدن به حالت یکنواخت اکسیژن مصرفی در یک فعالیت زیر بیشینه می شود و شیب نمودار پویایی اکسیژن را تندتر می کند و در نتیجه در زمان کمتر، اکسیژن بیشتری مصرف می شود.
تاثیرتمرینات منظم یوگا بر قدرت دست انعطافپذیری و توان بی هوازی عضلات پا در زنان شاغل سالم غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرینات منظم یوگا بر قدرت دست انعطافپذیری و توان بی هوازی عضلات پا در زنان شاغل سالم غیر ورزشکار بوده است. این پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده و نمونههای آن شامل: 65 نفر از زنان سالم غیر ورزشکار انجمن یوگای شهر شیراز بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه تجربی با تعداد 33 نفر(سن: 5 ± 25سال قد: 5 ± 159 سانتیمتر وزن: 6 ± 60 کیلوگرم) و گروه کنترل با تعداد 32 نفر (سن: 5 ± 25 سال قد: 8/5 ± 158 سانتی متر وزن: 6 ± 61 کیلوگرم) قرار گرفتند. هر جلسه شامل انجام تمرینات آسانا پرانایاما مدیتیشن و آرامسازی بود که این تمرینات به مدت 12 هفته هر هفته به مدت دو جلسه و هر جلسه یک و نیم تا دو ساعت انجام گردید. از نظر عوامل مؤثر بر متغیرهای تحقیق نظیر نظم دوره قاعدگی عدم بیماریهای خاص (صرع هپاتیت و غیره) مصرف نکردن دارو الکل و سیگار و غیره آزمودنیها دارای شرایط یکسانی بودند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق شامل نیروسنج دیجیتال جعبه بشین و برس خط کش استاندارد و آزمون پرش سارجنت بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t زوجی) مورد استفاده قرار گرفت ضمن اینکه سطح معناداری نیز 05/0 ≤P در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داده است که بین پیش آزمون و پس آزمون گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در عوامل انعطافپذیری: خیزتنه (30 در مقابل 31) بشین و برس (22 در مقابل 24) و توان بیهوازی عضلات پا (28 در مقابل 30) افزایش معناداری وجود داشته اما در مورد قدرت دست (21 در مقابل 22) تفاوت معناداری مشاهده نشده است. در خاتمه میتوان گفت که تمرینات یوگا بدون اینکه دارای اثرات جانبی نامطلوب خاصی باشد باعث افزایش انعطافپذیری مفاصل و توان بی هوازی عضلات پا و همچنین موجب بهبود آمادگی جسمانی میگردد.
تأثیر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون، متعاقب یک جلسه فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین تأثیر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون پس از یک وهله فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار است. به این منظور 60 آزمودنی سالم بدون هیچ نوع سابقة بیماری (به ویژه بیماری فشار خونی) و سابقة مصرف دارو و مکمل، در شش گروه جداگانه جایگزین شدند. گروه اول: 10 مرد 20 تا 30 ساله؛ گروه دوم: 10 زن 20 تا 30 ساله؛ گروه سوم: 10 مرد 30 تا 40 ساله؛ گروه چهارم: 10 زن 30 تا 40 ساله؛ گروه پنجم: 10 مرد 40 تا 50 ساله؛ گروه ششم: 10 زن 40 تا 50 ساله. بلافاصله قبل از آزمون، ضربان قلب و فشار خون افراد دو بار(بعد از 10 و 15 دقیقه استراحت) در وضعیت نشسته روی دوچرخة کارسنج اندازه گیری شد. در طول آزمون، ضربان قلب و فشار خون(با استفاده از دستگاه اندازه گیری فشار خون) به فاصلة دو دقیقه اندازه گیری شد. پروتکل آزمون از سه دقیقه گرم کردن در بار کاری 50 وات روی دوچرخه کارسنج شروع شده و در هر دقیقه 20 وات به بار کاری اضافه می شد تا زمانی که آزمودنی ها به خستگی قابل تحمل برسند. سپس ضربان قلب و فشار خون در اولین دقیقه پس از آزمون اندازه گرفته شد و هر دو دقیقه این اندازه گیری ادامه یافت تا لحظه ای که این دو متغیر به سطح قبل از آزمون رسیدند(در دقایق 1، 3، 5، 7 و ....). برای تعیین اثر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون، از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و از آزمون تی مستقل برای مقایسة گروه ها استفاده شد. کلیة تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS16، در سطح معنیداری 05 /0P<، انجام گرفت. نتایج نشان داد بین زمان ریکاوری فشار خون، در سه رده سنی زنان سالم غیرورزشکار، تفاوت معنی داری وجود ندارد(05 /0
