فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین غلظت تستوسترون و کورتیزول بزاقی با نمره حاصل از پرسشنامه علائم اولیه بیش تمرینی در ورزشکاران مرد نخبه پرورش اندام بود.
15 نفر از ورزشکاران نخبه پرورش اندام (با میانگین و انحراف استاندارد سن 8/3 ±8/22 سال، قد 50/6 ±178 سانتی متر، وزن 30/10 ±53/86 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 40/2 ± 07/28 کیلوگرم بر مترمربع و چربی بدن 67/2 ± 87/9 درصد) داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. همه آزمودنی ها از هدف و روش های مطالعه قبل از موافقت برای شرکت در تحقیق آگاهی داشتند. بلافاصله پس از 15 ساعت فاصله بین جلسه تمرین سنگین و آزمایش هورمونی، سه نمونه بزاقی از هر آزمودنی در روز استراحت (24 ساعت بدون تمرین) اخذ گردید. برای جلوگیری از اثر ریتم شبانه روزی و تغییرات غذای مصرفی روی ترشح هورمون ها، سه نمونه بزاقی بلافاصله پس از برخواستن از خواب و قبل از صبحانه (8 صبح)، قبل از ناهار (ساعت 11 صبح) و در بعدازظهر (5 عصر) برای تعیین میانگین غلظت این دو هورمون در طول روز گرفته شد. سپس، آزمودنی ها پرسشنامه بیش تمرینی (طراحی شده توسط گروه مطالعات بیش تمرینی انجمن فرانسوی طب ورزشی) که شامل 54 سؤال با پاسخ های ""بلی، خیر"" در روزی که نمونه های بزاق گرفته شد، تکمیل کردند. همبستگی بین داده های هورمونی و نمره حاصل از پرسشنامه بیش تمرینی با استفاده از ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن تحلیل شد.
نتایج داده ها ارتباط منفی و معکوس معن داری را بین نمرات حاصل از پرسشنامه و غلظت تستوسترون را نشان داد (53/0- =r، 05/0>p)، درحالی که بین نمرات حاصل از پرسشنامه و غلظت کورتیزول رابطه معن داری مشاهده نشد (22/0=r، 05/0<p). همچنین، بین نمرات حاصل از پرسشنامه و نسبت تستوسترون به کورتیزول رابطه منفی و معکوس معنی دار به دست آمد (52/0- =r، 05/0>p).
نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که غلظت تستوسترون و نسبت تستوسترون به کورتیزول رابطه منفی معنی داری با نمره به دست آمده در پرسشنامه بیش تمرینی دارد و همین پرسشنامه برای بررسی تغییرات در تستوسترون (یک هورمون آنابولیک) نسبت به تغییرات در کورتیزول (یک هورمون کاتابولیک) برای تعیین میزان خستگی مفیدتر است.
تاثیر مصرف کافئین بر توان بی هوازی، شاخص خستگی و سطوح لاکتات خون دانشجویان پسر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعه تاثیر مصرف کافئین بر توان بی هوازی، شاخص خستگی و سطوح لاکتات خون دانشجویان پسر ورزشکار بود. به همین منظور از میان داوطلبان شرکت کننده، 16 نفر با میانگین وزن 1/9± 9/68 کیلوگرم، قد 7± 73/1 سانتیمتر و سن 2 ± 24 سال به روش تصادفی ساده (قرعه کشی) انتخاب و براساس شاخص خستگی حاصل از پیش آزمون، به صورت زوج های همتا به دو گروه کافئین (8 = n) و دارونما (8 = n) تقسیم شدند. از آزمودنی ها درخواست شد که 24 ساعت قبل از شروع آزمون، از فعالیت جسمانی شدید و 48 ساعت قبل از شروع آزمون، از خوردن یا آشامیدن هرگونه ماده حاوی کافئین پرهیز کنند. جلسه اول آزمون رست (پیش آزمون)، بعد از گذشتن دست کم 4 ساعت از صرف غذا انجام شد و 6 دقیقه بعد از آزمون مقدار لاکتات خون آنها سنجیده شد. جلسه دوم آزمون رست (پس آزمون)، یک هفته بعد دقیقاً مشابه جلسه اول صورت گرفت، به طوری که آزمودنی ها مصرف معمولی کافئین را ادامه دادند و 48 ساعت قبل از آزمون، مصرف آن را قطع کردند. در پس آزمون، آزمودنی ها مصرف معمولی کافئین را ادامه دادند و 48 ساعت قبل از آزمون، مصرف آن را قطع کردند. در پس آزمون، آزمودنی ها یک ساعت قبل از شروع آزمون، کافئین یا دارونما را به مقدار 6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن در قالب کپسول های ژلاتینی مصرف کردند. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون های آماری t وابسته و مستقل (05/0 =P)، نشان داد مصرف کافئین بر میانگین توان، حداقل توان و شاخص خستگی تاثیر مثبت داشته، درحالی که بر اوج توان و مقدار لاکتات خون تاثیر معنی دار نداشت. به نظر می رسد مصرف کافئین در بهبود میانگین عملکرد فعالیت های رفت و برگشت سریع کوتاه مدت مؤثر باشد.
