درخت حوزه‌های تخصصی

رویکردهای نقد ادبی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۲٬۰۰۴ مورد.
۱۶۰۳.

بازتاب تفکر یونانی، ایرانی و اسلامی در تاویل سهروردی از داستان رستم و اسفندیار

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اسطوره ای
تعداد بازدید : ۱۵۸۲ تعداد دانلود : ۱۰۵۶
تفسیر و تأویل اساطیر در ادبیات کلاسیک ایران به دلایل زیادی از جمله کفرآمیز پنداری آنها چندان مورد توجه قرار نگرفته است . در کنار تأویلات اندک و از هم گسیخته سنایی، شاعر قرن پنجم، شیخ اشراق، عارف و فیلسوف بزرگ قرن ششم یکی از کسانی است که با جدّیت تمام در پی تفسیر و تأویل اساطیر ایران باستان برآمده است . شیخ اشراق با این تأویلات می خواهد پیوندی عمیق میان سه فرهنگ مجزّا از هم؛ یعنی فرهنگ اسلامی، حکمت ایران باستان و فلسفه یونان برقرار کند . زیرا وی از یک سو به عنوان مسلمان معتقد، با فرهنگ اسلامی و عناصر فرهنگی آن از جمله تصوّف به خوبی آشناست و از طرف دیگر به عنوان ایرانی نژاده و اصیل، میراث دار تمدن ایران قبل از اسلام است و نیز نمی تواند به فلسفه یونان که محصول با ارزش خرد و عقلانیت بشری است، بی اعتنا باشد. سهروردی با ژرف بینی خاص خود پی برده است کلّیت سه فرهنگ به ظاهر مخالف هم نه تنها تضادّی با یکدیگر ندارند، بلکه در صورت اتحاد و سازش میان آنها، می توان به تجربه ای گرانسنگ برای هدایت و رشد بشریت دست یافت . در این مقاله سعی شده است تلاش و کوشش این نابغه بزرگ در ایجاد پیوند و سازش جریان های تفکر بشری که در تأویل وی از داستا ن اسطوره ای رستم و اسفندیار منعکس شده است، تبیین و دلایل چنین تأویلی ضمن نشان دادن عناصر فرهنگ های مذکور باز نموده شود. پیداست که در دوره سهروردی این داستان و دیگر داستان های شاهنامه به اندازه ای مشهور شده بودند که به راحتی و جز برای اغراض ویژه ای در هم ریختن ساختمان آنها سهل و آسان نبود . اما شیخ اشراق با توجه به ذهنیت خاص خود از عهده این مهم بر آمده و این داستان را ساختارشکنی کرده است تا بتواند نظرات اشراقی خود را در لابه لای آن باز گوید.
۱۶۰۸.

فراهنجاری های ضمایر در زبان شعر(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۲ تعداد دانلود : ۱۰۷۹
صورتگرایان بر این باورند که ادبیت ادبیات در آشنایی زدایی زبان و، به عبارت دقیق تر، در بدیع ساختن و فراهنجار کردن زبان هنجار و عادی یا، به گفته یاکوبسن، تهاجم سازمان یافته بر ضد زبان است. این تهاجم و نوسازی، زبان عادی و تکراری را برجسته و پرجاذبه و زیبا می سازد. برجسته سازی در سطوح گوناگون زبان می تواند به وجود آید از جمله در ضمیر. مثلا مولوی، به رغم قواعد دستوری، ضمیر تفضیلی به کار می برد (همچنین اسم تفضیلی، مانند گلشن تر، سوسن تر، آهن تر، جوشن تر)؛ مثلا از ضمیر من، من تر می سازد؛ حال آن که هر گز کسی نه قبل از مولوی و نه بعد از او ضمیر تفضیلی به کار نبرده است: در دو چشم من نشین ای آن که از من من تری تا قمر را وا نمایم کز قمر روشن تری کاربرد ضمیر تفضیلی در شعر مولوی خطا نیست بلکه فراتر از زبان هنجار و بدیع و زیباست. در حقیقت، این زبان هنجار است که نارساست و نمی تواند اندیشه بلند و بلاغت مولوی را رسا و موجه و زیبا ارائه دهد. مولوی، به جای من تر، هر چه می گفت رسایی آن را نداشت. من تر شامل مفاهیمی نظیر داناتر، زیباتر، پاک تر، قوی تر، عارف تر، مجرب تر و هر صفت خوب دیگر می شود. فرا هنجاری بسیار مهم تر و پرکاربردتر دیگر ضمیر در زبان شعر و ادب، به ویژه شعر کلاسیک فارسی، این است که قاعده ضمیر می تواند رعایت نشود؛ به این صورت که نه مرجع ذکری (قرینه لفظی) داشته باشد نه حضوری و نه ذهنی. به همین دلیل، ضمیر بر مفاهیم متعددی می تواند دلالت کند و، در نتیجه، در مواردی به جای یک ضمیر می توان ضمیر دیگری آورد بی آن که غلط باشد یا مفهوم اصلی تغییر کند؛ در عین آن که، ضمیر عاری از مرجع مشخص، از نظر بلاغی، کلام را تعالی می بخشد. اینک، از فراهنجاری های ضمیر، نداشتن مرجع را به طور جداگانه مورد بحث قرار می دهیم.......

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان