فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر دو هفته مصرف مکمل تورین و اجرای سه جلسه فعالیت تناوبی شدید 90 دقیقه ای بر پاسخ برخی سایتوکاین های سرمی در بازیکنان تمرین کرده فوتبال بود. به این منظور 24 بازیکن فوتبال از ردة امید انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تورین (8TG=)، پلاسیبو (8PG=) و کنترل (8CG=) تقسیم شدند. گروه TG روزانه 15 میلی گرم مکمل تورین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود و گروه PG به همین مقدار آسپارتام دریافت کردند و هر دو گروه به اجرای سه بار پروتکل 90 دقیقه ای ویژة فوتبال پرداختند، درحالی که گروه CG هیچ مکملی را دریافت نکرده و فقط برنامه عادی خود را پیگیری کردند. نمونه های خونی از آزمودنی ها در شش مرحله (48 ساعت قبل از شروع دوره، قبل و بلافاصله بعد از اجرای پروتکل ورزشی اول و سوم و 48 ساعت بعد از پایان دوره) به مقدار 5 سی سی از ورید قدامی ساعد در وضعیت نشسته جمع آوری شد. سپس نمونه ها جهت تعین تغییرات سایتوکاین ها (IL-6, TNF-α) در آزمایشگاه مرکز غدد به وسیلة کیت های مخصوص آزمایش شدند. برای مقایسة میانگین ها در هر گروه از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی با نرم افزار SPSS.17 استفاده شد. نتایج نشان داد که مقادیر IL-6 و TNF-α سرم بازیکنان فوتبال در مراحل شش گانه اندازه گیری و در گروه های مختلف به ترتیب 029/0=P و 013/0=P تفاوت معنی دار یافته و این تفاوت در بین گروه کنترل و گروه پلاسیبو به ترتیب با 043/0=P و 008/0=P مشاهده شده است. به طورکلی به نظر می رسد که اجرای سه بار پروتکل 90 دقیقه ای ویژة فوتبال در هفته، فشاری را بر سیستم التهابی بازیکنان فوتبال وارد می کند که چنین فشاری در طول فصل مسابقات ممکن است بارها تکرار شود. از طرفی نتایج نشان داد که مصرف مکمل تورین قبل و در حین این دورة پرفشار تأثیر ضدالتهابی داشته و از ایجاد تغییرات محسوس سایتوکاین های مذکور جلوگیری کرده است. از این رو می توان مصرف کوتاه مدت مکمل تورین را در هفته های پر فشار مسابقه و تمرین به بازیکنان ورزیده فوتبال توصیه کرد.
تأثیر مصرف عصارة آلیوم پارادوکسوم همراه با دویدن اختیاری بر سطوح آمیلوئید بتا (Aβ1-42) مغز در مدل تجربی دیابت قندی رت های نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروتئین آمیلوئید بتا (Aβ) به عنوان نشانگر اصلی بیماری آلزایمر در مغز بیماران دیابتی افزایش می یابد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ترکیبی 6 هفته تمرین دویدن اختیاری روی چرخ دوار و مصرف عصارة گیاه آلیوم پارادوکسوم بر سطوح آمیلوئید بتا قشر مغز رت های دیابتی تحریک شده با آلوکسان بود. به این منظور 42 سر رت نر نژاد ویستار به وزن 1 ± 185 گرم و سن 8 هفته به طور تصادفی در 6 گروه (هر گروه 7 سر) کنترل سالم (C) ، ورزشی (T) ، کنترل – دیابتی (CD) ، ورزشی – دیابتی (DT) ، آلیوم – دیابت (DAT) و ورزشی – آلیوم – دیابت (DAT) قرار گرفتند. رت ها با تزریق آلوکسان (mg/kg 120) محلول در بافر سالین به صورت درون صفاقی، دیابتی شدند. رت های گروه های ورزشی و ورزشی – دیابتی به مدت 6 هفته در قفس های مجهز به چرخ دوار و به صورت اختیاری به فعالیت پرداختند. به دنبال اجرای 6 هفته فعالیت اختیاری مقدار Aβ1-42 قشر مغز گروه های ورزشی و ورزشی – دیابتی کاهش یافت. سطوح Aβ1-42 در گروه T نسبت به گروه C و گروه DT نسبت به گروه CD به طور معناداری کاهش نشان داد (001 /0 P<). همچنین سطوح Aβ1-42 در گروه CD نسبت به گروه C به طور معناداری افزایش یافت (001 /0 P<). اجرای 6 هفته فعالیت اختیاری و مصرف عصارة گیاه آلیوم پارادوکسوم، مقدار قشر مغز گروه را نسبت به گروه کاهش داد (001 /0 P<). تمرین اختیاری و مصرف عصارة گیاه آلیوم پارادوکسوم، اثر مثبتی در کاهش سطوح Aβ1-42 آزمودنی های دیابتی نشان داد. بنابراین مصرف عصارة گیاه آلیوم پارادوکسوم در ترکیب با تمرین اختیاری به-عنوان یک شیوة درمانی غیردارویی در مقابله با عوارض دیابت توصیه می شود.