مقایسه اثربخشی دو برنامه تمرین بر شاخص های عضلانی – اسکلتی و قلبی – عروقی دختران دانشجوی کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، آثار متقابل زمان جلسات فعالیت بدنی با تعداد جلسات در هفته در جهت افزایش سطح آمادگی جسمانی، مورد توجه محققان عرصه سلامت قرار گرفته است. بر این اساس، پژوهشی با هدف مقایسه اثربخشی دو برنامه تمرین بر شاخص های عضلانی – اسکلتی و قلبی – عروقی دختران دانشجوی کم تحرک طراحی و به اجرا گذاشته شد. به این منظور 111 دانشجوی کم تحرک داوطلب انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه با میانگین و انحراف استاندارد سن، گروه های تک جلسه ای (37 نفر، 73/1 ± 02/21 سال)، دو جلسه ای (35 نفر، 17/2± 17/21 سال) و کنترل (39 نفر 27/2 ± 78/21 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرینی تک جلسه ای شامل دویدن با شدت HRmax 70 – 60 درصد، 60 – 40 دقیقه، یک جلسه در هفته و در گروه دو جلسه ای، دویدن با شدت مشابه، 30 – 20 دقیقه، دو جلسه در هفته به مدت 12 هفته بود. در هر دو برنامه تمرینی، تمرینات آمادگی جسمانی شامل استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و چابکی اجرا شد. از آزمون های راکپورت، فشار خون، دو 9 × 4 متر، دراز و نشست، کشش بارفیکس، نشستن و خم شدن برای اندازه گیری شاخص های مذکور استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس دوسویه با آزمون تعقیبی بن فرنی در سطح معنی داری (05/0P≤) نشان داد در هر دو گروه تجربی شاخص های قلبی – عروقی و عضلانی – اسکلتی به طور معنی داری بهبود یافت. در حالی که زمان چابکی تنها در گروه دو جلسه ای به طور معنی داری کاهش یافت (05/0P<). به طور کلی شاید اجرای هر دو برنامه تمرینی سازگاری های مفیدی را در پی داشته و تغییر تعداد جلسات تمرین فقط بر درجه بهبود آنها تاثیر داشته است، اما در مورد چابکی، احتمالاً تاثیر تغییر تعداد جلسات بیش از مدت کل تمرین در هفته بوده است.
اثر مکمل تورین بر پراکسیداسیون لیپیدی موشهای ویستار بعد از یک وهله فعالیت استقامتی درمانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی نقش آنتی اکسیدانتی تورین در پراکسیداسیون لیپیدی موش های ویستار پس از یک وهله فعالیت استقامتی، تعداد 28 موش ویستار سفید آزمایشگاهی در چهار گروه استراحت، استراحت تورین، استقامتی، استقامتی تورین تقسیم بندی شدند. پس از دریافت روزانه 500 میلی گرم تورین/ کیلوگرم وزن بدن/ روز به صورت محلول 5% به مدت 1 ماه، گروه های استقامتی و استقامتی تورین یک وهله فعالیت استقامتی با شدت 70% حداکثر اکسیژن مصرفی تا حد درماندگی روی نوارگردان انجام دادند. سپس تغییرات غلظت تورین پلاسما و مالوندیید آلدیید سرم (MDA) (شاخص پراکسیداسیون لیپیدی) بین گروه ها مقایسه شدند. نتایج این تحقیق نشان داد اگر چه غلظت تورین پلاسما پس از فعالیت تغییر معنی داری نداشت، مصرف مکمل تورین، غلظت تورین پلاسمایی را در حالت استراحت (84.86±416) و بعد فعالیت (87.22± 452.29) به طور معنی داری در مقایسه با حالت استراحت بدون مصرف مکمل (43.59±301.43) افزایش داد (0.01 >p). به علاوه، غلظت مالوندیید آلدیید سرم پس از انجام فعالیت در مقایسه با مقدار استراحتی، به طور معنی داری افزایش یافت (0.32±2.13 در مقابل 0.2±0.75) (0.01 >p). پاسخ افزایش یافته مالوندیید آلدیید سرم پس از فعالیت در گروه مصرف کننده تورین، در مقایسه با گروه فعالیت استقامتی به طور معنی داری کاهش یافت (0.3±1.02 در مقابل 0.32±2.13) (0.01 >p). نتیجه گیری می شود موشهای ویستاری که درگیر فعالیتهای دویدن استقامتی هستند در معرض خطر استرس اکسایشی قرار دارند و مصرف مکمل تورین می تواند از افزایش پاسخ استرس اکسایشی بعد از فعالیت بکاهد.
