درخت حوزه‌های تخصصی

رویکردهای نقد ادبی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۲٬۰۰۴ مورد.
۱۴۴۱.

شیوه های روایت گری مولانا در داستان دفوقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زمان ساختار روایت راوی مثنوی مولانا قصه ی دقوقی نحو داستان وجه سخن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۲۶۵۷ تعداد دانلود : ۱۲۶۴
"قصه ی دقوقی یکی از داستان های دفتر سوم مثنوی است. در این قصه، مولانا داستان عارف صاحب کرامتی را نقل می کند که خواستار دیدار مردان حق است و سرانجام به خواست خود دست می یابد، اما در ادامه، دعای دقوقی برای نجات سرنشینان یک کشتی طوفان زده باعث می شود تا مردان حق بار دیگر در حجاب غیاب پنهان شوند. در این نوشته، داستان دقوقی صرف نظر از معنای رمزی و عرفانی آن، با استفاده از نظریات ساختارگرایانی که به ویژگی های ساختاری روایت ها توجه کرده اند مورد بررسی قرار گرفته است. این روش با مباحث زبان شناسی ساختگرا ارتباطی تنگاتنگ دارد و اساس کار در این شیوه فروکاستن و تجزیه ی متن به کوچکترین عناصر سازنده ی آن و دقت نظر در روابط و چگونگی سازمان بندی این سازه ها است. بر این اساس، متن به دو پی رفت (دو حکایت فی نفسه مستقل) اصلی تقسیم شده است و هر پی رفت از لحاظ نوع و روابط گزاره ها (اجزای سازنده ی) آن و نیز، طرحی که به آن انسجام می بخشد بررسی شده و به عواملی که به انسجام و سازمان بندی گزاره های متن لطمه می زنند، اشاره شده است و در آخر، ویژگی های کلامی و زمانی روایت مورد توجه قرار گرفته اند. "
۱۴۴۲.

تحلیل ساختاری شعر سپید ( شاملو )(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تأویل نشانه شناسی متن ساختار معنایی ساختار صوری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
تعداد بازدید : ۵۸۹۴
شعر سپید، ساختار ویژه ای دارد. هرچند نظریّه پردازان مکتب ساختارگرایی، در زمینه این گونه از نقد تئوریهای پراکنده ای طرح کرده اند امّا، الگوی کامل و قابل ِاجرایی، در دست نیست؛ لذا مقاله حاضر براین است که ضمن جمع بندی نظریه ها و تطبیق آنها با اسلوب ادب فارسی، به یک الگوی نقدِ عملی ساختاری دست یابد. به این دلیل از دو زاویه ساختار صوری و معنایی به شعر توجه شده است: نخست، ساختار صوری که درآن، قرائنی از قبیل: نما نوا ( واج، کلمات هماهنگ، صدا وسکوت و صداهای محیطی) و نما نوشت (شکل کتابت و علائم کتابت) بررسی می شود؛ دوم ساختار معنایی که دربر گیرنده مفاهیمی از قبیل: نماد، اسطوره، کنایه، استعاره و مجاز است. واز طرف دیگر، در ساختار اندامی ـ کلامی، به استخراج وتحلیلِ تناقضات و تناسبات واژگان پرداخته شده است. در انتهای مقاله نیز با توجه به بررسی این ِعناصر، یک نمونه الگوی نقد ـ به طور عملی ـ و به همراه تأویل معنایی شعر، روی یکی از اشعار شاملو ارائه گردیده است.
۱۴۴۴.