تأثیر استروئید آنابولیک استانوزول همراه با هشت هفته تمرین مقاومتی بر تغییرات ساختاری بافت کبد در موش صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر استروئید آنابولیک استانوزول همراه با هشت هفته تمرین مقاومتی بر تغییرات ساختاری بافت کبد در موش صحرایی نر است. به این منظور 28 سر موش صحرایی نر ویستار با سن 12 هفته و وزن 94/7 ± 53/228 بهطور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: کنترل + دارونما (7 = n)، تمرین مقاومتی + دارونما (7 = n)، تمرین مقاومتی + استانوزولول mg/kg 2 (7 = n)، تمرین مقاومتی + mg/kg 5 (7 = n). تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته با سه ست پنج تکراری صعود از نردبان (وزنهها در هفتة اول 50 درصد وزن موشها بود که با افزایش 10 درصدی در هر هفته به 120 درصد در هفتة پایانی رسید) به مدت هشت هفته بود. در پایان دوره، از کبد نمونهها لام تهیه شد و با استفاده از میکروسکوپ نوری مطالعه انجام گرفت. یافتهها نشان داد گروههای استانوزولول افزایش وزن معناداری را نسبت به دیگر گروهها نداشتند (05/0 P<). رنگآمیزی بخشهایی از کبد موشها نشان داد گروه کنترل و تمرین بدون دارو سالم بودند، اما در گروههای دریافت دارو، آسیبهای کبدی از جمله پرخونی عروقی، واکوئلهای چربی، التهاب و دژنراسیون مشاهده شد. آسیبها در گروه چهارم شدیدتر بود و با دوز دارو رابطة مستقیم داشت. تغییرات هیستوپاتولوژیکی نشاندهندة نکروز و مرگ سلولی در بافت کبد بود. براساس یافتهها، تمرین مقاومتی قادر به جلوگیری از آسیبهای کبدی ناشی از استانوزولول نیست و با وجود مصرف تزریقی و دوز کم نیز این آسیبها مشاهده میشود. بنابراین ورزشکاران نباید از استروئید های آنابلویک (از جمله استانوزول) برای افزایش عملکرد، حجم و قدرت عضلانی استفاده نمایند.
اثر ترکیب عصاره آبی زعفران و تمرین هوازی بر برخی شاخص های استرس اکسیداتیو کبدی در رت های نر دیابتی شده با استرپتوزوتوسین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ترکیب عصاره آبی زعفران و تمرین هوازی بر غلظت آنزیم های آنتی اکسیدانی در کبد موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوتوزوسین بود. در این تحقیق که از نوع تجربی بود، 70 موش صحرایی ویستار نر به صورت تصادفی در پنج گروه شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی با تمرین هوازی، دیابتی با مصرف عصاره آبی زعفران، دیابتی با ترکیب تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی قرار گرفتند. نمونه ها دو هفته (14جلسه) به تمرین و مصرف زعفران پرداختند و در پایان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز کبدی آنها ارزیابی شد. مقایسه گروه ها از لحاظ آماری، با آزمون آنالیز یکطرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی شفه انجام گرفت. نتایج نشان داد، تمرین هوازی و مکمل سازی زعفران همزمان در سطح معنا داری(P <0/05) سبب کاهش (GPX)، و با همان سطح معنا داری(P <0/05) موجب افزایش(SOD) نسبت به گروه کنترل دیابتی شد. همچنین ترکیب تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی زعفران به تغییر معنا داری در فعالیت آنزیم کاتالاز کبدی منجر نشد.
تدوین هنجار های ترکیب بدنی وآمادگی جسمانی وزنه برداران جوان و بزرگسال نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدوین هنجارهای ملی ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در رشته های مختلف ورزشی و مقایسه آن با هنجارهای جوامع دیگر می تواند علاوه بر شناخت نقاط ضعف و قوت، باعث ارائه راهکارهای عملی برای پیشرفت ورزش قهرمانی در کشور شود. هدف این پژوهش، تدوین هنجارهای ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در وزنه برداران جوان و بزرگسال نخبه بود. تعداد 21 نفر از وزنه برداران نخبه جوان (سن 18/1 ± 90/14 سال) و 29 نفر از وزنه برداران نخبه بزرگسال (سن = 43/2 ± 38/20 سال) که در اردوهای تیم ملی جوانان و بزرگسالان حضور داشتند، به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. داده هابا استفاده از آزمون های ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی شامل درصد چربی بدن، توده بدون چربی، انعطاف پذیری عضلات تنه، انعطاف پذیری عضلات شانه، توان انفجاری بالا تنه و توان انفجاری پایین تنه جمع آوری شد. نتایج نشان داد میانگین توده بدون چربی، توان انفجاری بالا تنه و پایین تنه در آزمودنی های بزرگسال و انعطاف پذیری عضلات شانه در آزمودنی های جوان بیشتر بود(01/0 ≥p). بین توده بدون چربی بدن با انعطاف پذیری عضلات تنه (29/0 r=)، توان انفجاری پایین تنه (45/0 r=) و توان انفجاری بالا تنه (60/0 r=) و همچنین، بین انعطاف پذیری عضلات تنه با توان انفجاری پایین تنه (52/0 r=) همبستگی معناداری وجود داشت (05/0 p ≤). مطالعه حاضر علاوه بر ارائه هنجارهای ملی برای آزمون های ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در وزنه برداران نخبه نشان داد توان انفجاری وزنه برداران بزرگسال بیشتر از وزنه برداران جوان بود.می توان حداقل بخشی از این نتایج را به درصد چربی کمتر و توده بدون چربی بیشتر و همچنین انعطاف پذیری بیشتر عضلات تنه وزنه برداران بزرگسال نسبت داد.
تأثیر ساعات روز بر پاسخ شاخص های ایمنی مخاطی شناگران مرد جوان نخبه به یک نوبت فعالیت تناوبی شنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ورزشکاران در سطوح بالا ناگزیر ساعات مختلف روز (ترجیحاً صبح و عصر) به انجام تمرینات ورزشی می پردازند. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی تأثیر تغییرات روزانه بر پاسخ شاخص های ایمنی مخاطی شامل میزان جریان بزاق (SFR)، فعالیت آلفا-آمیلاز بزاقی (sAA)، غلظت ایمونوگلبولین A بزاقی (sIgA) و میزان ترشح sIgASR)sIgA) شناگران مرد نخبه به یک نوبت تمرین تناوبی شنا (شامل12×100متر کرال سینه با متوسط 92% ضربان قلب بیشینه) است. مواد و روش ها: بدین منظور، 9 شناگر مرد تیم ملی شنا (سن 1/3 ± 9/17سال) در طرحی counterbalanced در دو آزمون ورزشی 7:30 صبح (AMEX) و 17:00 عصر (PMEX) به فاصله حداقل 5 روز از یکدیگر شرکت کردند. نمونه بزاق کامل تحریک نشده قبل و بلافاصله بعد از فعالیت ورزشی و نیز 1، 3 و 24 ساعت بعد گرفته شد. یافته ها: متوسط ضربان قلب، کاهش وزن و حالات خلقی شناگران در هر دو آزمون ورزشی یکسان (05/0EX زیادتر بود (05/0>p). مقادیر پایه SFR ،sIgASR و فعالیت sAA برخلاف غلظت sIgA در PMEX از AMEX زیادتر بود (05/0>p). مقادیر sIgA با وجود عدم تغییر معنی دار SFR، درحد معنی داری بلافاصله بعد از فعالیت با مصرف مقادیر کافی آب افزایش یافت (001/0>p)، که در واقع نتیجه افزایش sIgASR ا(005/0>p)است؛ این تغییرات با افزایش فعالیت sAA همراه بودند. همچنین، پاسخ های sIgASR و sAA برخلاف SFR و غلظت sIgA تحت تأثیر تغییرات روزانه قرار گرفتند (001/0>p). نتیجه گیری: به نظر می رسد این تغییرات احتمالاً ناشی از تغییرات روزانه عملکرد آدرنرژیک است. با این حال، 1 تا 3 ساعت استراحت زمان کافی برای بازگشت تغییرات به شرایط پایه می باشد.
تعیین نیم رخ سوماتوتایپ نونهالان پسر برخی اقوام ایرانی در ماده های دو ومیدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی ویژگی های پیکری و مقایسه آن با ورزشکاران نخبه، یکی از روش های پیش بینی امکان موفقیت افراد در ورزش به ویژه مواد مختلف دو و میدانی است. هدف از تحقیق حاضر، توصیف نیم رخ سوماتوتایپیک پسران 9 تا 13 ساله اقوام فارس، کرد و لر با رویکرد آمایش سرزمینی و با تأکید بر تعیین استعداد قومی در ماده های مختلف دوومیدانی بود. تحقیق حاضر توصیفی- مقایسه ای و از نوع میدانی است. بدین منظور از میان نونهالان پسر 9 تا 13 ساله که در برنامه های اوقات فراغت تابستانی سازمان ورزش بسیج ثبت نام کرده بودند 939 نفر (247 نفر کرد، 346 نفر لر و 346 نفر فارس) با توزیع متوازن از استان های کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، کهکیلویه و بویراحمد، همدان، مرکزی، قم و کرمان انتخاب شده و بر اساس دستورالعمل انجمن بین المللی پیشبرد پیکرسنجی، متغیرهای منتخب پیکرسنجی و تیپ بدنی به روش هیث و کارتر محاسبه شد. تحلیل داده ها بوسیله آزمون تحلیل واریانس یک راهه و خی دو انجام شد. نتیجه آزمون تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که در سه قومیت کرد، لر و فارس اختلاف معنی داری بین هر سه جزء اندومورف (001/0P < ، 37.6F = )، اکتومورف (001/0P < ، 40.9F = ) و مزومورف (022/0p = ، 3.8F = ) وجود دارد. بیشترین فراوانی تیپ بدنی در قوم کرد، مزومورفیک اکتومورف با 53 نفر (001/0P < ، 147.15X2= ) در قوم لر، مزومورفیک اکتومورف با 66 نفر (001/0P < ، 220.74X2= ) در قوم فارس، اندومورفیک مزومورف با 71 نفر (001/0P < ، 288.23X2= ) بود. طبق یافته های این پژوهش قوم کرد و لر به دلیل وجود درصد بیشتری از فراوانی تیپ بدنی مزومورفیک اکتومورف در دوهای مسافت بلند و متوسط مستعدتر هستند و قوم فارس به دلیل برخورداری از درصد بیشتر فراوانی تیپ بدنی اندومورفیک مزومورف در پرتاب ها به ویژه پرتاب وزنه احتمالاً استعداد بیشتری دارند.
تأثیر تمرینات قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک الکتریکی - بر قدرت عضلانی و پارامترهای الکترومیوگرافی سطحی در بازیکنان والیبال مبتلا به سندرم عضله تحت خاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ورزشهایی مانند هندبال، تنیس و والیبال فرد نیاز دارد نیروی زیادی را در بالای شانه اعمال کند. در
چنین ورزشهایی ورزشکاران در معر ضایعات استفاده بیش از حد قرار دارند. سندرم عضله تحت
خاری به مفهوم ضعف و آتروفی بدون درد این عضله است که به دنبال نوروپاتی عوب فوق کتفی به
وجود میآید. هدف این تحقین بررسی اثر شیوه تمرینی کوتاه مدت قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک -
الکتریکی بر قدرت و پارامترهای الکترومیوگرافی عضله تحت خاری است.
21 بازیکن والیبال مبتلا به سندرم عضله تحت خاری به طور توادفی به دو گروه تمرینات قدرتی -
13/1±7/ 211 سانتیمتر، وزن 1 /3±1/ 11 سال، قد 6 /1±3/ استقامتی فزاینده ) 6 نفر، میانگین سنی 1
3 سال( و تحریک /11±2/ 1 و سابقه عضویت در تیم ملی 7 /1±1/ کیلوگرم، سابقه ورزش والیبال 0
16 کیلوگرم، /1±6/ 211 سانتیمتر، وزن 1 /0±2/ 11 سال، قد 0 /1±1/ الکتریکی ) 6 نفر، میانگین سنی 0
1 سال( تقسیم شدند. 15 نفر از /3±1/ 1 و سابقه عضویت در تیم ملی 1 /0± سابقه ورزش والیبال 1
10 سانتیمتر، وزن /6±3/ 10 سال، قد 1 /2±1/ بازیکنان سالم نیز به عنوان گروه کنترل )میانگین سنی 1
3 سال( در /1±1/ 1 سال و سابقه عضویت در تیم ملی 3 ±3/ 10/6±7/2 کیلوگرم، سابقه ورزش والیبال 1
نیر گرفته شدند. مداخلات درمانی به مدت 1 هفته انجام شد. الکترومیوگرافی سطحی عضلات تحت
خاری و گرد کوچک و حداکثر قدرت ایزومتریک عضلات چرخ دهنده خارجی قبل و بعد از مداخلات
اندازهگیری شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون t همبسته و تحلیل واریانس یکطرفه در سط اطمینان
10 درصد ) 5950 P< ( انجام شد.پس از هشت هفته، حداکثر قدرت ایزومتریک عضلات چرخدهنده خارجی در هر دو گروه تاربی
افزایش معنیداری نشان داد، ولی در فاکتورهای IEMG و RMSEMG تغییر معنیداری مشاهده نشد.طبن یافتههای این تحقین، تمرینات قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک الکتریکی باعث افزایش حداکثر -
قدرت ایزومتریک عضلات چرخدهنده خارجی بازو میشوند. ولی هر دو روش درمانی تأثیری بر
پارامترهای الکترومیوگرافی عضلات تحت کتفی و گرد کوچک ندارند. به نیر میرسد نمیتوان از
الکترومیوگرافی سطحی برای تعیین اثر این پروتکلها بر عضلات فوق استفاده کرد
بررسی ارتباط بین عملکرد سرعتی شنای کرال سینه و طول فاسیکل عضلانی در شناگران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین عملکرد سرعتی شنای کرال سینه و طول فاسیکل عضلانی در 23 شناگر پسر نوجوان بود. آزمودنی ها بر اساس عملکرد شن ای کرال سینه 25 متر سرعت به دو گروه 7/15- 6/14 ثانیه (S1 ، تعداد= 11 نفر) و 17- 8/15 ثانیه (S2 ، تعداد= 12 نفر) تقسیم شدند. شاخص های معماری عضلانی ضخامت عضلانی، زاویه پنیت و طول فاسیکل با استفاده از تصاویر اولتراسونوگرافی نوع B در عضلات دوسر بازویی، سه سر بازویی، پهن خارجی، دوقلوی میانی و دوقلوی خارجی اندازه گیری شد.S1 به طور معنی دار دارای ضخامت بیشتر در عضلات پهن خارجی، دوقلوی خارجی و سه سر بازویی بود. زاویه پنیت تنها در عضله سه سر بازویی به طور معنی دار در گروه S1 کوچک تر بود.S1 به طور معنی دار در عضلات پهن خارجی، دوقلوی خارجی و سه سر بازویی دارای طول فاسیکل مطلق بلندتر و در عضلات پهن خارجی و سه سر بازویی دارای طول فاسیکل نسبی (نسبت به طول اندام) بلندتری بود. بین عملکرد سرعتی شنای کرال سینه 25 متر و طول فاسیکل مطلق و نسبی عضلات پهن خارجی (مطلق: 49/0- = r ، نسبی: 43/0- = r) و دوقلوی خارجی (مطلق: 47/0- = r ، نسبی: 42/0- = r) ارتباط معنی داری وجود داشت. به نظر می رسد طول فاسیکل عضلانی یکی از عوامل تأثیرگذار بر عملکرد شنای کرال سینه سرعتی شناگران نوجوان باشد
مقایسه تاثیر شیوه مداخله (فعالیت هوازی، محدودیت کالری و ترکیب هر دو) در سطح انرژی مصرفی یکسان بر سطح شاخص های التهاب عمومی(فیبرینوژن وCRP) سرم زنان چاق غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر ترکیبی فعالیت هوازی و محدودیت کالریکی بر سطح CRP و فیبرینوژن سرم زنان چاق کم تحرک می باشد. بدین منظور تعداد 40 نفر زن چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی و شاخص توده بدنی (98/6± 6/44سال، 95/3±6/26 درصد و81/2±6/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و بصورت تصادفی به چهار گروه تجربی1 (فعالیتهای ورزشی)، تجربی2 (محدودیت کالریک)، تجربی 3 (مداخله ترکیبی) و کنترل تقسیم بندی شدند. برنامه تمرینی هشت هفته ای در گروه تجربی1 شامل دویدن روی تریدمیل به مدت 50 تا 60 دقیقه، هفته ای 5 جلسه و گروه تجربی2 از یک رژیم غذایی با محدودیت کالری معادل انرژی مصرفی فعالیت ورزشی گروه تجربی 1 استفاده کردند، آزمودنیهای گروه تجربی 3 نیز از برنامه تمرینی گروه تجربی1 با نصف کردن جلسات تمرینی (25 الی 30 دقیقه در هر جلسه) و برنامه رژیم غذایی گروه تجربی2 با 2/1 محدودیت کالری به صورت ترکیبی استفاده کردند. در شیوه زندگی گروه کنترل تغییری ایجاد نشد. مرحله اول خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی و در پایان پس از 48 ساعت از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد که مقادیر وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن در همه گروههای تجربی کاهش معنی داری یافت که بالاترین تغییر در گروه تجربی1 با مقادیر تغییرات 6/4%، 6/4% و 1/9% مشاهده شد(p>0/05). نتایج تحقیق حاکی از از کاهش قابل توجه 6/56%، 7/25% و 2/44% سطوح CRP به ترتیب در گروههای تجربی 1، 2 و 3 می باشد. این کاهش در گروه تجربی1 (فعالیت ورزشی)و 3 (مداخله رژیم غذایی و فعالیت ورزشی)معنی دار بود که به ترتیب از 64/1±1/3 به 08/1±3/1 و از 10/2±9/2 به 47/1±6/1 میلی گرم بر لیتر کاهش یافت(P>0/01). سطوح فیبرینوژن نیز در هر سه گروه تجربی 1، 2 و 3 به ترتیب 7/11%، 2/6% و 8/7% کاهش یافت که این کاهش در گروه تجربی 1(فعالیت ورزشی) و 3 (مداخله رژیم غذایی و فعالیت ورزشی)معنی دار بودکه به ترتیب از 83/27±4/278 به 25/8±7/24 و از 60/25±3/271 به 56/29±0/250 میلی گرم بر دسی لیتر(P>0/01). بین مقادیر سرمی CRP و فیبرینوژن با درصد چربی بدن، وزن بدن، شاخص توده بدنی و تغییرات درصد چربی بدن همبستگی پائینی مشاهده شد(P>0/05).
مقایسه تاثیر مصرف حاد مکمل های ریبوز و کراتین بر عملکرد بی هوازی کشتی گیران نخبه در فعالیت های شدید مکرر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر مقایسه تاثیر مصرف حاد مکمل های ریبوز و کراتین بر عملکرد بی هوازی (اوج توان، میانگین توان و شاخص خستگی) پس از فعالیت های شدید مکرر در کشتی گیران نخبه بود. بدین منظور ١٠نفر از کشتی گیران نخبه شهر تهران با میانگین سن (3± 22سال) و شاخص توده بدن (3 ± 23کیلوگرم بر مترمربع) به طور داوطلب در این تحقیق شرکت کردند. تحقیق از نوع نیمه تجربی و به صورت دوسوکور متقاطع انجام شد. در این تحقیق آزمودنی ها در سه جلسه، 4 مرحله فعالیت شدید را با فاصله ١٥دقیقه استراحت غیرفعال انجام دادند. هر مرحله شامل ٣ آزمون وینگیت پا و ٣ آزمون وینگیت دست به صورت متناوب و با استراحت فعال١دقیقه ای بین هر آزمون بود. یک ساعت قبل از انجام کلیه ی مراحل آزمون و پس از پایان مرحله ی دوم آزمون، آزمودنی ها مکمل ریبوز یا کراتین (به میزان ١/. گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) یا دارونما (طعم دهنده بی اثر آسپارتان) را مصرف کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مکرر (4×3) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، اوج توان بی هوازی و میانگین توان بی هوازی به مصرف مکمل ریبوز و نیز مصرف مکمل کراتین وابسته می باشد (05/ 0>P)؛ از طرفی نتایج حاکی از عدم تفاوت در شاخص خستگی بین جلسه کراتین، ریبوز و دارونما در تحقیق بود (05 /0). به طور کلی به نظر می رسد مصرف حاد مکمل ریبوز و کراتین هر کدام به تنهایی می توانند عملکرد بی هوازی را در فعالیت های شدید تکراری (همانند فعالیت مورد استفاده در تحقیق حاضر) بهبود بخشد.
اثر هشت هفته تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر میزان کلسترول LDL، HDL و آمادگی قلبی- تنفسی در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش عبارت است از بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر میزان کلسترول، LDL، HDL و آمادگی قلبی-تنفسی در مردان چاق است.
روش بررسی: 48 مرد چاق به صورت تصادفی به چهار گروه هوازی(12 نفر) مقاومتی(12 نفر) ترکیبی(12نفر) و کنترل(12نفر) تقسیم شدند. از آزمودنی ها پیش و پس از هشت هفته فعالیت ورزشی(هوازی، مقاومتی، ترکیبی) نمونه خونی گرفته شد. سپس، پس از 48 ساعت VO2peakآزمودنی ها به وسیله آزمون بالک اندازه گیری شد. برای تحلیل استنباطی داده ها از آزمون t همبسته برای مقایسه تغییرات سطوح کلسترول ،LDL وHDL قبل و بعد از تمرین، و برای مقایسه بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، 8 هفته فعالیت ورزشی منظم باعث کاهش معنادار کلسترول وLDL شد. هشت هفته فعالیت ورزشی باعث تغییرات معنادار در HDL نشد. VO2max پس از هشت هفته فعالیت ورزشی منظم به طور معنی دار افزایش یافت.
نتیجه گیری: درمجموع یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، که هشت هفته تمرینات مقاومتی، هوازی و موازی می تواند اثرات مفیدی بر برخی شاخص های خطر ساز قلبی-عروقی داشته باشد. واکنش HDL به تمرینات مقاومتی، هوازی و موازی متاثر از شدت تمرین است. و به نظر می رسد اجرای تمرینات ترکیبی به نسبت اجرای تنهای تمرینات مقاومتی یا استقامتی اثر بخشی بالاتری بر عوامل خطر زای قلبی – عروقی دارد.
تاثیر تمرین فزاینده وامانده ساز بر آنزیم های شاخص آسیب عضله دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تمرین و فعالیت بدنی از عوامل افزایش آنزیم های خون می باشد. از آنجا که شدت و مدت تمرین و نیز زمان بازیافت از عوامل اثر گذار برآسیب ها و سازگاری ها می باشد، این پژوهش به بررسی تاثیر تمرین فزاینده درمانده ساز در روز به مدت یک هفته بر تغییرات شاخص های آسیب عضلانی شامل لاکتات دهیدروژناز (LDH)، کراتین فسفو کیناز(CPK) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) دختران فعال می پردازد
مواد و روش کار: به این منظور13 دانشجوی داوطلب دختر رشته تربیت بدنی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی، یک جلسه فعالیت فزاینده را هر روز عصر به مدت یک هفته انجام دادند. خون گیری آزمودنی ها 24 ساعت قبل از تمرین و در روزهای 1 ، 4 و 7 تمرین و 24 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی انجام شد. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (ANOVA) وآزمون tمستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.حداقل سطح معنی داری برای این تحقیق(0/05 >α) تعیین شد.
یافته ها: نتایج پژوهش در گروه تجربی حاکی از آن بود که مقادیر AST بعد ازروزهای1 ، 4 و 7 تمرین افزایش معنی داری (0/005= P ) یافت و پس از 24 ساعت استراحت کاهش چشمگیری( 0/005= P ) را نشان داد و تنها در روزهای تمرینی با گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان داد. همچنین مقادیرCPK به جز در اولین روز تمرین در روزهای چهارم و هفتم تمرین افزایش معنی داری(0/01= P و 0/05= P ) یافت. مقادیر LDH نیز در هفتمین روز تمرین و پس از بازیافت24 ساعته افزایش معنی داری (0/01= P =0/01، P و0/001= P ) را نسبت به سطوح پایه نشان داد و در همه مراحل خون گیری پس از تمرین افزایش معنی داری با گروه کنترل نشان داد.
نتیجه گیری: به طور کلی نتیجه پژوهش نشان داد عدم توجه بر زمان بازیافت مناسب با شدت کار ، باعث ایجاد آسیب عضلانی می شود. لذا پیشنهاد می شود مربیان و ورزشکاران به اصول تمرینی و زمانبندی تمرین توجه بیشتری نشان دهند.
روایی و پایایی آزمون تناوبی ریکاوری یویو 2 در برآورد حداکثر اکسیژن مصرفی بازیکنان فوتسال زن نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آزمون تناوبی ریکاوری یویو2(YIRT) که در ابتدا برای برآورد VO2max بازیکنان فوتبال طراحی شد، آزمونی است که برای ارزیابی توانایی بازیکنان برای ریکاوری از وهله های شدید و تکراری فعالیت بکار می رود. هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین روایی و پایایی آزمون تناوبی ریکاوری یویو 2(YIRT2) در برآورد حداکثر اکسیژن مصرفی(VO2max) بازیکنان فوتسال زن نخبه بود. روش شناسی: آزمودنی های پژوهش را 21 بازیکن (میانگین سن 04/3±46/22 سال؛ قد 85/4±1/164 سانتی متر؛ توده بدن 31/7±6/56 کیلوگرم) تیم ملی فوتسال بانوان ایران تشکیل می دادند. حداکثر اکسیژن مصرفی تمامی آزمودنی ها به طور مستقیم با استفاده از دستگاه تجزیه گازهای تنفسی (دستگاه K4B2 ساخت شرکت COSMED ایتالیا) اندازه گیری و با استفاده از YIRT2 برآورد شد. یافته ها: داده های آماری، همبستگی قوی و بالایی را بین VO2max برآورد شده از YIRT2 و تجزیه گازهای تنفسی نشان داد(r=0.88 r2=0.77,P=0.001)، که بیانگر روایی بالای آزمون YIRT2 در برآورد VO2max می باشد. هم چنین، همبستگی قوی و بالایی بین VO2max برآوردی در آزمون- آزمون مجدد YIRT2 به دست آمد (r=0.98, r2=0.96,P=0.001) که بیانگر پایایی بسیار بالای این آزمون در برآورد VO2max بازیکنان فوتسال زن نخبه می باشد. نتیجه گیری: نتیجه این که آزمون تناوبی ریکاوری یویو 2 (YIRT2) به عنوان آزمونی که توانایی سیستم های انرژی هوازی و بی هوازی ورزشکاران را مورد سنجش قرار می دهد، دارای روایی و پایایی بالایی در برآورد VO2max بازیکنان فوتسال زن نخبه می باشد.
بررسی تأثیر موسیقی بر پاسخ های متابولیکی در مراحل فعالیت ورزشی پیشرونده در مردان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ریتم های مختلف موسیقی بر پاسخ های متابولیکی در مراحل فعالیت ورزشی پیشرونده بود. مواد و روش ها: بدین منظور 17مرد غیر ورزشکار سالم، با میانگین و انحراف استاندارد 97/0±76/ 19 سال، 72/ 6±176 سانتی متر، 95/ 5±5/ 68 کیلوگرم، به صورت داوطلبانه و به روش تعادل مقابل در مطالعه ی حاضر شرکت کردند. این افراد در سه مرحله ی متوالی بدون موسیقی، با موسیقی ریتم تند و با موسیقی ریتم کند، با استفاده از آزمون بروس تا واماندگی به فعالیت پرداختند. متغیر ها در دقایق 3، 6 و 9 اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون آنالیز واریانس تکراری با استفاده از آزمون تعقیبی LSD انجام شد (0.05>p). یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که گوش دادن به موسیقی حین فعالیت پیشرونده تأثیر معنی داری بر شاخص درک فشار در مرحله ی سوم آزمون(0.05>p)، نسبت تبادل تنفسی در همه ی مراحل آزمون، تفاوت اکسیژن خون سرخرگی-سیاهرگی در مراحله ی اول و دوم آزمون و زمان رسیدن به آستانه ی بی هوازی دارد(0.05>p). اما تغییر معنی داری در اکسیداسیون چربی در هیچ یک از مراحل آزمون وجود نداشت(0.05>p). نتیجه گیری: مطالعه ی حاضر نشان داد که گوش دادن به موسیقی حین فعالیت موجب افزایش کارایی دستگاه متابولیکی از طریق بهبود درک فشار و افزایش آستانه ی بی هوازی می شود.
بررسی پاسخ برخی از فاکتورهای مرتبط با بیش تمرینی طی دوره آماده سازی و رقابت در بازیکنان نخبه والیبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی پاسخ برخی از فاکتورهای مرتبط با بیش تمرینی طی دوره آماده سازی و رقابت در بازیکنان نخبه والیبال بود. آزمودنی های مورد مطالعه از گروه تجربی، 12 بازیکن مرد نخبه والیبال (سن5/6±8/25، قد 2/8±191، و وزن 2/8±2/88) حاضر در لیگ برتر و گروه کنترل، 12 مرد غیرفعال (سن 7/3±7/23 ، قد 7/7±2/180، و وزن 1/12±6/74 ) تشکیل شده بودند. گروه تجربی به مدت 8 هفته تمرینات آماده سازی شامل تمرینات استقامتی و قدرتی همراه با تمرینات مهارتی والیبال و یک دوره مسابقات لیگ برتر والیبال به همراه تمرینات حفظ آمادگی را انجام دادند، در حالی که گروه کنترل فعالیت بدنی منظم نداشتند. به منظور اندازه گیری تغییرات هورمون ها (ACTH، تستوسترون، کورتیزول، نسبت تستوستورن و کورتیزول) و اوج توان آزمودنی ها درسه مرحله، قبل از شروع تمرینات، پس از 8 هفته تمرینات آماده سازی و در پایان نیم فصل به آزمایشگاه دعوت شده و در حالت ناشتا 8 سی سی خون از ورید بازویی آنها گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که مقادیر ACTH، تستوسترون، کورتیزول، نسبت تستوستورن به کورتیزول در بازیکنان والیبال در سه نوبت اندازه گیری تغییرات معنی داری نداشتند (05/0P>) و میزان آنها تفاوت معنی دار با گروه کنترل نداشت. در گروه تجربی تنها مقادیر اوج توان در مرحله دوم آزمون نسبت به مراحل اول افزایش معنی داری را نشان داد (05/0P<) و در مرحله سوم نسبت به مرحله اول افزایش یافت ولی معنی دار نبود (05/0P>). بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گیری کرد که در طول مرحله آماده سازی و مسابقات رسمی در لیگ ایران عوامل نشان دهنده بیش تمرینی تغییری نکردند. احتمالا به دلیل پروتکل تمرینی مناسب ، برگشت به حالت اولیه و سازگاری با شرایط تمرینی و مسابقات این نتیجه حاصل شده است.
تأثیر یک جلسه فعالیت توان بی هوازی بر پاسخ برخی عوامل ریولوژی خون زنان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: همورئولوژی، علم مطالعه جریان و تغییر شکل خون در برابر نیروها و فشارهای وارده بر آن می باشد. فعالیتهای بدنی مختلف میتوانند تغییرات ریولوژیکی متفاوتی ایجاد کنند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر یک جلسه فعالیت بیهوازی بر پاسخ برخی عوامل ریولوژی خون زنان جوان فعال می باشد.
روششناسی: شانزده زن جوان فعال بهطور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و بصورت تصادفی در دو گروه کنترل (n=8) و تجربی (n=8) قرار گرفتند. گروه تجربی، یک مرحله آزمون بیهوازی RAST را انجام دادند. قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از آزمون خونگیری بهعمل آمد. دادهها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفه با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: آنالیز آماری دادهها نشان داد، هماتوکریت و هموگلوبین بلافاصله بعد از فعالیت افزایش معناداری داشتند که دو ساعت بعد بصورت معناداری کاهش یافتند. در تعداد گلبولهای قرمز بلافاصله بعد از فعالیت کاهش معنادار و دو ساعت بعد افزایش معناداری مشاهده شد. حجم پلاسما، بلافاصله پس از آزمون کاهش و دو ساعت بعد از بازیافت افزایش معناداری داشت. با وجود این، تغییرات فیبرینوژن، و سرعت رسوب گلبول قرمز در هیچ یک از دو حالت معنادار نبود.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، تغییرات هموریولوژیکی حاصل از آزمون RAST ناپایدار است و اجرای این آزمون برای افراد فعال از لحاظ تغییرات هموریولوژیکی مشکلاتی ایجاد نخواهد کرد.
بررسی تغییرات ترکیب بدن و مقادیر سرمی مایوستاتین و فولیستاتین پس از کاهش وزن حاد کشتی گیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مایوستاتین به عنوان قوی ترین عامل مهار کننده رشد و تکثیر سلول های عضلانی، و فولیستاتین مهارکننده مایوستاتین نقش مهمی در تغییرات ترکیب بدن دارند. هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر کاهش وزن حاد بر تغییرات ترکیب بدن و مقادیر سرمی مایوستاتین و فولیستاتین کشتی گیران بود. روش شناسی : 15 کشتی گیر مرد تمرین کرده با میانگین سنی 8/1 ± 7/22 سال و میانگین وزنی1/9 ± 1/77 کیلوگرم طی 48 ساعت از طریق محدودیت شدید غذایی (کاهش تقریبی 80% کالری مصرفی روزانه) و دهیدراسیون اقدام به کاهش چهار درصد از وزن بدن خود کردند. قبل و بعد از برنامه کاهش وزن، شاخص های پیکر سنجی، ترکیب بدنی، و نمونه خونی آزمودنی ها به منظور برآورد مقادیر سرمی مایوستاتین و فولیستاتین، اندازه گیری شد. داده ها از طریق آزمون تی- استیودنت همبسته تجزیه و تحلیل آماری شدند. یافته ها: در پی کاهش وزن سطوح سرمی مایوستاتین و فولیستاتین به ترتیب به طور معناداری افزایش و کاهش یافت (01/0>P). توده چربی (مطلق و نسبی) و توده بدون چربی مطلق آزمودنی ها نیز کاهش معناداری داشت (01/0>P)، و افزایش معناداری در توده بدون چربی نسبی آزمودنی ها مشاهده شد (01/0>P). نتیجه گیری: کاهش سریع وزن از طریق افزایش مایوستاتین و کاهش فولیستاتین با تحریک فرایند کاتابولیک توده بدون چربی بدن، سبب تحلیل عضلانی می شود. واژه های کلیدی: مایوستاتین، فولیستاتین، ترکیب بدن، کاهش وزن، کشتی گیران
تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی تداومی روی نوارگردان بر مقدار HSP72 و TAC هیپوکامپ موش های نر صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر یک جلسه فعالیت تداومی روی نوارگردان بر سطوح HSP72 و TAC هیپوکامپ موش های صحرایی نر بود. به این منظور، 20 سر موش صحرایی نر ویستار (وزن 1±165 گرم و سن 6 تا 8 هفته) به طور تصادفی در چهار گروه (هر گروه 5 سر) کنترل و سه گروه تمرین استقامتی حاد (گروه های 1، 2 و 3 که به ترتیب 30 دقیقه، 4 ساعت و 24 ساعت پس از ورزش کشته شدند) تقسیم شدند. پروتکل مورد استفاده، دویدن روی نوارگردان ویژة جوندگان بود که با سرعت 10 متر در دقیقه آغاز شد و به تدریج به 18 متر در دقیقه رسید. مدت زمان دویدن روی نوارگردان 60 دقیقه بود. برای مقایسة متغیرهای چهار گروه، از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه (One-way ANOVA) و متعاقب آن از آزمون توکی (05 /0P≤) استفاده شد. برای اندازه گیری مقادیر HSP72 و TAC به ترتیب از روش ساندویچ الایزا و رنگ سنجی استفاده شد. متعاقب فعالیت تداومی حاد، تغییر معناداری در مقدار HSP72 گروه 1 (30 دقیقه) و 2 (4 ساعت) نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد؛ اما سطوح HSP72 در گروه 3 (24 ساعت) نسبت به گروه کنترل (019 /0=P) و همچنین گروه 1 (30 دقیقه) (015 /0=P) افزایش معناداری را نشان داد. مقدار ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC) هیپوکامپ در تمامی گروه های تمرینی، در مقایسه با گروه کنترل، به طور معناداری افزایش یافت (000 /0=P) . به طور کلی فعالیت ورزشی حاد تأثیر مفیدی بر سطوح HSP72 و TAC و افزایش نقش محافظتی آنها در هیپوکامپ موش های صحرایی دارد.