تاثیر یک دوره تمرین سرعتی تناوبی و بی تمرینی بر پراکسیداسیون لیپید و دستگاه ضداکسایشی موش های نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فعالیت ورزشی سرعتی و یک دوره بی تمرینی متعاقب آن، بر مقدار پراکسیداسیون لیپید (MDA) و پاسخ دستگاه ضداکسایشی (FRAP ، اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام) بود. بدین منظور 35 سر موش نر 3 ماهه به صورت تصادفی در 2 گروه تمرین سرعتی (15 = n) و کنترل (15 = n، بدون هیچ گونه برنامه تمرینی) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرینی به مدت 12 هفته، هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص تمرین کردند (از هفته هشتم تا دوازدهم 5 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا تاثیرات بی تمرینی بررسی شود). آزمودنی ها به صورت جداگانه در آزمایشگاه حیوانات با شرایط کنترل شده (دما، رطوبت و چرخه روشنایی _ تاریکی (12:12 ساعت)) نگهداری شدند و از غذای استاندارد موش استفاده کردند. متغیرهای MDA و FRAP به صورت دستی و دیگر متغیرها به وسیله کیت ارزیابی شدند. پس از سه مرحله خونگیری (پیش آزمون ، میان آزمون (انتهای هفته هشتم)و پس آزمون (انتهای هفته دوازدهم))، نتایج حاصل از آنالیز واریانس دو راهه با اندازه گیری های مکرر نشان داد دو گروه حداقل در یکی از مراحل ارزیابی به لحاظ متغیر MDA (022/0 = P)، FRAP (005/0 = P) و بیلی روبین (002/0= P) با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند، درحالی که پروتئین تام و اسیداوریک دو گروه اختلاف معنی داری با هم نداشتند. همچنین، در گروه تجربی طی زمان های مختلف اندازه گیری به لحاض شاخص MDA (001/0 = P) ، FRAP (001/0 = P) و بیلی روبین (008/0 = P) و اسیداوریک (012/0 = P) تفاوت معناداری مشاهده شد. در کل، نتایج این تحقیق نشان می دهد که یک دوره تمرین سرعتی موجب ایجاد سازگاری نسبی در دستگاه ضداکسایشی و اکسایش لیپید می شود، اما در اثر بی تمرینی نتایج معکوس خواهد شد.
رابطه بین غلظت های لاکتات خون و بزاق برای برآورد غیرتهاجمی آستانه لاکتات با استفاده از بازی در زمین های کوچک (SSG) فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه غلظت های لاکتات بزاقی با لاکتات خون و ضربان قلب برای برآورد غیرتهاجمی آستانه لاکتات پس از اجرای یک شیوه تمرینی توپی فوتبال (بازی سه در مقابل سه) در مردان فوتبالیست است. به این منظور، 12 مرد فوتبالیست (سن: 1±18 سال، قد: 4/4±6/173 سانتی متر، وزن: 6/4±8/67 کیلو گرم، درصد چربی: 8/3±3/14) در قالب چهار گروه سه نفری در این پژوهش شرکت کردند. هر گروه سه نفره از آزمودنی ها نوعی از تمرینات بازی فوتبال در زمین های کوچک (سه در مقابل سه) بدون دروازه یا درواز ه بان را در محوطه ای به ابعاد 25×25 متر اجرا کردند. فعالیت شامل حفظ توپ و تلاش حریف برای به دست آوردن توپ بود. برای تعیین شدت فعالیت، ضربان قلب آزمودنی ها در هر مرحله پنج دقیقه ای، با استفاده از ضربان سنج پولار ثبت می شد. مراحل نمونه گیری خون و بزاق در شش مرحله عبارت بودند از: حالت استراحت، بعد از 15 دقیقه گرم کردن و بعد از چهار مرحله بازی پنج دقیقه ای با شدت های 60%، 70%، 80% و 90% ضربان قلب ذخیره. بین هر مرحله، پنج دقیقه استراحت غیرفعال بود و نمونه های خون و بزاق در این مرحله جمع آوری می شدند. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و همبستگی اسپیرمن در سطح معنی داری 05/0 تجزیه و تحلیل شدند. با توجه به نتایج، در مقادیر لاکتات خون و بزاق، بین شش مرحله تفاوت معنی داری مشاهده می شود. از طرف دیگر، بین لاکتات خون و بزاق در مرحله های پنج و شش (شدت های80% و 90%) از قرارداد تمرینی، همبستگی قابل قبولی وجود دارد (79/0=r5 ،05/0P< و 56/0=r6 ،05/0P<). بین ضربان قلب و لاکتات در مرحله های پنج و شش بزاق نیز همبستگی بالایی مشاهده می شود (6/0=r5 ،05/0P< و 68/0=r6 ،05/0P<)؛ بنابراین شاید بتوان از اندازه گیری غلظت لاکتات بزاقی به عنوان روشی غیرتهاجمی برای تحقیقات فیزیولوژیکی استفاده کرد. همچنین، به دلیل شباهت بین نقطه شکست لاکتات خون- ضربان قلب و لاکتات بزاق- ضربان قلب در منحنی های مربوط می توان آستانه بی هوازی چشمی را برای این نوع قراردادهای تمرینی تعیین کرد. (قطعاً تحقیقات بیشتر در این زمینه نیاز است).
ارتباط سطوح استراحتی ویسفاتین و تغییرات آن در پاسخ به فعالیت حاد استقامتی با آمادگی هوازی و ترکیب بدن در مردان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق بررسی ارتباط سطوح استراحتی و تغییرات ویسفاتین طی فعالیت حاد استقامتی با آمادگی هوازی و ترکیب بدن بود. بدین منظور 46 آزمودنی (میانگین±انحراف معیار؛ سن، 1/16±9/42 سال؛ قد، 4/5±8/171 سانتی متر؛ وزن 7/9±6/73 کیلوگرم) در تحقیق حاضر شرکت کردند. در یک جلسه ابتدا ویژگی های ترکیب بدنی شامل وزن، نسبت دور کمر به باسن (WHR) و شاخص توده بدنی (BMI) اندازه گیری شد و پس از 5 دقیقه گرم کردن عمومی، حداکثر اکسیژن مصرفی (Vo2max) آزمودنی ها با استفاده از آزمون فزآینده و بر روی دوچرخه ارگومتر تعیین شد. به فاصله یک هفته آزمودنی ها یک جلسه فعالیت حاد استقامتی با شدت 60 درصد Vo2max و به مدت 30 دقیقه بر روی دوچرخه انجام دادند. دو نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از فعالیت گرفته شد و برای اندازه گیری گلوکز و ویسفاتین مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی ارتباط سطوح استراحتی ویسفاتین و تغییرات آن در پاسخ به فعالیت با سایر فاکتورها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد بین سطح سرمی ویسفاتین با آمادگی هوازی (265/0=, p17/0=r) و فاکتورهای ترکیب بدنی ارتباط معنا داری وجود ندارد (05/0<P). اما تغییرات ویسفاتین طی فعالیت حاد استقامتی با آمادگی هوازی (018/0=, p349/0=r) و تغییرات گلوکز (013/0, p=363/0r=) ارتباط مثبت و معناداری دارد. علاوه بر این نتایج همبستگی نشان داد آمادگی هوازی با سطوح استراحتی گلوکز و تغییرات آن در پاسخ به فعالیت (013/0=, p362/0-=r) ارتباط منفی و معناداری دارد. بر اساس نتایج تحقیق حاضر نتیجه گیری می شود میزان آمادگی هوازی نقشی در سطح پایه ویسفاتین ندارد، اما آمادگی هوازی بالاتر موجب تغییرات بیشتری در پاسخ ویسفاتین به فعالیت حاد می شود. این مسئله احتمالاً نشان دهنده نقش ویسفاتین در بهبود عمکرد هوازی از طریق بیوسنتر NAD+ و نیز افزایش ترشح انسولین در حین و بلافاصله پس از فعالیت است.
تأثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر سطوح پلاسمایی گرلین آسیل دار، PYY 3-36، دریافت غذا و وزن رت های نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به روند رو به رشد اضافه وزن و چاقی، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر تغییرات وزن، غذای دریافتی، هورمون اشتهاآور آسیل گرلین و هورمون ضد اشتهای PYY3-36 در رت های نر چاق بود. 16 رت نر ویستار به مدت 9 هفته با غذای پرچرب (مشتق شده از روغن سویا) تغذیه شدند تا به میانگین وزنی g30 ±319 رسیدند. پس از همسان سازی، رت ها به صورت تصادفی در دو گروه 8 تایی کنترل و تمرین استقامتی دوازده هفته ای (هر جلسه 60 دقیقه با سرعت 15 تا 30 متر در دقیقه، 5 روز در هفته) دویدن روی تردمیل با شیب صفر تقسیم شدند.آب و غذای استاندارد به صورت آزادانه در اختیار حیوانات قرار گرفت. هر دو روز یک بار غذای دریافتی و وزن آنها اندازه گیری و ثبت شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسة تمرین و 8 ساعت ناشتایی شبانه، نمونه های خونی جمع آوری شد. با استفاده از روش الایزا، غلظت پلاسمایی هورمون های ذکرشده اندازه گیری شد. دوازده هفته تمرین استقامتی کاهش معناداری را در وزن رت های گروه تمرین نسبت به گروه کنترل ایجاد کرد (001 /0p=). در طول دورة تمرین، میانگین غذای دریافتی گروه تمرینی کمتر از گروه کنترل بود (028 /0= P) . غلظت پلاسمایی گرلین آسیل دار تفاوت معناداری بین دو گروه نشان نداد، اما مقادیر پلاسمایی PYY 3-36 در گروه تمرینی در حد معناداری زیادتر بود (016 /0p=). به نظر می رسد یکی از سازوکارهای احتمالی کاهش وزن ناشی از فعالیت-های ورزشی استقامتی، کاهش غذای دریافتی از طریق افزایش سطوح پلاسمایی هورمون ضد اشتهای PYY3-36 باشد.
تأثیر دو روش تناوبی و تداومی بر استقامت موضعی عضلات، چربی زیرپوستی و محیط شکم دختران غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر دو روش تمرین تناوبی و تداومی موضعی بر استقامت عضلات شکم و محیط و چربی زیر پوستی شکم در دختران غیر ورزشکار است بدین منظور 36 دختر ورزشکار با دامنه سنی 18 تا 22 سال در دو گروه تمرینات تناوبی و تداومی به مدت دو ماه و هفته ای 2 جلسه شرکت داده شدند اندازه گیری ها جهت پیش آزمون و پس آزمون شامل محیط چربی زیرپوستی و استقامت عضلات شکم آزمودنی ها بود به منظور تجزیه و تحلیل های آماری از آزمون های T وابسته و غیر وابسته ونرم افزار SPSS Win95 استفاده شد تجزیه و تحلیل های آماری نشان داد که تمرینات تناوبی و تداومی سبب افزایش استقامت عضلات شکم شده اما تمرینات تداومی تاثیر بیشتر ی داشت تمرینات تناوبی و تداومی نتوانستند سبب کاهش محیط شکم گردند اما موجب کاهش چربی موضعی شکم شدند در این مورد تمرینات تناوبی تاثیر بیشتری داشت
تاثیر یک دوره اردوی آمادگی شش هفته ای بر اجزای C3 ، C4 سیستم کمپلمان کاراته کاران حرفه ای جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۸ شماره ۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر یک دوره اردوی آمادگی شش هفته ای بر برخی پروتئین های التهابی (موافق با التهاب) فاز حاد، اجزای C3 ، C4 سیستم کمپلمان کاراته کا ران حرفه ای جوان بود که برای شکرت در مسابقات بین المللی جام فجر انتخاب شده بودند. بدین منظور 10 کاراته کار پسر دعوت شده به اردو با میانگین وزن 5 ±68 کیلوگرم، سن 2 ±8/20 سال، قد 4 ±175سانتیمتر و درصد چربی 2 ±6/7 به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. نمونه های خون از هر آزمودنی در 3 نوبت، 24 ساعت قبل از شروع اردو (T1)، پس از 3 هفته (T2) و پس از گذشت شش هفته (T3، اتمام دوره) گرفته شد و داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که غلظت C3 در هر سه مرحله (T1،T2،T3) در دامنه طبیعی قرار دارد. غلظت C3 در سه هفته اول (T2) کاهش پیدا کرد (56/2%) و در سه هفته پایانی (T3) به مقادیر اولیه بازگشت ، ولی این تغییرات معنی دار نبود (712/0 = P) . همچنین غلظت C4 قبل از شروع دوره در دامنه طبیعی قرار داشت، ولی پس از گذشت سه هفته افزایش (18%) معنی داری پیدا کرد (02/0 = P) و در پایان اردو به مقادیر طبیعی قبل از شروع دوره بازگشت . درمجموع نتایج تحقیق نشان داد که اردوی شش هفته ای آمادگی کاراته کاران جوان، تغییراتی در پارامترهایی از سیستم کمپلمان به وجود می آورد که این تغییرات با توجه به نوع و شدت تمرینات کاراته قابل پیگیری هستند و برای دستیابی به نتیجه کلی، به پژوهش های بیشتری نیاز است.
درصد چربی و ارتباط آنها یا فعالیت بدنی در زنان 30 تا 55 ساله شهر تهران ،wsr،whr،wc،bmi هنجاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط بین تغییرات امتیاز اشتها و سطوحِ در گردش لپتین و گرلین اسیله شده متعاقب یک دوره تمرین قدرتی در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده مقدمه و هدف: چگونگی ارتباط بین تمرین و اشتها هم برای افرادی که علاقه مند به حفظ وزن بدن سالم هستند و هم برای ورزشکارانی که می خواهند عملکرد خود را به حد مطلوب برسانند، مهم است. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین تغییرات امتیاز اشتها و سطوحِ در گردش لپتین و گرلین اسیله شده متعاقب یک دوره تمرین قدرتی بود. مواد و روش ها: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 21 مرد جوان چاق بطور تصادفی به دو گروه تمرین قدرتی (10 نفر، 3/3 ± 7/26 سال، 5/5 ± 1/96 کیلوگرم، 9/2 ± 2/31 درصد چربی، 8/2 ± 6/32 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (11 نفر، 7/3 ± 1/28 سال، 7/5 ± 7/95 کیلوگرم، 2/3 ± 9/30 درصد چربی، 7/3 ± 1/32 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. ویژگی های عمومی آزمودنی ها، سطوح در گردش لپتین و گرلین اسیله شده (با بکارگیری کیت های الایزا) و امتیاز اشتها (با استفاده از پرسشنامه اشتهای کنسول تغذیه) قبل و پس از دوره تمرین اندازه گیری شد. پروتکل تمرین قدرتی شامل دوازده هفته تمرین با وزنه (3 جلسه تمرین در هفته، ده ایستگاه، 3 ست 12-8 تکرار در هر ایستگاه، شدت 80-60 درصد یک تکرار بیشینه، میزان استراحت بین ست ها 1 دقیقه و بین ایستگاه ها 2 دقیقه، مدت زمان تمرین اصلی حدود 60 دقیقه در هر جلسه) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار آماری SPSS-16 صورت گرفت. سطح معنی داری 05/0 > p در نظر گرفته شد. یافته ها: تمرین قدرتی غلظت لپتین سرم را کاهش (1/4 ± 0/8 در مقابل 6/3 ± 1/6 نانوگرم بر میلی لیتر) و غلظت گرلین اسیله شده پلاسما (6/4 ± 1/15 در مقابل 8/2 ± 6/18 پیکوگرم بر میلی لیتر) و امتیاز اشتها (7/1 ± 4/30 در مقابل 2/2 ± 3/32) را افزایش داد (به ترتیب 025/0=P، 039/0=P، 042/0=P). همچنین، تغییرات اشتها در گروه تمرین با تغییرات غلظت لپتین سرم بطور معکوس و با تغییرات غلظت گرلین آسیله شده پلاسما بطور مستقیم همبسته بود (به ترتیب 013/0=P، 022/0=P). نتیجه گیری: اجرای تمرین قدرتی به مدت دوازده هفته سطوح لپتین سرم را کاهش، اما غلظت گرلین آسیله-شده پلاسما را افزایش می دهد. این تغییرات، با بهبود اشتها همراه می باشد. همچنین، به نظر می رسد تغییرات حاصله در امتیاز اشتها متعاقب تمرین با تغییرات سطوح لپتین و گرلین اسیله شده رابطه (به ترتیب معکوس و مستقیم) داشته باشد.
اثر دو هفته بی تمرینی بر آنزیم های لاکتات دی هیدروژناز (LDH) و کراتین فسفوکیناز (CPK) خون کشتی گیران
حوزههای تخصصی:
تاثیر تمرین هوازی رکاب زدن با دست روی برخی از عوامل فیزیولوژیکی و ترکیب بدنی زنان میانسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق تعیین تاثیر یک برنامه تمرینی هوازی رکاب زدن با دست روی برخی از عوامل فیزیولوژیکی و ترکیب بدنی زنان میانسال بود. بدین منظور 33 نفر از زنان میانسال دارای ناراحتی پا و کمر و با دامنه سنی 35 تا 55 سال شهرستان اصفهان به صورت داوطلب پرسشنامه انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند (19 نفر تجربی و 14 نفر شاهد). سپس یک برنامه تمرین هوازی با دست طراحی و به مدت 8 هفته اجرا گردید. ضربان قلب استراحت، ضربان قلب فعالیت، ضربان قلب پس از فعالیت، فشارخون سیستولی، فشارخون دیاستولی، وزن بدن، درصد چربی بدن و چین پوستی نواحی دو سربازو، سه سربازو، تحت کتف، شکم، فوق خاصره، ران و ساق متغیرهایی بودند که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های تحقیق از طریق آزمون t نشان داد که تمرین هوازی رکاب زدن با دست بر تعداد ضربان قلب استراحت، تعداد ضربان قلب فعالیت، تعداد ضربان قلب پس از فعالیت و چین پوستی نواحی دو سربازو و شکم تاثیر معنی داری داشت (P?0.05). در حالی که فشارخون سیستولی و دیاستولی، وزن بدن، درصد چربی بدن، چین پوستی نواحی سه سربازو، تحت کتف، فوق خاصره، ران و ساق تغییر معنی داری نداشت (P?0.05). با توجه به تاثیری که تمرین هوازی رکاب زدن با دست بر بهبود برخی از عوامل فیزیولوژیکی و ترکیب بدنی در این تحقیق دارد، می توان چنین نتیجه گیری کرد که انجام تمرینات هوازی و منظم با دست می تواند برخی اثرات مطلوب، مشابه آنچه که در تمرینات هوازی با پا دیده می شود، داشته باشد.
مطالعه تغییرات سطوح برخی شاخص های التهابی به دنبال اجرای یک فعالیت ورزشی تا حد واماندگی در محیط گرم و معمولی در مردان کوهنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی التهاب و عوامل بیماری زا در بدن از مهم ترین و حساس ترین نقش های سیستم ایمنی است و این امر مهم بر عهده عامل های التهابی است. هدف از انجام این پژوهش مطالعه و مقایسه تغییرات سطوح پلاسمایی پروتئین شوک گرمایی، پروتئین واکنشگر C و آنزیم های کبدی به دنبال اجرای یک فعالیت ورزشی تا حد واماندگی در محیط گرم (℃2±38) و معمولی (℃2 ±24) است. ابتدا، 15 کوهنورد با میانگین و انحراف معیار وزن 1/2±6/72 کیلوگرم، قد2/1±8/177سانتی متر و شاخص توده بدنی ورزشکاران 1/1±17/23 کیلوگرم بر متر مربع انتخاب شدند و سپس در دو شرایط متفاوت یک آزمون هوازی منتخب را انجام دادند. این آزمون، آزمونی هوازی بود که با استفاده از دوچرخه مونارک انجام می شد. قبل از انجام آزمون، افراد به مدت یک ساعت در شرایط طبیعی با دمای 2 ± 24 درجه سانتی گراد قرار گرفتند و سپس از تمامی افراد نمونه خونی گرفته شد. بلافاصله افراد آزمون هوازی منتخب را تا حد واماندگی اجرا کردند و مجدداً نمونه خونی دادند. یک هفته بعد همین افراد به مدت یک ساعت در محیط گرم 2 ± 38 درجه سانتی گراد قرار گرفتند و نمونه خونی دادند و در نهایت، آزمون را تا حد واماندگی اجرا کردند و آخرین نمونه خونی از آنان گرفته شد. برای اندازه گیری پروتئین شوک گرمایی (HSP70)، آنزیم های کبدی آسپارتات آمینوترانسفراز (SGOT یا AST)، آلانین آمینوترانسفراز (SGPT یا ALT) وآلکالین فسفاتاز (ALK.PH) و پروتئین واکنشگر C (CRP) نمونه های خونی به آزمایشگاه منتقل شد. به منظور جلوگیری از تغییر ترکیبات خون، سرم گیری توسط دستگاه سانتریفیوژ با سرعت 4000 دور در دقیقه در محل انجام آزمون انجام شد. ابزار مورد نیاز شامل کیت اندازه گیریHSP70 (SPA – 812 & SPA – 810 وشرکت Stressgen – Canada)، کیت اندازه گیری CRP(مدل «منوبایند» ساخت آمریکا،با حساسیت زیاد) و کیت آنزیم های کبدی (مدلman ساخت ایران) بود. برای مقایسه تفاوت میانگین و انحراف معیار غلظت متغیرهای وابسته در مردان ورزشکار، پیش و پس از تمرین، در شرایط محیطی طبیعی و گرم از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین میزان پروتئین شوک گرمایی ورزشکاران در هر دو محیط تفاوت معنی داری در پس-آزمون و پیش آزمون وجود دارد (05/0>P) و افزایش در محیط گرم قابل توجه تر است، اما غلظت پلاسمایی CRP، AST،ALT وALP در محیط گرم و محیط معمولی پیش و پس از تمرین تفاوت معنی داری نداشتند (05/0P>). نتایج نشان می دهد واکنش پروتئین شوک گرمایی، در مقایسه با متغیرهای دیگر، به شدت تمرین و دمای محیط حساس تر است و آستانه تحریک پذیری پایین تری دارد.
تاثیر فعالیت بدنی بر تغییرات غلظت کورتیزول و انرژی مصرفی در مردان چاق و لالاغر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فعالیت بدنی بر پاسخ کورتیزول و انرژی مصرفی مردان چاق و لاغر بود. به این منظور 12 دانشجوی پسر غیرورزشکار به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و پس از بررسی سوابق پزشکی – ورزشی و تکمیل رضایت نامه، به دو گروه چاق (با میانگین سنی 9/1 ±83/22 سال، شاخص توده بدنی 8/1 ±08/31 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 9/3 ± 45/35 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) و لاغر (با میانگین سنی 1 ±17/21 سال، شاخص توده بدن 3/1 ± 2/18 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 3 ±86/45 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) تقسیم شدند. پروتکل فعالیت بدنی در ساعت 8 صبح انجام شد و شامل 30 دقیقه دویدن بر روی تردمیل با شدت 65% حداکثر اکسیژن مصرفی بود و به وسیله دستگاه گازآنالایزر گازهای تنفسی اندازه گیری می شد. نمونه های بزاقی قبل از فعالیت، بلافاصله بعد از فعالیت، 15 و 30 دقیقه بعد از فعالیت جمع آوری شد. از آزمون های آماری t – استودنت و آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر برای ارزیابی کورتیزول، انرژی مصرفی، اکسیژن مصرفی و نسبت تبادل تنفسی بین دو گروه در حالت استراحت و فعالیت در سطح (05/0 P<) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که تفاوتی بین سطح پایه کورتیزول بین دو گروه چاق و لاغر وجود ندارد، درحالی که غلظت کورتیزول در گروه چاق بلافاصله بعد از فعالیت ، 15 و 30 دقیقه بعد از فعالیت، به طور معنی داری بیشتر از گروه لاغر بود (05/0 P<). همچنین میانگین انرژی مصرفی فعالیت (کیلوکالری در دقیقه، یا کیلوکالری در دقیقه به ازای هر کیلوگرم توده بدون چربی) درگروه چاق به طور معنی داری بیشتر از گروه لاغر بود (05/0 P< )، اما تفاوت معنی داری بین مقدار اکسیژن مصرفی و نسبت تبادل تنفسی بین دو گروه مشاهده نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که درصد چربی بدن بر مقدار انرژی مصرفی و غلظت کورتیزول تاثیر می گذارد، و افراد چاق هنگام فعالیت، انرژی مصرفی بیشتر و سطح کورتیزول بالاتری نسبت به افراد لاغر دارند.