فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
La néologie révolutionnaire en Iran : un regard rétrospectif(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Un certain vocabulaire politique persan a vu le jour dès l’avènement de la Révolution islamique en Iran et depuis, il n’a cessé de se multiplier et d’étendre ses champs d’application aussi bien dans les médias que les milieux et les instances politiques suite à la fondation de nouvelles institutions gouvernementales et non gouvernementales, à la création de nouveaux postes, aux événements politiques, économiques et sociaux qui ont lieu sur l’échelle nationale et internationale, sans oublier les dates phares qui ont marqué le calendrier postrévolutionnaire de notre pays. Cette néologie révolutionnaire se répercute dans le monde entier par la voix des médias, ce qui exige leur traduction en diverses langues. La présente étude s’intéresse à examiner l’origine, la fréquence et l’emploi de cette terminologie prescriptive qui s’effectue constamment dans un cadre irano-islamique : deux sources dans lesquelles est plongée la langue persane pratiquée actuellement en Iran, vu la situation sociopolitique. Dans un deuxième temps, nous cherchons à voir si tous ces vocables sont traduisibles ou non.
رشد خوشهای ویژگیهای نحوی گزینة فاعل اجباری در فراگیری زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، فراگیری خوشه ای ویژگی های نحوی گزینه فاعل اجباری را در زبان انگلیسی، به عنوان زبان دوم فارسی زبانان، بررسی می کند. پژوهش ها نشانگر آنند که در فراگیری زبان اول، همبستگی های مشخصی بین پدیده های زبانی در ظاهر ناوابسته وجود دارد که در چارچوب نظریه «همه شمول و نیمه شمول» به عنوان تأثیر خوشه ای یک پدیده نحوی بر پدیده های دیگر تعبیر می شود. برای نمونه، شواهد و قراینی وجود دارند که در زبان آلمانی، فراگیری مطابقت فاعل-فعل با کاهش کاربرد (نادرست) فاعل تهی همراه است. در همین راستا، بحث ها و دلایلی مطرح شده اند که چنین ساز و کاری، برای پردازش نحو زبان دوم نیز فعال است. بنابراین، مقاله حاضر گزارشی است از مراحل اجرا و نتایج یک آزمون قضاوت دستوری که هم آیی و همنشینی ویژگی های مرتبط با گزینه فاعل اجباری در زبان دوم را بررسی می کند. افزون بر این، هر سطح بسندگی، شامل دو زیرگروه از نظر سن شروع به یادگیری زبان دوم است که از آنها به عنوان فراگیران زود هنگام و دیر هنگام یاد می شود. نتایج این بررسی نشانگر آنند که این سه ویژگی نحوی مربوط به گزینه فاعل اجباری، بطور تقریباً کاملی در فراگیران پیشرفته زبان دوم هم آیی و همنشینی دارند که این خود بیانگر اهمییت و نقش سطح بسندگی در نحوه پردازش درونداد زبان دوم از سوی افراد دوزبانه است. این نکته نیز باید افزوده شود که در زیر گروه های سنی هر گروه، تفاوت عمده ای از لحاظ هم آیی و همنشینی ویژگی های نحوی مشاهده نشده است.
تعیین هویت واجی چهار همخوانِ گرفته در ترکی آذری (گونه های تبریزی و گوگانی ترکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یی از مسائلی ی آذری بر سر آن اختلاف نظر دارند، تعداد همخوان های این زبان است. اجزای همخوانیِ مسئله ساز در تحلیل ها عبارتند از [Ρ]، [γ]، [] و []. نگارندگان با ارائة داده هایی از دو گونة تبریزی و گوگانی و تحلیلِ آنها بر اساسِ انگارة واج شناسی زایشیین اختلاف نظر در سایر پژوهش ها به این دلییین هویت واجیِ همخوان هاییی (مجموعه هایینه) بوده است و معیار پیش بینی پذیری و گرایش های همگانیِ نظام های آوایی را در نظر نگرفته اند. داده های این پژوهش به دو شیوه گردآوری شده اند: یی در محیط طبیعی ادای پاره گفتار و دیگری به شیوة هدایی گفتارهایبه اعتقاد نگارندگانِ پژوهش حاضر، گونه های مورد مطالعه، بیست ویی دارند. به ای[Ρ] و [γ] واج گونه هایی از واجِ // محسوب می شوند، // واجی دییع ناقص دارد و فقط در آغازة هجا نمود آوایی دارد، و [] واج گونه ای از همخوان انسدای- سایشیِ /δζ/یانة هجا نمود آوایی می یابد. همچنین، ییش قوی به نرم شدگی در پایانة هجا در این گونه ها مشاهده می شود.
بررسی تاریخی کارکردهای چندگانه ""که"" در فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فارسی امروز ""که"" ضمیر پرسش، نشانة بند موصولی، نشانة بند متمّمی و حرف ربط است. مقاله حاضر در پی آن است تا با نگاهی به پیشینه تاریخی کارکردهای این صورت، رابطه آنها را با یکدیگر بررسی کند. بررسی ها نشان می دهد: 1- در دورة باستان، نشانه های بندهای متممی، موصولی، ربطی/ قیدی و ضمیر پرسشی از یکدیگر متمایزند؛ 2- در دورة میانه، نشانه بندهای موصولی و ضمیر پرسشی یکسان شده اند، امّا نشانه بندهای متممی و ربطی/ قیدی از یکدیگر متمایزند؛ 3- در فارسی امروز، نشانة بندهای موصولی، متممی و ربطی با ضمیر پرسشی یکی شده است. به نظر می رسد با توجه به این که ""که"" موصولی و پرسشی در دوره میانه به یک شکل بوده اند و گرایش های رده- شناختی به این سو هستند که صورت پرسشی به موصول تبدیل شود ""که"" فارسی امروز در تمامی کارکردهایش باید مشتق از ""که"" پرسشی باشد.
یادداشت، حاشیه، نکته: کردگل
حوزههای تخصصی:
دیرشِ واکه، دیرشِ بست و واک داریِ بست در انفجاری های پایان کلمه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داری یی از مشخصه های تمایزدهنده در انفجاری های زبان فارسی است. با توجه به این انفجاری ها ییگاه های آغازی (cv)، میانی (vcv) و یا پایانی (vc) قرار بگیرند، ویژگی های صوت شناختیِ متفاوتی پیدا می مطالعاتِ پیشین نشان داده شناختیِ دیرشِ بست و دیی جایگاه ها ازجمله سرنخ های بالقوه داری به شمار می روند. دییز از سرنخ های شناخته شده این تقابل در محیط (vc) است. مطالعه حاضر با هدف بررسیِ این سرنخ های بالقوه در ایجاد تمایز میان انسدادی های دار و بی یگاه پایانیِ صورت گرفته است. در این مطالعه با استفاده از نرم افزار پرات متغیر دیه ماقبل همخوان، دیرش بست و دیِ بست، در واژه هایی قرار گرفته است. پس از تجزیه و تحلیل آماری به وسیله نرم افزار spss یرِ فوق می توانند به عنوان سرنخِ تمای داری در جایگاه پایانییرگذار باشند.
ساخت موضوعی ارجح در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر که بر اساس آرای نظری و روش شناسیِ به کاررفته در آثار دوبوآ (1980، 1987، 2003 و 2006) شکل گرفته، تلاشی است در جهت بررسی پدیده نحویِ کنایی و ارتباط آن با الگوهای دستوری و جریان اطلاع در کلام. پرسشِ پژوهش این است که آیا زبان فارسی در کلام، الگوی نحویِ خاصی را ترجیح می دهد؟ با اشاره به مطالعات دوبوآ، فرض شده است که الگوی کلامیِ زبان فارسی، الگوی کنایی-مطلق است. پیکره مورد بررسیِ این پژوهش، روایت های کلامیِ گویشوران زبان فارسی پس از مشاهده فیلم کوتاه «گلابی» است. در این پژوهش ابتدا ویژگی های اصلیِ صرفی، نحوی و ساختِ اطلاعیِ گروه های اسمیِ آشکار در جایگاه های موضوعیِ فاعلِ بند متعدی(A)، مفعول بند متعدی(O) و فاعل بند لازم (S) را مورد بررسی آماری قرار داده و پس از اثبات وجود ساخت موضوعیِ ارجح در کلام فارسی، که در نتیجه گرایش ها و تمایلاتِ گویشورانِ این زبان در نحوه به کارگیریِ گروه های اسمیِ آشکار و حاوی اطلاع نو به وجود می آید، به این نتیجه رسیدیم که این گرایشِ کلامی منجر به ایجاد الگوی ویژه ای می گردد که خصوصیاتِ آن منطبق با خصوصیات ساخت های نحویِ کنایی در نظام حالت است. به صورتی که گویشورانِ این زبان، به طور طبیعی، گروه های اسمیِ آشکار و حاوی اطلاع نو را بیشتر در جایگاه های فاعل بند لازم و مفعول بند متعدی به کار می برند و در مقابل، اطلاعات مفروض، یا دست کم قابل دسترس، را به صورت تخفیف یافته در جایگاه فاعل بند متعدی جای می دهند. در ادامه دو گرایش کلامیِ دیگر، یعنی پیوستگیِ مبتدا و جان داریِ مبتدا و تأثیر آن بر الگوی حالتِ غالب در زبان فارسی، مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که الگوی حالتِ غالب در یک زبان تحت تأثیر و در نتیجه رقابت عوامل کلامیِ مختلف به وجود می آید و علیرغم آنکه گرایش ساخت موضوعیِ ارجح در زبان فارسی یک الگوی کنایی در کلام را به وجود می آورد، اما دو گرایش مورد مطالعه دیگر، نحو زبان فارسی را به استفاده از الگوی فاعلی– مفعولی هدایت می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خصوصیات بنیادینِ ساخت های کنایی در حوزه نحو زیر تأثیر گرایش کلامیِ ساخت موضوعیِ ارجح و ویژگی های آن در حوزه کلام پدید آمده اند.
خوشه دوهمخوانی آغازین در گویش سیستانی از دیدگاه واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش سیستانی یکی از گویش های شرقی ایران امروز است که برخی ویژگی های آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده می شود. یکی از ویژگی های واجی منحصر به فرد این گویش، کاربرد متعدد خوشه دوهمخوانی آغازین در ابتدای هجا است. شواهد به دست آمده از گویش سیستانی نشان دهنده وقوع فرایندهای واجی در آغاز هجا و منتهی شدن به خوشه دوهمخوانی آغازین در این جایگاه می باشد. این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشه های دوهمخوانی آغازین می شوند دریابد و از طریق واج شناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند. واج شناسی خودواحد اولین بار توسط گلداسمیت (1976) مطرح گردید. گلداسمیت بازنمایی واجی را به صورت شبکه ای از چند لایه و در فضای چندبعدی که هر بعدش یک یا چند مشخصه آوایی مستقل دارد، مطرح نموده است. در این پژوهش ابتدا هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازین هستند، جدا گشته و سپس بر طبق نظریه گلداسمیت تحلیل خودواحد بر روی آنها صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز می باشد و این ساختار که دارای خوشه دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزی شدگی و حذف واکه مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژه های بسیط و غیربسیط می گردد.
واژه هائی با مدارک (4)
Прагматический подход к анализу произведения «Слово о полку Игореве» (رویکرد کاربردشناختی در تحلیل اثر «کلامی درباره هنگ ایگور»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی اثر «کلامی درباره هنگ ایگور» از دیدگاه کاربردشناختی خواهیم پرداخت. مبنای کار، ترجمه واژه به واژه لیخاچف از این اثر است. این اثر به عنوان گفتمان و در چهارچوب تئوری کنش گفتاری جان سیرل بررسی شده است و کنش های گفتاری به کاررفته در آن تفکیک شده اند. چنین رویکردی در تحلیل اثر، این امکان را فراهم می آورد تا بلوک های ارتباطی متن را تفکیک و مقاصد نویسنده را تعیین کنیم که چگونه از طریق تغییر استراتژی ارتباطی گفتار، سعی در تأثیرگذاری بر روی مخاطبان دارد. علاوه براین در مقاله حاضر اهداف منظوری گفتار سایر شخصیت های اثر تعیین شده و تحلیل آماری انواع کنش های گفتاری به کاررفته در آن ارائه می شود. نتایج این پژوهش می تواند برای ترجمه این اثر به زبان های دیگر و نیز برای اهداف آموزشی در کلاس های خارجی زبانان سودمند باشد.
یک نامگذاری غلط
مفاهیم اصلی نحو و واحدهای تشکیل دهنده آن در زبان معاصر و ادبی روسی
حوزههای تخصصی:
دستور زبان روسى از دو بخش مهم صرف و نحو تشکیل شده است. صرف قواعد تغییرات واژه ها را در گفتار و نحو قواعد ترکیب کلمات را در جمله مورد بررسى قرار مى دهد. مفاهیم در قالب ترکیب بین چند واژه نمود پیدا مى کنند. مجموعه این ترکیب ها تشکیل دهنده گفتار هستند و از عبارات و جملات تشکیل مى شوند. با توجه به این مطلب که ساختار و معناى جمله روسى اکثر اوقات بر پایه صورت واژه ها شکل مى گیرد از این بابت نحو روسى ارتباط تنگاتنگ با صرف پیدا مى کند. نحو هر زبان در مورد قواعد مربوط به ارتباط واژه ها با یکدیگر بحث و گفتگو مى نماید. در زبان روسى معاصر نحو از واحدهاى زیر تشکیل شده است: گروه واژه، جمله ساده، جمله مرکب و گروه جمله هاى مرتبط. در این مقاله سعى شده مفاهیم اصلى نحو زبان روسى، ارتباطات نحوى بین اجزاء تشکیل دهنده کلام و واحدهاى اصلى نحو از دیدگاه زبان شناسان معاصر مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
بومی سازی واجی و صرفی وام واژه ها در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تغییرات واجی و صرفی وام واژه ها در زبان ترکی آذربایجانی می باشد. سخن گویان هر زبانی برای استفاده از وام واژه ها، آنها را در دستگاه صرفی و واجی بومی خود تغییر می دهند. در این پژوهش ابتدا واژگانی که از زبانهای فارسی و عربی وارد این زبان شده مشخص گردیده سپس به بررسی تغییرات واجی مانند هماهنگی واکه ای ،ابدال، درج، حذف، نرم شدگی، همگونی و تغییرات صرفی از جمله ترکیب و اشتقاق پرداخته شده است. در این پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی و به منظور جمع آوری داده ها از فرهنگهای لغت ترکی- فارسی استفاده شده است. در حوزه واج شناسی چارچوب نظری واج شناسی زایشی است. در این پژوهش 704 وام واژه از زبانهای فارسی و عربی بررسی شدند. در این پژوهش مشخص گردید که از میان فرایندهای واجی فرایند هماهنگی واکه ای بیشترین بسامد را دارا بوده وکمترین بسامد مربوط به فرایند همگونی است. در حوزه صرف فرایند اشتقاق و ترکیب مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین بسامد مربوط به اشتقاق و کمترین بسامد مربوط به ترکیب می باشد.