بررسی و مقایسه دو روش کاهش وزن در کشتی گیران تمرین کرده 25 – 20 ساله خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی و مقایسه دو روش کاهش وزن در کشتی گیران تمرین کرده 25–20 ساله بود. به این منظور 30 نفر از کشتی گیران تمرین کرده استان خراسان با محدوده سنی 25 – 20 سال به صورت داوطلبانه انتخا ب و به طور تصادفی به دو گروه کاهش وزنی حاد (سریع) و گروه کاهش وزنی کند (پیشنهادی توسط محققین) تقسیم شدند. قبل و 16 ساعت بعد از دوره کاهش وزن، از هر دو گروه به وسیله کالیپرلافایت درصد چربی و هم چنین آزمون هایی برای ارزیابی قدرت و استقامت بالاتنه و پایین تنه گرفته شد. از آزمودنی ها خواسته شد که 4 درصد از وزن خود را کاهش دهند. گروه اول به طور سنتی با استفاده از سونا و رژیم سخت غذایی طی 48 ساعت و گروه دوم براساس روشی جدید بر پایه رژیم خاصی که توسط محققان برنامه ریزی شده بود (12 روز)، به کاهش وزن پرداختند. متغیرهای جمع آوری شده عبارت بودند از: پرس سینه و اسکات پا با 1RM (برای اندازه گیری قدرت بالاتنه و پایین تنه)، حداکثر تکرار حرکات پرس سینه، اسکات پا با 1RM 40 درصد و حداکثر اجرای بارفیکس (برای اندازه گیری استقامت بالاتنه و پایین تنه) و درصد چربی بدن. داده ها به وسیله نرم افزار SPSS و آزمون t زوجی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که کاهش سریع وزن موجب کاهش معنی دار قدرت بالاتنه و استقامت بالاتنه و پایین تنه شد، در حالی که قدرت پایین تنه و درصد چربی تغییر معنی داری نداشت، اما در گروه کاهش وزن کند، درصد چربی کاهش معنی داری نشان داد و هیچ یک از عوامل ذکرشده تغییر معنی داری نداشت.
تاثیر فعالیت بدنی بر تغییرات غلظت کورتیزول و انرژی مصرفی در مردان چاق و لالاغر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فعالیت بدنی بر پاسخ کورتیزول و انرژی مصرفی مردان چاق و لاغر بود. به این منظور 12 دانشجوی پسر غیرورزشکار به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و پس از بررسی سوابق پزشکی – ورزشی و تکمیل رضایت نامه، به دو گروه چاق (با میانگین سنی 9/1 ±83/22 سال، شاخص توده بدنی 8/1 ±08/31 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 9/3 ± 45/35 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) و لاغر (با میانگین سنی 1 ±17/21 سال، شاخص توده بدن 3/1 ± 2/18 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 3 ±86/45 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) تقسیم شدند. پروتکل فعالیت بدنی در ساعت 8 صبح انجام شد و شامل 30 دقیقه دویدن بر روی تردمیل با شدت 65% حداکثر اکسیژن مصرفی بود و به وسیله دستگاه گازآنالایزر گازهای تنفسی اندازه گیری می شد. نمونه های بزاقی قبل از فعالیت، بلافاصله بعد از فعالیت، 15 و 30 دقیقه بعد از فعالیت جمع آوری شد. از آزمون های آماری t – استودنت و آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر برای ارزیابی کورتیزول، انرژی مصرفی، اکسیژن مصرفی و نسبت تبادل تنفسی بین دو گروه در حالت استراحت و فعالیت در سطح (05/0 P<) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که تفاوتی بین سطح پایه کورتیزول بین دو گروه چاق و لاغر وجود ندارد، درحالی که غلظت کورتیزول در گروه چاق بلافاصله بعد از فعالیت ، 15 و 30 دقیقه بعد از فعالیت، به طور معنی داری بیشتر از گروه لاغر بود (05/0 P<). همچنین میانگین انرژی مصرفی فعالیت (کیلوکالری در دقیقه، یا کیلوکالری در دقیقه به ازای هر کیلوگرم توده بدون چربی) درگروه چاق به طور معنی داری بیشتر از گروه لاغر بود (05/0 P< )، اما تفاوت معنی داری بین مقدار اکسیژن مصرفی و نسبت تبادل تنفسی بین دو گروه مشاهده نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که درصد چربی بدن بر مقدار انرژی مصرفی و غلظت کورتیزول تاثیر می گذارد، و افراد چاق هنگام فعالیت، انرژی مصرفی بیشتر و سطح کورتیزول بالاتری نسبت به افراد لاغر دارند.
اثر نوع فعالیت ورزشی بر میزان اکسیداسیون چربی، MFO و Fatmax در زنان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر عبارت است از مقایسه مقادیر و سطح بیشینه اکسیداسیون چربی (MFO) و شدتی از کار که در آن بیشینه اکسیداسیون چربی روی می دهد (Fatmax)، در دو نوع فعالیت ورزشی دویدن روی نوارگردان و رکاب زدن روی چرخ کارسنج. در این پژوهش، 10 دانشجوی دختر غیر ورزشکار (با میانگین سنی 90/1±1/23 سال، قد 10±3/163 سانتی متر، وزن 4/4±3/57 کیلوگرم، درصد چربی بدن 1/3±2/28) به عنوان آزمودنی شرکت کردند. آزمودنی ها، پس از آشنایی با روش کار، آزمون های فعالیت فزاینده را روی چرخ کارسنج و نوارگردان انجام دادند. تبادل گازهای تنفسی و ضربان قلب هنگام فعالیت ثبت شد و مقادیر اکسیداسیون چربی با استفاده از معادلات عنصرسنجی محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی، همچنین آزمون t استفاده شد.
نتایج پژوهش نشان داد که مقادیر اکسیداسیون چربی (g/min 03/0 ± 13/0 در مقابل g/min 02/0 ± 06/0)، بیشینه اکسیداسیون چربی (g/min 06/0 ± 21/0 در مقابل g/min 05/0 ± 15/0) و حداکثر اکسیژن مصرفی (ml/kg/min5/4 ± 4/28 در مقابل ml/kg/min 4/4 ± 2/23) به ترتیب در دویدن روی نوارگردان در مقایسه با رکاب زدن روی چرخ کارسنج، به طور معناداری بیشتر بود (05/0≥p). در حالی که میزان Fatmax بین دو نوع فعالیت ورزشی (83/42% max2VO در نوارگردان در مقابل 87/47% max2VO در چرخ کارسنج) تفاوت معناداری نداشت.از یافته های این پژوهش چنین نتیجه گیری می شود که مقادیر اکسیداسیون چربی در شدت های نسبی مشابه با نوع فعالیت ورزشی به طور بارزی متفاوت است. همچنین، بیشینه اکسیداسیون چربی در فعالیت هایی که توده عضلانی بیشتری درگیر می شوند، بیشتر است.
تاثیرتمرینات منظم یوگا بر قدرت دست انعطافپذیری و توان بی هوازی عضلات پا در زنان شاغل سالم غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرینات منظم یوگا بر قدرت دست انعطافپذیری و توان بی هوازی عضلات پا در زنان شاغل سالم غیر ورزشکار بوده است. این پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده و نمونههای آن شامل: 65 نفر از زنان سالم غیر ورزشکار انجمن یوگای شهر شیراز بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه تجربی با تعداد 33 نفر(سن: 5 ± 25سال قد: 5 ± 159 سانتیمتر وزن: 6 ± 60 کیلوگرم) و گروه کنترل با تعداد 32 نفر (سن: 5 ± 25 سال قد: 8/5 ± 158 سانتی متر وزن: 6 ± 61 کیلوگرم) قرار گرفتند. هر جلسه شامل انجام تمرینات آسانا پرانایاما مدیتیشن و آرامسازی بود که این تمرینات به مدت 12 هفته هر هفته به مدت دو جلسه و هر جلسه یک و نیم تا دو ساعت انجام گردید. از نظر عوامل مؤثر بر متغیرهای تحقیق نظیر نظم دوره قاعدگی عدم بیماریهای خاص (صرع هپاتیت و غیره) مصرف نکردن دارو الکل و سیگار و غیره آزمودنیها دارای شرایط یکسانی بودند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق شامل نیروسنج دیجیتال جعبه بشین و برس خط کش استاندارد و آزمون پرش سارجنت بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t زوجی) مورد استفاده قرار گرفت ضمن اینکه سطح معناداری نیز 05/0 ≤P در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داده است که بین پیش آزمون و پس آزمون گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در عوامل انعطافپذیری: خیزتنه (30 در مقابل 31) بشین و برس (22 در مقابل 24) و توان بیهوازی عضلات پا (28 در مقابل 30) افزایش معناداری وجود داشته اما در مورد قدرت دست (21 در مقابل 22) تفاوت معناداری مشاهده نشده است. در خاتمه میتوان گفت که تمرینات یوگا بدون اینکه دارای اثرات جانبی نامطلوب خاصی باشد باعث افزایش انعطافپذیری مفاصل و توان بی هوازی عضلات پا و همچنین موجب بهبود آمادگی جسمانی میگردد.
آثار یک دوره بی تمرینی به دنبال برنامه تمرین هوازی بر شاخص های التهابی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه آثار 4 هفته بیتمرینی به دنبال 8 هفته تمرین هوازی بر شاخصهای التهابی جدید بود. بدین منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه تجربی(تعداد 24 سر موش با وزن 11±202 گرم) و کنترل(تعداد 18 سر موش با وزن 12±201 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفتهای 3 جلسه، با شدت (55 تا 85 درصد Vo2max) و مدت تعیین شده اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنیهایاین گروه، بیتمرینی را تجربه کردند تا آثار بیتمرینی مطالعه شود. خونگیری پس از 14 ساعت به صورت ناشتا در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام گرفت و مقادیر sICAM-1 با استفاده از کیت تجاری الایزا شرکت R&D و IL-1β ،TNF-α از کیتهای تجاریالایزا شرکت Koma اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، اندازهگیریهای مکرر و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر متغیرهای گروه تمرینی در مراحل مختلف پژوهش کاهش یافته که این کاهش پس از 8 هفته تمرین معنیدار نبوده است به گونهای که sICAM-1 از 80/560±34730 به 01/728±34300 و (122/0=p)، IL-1β نیز از 92/252±2188 به 72/283±2110(072/0=p) و TNF-α از71/55± 1257 به 69/50±1248 پیکوگرم بر میلی لیتر (163/0=p) تغییر یافت. اما با تداوم تمرین، پس از 12 هفته در انتهای پژوهش این تغییرات معنیدار دیده شد به گونهای که sICAM-1 از 01/728±34300به 08/570±33300(000/0=p)، IL-1β از 72/283±2110 به 86/267±1940 (002/0=p) و TNF-α از 69/50±1248 به71/57±1194 پیکوگرم بر میلی لیتر(016/0=p ) تغییر نشان داد. همچنین مشخص شد، اگرچه 4 هفته بی تمرینی به دنبال 8 هفته تمرین هوازی در شاخصهای التهابی تغییر معنیداری ایجاد نکرد[sICAM-1 از 01/728±34300به 82/692±34600(070/0=p)، IL-1β نیز از 72/283±2110 به 35/295±2134 (090/0=p) و TNF-α از 69/50±1248 به79/50±1254 (070/0=p) پیکوگرم بر میلی لیتر]، اما آثار بی تمرینی در مقایسه با گروه تمرینی معنیدار دیده شدsICAM-1 [ از82/692±34600 در مقایسه08/570± 33300( 006/0=p)، IL-1β از 35/295±2134 در مقایسه 86/267±1940 (003/0=p ) و TNF-α از 79/50±1254 در مقایسه71/57±1194( 016/0=p) پیکوگرم بر میلی لیتر]. به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت، 4 هفته بیتمرینی میتواند سازگاریهای مفید و مطلوب ایجاد شده در نتیجه تمرین را از بین برد و بدن را در معرض خطر آسیبهای التهابی آتروژنز قرار دهد.
تاثیر یک وهله فعالیت وامانده ساز همراه با مصرف کوتاه مدت گلوتامین بر hs-CRP سرم مردان غیر ورزشکار
تاثیر تمرین مقاومتی بر شاخص های التهابی سیستمیک در مردان مسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه تاثیر تمرین مقاومتی بر شاخص های التهابی سیستمیک در مردان مسن. به همین منظور 20 مرد داوطلب سالم با دامنه سنی 60 تا 70 سال انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی به صورت دایره ای، به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با 50 تا 65% یک تکرار بیشینه بود. قبل و بعد از 8 هفته تمرین از همه آزمودنی ها در حالت ناشتا خون گیری (5 سی سی) به عمل آمد. با استفاده از آزمون آماری t مستقل و هم بسته نشان داده شد تمرین مقاومتی سبب کاهش معنادار CRP سرم و فیبرینوژن پلاسما در مردان مسن می شود (05/0P<). بنابراین، می توان گفت انجام تمرین های مقاومتی سبب کاهش شاخص های التهابی و احتمالاً کاهش خطر حوادث قلبی- عروقی بعدی در مردان مسن می شود.
بررسی عملکرد محور هیپوتالاموس - هیپوفیز - تیرویید پس از به کارگیری تمرین هوازی در دانشجویان با اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج مطالعات نشان می دهد که غده تیرویید و هورمون های آن نقش مهمی در سبب شناسی افسردگی ایفا می کنند. علاوه برآن، انجام تمرینات ورزشی هوازی منجر به تغییر معنی دار در غلظت هورمون های تیروییدی می گردد. در این مطالعه، تأثیر تمرینات هوازی بر عملکرد تیرویید و هورمون های مترشحه آن در بیماران افسرده بررسی شد. تعداد ۱۸۸ نفر دانشجوی پسر به صورت نمونههای در دسترس در آزمون اولیه شرکت کردند و از آزمون بک، جهت اندازه گیری میزان افسردگی آنان استفاده شد. از این تعداد ۵۲ نفر نمره افسردگی آزمون بک را بیش از ۱۸ کسب کردند که پس از جلسه توجیهی در ارتباط با چگونگی مطالعه، تنها ۲۵ نفر از این تعداد داوطلب شرکت در این تحقیق شدند. برنامه تمرینی شامل ۶۰ دقیقه بازی یا توپ در آب (شبیه واتر پلو) بود که ۳جلسه در هفته تکرار شد و به مدت ۷ هفته ادامه یافت. آزمون بک در چهار مرحله شامل دو ماه قبل از شروع تمرین، روز اول تمرین، هفته چهارم و هفتم تمرین به انجام رسید. آزمایش عملکرد تیرویید نمونهها نیز از طریق اندازه گیری تیروگلوبولین، هورمون محرک تیرویید، تیروکسین تام، شاخص تیروکسین آزاد، تری یودوتیرونین، تری یودوتیرونین برداشتی، در روز اول و هفته هفتم تمرین با روش رادیو ایمونواسی به عمل آمد. نتایج حاصله از آزمون بک نمونهها توسط روش آنالیز واریانس دادهها با اندازهگیری مکرر و ارزیابی عملکرد تیروئید نمونهها، توسط آزمون t تحلیل شد. میانگین نمره بک نمونه ها در روز قبل از شروع تمرین ۸/۸± ۱۹/ ۲۵، در هفته چهارم بعد از تمرین ۸/۸± ۰۸/۱۵ و در هفته هفتم ۲/۸ ± ۶۴/۱۱ بهدست آمد که کاهش معنی داری نسبت به روز اول تمرین را نشان میدهد. .نتایج آزمون عملکرد تیرویید در روز اول و هفته هفتم تمرین به ترتیب: تیروگلوبولین ۴/۴۴۶/۹۵ درمقابل ۴/۱۲ ۶/۷۴نانو گرم در میلی لیتر، هورمون محرک تیرویید ۰/۶۲۱/۳۵ در مقابل ۰/۴۰۱/۱۸میلی لیتر واحد در میلی لیتر، تیروکسین تام ۱/۳۶ ±۸۸/ ۸ در مقابل ۱/۱۶۸۲/۸۲ گرم واحد در دسی لیتر، شاخص تیروکسین آزاد ۰/۳۸ ± ۲/۵۸ در مقابل 30/0 52/2 گرم واحد در دسی لیتر، تری یودوتیرونین ۱۱/۵۱۰۱/۵ در مقابل ۱۷/۳۱۰۲/۴۷ نانو گرم در دسی لیتر، تری یودوتیرونین برداشتی۲/۳۶۲۹/۲۲ ٪ در مقابل ۵۴/۱ ± ۲۸/۶ ٪ بهدست آمد که پس ازآزمون، تفاوت معنی داری در نتایج آزمون عملکرد تیرویید مشاهده نگردید. به نظر می رسد که الگوی تمرین هوازی طراحی شده در آب می تواند به عنوان یک روش درمانی مؤثر مورد توجه قرارگرفته شود و در صورت انجام پژوهش های تکمیلی حتی به عنوان یک روش درمان جایگزین در برخی از بیماران مبتلا به افسردگی تحت نظارت پزشک بهکار رود. به علاوه، تمرینات ورزشی هوازی با سازوکارهای دیگری غیر از تغییر عملکرد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز- تیرویید، نقش درمانی خود را در بهبود نمرات افسردگی ایفا مینماید.
پاسخ های متابولیکی و هورمون های آنابولیک در ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا در کاراته کاران
تاثیر یک دوره تمرین هوازی بر میزان لپتین کورتیزول و تستوسترون سرم مردان چاق و لاغر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین تاثیر یک دوره تمرین هوازی بر میزان لپتین کورتیزول و تستوسترون سرم در دو گروه از مردان چاق و لاغر تمرین نکرده بود. بدین منظور از بین افراد سالم و داوطلب در اجرای این پژوهش که در دامنه سنی5±30 سال قرار داشتند و پرسش نامه مشخصات فردی تاریخچه سلامتی میزان فعالیت بدنی و مصرف دخانیات را تکمیل کردند با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل ترکیبات بدن شاخص توده بدنی(BMI) آنها تعیین شد و تعداد 40 نفر تمرین نکرده به صورت هدفمند انتخاب شدند. تعداد(20 نفر وزن:9/15±8/96کیلوگرم قد:3/12±5/171سانتی متر سن:5±30 سال و شاخص توده بدنی: 1/2± 3/32کیلوگرم برمتر مربع) در گروه چاق و تعداد 20 نفر (وزن: 3/3±57کیلوگرم قد:3/3±177سانتی متر سن:5±30سال و شاخص توده بدنی: 58 /0± 1/18 کیلوگرم بر متر مربع) در گروه لاغر قرار گرفتند. نمونه های خونی برای تعیین میزان لپتین کورتیزول و تستوسترون سرم به روش رادیو ایمونو اسی(RIA) )2 روز قبل از تمرین اخذ شد. سپس هر دو گروه تحت تاثیر برنامه تمرین هوازی(دویدن روی نوار گردان با 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب) به مدت 30 دقیقه طی 3 جلسه در هفته و به مدت 2 ماه قرار گرفتند. 2 روز پس از پایان دوره تمرینی مجدداً نمونه های خونی اخذ و اندازه گیری متغیرها تکرار شد. تجزیه و تحلیل داده ها قبل و بعد از تمرین از طریق آزمون «تی» ویژه گروه های پیوسته و مستقل انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد تمرین هوازی با برنامه اعمال شده در داخل گروه ها به صورت معنی داری لپتین در هر دو گروه چاق (000/0= p) و لاغر را کاهش می دهد(004/0= p) و کاهش معنی دار ساختار توده بندی(012/0=p)و وزن(000/0= p) آزمودنیها را در گروه چاق درپی دارد و نیز افزایش معنی دار کورتیزول (070/0=p) و شاخص توده بندی(008/0p=) گروه لاغر را موجب می شود. همچنین نتایج مقایسه بین گروهی تفاوت معنی داری را در میزان لپتین (000/0= p) تستوسترون (009/0= p) شاخص توده بندی(000/0= p) و وزن(000/0= p) در بین گروه های چاق و لاغر نشان داد. با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می رسد تمرین هوازی از طریق تغییر در برخی هورمون ها از قبیل لپتین کورتیزول و تستوسترون در تنظیم وزن بدن نقش اساسی ایفا می کند. ضمن این که احتمالاً ساز و کار تاثیر تمرینات بدنی هوازی در تعادل وزن گروه های چاق و لاغر متفاوت است.
تاثیر مصرف کوتاه مدت 20 و 30 گرم مکمل کراتین منو هیدرات بر اجرای بی هوازی و لاکتات خون کشتی گیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت 20 و 30 گرم مکمل کراتین بر اجرای بی هوازی و لاکتات خون کشتی گیران. 24 کشتی گیر مرد منتخب باشگاهی با میانگین سن 71/2±2/23 سال، قد 07/8±6/174 سانتی متر، و وزن 5±8/73 کیلوگرم به صورت تصادفی در سه گروه مصرف کننده 20 گرم کراتین (20CrM)، 30 گرم کراتین (30CrM) و دارونما (P) تقسیم شدند. گروه 20CrM و 30CrM به ترتیب روزانه 20 و30 گرم کراتین منوهیدرات را در 4 وعده به مدت 6 روز دریافت کردند. گروه P کپسول حاوی آرد ذرت مصرف کردند. پیش و پس از دوره مصرف، میانگین، اوج، و حداقل توان بی هوازی، شاخص خستگی، لاکتات خون استراحت، بلافاصله و 5 دقیقه پس از انجام آزمون وینگیت، ضربان قلب بلافاصله پس از فعالیت شبیه سازی شده کشتی و آزمون وینگیت، همچنین توده کل بدن اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون t همبسته، تحلیل واریانس ( ANOVA) یک طرفه و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شدند و سطح معناداری 5 درصد منظور شد (05/0≥P). یافته ها نشان داد توان بی هوازی میانگین، اوج، و حداقل و توده کل بدن در مقایسه با مقادیر پس آزمون گروه های 20CrM و 30CrM نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری داشت. در متغیرهای دیگر پس آزمون گروه های 20CrM و 30CrM و P نسبت به پیش آزمون تفاوت معنادار مشاهده نشد. همچنین، تفاوت معنادار بین گروهی در توان بی هوازی اوج، میانگین، و حداقل در پس آزمون گروه های 20CrM، و 30CrM نسبت به گروه P مشاهده شد، در حالی که تفاوت معنادار در مرحله پس آزمون گروه 20CrM نسبت به گروه 30CrM مشاهده نشد. نتیجه اینکه مصرف کوتاه مدت 20 و 30 گرم مکمل کراتین به طور یکسان باعث بهبود اجرای بی هوازی کشتی گیران شد، اگر چه تاثیر معناداری بر لاکتات خون و ضربان قلب نداشت.
تاثیر یک جلسه دویدن استق715امتی فزاینده در دو محیط با دمای طبیعی و گرمای ملالایم بر برخی شاخص های دستگاه انعقادی در دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای مطالعه تاثیر یک جلسه دویدن استقامتی فزاینده در دو محیط با دمای طبیعی و دمای ملایم بر برخی شاخص های دستگاه انعقادی، 27 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی دانشگاه مازندران انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه، NTG یا تمرین در محیط با دمای طبیعی (2 ± 23 درجه سانتیگراد)، HTG یا تمرین در محیط با دمای ملایم (2 ± 33 درجه سانتیگراد) و گروهی موسوم به HG که بدون انجام تمرین فقط در معرض محیط با دمای ملایم قرار داشتند، تقسیم شدند. رطوبت آزمایشگاه برای هر سه گروه در دامنه 5 ±55 درصد حفظ شد. پروتکل آزمون گیری با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی هر فرد روی نوارگردان بدون شیب اجرا شد. خونگیری با شرایط کاملاً مشابه در سه مرحله پایه، میان آزمون و 30 دقیقه پس از فعالیت و به د نبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه انجام شد. برای تعیین مقادیر فیبرینوژن، APTT و PT از روش های انعقادی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر، آنالیز واریانس و t مستقل در سطح 05/0≤ P تحلیل شد. نتایج حاکی از افزایش غیرمعنادار مقادیر فیبرینوژن سه گروه و افزایش معنادار مقادیر APTT گروه های HTG و NTG در مراحل مختلف تحقیق بود. افزایش زمان PT نیز در گروه NTG در مرحله میان و پس آزمون و هم چنین در گروه های NTG و HTG در مرحله پس آزمون در مقایسه با مقادیر پایه معنادار بود. بررسی تغییرات بین گروهی نیز اختلاف معناداری را به لحاظ آماری در مقادیر PT بین گروه های NTG و HG در مرحله پس آزمون نشان داد. براساس این یافته ها می توان گفت که انجام فعالیت بدنی با شدت متوسط موجب بروز تغییراتی در دستگاه انعقادی شده ولی استرس گرمایی ملایم تاثیر زیادی بر دستگاه انعقاد خون نداشته است.
مقایسه ی شیوع علائم سندرم پیش از قاعدگی در دختران ورزشکار دانشگاهی
حوزههای تخصصی:
مقایسه میزان اکسایش چربی در دامنه شدت های فعالیت دویدن دانشجویان پسر غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر عبارت است از مقایسه میزان اکسایش چربی در دامنه ای از شدت های مختلف فعالیت دویدن تا شدتی از فعالیت بدنی (Fatmax) با حداکثر اکسایش چربی (MFO). 15 دانشجوی غیر ورزشکار دانشگاه گیلان با سن 2/2±3/21 سال، وزن 3/8±0/71 کیلوگرم، قد 1/4±5/172 سانتی متر، BMI 3/1±23 کیلوگرم بر مترمربع، چربی بدن 6/4±3/18 درصد، و ml/kg/min 2/4±8/38 max2VO، فعالیت دوی فزاینده ای با مراحل 3 دقیقه ای را روی نوارگردان اجرا کردند. در طول آزمون با استفاده از روش کالری سنجی غیرمستقیم میزان اکسایش چربی محاسبه شد. تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی، میزان اکسایش چربی در 7 سطح از شدت فعالیت مقایسه شدند. نتایج آزمون در هر نفر به منظور رسم نیمرخ شدت فعالیت- اکسایش چربی به کار رفت.
نتایج تحقیق نشان داد شدت Fatmax برابر است با 3/8±4/40 درصد max2VO معادل 0/8±3/52 درصد ضربان قلب بیشینه افراد. محدوده Fatmax در دامنه 3/5±8/31 و 0/8±46 درصد max2VO قرار داشت. سهم اکسایش چربی در تامین انرژی مصرفی با شدت 2/12±9/84 درصد max2VO مطابق با 5/5±1/90 درصد ضربان قلب بیشینه ناچیز است. به علاوه دامنه بین 5/6±6/49 و 5/9±4/58 درصد ضربان قلب بیشینه در محدوده Fatmax قرار دارد. به طور کلی، نتایج نشان داد با افزایش شدت فعالیت دویدن، میزان اکسایش چربی نیز تا حداکثر مقدار آن در شدت Fatmax بالا می رود. با این حال، در شدت های بالاتر از Fatmax، میزان آن افت می یابد.