پس از استقرار در یک مکان، فرد شروع به بازسازی آن می کند. هنگام تنهایی، به ""گوشه""ای پناه می برد و تنهایی اش را با مکان سهیم می شود. به علاوه، با تقسیم خاطرات و رؤیاهایش با اشیا، امید آن دارد که هندسه از مرز خود عبور کند. در این باره، مکان کاوی مطرح شده توسط گاستن باشلار، مطالعه ی روان شناختی مکان های صمیمی زندگی انسانی را نشانه می گیرد. بافت فلسفی اثر باشلار، یعنی پدیدار شناسی، شرح روشی است که وی از طریق آن تصمیم به دریافت مکان های انسانی کرده است.با این تصور که زندگی شخصیت های اصلی ولتر و کوئیلو، به شدت به مکان وابسته است، در صدد بر آمدیم تا این مکان کاوی را در کاندید ولتر و کیمیاگر کوئیلو بررسی کنیم. مکان های تداعی شده در این آثار، بیش از این که شیء باشند، پدیده اند و هویت خودرا زمانی به دست می آورند که با آگاهی انسانی در می آمیزند. در تحقیق حاضر سعی ما بر این است که ببینیم چگونه قهرمان ولتر و کوئیلو نمایانگر موجوداتی خواهند شد متمرکز بر خود و در عین حال گشوده بر دنیای بیرون. رمز اینکه که چگونه ولتر و کوئیلو از خلال این دو فرد جوان و با گذر از دنیاهای بیرون غنای ناب ترین تجارب درونی را به تصویر خواهند کشید را بررسی خواهیم کرد.
مقاله حاضر به بررسی پدیده سیسلیک بودن وجود جهان می پردازد. فلاسفه و ادیبان از زمان های باستان تا به امروز به مسئله انقطاع جریان معمول حوادث و اتفاقات با عناصر تخریب گر جامعه (فرارسیدن هرج ومرج) پرداخته اند. نگارنده در این پژوهش کوشیده است ثابت کند که نویسندگان روسی سعی می کردند بر اساس نمونه مشخصی از شیوه حکومت ها و فرآیندهای اجتماعی که در جامعه رخ می دهد، نسخه ها و راه کارهایی جهت جلوگیری از حاکم شدن دوباره عهد هرج ومرج ارائه دهند. زامیاتین، پلاتونوف و پریشوین، بررسی فرآیند رشد و پیشرفت جهان و جامعه بشری را بر اساس قوانین واحد پیشنهاد کردند، مدل های این فرضیه را به شکل نمونه ها و تصاویر ادبی و هنری ساختند و در مقاله های مطبوعاتی، رساله های فلسفی و یادداشت های روزانه به اثبات و توجیه آن ها پرداختند. این مدل ها به لحاظ فلسفی، ادبی و هنری بسیار به جا و متقاعدکننده به نظر می رسند؛ استعداد شگرف و حساسیت تحیر برانگیز آفرینندگان این آثار تضمین کننده این امر است.