نقد روان شناختی شخصیت ضحاک در شاهنامه

کلیدواژه‌ها: ناخودآگاه جمعی فروید یونگ تابو سایه نقاب ضحّاک توتم روان شناسیشخصیت کشمکش هایروانی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۴۳۱۳ تعداد دانلود : ۲۰۷۲
در شاه نامه داستان هاییبیشمار میتوان یافت که از بن مایه هایژرف اساطیریبرخوردار است. داستان ضحاک از جمله این داستان هاست. ضحاک با درونیبسیار تاریک و روانیآشفته، موجودیهراس انگیز در میان اسطوره هایایرانیاست. داستان ضحاک به دلیل برخوردار بودن از بن مایه هایاساطیریدر اوستا، بارها مورد نقد و بررسیواقع شده است. در این مقاله سعیشده است، این داستان از دیدگاه نقد روان شناسیمورد بررسیقرار گیرد. به این ترتیب که شخصیت ضحاک و ارتباط او با عناصر اطرافش از دیدگاه روان شناسی(بیش تر برپایه نظریه هاییونگ و فروید) مورد توجه قرار گرفته است. از آن جا که نقد اسطوره گرا و نقد روان کاوانه پیوندینزدیک با یکدیگر دارند، نگارنده در این مقاله کوشیده است به مفاهیمیچون توتم و تابو که عناصر کلیدیدر نظریه فروید بوده توجهیویژه نماید. هم چنین با پرداختن به انواع عقده ها نظیر پدرکشیو طغیان بر پدر که ریشه در ناخودآگاه جمعیدارد و از عمده ترین نظریات یونگ است به لایه هایدرونیشخصیت ضحاک نفوذ کرده تا توجیهیبرایپاره ایاز کنش ها، واکنش ها، تنش ها و کشمکش هایروانیاو بیابد و به بسیاریاز پرسش ها در مورد شخصیت ضحاک و روان تاریک او پاسخ گوید.
۱۴۵۳.

نقد اساطیری شخصیت جمشید از منظر اوستا و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه یونگ اوستا کهن الگو جمشید نقد اساطیری (نقد نمونه شناختی) شاه - پریستار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۴۶ تعداد دانلود : ۲۱۶۵
نقد اسطوره شناختی یا کهن الگویی، یکی از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است که بر یافته های روانشناسی معاصر و بخصوص نظریات کارل گوستاویونگ، روانپزشک شهر سوئیسی و نظریه شخصیتی او «روانشناسی تحلیلی» استوار شده، و شکل گیری آن در ادامه تکامل نظریه نقد روانشناختی است که بر مبنای نظریه روانکاوی زیگموند فروید، روانپزشک اتریشی به وجود آمده است. در این جستار به شکل گیری الگوی شاه - پریستار در مورد شخصیت جمشید، شبیه سازی او با کهن الگوی مانا )فره( تورم روانی و عظمت یافتن او، بنیاد نهادن عصر طلایی و آرامانشهر )ور جمکرد( و دلایل گناه و فروپاشی نهایی وی بر اساس روایات شاهنامه و اوستا پرداخته، و سعی شده است چرخه تغییرات این اسطوره بر اساس روش نقد اساطیری تفسیر شود.
۱۴۵۵.

نقد روانشناختی بر شازده احتجاب گلشیری

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقد روانشناختی هوشنگ گلشیری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی
تعداد بازدید : ۹۲۵۳ تعداد دانلود : ۳۵۷۶
نقد ادبی در دوران معاصر که شمار آثار منتشر شده درحوزه داستان بسیاراست، اهمیتی بسزا دارد. در این مقاله کوشش کرده ایم، یکی ازشاخص ترین رمان های فارسی، یعنی شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری، را با دیدگاه روانشناختی، نقد و بررسی کنیم. به همین منظور، ابتدا کلیاتی درباب نقد روانشناختی مطرح کرده ایم وسپس با طرح پرسش هایی ازمتنِ رمان، کوشش کرده ایم با استفاده از دیدگاههای روانکاوان صاحب نامی همچون فروید و لاکان به آن ها پاسخ دهیم.
۱۴۵۶.

مدرنیسم و چندگانگی معنا در Endgame(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدرنیسم مضامین «هنر بی بیان» بکت نمایشنامه نویسان پیش کسوت انگاره و نقش مایه های نمایشنامه Endgame انگاره های مذهبی تضادهای دوگانه شالوده شکنی در نمایشنامه Endgame

