فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثر مصرف مکمل روی و هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح قند خون و توزیع سلول های بتا پانکراس در موش های صحرایی دیابتی است. به طور تصادفی 60 رت نر بالغ به شش گروه تقسیم شدند: کنترل سالم (C)، کنترل تمرین (CE)، دیابت کنترل (D)، دیابتی با روی ((DZ، دیابتی با تمرین (DE)، و گروه دیابتی با روی و تمرین (DEZ). پس از هشت هفته، رت ها بی هوش شدند، سپس پانکراس جدا و پردازش شد. بخش هایی به طور تصادفی تعیین و تعداد سلول های رنگی بتا پانکراس شمارش شدند. سطح قند خون (BGL) در هفته های مختلف در این تحقیقات اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل آماری از آزمون واریانس ها نشان داد که BGL به طور چشمگیری در گروه های DEZ و DZ در مقایسه با C و گروه های D و CE کاهش یافت (05/0>P). تعداد سلول های بتای جزایر لانگرهانس در گروه DEZ به طور معنا داری (05/0>P) بالاتر از گروه D (اندازه اثر 81٪) و DE (اندازه اثر 97٪) و DZ بالاتر از گروه D (اندازه اثر 99٪) بود و قابل مقایسه با گروه شاهد C و CE بودند. نتایج این مطالعه نشان داد که مکمل روی همراه با تمرین هوازی می تواند نقش مؤثرتری در مدیریت دیابت داشته باشد و احتمالاً با کنترل بیماری دیابت و تحریک سلول های بتا به افزایش ترشح انسولین منجر شود. همچنین تا حد زیادی از تخریب سلول های بتای باقی مانده به وسیله برخی از تغییرات پاتولوژیک مثل هیپرتروفی جلوگیری می کند.
بررسی اثر سه ماه ورزش هوازی منظم بر علائم سندرم پیش از قاعدگی
حوزههای تخصصی:
مقایسه آثار دو برنامه تمرینی کم و پر شدت استقامتی بر تغییرات مولکول چسبان سلولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چاقی به عنوان عامل فزاینده بیماری های قلبی و نیز سطوح پلاسمایی مولکولی چسبان سلولی در پیشگویی خطر بروز گرفتگی های عروق کرونر نقش مهمی دارد. ازاین رو هر مداخله ای که آثار مفیدی در این موارد داشته باشد، در توسعه سلامت عمومی بسیار ارزشمند است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر دو برنامه تمرینی کم و پرشدت استقامتی بر تغییرات مولکول چسبان سلولی (sICAM-1) پلاسما و نیز ارتباط آن با توزیع چربی و نیمرخ های لیپیدی است. به این منظور 27 آزمودنی از جامعه آماری افراد چاق کم تحرک به ترتیب با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی، وزن و شاخص توده بدنی 34/1? 55/20 سال، 07/4?84/26 درصد، 02/9?05/93 کیلوگرم و 84/2?55/30 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تجربی تقیم شدند. برنامه تمرین استقامتی در طول 4 ماه، سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60-45 دقیقه و برای گروه تجربی 1 با شدت 45-40 درصد و گروه تجربی 2 با شدت 85-80 درصد ضربان قلب ذخیره اجرا شد. خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی در آغاز و در پایان پس از 48 ساعت از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس اختلاف پیش تا پس و آزمون تعقیبی بن فرونی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t زوجی در سطح معنی داری 05/0 P< تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سطح ICAM-1 پلاسمایی در دو گروه تجربی کاهش داشته، اما تنها در گروه تجربی 2 معنی دار است (015/0 = P)، از سوی دیگر، تغییرات ICAM-1 در گروه تجربی 2 با گروه کنترل معنی دار است (004/0 = P). بین سطوح ابتدایی sICAM-1 با هر یک از متغیرهای جسمانی و نیمرخ های لیپیدی رابطه معنی داری مشاهده نشد (05/0 P>) . در بخش رابطه مجموع تغییرات در گروه های تجربی یا مجموع تغییرات متغیرهای ترکیب بدنی، بین تغییرات درصد چربی (48/0= R، 012/0 = P) و وزن توده چربی (44/0 =R، 022/0=P) با تغییرات غلظت ICAM-1 همبستگی معنی داری مشاهده شد. سطوح کلسترول، LDL-C و عوامل خطر در گروه تجربی 2 به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 P<) . تغییرات معنی دار افزایشی در مقدار HDL-C تنها در گروه پرشدت مشاهده شد (031/0 = P)
اثر انقباض برونگرا بر تغییرات هماتولوژیک خون در مردان جوان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق، بررسی اثر انقباض برونگرا بر تغییرات هماتولوژیک خون در مردان جوان غیر ورزشکار بود. بدین منظور 14 مرد غیر ورزشکار (سن 14/1±28/24 سال، قد 48/0±36/175 سانتی متر، وزن 43/5±14/73 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 06/1±42/23 کیلوگرم بر متر مربع و چربی بدن 35/1±71/14 درصد) داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. فعالیت برونگرا با اجرای پنج نوبت ١۵ تایی با ٧٠ درصد یک تکرار بیشینه توسط دستگاه خم کننده زانو ایجاد شد. نمونه های خونی (گلبول های قرمز خون، هموگلوبین، هماتوگریت، حجم متوسط گلبول قرمز، متوسط هموگلوبین گلبولی، متوسط غلظت هموگلوبین گلبولی، پلاکت ها، نوتروفیل ها، مونوسیت ها، لنفوسیت ها و لکوسیت ها) بلافاصله، 24 و 48 ساعت پس از تمرین بررسی شدند. نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد، تفاوت معنی داری در میزان لکوسیت ها، نوتروفیل ها، منوسیت ها و لنفوسیت ها به همراه پلاکت ها و حجم متوسط گلبول قرمز بلافاصله بعد از تمرین وجود دارد. ولی در 24 و 48 ساعت بعد از تمرین تفاوت معنی داری در متغیرها مشاهده نشد (05/0p≥). نتایج نشان داد یک جلسه فعالیت مقاومتی به صورت انقباض برونگرا سبب تغییراتی در تعداد گلبول های سفید، پلاکت ها و حجم متوسط گلبول قرمز بلافاصله بعد از تمرین شد. احتمالا عدم تغییر معنی دار در سایر متغیرها می تواند در نتیجه حجم کم عضلات درگیر و نوع انقباض عضلانی ایجاد شده باشد.
بررسی تأثیر تمرینات کششی قبل و بعد از تمرین قدرتی بر روی کاهش درد ساق پا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۰ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیرتمرینات کششی قبل وبعد از تمرین برکاهش دردساق پا دردختران دانشجوی رشته ی تربیت بدنی است.تعداد 24 آزمودنی با دامنه ی سنی 20 -25 سال از میان دانشجویانی که واحد دوومیدانی را می گذرانند ودچار درد ساق پا بودند،انتخاب شدند ودر دوگروه دوازده نفری قرار گرفتند. گروه اول فعالیت های عادی کلاس راانجام دادندو گروه دوم در کنار فعالیت های عادی کلاس ،در تمرینات خاص به مدت 12 جلسه که هر جلسه قبل وپس از تمرینات کلاس با انجام دونوع تمرین کششی شامل سه تکرار 30 ثانیه ای وانجام چهار نوع تمرین قدرتی شامل 40 تکرار بود،شرکت داده شدند. در این تحقیق ، دامنه ی حرکتی مچ پای آزمودنی ها در سه نوبت جلسه ی اول ،ششم ودوازدهم به وسیله ی گونیا متر اندازه گیری شدوجهت بررسی تاثیر تمرینات خاص روی کاهش درد توسط پرسشنامه Verbal Retting Scale درسه نوبت جلسه ی اول ،ششم ودوازدهم در هر دوگروه انجام گرفت که نتایج به دست آمده نشان می دهد.انجام حرکات کششی قبل وپس ازتمرینروی عضلات ساق پا، روی کاهش درد ساق پا وافایش دامنه ی حرکتی مفصل مچ پا در حالت خم وباز شدن با اطمینان 95 درصد تاثیر معنی داری داشته است.
اثر یک دوره تمرین منتخب (هوازی و قدرتی) بر برخی سایتوکاین ها در بیماران مرد و زن مبتلا به MS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیرات مثبت فعالیت بدنی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) و تفاوت جنسی در میزان ابتلا و الگوی پیدایش بیماری، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرین منتخب بر برخی سایتوکاین ها (TNF، IFN، IL-10، hs-CRP) در بیماران مرد و زن مبتلا به MS بود. به این منظور 35 بیمار زن و مرد مبتلا به MS با EDSS<4 به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند که از این تعداد 29 نفر شامل 9 زن با میانگین و انحراف معیار سنی 9 /53 /34 سال، قد 8 /5 4 /160 سانتی متر، وزن 8 /82 /65 کیلوگرم و 8 مرد با میانگین سنی 01 /67 /32 سال، قد 93 /176 سانتی متر ، وزن 6 /78 /70 کیلوگرم در گروه تجربی و 7 زن با میانگین و انحراف معیار سنی 6 /4 34 سال، قد 134 /166 سانتی متر ، وزن 6 /24 /68 کیلوگرم و 5 مرد با میانگین سنی 1 /32 /26 سال، قد 7 /94 /169 سانتی متر و وزن 132 /65 کیلوگرم در گروه کنترل پژوهش را کامل کردند. برنامة 8 هفته تمرینات منتخب شامل تمرین هوازی، قدرتی و کششی بود که 3 روز غیرمتوالی در هفته انجام گرفت. متغیرهای مورد اندازه گیری شامل سایتوکاین های TNF، IFN، IL-10، hs-CRP، آزمون 6 دقیقه پیاده روی و آزمون IRM بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 16) و آمار توصیفی، تحلیل واریانس سه طرفه، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05 /0 P تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد IL-10 در زنان و مردان گروه تجربی کاهش معنادار داشت (02 /0=P) . متغیر IFN در هر دو گروه کنترل و تجربی در زنان و مردان کاهش یافت، اما بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد (1 /0=P) . TNF در زنان بعد از تمرینات به صورت معناداری کاهش یافت (04 /0=P) ، ولی در مردان تغییرات معنادار نبود. تغییرات متغیر hs-CRP در دو گروه تجربی و کنترل، هم برای زنان و هم مردان، معنی دار نبود (09 /0=P) . نتایج نشان داد این تمرینات ناتوانی های بیماران MSرا بهبود می بخشد و در بیماران زن نسبت به مردان مبتلا تغییرات آشکارتری را در سایتوکاین ها ایجاد می کند.
تاثیر فعالیت هوازی درمانده ساز بر ماتریکس متالوپروتئینازها در ورزشکاران و غیر ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماتریکس متالوپروتئینازها گروه بزرگی از پروتئازهایند که مسئول تزیه ماتریکس خارج سلولی اند وفعالیت آنها تحت شرایط فیزیولوژیکی مثل ترمیم زخم و رگ زایی و ... مهم و ضروری اما موقت و زودگذر است و با مهار کننده های درون زا کنترل می شود. اما، فرایندهای پاتولوژیکی مثل انواع بیماریها، همین طور پس از فشار آفرینهای فیزیکی و مکانیکی،....
مقایسه وضعیت استخوانی و قدرت عضلانی مردان نخبه کاراته کار سبک کاتا و کومیته استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق مقایسه تراکم استخوانی، محتوای مواد معدنی استخوانی و قدرت عضلانی مردان نخبه کاراته کار سبک کاتا و کومیته استان خراسان جنوبی است. آزمودنی های این پژوهش تعداد 12 مرد کومیته کار (سن: 23/2 ± 6/22 سال، شاخص توده بدنی: 95/1 ± 43/22 کیلوگرم بر متر مربع)، 12 مرد کاتارو (سن: 15/1 ± 5/21 سال، شاخص توده بدنی: 14/3 ± 38/22 کیلوگرم بر متر مربع) و 12 مرد غیرورزشکار سالم (سن: 60/1 ± 9/22 سال، شاخص توده بدنی: 89/2 ± 85/21 کیلوگرم بر متر مربع) از استان خراسان جنوبی بودند. گروه های ورزشکار از بین افرادی که حداقل 5 سال سابقه ورزشی مستمر در رشته کاراته داشتند و از سلامت بدنی و رژیم غذایی طبیعی برخوردار بودند، انتخاب شدند. با استفاده از روش DXA، میزان تراکم و محتوای مواد معدنی استخوان ران (نواحی گردن، برجستگی بزرگ و انتهای نزدیک به تنه) و ساعد (3̷2 انتهای دور از تنه استخوان زند زیرین و زند زبرین و استخوان های مچ دست) شرکت کنندگان اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری (05/0=α) بهره برداری گردید. نتایج نشان داد در ورزشکاران سبک کومیته، میزان تراکم (به ترتیب 04/0p= و 000/0p=) استخوانی ناحیه ساعد؛ قدرت گریپ (به ترتیب 02/0p= و 000/0p= ) و قدرت عضلات پشت (به ترتیب 000/0p= و 000/0p= ) به طور معنی داری از ورزشکاران سبک کاتا و افراد غیر ورزشکار بالاتر است. همچنین ورزشکاران سبک کاتا در تراکم و محتوای مواد معدنی استخوان ران (به ترتیب 000/0p= و 03/0p= )، قدرت گریپ (00/0p= ) و قدرت عضلات پشت (00/0p= )، به طور معناداری از مقادیر بالاتری در مقایسه با غیر ورزشکاران سود می بردند. نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن است که ورزش کاراته به طور موثر موجب بهبود وضعیت استخوانی و قدرت عضلانی ورزشکاران می شود؛ اما در مقایسه دو سبک رایج این رشته، سبک کومیته به سبب ماهیت فشارهای مکانیکی، تاثیر بارزتری بر وضعیت استخوانی ناحیه ساعد و قدرت عضلانی کاراته کاران دارد.
تاثیر دو نوشیدنی انرژی زا بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف نوشیدنی های انرژی زا بین ورزشکاران رواج زیادی پیدا کرده است. هدف از این تحقیق، تعیین تاثیر دو نوشیدنی انرژی زای فانتوم و دراگون بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دانشجویان دختر ورزشکار بود. به این منظور، 12 نفر از دانشجویان دختر ورزشکار دانشگاه تهران (با میانگین سن 63/0 + 2/22 سال، قد 8/5 + 1/162 سانتیمتر و وزن 79/6 + 91/56 کیلوگرم) به صورت داوطلب و در دسترس انتخاب شدند و سه جلسه آزمون بروس را به فاصله 4 روز از هم انجام دادند. در هر جلسه با طرح دوسوکور، به طور تصادفی و در شرایطی یکسان 6 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، دارونما، دراگون یا فانتوم، 40 دقیقه قبل از آزمون مصرف شد. نتایج نشان داد مصرف نوشیدنی فانتوم و دراگون موجب تفاوت معنی داری بین VO2max و زمان درماندگی و نیز مقدار درک فشار در پس آزمون شد (05/0P<). بین ضربان قلب پیش آزمون هنگام مصرف دو نوشیدنی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>) و دراگون موجب افزایش معنی دار حداکثر ضربان قلب نسبت به دارونما و فانتوم شد (05/0P<). در نتیجه، به نظر می رسد مصرف دو نوشیدنی انرژی زای فانتوم و دراگون اثر ارگوژنیکی بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دارد.
تأثیر مکمل مالتودکسترین در طول فعالیت هوازی بر مقدار گلوکز خون و شاخص های بی هوازی پسران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مصرف مالتودکسترین بر مقدار گلوکز خون و شاخص های بی هوازی پسران جوان ورزشکار بود. 30 پسر جوان ورزشکار به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه تجربی (تعداد= 15؛ میانگین و انحراف معیار سنی 8 /0±67 /16 سال، قد22 /5±27 /171سانتی متر و وزن 29 /4±87 /67 کیلوگرم) و کنترل (تعداد= 15؛ میانگین و انحراف معیار سنی 03 /1±73 /16 سال، قد 41 /5±34 /173 سانتی متر و وزن 25 /4±11 /69 کیلوگرم ) تقسیم شدند. آزمودنی ها در طول 60 دقیقه دویدن با 70 درصد ضربان قلب بیشینه، هر 15 دقیقه، محلول مالتودکسترین 5 درصد یا دارونما به مقدار 3 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مصرف کردند. قابلیت های بی هوازی شامل اوج توان، میانگین توان و شاخص خستگی با استفاده از آزمون وینگیت اندازه گیری شد. برای سنجش مقدار گلوکز خون از دستگاه گلوکومتر استاندارد استفاده شد. برای سنجش اندازة اثر مصرف مالتودکسترین بر متغیرهای وابسته از آزمون آماری اومگا دو (2) استفاده شد. براساس اطلاعات به دست آمده، 84 /61 درصد از کاهش گلوکز خون در گروه کنترل را می توان به اثر متغیر مستقل نسبت داد که بسیار زیاد ارزیابی می شود. با توجه به نتایج می توان گفت که مصرف مکمل مالتودکسترین در طول 60 دقیقه فعالیت هوازی با 70 درصد ضربان قلب بیشینه بر میانگین تغییرات گلوکز خون و متغیرهای بی هوازی در پسران جوان ورزشکار تأثیر معنی دار و اندازة اثر قابل قبولی دارد.
تمرین های شدید و تخصصی شدن ورزش در ورزشکاران جوان
حوزههای تخصصی:
تاثیرتمرینات منظم یوگا بر قدرت دست انعطافپذیری و توان بی هوازی عضلات پا در زنان شاغل سالم غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرینات منظم یوگا بر قدرت دست انعطافپذیری و توان بی هوازی عضلات پا در زنان شاغل سالم غیر ورزشکار بوده است. این پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده و نمونههای آن شامل: 65 نفر از زنان سالم غیر ورزشکار انجمن یوگای شهر شیراز بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه تجربی با تعداد 33 نفر(سن: 5 ± 25سال قد: 5 ± 159 سانتیمتر وزن: 6 ± 60 کیلوگرم) و گروه کنترل با تعداد 32 نفر (سن: 5 ± 25 سال قد: 8/5 ± 158 سانتی متر وزن: 6 ± 61 کیلوگرم) قرار گرفتند. هر جلسه شامل انجام تمرینات آسانا پرانایاما مدیتیشن و آرامسازی بود که این تمرینات به مدت 12 هفته هر هفته به مدت دو جلسه و هر جلسه یک و نیم تا دو ساعت انجام گردید. از نظر عوامل مؤثر بر متغیرهای تحقیق نظیر نظم دوره قاعدگی عدم بیماریهای خاص (صرع هپاتیت و غیره) مصرف نکردن دارو الکل و سیگار و غیره آزمودنیها دارای شرایط یکسانی بودند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق شامل نیروسنج دیجیتال جعبه بشین و برس خط کش استاندارد و آزمون پرش سارجنت بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t زوجی) مورد استفاده قرار گرفت ضمن اینکه سطح معناداری نیز 05/0 ≤P در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داده است که بین پیش آزمون و پس آزمون گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در عوامل انعطافپذیری: خیزتنه (30 در مقابل 31) بشین و برس (22 در مقابل 24) و توان بیهوازی عضلات پا (28 در مقابل 30) افزایش معناداری وجود داشته اما در مورد قدرت دست (21 در مقابل 22) تفاوت معناداری مشاهده نشده است. در خاتمه میتوان گفت که تمرینات یوگا بدون اینکه دارای اثرات جانبی نامطلوب خاصی باشد باعث افزایش انعطافپذیری مفاصل و توان بی هوازی عضلات پا و همچنین موجب بهبود آمادگی جسمانی میگردد.
تاثیر یک دوره تمرین هوازی پیشرونده بر آپوپروتئین های نوع A و B مردان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر یک جلسه تمرین شبیه سازی فوتبال بر غلظت IgA ، IgG ، IgM و کورتیزول بزاقی در بازیکنان فوتبال مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر یک جلسه تمرین شبیه سازی فوتبال بر غلـظت IgA، IgG، IgM و کورتیزول بزاقی در بازیکنان فوتبال مرد است. به این منظور، ابتدا از میان بازیکنان فوتبال شهرستان سقز 30 نفر آزمودنی که دارای میانگین قد 5/178 سانتی متر، وزن 2/76 کیلوگرم، درصد چربی بدن 3/14 بودند به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. یک هفته پیش از آزمون اصلی، حداکثر اکسیژن مصرفی آن ها با استفاده از آزمون شاتل ران اندازه گیری شد و با توجه به میزان حداکثر اکسیژن مصرفی، به دو گروه همگن تقسیم شدند. ده دقیقه قبل از اجرای آزمون، نمونه گیری بزاق از آن ها به عمل آمد. گروه تجربی در ساعت 5 بعدازظهر به انجام فعالیت بدنی پرداختند که شامل اجرای یک جلسه تمرین شبیه سازی شده فوتبال متشکل از شش دوره 15 دقیقه ای تمرینات ویژه راه رفتن، دریبل توپ از میان موانع، دویدن به عقب و دویدن با سرعت بود. بلافاصله بعد از فعالیت، مرحله دوم و مرحله سوم نمونه گـیری بزاقی بعد از گذشت دو ساعت انجام شد. برای اندازه گیری ایمونوگلوبولین ها و کورتیزول از روش الایزا و پروتئین تام از روش برادفورد استفاده شد. روش های آماری شامل تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر به منظور تعیین تفاوت های مقادیر متغیرهای بین دو گروه و به منظور بررسی ارتباط ایمونوگلوبولین ها و کورتیزول بزاقی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتیجه پژوهش نشان داد غلـظت IgA و کورتیزول در مرحله پیش آزمـون، در مقایسه با بلافاصله بعد از آزمون، به ترتیب کاهش و افزایش معنی-داری داشت، اما غلظـت IgA و کورتیزول در مرحله پیـش آزمـون، در مقایـسه با دو ساعت بعد از آزمـون تفاوت معـنی داری نداشت. غلظت IgG و IgM در مرحله پیش آزمون، در مقایسه با بلافاصله بعد از آزمون و دو ساعت بعد از آزمون تفاوت معنی داری نداشت. همچنین غلظت IgA بلافاصله بعد از آزمون، همبستگی منفی با افزایش کورتیزول نشان داد؛ بنابراین با توجه به نتایج پژوهش به نظر می رسد تمرین شبیه سازی فوتبال با توجه به مدت، شدت و سـایر ویژگی های آن ممکن است موجب تضـعیف موقتی IgA شود که مهم ترین ایمونوگلوبولین بزاقی است؛ یعنی ورزشکارانی که در این رشته به انجام تمرینات مشغول-اند احتمال دارد در معرض ابتلا به بیماری های مربوط به کاهش IgA قرار گیرند.
مقایسه دو روش تمرین موازی ( پیوسته و گسسته) بر ترکیب بدن، توان هوایی و استقامت عضلانی دانشجویان مرد
مقایسه اثر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی در مردان فعال بود. 30 مرد فعال (با میانگین سنی 12/1±67/20 سال، قد 69/4±83/174 سانتی متر و وزن 51/7±45/63 کیلوگرم) به صورت دواطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به شکل تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و بر حسب میزان فعالیت در هفته و قدرت بیشینه، همسان سازی گردیدند. برنامه تمرینی به مدت چهار هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. همچنین، پس آزمون بعد از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرین انجام گرفت و اختلاف بین گروه ها توسط آزمون تحلیل عاملی کوواریانس وآزمون تعقیبی محاسبه گردید و اختلاف درون گروهی نیز با استفاده از آزمون تی زوجی تحلیل گشت. یافته ها نشان می دهد که هر سه تمرین پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی باعث بهبود معنا دار ارتفاع پرش اسکات، پرش عمودی و پرش عمقی، حداکثر و میانگین توان در پرش عمودی، قدرت بیشینه و سطح مقطع عضلات ران نسبت به پیش آزمون شده است. تمرین پلایومتریک مقاومتی نیز منجر به بهبود معنا دار ارتفاع پرش عمقی نسبت به تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک معمولی گردیده است. علاوه بر این، نتایج نشان می دهند که تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک مقاومتی، بهبود معنا داری را در قدرت بیشینه نسبت به تمرین پلایومتریک معمولی ایجاد کرده اند. با توجه به نتایج و درصد تغییرات به نظر می رسد که استفاده از کش در تمرینات پلایومتریک (شتابی و مقاومتی)، مفیدتر از تمرینات پلایومتریک معمولی می باشد. همچنین، تمرین پلایومتریک شتابی، کارایی بیشتری در بهبود توان و قدرت عضلانی نسبت به پلایومتریک مقاومتی و معمولی دارد.
تاثیر ریتم شبانه روزی بر پاسخ کورتیزول و انرژی مصرفی در مردان چاق و لاغر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تاثیر ریتم شبانه روزی بر پاسخ کورتیزول و انرژی مصرفی مردان چاق و لاغر. 12 دانشجوی پسر غیرورزشکار در دو گروه چاق (6n=؛ شاخص توده بدن 2kg/m8/1±08/31؛ حداکثر اکسیژن مصرفی ml/kg/min9/3±45/35) و لاغر (6n=؛ شاخص توده بدن 2kg/m3/1±2/18؛ حداکثر اکسیژن مصرفی ml/kg/min3±86/45) آزمودنی های این تحقیق بودند. از t-student برای مقایسه متغیرها در دو گروه چاق و لاغر، و از ANOVA با اندازه گیری مکرر برای ارزیابی کورتیزول و انرژی مصرفی در حالت استراحت و وهله های مختلف بعد از فعالیت در سطح (05/0P<) استفاده شد. آزمون دویدن روی نوارگردان شامل 30 دقیقه دویدن با شدت max2Vo65% بود، که پس از 8 ساعت ناشتایی در ساعات 8 صبح و 6 بعد ازظهر انجام شد. نتایج نشان داد بین سطح پایه کورتیزول دو گروه تفاوتی وجود ندارد، در حالی که غلظت کورتیزول گروه چاق بلافاصله، 15، و 30 دقیقه بعد از فعالیت بالاتر از گروه لاغر بود (05/0P<). در هر دو گروه میانگین انرژی مصرفی و اکسیژن مصرفی در 30 دقیقه فعالیت در عصر بالاتر از صبح بود (05/0P<). بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد افراد چاق هنگام فعالیت انرژی مصرفی بیشتر و سطح کورتیزول بالاتری نسبت به افراد لاغر دارند. همچنین، ریتم شبانه روزی بر میزان انرژی مصرفی و اکسیژن مصرفی تاثیر دارد و در عصرها مصرف انرژی به طور معناداری بیشتر از صبح هاست. لذا، در برنامه های کاهش وزن می توان آن را لحاظ کرد.
تأثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر سطوح پلاسمایی گرلین آسیل دار، PYY 3-36، دریافت غذا و وزن رت های نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به روند رو به رشد اضافه وزن و چاقی، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر تغییرات وزن، غذای دریافتی، هورمون اشتهاآور آسیل گرلین و هورمون ضد اشتهای PYY3-36 در رت های نر چاق بود. 16 رت نر ویستار به مدت 9 هفته با غذای پرچرب (مشتق شده از روغن سویا) تغذیه شدند تا به میانگین وزنی g30 ±319 رسیدند. پس از همسان سازی، رت ها به صورت تصادفی در دو گروه 8 تایی کنترل و تمرین استقامتی دوازده هفته ای (هر جلسه 60 دقیقه با سرعت 15 تا 30 متر در دقیقه، 5 روز در هفته) دویدن روی تردمیل با شیب صفر تقسیم شدند.آب و غذای استاندارد به صورت آزادانه در اختیار حیوانات قرار گرفت. هر دو روز یک بار غذای دریافتی و وزن آنها اندازه گیری و ثبت شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسة تمرین و 8 ساعت ناشتایی شبانه، نمونه های خونی جمع آوری شد. با استفاده از روش الایزا، غلظت پلاسمایی هورمون های ذکرشده اندازه گیری شد. دوازده هفته تمرین استقامتی کاهش معناداری را در وزن رت های گروه تمرین نسبت به گروه کنترل ایجاد کرد (001 /0p=). در طول دورة تمرین، میانگین غذای دریافتی گروه تمرینی کمتر از گروه کنترل بود (028 /0= P) . غلظت پلاسمایی گرلین آسیل دار تفاوت معناداری بین دو گروه نشان نداد، اما مقادیر پلاسمایی PYY 3-36 در گروه تمرینی در حد معناداری زیادتر بود (016 /0p=). به نظر می رسد یکی از سازوکارهای احتمالی کاهش وزن ناشی از فعالیت-های ورزشی استقامتی، کاهش غذای دریافتی از طریق افزایش سطوح پلاسمایی هورمون ضد اشتهای PYY3-36 باشد.
تاثیر زمان های روز بر اجرا و برخی از فاکتورهای فیزیولوژیکی شناگران پسر نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر زمان های روز بر رکورد شنای 100 متر کرال سینه و برخی از فاکتورهای فیزیولوژیکی در شناگران پسر نوجوان بود. تعداد 13 نفر از شناگران پسر نوجوان که در استخر بین المللی انقلاب شیراز به تمرین مشغول بودند به صورت در دسترس و بر اساس سابقه کسب مدال در مسابقات کشوری انتخاب شدند. متغیرهای تحقیق شامل ضربان قلب، فشار دیاستولی، فشار سیستولی، انعطاف پذیری مفصل شانه در دو حرکت خم شدن و چرخش داخلی و رکورد شنای 100 متر کرال سینه بود. تمامی این متغیرها در دو نوبت از زمان های روز (6 صبح و 6 عصر)، قبل و بعد از رکوردگیری اندازه گیری شده و با استفاده از آزمون t وابسته مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که میانگین رکورد شنای 100 متر کرال سینه در ساعت 6 عصر (57 / 58 ثانیه) به طور معنا داری کمتر از 6 صــبح (17 / 59 ثانیه) بود (5 0/ 0 > P و 8 / 2- = (t همچنین میانگین متغیرهای دمای بدن، ضربان قلب، فشار دیاستول و فشار سیتولی در حالت استراحت در ساعت 6 عصر بیشتر از 6 صبح بود، اما تنها در مورد دمای بدن این تفاوت معنادار بود (05/0>P و50/5 = t ). هرچند انعطاف پذیری مفصل شانه در ساعت 6 عصر بیشتر از 6 صبح بوده ولی تنها در حرکت چرخش داخلی تفاوت معنادار بود (5 0/0>P و 81 / 2=t ). به دنبال رکوردگیری، میانگین دمای بدن (5 0/0 > Pو 09/ 6=t ) و ضربان قلب (5 0/ 0 > Pو 33 / 2=t ) در ساعت 6 عصر به طور معنا داری بیشتر از 6 صبح بود، در حالی که در متغیرهای فشار سیتولی و فشار دیاستولی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P> ). از نتایج این تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که اجرای ورزشکاران نوجوان شناگر در ماده 100 متر کرال سینه تحت تاثیر زمان های مختلف روز قرار گرفته، بطوریکه آزمودنی ها در عصر دارای رکورد بهتری بودند.