فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
پسوندهای اشتقاقی اصلی بلوچی امروز (گویش مرکزی بلوچستان ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پسوندهای اشتقاقیِ اصلیِ بلوچیِ امروز (گویش مرکزی بلوچستانِ ایران)، که تاحدّی تحت تأثیر فارسی امروز است، بررسی شده است. داده های مقاله اغلب به صورت میدانی گردآوری شده و با روش تحلیلی توصیف شده اند. نتیجه بررسی نشان می دهد که 89 پسوند اشتقاقی در گویش مورد نظر وجود دارد، که از این تعداد، 8 پسوند پرکاربرد، 19 پسوند نسبتاً پرکاربرد، 50 پسوند کم کاربرد و 12 پسوند نسبتاً کم کاربرد است. به علاوه، در 16 پسوند از 89 پسوندِ به دست آمده، تأثیر زبان فارسی پیداست؛ و در نهایت، اینکه اشتقاق پسوندی یکی از زایاترین فرایندها در واژه سازیِ بلوچی است.
پژوهشی در واژه ادب
مبحث لغوی
ساخت بیش ارتقاء در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر می کوشیم بدون خدشه وارد کردن به جهانی های اشاره شده در برنامه کمینگی و صرفاً با استفاده از پارامترهای زبانی ساخت ارتقایی را در زبان فارسی تبیین کنیم و نشان می دهیم در این زبان نیز همانند دیگر زبان های ضمیرانداز ثابت نوع خاصی از ساخت ارتقایی تحت عنوان بیش ارتقاء امکان پذیر است که به موجب آن گروه اسمی فاعلی حتی پس از مطابقه با هسته زمانی فای کامل در بند درونه می تواند به جایگاه موضوعی بند بالاتر ارتقاء یابد. البته در این نوع ساخت، برخلاف دیگر ساخت های ارتقایی غیر موضعی، تطابق فاعل ارتقاء یافته با هسته زمانی بند بالاتر امکان پذیر نیست. در مقاله حاضر به تبعیت از فرناندز و سلگویرو (2008 و 2011) نشان می دهیم در واقع به موجب پارامتر تأخیر در بازبینی حالت، ارتقای فاعل به فاعل در زبان فارسی بدون نقض شرط چاره نهایی صورت می گیرد. از سوی دیگر به نظر می رسد مجاز نبودن تطابق فاعل ارتقاء یافته با فعل بند پایه با عدم بازبینی چندباره مشخصه های فای گروه اسمی در این زبان مرتبط است که بازبینی مشخصه های فای هسته زمانی بند پایه با بند متممی را در پی خواهد داشت و بازنمون این امر بر روی فعل بند پایه به صورت تصریف پیش فرض سوم شخص مفرد خواهد بود. به این ترتیب با در نظر گرفتن پارامترهای مطرح شده سازگاری ساخت بیش ارتقاء با ضمیر اندازی زبان فارسی تبیین می شود.
بررسی تحلیلی نگرش های داخلی و خارجی به مسئله ی تغییر نظام خطی زبان فارسی: مورد های اوروفارسی، یونی پرس و پارسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ی تغییر نظام خطی زبان فارسی و نگارش آن با الفبای لاتین بنیاد، دیرزمانی است توجه برخی زبان شناسان و دستوردانان را به خود جلب کرده است. در کنار عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و همچنین آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان؛ پیشرفت تکنولوژی و پدیده هایی چون گفتگوی اینترنتی (chat) و نامه های اینترنتی (e-mail) و پیامک(sms) اهمیت بیشتری به این موضوع داده است. دلایل گوناگونی از سوی گروه ها و اشخاص مختلف برای تغییر نظام خطی کنونی ارائه شده است و شیوه ها (یا الفباها)یی نیز پیشنهاد شده اند. آما آیا دلایل ارائه شده همیشه علمی و منطقی هستند؟ آیا نظام های خطی پیشنهادی در عمل کاربردی و قابل اجرا هستند؟ در این مقاله، ، ضمن نقد و بررسی استدلالات سه گروه اوروفارسی، یونی پرس و پارسیک، شیوه های خطی پیشنهادی آنها و همچنین شیوه ی خودجوش فراگیر مورد استفاده ی عموم را مورد بررسی قرار می دهیم. بررسی ها نشان می دهند که استدلالات این گروه ها احساسی و غیر منطقی هستند و بر پایه ی این پیش فرض بنا شده اند که دشواری های خط فارسی باعث مشکلات فراوان در یادگیری زبان فارسی می شود. اما شیوه های خطی پیشنهادی این گروه ها نیز کارآمد نیستند.
بررسی میزان متجانس بودن نظام تصریفی زبان فارسی برمبنای نظریة صرف طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر که پژوهشی نظریه بنیاد و داده بنیاد است ضمن معرفی نظریه صرف طبیعی، نظام تصریفی زبان فارسی را طبق اصل تجانس نظام، یکی از اصول مطرح در نظریه وابسته به نظام این نظریه مورد بررسی قرار گرفته است. نگارندگان ضمن ارائه ویژگی های منحصر به فرد وندهای تصریفی و تجزیه و تحلیل آن ها بر اساس پنج ویژگی که در این اصل مطرح شده (وجود نظام های مقوله ای و مقولات، وجود صورت های تصریفی متصل به پایه، وجود نمادها به صورت مجزا یا ترکیبی برای مقولات مختلف، وجود انواع نشانه های مرتبط با نظام مقوله ای آن زبان و وجود یا عدم وجود طبقات تصریفی)، میزان متجانس بودن وندهای تصریفی زبان فارسی را مورد بررسی قرار داده اند. به همین منظور وندهای مزبور در سه ابرطبقه اسم، فعل و صفت تجزیه و تحلیل شده اند که از بین این طبقات، ابرطبقه صفت کاملاً متجانس و متحدالشکل می باشد و دو ابرطبقه دیگر در رده های پایین تری از تجانس قرار می گیرند.
ساختار تکیه و آهنگ زبان شمس تبریزی در مقالات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکیه واژه برجستگی ای است که به یکی از هجاهای واژه داده می شود. تکیه، در زبان فارسی، با برخورداری از ابزار لازم (شدت، زیر و بمی) و جای گاه دستوری خاص، در جهت تبیین و تفهیم مطالب نقش دارد و در کنار آهنگ حاصل از برجستگی نمود خاص می یابد. آهنگ از تکیه جدا نیست. هر جا که تکیه هست ارتفاع صوت بیش تر می شود و در هیچ موردی یکی را جدای از آن دیگری نمی توان یافت. مقالات شمس تبریزی به عنوان مجموعه ای ارزنده از گفتارها و خطابه های شمس تبریزی دربردارنده مطالب گرانبهایی است که درک و تفهیم آن تا حدی با دشواری همراه است. نگارندگان به بررسی تکیه و آهنگ به عنوان ویژگی دستوری خاص گفتار و خطابه، که در سخنان شمس نمود بارزی دارد، پرداخته و نشان داده اند که توجه به این عامل سهولت درک و تفهیم مطالب این مجموعه باارزش را در پی دارد و نیز این امر نشان از آن دارد که شمس در مقالات، که مجموعه ای از سخنان خطابی و تعلیمی است، از تکیه و آهنگ به عنوان عوامل آوایی سخن، به منظور تأثیر بر مخاطب، به نحو احسن بهره برده است.
مصدر برساخته رویکردی توصیفی - هم زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل های باقاعدة مختوم به «- یدن» - که از آن ها با نام های «جعلی»، «ساختگی» و جز آن یادشده - اکثریت قاطع مصدرهای ساده، به ویژه فعل های با قاعدة فارسی را تشکیل می دهند. برخی از دستورنویسان بر این باورند که دیر بازی است فعل های ساده از جمله فعل های پیش گفته در زبان فارسی ساخته نمی شوند. این در حالی است که ساخته شدن فعل های ساده و از جمله فعل های مختوم به «- یدن» در فارسی گفتاری همواره ادامه داشته است. هدف این مقاله آن است که با نقد دیدگاه های پیشین، این گونه افعال را در سطوح ساخت واژی، مقولة واژگانی و معنایی مورد بررسی قرارداده، اهمیت و جایگاه آن را در معادل گزینی برای واژه های خارجی یادآوری نماید. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که این گونه افعال به لحاظ برخورداری از ساخت پیوندی، در ساختن واژه ها به ویژه در زبان علم، می توانند بسیار سودمند واقع شوند.
دو قالبگی «قید» در زبان عربی (تکمله ای بر مقاله ی قید دکتر آذرنوش )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«قید» نامی است که دکتر آذرنوش در سال 1367 شمسی، بر منصوب های غیررکن در نحو عربی نهاد و نشانه آن را نصب دانست. مقاله حاضر، ضمن تأیید این نام گذاری، با دلایلی قید را دارای دو قالب دانسته است: یکی مفرد و منصوب که آذرنوش پیش تر بدان اشاره کرده بود و دیگری مرکب و مجرور با حرفِ جر که نگارنده آن را ادعا کرده و دلایلی برای اثبات آن آورده است.
این دلایل عبارت اند از: خویشاوندشمردن نصب و جر ازسوی برخی نحویان قدیم؛ تصریح دستورنویسان فارسی به قیدبودن ترکیب های جارومجرورِ به کاررونده در فارسی؛ امکان مجرورشدن بخش عظیمی از منصوبات عربی با حرف جر؛ معادل یابی بسیاری از این منصوبات با یک جارومجرورِ مشابه به دستِ واژه نامه نویسان. هدف از این پژوهش آن بوده که در کنار قالبی که دکتر آذرنوش برای قید عربی پیشنهاد کرده است، قالب دومی جارومجرور برای آن نشان دهد تا از این راه، به آموزش نحو عربی به عربی آموزان یاری رساند. با این راهکار، برای بسیاری از جارومجرورهایی که اغلب نقشی برای آن ها تعیین نمی شود، نقشی دستوری معین می گردد و درنهایت، برای قید دو قالب مفرد اغلب منصوب و مرکب به دست می آید. سرانجام،قید در عربی یا واجب النصب است یا واجب الجر و یا جائز النصب و الجر.
رویدادهای حرکتی و راهبردهای ترجمه مسیر حرکت: مورد پژوهشی کتاب «هابیت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان های فعل بنیاد و تابع بنیاد در بازنمایی مسیر حرکت در فرآیند ترجمه از زبان مبدأ به زبان مقصد تفاوت های چشمگیری را نشان می دهند (اسلوبین ۱۹۹۶الف؛ نقل شده در ایبارکس سانتینونو، ۲۰۰۳: ۱۵۳). در فرآیند ترجمه، مترجم می بایست ویژگی های زبان مبدأ را با ویژگی ها، امکانات و محدودیت های زبان مقصد هم سو سازد. بدین ترتیب در فرآیند ترجمه ویژگی زبان ها آشکار می گردد. در پژوهش حاضر نحوه ی بازنمایی مسیر در فرآیند ترجمه در یک اثر خاص و یک ترجمه از آن، از زبان انگلیسی به زبان فارسی بررسی شده است. فصل ششم رمان هابیت (۱۹۳۷) و ترجمه ی فارسی آن (علیزاده، ۱۳۸۳) داده های این پژوهش را تشکیل می دهند. دلیل انتخاب رمان هابیت در این پژوهش این است که در تمام پژوهش هایی که در زبان های مختلف تاکنون درباره ی بازنمایی رویدادهای حرکتی در ترجمه مورد بررسی قرار گرفته اند این رمان موضوع پژوهش بوده است. از این رو، امکان آن فراهم می آید تا نتایج این پژوهش ها مورد مقایسه قرار گیرد. از سوی دیگر، در فصل ششم رمان هابیت بازنمود رویدادهای حرکتی چشمگیر است.
اصطلاحی شدن در زبان فارسی در قالب برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوة شکل گیری اصطلاحات در زبان، یکی از مواردی است که در تحلیل های نحوی می توان به آن استناد نمود. از جملة این موارد می توان به ردفورد (1997 & 2014) اشاره کرد که وی با اشاره به نحوة شکل گیری اصطلاحات در زبان انگلیسی، فرض فاعل درون گروه فعلی را در قالب برنامة کمینه گرا تبیین نموده است. این پژوهش که به تحلیل اصطلاحات زبان فارسی اختصاص یافته است، نشان می دهد که اصطلاحی شدن در زبان فارسی فرضیة فاعل درون گروه فعلی را تقویت می کند. این پژوهش همچنین نشان می دهد که روند شکل گیری ساختار گروه بیشینه در زبان فارسی منطبق بر قاعدة ادغام در برنامة کمینه گرا و از پایین به بالا می باشد.
این پژوهش همچنین نشان می دهد که اصطلاحی شدن در زبان فارسی در سطوح فعل تیره، گروه زمان و ساختارهای متنی شکل می گیرد. علاوه بر این، تحلیل ارائه شده در این جستار نشان می دهد که اصطلاحی شدن در سطوح متعدد، قبل و بعد از انجام فرآیندهایی نظیر قلب نحوی و مبتدا سازی صورت می گیرد.
ساختار سه لایه ای گروه تعریف در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تناظر میان گروه های مختلف نحوی از دیرباز مورد توجه زبان شناسان بسیاری بوده است. در این بین تناظر میان گروه اسمی و گروه فعلی از اهمیت بیشتری برخودار بوده است. مقالة حاضر می کوشد تا چنین تناظری را در چارچوب مفاهیم نظری برنامة کمینه گرا بررسی کند. داده های ارائه شده نشان می دهند که گروه تعریف نیز همانند گروه فعلی از سه لایة متفاوت تعبیری، توصیفی و نقش های معنایی تشکیل شده است. این لایه ها در زبان فارسی نیز هم سو با سایر زبان ها وجود دارد که در هر لایه عناصر مختلفی متناسب با آن حوزه موجود می باشد. بدین ترتیب که در لایة تعبیری گروه تعریف، مشخصات مربوط به تعبیر گروه اسمی از جمله معرفه یا نکره بودن گروه اسمی مشخص می شود. در لایة دوم یا لایة توصیفی گروه های نقشی مختلف مانند گروه صفتی و یا گروه شمار قرار دارند که نقش توصیف گروه اسمی را به عهده دارند و در لایة واژگانی نیز نقش های معنایی مناسب به موضوعات اعطا می شود.
بازشناخت پیوند چند واژه از گویش های ایرانی با کالی ایزدبانوی بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام و کلام اصالتاً سرشتی نمادین دارند و زمانی پدید آمده اند که پیوند اسطوره و زبان هنوز گسسته نشده بود. با گذشت زمان، پیوند نام و موضوعِ نام گذاری سست و بسیاری از نام ها از خاستگاه های اسطوره ایِ آغازین خود رها شده اند و این نشانه ها، در طی تحول و تکامل، سرشت و خصیصة نمادین خود را، اگرچه نه به تمامی، ازدست داده اند. در این پژوهش، با توجه به همسان بودنِ خاستگاهِ اسطوره و زبان، نام و کلام، به مثابه نماد، با رویکردِ اسطوره شناسی بررسی خواهند شد. چارچوب نظریِ این تحقیق، نظریة کاسیرر دربارة شیوة اندیشة اقوام ابتدایی است که او برای آن اصطلاحِ اندیشة اسطوره ای را برگزیده است. مطالعة تطبیقیِ شماری از واژه های گویش های ایرانی با واژه های هندواروپایی، که با توجه به این نظریه بررسی شده بودند، نشان داد که بسیاری از پدیده های طبیعی و اشیا با مفاهیمِ متفاوت و صورت های آواییِ مشابه، که در ذهن این اقوام برخاسته از باور به ایزدبانوی بزرگ کالی بوده، به نام او نام گذاری شده است.
بررسی نحویساخت مجهول:رویکرد گذر پنهانی- کریمی/ عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با اتخاذ رویکرد متأخر کمینه گرا به ساخت مجهول، موسوم به رویکرد گذر پنهانی (کالینز، 2005)، به بررسی ساخت مجهول در زبان فارسی پرداخته می شود. فرضیة یکنواختی تخصیص نقش های معنایی (بیکر، 1988) جایگاه زیرساختی موضوع بیرونی را هم در جملة معلوم و هم در جفت مجهول آن یکسان فرض می کند و این در حالی است که در انگاره های سنتی زایشی، شیوة ادغام موضوع بیرونی در دو ساخت معلوم و مجهول متفاوت است. رویکرد گذر پنهانی از آن جهت در نظریه پردازی زایشی مورد توجه قرار گرفته است که هم سو با فرضیه یکنواختی تخصیص نقش های معنایی می تواند تبیینی شفاف از اشتقاق ساخت مجهول در زبان هایSVO به دست دهد. بررسی مجهول در زبان فارسی می تواند در دو سطح به فهم ما از چگونگی اشتقاق نحوی این ساخت ها کمک کند. نخست آن که تبیین نحوی ساخت مجهول فارسی در رویکرد گذر پنهانی افق جدیدی را در حوزة نظریه پردازی در خصوص نحو زبان های ایرانی نمایان می سازد و دوم آن که بررسی ساخت مجهول در زبان فارسی به عنوان زبانیSOV این امتیاز را به ما می دهد تا به برطرف نمودن کاستی های رویکرد اتخاذی در تبیین مجهول در زبان هایSOVبپردازیم.
بررسی ساختار صرفی جای نام های استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جای نام ها مجموعه ای از واژگان هستند که از روزگارانِ گذشته برجا مانده اند. در این مقاله ضمن تعریفِ جای نام شناسی و انواع جای نام ها از دید زبان شناسی، به ارائه روشی زبان شناختی برای تحلیل ساختار واژگان و دسته بندی جای نام ها پرداخته شده است. یکی از قدم های بنیادین برای بررسی درزمانی و هم زمانیِ جای نام ها، بررسی آن ها از دیدگاه صرفی است. از آنجا که جای نام ها، به عنوان مقولات زبانی، درطول زمان در معرض انواع تحولات زبان شناختی قرار دارند، در این بررسی ساخت صرفی جای نام ها در استان همدان مورد توجه قرار گرفته است. براین اساس، با کمک روش های زبان شناسی تاریخی بر روی جای نام های استان همدان، بررسی صرفی انجام گرفته است و برای هریک از وندهایی که در ساخت جای نام ها دخالت دارند، کارکرد جدیدی در جای نام سازی پیشنهاد شده، که تاکنون مطرح نبوده است.