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان نویسندگان و نمایشنامه نویسان
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی مدرنیسم
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی ساختارشکنی
تعداد بازدید : ۷۹۲۶ تعداد دانلود : ۴۱۴۹
اشاره به این که ساموئل بکث از نمایشنامه نویسان پیش کسوت در نهضت مدرنیسم است، بدیهی به نظر می رسد، معهذا، این مقاله درصدد است که ابتدا به سهم بکت در این نهضت و در زمینه نمایشنامه نویسی بپردازد: چگونگی نفوذ به خودآگاهی و اذهان شخصیت ها و غور در شخصیت های انسانی. به این منظور وی «هنری بی بیان» بنیان نهاده است که از طریق مکث ها و سکوت ها دنیایی معنا خلق می کند. دیگر این که در این مقاله سعی شده است به اختصار به وجه بسیار معنایی نمایشنامه Endgame بپردازیم. این امر مستلزم پرداختن به نمایشنامه به روشی مدرنیستی - یعنی بررسی مضامین، نقش مایه ها و تضادهای دوگانه - و بیرون کشیدن معنا از سکوت ها و سکون ها به روشی پسا - مدرنیستی - یعنی نقض تضادهای دوگانه به ظاهر تثبیت شده قبلی است. این تجربه برای خواننده هم لذت بخش و هم چالش برانگیز است، زیرا به او این فرصت را می دهد که تفاسیر متنوعی از متن نمایشنامه استخراج کند. بنابراین در این مقاله نگارنده با بهره گیری از نقطه نظرهای ناقدان، در پی آن است که به برخی از تعابیر ذکر شده دست یابد. بدون آن که مدعی باشد که حق مطلب را در مورد این اثر چند لایه تمام کرده است زیر اثر چنان پیچیده است که هم چنان معانی و تفسیرهای متنوعی از دل آن بیرون می جوشد.
۱۴۵۹.

بررسی نوع روایی هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴۲
"از جمله بررسی هایی که در روشن کردن شیوه روایت ها به موفقیت چشمگیری دست یافته است، تجزیه و تحلیل تودورف و روش او در بررسی قصه های عامیانه است. او نخست بر اساس نوع ارتباط منطقی واحدهای ساختاری، دو نوع روایت را از یکدیگر تمیز می دهد: روایت اسطوره ای و روایت ایدئولوژیک. وی با بر شمردن ویژگی های روایت اسطوره ای، این نوع روایی را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده است. تودورف با کشف ساختار این گونه روایتی، نظریه دستور جهانی خود را ارایه کرده است. این نوشته ضمن بر شمردن ویژگی های روایت های اسطوره ای و ایدئولویک به بررسی نوع روایی هفت پیکر از این دیدگاه می پردازد و به این نتیجه می رسد که هفت پیکر در ردیف روایت های اسطوره ای یا بدون روانشناسی است"
۱۴۶۰.

نقد تطبیقی و بینامتنی رمان «ژان باروا» و «روی ماه خداوند را ببوس» (تنهایی انسان و شکاکیت فلسفی در رمانهای معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۱۷ تعداد دانلود : ۱۸۳۵
رویکرد معرفت شناسانه به عصر جدید نشان می دهد انسان مدرن به دلایل مختلف با انسان کلاسیک تفاوت بنیادین دارد. پدیده شک و شکاکیت و تنهایی انسان و حاکمیت اصل احتمال به جای یقین در باور، گفتار و کردار او چند ویژگی انسان دوره اخیر است که در گذشته مصداق عینی ندارد. این ویژگیها در آثار هنری و ادبی سده اخیر بویژه نوع ادبی رمان، منعکس شده که در هر دوره و مکان با توجه مقتضیات اندیشگانی آن عصر به گونه ای خاص متجلی شده است. دو رمانی که با لحاظ این مسایل در دو فرهنگ، زبان و مکان مختلف نوشته شده، «ژان باروا» اثر دو گار و «روی ماه خداوند را ببوس» اثر مصطفی مستور است که تم مشترک آنها نگاه انتقادی به سرنوشت تراژیک انسان معاصر است که به پدیده های عینی و حتی قدسی با نگاه شکاکانه می نگرد و حتی حضور و وجود خداوند را نیز در مواردی، اعتباری می دانند. با این تفاوت که باید رمان مستور را رمان دینی و بومی در وهله اول و فلسفی در وهله دوم دانست؛ لاجرم غلظت و حدت طرح این مباحث به اندازه رمان دوم نیست در حالی که رمان دو گار در تمام فصول و بخشها یک رمان فلسفی ناب است که با نگاه راسیونالیستی و استدلالهایی از نوع برهانی، قضایایی چون حضور خداوند، دین و مذهب را زیر سوال می برد. نگارنده در این مقاله، ضمن نقد دو رمان با رویکرد تحلیلی - تطبیقی، عنصر شخصیت را در این دو اثر به صورت مقایسه ای تحلیل و بررسی می کند و به این نتیجه می رسد که رمان مستور اگر چه در طرح مساله و پردازش زوایا، طرح و روایت داستانی به مانند رمان ژان باروا موفق بوده در نحوه پرداخت و فرجام، عمق و ژرفایی رمان دو گار را ندارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان