فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۰۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
آشپزی یکی از نمودهای تمدن و فرهنگ در هر قومیتی است و مطالعۀ شیوههای پختوپز و آیینها و باورهای درآمیخته با آن قدمی برای درک و شناخت بخشی از فرهنگ آن قومیت است. هدف از مقاله پیشرو شناخت آن گوشه از فرهنگ پرمایة مردمان بوشهر است که در آشپزی بومی و سنتی آنان جلوهگر میباشد. همچنین، گردآوری واژگان و اصطلاحات مربوط به آشپزی در گویش بوشهری به منظور حفظ آن از فراموشی و نابودی از دیگر اهداف این پژوهش بهشمار میآید. دادههای این مطالعه به دو روش میدانی و کتابخانهای گردآوری شده و جامعۀ آماری، سالخوردگان کمسواد ساکن شهرستان بوشهر میباشند. آنچه در این نوشتار آمده، دربرگیرندۀ عادتهای غذایی مردمان بوشهر، آیینهای گرهخورده با آشپزی، توصیف غذاها، نانها، شیرینیها و حلواهای محلی همراه با فهرستی از نام ابزارها و اصطلاحات آشپزی رایج در گویش بوشهری است. فرهنگ آشپزی بوشهری همانند دیگر فرهنگها تحت تأثیر شرایط زیست بومی و اقتصادی قرار دارد و بازتابندۀ باورهای دینی و آدابورسوم ملی و نیز نمایانگر دیرینگی این قوم است. از آنجا که این فرهنگ امروزه در حال فراموشی است، هرگونه تلاش برای شناساندن و پاسداری از آن بایسته و ارزشمند میباشد.
تنوع ساخت فعل در گونه های فارسی کابلی، هروی و هزارگی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های مقایسه ای در زمینه زبان ها و گویش های ایرانی به دلیل «پیکره بنیاد» بودن آن، به گونه مقبولی در ایران صورت نگرفته و این موضوع انجام مطالعات تطبیقی بین گونه های معتبر زبان فارسی را دشوار می سازد. به جهت فقدان نهادهای نظارتی و حمایتی در مورد فارسی دری در افغانستان و نیز وجود جنگ های فرسایشی و همچنین مهاجرت های گسترده، به جایگاه زبان فارسی در آن سرزمین عنایت کافی مبذول نشده است. در غیاب چنین توجهی در آن کشور همسایه و مسلمان که پیوندهای عمیق فرهنگی با ایران دارد، ضروری می نماید تا زمینه مطالعات گویشی در مورد فارسی دری در دانشگاه های ایران تقویت شود. این پژوهش از نتایج یک تحقیق میدانی در زمینه بررسی تطبیقی گویش های مرزی ایران است. برای مزید اطمینان، آثاری که به بررسی گویش های فارسی افغانستان پرداخته، مورد بازبینی قرار گرفته اند. به علاوه پژوهشگر برای امکان مقایسه تنوعات ساخت فعل در گویش های کابلی، هروی و هزارگی از طریق مصاحبه و همچنین مشاهده مستقیم، داده های مورد نیاز را استخراج و ثبت کرده است. تعداد گویشوران در هر کدام از گویش های مورد نظر 5 نفر از دانشجویان افغانستانی واحد بین الملل دانشگاه بیرجند با میانگین سن 30 سال در 2 گونه جنسیتی است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از شباهت نسبی الگوی رده شناختی حاکم بر گویش های کابلی، هروی و کابلی با فارسی معیار و به ویژه گویش های مرزی خراسان در حوزه هایی چون زمان های فعل، ساخت های امر و نفی، مجهول و انواع سببی است. گویش هزارگی نسبت به گویش های فارسی هروی و کابلی از تفاوت های واژگانی و دستوری قابل توجهی با فارسی معیار در ایران برخوردار است.
کاربردها، گونه ها و تحولات یک عامل ربط (هِن) در گویش قدیم شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار بازمانده از گویش قدیم شیراز یکی از ارزشمندترین مجموعه های گویش های کهن ایرانی است که هنوز ابهامات واژگانی، دستوری و معنایی فراوانی دارد. یکی از کلمات مبهم این گویش که با تفاوت های بنیادین معنایی و کاربردی در گویش هروی کهن نیز به کار رفته، فعل «هن» است. این کلمه در فر هنگ های قدیم فارسی با قیدِ «در گویش قدیم شیراز» با معنی «است» مدخل شده است. در این مقاله با توجه به تفاوت های اساسی این فعل در گویش شیرازی و هروی، تنها به کاربردهای این فعل در گویش شیرازی خواهیم پرداخت. براساس اشعار شاه داعی شیرازی و با اشاره به برخی از ابیات دیگر بازمانده از این گویش سعی خواهیم نمود انواع، تکواژگونه ها، کاربردها، تحولات و درنهایت صورت اصلی آن را نشان دهیم. «هن» /h-en/ در گویش شیرازی کهن به سه صورت به کار می رود: 1. با h- آغازین (کامل با n): (هِن) /hen?/؛ 2. با h- آغازی (ناقص بیn): (هِه) /he/ (به ندرت ه /e/، مشابه فارسی گفتاری)؛ 3. بدون h- آغازین: (ِ ن) /-en?/ (به ندرت ن /n/). «هن» و «هه» در این گویش تنها به عنوان عامل (فعل) ربط به کار رفته است؛ اما گونه بدون h آغازی این فعل در فرایند دستوری شدگی تا مرحله تهی شدگی کامل نیز پیش رفته است. درنهایت با توجه به کاربردهای دستوری و معانی این واژه، به عنوان یک پیشنهاد ریشه شناختی که باید دقیق تر بررسی شود، شاید بتوان «هن» را محصول تحول صیغه سوم شخص قاعده مند فعل h- دانست: hēd/ hed > hen.
تحلیل چند معنایی افعال مرکب با همکرد «دادن» در چارچوب معنی شناسی قالبی و صرف ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، به بررسی قالب های معنایی و طرح واره های ساختی افعال مرکب با همکرد «دادن» پرداخته شده تا چندمعنایی بین آن ها در چارچوب معنی شناسی قالبی (فیلمور، 1982) و صرف ساختی (بوی، 2010الف، 2010ب، 2018) مطالعه شود. داده های مورداستفاده شامل 382 فعل مرکب با همکرد «دادن» است که از منابعی همچون فرهنگ زانسو (کشانی، 1372)، فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1381)، فرهنگ ظرفیت نحوی افعال فارسی (رسولی و دیگران، 2011) و فرهنگ املایی خط فارسی (صادقی و زندی مقدم، 1394) گرد آوری شده اند. در دسته بندی معنایی داده ها از معنای افعال در فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1381) کمک گرفته شده است. طرح واره های ساختی هر دسته معنایی، الگوهایی برای ساخت افعال مرکب جدید را ارائه می دهند. ازطرفی، قالب های معنایی مواردی همچون ظرفیت نحوی، ساخت دستوری و نقش های دستوری را در جملاتی نشان می دهند. یافته ها نشان می دهد که با استفاده از مفاهیمی که در نظریه های معنی شناسی قالبی و صرف ساختی مطرح است، می توان بین طرح واره های ساختی و قالب های معنایی ارتباط برقرار کرد و چندمعنایی موجود بین افعال مرکب همراه با همکرد «دادن» را شناسایی و واکاوی کرد. این تحلیل به ساختار شبکه ای و پایگانی از طرح واره ها منجر می شود که حالت سلسله مراتبی دارد و تصویری گویا از چندمعنایی انتزاعی در سطح طرح واره ها را می نمایاند.
بررسی کارکردهای پوشاک و زیورآلات در دیوان قانع بر اساس رویکرد نشانه شناسی اجتماعی پیر گیرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیر گیرو ازجمله زبان شناسانی است که موضوع بررسی نشانه های اجتماعی برای فهم معنای پنهان و ضمنی متن را مطرح می کند. نشانه شناسی اجتماعی رویکردی است که به بررسی نشانه ها برای دریافت معنای پنهان در متون می پردازد. نشانه های اجتماعی آنگاه که در محور هم نشینی درکنار دیگر نشانه ها و واژه ها قرار می گیرند، معنایی فراتر از معنای صریح و ظاهری به مخاطب انتقال می دهند . پوشاک و زیورآلات به عنوان یکی از بارزترین پدیده های فرهنگی-اجتماعی در کلام و نوشته های نویسندگان و سرایندگان جایگاه ویژه ای دارد. سرایندگان کُردزبان نیز به پوشاک و زیورآلات محلّی خود به وفور توجه داشته اند و آن ها را با اهداف گوناگونی در سروده های خود به کار برده اند. قانع نیز در مقام یکی از سرایندگان نامدار کُرد در سروده های خود به پوشاک و زیورآلات بسیار اشاره کرده است؛ این اشارات او نیز کارکردهای مختلفی دارد. بررسی بازتاب پوشاک و زیورآلات محلّی در دیوان قانع ازدیدگاه نشانه شناسی اجتماعی پیر گیرو نشان می دهد هریک از انواع پوشاک و زیورآلات مردم کُرد در دیوان قانع نشانه ای است که با قرارگرفتن در محور هم نشینی درکنار دیگر واژه ها و در بافت متن به اوضاع اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، اخلاقی جامعه کردستان، وطن پرستی مردم کُرد و احوال روحی و روانی شاعر اشاره می کند.
تحلیل انتقادی منظومه های «آقادار» و «فوخوس» شیون فومنی براساس ویژگی های گفتمانی و دال های ارزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه های نمادین شیون فومنی مملو از دال های هدفمند ارزشی گفتمان ساز مؤلف است. در دو منظومه «فوخوس» و «آقادار» شاعر از انواع نمادها جهت برجسته سازی گفتمان ها بهره می برد. کثرت گفتمان ها در این منظومه ها با بهره گیری از دال های ارزشی، محققان این پژوهش را به این امر ترغیب می کند که با برشمردن ویژگی های گفتمانی هریک از این آثار به ابعاد وسیعی از جهان بینی های ادراکی دست یابند. ازاین رو، رویکرد انتقادی لاکلائو و موفه، مدل پیشنهادی جهت بررسی دال شناسی ارزشی شخصیت های نمادین در این دو منظومه است. با استناد به داده های متنی منظومه ها، انواع دال های هدفمند با بهره گیری از روش کیفی شناسایی شد و در نهایت، کاربست مدل انتقادی نامبرده بر دو منظومه، یافته هایی را دربر داشت: منظومه آقادار علاوه بر پنج گفتمان اصلی از دو گفتمان فرعی انسان شناختی و طبیعی نیز بهره می برد. از نتایج دیگر این پژوهش، چرخش های گفتمانی است که در این دو منظومه یافت می شود. همچنین با بررسی انواع دال های مرکزی و شناور دو منظومه فوخوس و آقادار، دو دال مرکزی اصلی به ترتیب بختک و ازگیل هستند؛ دال اصلی منظومه فوخوس تک مدلولی، اما دال اصلی منظومه آقادار از منظر دو شخصیت اصلی، دومدلولی است.
متمم مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متمم مفعول به عنوان یکی از مقولات مهم و چالش برانگیز دستوری از گذشته تاکنون مورد توجه زبان شناسان و دستورنویسان واقع شده است. پژوهش حاضر ساخت دارای مقوله متمم مفعول را بر اساس سه فرضیه اساسی تحت عنوان نظریه خرده جمله، نظریه محمول سازی و نظریه محمول مرکب مورد بررسی قرار می دهد. اغلب زبان شناسان و دستور نویسانی که تاکنون ساخت متمم مفعول را در زبان فارسی بررسی کرده اند، دیدگاهی مشابه نظریه محمولسازی ارائه نموده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تحلیل ساخت حاوی متمم مفعول بر اساس نظریه محمول سازی با اصول نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و برنامه کمینه گرا همچون معیار نقش معنایی، اصل فرافکن و فرضیه اعطای نقش تتای یکسان (یوتا) مغایرت دارد. همچنین تحلیل ساخت مذبور بر اساس نظریه محمول مرکب از یک سو، با افزایش تعداد افعال مرکب در زبان فارسی زایایی و اصل اقتصاد زبانی را نادیده می گیرد و از سوی دیگر رابطه گزاره ای بین متمم مفعول و گروه اسمی پیش از آن را از دست می دهد. در ادامه به پیروی از رویکرد خرده-جمله و با استناد به استدلال هایی نظیر تناوب موضوعی، محدودیت گزینشی، ابهام در جملات مرکب استفهامی، حضور در بافت های نحوی مختلف، اصطلاح پاره، رابطه تطابق، هم تعبیری، آزمون پاره جمله، قلب نحوی، خلأ نحوی، آزمون جایگزینی با ضمیر و توزیع انواع گروه اسمی به عنوان فاعل ساخت خرده جمله نشان داده می شود که ساخت دارای متمم مفعول را باید به همراه گروه اسمی پیش از آن به عنوان سازه ای مستقل تحت عنوان ساخت خرده جمله در نظر گرفت.
بررسی رویکردهای مثبت، منفی و بی طرفانه سفرنامه ها به فرهنگ عامه دوره قاجار
حوزههای تخصصی:
سفرنامه از مهمترین منابع دست اول برای پژوهش های فرهنگی به شمار می آید و سفرنامه های اروپاییان در دوران قاجار، چه از دید کمی و چه از دید کیفی، دارای بیشترین ارزش برای شناخت و بررسی فولکلور ایران هستند. فرهنگ عامه، خلقیات، آداب و رسوم و آیین های ایرانی بازتاب گسترده ای در سفرنامه های دوران قاجار داشته اند. همچنین سفرنامه های اروپاییان منبع بزرگی برای ایران-شناسان بوده و از پایه های مهم ایران شناسیِ غربی قلمداد می شوند. از این رو چگونگی بازنمایی این فرهنگ در نوشته های اروپاییان دارای اهمیت کلیدی است. این جستار کوشیده است با بررسی این سفرنامه ها و انجام دسته بندی داده های مربوط به فرهنگ عامه ایران، سویه ها و جزییات برخی باورها، آیین ها و روحیات ایرانی را بیرون کشیده، ارزیابی و تحلیل نماید. این بررسی نشان می دهد که بیشتر داده ها با نگاه مثبت یا بی طرفانه و تنها گزراشی/توصیفی به فرهنگ عامه ایران گردآوری شده اند و بخش کوچکی از داده ها نیز با رویکرد منفی و شرق شناسانه انجام شده اند.
بایگانی اسناد پهلوی هستیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار پس از ذکر تاریخچه کوتاهی از مجموعه اسناد پهلوی، روند تاریخ گذاری و محل کشف آنها، سه سند با نام های ناشناخته شماره 2، برکلی20 و برکلی223 بررسی می شود. فیلیپ ژینیو و دیتر وبر پیش تر این اسناد را یا واژه هایی از آنها خوانده و به زبان های فرانسه، آلمانی و انگلیسی ترجمه کرده اند. ابهام های فراوان موجود در خط پهلوی تحریری و ویژگی های جوهر و قلم به کار رفته در اسناد در کنار پیچیدگی شناخت دست خط و شیوه کتابت کاتبان کار بررسی و خوانش این اسناد را بی اندازه دشوار و بازبینی آنها را ناگزیر می کند. بر همین اساس، در این مقاله برای برخی از واژه ها خوانش و معنی تازه ای پیشنهاد می شود. افزون براین در هر سه سند، ساختار اضافی خاصی وجود دارد که کلید دریافت نکته اصلی اسناد است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این نوشته این ساختار اضافی بازشناسی، تجزیه و تحلیل و به بازمانده های آن در برخی زبان های شمال غربی اشاره می شود.
روند معیارسازی در زبان مازندرانی
حوزههای تخصصی:
روند تبدیل گونه ای از یک زبان به زبان معیار را در اصطلاح جامعه شناسی زبان، معیارسازی می نامند. یکی از راه های بالا بردن جایگاه و اعتبار یک زبان، ایجاد گونه معیار در آن است؛ به طوری که وجود آن را یکی از ملاک ها برای تشخیص زبان از گویش دانسته اند. در این نوشته، قصد داریم روند رسیدن به گونه معیار در زبان مازندرانی را مورد بررسی قرار دهیم؛ اینکه: چه ضرورتی برای رسیدن به زبان معیار در زبان مازندرانی وجود دارد و مراحل و راه های رسیدن به آن بر اساس دیدگاه زبان شناس نروژی آینار هاگن کدام است. در ابتدا به این موضوع پرداختیم که معیارسازی چیست و زبان معیار چه ویژگی هائی دارد؛ سپس ضرورت های معیارسازی زبان مازندرانی مطرح شده که عبارتند از: استفاده از زبان محلی در رادیو و تلویزیون، چاپ کتاب و روزنامه به زبان مازندرانی، کاربرد زبان مازندرانی در فضای مجازی و آموزش زبان مازندرانی در سطح مدارس و دانشگاه ها؛ در پایان، وضعیت زبان مازندرانی از نظر معیارسازی در چهار مرحله: انتخاب گونه معیار، تدوین و تثبیت، گسترش نقش ها و بالاخره پذیرش آن از طرف جامعه تشریح شده است.
نگاهی به وام واژه های گویشی در فارسی خراسانی
حوزههای تخصصی:
گونه های مختلف فارسی گفتاری که امروزه در خراسان ایران، تاجیکستان و شمال افغانستان صحبت می شود، بازمانده زبان فارسی دری هستند که در آغاز دوره اسلامی در این منطقه شکل گرفته و رواج پیدا کرده است. در این گونه ها واژه هایی دیده می شوند که بر پایه اصول زبان شناسی زبان های ایرانی نمی توانند فارسی اصیل محسوب شوند، بلکه وام واژه هایی هستند که در اثر تماس زبانی فارسی با دیگر زبان های ایرانی که در گذشته و حال در این مناطق رواج داشته اند، وارد این گونه های فارسی شده اند. در این مقاله پس از مقدمه ای درباره چگونگی شکل گیری زبان فارسی در منطقه خراسان و زبان های کهنی که قبل از فارسی در این منطقه رواج داشته اند، خاستگاه احتمالی وام واژه ها در فارسی خراسان بررسی شده است، سپس با برشمردن تعدادی از وام واژه های ایرانی در فارسی خراسان، و بررسی ویژگیهای آوایی آن ها، سعی شده تا خاستگاه این وام واژه ها در زبان ها یا گویش های ایرانی نشان داده شود.
بررسی کمّی تغییر رفتار اجزای فعلی در فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی همکردهای فعل مرکب یا بخش فعلی موجود در عبارت های فعلی، خودشان فعل های قاموسی ساده ای بوده اند که معمولا در این نقش جدید در معنای اصلی به کار نمی روند. این پژوهش به دنبال مشخص کردن این است که چه افعالی در زبان فارسی نو این روند را طی کرده اند و کدام دسته از آنها حضوری باثبات تر و کدام دسته گرایشی قوی تر داشته اند تا در ساخت های فعلی جدید نیز به شکلی زایا در این نقش حضور یابند. برای مشخص شدن این موضوع از یک معیار کمّی آماری به نام «ضریب تغییر» استفاده شده است. با استفاده از این معیار، رتبه بندی جدیدی برای این نوع افعال ترتیب داده شد که بازنمودی عددی از تغییر رفتار آنها را نشان می دهد. نتایج نشان می دهد فعل «زدن» بیشترین تغییر رفتار را نشان می دهد و بسیار به مشارکت در ساخت های فعلی جدید تمایل نشان داده و فعل «داشتن» پایدارترین رفتار را داشته است .
فرایندهای واجی در کردی سنندجی در چارچوب واج شناسی نوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو به بررسی تعدادی از فرایندهای واجی در گونه سنندجی از کُردی سورانی در چارچوب واج شناسی نوایی می پردازد. واج شناسی نوایی به عنوان یکی از نظریه های مطرح و بسیار کاربردی در این حوزه، ابزاری را فراهم کرده است که به وسیله آن می توان دامنه اعمال هر قاعده واجی را در قالب هفت سازه نوایی تعریف نمود. نکته تأمل برانگیز درخصوص این نظریه، ارتباط آن با حوزه های دستور، صرف و گفتمان است. در این نوشتار سعی شده است تا با بررسی تعدادی از قواعد واجی، در هریک از سطوح هفت گانه نوایی، لزوم وجود این سازه ها در گویش سنندجی از زبان کردی، اثبات گردد. درنهایت، با بررسی قواعد واجی در سطوح مختلف مشخص گردید که در زبان موردِبررسی، اعمال قواعد واجی، بسیار وابسته به اطلاعات نحوی هستند و در اکثر موارد مقوله واژگانی کلمه موردنظر، کاملاً بر اعمال قاعده تأثیرگذار است؛ به طوری که در واژه های هم نامی که مقوله واژگانی شان با یکدیگر متفاوت است و در یک محیط آوایی مشابه قرار می گیرند، قاعده به صورت متفاوتی عمل می کند. به این معنی که در برخی موارد شاهد اعمال قاعده در یکی از آن مقوله های واژگانی هستیم؛ درحالی که در مقوله دیگر قاعده اعمال نمی شود.
واژه نیهشتن (nīhaštan=دقت کردن، دیدن) در گویش بختیاری؛ ریشه و ساخت ائوریستی
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
101 - 126
حوزههای تخصصی:
گویش های ایرانی همچون حلقه های زنجیر به هم پیوسته هستند که هر یک شماری ویژگی های زبان های ایرانی باستان را به ارث برده اند. این گویش ها، دنباله زبان های ایرانی باستان هستند که ریشه در دوران هندوایرانی و هندواروپایی دارند؛ از میان این گویش ها، گویش لری بختیاری از گروه گویش های جنوب غربی، دنباله زبان های ایرانی میانه غربی و فارسی باستان است که ویژگی های دستوری، واژگانی و آوایی آنان را به ارث برده است؛ همانا، گویش ها اصالت و نیای خود را بهتر نشان می دهند و در کنار مباحث فرهنگی، ساخت دستوری و واژگانی آنان هم باید مورد پژوهش قرار گیرد؛ از این رو، هدف این پژوهش بررسی واژه نیهشتن( ماده مضارع نیهر، نییَر) در لری بختیاری است که در متون کهن نیامده، ولی در گویش لری بختیاری به جا مانده است. بر این پایه، روش کار، هم پیدا کردن ریشه واژه و هم ساخت دستوری این واژه است که از چه قانون دستوری کهن پیروی کرده است. در پایان، چنین نتیجه گیری شد که این واژه از ریشه har و ساخت این واژه با احتمال بسیار از ساخت ائوریست یا ماضی s دار پیروی کرده است.
بررسی رده شناختی قید حالت در زبان فارسی براساس چارچوب لوب دیل (2005)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر مبنای چارچوب رده شناختی لوب دیل انجام شده است. لوب دیل (2005) در پژوهش خود قید حالت را در 120 زبان دنیا بررسی کرده و آن ها را در 10 راهبرد جای داده است. هدف از انجام این پژوهش، پیداکردن جایگاه رده شناختی قید حالت در زبان فارسی براساس چارچوب لوب دیل است. در پژوهش حاضر، ابتدا موارد ده گانه راهبرد های لوب دیل (2005) بررسی می شوند. سپس قیدهای حالت زبان فارسی به روش کتابخانه ای از منابع متعددی مثل کتاب خصوصاَ کتاب مشکلات را شکلات کنید و بلندی های بادگیر، مثال های مقالات متفاوت و در نهایت دانش زبانی محققین جمع آوری و با راهبرد های لوب دیل مقایسه می شوند. در نتیجه این پژوهش بیان می شود که راهبرد های همخوان با زبان فارسی راهبرد های پیش بینی کننده، عبارت حرف اضافه ای، افعال قیدگون، صفت غیرشخصی و قیدی هستند. همچنین در ارتباط با راهبرد هم پایه غیرشخصی که وی برای زبان فارسی در نظر می گیرد باید گفت که این راهبرد در این زبان استفاده نمی شود. در نهایت پژوهش می توان گفت که راهبرد های صفت شخصی، هم پایه شخصی و غیرشخصی، وصفی و وصفی ربطی در زبان فارسی استفاده نمی شوند.
ترجمه و بررسی دستوری یکی متن غیر دینی سغدی (نامه چهارم سغدی)
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
85 - 100
حوزههای تخصصی:
سغد نام باستانی منطقه ای اطراف در بدخشان در ماورالنهر بود. مرکز این منطقه، شهر سمرقند است . مردم سغد در زمان ساسانیان به دلیل فعالیت شان در بازرگانی، به خصوص تجارت با چین و هند معروف بودند و یکی از قطب های اصلی اقتصاد ایران به شمار می آمدند. از این زبان در دوره ایران میانه، آثار بسیاری بر جای مانده که یکی از مهم ترین آن ها ، نامه های کهن سغدی است. ن امه های کهن سغدی به زبان و خط سغدی به سال 1907 میلادی توسط سر اورل استاین در یکی از برج های نگهبانی دیوار چین بدست آمد. این اسناد شامل پنج نامه کامل و چهار تکه پاره شبیه به نامه است. نامه های سغدی تحولات سیاسی و اجتماعی مردمان آن روزگار چین را بازگو می کند. نامه چهارم از طرف مردی خطاب به شخصی از اهالی ترفان به نام نیوا برت در نهم آذر سال 313 میلادی نوشته شده است.
بررسی واژه های مختوم به –ی فارسی در گفتار گویشوران ترکی آذربایجانی در چارچوب مدل زبان ماتریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش واژه های مختوم به –ی فارسی در گفتار گویشوران ترکی آذربایجانی در چارچوب مدل زبان ماتریس مطالعه شده است. داده ها از تعاملات زبانی گویشوران ترکی آذربایجانی در بافت های مختلف محاوره ای گردآوری شده اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی انجام یافته است. ابتدا صورت های مختلف تک واژ وابسته هم نام –ی فارسی طبق فرضیه دسترسی متفاوت، به تک واژهای نظام مند متقدم (- ی اشتقاقی و –ی نکره) و تک واژهای نظام مند بیرونی متأخر (–ی دوم شخص مفرد فعل و –ی صورت تصریفی فعل بودن در زمان حال) طبقه بندی و سپس تظاهر آوایی همین تک واژها در گفتار گویشوران ترکی آذربایجانی براساس اصول و فرضیه های مدل زبان ماتریس تحلیل شد. عدم ظهور تک واژهای وابسته -ی دوم شخص مفرد فعل و –ی صورت تصریفی فعل بودن در زمان حال در گفتار گویشوران ترکی آذربایجانی، به دلیل ماتریس بودن زبان ترکی آذربایجانی بوده است تا تک واژهای نظام مند بیرونی متأخر آن زبان در سطح صورت بندی انتخاب شوند و چارچوب نحوی-ساخت واژی زبان ترکی آذربایجانی را بر جملات حاکم کنند. اما تک واژهای نظام مند متقدم فارسی (-ی اشتقاقی و –ی نکره) به دلیل تأثیرگذاری در معنا و مفهوم جملات، نقشی در تعیین ساخت نحوی جمله ها ندارند و به راحتی می توانند با ملحق شدن به سازه های محتوایی، در گفتار گویشوران ترکی آذربایجانی ظاهر شوند. بنابراین، بین انتخاب تک واژها در سطوح انتزاعی تولید گفتار و ظهور یا عدم ظهور آن ها در گفتار گویشوران دوزبانه ارتباط وجود دارد و می توان در چارچوب این مدل، راه یابی یا عدم راه یابی سازه ها از زبانی به زبان دیگر را تبیین کرد.
تبیین شناختی دو فعل «برین» و «سزیان» در گویش کردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، افعال «برین» /bǝrin/ و «سزیان»/sǝzyân/ را به عنوان افعال کنشی در گویش کردی کلهری براساس رویکرد معنا شناسی شناختی مورد مطالعه قرار می دهد. شیوه جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای-میدانی انجام گرفته است. داده های پژوهش عبارتند از آثار ادبی، اصطلاحات و ضرب المثل های کردی کلهری که از دو طریق مراجعه به منابع نوشتاری و نیز مصاحبه و ثبت و ضبط گفتار روزمره گویشوران اصیل کردی کلهری استخراج شده است. با بررسی داده ها برمبنای مفاهیم معنی شناسی شناختی، برای فعل «برین» 35 معنا و برای فعل «سزیان» 11 معنا شناسایی شد. روابط معنایی در ساختار این افعال مورد بررسی قرار گرفت، باهمایی افعال کنشی با اعضای بدن در هردو فعل کنشی کردی کلهری دیده شد. باهمایی این افعال با اجزاء ضروری اعم از اعضای بدن یا کلمات خاص گویش کردی کلهری در انتقال معانی افعال کنشی نقش عمده ای داشته است. فعل «برین» به نسبت فعل «سزیان» معانی بیشتری را به خود اختصاص داده است و بیشترین تعداد باهمایی با اندام واژه ها دارد، همچنین بیشترین تعداد باهمایی با اسم را دارد و تعداد اصطلاحات بیشتری را به خود اختصاص داده است.
توصیف و تحلیل واژه بست های ضمیری گروه فعلی ماضی در گویش سه قلعه با رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو توصیف و تحلیل واژه بست های ضمیری گروه فعلی ماضی با رویکرد بهینگی در گویش سه قلعه است. گویش سه قلعه از گویش های کهن زبان فارسی واقع در شهرستان سرایان استان خراسان جنوبی می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش به صورت توصیفی -تحلیلی است. بدین منظور، ۱۰ گویشور مرد، مسن و کم سواد به صورت تصادفی انتخاب شده اند و داده های زبانی با استفاده از ضبط گفتار و مصاحبه جمع آوری شد. سپس، داده های موردنظر از جمله های ضبط شده استخراج و براساس الفبای آوایی بین المللی آوانگاری و انواع فعل ماضی در این گویش طبقه بندی، توصیف و واژه بست های ضمیری آن ها تعیین شدند. در گام بعدی، محدودیت های به کاررفته در پیکره زبانی بر اساس محدودیت های پشنهادی آندرسن (1994) جهت تعیین جایگاه واژه بست استخراج شدند. در نهایت، محدودیت های استخراج شده در تابلوهای مخصوص نظریه بهینگی توصیف و تحلیل شدند. بر اساس تحلیل های انجام شده می توان نتیجه گرفت در همه انواع فعل ماضی به غیر از فعل ماضی التزامی، محدودیت «حضور واژه بست در چپ ترین لبه حوزه» Leftmost(cli))) بی رقیب است، اگرچه در فعل ماضی مرکب رتبه بندی محدودیت ها متفاوت با فعل ماضی ساده است. در فعل ماضی التزامی جهت تعیین جایگاه بهینه واژه بست، محدودیت «عدم حضور واژه بست در ابتدای حوزه واجی» (NonInitial(cli)) دارای بالاترین رتبه و تخطی از آن مهلک محسوب می شود. بنابراین رقابت بین محدویت ها در این گویش نشان می دهد که واژه بست ها جهت میزبان گزینی در فعل ماضی از هر سه جایگاه استفاده می کنند که انعطاف پذیری این گویش را در مورد واژه بست گزینی در گونه فعل ماضی نشان می دهد.
تحلیل مقایسه ای نمود در زبان فارسی گفتاری و نوشتاری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولا صرف فعل در زبان ها با رمزگزاری سه نوع اطلاعات انجام می شود که عبارت اند از نمود، وجه، و زمان. هدف اصلی این مقاله طبقه بندی انواع نمود و یافتن تفاوت ها و شباهت های دو گونه نوشتاری و گفتاری فارسی با توجه به نظریات کروئگر، کامری و جکندوف است. داده های پژوهش حاضر از میان جملاتی که نگارنده یا با آنها در بافت برخورد نموده یا از خلاصه قسمت های 16-20 سریال تلویزیونی شهباز شنیده انتخاب شده اند. علاوه برآن نگارنده در صورت لزوم برای ارائه مثال به عنوان گویشور بومی زبان فارسی از مثال های خود استفاده کرده است. نتایج تحقیق نشان داد که تحولی در زبان فارسی گفتاری معاصر رخ داده است. در گونه فارسی گفتاری نمود نقلی رو به اضمحلال است. به جز این مورد و تفاوت های واجی، تفاوت عمده دیگری بین وجود انواع گونه های نمود از جمله نمود کامل، نمود ناقص، نمود تقریبی و غیره در این دو گونه زبانی موجود نیست. در پایان تحلیل تازه ای از طبقه بندی نمود به صورت طیف نمود ارائه شده است.